۱۰ شخصیت انیمهای که قدرتشان مدام در حال کاهش است
مسیر معمولی که شخصیتهای انیمه طی میکنند این است که ابتدا ضعیف هستند، سپس قوی میشوند و تمام محدودیتها را پشت سر میگذارند. آنها با تلاش و پشتکار خودشان نیرومندتر شده و به جنگجوهای قویتری تبدیل میشوند.
ولی همهی شخصیتها وارد چنین مسیر رو به اوجی نمیشوند. گاهی وقتها، نبردها جراحتهای سنگینی بر شخصیتهای انیمه وارد میکنند و قدرت و سرعت آنها را تحت تأثیر قرار میدهند. بعضی دیگر گذر عمر روی تواناییهایشان اثر میگذارد و مجبورند در این سراشیبی اجتنابناپذیر زندگی، پیش بروند. بعضی دیگر هم دسترسی خود به قدرتهای بیرونی را از دست میدهند که در شرایط سخت کلی به کارشان میآمدند.
در این مطلب به معرفی هشت شخصیت انیمهای میپردازیم که بنا به دلایل مختلف، ضعیف شدهاند و آن قدرت سابق را ندارند. در نظر داشته باشید که در این مطلب، اطلاعات داستانی کلیدی از این انیمهها لو خواهد رفت.
۸. لیوای – حمله به تایتان (Attack on Titan)
در بخش عمدهای از انیمهی «حمله به تایتان»، کاپیتان لیوای قویترین سرباز بشریت بود و میشد او را نیرومندترین شخصیت کل دنیای این انیمه در نظر گرفت. تایتانهای بیمغز خطری برای او نداشتند. حتی تایتانهای باهوشتری مثل تایتان هیولا یا تایتان مؤنث هم در برابر مهارت لیوای کم آوردند.
با اینحال، وقتی داستان جلوتر رفت و خطرات موجود بیشتر شدند، لیوای هم دچار جراحتهایی شد و نتوانست آن مهارتهای بینقص مبارزهاش را حفظ کند. او ضربههای سنگینی را متحمل شد و مسیر زندگیاش تا حدودی دچار تغییر شد. ولی حتی با وجود اینها هم میتوان با افتخار ادعا کرد که کسی نتوانسته لیوای را شکست دهد.
۷. گوهان – دراگون بال زد (Dragon Ball Z)
برای گوهان، حتی آسمان هم یک سقف محدود کننده بود. او وقتی بچه بود، قدرتی وحشتناک و ظرفیتی بیپایان داشت. در همان بچگی میتوانست به سوپر سایان ۲ تبدیل شود. گوهان هنوز تازه سر پا افتاه بود که بدون هیچ تمرینی، موفق شد پدرش و وگتا را شکست دهد.
او یک دورگهی انسان-سایان بود و همین باعث شد فضای بیشتری برای رشد داشته باشد. ولی آن عشق غرورآمیزی که پدر و وگتا برای جنگیدن داشتند، در گوهان نبود. او بهآرامی از هرم قویترین جنگجوها پایین آمد. او هنوز هم شمههایی از ظرفیتهای فوقالعادهاش در مبارزه نشان میدهد، ولی در زندگی او، این چند لحظهی کوتاه جایگاه خاصی ندارند.
۶. جولیوس نواچرونو – شبدر سیاه (Black Clover)
جادوی زمان جولیوس نواچرونو بسیار کمیاب و قدرتمند است و او میتواند آن را به روشهای مختلفی به کار گیرد. جولیوس بعد از محافظت از امپراتوری شبدر در برابر حملهی پاتری، توسط یک الف خنجر میخورد و حتی تصور میشود که کشته شده است. با اینحال، جولیوس بدون اینکه کسی خبر داشته باشد، سیزده سال عمر را در یک ابزار جادویی ذخیره کرده و بعد از مرگش، از آن استفاده میکند. او بهعنوان یک نوجوان سیزده ساله، دوباره زنده شده است.
وقتی جولیوس از مرگ برمیگردد، شبیه یک نوجوان است و دیگر خبری از مهارتهای جادوییاش نیست. از نظر داستانی، ضعیف شدن جولیوس منطقی است و منطق درستی پشتش است. حتی از یک جنبهی داستانی دیگر هم این تصمیم درستی به نظر میرسید. چرا که جولیوس دیگر خیلی قدرتمند شده بود و هیچ رقیبی نداشت. اگر جولیوس همچنان با نهایت قدرتش حضور داشت، یامی و آستا هیچوقت به چنان قدرتهای فوقالعادهای نمیرسیدند.
۵. ناروتو – بوروتو (Boruto)
وقتی ناروتو برای اولینبار وارد با کوراما وارد همکاری شد، قدرتش به یک سطح دست نیافتنی رسید. حال که روباه اهریمن در کنار ناروتو بود، او به چاکرای عظیمی رسید که تازه سر برآورده بود و باعث شد او به عنوان یک شینوبی، از جنبههای مختلفی پیشرفت کند. او با این قدرت، موفق شد خدایان ابرقدرتی چون کاگویا و موموشیکی را شکست دهد.
ولی در یک صحنهی احساسی، ناروتو با کوراما خداحافظی کرد، چرا که کوراما در نبرد با ایسشیکی، هرچه در توان داشت را استفاده کرد. ناروتو بدون او هم همچنان یک شینوبی هولناک است. ولی دیگر یک ابر انسان نیست، و وقتش رسیده مشعل را در اختیار نفر بعدی قرار دهد.
۴. آسکلاد – حماسهی وینلند (Vinland Saga)
آسکلاد شخصیت مهیبی است که در جهان پر از وحشت و خشونت وایکینگها، خیلی خوب موفق میشود مهارت و تجربه را با هم ترکیب کند و به پیروزی برسد. او در نبرد با تورس، به شکلی استادانه موفق میشود حواس این وایکینگ ابرقدرت را منحرف کرده و یک ضربهی سریع و کاری به او وارد کند. ولی این ضربه آنقدر عمیق نیست که باعث مرگ او شود. آسکلاد اگرچه این نبرد را میبازد، ولی به خاطر مبارزهی خیرهکنندهی خودش، اعتبار زیادی به دست میآورد.
با این حال، سالها میگذرند و آسکلاد با گذر عمر، آن سرعت و قدرت پیشین خود را از دست میدهد. او دیگر نمیتواند مانند دوران جوانیاش، بدون هیچ دردسری بر پنجاه نفر غلبه به صورت همزمان غلبه کند. آسکلاد اگرچه ضعیفتر از قبل شده است، ولی به لطف هوش بالا و کولهباری از تجربه که با خود دارد، هنوز هم یک نیروی مرگبار است.
۳. آلمایت – آکادمی قهرمان من (My Hero Academia)
آلمایت پیشتر قهرمان شمارهی یک، و نماد صلح بود. او تمام ویژگیهای یک قهرمان حقیقی را در خود داشت؛ محبت، فداکاری و قدرت فراوان. برای مدتی طولانی، آلمایت بار جهان را روی دوش خود داشت، و او این کار را با «یکی برای همه»، قدرت ویژهی خود انجام میداد. «یکی برای همه» نیرو، سرعت و استقامتی بینظیر به آلمایت میداد.
آلمایت در اخرین نبردی که با «یکی برای همه» انجام داد، اگرچه پیروز شد ولی این قدرت ویژه را از دست داد. در حال حاضر، او روزهایش را با آموزش و نصیحت کردن میگذراند، او میخوهد به میدوریا یاد بدهد چطور بر یکی برای همه مسلط شود.
۲. ادوارد الریک – کیمیاگر تمامفلزی: برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)
از هر نظر نگاه کنیم، ادوارد الریک یک نابغه بود. خیلیها انتظار داشتند او بزرگترین کیمیاگر تاریخ شود. او هم به این انتظارات واکنش درستی نشان داد، هم قدرت زیادی از خود نشان داد و هم جهان را از خطر پدر نجات داد. ولی ادوارد برای اینکه بتواند بدن حقیقی برادرش را بازگرداند، باید با حقیقت یک معامله میکرد؛ باید معاملهی مبادلهی برابر برقرار میشد.
برای اینکه حقیقت بدن حقیقی آلفونس را بازگرداند، ادوارد توانایی کیمیاگری خود را تقدیم کرد، چیزی که بخش عظیمی از کل هویت او بود. مسلما از نظر ادوارد این کار ارزشش را داشت، چون موفق شد برادر و بهترین دوست زندگیاش را بازگرداند. کیمیاگر جوان قدرتش را فدا کرد تا خانوادهاش را به دست بیاورد.
۱. ساسکه – بوروتو (Boruto)
بهعنوان یک نابغهی اوچیها، ساسکه در کار با جوتسو همیشه مهارت حیرتانگیزی داشت. توانایی شگفتانگیز او در کار با شارینگان باعث شد او یک شینوبی مخوف شود و بتواند بر رقبایی چون ایتاچی و دانزو غلبه کند. بعد از دریافت رینگان، قدرت ساسکه به شکل باورنکردنی افزایش یافت و او به ناروتو پیوست تا بتوانند کاگویا و موموشیکی را شکست دهند.
بعد از این که موموشیکی بدن بوروتو را گرفت و خنجری به چشم ساسکه زد، ساسکه رینگان خود را از دست داد. حال که ساسکه برگ برندهی خود را از دست داده، کنجکاویم ببینیم در سبک مبارزهی او چه تغییراتی حاصل میشود. ولی به لطف هوش و جوتسوی نامحدود، ساسکه همچنان یک مبارز هراسناک است.
منبع: CBR
بدبخت بیچاره ساسکه هنوز رینگان داره تو قسمتی که ساسکه با دایناسور ها توی زندان نمیدونم چیچی میجنگه میبینیم که ساسکه دوباره از تلپورت رینگان استفاده میکنه
تو اون قسمت گذشته رو نشون میداد
زجه بزن
بوروتو ساختش متوقف شد
وفتی بچه ی ۶ ساله که تازه میره انیمه میبینه و نظر میده
متوقف نی وقتی ۴ تا قسمت ناروتو اومد بوروتو و مانگاهاش باز میاد
حقیقتا فازتون؟ بابا چرا اینقد تعصبی داره میگه ضعیف شدن خب اره ضعیف شدن حقیقته حقیقتتتتت نه کسی فحششون داده نه ازشون بد گفته اتفاقاتی که افاده رو گفته:\و اینکه لعنت به انیمه بوروتو ینی چی؟ چون دو نفرو ضعیف کرده باید بگیم انیمه بدیه؟ ببخشید ولی از نظر من بوروتو از خود ناروتو هم بهتره
بهتره نظرت رو برای خودت نگهداری
کی گفته بهتره ؟؟
از چه لحاظ
مطمئنم حتی یه دلیلم نمی تونی بیاری
و اونی که گفته ساسکه دیگه سوسانو نداره غلطه ساسکه فقط رینگانش رو از دست داده که قدرت های رینگان اینا هستن مثلا پورتال باز کردن دیدن چند ثانیه بیشتر آینده و خوندن خط های باستانی و سوسانو جزوشون نیست
باهوش سوسانو به دو تا مانککعو شارینگان یا مانککعو شارینگان و رینگان یا حتی دو تا رینگان نیاز داره
نه داداش اونموقع گفت وقتی تو یک بعد دیگه بود که دیگه من نمیتونم آلپورت کنم و بوروتو آلپورت کرد
ساسکه فقط وقتی میتونه سوسانو کامل احضار کنه که هردوتا شارینگان رو داشته باشه وگرنه بایک چشم فقط میتونه سوسانو رو ناقص احضار کنه مثل ایتاچی یا شیسویی که با یه چشم سوسانو احظار کرد با رینگان هم حتا نمیشه سوسانو رو احضار کرد رینگان ساسکه رینگانه تک چشمه که میتونه همه قدرت های مانگکیو شارینگان رو داخلش حفظ کنه