۳ انیمه تماشایی با مثلث عشقی که حتما باید ببینید
داستانهای عاشقانه معمولا درامهای پرفراز و فرودی دارند، مملو از شخصیتهایی که به تدریج به کشفهایی باورنکردنی دربارهی خودشان و معشوقشان میرسند. این داستانهای ظریف زمانی پیچیدهتر و هیجانانگیزتر میشوند که پای یک عشق دیگر هم به ماجرا وارد میشود و یک مثلث عشقی شکل میگیرد. در انیمهها مثلثهای عشقی زیادی وجود دارد، ولی اگر دنبال نمونههای خوبش میگردید، در این مطلب سه نمونه عالی از آنها را بیشتر بررسی کردهایم.
۱. آرای: زیرو – شروع زندگی در جهانی دیگر (Re:Zero − Starting Life in Another World)
- خالق: تاپی ناگاتسوکی
- کارگردان: ماساهارو واتانابه
- سال: ۲۰۱۶
«آرای: زیرو» یک داستان خیالی با داستانی عالی است که قلبی تپنده در مرکز خود دارد. این انیمه دربارهی سوبارو ناتسوکی است، یک پسر نوجوان که به شکل مرموزی به جهان لوگونیکا منتقل میشود. او در آنجا به قدرتهای تازهای دست پیدا میکند، با شیاطین باستانی مواجه میشود و توطئههایی را میبیند که سراسر این جهان را پوشانده است.
کلی پیچش داستانی مختلف در این انیمه وجود دارد، اگرچه این پیچشها در نوع خود سرگرم کننده هستند، قدرت اصلی داستان در حجم عظیم شخصیتهایی است که سوبارو در طول مسیر خود میبیند. این شخصیتها تنوع زیادی دارند، از جادوگرهای نامیرا گرفته تا تاجران بداقبال. سوبارو تلاش میکند بدون توجه به سرنوشت این شخصیتها، آنها را هرجا که هستند ببیند، همین باعث میشود ما به عنوان مخاطب به شناخت زیادی از آنها برسیم.
در طول فصل اول سریال، سوبارو شخصیتی مهربان ولی خود ویرانگر دارد. او برای کمک به ساکنان لوگونیکا هرکاری میکند، اغلب هم خودش بهایی میپردازد. اگرچه این کارها باعث میشود او همراهانی پیدا کند، ولی معلوم میشود این روش مطمئنی برای زندگی نیست. دو همراهی که بیشترین تاثیر را روی سوبارو و حتی روی خود سریال دارند، یک نیمه الف به نام امیلیا و یک خدمتکار شیطان به نام رم هستند. این دو نفر در کنار سوبارو، مثلث عشقی انیمهی «آرای: زیرو» را تشکیل میدهند.
رابطهی آنها پویایی خاصی دارد، چون هریک همان چیزهایی را دارند که دیگری میخواهد یا نیاز دارد. و انتخاب سوبارو بین این دو نفر منتهی به انتخاب بزرگتری میشود که نقش زیادی در رشد شخصیتی او دارد. رم یک دختر سروزباندار است که به نظر میرسد در ابتدا نمیتواند اعتماد بنفس بیش از حد و شخصیت پر قیل و قال سوبارو را تحمل کند. ولی بعدا از خودگذشتگیهای سوبارو او را تحت تاثیر قرار میدهد. امیلیا یک زن قوی است که خیلی راحت با آدم خوش مشربی مثل سوبارو دوست میشود، ولی او این اصرار سوبارو را به قاطی کردن خود در هر ماجرایی، درک نمیکند. این مساله باعث ایجاد یک دوراهی جذاب در «آرای: زیرو» میشود. رم سوبارو را ترغیب میکند که خودش را بارها به چالش بکشد، و امیلیا از اومیخواهد بین کمک به دیگران و در انجام بیقید و شرط همهی کارها برای دیگران، مرزی قائل شود. این فراز و فرودهای مختلف بین تمایل سوبارو به کمک به دیگران و اطمینان یافتن از اینکه عزیزانش میتوانند راه خود را در زندگی پیدا کنند، و در عین حال تلاش سوبارو برای برقراری یک تعادل سالم در وجود خودش، هستهی اصلی این مثلث عشقی، و موضوع اصلی این سریال است، و باعث میشود با یک اثر جذاب و تماشایی طرف باشیم.
۲. چیهایا فورو (Chihayafuru)
- خالق: یوکی سوتسوگو
- کارگردان: ماریو آساکا
- سال: ۲۰۱۱
انیمهی بعدی این فهرست، درام ورزشی «چیهایافورو» است که پخشش مدتهاست که ادامه دارد. در این انیمه، قهرمان داستان که چیهایا نام دارد عاشق یک بازی کارتی خاص به اسم «کاروتا» میشود. کاروتا یک جور بازی جور کردنی است که در آن، خواننده نیمهی اول یک شعر را میخواند و دو نفر وارد یک مسابقه با هم میشوند. آنها باید بتوانند زودتر از دیگری، در میان کارتهایی با شعرهای مختلف بگردند و کارتی که نیمهی دوم آن شعر رویش نوشته شده است را پیدا کنند.
داستان دربارهی نحوهی گذران چیهایا با این بازی و تبدیل شدن او به یکی از حرفهایهای آن است. او کمکم در مدرسه باشگاهی برای این بازی تشکیل میدهد و به سطوح بالاتر میرسد. داستان زندگی او ابتدا با آشنایی با این بازی شروع میشود، و بعد از آشنایی با دوستانش تایشی و آراتا، به سطح دیگری میرود. داستان اگرچه ساده شروع میشود و صرفا دربارهی علاقهی شدید چند بچه به یک بازی است، اما کمکم رابطهی بین این شخصیتها عمیقتر میشود و احساسات تازهای نسبت بهم پیدا میکنند. آنها احترام متقابلی نسبت به هم قائل هستند، و عواطفشان مثل چسبی است که این مثلث عاشقانه را تماشایی و هیجانانگیز میکند.
چیهایا داستان خود را صرفا با سرگرمی شروع میکند که تصور میکند مال خودش است، و وقتی بزرگتر میشود آن عادت به هدف بزرگتر او تبدیل میشود، او میخواهد به یک بازیکن بهتر، یا «ملکه» تبدیل شود. خاص بودن او مایهی تحسین و درماندگی توامان آراتا و تایشی میشود، و به آنها انگیزه میدهد که بهترین حالت خودشان را به روشهای مختلف نشان دهند. آراتا یک نابغه کاروتا است، ولی بعد از مرگ پدربزرگش در این بازی بسیار افت میکند. این شورو چیهایا است که باعث علاقهی مجدد او به رقابتهای کاروتا میشود، و به او اعتماد بنفس میدهد که عشق خود را به چیهایا ابراز کند. از سوی دیگر، تایچی یک پسر باهوش و ورزشکار است که میتواند به هر هدفی که دارد برسد. او ابتدا صرفا به این خاطر به کاروتا علاقهمند میشود که باعث وقت گذراندن او با چیهایا میشود. با گذشت زمان، او تحت تاثیر چیهایا و آراتا قرار میگیرد، شور متمایز خود را در این بازی پیدا کرده و به تواناییهایش اعتماد میکند. همین تغییر باعث میشود او از خود بپرسد چقدر برای شروع رابطه با چیهایا آماده است؟ رابطهای که اصلا او به خاطر آن وارد این مسابقات ورزشی شده است.
در طول این رشد و تحول، آراتا و تایچی به درک بهتری از یکدیگر، هم در بازی و هم در این مثلث عاشقانه میرسند. همین باعث میشود پویایی بیشتری به این مثلث عاشقانه اضافه شود، احترام متقابل این سه نفر به همدیگر این روابط را پیچیدهتر و سختتر میکند. «چیهایافورو» یک داستان عاشقانهی پخته است که پیوسته در حال تکامل است، و این مثلث عاشقانه در این انیمه به شکلی عالی، تا انتها به عنوان مضمون مرکزی داستان باقی میماند.
۳. مکراس پلاس (Macross Plus)
- خالق: شوجی کاواموری
- کارگردان: شوجی کاواموری، شینیچیرو واتانابه
- سال: ۱۹۹۴
در نهایت، آخرین انیمهی این فهرست و یکی از بهترین مثلثهای عشقی نه تنها در صنعت انیمه، بلکه در کل تاریخ سینما، شاهکار دههی ۱۹۹۰ شوجوی کاواموری و شینیچیرو واتانابه به نام «مکراس پلاس» است. این اولین دنباله برای انیمهی مکای «مکراس» بود که در دههی ۱۹۸۰ تولید میشد. حال، سالها بعد، «مکراس پلاس» دوباره به سراغشان رفته است.
این انیمهی چهار قسمتی داستان خلبانهایی است که در یک کلونی تازه به نام ایدن، هواپیماهای جنگندهی تازهای در اختیار گرفتهاند. خلبانهای این ماجرا در اصل دوستان قدیمی هستند، ایسامو چیرهدست و گولد، دوست بامزه دوران مدرسهاش. در حالی که آنها در حال گذراندن آزمونهای مورد نیاز هستند، میونگ، دیگر دوست دوران کودکیشان هم به ایدن میآید، او عضوی از تور تبلیغاتی شارون اپل، محبوبترین خواننده مجازی در فضا است. مردم فکر میکنند شارون اپل یک هوش مصنوعی کاملا خودگردان است، ولی واقعیت این است که او هنوز به ارتباط بیرونی با خالقش میونگ نیاز دارد. در این حین، ایسامو و گولد متوجه میشوند جنگندههایی که به آنها داده شده است در اصل کاملا با هوش مصنوعی اداره میشوند و هدف از ساخت آنها، کنار گذاشتن خلبانهای انسانی برای همیشه است. «مکراس پلاس» یک داستان جذاب و متفکرانه است که خیلی خوب فرآیند تکامل فناوری را به تصویر میکشد. این انیمه همچنین خیلی خوب نحوه واکنش جامعه به پیشرفتهای فناوری را پیشگویی میکند.
ولی در قلب این انیمه، داستان سه رفیق قدیمی را میشنویم که دوباره بهم میپیوندند، آنها دنبال لذتها و رنجهای قدیمی میگردند که سالهاست کنج دلشان مدفون کردهاند. آنها در طول این مسیر، به حقیقتهای تازهای دربارهی یکدیگر میرسند. روحیهی رهای ایسامو که معمولا در شخصیتهای داستانهای قهرمانانهی اینچنینی دیده میشود، سرچشمهی اصلی مهارت و شغل و جذابیت او به عنوان یک دوست و یک عاشق است. ولی این روحیه وقتی ایسامو به بخشهای دشوارتر زندگی میرسد، مضر میشود. به همین ترتیب، گولد قوی و عاشق و قابل اتکا است. ولی روحیهی بیش از حد محافظتگرانهاش معمولا مانع این میشود که آدمهای اطرافش خودشان هم تلاش و تکاپویی کنند و به فکر زندگیشان باشند. میونگ که مرکز این مثلث عاشقانه است، نمیداند بین این دو مرد عاشقپیشه کدام یک را انتخاب کند، چون هریک به روش خاص خودشان نیازها و خواستههای او را تامین میکنند.
خوشبختی میونگ را میتوان مهمترین عنصر موجود در این داستان در نظر گرفت. این سه نفر همه وارد فراز و فرودهای احساسی میشوند و بارها مجبور میشوند دربارهی کنشها و اتفاقات رخ دادهای که تا سالها از آنجا اجتناب میکردهاند، تامل کنند. در نهایت، آنها به روایتهایی پی میبرند که باعث شده است عشق موجود در «مکراس پلاس» اینقدر رضایتبخش باشد.
منبع: Collider