نقد فیلم «مثلث غم»؛ وقتی کشتی سلبریتیها به گل مینشیند (جشنواره کن ۲۰۲۲)
فیلم سینمایی «مثلث غم» یک کمدی سیاه به کارگردانی روبن اوستلوند است که روزهای شنبه و یکشنبه این هفته در بخش مسابقه جشنواره بینالمللی کن ۲۰۲۲ نمایش داده شد.
اوستلوند را بیشتر بابت کارگردانی دو فیلم «فورس ماژور» (Force Majeure) و «مربع» (The Square) میشناسیم که طی سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ اکران شدند. «فورس ماژور» که در بخش نوعی نگاه جشنواره کن شرکت کرده بود در این قسمت برنده جایزه ویژه هیات داوران شد و از جمله آثار تحسینشده سال ۲۰۱۴ در نظر گرفته میشود. فیلم دیگر اوستلوند یعنی «مربع» هم موفق شد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را به دست بیاورد.
در طرح روایی فیلم جدید این کارگردان سوئدی، یک زوج مشهور که سلبریتی دنیای مد در نظر گرفته میشوند (با بازی هریس دیکینسون و چارلبی دین) در یک سفر دریایی مجلل که برای افراد بسیار ثروتمند تدارک دیده شده شرکت میکنند. وقایعی که در ادامه رخ میدهد باعث میشود بازماندگان این سفر دریایی از جمله زوج مورد اشاره در یک جزیره گیر بیافتند. اوستلوند تلاش کرده در این اثر تمثیلی مناسبات سرمایهداری و سلبریتیهای امروز شبکههای اجتماعی را نقد کرده و دست بیاندازد. بعضی از منتقدان این تلاش را موفق ارزیابی کردهاند اما مجموعه نقدها حکایت از فیلمی متوسط دارد که فاقد درخشش آثار قبلی این هنرمند سوئدی است.
براساس بررسی سایت راتن تومیتوز جدیدترین ساخته روبن اوستلوند از مجموع ۱۷ نقد منتشر شده توانسته رضایت ۶۵ درصد از منتقدان وبسایتها و نشریات انگلیسیزبان را به دست آورد. از مجموع ۱۱ نقد جمعآوری شده در وبسایت متاکریتیک هم میتوان به ۶ نقد مثبت و ۵ نقد میانه اشاره کرد که نمره متای ۶۱ از ۱۰۰ را برای این فیلم سینمایی رقم زده است. نگاه منتقدان مجله اسکرین هم تا حد زیادی همین دیدگاه را بازتاب میدهد. منتقدان منتخب این مجله که ترکیبی از نشریات اروپایی، آمریکایی و یک نشریه چینی است متوسط امتیاز ۲.۵ از ۴ را برای این اثر در نظر گرفتهاند.
نقد فیلم « مثلث غم»
اسکریندیلی – جاناتان رامنی
استفاده از تمثیل برجسته «کشتی احمقها» (تمثیل مشهوری از افلاطون که در ادبیات، فلسفه و هنر غرب سالها به کار گرفته شده) آنچنان ساده نیست. در حالی که نمیتوان گفت اثر طنز روبن اوستلوند فیلمی کاملا از دست رفته است اما مخاطب با دیدن آن آرزو میکند کاش این فیلمساز بسیار بااستعداد قادر بود اثر را با ظرافت و اطمینان بیشتری هدایت کند.
درون فیلم درخششهایی از بینش نافذ و نیشدار فیلم «فورس ماژور» و فیلم برنده نخل طلای این کارگردان – «مربع» – به چشم میآید. اما این تفسیر نسبتا دشوار درباب افراط و تفریط سرمایهداری که در قالب یک قایق تفریحی مجلل به تصویر کشیده شده به طور اجتنابناپذیری به سوی فاجعهای مضحک حرکت میکند و فاقد آن نوع خونسردی و بیرحمی طعنهآمیزی است که آن دو فیلم دیگر را به آثاری ماندگار تبدیل کرده بود.
گاردین – پیتر بردشاو
فیلم جدید روبن اوستلوند اثری اغراقآمیز، غیراصیل و به طرز وحشتناکی فاقد لحظات طنز واقعی است. این فیلم یک طنز اروپایی خامدستانه است که ظرافت و بینش فیلم تحسینشده او «فورس ماژور» را ندارد و از قدرت فیلم برنده نخل طلای او «مربع» که درباره جهان هنر بود هم بیبهره است.
از سوی دیگر این فیلم با صدای بلند و کرکنندهای به خود تبریک میگوید که در برابر ظلم ابرثروتمندان جهانی، علیه فرهنگ پیش پاافتاده مد، در برابر پوچی تاثیرگذاران رسانههای اجتماعی ایستاده است؛ کاری که بینهایت ساده است.
همه چیز فیلم در همان ده دقیقه اول اتفاق میافتد. یک مدل مرد به نام کارل (با بازی هریس دیکینسون) پس از یک تست فاجعهبار احساس میکند کارنامه کاریاش در آستانه نابودی قرار گرفته است. یکی از مدیران هنری در مورد خط اخم او که شبیه یک مثلث شده («مثلث غم») اظهارنظر شریرانهای میکند. او در ادامه با یایا (با بازی چارلبی دین) که شریک عاطفی و یک مدل/سلبریتی اینستاگرامی است دعوایی خشمگینانه دارد. یایا احتمالا برای تسکین کارل او را به یک سفر تفریحی مجلل رایگان میبرد که به لطف میلیونها دنبالکننده اینستاگرامی نصیبش شده است.
ورایتی – پیتر دبروج
هر چه دقیقتر به موضوع زیبایی نگاه کنید، زشتتر به نظر میرسد. در این میان، ثروت عملاً از هر جهت کریه است. روبن اوستلوند، طنزپرداز سوئدی ساختارشکن از همین دریچه وارد ماجرا میشود و منافذ دنیای نخبهگرای سوپرمدلها و ثروتمندترین افراد را در «مثلث غم» بررسی میکند؛ فیلمی که نام خود را از اصطلاحی در دنیای مد گرفته. چین عمیق بالای ابرو که بر اثر افزایش سن یا استرس ایجاد میشود. البته با وجود بوتاکس مشکلی وجود ندارد که قابل حل نباشد.
فیلم انگلیسیزبان خندهدار اوستلوند که نوعی دنباله برای فیلم «مربع» به حساب میآید هیچ یک از شخصیتهای آن فیلم برنده نخل طلای سال ۲۰۱۷ را به کار نگرفته، اما تقریباً از همان تاکتیک برای ایجاد موقعیتهای عمیقاً ناخوشایند برای شخصیتها استفاده میکند؛ شخصیتهایی که غرق در امتیازهای خود شدهاند. این را میتوان یک استراتژی بونوئلی به حساب آورد – به سبک فیلم «جذابیت پنهان بورژوازی» – که اوستلوند به برجستهترین استفادهکننده از آن تبدیل شده است.
تئوری عملیاتی او در این فیلم که میان بحثهایی در مورد سرمایهداری و کارل مارکس طرح میشود، این است که زیبایی خود نوعی واحد پول است، اگرچه بسیار فرار و بیثبات، چیزی شبیه رمزارز، که میتواند هر زمان سقوط کند. برای آزمایش این فرضیه، اوستلوند یک کشتی تفریحی پر از نخبگان بسیار مشهور را غرق میکند و مشاهده میکند که بازماندگان این حادثه چگونه در جزیرهای بیابانی گیر میافتند.
هالیوود ریپورتر – دیوید رونی
روبن اوستلوند، تند و تیزترین مفسر اجتماعی سوئد در سینما، پس از برنده شدن جایزه بخش نوعی نگاه جشنواره کن با بهترین فیلمش «فورس ماژور» و بردن نخل طلا در بخش مسابقه اصلی، با یک طنز ناامیدکننده و نهچندان برنده و تیز درباره طبقه و جایگاه اجتماعی به کن بازگشته است.
در حالی که اوستلوند در این اثر هم از دنیای آشنای خود در فیلم «مربع» یعنی همان دنیای هنری نخبگان و ذائقهسازان ثروتمند لیبرال چندان دور نشده است، اما به نظر میرسد کارگردان بیش از حد لزوم در این زمین بازی ماندگار شده و فیلم هرچقدر که ادامه مییابد پراکندهتر میشود. این نقص در اولین پروژه انگلیسیزبان نویسنده-کارگردان سوئدی برجسته است، اثری که به سه بخش با سرفصلهای خاص خود تقسیم شده و تنها اولین بخش آن تا حدودی تاثیرگذار است.