۱۰ داستان واقعی هالیوود که میتوانند فیلمهای ماندگاری شوند
فیلم «منک» ساختهی دیوید فینچر، راوی داستان کمتر شنیدهشدهی نویسندهی فیلم «همشهری کین» یعنی هرمان منکیهویچ است. چه داستانهای دیگری از هالیوود قدیم مستحق توجهی این چنینی هستند؟
یکی از فیلمهایی که از آن بهعنوان رقیبی جدی در اسکار ۲۰۲۱ یاد میشد، فیلم منک ساختهی دیوید فینچر بود. در این فیلم گری اولدمن در نقش هرمان منکیهویچ ظاهر میشود، کسی که نویسندهی فیلم همشهری کین است. این یک فیلم زندگینامهای سرگرمکننده و بیهمتاست که به روزگار قدیم در هالیوود بازمیگردد تا داستان شگفتانگیز فیلم ساختهشده که کمتر کسی تا به حال به گوشش خورده است، به نمایش درآید.
البته هالیوود مملو از این دست داستانهای عجیب است که هر یک از آنها میتواند تبدیل به یک فیلم شود. از مشکلات پشت صحنهی تهیهکنندگان مشهور گرفته تا داستانهای قتل و رسوایی در صنعت فیلم، این داستانها سزاوار این هستند که در پردهی سینما به نمایش درآیند.
۱۰. فرآیند ساخت فیلم آروارهها (Jaws)
در حالی که هماکنون فیلم «آروارهها»، بهعنوان یکی از برترین فیلمها در تمامی دورانها شناخته میشود، روند تولید فیلم از ابتدا تا پایان اثر، تقریبا شبیه یک فاجعه بود و این از آن دست داستانهای واقعی است که ارزش ساخت یک فیلم برای خودش را دارد
استیون اسپیلبرگ، در آن سالها کارگردانی جوان بود که زیردستان او احترام چندانی برایش قائل نبودند و از طرفی او مجبور بود با دشمنیهای بازیگران هم دست و پنجه نرم کند. بدمستی و افراط در نوشیدن مشروبات الکلی توسط بازیگر اصلی فیلم یعنی رابرت شاو و کوسهی مکانیکی بدنامی که عملکرد درستی نداشت. این واقعا میتواند جالب باشد که چگونه اسپیلبرگ جوان توانست تمامی این ضعفها و دیوانگیها را به یک شاهکار سینمایی تبدیل کند.
۹. الیا کازان کمونیستها را لو میدهد
یکی از تلخترین دوران در تاریخ آمریکا در دههی ۱۹۵۰ بود که به بسیاری از فیلمنامهنویسها و فیلمسازان برچسب کمونیست زده شد و توسط کمیتهی فعالیتهای غیر آمریکایی به لیست سیاه هالیوود اضافه میشدند و از فعالیت حرفهای خود باز میماندند.
کارگردان معروف الیا کازان، یکی از بزرگترین نامها بود که در جلسهی رسیدگی به محاکمهی این افراد شهادت داد و نام برخی از همکاران خود را که او ادعا میکرد کمونیست هستند، لو داد. نه تنها کازان از این کار خود هیچگاه ابراز پشیمانی نکرد، بلکه بسیاری فیلم «در بارانداز» او را که مارلون براندو در آن به ایفای نقش اصلی پرداخته است، به مثابه توجیهی برای شهادت خود در دادگاه تلقی میکنند.
۸. بیلی وایلدر و ریموند چندلر فیلمنامهی «غرامت مضاعف» را با هم مینویسند
یکی از بزرگترین فیلمهای نوآر ساختهشده تا به امروز، «غرامت مضاعف» است و زمانی که به کیفیت ساخت فیلم و استعداد پنهان در پشت آن توجه میشود، جای شگفتی باقی نمیماند. فیلم حاصل همکاری مابین بیلی وایلدر، یکی از ستودهشدهترین فیلمنامهنویسان تمامی دورانها و ریموند چندلر، یکی از بزرگترین داستاننویسان جنایی تمامی دورانها بود.
در حالی که همکاری آنها منجر به تولید یک شاهکار بینظیر شد، گزارشها حاکی از آن است که هر دوی آنها یکدیگر را تا مرز جنون کشاندهاند. از دعوا بر سر پردههای اداری تا به رخکشیدن زنبارگی وایلدر در جلوی چندلر، این دو کاملا در نقطهی مقابل همدیگر بودند. زوج عجیب که با یکدیگر همکاری میکنند، میتواند تبدیل به یکی از کمدیهای کم نظیر هالیوود شود.
۷. فیلم مرگبار هاوارد هیوز
هاوارد هیوز در بین عموم مردم بیشتر به واسطهی شاهکارهای هوانوردی و سالهای پایانی غیر عادیاش شناخته میشود، اما در کنار اینها او نامی برای خود بهعنوان یک کارگردان دست و پا کردهبود. در حالی که سرگذشت خود او موضوع فیلم «هوانورد» ساختهی مارتین اسکورسیزی است، روند ساخت جاهطلبانهترین فیلمهای او هم میتواند تبدیل به یک فیلم هیجانانگیز شود.
«فرشتگان جهنم» محصول سال ۱۹۳۰ فیلمی دربارهی خلبانان جنگنده در جنگ جهانی اول است. هیوز نام ۷۰ خلبان را برای کمک به ساخت فیلم نوشت تا برخی از خطرناکترین بدلکاریهای هوایی در فیلم عملی شود که در نهایت باعث مرگ ۳ خلبان شد. حتی هیوز زمانی که خلبانان از اجرای این عملیات سر باز میزدند، برخی از بدلکاریها را شخصا انجام میداد.
۶. کارگردان واقعی بربادرفته
«بربادرفته» یکی از بزرگترین و مشهورترین فیلمها در تاریخ هالیوود است. پروژهای بزرگ و بلندپروازانه که پر از داستانهای شگفتانگیز است، اما شاید شگفتانگیزترین آنها مربوط به کارگردان واقعی فیلم باشد.
جورج کیوکر بهعنوان کارگردان فیلم استخدام شد اما بعد از چند هفته فیلمبرداری از کار برکنار شد. در حالی که هیچ دلیلی برای این کار در آن زمان ارائه نشد، فردی که بیوگرافی کیوکر را نوشته است، ادعا میکند که دلیل اصلی آن، همجنسگرا بودن کیوکر است و کلارک گیبل هم با علم به این موضوع، از ساخت این فیلم توسط این کارگردان امتناع کرد.
۵. سرگذشت غمانگیز پگ انتویستل
تراژدی پگ انتویستل، آزمون عجیبی برای هالیوود است و بیانگر اینکه فرهنگ آن چقدر میتواند ناسالم باشد. انتویستل یک بازیگر بریتانیایی بود که در دههی ۱۹۳۰ به هالیوود نقل مکان کرد با این امید که تبدیل به یک ستاره شود. او قبل از اینکه خودکشی کند و از نشان معروف هالیوود خود را به پایین پرتاب کند، تنها در یک فیلم بازی کرده بود.
در حالی که این ماجرا میتواند بهعنوان داستان غمانگیز کسی دیده شود که رویای هالیوود را در سر داشت و در نهایت به یک تراژدی ختم شد، میتواند بهعنوان داستانی جالب هم مطرح شود که چگونه مرگ این بازیگر از او یک ستارهی بزرگ ساخت به رغم اینکه بسیاری از مردم در واقع چیز زیادی از او نمیدانستند. مینیسریال «هالیوود» ساختهی رایان مورفی دربارهی اقتباسی خیالی از داستان انتویستل است و اگر فقط برای نشاندادن باشد، این داستانی است که ارزش روایت آن در پردهی سینما بسیار بالاست.
۴. لانا ترنر و گانگستر مرده
لانا ترنر یکی از مشهورترین بازیگران عصر خود بود اما دوران حرفهای او به دنبال رسوایی بزرگی که شبیه به یک فیلم گانگستری بود، رو به زوال گذاشت.
ترنر در اواخر دههی ۱۹۵۰ با گانگستری به اسم جانی استمپانتو قرار میگذاشت. با این حال استمپانتو شریک زندگی حسود و بدزبانی بود که نمیگذاشت تا ترنر از او جدا شود. در طی یک بحث و جدل در خانهی ترنر، استمپانتو ترنر و دخترش را تهدید به کشتن میکند. دختر او هم پس از شنیدن این تهدید، چاقو را برمیدارد و او را با ضربات متعدد به کام مرگ میکشاند.
۳. مرگ کارل (آلفالفا) سوایتزر
حرفهی بازیگران کودک اغلب اوقات به داستانهای تراژیکی منتهی میشود که بعد از بیرون گذاشتهشدن از هالیوود نمیتوانند از عهدهی کار خود برآیند. این موضوع برای کارل سوایتزر که نقش آلفالفا را در اثر مشهور «دار و دستهی ما» بازی کرده است هم صادق است.
بعد از بزرگ شدن و ناموفق بودن در پیدا کردن کار، سوایتزر کارهای بسیار عجیبی را انجام داده بود. پس از بحث دربارهی یک سگ گمشده، او به دنبال مواجهه با مردی به اسم باد استیلتز بود که احساس میکرد استیلتز ۵۰ دلار به او بدهکار است. سوایتزر به دنبال بحثی دیگر با استیلتز به ضرب گلوله کشته شد. در حالی که حکم صادرشده بهعنوان یک قتل غیرعمد اعلام شد، فرزند خواندهی استیلتز ادعا میکند که سوایتزر در حال ترککردن محل دعوا بود که استیلتز به او شلیک کرده است.
۲. زندگی مرموز هیدی لامار
با این که او بهعنوان یکی از زیباترین زنان در جهان شناخته میشد و در اوج حرفهی بازیگری خود، ستارهی گیشه بود، وجوه ناشناخته و پنهان زندگی هیدی لامار از بسیاری فیلمها هیجانانگیزتر است.
لامار در اتریش متولد شد و قبل از آن که با تولیدکنندهی تسلیحات یعنی فردریش ماندل ازدواج کند، به یک ستارهی مشهور سینما تبدیل شده بود. او معمولا مجبور میشد تا ماندل را در ملاقاتهای کاریاش همراهی کند، ملاقات با افرادی مثل آدولف هیتلر. با این حال، لامار علاقهی شدیدی به فناوری تجهیزات نظامی پیدا کرده بود. بعد از فرار ار دست شوهر سلطهگر خود و پرواز به آمریکا، لامار به توسعهی جدیدترین فناوری رادیو که توسط متفقین در جنگ جهانی دوم استفاده شد، کمک شایانی کرد که بعدها این فناوری الهامبخش فناوری وایفای امروزی شد.
۱. رسوایی آرباکل چاق
هالیوود در طی سالیان اخیر رسواییهای زیادی را داشته است، اما این میتواند برای یک فیلم جالب باشد که به موضوع اولین رسوایی هالیوود بپردازد. روسکو آرباکل که با نام آرباکل چاق شناخته میشد، کمدین و ستارهی فیلمهای صامت بود که بهعنوان یکی از محبوبترین بازیگرها در زمان خود به شمار میآمد.
در سال ۱۹۲۱، آرباکل به همراه چند تن از دوستان خود یک مهمانی را در هتل ترتیب دادند که ویرجینیا رپی بازیگر هم در آن شرکت کرد. رپی درطی مهمانی حالتی از مریضی را در خود احساس کرد که بعدا گفته شد که به دلیل پارگی آبدان، درگذشته است. یکی از همراهان رپی به پلیس گفت که آرباکل به رپی تجاوز کرده است. سیرک رسانهای که دادگاه را احاطه کرده بود، پر از داستانهای احساسی و دروغهای صریح هم دربارهی آرباکل و هم دربارهی رپی بود. گرچه آرباکل بعدا از این اتهام تبرئه شد، حرفهی او بهعنوان بازیگر، هیچگاه به حالت سابق خود بازنگشت.
منبع: Screen Rant