حدود بیست سال از عرضهی کنسول و سپس بازیهای پلی استیشن ۲ میگذرد. کمتر کسی در آن زمانه فکرش را میکرد که این کنسول به یک محصول افسانهای تبدیل شود و بیشتر از ۱۵۰ میلیون دستگاه فروش داشته باشد. اصلیترین دلیلی که میتواند تعیین کند که یک کنسول افسانهای میشود یا نه، بازیهای آن کنسول است و بازیهای پلی استیشن ۲ از این نظر بیهمتا است. دامنهی بسیار وسیعی از بازیهای مختلف برای این کنسول منتشر شدهاند که قصد داریم ۲۵ تا از بهترینهای آنها را با یکدیگر مرور کنیم و نگاهی به تالار افتخار بازیهای این کنسول داشته باشیم.
کنسول پلیاستیشن ۲ مربوط به یکی از مهمترین نسلهای کنسولهای خانگی میشود که رقابت سختی در آن جریان داشت. نینتندو با کنسول دوستداشتنی گیمکیوب به میدان آمده بود و مایکروسافت هم اولین کنسول خانگی خود، یعنی ایکسباکس اول را ارائه داد. در این میان سگا را هم با کنسول دریمکست داشتیم. کنسولی که سرنوشت چندان خوبی نداشت. کنسول پلیاستیشن ۱ از بهترین کنسولهای خانگی تمام تاریخ به حساب میآید و خلق دستگاهی بهتر از آن برای سونی کاری حساس بود. البته که حالا تاریخ را میدانیم و موفقیت پلیاستیشن ۲ برا همگان آشکار است.
در اولین نگاه، گرافیک بازیهای این کنسول با اختلاف زیادی از پلیاستیشن ۱ بهتر بود. البته بهتر شدن گرافیک سهبعدی بازیها به موازات اتفاق دیگری باعث خلق بازیهایی افسانهای شد. کنسول پلیاستیشن ۱ از نسل اولین کنسولهای با گرافیک سهبعدی تاریخ است و بازیسازان در آن دوران هنوز مهارت کامل در خلق بازیهایی در دنیایی سهبعدی را کسب نکرده بودند. به همین دلیل است که تحمل نحوهی کنترل و گیمپلی بسیاری از بازیهای پلیاستیشن ۱ واقعا سخت است؛ چیزیهایی که در بازیهای پلیاستیشن ۲ به بلوغ نسبی رسیدهاند و منجر به ساخت مجموعهای از بهترین بازیهای کل تاریخ بازیهای ویدیویی شدهاند.
مشخص است که انتخاب ۲۵ بازی از میان فهرست غنی بازیهای پلی استیشن ۲ اصلا کار سادهای نیست. تعداد بازیهای نقشآفرینی موجود در این لیست کمی زیاد هستند. چه کنیم که کنسول پلیاستیشن ۲ قسمت قابلتوجهی از بهترین بازیهای نقشآفرینی تاریخ را به نام خود ثبت کرده؟ از سمت دیگر نتوانستیم رزیدنت اویل ۴ را در این لیست قرار دهیم. این بازی اصولا بهعنوان یکی از آثار اصلی کنسول گیمکیوب شناخته شده. با کمال احترام به جایگاه والای آن، نسخهی گیمکیوب رزیدنت اویل ۴ را بهعنوان نسخهی اصلی به رسمیت میشناسیم و از آوردن این بازی در لیست پلیاستیشن ۲ اجتناب میکنیم.
در نهایت مانند اکثر لیستهای اینگونه باید بگوییم که قطعا چندین بازی که شاهکار هستند نتوانستهاند میان بهترین بازیهای پلی استیشن ۲ قرار بگیرند. در لیست کامل بازیهای ps2 بازیهای عظیم زیادی وجود دارد و برای نشان دادن تمام آنها به عددی بزرگتر از ۲۵ نیاز داریم. سراغ لیست برترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۲ میرویم؛ بازیهایی که همگی تأثیرگذار هستند و هر کدام از آنها به نوبهی خود هنر بازیهای ویدیویی را تغییر داده.
- Kingdom Hearts
- Soulcalibur 2
- God hand
- Final Fantasy 10
- Prince of Persia: Sands of Time
- Final Fantasy 12
- Ratchet & Clank: Up Your Arsenal
- Dragon Quest 8: Journey of the Cursed King
- God of War 1 & 2
- Rez
- Devil May Cry 3: Special Edition
- Shin Megami Tensei: Nocturne
- SSX 3
- Tony Hawk Pro Skater 3
- Persona 3 FES
- Silent Hill 2
- Burnout 3: Takedown
- Guitar Hero 2
- Okami
- Persona 4
- Katamari Damacy
- Shadow of the Colossus
- Grand Theft Auto: San Andreas
- Ico
- Metal Gear Solid 3: Subsistence
۲۵. Kingdom Hearts
سال انتشار: ۲۰۰۲
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Square Enix
اگر به ایدهی بازی کینگدام هارتس نگاه کنیم، ماجرا شبیه به ایدهی کارمندی ژاپنی، حین از خواب پریدن است. میتوانیم او را فرض کنیم که نصفهشب خیس عرق به سرعت از تختخواب به سمت میز هجوم برده و سریعا دست به قلم شده تا روی کاغذ خطخطیهایی نامفهوم بکشد. آخر آن کاغد آمده: «چه میشود اگر شخصیت بازیهای شرکت اسکوئر را با شخصیتهای دیزنی ترکیب کنیم؟» این ایده در نگاه اول چندان فاجعهآمیز نیست و با شنیدن آن میتوانیم بگوییم که احتمالا یک داستان فانتزی قابلقبول با شخصیتهای محبوبمان خلق خواهد شد.
در نهایت، بازی کینگدام هارتس خیلی خیلی بیشتر از این شد. از همان ابتدای کار که وارد جزیرههای دیزنی میشویم تا لحظات اندوهوار رویارویی شخصیتها در «هالو بسشن»، بازی کینگدام هارتس همیشه کاری میکند که آن را بهعنوان دنیایی زنده بشناسیم. موسیقی تم این بازی را هم به هیچوجه فراموش نکنیم که حرف ندارد. بازی کینگدام هارتس بهسرعت نشان میدهد که قرار نیست تنها مکانی برای نمایش بخشهای مختلف آثار دیگر باشد.
بازی کینگدام هارتز به جای این که ویترین دیگران باشد، شروعی بر یک حماسهی بزرگ است. داستان سری کینگدام هارتس از آنجا به بعد شاخهشاخه و حسابی عجیب شد اما در قسمت اول بازی کینگدام هارتس در قلب طرفداران این سری جایگاه ویژهای دارد. قسمت اول این سری شمشیر-کلیدهای دوتایی یا صحنهی بازگشایی عجیب و غریب ندارد اما تجربهی آن حس خوب رویارویی با یک داستان جمعوجور و متمرکز را میدهد که قرار است ماجرای جزایر دیزنی را روایت کند.
۲۴. Soulcalibur 2
سال انتشار: ۲۰۰۳
تهیهکننده: Namco
سازنده: Project Soul
کنسول پلیاستیشن ۲ میزبان بازیهایی عالی از دو سری مبارزهای عظیم است. با وجود این که سری تکن روی این کنسول یک پله بالاتر از چیزی که در تکن ۳ دیدیم رفت و از هر نظر گسترش پیدا کرد، سولکالیبر ۲ بود که سیستمهای خود را ارتقا داد و به معنای واقعی کلمه جهش بزرگی را پشت سر گذاشت تا یکی از بهترین عناوین مبارزهای را میان بازیهای ps2 عرضه کند. بازیهای قبلی سولاج و سولکالیبر پایهگذار این سری بودند اما سولکالیبر ۲ به نیکویی پرداخت شده و مهمترین قسمت کل این سری به حساب میآید.
دفاع بهبودیافته واقعا به کیفیت این بازی کمک کرده اما اگر بخواهیم واقعگرا باشیم مجموعهی شخصیتهای این بازی هستند که بهترین قسمت این بازی را تشکیل میدهند. شخصیتهایی که در بازی سولکالیبر ۲ حاضر شدهاند همگی عالی هستند و هر کدام از آنها ویژگی مخصوص به خود را در سبک مبارزه دارند. همچنین شخصیتهای مهمان را فراموش نکنیم که جذابیت این بازی را دوچندان کردهاند. اگرچه شخصیت لینک در نسخهی گیمکیوب بازی سولکالیبر ۲ برجستهتر است اما حضور میشیما در نسخهی پلیاستیشن ۲ هم جذابیت خود را دارد.
بازی سولکالیبر ۲ دروازهی ورورد بسیاری از بازیکنان کم سن و سال همنسل پلیاستیشن ۲ به دنیای بازیهای مبارزهای است. این بازی مدتهاست که بهعنوان فاخرترین قسمت سری سولکالیبر قد علم کرده و حتی میتوان گفت هنوز هم بهترین بازی این سری است. بازی سولکالیبر ۲ بدون شک عنوان یکی از مهمترین بازیهای مبارزهای نسل خود را دارد.
۲۳. God Hand
سال انتشار: ۲۰۰۶
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Clover Studios
اگر قرار باشد روزی لیستی از مظلومترین بازیهای کل تاریخ جمعآوری کنیم بدون شک بازی گاد هند یکی از سه جایگاه برتر آن لیست را برای خود کسب خواهد کرد. هزار و یک چیز سر این بازی آمده. کنسل نشدن آن به کنار، این که با یک بازی قابلقبول و بینهایت سرگرمکننده روبهرو هستیم عجیب است. این بازی در دورانی ساخته شد که عمر کنسول پلیاستیشن ۲ رو به اتمام بود. تهیهکنندگان بازی گاد هند از کیفیت این بازی ناراضی بودند و گیمپلی عجیب و غریب آن را نمیپسندیدند.
تیم توسعهدهندهی بازی به هر زحمتی که شده این بازی را عرضه کردند و حالا با اثری که به وضوح میتوانست پرداختشدهتر باشد طرف هستیم. البته راستاش را بخواهید همین چیزی که تحویل گرفتیم هم معجزه است. استودیوی توسعهدهندهی بازی گاد هند مدت کوتاهی بعد از عرضهی این بازی متلاشی شد و بیشتر اعضای رفتند و استودیوی پلاتینیوم گیمز را تاسیس کردند. استودیویی که استاد ساخت بازیهای اکشن پرجنب و جوش است.
بازی گاد هند از پایه و اساس در سبک بزن بزن ساخته شده. چیزی شبیه به شورش در شهر اما با دوربین سومشخص و دنیای سهبعدی. علاوه بر دوربین منحصر به فرد، این بازی به بازیکنان اجازه میدهند تا هر حملهای که دوست دارند را برای شخصیت بازی برگزینند. در این بازی بیشتر از ۱۰۰ ضربهی ساده وجود دارد که میتوان هر کدام از آنها را به یک دکمه از دستهی بازی نسبت داد و شخصیتی تازه خلق کرد. تیم سازندهی این به بازیکنان اعتماد کردهاند و اجازه دادهاند تا بازیکنان با توجه به سبک بازی شخصی خود، بهترین ترکیبها را پیدا و از آنها استفاده کنند. نتیجه چیزی نیست بجز یک بازی سخت که با استاد شدن در آن حس یک مبارز خفن را پیدا میکنید.
۲۲. Final Fantasy 10
سال انتشار: ۲۰۰۱
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Square Enix
همهی گیمرها بازی فاینال فانتزی ۷ را بهعنوان مهمترین بازی کل سری میشناسند. به آنها حق میدهیم. بازی فاینال فانتزی ۷ نقطهی صعود بسیار مهمی برای تمام این سری و حتی تمام بازیهای ویدیویی است و علاوه بر این که گرافیک این مجموعه را به بعد سوم وارد کرد، از نظر مقیاسی به قدری بزرگ بود که کمتر کسی چیزی به این عظمت را دیده بود. تمام اینها صحیح است اما اهمیت فاینال فانتزی ۱۰ را فراموش نکنیم که کل سری را یک قدم بسیار بزرگ جلو برد و به طرفداران این سری نشان داد که نام فاینال فانتزی میتواند حتی بزرگتر از عنوان عظیمی باشد که تا پیش از آن شناخته شده بود.
دلایل زیادی وجود دارند تا فاینال فانتزی ۱۰ را دوست داشته باشیم؛ چه در مقایسه با بازیهای پلی استیشن ۲ و چه در سطحی کلیتر. این بازی داستانی است که مخفیانه حول محور یونا میگردد و نه تیداس؛ حتی اگر در طول روایت شدن این داستان تمرکز بیشتری روی شخصیت دومی قرار گرفته باشد. این بازی دربارهی زیر سؤال بردن عقاید همیشگی و سیستمهایی است که قلبا با آنها همراه نیستیم و از همهی مهمتر، جنگیدن برای حقیقتی که به دنبال آن هستیم.
سیستم مبارزات کاملا نوبتی این بازی میتواند برای طرفداران مبارزات نیمههمزمان بسیاری از بازیهای قبلی سری فاینال فانتزی کمی آزاردهنده باشد؛ اگرچه بسیاری از بازیکنان موفق شدهاند تا زیبایی مبارزات نوبتی بازی دهم را ببینند و با آن ارتباط برقرار کنند. در کنار اینها، از درهها تا قلههای سرزمین این بازی که اسپیرا نام دارد زیبا هستند. بازی فاینال فانتزی ۱۰ واقعا حس سفری مهم در دنیایی زیبا اما خطرناک را میدهد. ممکن است این بازی در این لیست جایگاه بیست و دوم را داشته باشد اما حقیقتا جای قسمت دهم فاینال فانتزی در قلب نویسندهی این متن، رتبهی اول است.
۲۱. Prince of Persia: Sands of Time
سال انتشار: ۲۰۰۳
تهیهکننده: Ubisoft
سازنده: Ubisoft Montreal
نگاه کردن به جایگاه فعلی سری اساسینز کرید که بزرگترین سری بازی فعلی شرکت یوبیسافت است، زمانی که یادمان میآید ریشههای این سری در یک مجموعهی دیگر دوانده شده حسی عجیب دارد. بازیهای اولیهی سری شاهزادهی پارسی به خودی خود جذاب هستند اما تولد دوبارهی این سری در سال ۲۰۰۳ با بازی «شنهای زمان» برق از سر همگان پراند. این بازی، شاهزاده را در حال جاخالی دادن به حملهها و بالا رفتن از در و دیوار، حین نمایشی دیدنی به ما نشان داد.
بازی شاهزادهی پارسی: شنهای زمان در دوران خود انقلابی بزرگ بود. شاید یکی از جذابترین بخشهای این بازی اتاقهایی باشند که سر تا ته آنها با نیزه و تیغههای کشنده تزیین شده و باید با استفاده از مهارتهای پارکور از آنها گریزان شویم و به خروجی اتاق برسیم؛ هرگاه هم که کار خراب شد میتوان با استفاده از خنجر زمان بهراحتی به عقب بازگشت و اشتباهات را برطرف کرد. جالب است بدانید که همین مکانیک سادهی بازگشت زمان سالها بعد از عرضهی شاهزادهی پارسی به یک بازی جداگانهی کوچک به نام Braid تبدیل و آغازی بر جنبش عظیم بازیهای مستقل شد.
بازی شاهزادهی پارسی: شنهای زمان یکی از تأثیرگذارترین بازیهای کل تاریخ است. کافی است تا به سری بزرگ (و البته در حال حاضر کش آمدهی) اساسینز کرید یا غوغایی که با ساخته شدن بازی Braid که از شنهای زمان الهام گرفته نگاه کنیم و سپس بازیهای بیشماری که مکانیکهای متنوع شنهای زمان را در خود جای دادند را به خاطر بیاوریم تا بزرگی تأثیر این بازی روی هنر بازیهای ویدیویی برای ما ملموس شود. بازی شاهزادهی پارسی: شنهای زمان اثری مستحکم است که داستان و گیمپلی آن در کنار یکدیگر قرار میگیرند تا تجربهای جادویی خلق کنند. تجربهای که هنوز هم جذابیتهای خود را دارد و به همین دلیل بهزودی قرار است با نسخهی بازسازی شدهی آن ملاقات کنیم.
۲۰. Final Fantasy 12
سال انتشار: ۲۰۰۶
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Square Enix
سری واقعا عظیمی مانند فاینال فانتزی نگاه میکنیم بدون شک مجموعهی بسیار بزرگی از طرفداران را همراه خود کرده که هر کدام از آنها سلیقهای متفاوت دارند. همانطور که دربارهی بازی فاینال فانتزی ۱۰ گفتیم که برخی از طرفداران این بازی از مبارزات کاملا نوبتی ناراضی بودند، گروهی دیگر از طرفداران این سری به مبارزات بازی فاینال فانتزی ۱۲ اعتراض داشتند. بعد از عرضهی قسمت یازدهم این سری که ساختاری آنلاین داشت، قسمت دوازدهم فاینال فانتزی با وجود این که کاملا آفلاین بود، مبارزاتی مشابه به بازیهای نقشآفرینی آنلاین کلان (MMO) داشت و این سیستم گیمپلی طرفداران را چند دسته کرده بود.
خوشبختانه نظرات منفی دربارهی بازی فاینال فانتزی ۱۲ با گذشت زمان کمرنگتر شدند و حالا گیمرها این بازی را با دید باز بررسی میکنند. اگرچه هنوز هم سیستم مبارزات خاص این بازی نمیتواند همهی بازیکنان را راضی کنند اما داستانی که در بازی فاینال فانتزی ۱۲ روایت میشود آنقدر باارزش است که بازیکنانی که از گیمپلی این بازی لذت نمیبرند هم فیض میبرند؛ در نتیجه این عنوان هم میان بهترین بازیهای پلی استیشن ۲ جای خاص خود را دارد.
دنیای شمارهی دوازدهم مجموعهی فاینال فانتزی غنیترین دنیایی است که تا به حال در یک فاینال فانتزی آفلاین قرار گرفته. در بازی فاینال فانتزی ۱۲ گذشته، حال و آیندهی سرزمین این بازی را به شکلهای تاریخ، داستان و زمینهسازی برای ادامهی حیاط دنیای این بازی میبینیم؛ همهی اینها با جزییات و ظرافت بالا. بهترین نکته را میدانید؟ برای تجربهی بازی فاینال فانتزی ۱۲ نیازی نیست که پلیاستیشن ۲ داشته باشید. عرضهی دوبارهی این بازی تحت عنوان «عصر زودیاک» (The Zodiac Age) به ما اجازه میدهد که فاینال فانتزی ۱۲ را روی پلتفرمهای امروزی بهشکلی بهبود یافته و منهای مشکلات بازی اصلی تجربه کنیم. بهترین روش ممکن برای روبهرویی با دنیای بزرگ فاینال فانتزی ۱۲.
۱۹. Ratchet & Clank: Up Your Arsenal
سال انتشار: ۲۰۰۴
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Insomniac Games
شخصیتهای زیادی به کنسولهای پلیاستیشن آمدند تا پاسخی برای ماریو، مستر چیف و سونیک از شرکتهای نینتندو، مایکروسافت و سگا باشند. کاری نداریم که هیچگاه مشخص نشد کراش بندیکوت برندهی این مسابقه شد یا کریتوس یا یک از دهها شخصیت بزرگ دیگر بازیهای سونی اما دو تا از مهمترین شخصیتهای برجستهای که در دوران پلیاستیشن ۲ معرفی شدند، رچت و کلنک بودند؛ یک موجود پشمالوی خیالی و یک ربات بامزه.
برخلاف اکثر بازیهایی که شبیه به رچت و کلنک هستند، سری بازیهای رچت و کلنک بیشتر روی مبارزه تمرکز دارند و کمتر سمت سکو بازی میروند. نبردهای این بازی هم از نظر گیمپلی خود مبارزات و هم به خاطر فهرست بزرگ و متنوعی از اسلحههای خلاقانه که در اختیار بازیکن قرار گرفتهاند عالی هستند. بازیهای این سری از همان اوایل عرضهی کنسول پلیاستیشن ۲ کار خود را شروع کردند. کاری به اسمگذاری ایهامدار قسمتهای مختلف این بازی نداریم، بهترین قسمت رچت و کلنک برای کنسول پلیاستیشن ۲، Up Your Arsenal است که نقطهی اوج کل این سری تا آن موقع به حساب میآید.
ساده بگوییم؛ این بازی پلی استیشن ۲ زیبا، روان و پر از اسلحههای مختلف است و هر وظیفهای که دارد را تقریبا در حد کمال انجام میدهد. تنها خردهای که میتوانیم به این بازی بگیریم این است که بازی Up Your Arsenal حجم بیشتری از همان چیزی است که تا قبلتر از آن عرضه شده بود. البته این موضوع دربارهی بازی رچت و کلنک چندان بد نیست. کنسول پلیاستیشن ۲ به شخصیتهای اصلی نیاز داشت و زوج عجیب و غریب اما خفن رچت و کلنک چهرهی خوبی برای این کنسول ساخته بودند. گذشته از اینها قسمت بعدی این سری، برای کنسول پلیاستیشن ۵ در راه است که بر اساس چیزی که تا به حال دیدهایم، حسابی بزرگ و خیرهکننده خواهد بود.
۱۸. Dragon Quest 8: Journey of the Cursed King
سال انتشار: ۲۰۰۵
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Square Enix
تقریبا تمام بازیهای سری دراگون کوئست بازیهای نقشآفرینی ژاپنی بینقص هستند و انتخاب یک عنوان برای فهرست بهترین بازیهای پلی استیشن ۲ کار دشواری است. البته یکی دو تا از بازیهای این سری در میان دیگر بازیها برجستهتر شدهاند. بازی دراگون کوئست ۸ یکی از آن ستونها است و نیاز است که آن را بهتر و بیشتر بشناسیم. بازی دراگون کوئست ۸ با گرافیک رنگارنگ، شخصیتهای جذاب و دنیای وسیع خود یکی از بهتری بازیهای این سری به شمار میآید. این بازی بعد از عرضه شدن شمارهی هفتم که نسبت به دیگر بازیهای این سری کمی ضعیف بود، بازگشتی پرشکوه را برای سری دراگون کوئست رقم زد.
با وجود این که ممکن است نقشهی پرپیچ و خم بازی دراگون کوئست ۸ در مقایسه با بازیهای نقشآفرینی جهانباز امروزی مانند ویچر ۳ و افسانهی زلدا: نفس وحش کمی پیچیده به نظر بیاید اما هیچگاه نمیتوانیم سطح شگفتی ایجاد شده بعد از افتتاحیهی بازی و وارد شدن به دنیای آن را فراموش کنیم. اگر در دوردستها کوهی نمایان باشد میتوانیم به آنجا برویم که البته معمولا این کار را انجام میدهیم و کلا داستان اصلی بازی را بیخیال میشویم.
البته اکثر اوقات دشمنان تصادفی این بازی که هر لحظه ممکن است سر راه ما بیایند خطرآفرینی میکنند. ما هم برای اجتناب از له شدن توسط آنها مجبوریم تا عقبتر بمانیم و گاهی اوقات در امنیت خودمان را تقویت کنیم. البته حتی وقتهایی هم که شکست میخوریم هم میتوانیم لابهلای مبارزات، از طراحی شگفتانگیز هیولاهای این بازی لذت ببریم. در نهایت آزادی در گشتوگذار چیزی است که باعث میشود بازی دراگون کوئست ۸ به عنوان یکی از بهترین بازیهای ps2 جاودانه شود و تا ابد از آن بهعنوان یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی ژاپنی یاد کنیم.
۱۷. God of War 1 & 2
سال انتشار: ۲۰۰۵ و ۲۰۰۷
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Sony Computer Entertainment America
هر کاری کردیم نتوانستیم مطمئن شویم که باید اسم قسمت اول خدای جنگ را بیاوریم و دیگری را بیخیال شویم یا برعکس. در نهایت با توجه به این که هر دو بازی عالی هستند تصمیم بر این شد که هر دوی آنها را به لیست خود وارد کنیم تا تبعیض رخ ندهد. اواخر هر نسل کنسولی توسعهدهندگان بازیها خم و چم کار با کنسول را یاد گرفتهاند. معمولا بهترین بازیهای یک کنسول را در سالهای آخر عمر آن میبینیم. بازیهای خدای جنگ دقیقا همین هستند؛ بهخصوص قسمت دوم که مدتی بعد از عرضهی کنسول پلیاستیشن ۳ عرضه شد و حتی با آن وجود، همه را دیوانه کرد.
بازی خدای جنگ با داستان ساده اما عالی، شخصیت بیاعصاب خود و مقداری طنز تلخ بهسرعت به یکی از بزرگترین سریهای کل تاریخ بازیهای ویدیویی تبدیل شد. این ویژگیها به لطف گرافیک شگفتانگیز این بازی تکمیل شدند و کارگردانی حماسی و سینمایی این بازی باعث شد تا تمام بازیهایی که بعد از عرضهی خدای آمدند از نحوهی حرکت دوربین و کارگردانی این بازی تأثیر بپذیرند. تمام اینها را در کنار اساطیر رومی بگذاریم تا مجموعهی ویژگیهای جذاب تکمیل شود و یک بستهی سراسر سرگرمی را تحویل بگیریم.
البته اگرچه این موضوع به خود بازیهای خدای جنگ برای پلیاستیشن ۲ ربطی ندارند اما آمدن قسمت چهارم این سری در سال ۲۰۱۸ به قدری اتفاق خوب و خوشیمنی بود که باعث شد بازیهای قبلی را بیش از پیش دوست داشته باشیم. هنوز هم صحنههای افتتاحیهی بازیهای خدای جنگ ۱ و ۲ شوکه کننده هستند. بهخصوص قسمت اول که با سقوط کریتوس از پرتگاه شروع میشود و حس کنجکاوی بازیکن را به اوج میرساند. بازیهای خدای جنگ کنسول پلیاستیشن ۲ بدون شک از بهترین بازیهایی هستند که روی این کنسول مهم پیدا میشوند و شخصیت کریتوس بهحق یکی از شخصیتهای برجستهی کل تاریخ پلیاستیشن به شمار میآید.
۱۶. Rez
سال انتشار: ۲۰۰۲
تهیهکننده: Sega
سازنده: United Game Artists
بازی Rez از عجیب و رویاگونهترین بازیهای کل تاریخ و البته بازیهای پلی استیشن ۲ است. اگرچه این بازی در اصل برای کنسول دریمکست هم عرضه شده اما انتشار نسخهی سگایی محدود به کشور ژاپن است و بازیکنان دیگر نقاط دنیا فقط از طریق کنسول پلیاستیشن ۲ به این بازی دسترسی داشتند. اگر برای شما سؤال شده که Rez چیست، این بازی یک Rail Shooter است. از آن بازیهای تیراندازی که شخصیت بازی خودبهخود حرکت میکند و ما فقط میتوانیم کار هدفگیری و شلیک را انجام دهیم.
جالب است که با وجود ظاهر عجیب و گرافیک نامتعارف بازی Rez، این بازی از همان ابتدای عرضه شدن هم ستایشهای فراوانی دریافت کرد. پیام این بازی به لطف رابطهای اختصاصی هنری که در بازیهای ویدیویی وجود دارند منتقل میشود و هر کسی که سمت بازی Rez رفته با تجربهای خاص و غنی بازگشته. بهخصوص حالا که این بازی برای بار دوم به مقصد پلتفرم واقعیت مجازی عرضه شده.
نسخهی واقعیت مجازی بازی Rez که با عنوان Rez Infinite عرضه شده یکی از بهترین بازیهای واقعیت مجازی به شمار میرود و همه را شگفتزده کرده. البته هنوز هم نسخهی اصلی این بازی باارزش است. بازی Rez از خاصترین تجربههایی است که زمان نمیشناسد و هر سالی که سراغ آن برویم میتوانیم از گرافیک ساده و حس و حال منحصر به فرد آن لذت ببریم.
۱۵. Devil May Cry 3: Special Edition
سال انتشار: ۲۰۰۶
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Capcom
سری بازیهایی مانند «اسلای کوپر» (Sly Cooper) و شخصیتهایی مثل کریتوس به نمادهای اصلی کنسول پلیاستیشن ۲ تبدیل شدهاند اما حقیقتا نام دیگری را هم باید در کنار آنها قرار دهیم: دانته. دو قسمت دیگر از سری بازیهای دویل می کرای برای کنسول پلیاستیشن ۲ ساخته شدند و کار این سری را شروع کردند. حتی با وجود کیفیت پایین قسمت دوم این مجموعه، دویل می کرای چیزی بود که بازیهای اکشن هک اند اسلش را هم تعریف کرد و هم به اوج رساند.
دقیقتر بگوییم؛ بازی دویل می کرای ۳ بود که بازیهای اکشن بعد از خود را تا ابد دگرگون کرد و نام خود را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیهای تاریخ ثبت کرد. این موضوع به لطف این است که تمام بخشهای این بازی معرکه هستند. گیمپلی بهدرستی سر هم شده، گرافیک بازی زیبا است، کارگردانی میانپردهها به شکل صحیح انجام شده، شخصیتها بدون استثنا جذاب هستند، اسلحههای موجود در بازی همگی عالی هستند و حتی اگر داستان خوبی هم میخواهید میتوانید روایتی ساده اما جذاب را در این بازی پیدا کنید که بسیار عمیقتر از چیزی است که در نگاه اول به چشم میآید. تمام دیوانهبازیهای دانته را لابهلای این اقتباس آزاد از کتاب «دوزخ دانته» فراموش نکنیم.
سازندگان این بازی کاری ناممکن را انجام دادند و موفق شدند تا اثر پر هرج و مرجی به نام دویل می کرای ۲ را به یک بازی بینظیر تبدیل کنند. قسمت دوم این سری در مجموع بازی بدی است اما رد آن در بازی سوم حس میشود. ظرافت کار هنرمندانی سازندهی قسمت بر اساس این بود که عناصر خوب قسمت دوم نگه داشته شود و بهتر شوند، بخشهایی از بازی اول بازگردانده شوند، قابلیتهای جدیدی اضافه شود و در نهایت یک اکشن دیوانهوار خلق شود. همهی چیزهایی که گفتیم به صحیحترین در این بازی پیادهسازی شدهاند. البته نسخهی ویژهی قسمت سوم را فراموش نکنیم که در آن میتوان بازی را دوباره، بهعنوان شخصیت ورجیل تمام کرد. چیزی که به بخشی اصلی از تمام بازیهای بعدی سری دویل می کرای تبدیل شد. حس خفن بودن حین نبرد با هیولاها در نقش برادر آبیپوش شیطانی داستان، قابلوصف نیست.
۱۴. Shin Megami Tensei: Nocturne
سال انتشار: ۲۰۰۴
تهیهکننده: Atlus
سازنده: Atlus
در حالی که عظمت سری بازیهای شین مگامی تنسه زیر سایهی مجموعهی فرعی خود، یعنی پرسونا قرار گرفته و این دو سری با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارند اما اگر فقط از نظر نقشآفرینی بخواهید، قسمت سوم بازی شین مگامی تنسه بهترین عنوان میان بازیهای پلی استیشن ۲ است. این موضوع اصلا بزرگنمایی نیست و این بازی هنوز هم حرف ندارد.
گفتیم که بازیهای سری شین مگامی تنسه و پرسونا تفاوتهای زیادی دارند و به یاد داشته باشید که Nocturne یک شین مگامی تنسه است. یعنی این که پسزمینهی داستانی این بازی حسابی تاریکتر است. همچنین درجهی سختی بازی شین مگامی تنسه بیرودربایستی سخت است. برخی از دشمنان این بازی تقریبا شکستناپذیر هستند و رسما نقش موانعی را ایفا میکنند که قرار است لیاقت بازیکنان را در پیشروی در بازی بسنجند. این موانع باعث شدهاند تا بسیاری از بازیکنان بعد از بوسیدن دیسک بازی و گذاشتن آن روی طاقچه، بیخیال ادامه دادن شوند.
اما کسانی که سماجت ورزیدند و بیخیال نشدند توانستند از چالش این بازی لذت ببرند و خود را وارد بخشهای مرکزی این بازی بکنند. دنیایی پرجزییات که داستانی حیرتانگیز دارد. گروهی (به رهبری امیرحسین میرزایی) هستند که زیبایی این بازی را لمس کردهاند و با قدرت از تجربهی شین مگامی تنسه ۳ طرفداری میکنند. همین روزها هم نسخهی بازسازی شدهی این بازی برای پلتفرمهای امروزی منتشر شد که ممکن است مناسب تمام گیمرهای دنیا نباشد اما اگر بتوان ارتباط برقرار کرد، زیبایی این بازی فراموشنشدنی است.
۱۳. SSX 3
سال انتشار: ۲۰۰۳
تهیهکننده: Electronic Arts
سازنده: Electronic Arts
اکثر افراد ارزش واقعی بازی SSX 3 را نمیدانند و ممکن است در قرار دادن آن در لیست بهترین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۲ دچار تردید شوند. حقیقتا بازی SSX 3 شگفتانگیز است. به لطف دنیای رنگارنگی که این بازی خلق میکند میتوانیم ساعتها در آن سرگرم شویم و از سر خوردن روی برف (به قول خارجکیها اسنوبورد-سواری) لذت ببریم.
با وجود این که دو قسمت اول این سری دامنهی وسیعی از پیستهای مختلف داشتند اما قسمت سوم بود که یک کوه کامل را بهعنوان زمین بازی به بازیکنان تقدیم کرد. حالا بازیکنان میتوانند به هر شکل دلخواه قله را فتح کنند و سپس پایین بیایند. مسیرهای از پیش تعیین شدهای در این بازی وجود دارند اما جذابترین نحوهی تجربهی این بازی، بازی کردن بدون انتخاب پیست و مسیر خاص است.
بازی SSX 3 به بازیکنان اجازه میدهد تا به نوک قلهی کوه این بازی بروند و از آن بالا تا پایینترین قسمت کوهپایه را سر بخورند. این کار حدودا نیمساعت طول میکشد و حین آن نیازی نیست که هیچگونه وقفهای برای بارگذاری تحمل کنیم. چنین دستاوردی روی سختافزار نسبتا ضعیف کنسول پلیاستیشن ۲ واقعا شگفتانگیز است. البته حرکات نمایشی و آهنگهای خفن این بازی را که فراموش نکنیم که اگر مجموعهی بزرگ شخصیتهای این بازی را به آن اضافه کنیم پکیجمان تکمیل میشود. اگرچه در آن دوران سری بازیهای تونی هاوک همیشه بیشترین توجه را در گروه بازیهای ورزشی دریافت کردند اما نباید زیبایی بازیهای SSX را نادیده بگیریم.
۱۲. Tony Hawk Pro Skater 3
سال انتشار: ۲۰۰۱
تهیهکننده: Activision
سازنده: Neversoft
حالا که تنور بازیهای ورزشی داغ است و یکی دو جملهی پیش اسم تونی هاوک را آوردیم هیچ راه فراری وجود ندارد و باید قسمت سوم این سری را وارد لیست بازیهای پلی استیشن ۲ کنیم. اگرچه دو قسمت اول بازیهای تونی هاوک به معنای واقعی کلمه عالی و انقلابی هستند اما دلیل نمیشود که قسمت سوم را نادیده بگیریم. زمانی که این بازی عرضه شد هم بازیکنان و هم منتقدان توانستند به خوشساخت بودن آن پی ببرند. شمارهی جدید تونی هاوک که دو بازی قبلی را بهبود داده و به لطف گیمپلی و گرافیک بهتر هر دو بازی قبلی را از نظر کیفی پشت سر گذاشته.
همین حالا بازسازی قسمت جدید این سری عرضه شده که اگر آن را تجربه کرده باشید قطعا با قابلیت بازگشت به عقب در آن روبهرو شدهاید. قسمت سوم این سری بود که برای بار اول قابلیت بازگشت به عقب را اضافه کرد تا در صورتی که حرکتی خراب شود بتوانیم چند ثانیه به عقب باز گردیم و آن را بهشکل صحیح انجام دهیم. بعید میدانیم حتی خود شخص تونی هاوک هم بتواند نسخهی بازسازی شدهی دو بازی اول را بدون این قابلیت بازی کند!
علاوه برا قابلیت بازگشت به عقب، این بازی امکان بازی کردن آنلاین را هم مهیا کرد. اگر مودم خارجی پلیاستیشن ۲ به این کنسول وصل شده باشد میتوان وارد جامهای آنلاین شد. طرفداران این سری وقتهایی که میخواستند کلکل کنند مجبور بودند تا دور هم بنشینند و بهطور نوبتی دستهی بازی را دستبهدست کنند که قهرمان آنها مشخص شود. آنلاین بودن قسمت سوم این سری چنین مشکلاتی را حل کرد و اجازه داد تا قهرمان هر گروهی از طرفداران مدعی این بازی بهراحتی مشخص شود. میپذیریم که دو بازی اول نقشهها و آهنگهای بهتری داشتند اما کیفیت بازی سوم در مجموع بهقدری خوب بود که استاندارد جدیدی برای بازیهای اسکیتبورد تعیین کرد. استانداردی که هنوز هم بهتر از آن ندیدهایم.
۱۱. Persona 3 FES
سال انتشار: ۲۰۰۷ (Persona 3) و ۲۰۰۸ (Persona 3 FES)
تهیهکننده: Atlus
سازنده: Atlus
کنسولهای پلیاستیشن ۳، ایکسباکس ۳۶۰ و wii تقریبا آمده بودند که شرکت آتلوس بازی سوم پرسونا را برای کنسول پلیاستیشن ۲ عرضه کرد؛ یکی از بهترین عناوین در بازیهای پلی استیشن ۲. ماجرای گروهی از بچه مدرسهایها که با شلیک به سر خودشان هیولاها را احضار میکردند. همین ایدهی عجیب و غریب کافی بود تا طرفداران بازیهای نقشآفرینی ژاپنی که چیز تازهای در خشکسالی سبک دلخواهاشان میخواستند به بازی پرسونا ۳ بچسبند.
بازی پرسونا ۳ ترکیبی واقعا عجیب است. نیمی از بازی نقشآفرینی است و در بخشهای دیگر آن باید با شخصیتهای دیگر بازی ارتباط برقرار کنیم. البته این ارتباطات روی تمام بازی تأثیر میگذارند و تعیین میکنند که مسیر بازی چگونه پیش برود. این روزها از دید اکثر گیمرها سری بازیهای پرسونا از بهترین بازیهای نقشآفرینی ژاپنی هستند اما این که آیا بازی پرسونا ۳ از بازیهای چهارم و پنجم بهتر است یا نه، هنوز هم بحثی داغ به حساب میآید. طرفداران شمارهی سوم داستان تاریکتر این بازی را دوست دارند و کسانی که پرسونا ۴ را دوست دارند عقیده دارند داستان بازی پرسونا ۳ تکراری است.
هر دو دیدگاه نسبت به بازی پرسونا ۳ قابلتامل هستند اما هیچکس نمیتواند انکار کند که این بازی تأثیرات عظیمی روی دنیای بازیهای ویدیویی گذاشته و به قدری سری را بزرگتر کرده که این روزها بسیاری از بازیکنان سرچشمهی بازیهای پرسونا (سری بازیهای شین مگامی تنسه) را نمیشناسند. در هر صورت، نسخهی کاملتر بازی پرسونا ۳ که با عنوان Persona 3 FES (Festival) شناخته میشود هنوز هم خیلی عالی است. بهخصوص اگر آن را با یک تلویزیون CRT و پلیاستیشن ۲ تجربه کنید.
۱۰. Silent Hill 2
سال انتشار: ۲۰۰۱
تهیهکننده: Konami
سازنده: Konami
اکثر اوقات وقتی دربارهی سایلنت هیل صحبت میکنیم، منظورمان قسمت دوم است. سری بازیهای رزیدنت اویل و سایلنت هیل از نظر طراحی هستهی مرکزی آنها در نقاطی دقیقا مقابل یکدیگر قرار دارند. تیم توسعهدهندهی کپکام اثری را خلق کردند که در آن بازیکن حسابی مجهز شده و میتواند از خود دفاع کند. برخلاف رزیدنت اویل، تیم کونامی بازیهای سایلنت هیل را با فلسفهی گرفتن قدرت از بازیکن و رها کردن او در دیوانگی طراحی کردند. این بازی یکی از بهترینهای ژانر ترسناک میان بازیهای پلی استیشن ۲ است.
بزرگترین تغییر بازی سایلنت هیل ۲ در مقایسه با بازی قبلی زاویهی دید این بازی است که بیشتر به سمت درونیات انسانها متمرکز شده. شخصیتهای قسمت اول بازی در شهر سایلنت هیل به دنبال دختر شخصیت اصلی حبس شدند و مجبور شدند تا به بازتاب جهنمی این شهر سفر کنند. در قسمت دوم وضعیت بدتر شده و دنیای بازی بر اساس ترسهای شخصیت اصلی چیده شده تا جهنم اختصاصی او خلق شود.
بازی سایلنت هیل ۲ با تمرکز روی ترس روانشناختی ساخته شده و تأثیر بسیار عمیقتری از بازی اول را ایجاد میکند. این بازی پر از نمادهای متخلف است و با داشتن موسیقی متن دلهرهآور در کنار طراحی بینظیر هیولاها یکی از بهترین بازیهای ترسناک کل تاریخ به شمار میآید. حدود بیست سال از عرضهی این بازی میگذرد و هر بازی ترسناکی که در این مدت عرضه شده، بدون استثنا با سایلنت هیل ۲ مقایسه شده. البته اکثر این بازیها در مقایسه با سایلنت هیل ۲ کوچک و ناچیز به چشم میآید و تعداد بازیهایی که واقعا توانستهاند در آزمون سخت مقایسه با سایلنت هیل ۲ سربلند شوند شاید از تعداد انگشتهای یک دست کمتر باشد.
۹. Burnout 3: Takedown
سال انتشار: ۲۰۰۴
تهیهکننده: Electronic Arts
سازنده: Criterion Games
وقتی دو بازی اول سری برنآوت را بررسی میکنیم میبینیم که بازی اول قابلقبول است و احتمالا در زمان عرضهاش، بازیکنان زیادی را سرگرم کرده. بازی دوم این سری پیشرفتهایی دارد و اثری بهتر به حساب میآید. قسمت سوم این سری بود که واقعا نام برنآوت را شکوفا کرد و به همگان نشان داد که برنآوت یعنی چه! این بازی بهترین شماره در میان بازیهای کلاسیک این سری است.
بازی برنآوت ۳: تیکداون بیچون و چرا یکی از سریعترین و وحشیانهترین بازیهای مسابقهای است که در تمام تاریخ ساخته شده. کمتر بازیهایی وجود دارند که حین زدن یک رکورد بیاندازه سریع در آنها همانند برنآوت ۳ به ما فشار بیاورند یا حین کوباندن ماشینهای حریف حس رضایتبخش ایجاد کنند.
همانطور که از اسم این بازی مشخص است، نابود کردن ماشینهای مسابقهای حریف یکی از بخشهای اصلی این بازی به حساب میآید و برای موفق شدن در مسابقات این بازی باید به آنها متوسل شویم. بازی بعدی سری برنآوت هم اثری عالی است اما شمارهی سوم را بهعنوان نقطهی اوج به رسمیت میشناسیم. نقطهی اوجی که سالهاست توسط بازیهای مسابقهای مختلف و حتی بازیهای خود سری برنآوت دنبال میشود اما کسی نتوانسته دوباره به آن دست پیدا کند. شاید این امر توسط برنآوت پارادایز محقق شده باشد اما قضاوت را به دست متخصصها میسپاریم.
۸. Guitar Hero 2
سال انتشار: ۲۰۰۶
تهیهکننده: Activision
سازنده: Harmonix
در اوج دههای که با سال ۲۰۰۰ شروع و با سال ۲۰۰۱۰ تمام شد و نمیدانیم باید آن را چگونه صدا بزنیم، گیتار هیرو آمد. از دورانی حرف میزنیم که اینترنت به سرعت فعلی نبود و سرویسهای پخش موسیقی مانند امروز قدرتمند نبودند. بازیهای گیتار هیرو از محصولات واقعی آن دوره هستند.
برای لحظهی کوتاه اما درخشان و پرشکوه، بازی اول گیتار هیرو به همهچیز تبدیل شد. به دنبال آن، بازی گیتار هیرو ۲ آمد که از هر نظر عالی بود. این بازی به نقطهی اوج این سری تبدیل شد اما تمام بازیهای گیتار هیرو که بعد از آن آمدند یکی از یکی ضعیفتر بودند. بازی دوم همهچیز از بازی اول را بهتر میکند و آخرین ایستگاه موفقیت سری بازیهای گیتار هیرو است.
طولی نکشید که آمدن دستههای پلاستیکی گیتارشکل برای بازی گیتار هیرو دوران تازهای از تاریخ بازیهای ویدیویی را آغاز کرد. طرفداران موسیقی گیتار به دست شدند و آهنگهای دلخواهاشان را با هزار بدبختی دانلود کردند تا خود را به تجربهی گیتار هیرو بسپارند. واقعا میگوییم؛ گیتار هیرو در میان بازیهای پلی استیشن ۲ یک دوران تاریخی ویژه را برای خودش دارد.
۷. Okami
سال انتشار: ۲۰۰۶
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Clover Studios
به هر نمای دلخواه از بازی اوکامی نگاه کنید و تلاش کنید آن را با صفتی غیر از «زیبا» وصف کنید. اوکامی زیباست. زمانی که این بازی عرضه شد همه بازی افسانهی زلدا: شاهزادهی گرگومیش را پیش میکشیدند و اوکامی را به خاطر شباهت داشتن با زلدا مسخره میکردند. قبول! شباهت گرگ این بازی را با بازی افسانهی زلدا میپذیریم اما خدایی دنیایی وجود دارد که به اندازهی دنیای بازی اوکامی به معنای واقعی کلمه خاص و رنگارنگ باشد؟
این بازی داستان اساطیر باستانی «شینتو» از کشور ژاپن را به گونهای جدید روایت میکند. اسطورههای ژاپنی قصد دارند تا دنیا را از شر یک نیروی اهریمنی عظیم راحت کنند. البته پنجهها و دندانهای گرگ این بازی برای مقابله با بدیهای کافی نیست. به همین دلیل بازیکن بهعنوان یک شخصیت روی دنیای بازی اثر میگذارد. این اثر گذاری با شکستن دیوار چهارم رخ میدهد و بازیکن میتواند با استفاده از یک قلممو دنیای بازی را تغییر دهد. میتوانیم با استفاده از قلمموی جادویی معماهای بازی را حل کنیم، دشمنان را گیج کنیم و راه را برای پیشروی باز کنیم.
بازی اوکامی هم توسط تیم توسعهدهندهی بازی گاد هند، یعنی تیم Clover Studios ساخته شده و دقیقا مثل گاد هند در ابتدای عرضهاش توجهی را دریافت نکرد. اصولا بازیهای این تیم همواره مظلوم بودهاند و ارزش واقعی آنها بعد از سالها مشخص شده. مکانیکهای بازی اوکامی به بازیهای سری زلدا شباهت دارند اما گرافیک و دنیای عجیب این بازی باعث میشود تا همیشه آن را بهعنوان یکی از بهترین بازیهای تاریخ کنسول پلیاستیشن ۲ بشناسیم.
۶. Persona 4
سال انتشار: ۲۰۰۸
تهیهکننده: Atlus
سازنده: Atlus
به بالارتبهترین بازی نقشآفرینی این لیست و بدون شک یکی از بهترین بازیهای نقشآفرینی کل تاریخ رسیدیم که قطعا باید در میان عناوین برتر بازیهای پلی استیشن ۲ قرار بگیرد. شخصیتپردازی و عمق این بازی به قدری عالی است که طرفداران بازیهای نقشآفرینی از آنها به دیوانگی کشیده شدهاند. تعریفهای فراوان از این بازی بیدلیل نیستند.
بازی پرسونا ۴ موسیقی بینظیر دارد و گیمپلی مبارزههای آن به گونهای است که باید برای هر حرکتی خوب فکر کنیم. این بازی همانند دیگر بازیهای سری پرسونا داستانی دوطرفه دارد و همزمان با نشان دادن زندگی عادی گروهی از دانشآموزان، مبارزهی آنها با هیولاهای درونی و بیرونی را نشان میدهد. یک قتل رمزآلود را هم به این ماجرا اضافه کنید تا داستان جذابتر شود.
البته این بازی مشکلاتی دارد و ممکن است بخشهایی از آن ممکن است در حال حاضر جلای اولیه را نداشته باشند. مانند بسیاری از بازیهای نقشآفرینی، بازی پرسونا ۴ هم برای تمام گیمرها مناسب نیست. البته اگر بتوانید با این بازی ارتباط برقرار کنید قرار است ارتباطی عمیق و احساسی را تجربه کنید. در حال حاضر نسخهی کامل و بهبودیافتهی این بازی برای کامپیوترهای شخصی عرضه شده. بازی پرسونا ۴ گلدن ممکن بود سالها در مجموعهی بازیهای کنسول پلیاستیشن ویتا خاک بخورد اما خوشبختانه سازندههای آن لطف کردند و این بازی را به کامپیوترهای شخصی آوردند که هر زمانی بتوانیم از پرسونا ۴ لذت ببریم.
۵. Katamari Damacy
سال انتشار: ۲۰۰۴
تهیهکننده: Namco
سازنده: Namco
احتمالا نام این یک بازی را نشنیده باشید. در مملکت ما بازیهای پلی استیشن ۲ فقط باقیماندهی توجهی که از خدای جنگ مانده بود را دریافت میکردند و برخی از بازیهای مهم این کنسول کمتر دیده شدند. احتمالا تا به حال بازیهایی را دیده باشید که کار شما را بهعنوان موجودی کوچک شروع میکنند و باید مرتب اشیایی که در محیط هستند را بخورید تا بزرگ و بزرگتر شوید. ایدهی اصلی این بازیها به کاتاماری داماسی برمیگردد. البته این بازی خیلی بزرگتر از همین ایدهی ساده و در مجموع اثری کامل است.
این بازی پلی استیشن ۲ هر لحظه ژاپنی بودن را فریاد میزند و از ایدههای سرگیجهآور ژاپنی لبریز شده. دنیای این بازی نمایی صلحآمیز اما تاریک و پر از هجو است که دنیای خودمان و سرشت انسانها را بازتاب میدهد. در پس گرافیک ساده و بامزهی این بازی انسان را میبینیم که تمام تلاش خود را میکند تا در زمان کوتاه عمر محدود خود، تا جایی که میتواند خرت و پرت جمع میکند و خود را بازیچهی فرهنگ مصرفگرایی قرار دهد. دویدنی بیپایان برای هدفی بیارزش.
از ایدههای تفکربرانگیز و تاریک این اثر که بگذریم با یک بازی واقعا سرگرمکننده طرف هستیم. هر کسی که این بازی را تجربه کرده امکان ندارد که بتواند موسیقیهای سرزندهی کاتاماری داماسی را فراموش کند. البته میتوانیم موقتا چشممان را به پیامهای اخلاقی و فلسفی این بازی ببندیم و لحظاتی از دنیای بامزه و رویاگونهی کاتاماری داماسی لذت ببریم. دنبالهی مستقیمی برای این بازی عرضه شد که قابلتوجه بود اما باقی بازیهای این سری بدون حضور سازندهی اصلی کاتاماری داماسی ساخته شدند و زیبایی بازی اصلی را ندارند. خوشبختانه قسمت اول این سری، بدون دستکاری اساسی بازسازی شده و برای پلتفرمهای امروزی در دسترس است.
۴. Shadow of the Colossus
سال انتشار: ۲۰۰۵
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Sony Japan Studio
بازی سایهی کلوسوس بهعنوان یکی از فاخرترین آثار تاریخ بازیهای ویدیویی و یکی از بهترین بازیهای پلی استیشن ۲ در سال ۲۰۰۵ به یکی از عظیمترین دستاوردهای این هنر تبدیل شد. این عظمت تنها از هیولاهای بزرگ این بازی سرچشمه نمیگیرد. بازیهای ویدیویی روزبهروز بزرگتر، پر سروصداتر و خشنتر میشدند اما بازی سایهی کلوسوس خلاف جریان شنا کرد. این بازی پر از لحظات ساکت است و به جای این که انفجارهای بزرگ به شما نشان دهد، شما را تنها میکند و اجازه میدهد تا تفکر کنید.
بدون شک غولآخرهای این بازی ستارهی اصلی معروفیت این اثر هستند. باور این که یک بازی کامل فقط از شکست دادن ۱۶ هیولای عظیمالجثه تشکیل شده و بیچون و چرا شاهکار است ساده نیست. سازندگان این بازی اثری درگیرکننده خلق کردهاند که در طول آن تنها کاری که انجام میدهید جابهجا شدن در نقشهی بازی و کشتن ۱۶ هیولاهای است. در طول تجربهی این بازی حتی یک ثانیه هم حس خستگی و تکراری بودن ایجاد نمیشود و چنین چیزی از اعجاز هنر سازندگان بازی سایهی کلوسوس است. خود مبارزات این بازی واقعا سرگرمکننده هستند و از پا در آوردن هر کدام از غولهای این بازی هم به تفکر نیاز دارد و هم به عکسالعمل.
عجیبتر از این که بازی سایهی کلوسوس خستهکننده نمیشود حسی است که بعد از کشتن هر کدام از این هیولاها به ما دست میدهد. موسیقی احساسی این بازی قلبتان را لمس میکند و باعث میشود با موجودات زندهای که یکی پس از دیگری نابود میکنید همزادپنداری کنید. این بازی از نظر فنی هم یکی از مهمترین دستاوردهای کنسول پلیاستیشن ۲ به حساب میآید و مقیاس بزرگ دنیای این بازی به معنای واقعی کلمه شگفتانگیز است. البته کنسول پلیاستیشن ۲ برای نمایش هیولاهای عظیمالجثهی این بازی کمی ضعیف است و ممکن است حین تجربهی بازی، افتفریم رخ دهد. یک نسخهی بازسازی شده از این بازی هم عرضه شده که حس و حال بازی اصلی را بهطور دقیق ندارد اما تجربهی آن به هیچوجه خالی از لطف نیست. اگر از ما میشنوید و هیچوقت سایهی کلوسوس را تجربه نکردهاید اول سراغ نسخهی پلیاستیشن ۲ بروید که اتمسفر بهتری دارد.
۳. Grand Theft Auto: San Andreas
سال انتشار: ۲۰۰۴
تهیهکننده: Rockstar Games
سازنده: Rockstar Games
مانند بسیاری از بازیهایی که در این لیست آمدهاند، سازندگان بازی GTA سن اندریاس به زمان نیاز داشتند تا چیزی که از قبل ساخته بودند را بهتر کنند و جهش بزرگ سری بازی خود را رقم بزنند. میتوانیم به وضوح جادویی که در بازی GTA 3 شروع شد را ببینیم. اثری که بعد از دو بازی دوبعدی آمد و با وارد کردن گیمپلی آنها به دنیایی سهبعدی شگفتی آفرید. بعد از آن هم بازی GTA وایس سیتی را داشتیم که بازی قبلی را گسترش داد و زلم زیمبوهای دههی هشتاد میلادی را به دنیای GTA اضافه کرد. اما بدون شک سن اندریاس بود که مکانی شد برای قدرتنمایی شرکت راکاستار در ساخت بازیهای عظیمی که از بلندپروازانهترین آثار کل تاریخ هستند.
کارل جانسون یا همان سیجی خودمان بهترین شخصیتی بود که تا آن زمان (حتی یکی از بهترین شخصیتها تا به امروز) در بازیهای شرکت راکاستار وجود داشتند. سیجی واقعا حس یک انسان واقعی را میدهد و در مقایسه با شخصیتهای اصلی دو بازی قبلی جهشی بزرگ به حساب میآید. سن اندریاس هم که در ساخت آن از لس آنجلس الهام گرفته شده به معنای واقعی کلمه حس یک شهر زنده را میدهد و بخشهای آن مانند سان فیرو و لاس ونچوراس شبیه به سان فرانسیسکو و لاس وگاس هستند. مکانهای شاخص این شهرهای واقعی در هر گوشه از بازی GTA سن اندریاس پیدا میشوند. بخش مهمتر ماجرا اینجاست که این بازی با موفقیت حس و حال بودن در این شهرها را منتقل میکند. از فونت متنهای داخل بازی گرفته تا آبوهوا، پوشش مردم هر منطقه و آهنگهایی که در ماشینهای بازی پخش میشوند. رنگهای نمایش داده شده در بازی GTA سن اندریاس طعم دارند. این طعم قابلوصف نیست و تنها راه تجربهی آن اتصال با خود بازی GTA سن اندریاس است.
در مقایسه با بازیهای قبلی سری GTA، بازی سن اندریاس با اختلاف باورنکردنی بزرگتر است و در آن میتوان کارهای بسیار زیاد و مختلفی انجام داد. میتوان به باشگاه بدنسازی رفت و فیزیک بدنی سیجی را بهتر کرد، لباس یا خانه خرید یا این که ماشینهایی که در بازی پیدا میشوند را شخصیسازی کرد. عناصر رقیق نقشآفرینی که در بازی GTA سن اندریاس حاضر هستند به بهترین شکل ممکن پیادهسازی شدهاند و در کنار بهتر کردن این بازی، در تمام بازیهای دیگر شرکت راکاستار وجود دارند. البته گیمپلی کلی این بازی کمی قدیمی شده و اگر شرکت راکاستار تصمیم بر بازسازی یکی از بازیهای قدیمی خود داشته باشد بیشک انتخاب اول GTA سن اندریاس خواهد بود.
۲. Ico
سال انتشار: ۲۰۰۱
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Sony Japan Studio
فومیتو اوئدا قبل از این که بازی سایهی کلوسوس را بسازد اثر کوچکتری ساخت که هنوز هم بهعنوان یکی از بهترین بازیهای کل تاریخ شناخته میشود. بازی ایکو سالهای جلوتر از زمان عرضهی خود بود. اواخر سال ۲۰۰۱ بود که این بازی عرضه شده بود و عمر کنسول پلیاستیشن ۲ هنوز یک سال هم نشده بود. بازی ایکو شبیه به آثاری است که امروزه تحت عنوان بازیهای مستقل شناخته میشوند. داستانی ساده و جهتگیری هنری متفاوت.
بازی ایکو همانند بسیاری از بازیهای آن دوران مکانیکهایی برای مبارزه دارد اما این مکانیکها فقط برای تنفس میان بخشهای اصلی گیمپلی بازی، یعنی گشتوگذار در محیط و حل معماها هستند. شاخصترین ویژگی این بازی ارتباط میان ایکو و یوردا است. چیزی که این دو شخصیت با نگه داشتن دست همدیگر در طول داستان این بازی نشان میدهند.
چرا در میان بازیهای پلی استیشن ۲ بازی ایکو را بالاتر از بازی محبوبتر و شناختهشدهتر سایهی کلوسوس قرار دادیم؟ دلیل اصلی این است که ایکو جمع و جورتر ساخته شده و در مقایسه با سایهی کلوسوس ارتباط نزدیکتری با بازیکن برقرار میکند. این بازی بودجهی کمتر اما هدف کوچکتری هم دارد و به بهترین شکل ممکن به هدف خود میرسد. اگر چیزی تحت عنوان «بازی بینقص» وجود داشته باشد ممکن است ایکو بتواند این لقب را دریافت کند. همهچیز در این بازی از جمله ایده، پیادهسازی و حس حقیقی هنر وجود دارند و در مجموع تجربهای خاص را خلق میکنند. هنوز هم بعید میدانیم توسعهدهندهای به این زودیها پیدا شود و بتواند چیزی در حد ایکو خلق کند.
۱. Metal Gear Solid 3: Subsistence
سال انتشار: ۲۰۰۴ (MGS 3) و ۲۰۰۶ (Subsistence)
تهیهکننده: Konami
سازنده: Kojima Productions
اگر نگوییم متال گیر سالید ۳ بهترین بازی تاریخ است بیراه گفتهایم و باید با دلایل محکم نشان دهیم که یکی دو بازی افسانهای دیگر که به این بازی نزدیک میشوند در حدی خوب هستند که بتوانیم آنها را با متال گیر سالید ۳ مقایسه کنیم. این بازی یک شاهکار است که زمان نمیشناسد. هنر هیدئو کوجیما را در بهترین شرایط ممکن نشان میدهد و نمایان میکند چرا عدهای غیر از «استاد» به کوجیما نمیبندند و یک انسان فانی چقدر میتواند خلاق باشد. صحبت کردن دربارهی این بازی، آن هم در سه پاراگراف از شکستن شاخ غول هم سختتر است؛ عظمت متال گیر سالید ۳ کتاب میطلبد.
هر کدام از غولهای این بازی بینظیر هستند. The End، The Sorrow و در نهایت The Boss که نقطهی اوج داستان این بازی را تشکیل میدهد. از داستان این بازی بگوییم یا گیمپلی آن؟ چیزهایی که در تکتک لحظات این بازی قدرتنمایی میکنند و نشان میدهند اتصال بازیهای ویدیویی به یک مخاطب چقدر میتواند علاوه بر سرگرمکننده بودن، درگیرکننده و تفکربرانگیز باشد. تمام اینها در نسخهی بهبود یافتهی این بازی و به لطف دوربین سومشخص این بازی بهتر شدهاند.
بهشخصه در دوران کودکی که بهعنوان یک زادهی ایران لام تا کام انگلیسی بلد نبودم با شنیدن وصفهای متال گیر تشویق شدم زبان خارجی یاد بگیرم. بعد از مدتها درگیری با این زبان و یادگرفتن قدمبهقدم آن، سراغ سری متال گیر سالید رفتم و با شاهکاری به نام متال گیر سالید ۳ روبهرو شدم. لحظهی نهایی بازی حین این که همراه با بیگ باس به یادبود باس احترام میگذاشتم از ته دل حس کردم که نهتنها یادگیری یک زبان ارزش چنین اثری داشت، بلکه بزرگی و انتقال حس توسط هنر بازیهای ویدیویی، ملیت و جغرافیا نمیشناسد. کاری نداریم که انگلیسی بلد بودن زندگی یک نفر را زیر و رو میکند و فرصتهای بیشماری را در اختیار او قرار میدهد.
این مطلب بر پایهی متنی از وبسایت USGamer نگاشته شده.