۱۰ فیلم ترسناک برتر در ژانر وحشت جسمی (Body Horror)
یکی از بزرگترین ترسهای تاریخ بشر از درون خود ما زاده میشود؛ ترس از استحاله ذهن و بدنمان به چیزی غریب و هولناک. در نتیجه، این موضوعات همیشه یکی از پایههای ثابت ژانر وحشت بوده است و آثار قابل توجهی در این مورد ساخته شدهاند.
با توجه به گسترش هر چه بیشتر فیلمهای وحشت جسمی (Body Horror) و قبضه کردن ژانر وحشت توسط این آثار، بد نیست در این لیست نگاهی به آثار این زیرژانر بیاندازیم. در این فهرست نه تنها بهترینها، بلکه متفاوتترین فیلمهای زیرژانر وحشت جسمی را معرفی میکنیم.
۱۰) ویدیودروم (Videodrome)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۲ از ۱۰
- محصول: ۱۹۸۳
دیوید کراننبرگ در این فیلم با مخدوش کردن مرز بین واقعیت و خیال و برخورد خاصش با بدن انسان به مثابه امری ناشناخته، یکی از بهترین نمونههای فیلم وحشت جسمی را میسازد. داستان مدیرعامل یک ایستگاه تلویزیونی عمومی به نام مکس رن (جیمز وودز) که به واسطه پخش برنامههای فاسد و حاوی خشونت و … به شهرت میرسد. با این حال او با کشف تصادفی سیگنالی غیرقانونی به نام ویدیودروم، روح و بدنش را در تسخیر محتوای خشن برنامههای در حال پخش مییابد. استحاله مکس رن به یک اسلحه انسانی با این حال که غریب و نامعقول بنظر میرسد٬ به طرز استادانهای وابستگی به محتواهای خشونتآمیز تلویزیونی را نقد میکند.
۹) دندانها (Teeth)
- کارگردان: میچل لیکتنستاین
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۴ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۷
فیلمی درباره یک وحشت جسمی واقعی که همه آدمها روزی آن را از سر میگذرانند؛ بلوغ. میچل لیکتنستاین با هوشمندی بسیار این امر به ظاهر عادی اما در واقعیت هولناک را با رگههایی از کمدی تبدیل به فیلمی ترسناک میکند. داستان دختری به نام داون (جس وکسلر) که فردی مقید به پرهیزکاری مذهبی است و سخنگوی یک گروه مسیحی، و پس از ماجرایی متوجه میشود به یک بیماری جسمی نادر مبتلاست که عملا فرصت برقراری رابطه با دیگران را از او میگیرد. با از هم پاشیدن باورهای پیشینش و پس از یک واقعه خشونتآمیز، او تصمیم میگیرد از این موقعیتش ابزاری برای انتقام بسازد. با وجود لحن کمیک فیلم، تغییر و تحول داون برای تماشاگر بسیار ناراحتکننده است و زوال روانی او پیآمد مواجههاش با وضعیت جسمی خاصش، تجربه تماشای فیلم را برای هر کسی سخت میکند.
۸) تتسوئو: مرد آهنین (Tetsuo: The Iron Man)
- کارگردان: شینیا تسوکاموتو
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- محصول: ۱۹۸۹
این سایبرپانک ژاپنی از شینیا تسوکاموتو فیلمی تجربهگرا به شمار میرود که همچون «کله پاککن» دیوید لینچ کابوسش را برای تماشاگر روایت میکند. با اینکه هر دو فیلم تقریبا رویکرد تجربهگرا و انتزاعی مشابهای در روایتشان دارند، ریتم «تتسوئو» بسیار سریعتر است و با همراهی حاشیهای صوتی از برخورد فلزات تشویش و تنش در سراسر فیلم چند برابر میشود. داستان زوجی که پس از تصادف مرگبارشان با یک عابر پیاده، تصمیم به بیتوجهی به آن اتفاق میگیرند و به راهشان ادامه میدهند. با این حال این زوج پس از مدت کوتاهی اسیر تصاویر ذهنیشان از آن حادثه میشوند و بدنهایشان فلزات ازشکلافتادهای تولید میکند که یادآور آن جنایت پیشینشان است. شاید این استحاله در فیلم کمی اغراقآمیز بنظر برسد، اما رویکرد آوانگارد و پیشروی تسوکاموتو تماشای این فیلم را بدل به سفری در دل کابوسهای ژاپنی در بستری سایبرپانکی میکند.
۷) آسیب مغزی (Brain Damage)
- کارگردان: فرانک هننلوتر
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- محصول: ۱۹۸۸
از این فیلم فرانک هننلوتر اغلب به عنوان نمونهای از فیلمهای وحشت ارزان دهه هشتاد یاد میشود. داستان برایان (ریک هرست) که پس از تجربه یک رویای شفاف، متوجه علامتی عجیب در پشت گردنش میشود که به نظر کاتالیزوری برای تجربه این سفر سرخوشانهاش بود. کمی پس از این اتفاق او با المر (جان زاچرل) ملاقات میکند، همان انگلی که به قربانیانش تجربه سفرهای سرخوشانهای چون مواد روانگردان اعطا میکند. اما یک شرط وجود دارد، برایان باید به او از مغز انسانهای دیگر بخوراند تا این سفرها ادامه پیدا کنند. صحنه تلاش برایان برای جدایی از المر بسیار مشمئزکننده است. با این وجود شمایلی که از المر به عنوان موجود کوچک و انگلی ساخته میشود بسیار جذاب است و سم خاصی که به میزبانانش تزریق میکند بسیار هیجانانگیز.
۶) بلعیدن (Swallow)
- کارگردان: کارلو میرابلا-دیویس
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۹
فیلمی که مقدار قابل قبولی از لحظات ناراحتکننده در مورد اختلال کمترشناختهشده پیکا (Pica) را به تماشاگر عرضه میکند. داستان زن حاملهای که از پس ارتباط غیرصمیمی با شوهرش و ترسهایش، به خوردن اجسام تیز و آسیب به خود روی میآورد. رازی که با بد شدن سلامت جسمی خودش و کودک درونش پنهان نخواهد ماند. «بلعیدن» شمایل صادقانهای از یک فرد با اختلال روانی میسازد که با لحظات مشمئزکنندهای چون بلعیدن اجسام تیز و خطرناک بر آن تأکید میشود. در کل فیلم تعادل مناسبی میان سلامت روان، وحشت و درام برقرار میسازد و به پرتره جذاب و مناسبی از یک اختلال نادر بدل میشود.
۵) متصرف (Possessor)
- کارگردان: برندون کراننبرگ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- محصول: ۲۰۲۰
فیلمی از برندون کراننبرگ، پسر کارگردان بزرگ و یکتای ژانر وحشت دیوید کراننبرگ، که همچون پدر به نمایش تغییرات بدنی شدید تمایل دارد. فیلم آخر او «متصرف» لایههای گوناگونی از وحشت جسمی را در خود جای داده است. داستان تاسیا ووس (آندرهآ ریسبرو) که شغلش در یک سازمان سری این است که در ذهن قربانیان وارد شود و دست به قتلی خشونتبار بزند. اما در آخرین مأموریتش و پس از انجام قتل، میزبانش دوباره کنترل بدن را تصاحب میکند. از نکات جالب فیلم، کشمکش مرگبار میان تاسیا و قربانی است که جز با برونریزی خشونت به اتمام نمیرسد. به همراه یکی از مضطربکنندهترین پایانهای ممکن که احتمالا تا مدتها در یاد تماشاگران باقی میماند.
۴) عفونت (Infection)
- کارگردان: ماسایوکی اوچیای
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
- محصول: ۲۰۰۴
فیلم که در اصل برای تلویزیون ساخته شده بود، مورد اقبال بسیاری از هواداران فیلمهای وحشت قرار گرفت و به جایگاه یک فیلم کالت رسید. از دلایل این مسئله میتوان به ترکیب جذاب المانهای فراطبیعی و وحشت جسمی اشاره کرد. داستان یک بیمارستان که در مرز ورشکستگی و تعطیلی قرار دارد، اما یک شب با اشتباه یکی از پزشکان عفونتی سبزرنگ در بیماران و کارکنان بیمارستان ایجاد میشود که همه را به مرز جنون میرساند. استحاله در فیلم «عفونت» هم به صورت ذهنی و روحی و هم بدنی رخ میدهد. ترکیبی وحشتناک که منجر به اثری ماندگار شد و در میان موج اقبال تماشاگران غربی به آثار ترسناک ژاپنی در دهه ۲۰۰۰ مورد توجه قرار گرفت.
۳) حفره (The Void)
- کارگردان: استیون کستانسکی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۶
فیلمی که ادای دین کاملی به آثاری چون «موجود» جان کارپنتر و «ماوراء» لوچو فولچی به حساب میآید. «حفره» به مثابه نامهای عاشقانه است که فیلمهای وحشت دهه هفتاد و هشتاد میلادی. داستان افسر پلیسی که پس از تحویل دادن مردی زخمی به بیمارستانی تقریبا متروکه، با موجی از اتفاقات شوکهکننده مواجه میشود که از یک فرقه عجیب در اطراف بیمارستان سرچشمه میگیرد. «حفره» از جلوههای ویژه درخشانی برای نمایش تبدیل انسان به هیولا بهره میگیرد که از نقاط قوت مهم آن است. تجربهای نسبتا سوررئال که احتمالا طرفداران نمایش اعوجاج شدید بدن را راضی میکند.
۲) مگس (The Fly)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- محصول: ۱۹۸۶
عبارت وحشت جسمی (Body Horror) تقریبا مترادف با نام دیوید کراننبرگ شده است. با این حال که بسیاری از آثار او به خوبی در این زیرژانر جای میگیرند، «مگس» احتمالا بهترین و پرطرفدارترین اثرش در این حوزه باشد. داستان دانشمند خبرهای (جف گلدبلوم) که پس از عدم موفقیت در یک آزمایش درمییابد که ژنهایش با ژنهای یک مگس ادغام شده است. جف گلدبلوم یکی از بهیادماندنیترین نقشهایش را در این فیلم تجربه میکند؛ در نقش دانشمندی که به دردسر افتاده و تغییرات شدیدی در فرم بدنش تجربه میکند. یک فیلم وحشت کلاسیک دهه هشتادی که گویی به بازآفرینی فیلمهای وینسنت پرایس در قالب یک اثر کاملا مشمئزکننده و در عین حال سرگرمکننده میپردازد.
۱) خانه ساحلی (The Beach House)
- کارگردان: جف براون
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰
- محصول: ۲۰۱۹
فیلمی که مخاطب را به یاد آثار ترسناک اچ. پی. لاوکرفت میاندازد؛ از طبیعت ماورایی موجودات که زاده یک جهان بیگانهاند تا تمایلشان به مصرف زندگی اطرافشان برای ساختن چیزی تازه و ابتدایی که از دل همان فیلمها منعکس شده است. داستان گروهی از جوانان که به یک خانه ساحلی برای مهمانی میروند، اما هنگامی که یک بیماری عفونی که قابل انتقال به دیگران است پدیدار میشود، همه چیز به هم میریزد. فیلم به پشتوانه فیلمنامهای قوی و بازیهای خوب، تعادل میان تنش و وحشت چندشآور را حفظ میکند.
منبع: screenrant