سریال‌های ماورایی ایرانی؛ تجسم شیطان و احضار روح به دم‌دستی‌ترین شکل

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۴ دقیقه

تلویزیون برای چند سال روی دور ساختن سریال‌هایی با مضامین ماورایی افتاده بود و بیشتر در مناسبت‌هایی مثل ماه رمضان این سریال‌ها را پخش می‌کرد. آش ساختن سریال‌های ماورایی به قدری شور شد که هر سال کارگردانی سوژه‌ای با موضوع عالم غیب و تجسم شیطان و فرشته می‌ساخت. این روند سریال‌سازی پس از نزدیک به یک دهه با حادثه‌ا‌ی تلخی قطع شد و برای چند سال دیگر کارگردانی سریالی با موضوع ماورا نساخت. حال پس از چندین سال، دوباره تلویزیون تصمیم به پخش سریالی با موضوع احضار روح و تجسم شیطان گرفته است. سریال «احضار» این شب‌ها از شبکه اول سیما پخش می‌شود و پربیننده‌ترین سریال در ماه رمضان بوده است و با داستانی ماورایی‌اش توانسته بینندگان زیادی جذب کند.

هرچند داستان این سریال هم همانند دیگر سریال‌های این حوزه است و خیلی حرف نویی برای گفتن ندارد. حضور شیطان در زندگی آدم‌ها و تاثیرگذاری‌اش بر روابط‌شان سوژه‌ای است که تا به حال چندین سریال درباره‌اش ساخته شده و دیگر آن جذابیت اولیه را ندارد. در همه جای دنیا مضامین ماورایی به ژانر وحشت مربوط می‌شود ولی خیلی در ایران نمی‌توان متکی به ژانر بود و معمولا فیلم‌ها و سریال‌ها با تعاریف ژانر فاصله دارند. در ادامه به روند ساخت سریال‌های ماورایی در تلویزیون پرداخته‌ایم و نگاهی به سریال‌های ساخته شده در این حوزه انداخته‌ایم.

۱. کمکم کن

  • کارگردان: قاسم جعفری
  • بازیگران: حمید گودرزی، زهرا امیرابراهیمی، مجید مشیری، شیرین بینا
  • سال پخش: ۱۳۸۳

«کمکم کن» آغازگر سریال‌های تلویزیونی با سوژه‌هایی ماورایی است. سریال به دلیل سوژه‌ی نو و خاصش در زمان پخش بسیار مورد توجه قرار گرفت و جزو پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیون در سال ۱۳۸۳ شد. آن زمان هنوز بینندگان تلویزیون با این جنس از موضوعات برای سریال‌‌سازی آشنایی نداشتند و «کمکم کن» در این مسیر به خوبی عمل کرد.

در سال‌های دهه‌ی هشتاد سریال‌سازی در تلویزیون در اوج خود قرار داشت و کارگردان‌ها اهمیت زیادی به ساخته‌هایشان می‌دادند و جسارت پرداختن به سوژه‌های نو را داشتند. قاسم جعفری نیز آن زمان یکی از کارگردان‌های فعال تلویزیون بود و سابقه‌ی ساختن سریال‌های پرمخاطبی مثل خط قرمز و مسافری از هند را داشت.

اما جعفری که بیشتر در حال‌ و هوای مضامین عاشقانه سریال می‌ساخت، چرا سراغ ساختن سریالی با سوژه ماورایی رفت؟ دلیل رسیدن به چنین سوژه‌ای به تصادف پسر جعفری و به کما رفتنش برمی‌گردد. پس از تصادف پدر به این فکر می‌افتد که اگر پسرش از کما بیرون بیاید چه اتفاقی ممکن است برایش بیفتد و همین منجر به نوشتن سناریوی سریال «کمکم کن» می‌شود.

سریال روایتگر داستان جوانی است که طی یک تصادف به کما می‌رود، چند جوان دیگر هم در همان زمان به کما رفته بودند که از این بین دو نفر به هوش می‌آیند تا کارهای اشتباه بقیه را جبران کنند. «کمکم کن» با نشان دادن تصاویری از عالم بزرخ و پشیمانی انسان در وضعیتی میان مرگ و زندگی و پشیمانی انسان از کارهایش، فضای تازه‌ای را در سریال‌های تلویزیونی باز کرد.

۲.او یک فرشته بود

  • کارگردان: علیرضا افخمی
  • بازیگران: حسن جوهرچی، مریم کاویانی، بهاره افشاری، ثریا قاسمی
  • سال پخش: ۱۳۸۴

یک سال پس از دیده شدن سریال «کمکم کن»، مدیران شبکه‌ی دوم سیما باز هم تصمیم گرفتند سریالی در حال و هوای داستان‌های ماورایی پخش کنند. علیرضا افخمی در اولین تجربه‌ی کارگردانی‌اش سریال پرمخاطب «تب سرد» را ساخته بود و حالا برای دومین سریالش سراغ ژانری کمتر شناخته شده در تلویزیون رفته بود. «او یک فرشته بود» به لحاظ داستان و ساخت چندین گام از «کمکم کن» جلوتر بود و موفق شد سریال‌‌های ماورایی را وارد مرحله‌ای تازه کند.

سریال درباره‌ی تصادف مردی مومن و معتقد به نام بهزاد با دختری جوان و پناه دادن به اوست. دختر در نگاه اول معصوم، مظلوم و ساده است ولی در عمل به دنبال نابود کردن زندگی بهزاد است. ورود دختر به خانه‌ی بهزاد، زندگی او را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد و تاثیر سویی بر زندگی مشترکش می‌گذارد. دختر که فرشته نام دارد می‌خواهد با اغفال بهزاد، او همسرش را طلاق بدهد و با او ازدواج کند. بهزاد در شرایط سخت و شکننده‌ای قرار می‌گیرد و در آخر با کمک روحانی محل از گناهانش توبه می‌کند و زندگی‌اش به روال گذشته برمی‌گردد.

چنین داستانی برای فیلم‌های ترسناک خارجی داستانی کلیشه‌ای و مرسوم به شمار می‌رود ولی تماشای چنین داستانی برای مخاطب ایرانی که تا به حال شاهد چنین فضایی نبوده بسیار جذاب بود. سریال در آغاز با تصور ظهور فردی فرشته‌گونه شروع شد و در ادامه بیننده‌اش را غافلگیر کرد. تجسم شیطان در قالب یک زن سوژه‌ای پرالتهاب برای بینندگان سریال بود. جنس بازی بهاره افشاری و فضاسازی‌های سریال کمک زیادی به باورپذیر شدن داستان کرده بود.

ورود شیطان به زندگی آدم‌ها با سریال «او یک فرشته بود» برای مخاطبان تلویزیونی جذابیت بسیاری داشت و باعث جلب توجه کارگردان‌های دیگر به چنین داستان‌هایی شد. با وجود اینکه پس از «او یک فرشته بود» چندین سریال ماورایی دیگر ساخته شد، اما هنوز این سریال در ذهن مخاطبان نقش بسته و بسیاری ساخته‌ی افخمی را بهترین سریال ماورایی تلویزیون می‌دانند.

۳.آخرین گناه

  • کارگردان: حسین سهیلی‌زاده
  • بازیگران: جمشید مشایخی، حمیدرضا پگاه، مینا لاکانی
  • سال پخش: ۱۳۸۵

در آن سال‌ها توجه بیش از اندازه به یک سوژه‌ی خاص موجب شده بود تا کارگردان‌ها علاقه‌ی زیادی به ساخت سریال‌های ماورایی داشته باشند. یکی از عیب‌های بزرگ مدیرهای تلویزیون و کارگردان‌هایش این است که به محض موفق شدن یک سریال در یک ژانر خاص، همگی به دنبال ساختن سریالی از آن جنس هستند. همین سبب شد تا تقریبا هر سال سریالی با سوژه‌ای ماورایی در باکس ماه رمضان یکی از شبکه‌های تلویزیون باشد.

شبکه‌ی دوم برای سومین سال متوالی برای ماه رمضان سریالی با داستانی ماورایی را برای بینندگانش پخش کرد. موفقیت «او یک فرشته بود» همه‌ی نگاه‌ها را به سمت این شبکه کشانده بود و بسیاری در مورد سریال جدید این شبکه‌ کنجکاو بودند. حسین سهیلی‌زاده که تا پیش از «آخرین گناه» در ژانرهای مختلفی مثل کمدی و عاشقانه سریال ساخته بود، تصمیم گرفت قدم به حیطه‌ی داستان‌های ماورایی بگذارد و شانسش را در این حوزه امتحان کند.

«آخرین گناه» تا حدودی داستان و فضای «او یک فرشته بود» را در ذهن بینندگانش تداعی می‌کرد و باعث مقایسه‌ی این دو سریال با هم می‌شد. سریال داستان روایتگر مرد باایمانی است که وصیت می‌کند پس از مرگش، قرنیه‌ی چشمش را به فردی که مدنظر خودش است پیوند بزنند اما دخترش بدون توجه به وصیت پدر، قرنیه را به چشم نامزدش پیوند می‌زند.

همین سرپیچی از وصیت پدر، سرآغاز مشکلات این زوج می‌شود. مرد پس از پیوند قرنیه، چشم برزخی پیدا می‌کند و افراد را در تجسم اعمال‌شان می‌بیند. او افراد گناهکار را در آتش نظاره می‌کند و از این طریق خیلی از مسائل برایش فاش می‌شود. مرد تصمیم می‌گیرد که افراد گناهکار را به قتل برساند، اما با رهنمودهای روحانی محل متوجه می‌شود که این کار اشتباه است.

سریال سهیلی‌زاده به هیچ‌ عنوان نتوانست ادامه دهنده‌ی راه «او یک فرشته بود» باشد و ضعف‌های زیادی در محتوا، ساخت و بازیگری داشت. ضعف‌های «آخرین گناه» بالاخره مدیران شبکه‌ی دوم را مجاب کرد تا دست از سریال‌های ماورایی بردارند و برای سال‌های بعد به سوژه‌های دیگر فکر کنند.

۴.اغما

  • کارگردان: سیروس مقدم
  • بازیگران: امین تارخ، حامد کمیلی، لعیا زنگنه
  • سال پخش: ۱۳۸۶

در حالیکه مدیران شبکه‌ی دو دست از سریال‌های ماورایی برداشتند، این بار مدیران شبکه‌ی یک بودند که دوباره داستانی در حال و هوای تجسم شیطان پخش کردند. این بار نوبت سیروس مقدم بود که شانسش را در این حوزه امتحان کند. او علیرضا افخمی را به عنوان نویسنده در کنار خودش داشت و همین موجب می‌شد فضای «اغما» به سریال «او یک فرشته بود» نزدیک باشد.

داستان سریال درباره‌ی حضور شیطان در یک خانواده با نیت برهم زدن آرامش خانواده است. دکتر طه پژوهان با بازی امین تارخ فوق متخصص جراحی مغز و اعصاب است و به خاطر بیماری همسرش بر سر دو راهی جراحی کردن یا نکردنش قرار گرفته است. در این میان شیطان با بازی حامد کمیلی سراغ دخترش گلی رفته و به دنبال وادار کردنش برای دزدیدن ثروت پدر است. شیطان در چندین چهره به جنگ با دکتر پژوهان آمده و می‌خواهد به هر طریقی او را شکست دهد.

سناریوی سریال بسیار شبیه «او یک فرشته بود» بود و نشان می‌داد افخمی هنوز از حال و هوای سریالش خارج نشده است. در این سریال هم شیطان در قالب مردی مومن و ساده ظاهر می‌شود و اوایل سریال مخاطبش را غافلگیر می‌کند. اغما با فرمول تکراری سریال قبلی افخمی ساخته شده بود و نتوانست سریال جریان‌سازی باشد. «اغما» در داستان و کارگردانی از «او یک فرشته بود» عقب‌تر بود و به هیچ عنوان نتوانست موفقیت‌های این سریال را تکرار کند.

۵.حلقه سبز

سریال حلقه سبز

  • کارگردان: ابراهیم حاتمی‌کیا
  • بازیگران: حمید فرخ‌نژاد، سیما تیرانداز، محمد حاتمی، حمیرا ریاضی
  • سال پخش: ۱۳۸۶

ابراهیم حاتمی‌کیا تصمیم گرفت برای دومین سریال تلویزیونی‌اش سراغ سوژه‌ای ماورایی برود. این سریال داستان سفری جالب به اعماق معنا و مفهوم واقعی حیات است. داستان آن درباره‌ی جوانی معلول به نام حسن است که دچار مرگ مغزی شده و پزشک‌ها درصدد انتقال قلب او به یک گیرنده‌ی قلب برمی‌آیند. روح حسن مخالف این کار است؛ زیرا می‌داند در این صورت باید به عالم دیگری هجرت کند. یک دانشجوی پزشکی به نام گلبهار قادر به ارتباط با روح حسن است. او در قبال درخواست حسن برای انتخاب گیرنده‌ی قلبش، به حسن کمک می‌کند.

جنس سریال «حلقه سبز» را باید متفاوت از سریال‌های مناسبتی و ماورایی تلویزیون دانست. سریال به مانند دیگر سریال‌ها خیلی روی بخش ماورایی گیر نمی‌کند و بلکه به درستی با قرار دادن روح حسن در دل داستان، شکلی باورپذیر از عالم ارواح را به مخاطبش ارائه می‌دهد.

شاید اگر دیگر سریال‌های ماورایی تلویزیون جای افراط در نشان دادن شیطان و عالم برزخ، با ایده‌های هوشمندانه به جنبه‌های دیگری از عالم غیب و ماورا می‌پرداختند نتیجه‌ی بهتری می‌گرفتند. «حلقه سبز» با کارگردانی و نویسندگی حاتمی‌کیا مسیرش را از دیگر سریال‌های ماورایی تلویزیون جدا کرد و سراغ جنبه‌ای کمتر گفته شده از این حوزه رفت.

 حاتمی‌کیا این سریال را یکی از موفق‌ترین آثار کارنامه‌ی هنری‌اش می‌داند و معتقد است: «حلقه سبز عصاره تمام افکار و هنر من در زمینه سینما، دین، اخلاق، ازدواج، پزشکی و پیوند است.» همچنین پایان‌بندی این سریال، برخلاف دیگر سریال‌های ماورایی که پایان خوشی دارند و در آخر دست همه رو می‌شود و شیطان شکست می‌خورد، با پایانی هوشمندانه، بیننده‌اش را سر ذوق می‌آورد. خوشبختانه حاتمی‌کیا پس از «حلقه سبز» دیگر درگیر سریال‌سازی با سوژه‌های ماورایی نشد و یکی از بهترین‌ها سریال‌های ماورایی تلویزیون را با همین اثر ساخت.

۶.روز حسرت

  • کارگردان: سیروس مقدم
  • بازیگران: فرامرز قریبیان، پوریا پورسرخ، مهراوه شریفی نیا
  • سال پخش: ۱۳۸۷

سیروس مقدم و علیرضا افخمی برای یک بار دیگر تصمیم گرفتند سریالی ماورایی بسازند. آن‌ها این بار دست از سر شیطان برداشتند و رو به عالم غیب و برزخ آوردند. مقدم و افخمی یک سال قبل با سریال اغما خیلی موفق ظاهر نشده بودند و این بار تصمیم گرفتند سریالی در همان حال و هوا بسازند. تجربه‌ی تازه‌ی آنها به نام «روز حسرت» بسیار ضعیف‌تر از اغما بود و یک عقب‌گرد در کارنامه‌ی مقدم و افخمی به شمار می‌رفت.

سریال داستان خانواده‌ای درگیر حوادث معمول زندگی روزمره است که تحت تأثیر وقایعی، دریچه‌ای از عالم غیب و برزخ بر آنها گشوده می‌شود. حاج رضا با بازی فرامرز قریبیان، مدیر عامل یک شرکت تجاری و همسر وی، نرجس با بازی افسانه بایگان، وکیل پایه یک دادگستری و دارای دفتر وکالت است؛ زوج خوشبختی که در محیطی آرام و بر اساس اصول مذهبی و اعتقادی زندگی می‌کنند. مسعود، فرزندخوانده‌شان با بازی پوریا پورسرخ با دختری به نام معصومه لیندا کیانی ازدواج می‌کند. با تصادف معصومه و قطع نخاع شدنش، مسعود پنهانی با دختری به نام فریده با بازی مهراوه شریفی‌نیا ازدواج می‌کند و مجموعه کارهای مسعود و فریده باعث مرگ معصومه می‌شود.

در پی اتفاقات نرجس، مادر مسعود تحت تأثیر علاقه شدید به معصومه، پس از مرگ وی به درد و رنج‌های روحی شدیدی دچار می‌شود. نرجس چون مرگ معصومه را ناشی از بی‌توجهی‌‌های مسعود می‌داند، بی‌مهری و مخالفت با وی را آغاز می‌کند. نرجس در این ‌ایام، مکاشفه‌ها و رؤیاهای صادقی از عالم برزخ و وضعیت معصومه در بهشت برزخی می‌بیند و تقریباً ارتباطش با معصومه از ‌این طریق ادامه می‌یابد.

مقدم این بار سعی کرده با تمرکز بیشتر در داستان و تعدیل کردن فضای ماورایی سریالش، به کیفیت اثر ضربه نزند اما با این حال «روز حسرت» آنطور که باید و شاید در جذب مخاطب موفق عمل نکرد. پس از این سریال سیروس مقدم دیگر سراغ ساخت سریال‌های ماورایی نرفت.

۷.ملکوت

  • کارگردان: محمدرضا آهنج
  • بازیگران: محمدرضا شریفی‌نیا، کوروش تهامی، پروانه معصومی، رضا رویگری
  • سال پخش: ۱۳۸۹

هرچه سال‌های دهه‌ی هشتاد بیشتر به انتها نزدیک می‌شوند، داستان سریال‌های ماورایی تلویزیون هم بیشتر آب می‌رود. پس از گذشت پنج سال از موفقیت «او یک فرشته بود»، تمام تلاش‌ها برای موفقیت سریال‌سازی با مضامین ماورایی شکست می‌خورد و سریالی نمی‌تواند جریان‌سازی اثر علیرضا افخمی را داشته باشد.

محمدرضا آهنج برای ماه رمضان سال ۱۳۸۹ سریال «ملکوت» را برای پخش از شبکه‌ی‌ دوم سیما داشت. آهنج امیدوار بود سریالش در آن سال‌ها دیده شود، اما ضعف‌های مشهود «ملکوت» مخاطبان را جذب نکرد. سریال داستان فردی به نام حاج فتاح سلطانی با بازی محمدرضا شریفی‌نیا است که پس از تصادف دچار مرگ مغزی می‌شود و به جهان ملکوت می‌رود. در آن زمان فرشته‌ای با بازی کوروش تهامی به سراغ او می‌آید تا به گناهان او رسیدگی کند و از طرفی دیگر داماد حاج فتاح با بازی رضا رویگری برای رسیدن به ثروت حاج فتاح تلاش می‌کند.

سریال نقدهای مثبتی از سوی منتقدان نگرفت و ایده‌ی همراهی فرشته با یک انسان برای بینندگان خیلی جذابیت نداشت. «ملکوت» را می‌توان یکی از ضعیف‌ترین سریال‌های ماورایی پخش شده از تلویزیون دانست که حتی در بحث‌های ماورایی نیز جذابیتی برای بیننده‌اش ایجاد نکرد.

۸.سقوط یک فرشته

  • کارگردانان: بهرام و حمید بهرامیان
  • بازیگران: مسعود رایگان، فریبا کوثری، مهرداد صدیقیان، خاطره اسدی، هدی زین‌العابدین  
  • سال پخش: ۱۳۹۰

همانطور که از نام سریال مشخص است، هنوز مدیران تلویزیون نتوانسته‌اند از فکر سریال «او یک فرشته بود» رهایی یابند و به هر طریقی به دنبال ساختی سریال شبیه به آن هستند. پس از موفقیت سریال علیرضا افخمی، تلاش‌های تلویزیون برای موفقیت سریالی ماورایی به در بسته خورده و آنها دیگر نتوانستند سریالی در حد و اندازه‌های «او یک فرشته بود» بسازند.

رامین عباسی‌زاده تهیه‌کننده‌ی سریال «او یک فرشته بود» این بار با «سقوط یک فرشته» به دنبال باز کردن پای شیطان  به سریال‌های ماه رمضانی بود. داستان این مجموعه زندگی دو دختر به نام‌های سارا و فاطمه را به تصویر می‌کشد که در جدال با فراز و نشیب‌های زندگی‌شان در معرض عیارسنجی ایمان‌شان قرار می‌گیرند و ورود افراد جدید به داستان، ماجراهای «سقوط یک فرشته» را شکل می‌دهد. جذابیت اصلی این سریال، بیان داستان از زبان شیطان با بازی محمدرضا علیمردانی به عنوان راوی قصه‌ است که پیشتر سابقه نداشت؛ به ویژه آنکه از قسمت‌های میانی این سریال هویت اصلی او مشخص می‌شود.

اما این ایده‌ها نیز خیلی کارگشا نمی‌شود و «سقوط یک فرشته» در حد یک سریال معمولی به آرشیو صداوسیما می‌رود. کارگردان‌ها و مسئولان تلویزیون پس از «او یک فرشته بود» خیلی به دنبال ساخت سریالی ماورایی و جریان‌ساز در تلویزیون بودند و هر بار تلاش‌شان به در بسته می‌خورد. نکته‌ای که آنها در طی این سال‌ها فراموش کرده‌ بودند این بود که دستمایه قرار دادن سوژه‌های تکراری و شبیه به هم، آن را برای بیننده نخ‌نما می‌کند. کاری که مدیران تلویزیون با ساخت سریال‌های ماورایی در آن سال‌ها می‌کردند، آثاری معمولی با ایده‌های کلیشه‌ای و مشخص بود.

۹.پنج کیلومتر تا بهشت

  • کارگردان: علیرضا افخمی
  • بازیگران: داریوش فرهنگ، مهدی سلوکی، شبنم قلی خانی، نفیسه روشن، پریناز ایزدیار
  • سال پخش:‌ ۱۳۹۰

ماه رمضان سال ۱۳۹۰ اوج ساختن سریال‌های ماورایی در تلویزیون بود. در کنار شبکه‌ی اول که «سقوط یک فرشته» را پخش می‌کرد، شبکه‌ی سه سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» را روی آنتن فرستاد. علیرضا افخمی که در طول این سال‌ها پای ثابت سریال‌های ماورایی تلویزیون بوده، بار دیگر سریالی با سوژه‌ای از عالم ماورا ساخت. البته او این بار دست از شیطان و تجسمش در زندگی افراد برداشت و به سراغ سوژه‌ای با موضوع ارواح رفت.

امیرحسین با بازی مهدی سلوکی مدیر یک شرکت پخش دارویی است که متعلق به همایون فرزین با بازی داریوش فرهنگ است. امیرحسین از کودکی در خانه‌ی همایون فرزین بزرگ شده و عاشق آیدا دختر فرزین است که نقش آن را شبنم قلی‌خانی ایفا می‌کند. در این بین، پسر فرزین که از امیرحسین کینه به دل دارد و رابطه‌اش با پدرش خوب نیست به کمک دوستانش از شرکت پدرش دزدی می‌کند که در حین آن امیرحسین سر می‌رسد و با ضربه دزدها به کما می‌رود و آن‌ها می‌کوشند تا جسد او را در مکانی دور از بین ببرند.

 شواهد و مدارک دزدی علیه امیرحسین گواهی می‌دهد، اما روح او که اکنون از جسمش جدا شده با حضور در رویاهای آیدا، دختر فرزین سعی می‌کند آنان را مطلع سازد که در گندمزاری در پنج کیلومتری بهشت زهرا در حال مرگ است. در نهایت امیرحسین با کمک روح دختری به نام مینا که در حال زندگی نباتی است، آیدا را از محل جسدش باخبر می‌سازد و با انتقال به بیمارستان نجات می‌یابد. امیرحسین هم پس از آن که بهبودی پیدا می‌کند پیش والدین مینا رفته و با دادن نشانی‌هایی از او، آنان را قانع می‌کند که اعضای بدن دخترشان را که خودکشی کرده‌، به بیماران نیازمند اهدا کنند.

شاید باید ترمز سریال‌های ماورایی تلویزیون را اتفاقی تلخ می‌کشید. این سریال‌ها هر سال سوژه‌های‌شان ضعیف‌تر می‌شد و با داستان‌پردازی‌های بچگانه‌شان عالم غیب و ارواح را نازل و سطحی نشان می‌دادند. متاسفانه همزمان با پخش سریال «پنج کیلومتر تا بهشت»‌، پسربچه‌ای ۱۲ ساله تصمیم گرفت با کشتن خودش همانند سریال مورد علاقه‌اش تبدیل به یک روح شود و به مکان‌های مورد علاقه‌اش سر بزند. کاری که در نهایت به قیمت جان پسربچه تمام شد.

این اتفاق تلخ هشداری جدی برای مدیرهای تلویزیون بود. این تلنگر سفت و محکم که به قیمت تمام شدن جان یک انسان تمام شده بود، به آن‌ها فهماند پرداختن بیش از حد به یک موضوع حد و مرزی دارد. کشیدن پای شیطان و فرشته به هر بهانه‌ای در سریال‌های مختلف و نشان دادن روح و عالم برزخ به دم دستی‌ترین شکل ممکن عواقب زیادی برای مخاطبان تلویزیون به دنبال خواهد داشت. مدیرهای تلویزیون باید قبل از مرگ یک کودک بی‌گناه،‌ خودشان متوجه اهمیت رسانه و خوراکی که به مخاطب داده می‌شود، می‌شدند؛ اما حیف که مسئولان خیلی دیر متوجه می‌شوند.‌

راهنمای تماشای سریال


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۵ دیدگاه
  1. یونس

    سریال صاحبدلان هم یک سریال ماورایی با داستانی عمیقتر است که از هر لحاظ نسبت به سریالهای یاد شده سرتر است ، همچنین سریالی با عنوان پنجمین خورشید هم پخش شد که از قلم افتاده .

  2. Shl

    اغما که از او یک فرشته بود خیلی بهتر بود!! نویسنده متن اصلا این سریال هارو دیده که اینارو نوشته؟؟!

  3. مجید

    سلام
    پرونده خیلی خوبی را بررسی کردید. فقط من در آخر انتظار داشتم دوباره به سریال احضار برمی گشتید و آن را تحلیل می کردید.
    با سپاس

  4. mohammad

    عاشق بند پایانیتون شدم خیلی عالی بود من بجای دیدن این سریالای کلشه ای تلوزیون یکم هزینه میکنم ی اشتراک نت فیلیکس میخرم و سریالای با مفهوم و جالبو میبینم مثل لوسیفر ک واقعا جای تحسین دارهن سریال مضحکی مثل احضار ک ن صحنه جذابی داره ن داستان باحالی درکل از مطلبتون خیلی خوشم اومد

    1. آرمان

      لوسیفر ؟!! سریالی در مدح و ستایش شیطان
      اون چیزهایی که شما کلیشه می نامید اگر کمی بهتر اجرا شوند دقیقا جنبه های جذاب این سریال ها هیتند و نمیدونم چرا نویسنده اینقدر توقعات عجیب و غریب و کمال‌گرایی از سریالا داسته

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما