۵ انیمهی سایبرپانکی که پیش از «بلید رانر: لوتوس سیاه» باید ببینید
اگر پیگیر اخبار دنیای انیمه باشید، احتمالا این خبر به گوشتان خورده است که یک سریال انیمهی سایبرپانکی محشر در راه است: «بلید رانر: لوتوس سیاه». این سریال انیمه با الهام از دنیای «بلید رانر» ساخته شده و شینجی آراماکی و کنجی کامیاما کارگردانهای آن هستند. استودیو سولا دیجیتال آرتس تولیدکنندهاش است، داستانش در فاصلهی زمانی بین «بلید رانر ۱» و «بلید رانر ۲۰۴۹» رخ میدهد، سیزده قسمت است و قرار است اواخر ۲۰۲۱ عرضه شود. خیلیها از همین الان برای تماشای سریال لحظهشماری میکنند.
«لوتوس سیاه» نه تنها اولین اثر انیمیشن دنیای بلید رانر است، بلکه از معدود انیمههای سایبرپانکی چند سال اخیر هم هست. سایبرپانک شاید الان حضور چندان پررنگی در صنعت انیمه نداشته باشد، ولی در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ زیربنای اصلی خیلی از انیمههای معتبر بود. حال که زمان زیادی تا عرضهی لوتوس سیاه باقی نمانده، فرصت خوبی است تا نگاهی بیاندازیم به پنج انیمهی سایبرپانکی برتر، انیمههایی که هریک جنبه تازهای از این گونهی هنری را برجسته کردند و تعریفی تازه به آن دادند. تا لوتوس سیاه از راه میرسد، میتوانید خودتان را با پرچمداران این ژانر سرگرم کنید.
۱. آکیرا (Akira) آیندهی تاریک توکیو را به تصویر کشید
- کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
- نویسنده: کاتسوهیرو اوتومو
- تولیدکننده: توکیو مووی شینسا
- سال: ۱۹۸۸
«آکیرا» یک شاهکار مطلق از انیمیشن ژاپن است. این انیمهی تماشایی در سال ۱۹۸۸ منتشر شد و از آن زمان تا به حال، همیشه جایگاهی دست نیافتنی در دنیای انیمیشن داشته است. آکیرا هم فرایند تولید و کیفیت بالایی دارد و موفق شده انیمه را با مضمونی تاریکتر و بزرگسالانهتر عرضه کند، آن هم در دورهای که هنوز به انیمیشن به چشم سرگرمی برای کودکان نگاه میشد. بستر پادآرمان شهری و فضای پسااآخرالزمانی از مهمترین ویژگیهای آثار سایبرپانکی هستند، چیزهایی که در آکیرا هم به شکلی زیبا دیده میشوند.
آکیرا در ژاپن رخ میدهد، در یک دورهی تاریک و تیره در آینده، داستان پسری به نام آکیرا است که به واسطهی قدرتهای فرابشری که دارد، حملهای عظیم به توکیو میکند و آن را به ویرانی میکشاند. پیرنگ اصلی سریال همهچیز در خود دارد، از قدرتهای ذهنی گرفته تا گروههای موتورسوار، داستانهای فرعی و نیروهای نظامی مخوفی که به دنبال کنترل تواناییهای ماوراءالطبیعه هستند. حال نورهای نئونی سایبرپانکی معروف را هم به اینها اضافه کنید، میبینید که با یکی از بهترین آثار سایبرپانکی تاریخ طرف هستید.
آکیرا یکی از تأثیرگذارترین انیمههای تاریخ است. کلی فیلم هالیوودی مهم تحت تأثیر این انیمه ساخته شدهاند، از «جنگ ستارگان» گرفته تا «ماتریکس» و «بازیکن شمارهی یک آماده». همیشه هم بحث ساخت یک اقتباس هالیوودی از آن مطرح بوده است. ولی فعلا که خبری از آن نیست.
۲. تجربیات سریالی لین (Serial Experiments Lain) رسانههای اجتماعی را واکاوی کرد
- کارگردان: ریوتارو ناکامورا
- نویسنده: چیاکی جی. کوناکا
- تولیدکننده: تراینگل استاف
- سال: ۱۹۹۸
سریال انیمهی «تجربیات سریالی لین» محصول سال ۱۹۹۸، یک اثر تیرهوتار، تجربی و هستیگرایانه است که نگاهی عمیق به ماهیت انسان و معنای زندگی میاندازد. این سریال دربارهی دختری تنها به نام لین است که که کاملا غرق در یک دنیای مجازی به نام وایرد میشود، دنیایی که کاملا شبیه اینترنت خودمان است. او در وایرد با همکلاسی مواجه میشود که قبلا تصور میشد خودکشی کرده است، ولی آنجا به زندگی خود ادامه میدهد. لین کمکم به به پرسشهایی بنیادین درباره واقعیت وجودی خودش و ماهیت زندگی میرسد.
همیشه این سریال با «نئون جنسیس اونگلیون» مقایسه شده است، آن هم یک سریال فوقالعاده همعصر تجربیات سریالی لین بود. هر دو سریال روی اینترنت، هوش مصنوعی و رسانههای اجتماعی تمرکز میکنند و و جاهای مختلفی میتوان پیشگوییهایی حیرتانگیز از آنها مشاهده کرد. خالقان سریال لین از این میترسیدند که دست روی مضامین مجادلهبرانگیزی گذاشته باشند، جالب این است که استقبال از سریال در غرب و شرق جهان کاملا متفاوت بود. ولی در هر دو منطقه، همیشه این سریال با تحسین فراوان مواجه شده است.
تجربیات سریالی لین همیشه تحسین منتقدان را به همراه داشته است. اما لین شاید از معدود انیمههایی باشد که پا را از چارچوب کلی نقد و دنیای سرگرمی فراتر گذاشته و به موضوع بحث استادان و محافل دانشگاهی تبدیل شده است. مثلا پروفسور سوزان جی. نپیر در سال ۲۰۰۳ در مجمع فیلسوفان آمریکا همایشی ترتیب داد و با اشاره به این سریال (و «شهر اشباح» و «شبح درون پوسته»)، به بحث درباره «مسألهی هستی در انیمیشن ژاپن» پرداخت.
۳. اپلسید اکس ماکینا (Appleseed Ex Machina) رباتها را با دنیای سیاست ترکیب کرد
- کارگردان: شینجی آراماکی
- نویسنده: کیوتو تاکهاوچی، تاد دابلیو. راسل
- تولیدکننده: میکات اند باسارا، دیجیتال فرانتیر
- سال: ۲۰۰۷
«اپلسید اکس ماکینا» شاید در حال حاضر در تالار افتخارات انیمههای مشهور جایی نداشته باشد، ولی باید اعتراف کرد بهترین اقتباسی بود که از مانگای اصلی صورت گرفت. این انیمهی سینمایی که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، در اصل دنبالهی انیمهی سینمایی اپلسید، محصول سال ۲۰۰۴ بود. آن نسخهی ۲۰۰۴ هم خودش یک دنبالهی یک اقتباس دیگر محصول سال ۱۹۸۸ بود. داستان این مجموعه در شهری به نام آلیمپس در آینده میگذرد، داستان دو افسر گروه ضربت به نام دونان و بریاریوس. بریاریوس مرده است و بعد از مرگش با پیوند اعضایش به رباتها، او به یک نیمهانسان نیمهربات تبدیل شده است. همچنان که بریاریوس در حال بهبودی است، دونان تلاش میکند به مقابل با تهدیدهای سایبرگی بپردازد که زندگی بشر را به خطر انداخته است.
یکی از نقاط قوت مانگای اصلی این است که ترکیب هنرمندانهای است از اکشن، سیاست، فلسفه و رباتها، و «اکس ماکینا» خیلی خوب موفق میشود این ترکیب جذاب را روی پرده بیاورد، فیلم همچنین از نظر انیمیشنهای کامپیوتری هم فوقالعاده عمل کرده و یکی از بهترین نمونههای آن است. لحن جدی فیلم باعث شده فضایی تاریک و آخرالزمانی داشته باشد، چنانکه گویی بشر در آستانهی ورود به یک دوره ظلم و ستم احتمالی است.
اینکه اکشنهای فیلم اینقدر جذاب و تماشایی از آب درآمدهاند، تصادفی نیست. جان وو، کارگردان مطرح چینی که تبحر زیادی در ساخت فیلمهای اکشن دارد، تهیهکنندهی «اکس ماکینا» بوده است.
۴. اسند الون کامپلکس (Stand Alone Complex ) موفق شد شبح درون پوسته را به قابهای کوچک تلویزیون بیاورد
- کارگردان: کنجی کامیاما
- نویسنده: کنجی کامیاما
- تولیدکننده: پروداکشن آی. جی
- سال: ۲۰۰۲
«استند الون کامپلکس» جزئی از مجموعه آثار «شبح درون پوسته» است، یک سریال تلویزیونی که ارتباطی به اقتباس سینمایی پیشین و حتی مانگای اصلی ندارد. اما همچنان لحن تاریک و سایبرپانکی اقتباسهای پیشین را حفظ کرده است. همچون بلید رانر، داستان استند الون کامپلکس هم در شرایطی رخ میدهد که مرز بین انسانها و ماشینها کم شده و خیلی از آدمها سایبرگ شدهاند.
قهرمان داستان برای بخش شمارهی ۹ امنیت ملی کار میکند، این بخش با تهدیدها و خطرهای تروریستی و مجرمانهی مرتبط با سایبرنت و فناوری سروکار دارد. رییس این تیم موتوکو کوساناگی است، قهرمان اصلی داستان که خودش هم بخشهای سایبرنتی زیادی در بدنش دارد و الان دیگر ترکیبی کاملا مصنوعی شده است. ذات مصنوعی او خلاقیت و ماهیت سایبرنت را زیر سؤال میبرد، تاچیکوماهای خطرناک هم دقیقا چنین هدفی دارند؛ رباتهای دنیای شبح درون پوسته که چهار دست و پا راه میروند و توسط هوش مصنوعی اداره میشوند. فضای تاریک و گاهی وقتها تلخ سریال دقیقا نشان میدهد که یک جامعهی سایبری در آینده چه وضعیتی خواهد داشت. در جایجای شهر نیروهای پلیس را میبینیم که پوشیده در تجهیزات نظامی سنگین هستند تا آمادهی مقابله با خطرهای فزاینده داخل شهر باشند.
۵. ارگو پراکسی (Ergo Proxy) یک اثر کلاسیک فلسفی مدرن است
- کارگردان: شوکو موراسه
- نویسنده: دای ساتو
- تولیدکننده: منگلوب
- سال: ۲۰۰۶
«ارگو پراکسی» یک اثر کلاسیک مدرن محصول سال ۲۰۰۶ است. این اثر را استودیوی منگلوب ساخت که الان دیگر تعطیل شده است، دای ساتو هم نویسندهی آن است، کسی که نویسندهی آثار مشهور دیگری همچون استند الون کامپلکس و «کابوی بیباپ» بوده است. این سریال سایبرپانکی، همچون دیگر آثار مشابه خودش، در آیندهای رخ میدهد که مملو از انسانها و رباتهای انساننما (اندروید) است. زمانی که یک ویروس سایبری اندرویدها را آلوده میکند، صلح میان انسانها و این رباتها از میان میرود. اندرویدها به شعور بالاتری میرسند و به تفکر دربارهی جایگاه خود در جهان میپردازند. بازرس ری ال. میر که نوهی یکی از مدیران اداره کنندهی رامدو سیتی است، مأمور تحقیق دربارهی این قضیه میشود. او در طول تحقیقات خود متوجه وجود موجوداتی به نام پراکسی میشود که چیزی شبیه موشهای آزمایشگاهی حکومت هستند.
سریال خیلی خوب اخلاقیت و انسانیت را با فلسفه و عرفان ترکیب میکند، اصلا نام خیلی از رباتهای داخل سریال برگرفته از نام فیلسوفان مشهور است. در کنار اینها باید یک درام پیچیدهی عالی، شخصیتپردازیهای قوی و جلوههای بصری تماشایی را اضافه کرد. همهی اینها کنار هم باعث شدهاند ارگو پراکسی یکی از تحسینآمیزترین انیمههای تاریخ باشد.
منبع: CBR
به نظرم جای شبح درون پوسته خالی بود… و شاید سایکو پاس