۱۰ دیالوگ ماندگار مجموعه «داستان اسباب‌بازی»

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
دیالوگ‌های داستان اسباب‌بازی

سال ۱۹۹۵، استودیویی که در آن زمان کمتر شناخته شده بود به نام پیکسار، فیلم «داستان اسباب‌بازی» (Toy Story) را منتشر کرد؛ اولین فیلم بلند کاملاً انیمیشنی که با رایانه ساخته شده بود. این فیلم هم از نظر منتقدان و هم از نظر مالی موفقیت‌آمیز بود و در عین حال دوره‌ی جدیدی از انیمیشن را آغاز کرد. در دنیایی که اسباب‌بازی‌ها می‌توانند بدون آگاهی صاحبانشان زنده شوند، داستان حول یک عروسک گاوچران سخنگو به نام وودی (تام هنکس) می‌چرخید که وضعیت او به عنوان اسباب‌بازی مورد علاقه با ورود یک اکشن فیگور فضانورد به نام باز لایتیر (تیم آلن) تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد. دیالوگ‌های مجموعه‌ی سینمایی «داستان اسباب‌بازی» یکی از نقاط قوت آن است.

دیزنی و پیکسار موفقیت بیشتری در مجموعه‌ی سینمایی «داستان اسباب‌بازی» با دنباله‌های «داستان اسباب‌بازی ۲»، «داستان اسباب‌بازی ۳»، «داستان اسباب‌بازی ۴» و یک فیلم پنجم که قرار است سال ۲۰۲۶ منتشر شود، به دست آوردند. انیمیشن‌های «داستان اسباب‌بازی» حالا به دلایل مختلف به کلاسیک‌های مدرن تبدیل شده‌اند و در میان همه‌ی سنین محبوب هستند؛ پیشرفت تکنولوژی در انیمیشن، صداپیشگی، احساسات قابل لمس، درام و البته دیالوگ‌ها. بسیاری از جملات در تمام چهار فیلم «داستان اسباب‌بازی» برجسته هستند، اما برخی بدون شک نمادین‌ترند.

نخستین فیلم این مجموعه که با بودجه‌ی ۳۰ میلیون دلاری ساخته شده بود توانست در گیشه بیش از ۳۹۴ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به دومین فیلم پرفروش سال شود. این فیلم توانست از منتقدان وبسایت اینترنتی راتن تومیتوز امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ را به دست آورد و در ۳ رشته نامزد اسکار شود. «داستان اسباب‌بازی ۲» نیز امتیازی مانند قسمت پیشین از مجله‌ی راتن تومیتوز گرفت و توانست با فروش بیش از ۵۱۱ میلیون دلاری خود تبدیل به سومین فیلم پرفروش سال گردد. این قسمت دوم جایزه‌ی گلدن گلوب بهترین انیمیشن سینمایی را هم به دست آورد.

قسمت سوم این مجموعه‌ی سینمایی موفق‌تر از قسمت‌های پیشین بود و با فروش بیش از یک میلیارد دلاری‌اش این‌بار توانست به پرفروش‌ترین فیلم سال بدل گردد. این قسمت در ۵ رشته نامزد اسکار شد و توانست دو اسکار بهترین انیمیشن و بهترین ترانه را به کمد افتخارات خود اضافه کند. چهارمین قسمت و آخرین قسمت این مجموعه تا به امروز باز هم توانست بیش از یک میلیارد دلار بفروشد. «داستان اسباب‌بازی ۴» تبدیل به هشتمین فیلم پرفروش سال شد، توانست در دو رشته نامزد اسکار شود و اسکار بهترین انیمیشن را به دست آورد.

۱۰. «چنگک!»

چنگک

  • بیگانگان با صداپیشگی جف پیجن

فیلم‌ها:

  • داستان اسباب‌بازی
  • داستان اسباب‌بازی ۳

در سیاره‌ی پیتزا، باز یک دستگاه فروش را با یک سفینه‌ی واقعی اشتباه می‌گیرد و وودی ناامید باید به دنبال او برود. وقتی وارد می‌شوند، با گروهی از بیگانگان سبز سه‌چشمی، معروف به مردان سبز کوچک (همه با صدای جف پیجن) روبرو می‌شوند که آن‌ها را به چنگک معرفی می‌کنند. برای مردان سبز کوچک، چنگک خدای آن‌ها است. برای وودی و باز، این نمایانگر نابودی احتمالی است که توسط همسایه‌ی شکنجه‌گر اسباب‌بازی‌ها، سید، استفاده می‌شود. تمام این پیچیدگی‌ها و نقطه‌نظرهای متفاوت این دیالوگ را به یکی از بهترین دیالوگ‌های مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» بدل می‌کند.

مانند یک آهنربا، مردان سبز کوچک به هر نوع چنگکی جذب می‌شوند. خوشبختانه، این به نفع اسباب‌بازی‌ها در نقطه‌ی اوج تهدیدکننده‌ی زندگی در فیلم «داستان اسباب‌بازی ۳» عمل می‌کند. درست زمانی که به نظر می‌رسد وودی، باز و گروه در شرف سوختن هستند، مردان سبز کوچک با یک چنگک صنعتی بزرگ جان آن‌ها را نجات می‌دهند. در یک لحظه‌ی کامل که در فیلم اول برقرار شده بود، نقل قول از یک دستگاه مرگبار به یک نجات‌دهنده تبدیل می‌شود. تحویل آوازگونه‌ی بیگانگان هم فقط این صحنه و دیالوگ را بهتر و دوست‌داشتنی‌تر می‌کند و آن را به یکی از بهترین دیالوگ‌های «داستان اسباب‌بازی» بدل می‌گرداند.

۹. «او خوب خواهد شد. بانی خوب خواهد شد.»

دیالوگ‌های داستان اسباب‌بازی

  • باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

  • داستان اسباب‌بازی ۴

چه با اهمیت «داستان اسباب‌بازی ۴» موافق باشید یا نه، قطعاً باید پذیرفت که این انیمیشن بدون لحظات معنادار و تاثیرگذار نیست. قسمت چهارم این مجموعه وودی را در یک سفر احساسی قرار می‌دهد، زیرا او اکنون که دیگر اسباب‌بازی اندی نیست سعی می‌کند جایگاه خود را در جهان پیدا کند. آیا او می‌تواند به عنوان یکی از اسباب‌بازی‌های بانی به محیط جدید خود عادت کند؟ آیا او به اندازه‌ی اسباب‌بازی‌های دیگرش دوست‌داشتنی است؟ یا باید با عشق گمشده‌اش بماند؟ همه‌ی این‌ها در پایان به اوج می‌رسد وقتی که وودی یک تصمیم بزرگ می‌گیرد.

در طول «داستان اسباب‌بازی ۴»، وودی تلاش‌های زیادی می‌کند تا ایمنی فورکی (تونی هیل) را برای خوشحال کردن بانی تضمین کند و به او حس جدیدی از هدف بدهد. اما پس از دیدار مجدد با بو پیپ (آنی پاتس) و کشف دنیایی از امکانات فراتر از داشتن یک صاحب، دنیا برای او شروع به تغییر می‌کند. این زمانی است که بهترین دوستش باز لایتیر به او اطمینان می‌دهد که به جای رها کردن بو، می‌تواند بانی را رها کند، زیرا می‌بیند که این چیزی است که وودی واقعاً می‌خواهد. این جمله به تنهایی یک نقطه‌ی عطف بزرگ در قوس عروسک گاوچران کوچک و یک لحظه‌ی ارزشمند در سری «داستان اسباب‌بازی» است که یکی از بهترین دیالوگ‌های مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» را در خودش جای داده.

۸. «به نظر می‌رسد هیچ نشانه‌ای از حیات هوشمند در هیچ کجا وجود ندارد.»

دیالوگ‌های داستان اسباب‌بازی

  • باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

  • داستان اسباب‌بازی

اسباب‌بازی‌های اتاق اندی کنجکاو هستند که هدیه تولد جدید او، یک فضانورد به نام باز لایتیر، را ببینند. در اولین حضورش، او زنده می‌شود و اتاق را بررسی می‌کند، فکر می‌کند که در یک سیاره‌ی عجیب و غریب سقوط کرده است که به نظر می‌رسد در آن «هیچ نشانه‌ای از حیات هوشمند در هیچ کجا وجود ندارد.» در صحنه‌ای که شباهت‌هایی بین «داستان اسباب‌بازی» و یک وسترن کلاسیک دارد، وودی به باز نگاه می‌کند و باز او را با یک موجود خصمانه اشتباه می‌گیرد. این نقل قول که یکی از دیالوگ‌های ماندگار «داستان اسباب‌بازی» است خیلی زود رابطه‌ی مهم و ماندگار بین وودی و باز را شکل می‌دهد.

این نقل قول نه تنها یکی از خنده‌دارترین‌های اولین قسمت از مجموعه‌ی سینمایی «داستان اسباب‌بازی» است، بلکه یکی از لحظات پرطرفدار در این مجموعه‌ی سینمایی هم هست. این صحنه در ابتدای «داستان اسباب‌بازی ۲» در طول یک شبیه‌سازی بازی ویدیویی توسط رکس (والاس شاون) بازمی‌گردد، جایی که نسخه‌ای از باز که او بازی می‌کند این جمله را می‌گوید قبل از این که تقریباً توسط نوچه‌های ربات زورگ منفجر شود. بنابراین، چه باز بازی ویدیویی باشد یا باز اسباب‌بازی، این جمله به روش‌های مختلف کار می‌کند و باعث خلق شدن یکی از بهترین دیالوگ‌های «داستان اسباب‌بازی» می‌شود.

۷. «شما جان ما را نجات دادید. ما تا ابد سپاسگزاریم.»

بیگانگان

  • بیگانگان با صداپیشگی جف پیجن

فیلم‌ها:

  • داستان اسباب‌بازی ۲

شگفتی! مردان سبز کوچک در اوج «داستان اسباب‌بازی ۲» دوباره ظاهر می‌شوند. وقتی باز و گروه برای نجات وودی از فرستاده شدن به فرودگاه مسابقه می‌دهند، آن‌ها یک کامیون تحویل سیاره‌ی پیتزا را که مردان سبز کوچک به عنوان لوازم جانبی آینه در آن وجود دارند، می‌ربایند. در طول یک تعقیب و گریز ماشین پرتنش اما خنده‌دار، آقای سیب‌زمینی (دان ریکلز) بیگانگان را از پرتاب شدن از پنجره نجات می‌دهد که آن‌ها برای آن تا ابد سپاسگزار هستند.

پس از آن، مردان سبز کوچک وفاداری بی‌پایان خود را مدام به آقای سیب‌زمینی که بی‌میل است، نشان می‌دهند، اما خانم سیب‌زمینی (استل هریس) بیش از حد مشتاق است و حتی آن‌ها را به عنوان پسران خود می‌پذیرد. سال‌ها بعد، در «داستان اسباب‌بازی ۳»، سپاسگزاری بیگانگان همچنان ادامه‌دار است و منجر به یک لحظه‌ی کامل می‌شود. پس از این که آن‌ها اسباب‌بازی‌ها را از یک سرنوشت احتمالی آتشین در زباله‌دان نجات می‌دهند، نوبت به سیب‌زمینی‌ها می‌رسد که از فرزندانشان تشکر کنند. این یکی از مثال‌های عالی از بازگشت به دنباله در مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی‌» است که احساس اجباری بودن به مخاطب نمی‌دهد؛ شوخی در این‌جا به دست آمده است و هنوز هم خنده‌دار است.

۶. «ما اسباب‌بازی‌ها می‌توانیم همه چیز را ببینیم. پس خوب بازی کنید.»

دیالوگ‌های داستان اسباب‌بازی

  • وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

  • داستان اسباب‌بازی

در دنیای «داستان اسباب‌بازی»، هیچ اسباب‌بازی‌ای نمی‌خواهد که بچه‌اش بداند که می‌تواند زنده شود. با این حال، هیچ اسباب‌بازی‌ای هم نمی‌خواهد صاحبش مانند سید (اریک ون دتن)، یک عوضی تمام‌عیار باشد. در «داستان اسباب‌بازی»، وودی و باز خود را در خانه‌ی همسایه‌ی اندی که شهرت وحشتناکی برای مثله کردن اسباب‌بازی‌ها برای سرگرمی دارد، گرفتار می‌بینند. در نهایت، وودی و باز مشکلات بین خود را حل می‌کنند، اما متأسفانه، این درست قبل از برنامه‌ی بزرگ سید برای بستن باز به یک موشک جدید است.

سپس وودی یک برنامه‌ی بزرگ برای فرار از خانه‌ی سید و نجات باز با کمک اسباب‌بازی‌های جهش‌یافته‌ی سید طراحی می‌کند. در طول راه، وودی می‌خواهد از این فرصت استفاده کند تا به سید یک درس ارزشمند در مورد مراقبت از اسباب‌بازی‌ها بدهد. در یک لحظه‌ی خنده‌دار اما تا حدودی ترسناک، وودی به سید نشان می‌دهد که اسباب‌بازی‌ها دارای احساس هستند. همچنین به نظر می‌رسد که این سکانس یک لحظه‌ی تأثیرگذار برای همه‌ی بچه‌هایی است که «داستان اسباب‌بازی» را تماشا می‌کنند و به آن‌ها یادآوری می‌کند که از اسباب‌بازی‌های خود مراقبت کنند و فقط خوب بازی کنند.

۵. «مثل باد بتاز، بولزآی!»

وودی

  • وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

  • داستان اسباب‌بازی ۲

وودی چندین عبارت معروف دارد: «به آسمان برس!»، «یک مار در چکمه‌ی من است!» و «تو معاون مورد علاقه‌ی من هستی!» یکی از آن‌ها اما از کشیدن نخ او تولید نمی‌شود. در «داستان اسباب‌بازی ۲»، وودی کشف می‌کند که او شخصیت اصلی یک برنامه‌ی تلویزیونی قدیمی به نام «گردآوری وودی» است که جسی (جون کیوسک)، استینکی پیت معدنچی (کلسی گرامر) و یک اسب وفادار به نام بولزآی را شامل می‌شود.

«مثل باد بتاز، بولزآی!» اساساً فریاد جنگی وودی بدون ورود به یک جنگ واقعی است. شاید به یادماندنی‌ترین استفاده از آن زمانی است که وودی و باز برای نجات جسی از برده شدن به هواپیما در اوج معروف فیلم پیش می‌روند. این همچنین به عنوان یک یادآوری از شخصیت وودی عمل می‌کند: یک قهرمان کلاسیک که بیشتر به کسانی که دوستشان دارد اهمیت می‌دهد و هر کاری برای نجات آن‌ها می‌کند. این نقل قول وودی خیلی زود تبدیل به یکی از بهترین دیالوگ‌های مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» شد.

۴. «تو یک مرد کوچک غمگین و عجیب هستی و من به تو ترحم می‌کنم. خداحافظ.»

دیالوگ‌های داستان اسباب‌بازی

  • باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

  • داستان اسباب‌بازی

پس از این که متوجه می‌شود به دلیل ترک شدن توسط اندی در یک پمپ بنزین یک اسباب‌بازی گمشده است، وودی از باز و داد و فریادهای او در رابطه با یک فضانورد واقعی بودن خسته می‌شود. وودی از تمام خشم انباشته شده‌ی خود استفاده می‌کند و تمام آن را بر سر باز تخلیه می‌نماید، او قبل از یادآوری این نکته به باز که او در واقع یک اسباب‌بازی و یک وسیله‌ی بازی کودک است، باز را به خاطر خراب کردن زندگی‌اش و گرفتن جای او به عنوان اسباب‌بازی مورد علاقه‌ی اندی سرزنش می‌کند. از طرف دیگر، باز رویکرد متفاوتی را اتخاذ می‌کند و به جای فریاد زدن با آرامش به وودی توهین می‌کند.

مانند جمله‌ی باز در مورد «هیچ حیات هوشمندی در هیچ کجا…»، پاسخ او به وودی به عنوان «یک مرد کوچک غمگین و عجیب» در حالی که ترحم خود را ارائه می‌دهد، یکی دیگر از لحظات پرطرفدار از فیلم‌های «داستان اسباب‌بازی» است که در فضای مجازی بارها تکرارشده و مورد استفاده قرار گرفته است. این لحظه به قدری معروف شده است که حتی در فیلم دیگری از تیم آلن، «بابا نوئل ۲» (The Santa Clause 2) نیز به آن اشاره شده است. حتی اگر وودی از نظر فنی درست بگوید، باز در این‌جا با آرامش و اعتماد به نفس او را از خود دور می‌کند و یکی از بهترین دیالوگ‌های مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» را خلق می‌نماید.

۳. «این پرواز نیست، این یک سقوط با سبکی خاص است.»

وودی و باز

  • وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

  • داستان اسباب‌بازی

مجموعه‌ی سینمایی «داستان اسباب‌بازی» سرشار از ارجاع به گذشته‌های عالی است، به ویژه اگر تبادل جملات بین شخصیت‌ها باشد. یک مثال عالی با اولین ملاقات وودی و باز شروع می‌شود. وودی به وضوح نسبت به توجهی که باز از دیگر اسباب‌بازی‌ها دریافت می‌کند حسادت می‌ورزد، به ویژه زمانی که او نشان می‌دهد چگونه می‌تواند پرواز کند. به جای شگفت‌زده شدن، وودی احساس تلخی می‌کند و ادعا می‌کند که این یک سقوط با سبکی خاص بود. این دیالوگ وودی بلافاصله به یکی از بهترین دیالوگ‌های مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» تبدیل شد.

در پایان بصری خیره‌کننده‌ی «داستان اسباب‌بازی»، باز بال‌های خود را روشن می‌کند تا خود و وودی را از موشک، درست زمانی که در شرف انفجار است، آزاد کند. آن‌ها در هوا سر می‌خورند و در کمال تعجب وودی به نظر می‌رسد که باز واقعاً در حال پرواز است، اما او به وودی اطمینان می‌دهد که این فقط «یک سقوط با سبکی خاص» است؛ در نهایت به نظر می‌رسد باز پذیرفته است که یک اسباب‌بازی بیش نیست. وودی هم در نهایت متوجه می‌شود که باز چقدر خنگ است. این لحظه‌ی بزرگ از پیوند، به دو اسباب‌بازی اجازه می‌دهد تا شباهت‌ها و تفاوت‌های خود را بپذیرند.

۲. «خداحافظ، شریک.»

دیالوگ‌های داستان اسباب‌بازی

  • وودی با صداپیشگی تام هنکس

فیلم:

  • داستان اسباب‌بازی ۳

بسیاری «داستان اسباب‌بازی ۳» را پایان مجموعه‌ی سینمایی «داستان اسباب‌بازی» می‌دانند. همان‌طور که بارها در طول سال‌ها ثابت شده است، این نکته به سادگی درست نیست. در عوض، «داستان اسباب‌بازی ۳» پایان یک دوره برای وودی و گروه را نشان داد. اندی در نهایت قبل از این که اسباب‌بازی‌ها را به بانی بدهد و به دانشگاه برود، در یکی از غم‌انگیزترین پایان‌های فیلم‌های دهه‌ی ۲۰۱۰ میلادی یک بار دیگر با اسباب‌بازی‌ها بازی می‌کند.

اگرچه باز، جسی و بقیه‌ی اسباب‌بازی‌ها متوجه شدند که نمی‌توانند برای همیشه با اندی بمانند، وودی سخت‌ترین دوران را برای رها کردن اندی داشت. یادگیری این نکته برای وودی بخشی از رشد او به عنوان یک شخصیت بود. او تصمیم می‌گیرد این کار را انجام دهد، زیرا این چیزی بود که برای اندی بهترین بود. اندی یک‌بار دیگر با وودی بازی می‌کند و وودی از این بابت خوشحال است؛ خوشحالی‌ای که جمله‌ی نهایی را حتی معنادارتر می‌کند. وقتی او می‌گوید: «خداحافظ، شریک.»، به این معنی است که او هرگز فراموش نخواهد کرد و همیشه لحظاتی که با هم داشتند را گرامی خواهد داشت، حتی اگر این جدایی به معنای برای اندی نبودن باشد. این تاثیرگذاری احساسی باعث شده است این سکانس یکی از بهترین سکانس‌های این مجموعه باشد و دیالوگ وودی تبدیل به یکی از بهترین دیالوگ‌های مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» شود.

۱. «به سوی بی‌کران و فراتر از آن!»

باز

  • باز لایتیر با صداپیشگی تیم آلن

فیلم:

  • هر چهار فیلم

از هر کسی بخواهید که اولین نقل قول از «داستان اسباب‌بازی» که به ذهنش می‌آید را بگوید، چه خواهد گفت؟ «به سوی بی‌کران و فراتر از آن!» البته. به عنوان فضانورد ماجراجویی که محافظت از کهکشان در برابر تهدید مهاجمان را بر عهده دارد، باز لایتیر باید یک عبارت معروف داشته باشد و این یکی کاملاً مناسب است؛ نقل قولی که بی‌شک یکی از بهترین دیالوگ‌های مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» است، اگر بهترین نباشد.

این دیالوگ به وضوح نمادین‌ترین نقل قول در مجموعه‌ی «داستان اسباب‌بازی» است و در هر قسمت توسط باز یا کسی که از او نقل قول می‌کند گفته می‌شود. در زمینه‌ی ارجاع به جملات قبلی شخصیت‌ها که هنوز هم چیزی است که فیلم‌های «داستان اسباب‌بازی» در آن عالی هستند، یکی از به یادماندنی‌ترین‌ها زمانی است که وودی و باز در حال پرواز یا یک سقوط با سبکی خاص هستند و این وودی است که جمله را می‌گوید. هنگام ادای این جمله است که وودی به طور کامل باز را به عنوان اسباب‌بازی اندی و یک دوست می‌پذیرد. این نقل قول به عنوان یکی از بزرگترین میراث‌های «داستان اسباب‌بازی» باقی خواهد ماند، با طرفدارانی که به یاد می‌آورند چقدر آن را دوست دارند؛ «به سوی بی‌کران و فراتر از آن.»

منبع: collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما