۱۰ فیلم سینمایی زیبا که در فصل بهار اتفاق می‌افتند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه
فیلم سینمایی یک قصه بهاری

حال که زمستان را پشت سر گذاشته‌ایم، بیایید با این ۱۰ فیلم سینمایی زیبا که در فصل بهار اتفاق می‌افتند خود را برای شروعی دوباره آماده کنیم.

ارنست همینگوی در جایی از کتاب «جشن بیکران» که خاطرات دوران حضورش در پاریس است، می‌گوید: «وقتی بهار می‌آمد، تنها دغدغه‌ات این بود که شادترین باشی.» بهار در دنیای حیوانات فصل جفت‌یابی و تولد و زایش است، فصل شکوفه دادن درختان است، فصل فرش‌پوش شدن زمین از گل‌های زنگوله آبی و نرگس و دشت‌ها و چمنزارها. فصلی که زمستان سرد و مرده را دور کرده و ما را آماده سالی جدید می‌کند.

ولی در دنیای سینما، بهار شاید کم‌اهمیت‌ترین فصل سال باشد. در مقایسه با فصل‌های دیگر، فیلم‌های کمتری را می‌توان پیدا کرد که تمرکز خود را روی این فصل رنگارنگ گذاشته باشند. بعضی از به‌یاد ماندنی‌ترین صحنه‌های بهاری دنیای سینما در فیلم‌هایی رخ می‌دهند که هر چهار فصل را در خود دارند: در موزیکال‌هایی مثل «مرا در سن‌لوئیس ملاقات کن» (۱۹۴۴) و «هفت عروس برای هفت برادر» (۱۹۵۴). فیلم سال ۱۹۴۵ «مسابقه» هم یک آهنگ برنده اسکار به نام «شاید هم بهار باشد» دارد، ولی داستان فیلم در اواخر تابستان رخ می‌دهد.

جدا از سینمای آمریکا که نقش به سزایی در افزایش تعداد فیلم‌های بهاری دارد (بیشتر از دیگر کشورها)، فیلمسازان ژاپنی و چینی هم در آثار زیادی تصمیم گرفته‌اند به فروردین و اردیبهشت و خرداد ادای دینی کنند. فصل ساکورا (شکوفه گیلاس) هرسال هزاران گردشگر را به کیوتو می‌آورد، و در فیلم‌های یاسوجیرو ازو («اواخر بهار»، ۱۹۴۹؛ «اوایل بهار»، ۱۹۵۶)، میکیو ناروسی («بهار برمی‌خیزاند»، ۱۹۴۷) و کنجی میزوگوچی («خانم ایو»، ۱۹۵۱) است که بخشی از زیبایی این فصل را روی پرده سینما می‌بینیم.

دیگر مقدمه‌چینی بس است. بهتر است به سراغ بهترین شکوفه‌های بهار در دنیای سینما برویم.

۱۰. روز خوب پیش رفت؟ (Went the Day Well)

روز خوب پیش رفت

  • کارگردان: آلبرتو کاوالکانتی
  • فیلمنامه‌نویس: گراهام گرین، جان دایتن، اگنس مک‌فیل، دایانا مورگان
  • بازیگران: لسلی بنکس، مروین جانز، بازیل سیدنی
  • سال: ۱۹۴۲

«روز خوب پیش رفت؟» (که اقتباسی از یکی از داستان‌های کوتاه گراهام گرین است) از آلبرتو کاوالکانتی، یکی از ماندگاترین فیلم‌های بریتانیایی است که در میانه جنگ جهانی دوم ساخته شده. داستان آن هم در ویتسان رخ می‌دهد: در آخر هفته‌ای در اواخر بهار که خبر از آمدن تابستان می‌دهد. در حالی که فیلم زمانی ساخته شده که خیلی از بخش‌های اروپا درگیر جنگ بودند، ولی نگاه امیدوارانه‌ای در آن دیده می‌شود. در ابتدای فیلم یک روستایی پیر را می‌بینیم که از خاطره روزی می‌گوید که آلمان‌ها نزدیک بود موفق شوند به خاک بریتانیا تعرض کنند.

فیلم در ابتدا شبیه یک داستان ساده و دلپذیر از زندگی روستایی می‌ماند، ولی یک «چه می‌شد اگر» ترسناک و عالی در آن نهفته است (روستا مورد حمله نیروهای‌ آلمانی قرار می‌گیرد که در پوشش سربازان بریتانیایی وارد آن می‌شوند)، و بعد از‌ آن است که خشونت اوج می‌گیرد. روزی که می‌توانست برای هیتلر یک روز بهاری دل‌انگیز باشد، به لطف مقاومت و شجاعت غافلگیرانه روستایی‌ها از بین می‌رود، روستایی‌هایی که طوری از این چشم‌اندازهای روستایی دفاع می‌کنند گه گویی معصومیت کهن آن در آستانه از میان رفتن است.

۹. رژه عید پاک (Easter Parade)

رژه عید پاک

  • کارگردان: چارلز والترز
  • فیلمنامه‌نویس: سیدنی شلدون، فرانسس گودریچ، آلبرت هکت
  • بازیگران: جودی گارلند، فرد آستر، پیتر لافورد
  • سال: ۱۹۴۸

ایروینگ برلین شاعر در بخشی از ترانه «تنها وقتی اتفاق می‌افتد که با تو می‌رقصم»، یکی از ترانه‌های زیبای این فیلم موزیکال، می‌گوید: «بهار همیشه هیجانی با خود دارد/ هیجان این‌که هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.» فیلم‌های کریسمسی زیاد هستند و خودشان دیگر یک زیرگونه شده‌اند، ولی این فیلم دل‌نشین سال ۱۹۴۸ که در اصل بهانه‌ای است برای هنرنمایی فرد آستر و جودی گارلند، از معدود آثاری است که تمرکز خود را روی جشن عید پاک می‌گذارد.

فیلم داستانش در سال ۱۹۱۲ رخ می‌دهد، با دان هیوز (آستر)، ستاره رقص برادوی آغاز می‌‌شود که در خیابان دارد قدم می‌زند، وارد یک مغازه می‌شود تا هدایایی برای معشوقش بخرد. ولی این هدایا فایده چندانی ندارند، چرا که معشوق دان به او می‌گوید که می‌خواهد یک نمایش انفرادی برعهده بگیرد و دیگر با او کار نمی‌کند. دان هم ناچار است دنبال یک استعداد تازه برای نمایش های دونفره خود بگردد. فیلم در اصل بین دو رژه عید پاک رخ می‌دهد. در یکی از آن‌ها هیوز هانا (گارلند) را پیدا می‌کند، اما هنوز در حسرت هم‌تیمی شیک قبلی است. و در رژه دوم هانا خودش یک ستاره نوظهور موفق شده است. داستان روایت چندان قطوری ندارد و هرچه در فیلم می‌بینیم در فاصله بین این دو اتفاق رخ می‌دهد، ولی مهم این است چند مورد از بهترین کارهای ایروینگ برلین این فاصله را پر می‌کنند، مخصوصا «با عزیزم بیرون می‌زنم» و «ما زوج شیک‌پوشی هستیم».

۸. بهار در پارک‌ لین (Spring in Park Lane)

بهار در پارک لین

  • کارگردان: هربرت ویلکاکس
  • فیلمنامه‌نویس: نیکولاس فیپس
  • بازیگران: آنا نیگل، مایکل ویلدینگ، تام والز
  • سال: ۱۹۴۸

آنا نیگل همراه با هربرت ویلکاکس، همسر کارگردانش، در طول دهه ۱۹۴۰ چند فیلم عاشقانه بسیار موفق ساختند. این فیلم‌ها همگی درباره طبقه بالای جامعه بودند. داستان زندگی پرزرق و  برق آدم‌های ثروتمند برای مخاطبانی که داشتند با سختی‌های سال‌های پس از جنگ دست‌وپنجه نرم می‌کردند. بعد از دو فیلم موفق، ویلکاکس با «بهار در پارک لین» یکی از محبوب‌ترین آثار خود را ساخت.

در دنیایی متکی بر طبقه‌های اجتماعی، زرق‌وبرق و نزاکت، نیگل در نقش برادرزاده یک تاجر الماس ثروتمند بازی می‌کند که عاشق یکی از پیش‌خدمت‌های خانه‌شان به نام ریچارد (مایکل ویلدینگ) می‌شود. ریچارد در اصل نجیب‌زاده‌ای است که هویت واقعی خود را پنهان می‌کند. نشریه سینما مگزین در نقد آن دوران خود بر فیلم نوشت: «یک داستان عاشقانه بسیار جذاب و خالص، و یک کمدی بسیار تند و زیرکانه. و لذتی که از ترکیب این‌ها حاصل می‌شود شیرین و همه‌پسند است. می‌توان با اطمینان گفت که استاد ویلکاکس دوباره هنر خود را به رخ کشیده است.» واقعا هم ویلکاکس هنر خود را نمایش داده بود. «بهار در پارک لین» نه تنها پرفروش‌ترین فیلم بریتانیا در سال ۱۹۴۸ بود، بلکه با ۲۰.۵ میلیون مخاطب، محبوب‌ترین فیلم تمام بریتانیایی تاریخ سینما هم هست. بنابراین جای تعجب نداشت که نیگل، ویلدینگ و ویلکاکس خیلی سریع یک سال بعد دوباره دور هم جمع شدند و یک فیلم بهاری دیگر به نام «ماه می در می‌فر» را ساختند.

۷. اواخر بهار (Late Spring)

اواخر بهار

  • کارگردان: یاسوجیرو ازو
  • فیلمنامه‌نویس: کوگو نودا، یاسوجیرو ازو
  • بازیگران: چیشو ریو، ستسوکو هارا
  • سال: ۱۹۴۹

«اواخر بهار» با چند نمای کوتاه پشت سرهم شروع می‌شود، در هیچ‌یک اثری از انسان‌ها دیده نمی‌شود، در آن‌ها همان جزئیاتی را می‌بینیم که شناسنامه کارهای ازو هستند. ابتدا تابلویی در یک ایستگاه راه‌آهن ساکت در حومه شهر می‌بینیم، و بعد خود راه‌آهن را. سپس چراغ راهنمایی رانندگی، و بعد درختانی که بالای یک سقف سنتی ژاپنی در اثر وزش نسیم بهاری در اهتزاز هستند. این افتتاحیه فیلمی می‌شود که یکی از ظریف‌ترین درا‌م‌های خانوادگی کل کارنامه ازو است: داستان بیوه‌ مردی (چیشو ریو) که دختر فداکارش نوریکو (ستسوکو هارا) را تشویق به ازدواج می‌کند، با وجود این‌که می‌داند ازدواج نوریکو مساوی است با تنهایی او تا پایان عمرش.

اگر دقت کنید می‌بینید که در اواخر دهه ۱۹۴۰ به یک‌باره شاهد موجی از فیلم‌های بهاری هستیم، چنان‌که گویی دنیا بعد از جنگ جهانی دوم آماده یک شروع تازه است. ولی در مقایسه با «رژه عید پاک» یا «بهار در پارک لین»، فیلم ازو از نظر پیچیدگی کلا در یک سطح دیگری است. این کارگردان بزرگ با سبک آرام و بدون ادای خود، رد ساده‌ترین تغییرات را دنبال می‌کند: گذر زمان، تغییر موقعیت‌ها و فقدان‌ها و مداراهایی که همراه با پیری گریبان ما را می‌گیرند. «اواخر بهار» در نظرسنجی سال ۲۰۱۲ نشریه سایت اند ساوند در رتبه پانزدهم بهترین فیلم‌های تاریخ سینما قرار گرفت. ازو در سال ۱۹۵۶ و با فیلم «اوایل بهار»، دوباره به سراغ این فصل زیبای سال رفت.

۶. سفری در بهار (Journey into Spring)

سفری در بهار

  • کارگردان: رالف کین
  • فیلمنامه‌نویس: لوری لی
  • راوی: استیون موری
  • سال: ۱۹۵۸

این اولین فیلم درباره تاریخچه طبیعت بود که توسط نهاد بریتیش ترنسپورت فیلمز (بی‌تی‌اف) ساخته شد. در اصل، «سفری در بهار» بخشی از مجموعه‌ی آن‌ها برای تکریم سفرهای با قطار و مناظر تماشایی بریتانیا بود. در این مستند که تاکید خود را روی آغاز بهار در روستای همپشایر گذاشته است، هیچ اشاره‌ای به خطوط راه‌آهن نمی‌شود. ولی پیام زیرمتن آن مشخص است: باید همین الان سوار یک قطار شوید و بروید از این چشم‌اندازهای سرسبز و لذت‌بخش بریتانیا لذت ببرید.

به لطف قلم شاعرانه لوری لی (لوری دو سال بعد با همین قلم کتاب زندگی‌نامه خود را منتشر کرد)، فیلم سرودی می‌شود در وصف دشت‌ها و پرچین‌های سرسبزی که در پایان زمستان و شکوفایی دوباره جهان در فصل بهار خود را به رخ می‌کشند. همه عناصر مهم بهاری در فیلم دیده می‌شوند. موش‌ کورها، خارپشت‌ها، چلچله‌ها، مورچه‌ها، قورباغه‌ها، همه همراه با یک فیلمبرداری رنگی زیبا ضبط شده و شاهد کارهای معمول‌شان در طول فصل بهار هستیم. «سفری در بهار» از رالف کین، به لطف نامزدی در بخش بهترین مستند اسکار آن سال، موفق شد در مقایسه با دیگر آثار بی‌تی‌اف، به محبوبیت بیشتری دست پیدا کند.

۵. ماه دل‌انگیز مه (Le Joli Mai)

ماه می دوست داشتنی

  • کارگردان: کریس مارکر
  • فیلمنامه‌نویس: کریس مارکر، کاترین وارلین
  • راوی: ایو مونتاند، سیمون سینیورت
  • سال: ۱۹۶۳

در فیلم مستند سال ۱۹۶۰ «وقایع‌نگاری یک تابستان»، ادگار مورین جامعه‌شناس و ژان روش فیلمساز/مردم‌شناس کاری کردند که در بین فیلم‌های واقع‌گرایانه خیابانی آن زمان سرآمد بود.  آن‌ها تابستان آن سال به بلوارهای پاریس رفتند و این سوال ساده را از مردم پرسیدند: «آیا آدم خوشحالی هستی؟»

در بهار سال ۱۹۶۲، کریس مارکر هم تصمیم گرفت به سراغ نمایش چنین تصویری از شهر و ثبت لحظه‌ای از زمان برود. او ۵۵ ساعت فیلم و مصاحبه از پاریسی‌ها ضبط کرد تا حس‌وحال پایتختی را نشان دهد که برای اولین بار پس از سال ۱۹۳۹، داشت بهاری همراه با صلح و آرامش را سپری می‌کرد. حال که به لطف توافق‌های اویان نبرد الجزایر به پایان رسیده بود، مارکر و پیر لوم فیلمبردار دوربین خود را به میان طیف وسیعی از آدم‌های مختلف بردند و از آن‌ها درباره کار، زندگی، پول و سیاست پرسیدند. از شاعر گرفته تا خانه‌دار و دلال سهام و حتی خود ژنرال دوگل، در فیلم حضور دارند. رساله شاعرانه مارکر خیلی خوب موفق می‌شود حس‌وحال، امیدها و نارضایتی‌های یک شهر در حال گذار را ثبت کند. فیلم تا سال‌ها در دسترس نبود، تا این‌که بالاخره نسخه بهبودیافته‌ای از آن در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۳ نمایش داده شد و مورد تحسین گسترده‌ای قرار گرفت، پنجاه سال بعد از این که فیلم در همین جشنواره جایزه ویژه منتقدان بین‌المللی را دریافت کرده بود.

۴. مرخصی فریس بولر (Ferris Bueller’s Day Off)

مرخصی فریس بولر

  • کارگردان: جان هیوز
  • فیلمنامه‌نویس: جان هیوز
  • بازیگران: متیو برودریک، آلن راک، چارلی شین
  • سال: ۱۹۸۶

بهار از راه رسیده و فریس بولر نوجوان (متیو برودریک) در چنین روز زیبایی، به جای مدرسه رفتن می‌تواند کارهای بهتری انجام دهد. این کمدی نوجوانانه کالت و کلاسیک از جان هیوز، یکی از عالی‌ترین فیلم‌ها درباره فرار از مدرسه است، درباره این که اگر تنها برای یک روز بی‌خیال رفتن از این کلاس به کلاس دیگر و درس خواندن شوید، چقدر تفریح در انتظارتان است. برای فریس، این روز شامل قرض گرفتن یک ماشین فراری، گشت‌وگذار در شیکاگو، ناهار خوردن در یک رستوران مجلل، حضور در نمایشگاه و چنگ زدن به هر فرصتی است که در این فرصت طلایی نصیب او و دوست‌دخترش (میا سارا) و بهترین دوستش (آلن راک) می‌شود. در جایی از فیلم فریس می‌گوید: «زندگی خیلی سریع می‌گذرد، آن‌قدر که اگر مکث نکنی و نگاهی به اطراف نکنی، از دستت می‌رود.»

همچون بسیاری از فیلم‌هایی که هیوز در اوج دوران کاری‌اش در دهه ۱۹۸۰ ساخت، «مرخصی فریس بولر» هم داستان گروهی از نوجوانان است که علیه کنترل والدین عصیان می‌کنند و به سراغ مزایایی می‌روند که بلوغ با خود به همراه می‌آورد. فریس با حرف‌های زیرکانه و هوش بالایش شاید گهگاهی از مدرسه جیم شود، ولی همه می‌دانیم که او می‌خواهد از این هم فراتر رود.

۳. یک قصه بهاری (A Tale of Springtime)

یک قصه بهاری

  • کارگردان: اریک رومر
  • فیلمنامه‌نویس: اریک رومر
  • بازیگران: اوگ کستر، ان تیسدر، فلورنس دارل، فرانسوا لامور
  • سال: ۱۹۹۰

اریک رومر هیچ‌وقت تاریخ تولد دقیقش را نمی‌گفت، ولی به نظر می‌آید همان ۲۱ مارس ۱۹۲۰ درست باشد، مصادف با اعتدال بهاری آن سال که برابر است با اولین روز بهار. شاید به همین دلیل رومر در فیلمسازی از فصل‌ها، مخصوصا فصل‌های گرم، یک کارگردان چیره‌دست بود. در واقع او تنها فیلمسازی است که در هر چهار فصل سال فیلم ساخته است.

«یک قصه بهاری» سرآغاز سومین و آخرین مجموعه فیلم دست‌نیافتنی بود که رومر شروع کرد: قصه‌هایی از چهار فصل. فیلم که یکی از لذت‌بخش‌ترین کمدی‌های آداب (کمدی‌هایی درباره طبقه متوسط و مرفه جامعه و ارتباط بین شخصیت‌های آن‌ها) رومر است، داستانش درباره یک استاد فلسفه پاریسی به نام ژان (ان تیسدر) است که مورد توجه یک دانشجوی موسیقی جوان قرار می‌گیرد، این دانشجو معتقد است ژان زوجی عالی برای ایگور (اوگ کستر)، پدر طلاق گرفته‌اش خواهد بود. درام فیلم بین پاریس و زادگاه خانوادگی ایگور در فانتین‌بلو جریان می‌یابد، جایی که درختانش شکوفه داده‌اند و در آن، رومر به دنبال رازگشایی آرام سوءتفاهم‌ها و تمایل‌های نامطمئن است، کاری که او همیشه استادانه انجام می‌دهد.

۲. بهار در یک شهر کوچک (Springtime in a Small Town)

بهار در یک شهر کوچک

  • کارگردان: تیان ژوانگ‌ژوانگ
  • فیلمنامه‌نویس: لی تیانجی
  • بازیگران: هو جینگفان، وو جون
  • سال: ۲۰۰۲

«بهار در یک شهر کوچک» ابتدا فیلمی بود که فی مو در سال ۱۹۴۸ ساخت، خیلی‌ها آن را یکی از بهترین‌ فیلم‌های کلاسیک سینمای چین می‌دانند. تیان ژوانگ‌ژوانگ که  در دهه ۱۹۸۰ به عنوان یکی از بهترین نمونه‌های نسل پنجم فیلمسازان چینی به شهرت رسید، خیلی تحت تاثیر این فیلم قرار داشت، به همین دلیل در سال ۲۰۰۲ این فیلم کلاسیک فی مو را بازسازی کرد. برخلاف این باور شایع که بازسازی‌ها معمولا کاری بیهوده هستند، بازسازی ژوانگ‌ژوانگ یک پدیده استثنائی است، داستانی ظریف، کنترل شده و فوق‌العاده تاثیرگذار درباره یک عشق یک‌طرفه.

در یکی از صحنه‌های ابتدایی فیلم، یک خدمتکار به ارباب بیمارش، دای لیان (وو جون) که بدون لباس گرم بیرون رفته می‌گوید: «هوای بهار به سرعت خلق‌وخوی یک کودک، تغییر می‌کند.» وقتی به حقیقت این جمله پی می‌بریم که یک دوست پزشک قدیمی سری به دای لیان می‌زند و یک تندباد خطرناک این منزل‌گاه یکه و تنها را زیرورو می‌کند، پزشک با سفر خود، دوباره عشق خفته دیرین خود به همسر زیبای دای را بیدار می‌کند. مناظر روستایی در فصل بهار، پس‌زمینه این مثلث عشقی هستند، در مناظری تماشایی که به نظر می‌آید اصلا بخشی از جهان نیستند، اما در همان‌ها هم می‌توان احساسات ترسان و لرزان جاری در درون شخصیت‌ها را حس کرد.

۱. تعطیلات بهاری (Spring Breakers)

تعطیلات بهاری

  • کارگردان: هارمونی کورین
  • فیلمنامه‌نویس: هارمونی کورین
  • بازیگران: سلنا گومز، ونسا هاجنز، اشلی بنسون، ریچل کورین، جیمز فرانکو
  • سال: ۲۰۱۳

فیلم «تعطیلات بهاری» که می‌توان آن را نسخه‌ای آمریکایی از تفکر لذت‌گرایی در نظر گرفت، داستان چند دانشجو است که تصمیم می‌گیرند تعطیلات عید پاک خود را در شهرهایی چون پام اسپرینگز و فورت لادردیل بگذرانند. خیلی‌ها آن را نمونه‌ای وفادار به فیلم‌های جوانانه دهه ۱۹۶۰ مثل «آخر هفته پام اسپرینگز» (۱۹۶۳) می‌دانند. در این فیلم بی‌قید و بند که شما یا عاشقش می‌شوید و یا از آن متنفر خواهید شد، هارمونی کورین آن روحیه عصیان‌گرانه خود را در عمل به نمایش می‌گذارد. «تعطیلات بهاری» درباره سه دختر (ونسا هاجنز، اشلی بنسون و ریچل کورین که همسر خود کارگردان هم هست) است از یک رستوران دزدی می‌کنند تا پول لازم برای گذراندن یک تعطیلات پرعیش‌ونوش در فلوریدا را به دست بیاورند.

این‌جا عصیان درباره این است که کورین می‌خواهد یک فیلم ساده رنگارنگ مبهم سودجویانه با تکیه بر جریان‌های روز بسازد (این که شخصیت‌های فیلم کل داستان با لباس‌های ساحلی می‌گردند تا حدی باعث سقوط آن می‌شود)، یا به دنبال این است که این گونه سینمایی را از اساس متحول کند؟ باید فکر کنیم ببینیم فیلم یک نگاه حسرت‌بار و وهم‌آور و پرانرژی و هولناک است، یا یک یادآوری پرشروشور از پوچی.

منبع: BFI



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما