۲۵ بازیگر برتر قرن ۲۱ تا امروز (به انتخاب نیویورک تایمز)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴۳ دقیقه

هنگامی که تصمیم گرفتیم بهترین نقش‌آفرین‌های ۲۰ سال خیر سینما را برگزینیم، دریافتیم که در عصر طلایی بازیگری هستیم. هیچ معادله‌ی مشخصی برای انتخاب بهترین وجود ندارد و این لیست کاملا شخصی است و احتمالا باعث برانگیخته‌شدن نظرات مخالف می‌شود. بعضی از این بازیگران در سینما تازه واردند و مابقی آن‌ها، ده‌ها سال است که در آن فعالیت می‌کنند.

برای انتخاب‌های خود، تمرکز خود را بر قرن اخیر گذاشته‌ایم و سعی کرده‌ایم به فراتر از هالیوود بنگریم. در کنار برندگان و نامزدهای اسکار بازیگری، افراد دیگری هم هستند که سینما و دوربین هنوز، شاید بیش از گذشته، آن‌ها را دوست دارد.

۲۵. گائل گارسیا برنال

  • ملیت: مکزیک
  • سن: ۴۲ سال
  • فیلم‌های شاخص: عشق سگی (Amores Perros)، وسوسه‌ام نکن (Don’t Tempt Me)، و مادرت هم همین‌طور (Y Tu Mamá También)، جرم پدرو آمارو (The Crime of Padre Amaro)، تربیت بد (Bad Education)، خاطرات موتورسیکلت (The Motorcycle Diaries)، بابل (Babel)، حتی باران (Even the Rain)

وقتی که دو فیلم هنری عشق سگی الخاندرو گونسالس اینیاریتو و و مادرت هم همین‌طور آلفونسو کوارون با فاصله‌ی زمانی یک‌سال در سینماهای آمریکا پخش شدند، بسیاری از مخاطبان را شگفت‌زده کردند. کارگردان‌های این فیلم‌ها خیلی زود به‌سوی شهرت جهانی پر کشیدند و همراه آن‌ها گائل گارسیا برنال، ستاره‌ی مشترکشان، هم در این مسیر قدم گذاشت.

او بااستعداد بود، تصویر را تحت سلطه در می‌آورد و صورتی داشت که می‌شود مدام به آن نگاه کرد. پس از این دو فیلم که برنال در آن‌ها قدرت خود را به‌خوبی به نمایش گذاشت، سال ۲۰۰۴ او در فیلم والتر سالس، خاطرات موتورسیکلت، نقش چه‌گوارای جوان را ایفا کرد و در فیلم تربیت بد هم جلوی دوربین پدرو آلمودوار رفت. او در فیلم نه (No‎) ۲۰۱۳ از پابلو لارائین هم یک‌بار دیگر نشان می‌دهد که قابلیت فراوانی در ایفای نقش شخصیت‌های پیچیده دارد.

۲۴. سونیا براگا

  • ملیت: برزیل
  • سن: ۷۱ سال
  • فیلم‌های شاخص: بوسه زن عنکبوتی (Kiss of the Spider Woman)، آکواریس (Aquarius‎)، قوش شب (Bacurau)، فاتیما (Fátima)

کسانی که فیلم آکواریس را دیده‌اند می‌دانند که براگا در آن نقش کلارا، نویسنده‌ای که آپارتمانش رو به اقیانوس است را ایفا می‌کند. داستان بیشتر دنبال‌کننده‌ی زندگی معمولی کلارا و ماجراهای او با صاحب‌خانه‌اش است. براگا به‌راحتی خودش را در فیلم کلبر مندونسا جا می‌دهد.

وقتی در حال تماشای آکواریس هستید به حالت موهای براگا در صحنه‌های مختلف توجه کنید و درخواهیدیافت که نه‌تنها مندونسا شخصیتی خارق‌العاده را به سینما آورده‌ است، بلکه بازیگری کم‌نظیر را هم برای ایفا کردن آن شخصیت انتخاب کرده‌ است. براگا بازیگری است با تاریخچه‌ای طولانی و دست‌آوردهای ملی‌ فراوان دارد. او در دهه‌ی هفتاد و هشتاد میلادی در سینمای برزیل پدیده‌ای بین‌المللی بود و با سوفیا لورن مقایسه می‌شد. او بازیگری تمام‌نشدنی است که هر سال شخصیت‌های جدیدی را بر پرده‌ی نقره‌ای می‌آورد که پیش از آن شبیه آن‌ها را خلق نکرده بود. مندونسا درباره‌ی او می‌گوید: «در یک سمفونی، او پیانو خواهد بود.»

۲۳. ماهرشالا علی

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۴۷ سال
  • فیلم‌های شاخص: مهتاب (Moonlight‎)، رکسانا رکسانا (Roxanne Roxanne)، کتاب سبز (Green Book‎)، مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spider-Verse)
  • جوایز شاخص: ۲ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، ۱ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، ۱ بفتا بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، ۲ جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از انجمن بازیگران

ماهرشالا علی یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های سینمای مدرن است. حضور او در مقابل دوربین جذاب و خیره‌کننده است. شخصیت‌هایی که او ایفا می‌کند، معمولا قوانین شخصی خود را دارند و در مواجه با جامعه، بی‌دفاع هستند. علی تاکنون ۲ اسکار برای ایفای شخصیت‌های مکمل برده‌ است.

نخستین اسکار برای فیلم مهتاب به کارنامه‌ی علی اضافه شد. فیلمی که علی در آن یکی از شخصیت‌های تکراری هالیوود را به کلی بازسازی کرد. علی در مهتاب نقش یک دلال مواد مخدر را ایفا می‌کند، یک شخصیت که نماینده‌ی خشونت و جامعه‌سنیز بودن است، اما آنچه او را در این فیلم تعریف می‌کند، مهربانی بدون چشم‌داشت او به قهرمان کودک فیلم و متشخص بودن او است.

خوان به حرف‌های پسرک گوش می‌دهد، به سؤال‌های او پاسخ می‌دهد و در یکی از تأثیرگذارترین صحنه‌های فیلم به او یاد می‌دهد که چگونه شنا کند. علی پیش از پرده‌ی دوم ناپدید می‌شود، اما حضور چند دقیقه‌ای او، تا انتهای فیلم، ذهن مخاطب را تسخیر می‌کند.

نخستین‌مرتبه‌ای که علی توجه‌ها را به خود جلب کرد، نقش‌آفرینی او در سریال خانه‌ی پوشالی (House of Cards) بود؛ جایی که او در آن نقش رمی دانتون، یک وکیل اهل واشنگتن، کسی که لبخند کوتاهش می‌تواند نشان‌دهنده‌ی خطر دنیای پیرامون باشد، را ایفا کرد.

در هر یک از دو نقشی که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم، علی حرکات فیزیکی خاص شخصیتی را تبدیل به امضای خود کرد. علی دومین اسکار خود را برای نقش‌آفرینی کاملا متفاوت از دو نقش‌آفرینی‌ که پیش‌تر اشاره کردیم، گرفت. در کتاب سبز علی نقش موسیقیدانی به‌نام دان شیرلی را ایفا می‌کند؛ مردی نفوذناپذیر که بار فیلم را به‌دوش می‌کشد

هر چقدر که فیلم گاهی به‌هم ریخته و ناقص است، نقش‌آفرینی علی بدون اشکال است و دقیق. هر دو فیلمی که علی برای آن‌ها اسکار گرفت، به گره‌های فرهنگی جامعه می‌پرداختند و توانستند اسکار بهترین فیلم را هم به‌دست‌آورند.

۲۲. ملیسا مک‌کارتی

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۵۱ سال
  • فیلم‌های شاخص: مخمصه (The Heat)، تمی (Tammy‎)، جاسوس (Spy‎)، هرگز می‌توانی مرا ببخشی؟ (Can You Ever Forgive Me?‎)، سار (The Starling‎)

وقتی که منتقدین نقش‌آفرینی‌های بازیگران کمیک، مانند ملیسا مک‌کارتی را بررسی می‌کنند، معمولا به نکات تکراری، مانند زمان‌بندی، چهره‌ی منعطف و جذابیت می‌پردازند و گاهی فراموش می‌کنند که تمام این‌ها بخشی از بازیگری است. مک‌کارتی هنگامی که مسیر خود را از تلویزیون به سینما تعییر داد، نقش‌آفرینی‌های متفاوتی با گستره‌ی گوناگونی از شخصیت‌ها ایفا کرد و به همه اثبات کرد که چه کسی قرار است یک ستاره‌ی سینمایی باشد.

هیچ فیلمی بیش از جاسوس ۲۰۱۵ به کارنامه‌ی مک‌کارتی خدمت نکرده‌ است. او در جاسوس نقش سوزان، یک تحلیل‌کننده‌ی CIA را ایفا می‌کند که برای مأموریتی فرستاده می‌شود. لی ایزریل فرد بامزه‌ای است، اما او شخصیتی حقیقی است و هرگز می‌توانی مرا ببخشی؟ یک فیلم کمدی نیست و حتی نمی‌توان آن را یک زندگینامه خواند، بلکه تنها نشان‌دهنده‌ی بخشی از جنبش ادبی و اجتماعی اواخر قرن بیستم نیویورک است.

علاقه پیداکردن به لی و اهمیت دادن به او کار آسانی نیست. او خودتخریبگر است و مدام زخم زبان می‌زند. مک‌کارتی به‌خوبی شخصیت را درک کرده‌ است و کاملا در آن فرو می‌رود. عنوان فیلم سؤالی صادقانه را مطرح می‌کند و اگرچه شما به‌دنبال دروغ‌ها، اشتباهات و بی‌توجهی به اطرافیان، شاید نتوانید لی را ببخشید، اما بی‌شک مک‌کارتی نمی‌گذارد او را فراموش کنید.

۲۱. کاترین دونوو

  • ملیت: فرانسه
  • سن: ۷۷ سال
  • فیلم‌های شاخص: چترهای شربورگ (The Umbrellas of Cherbourg)، انزجار (Repulsion)، دختر جوان روشفور (The Young Girls of Rochefort)، زیبای روز (Belle de jour)، پری دریایی می‌سی‌سی‌پی (Mississippi Mermaid)، تریستانا (Tristana)، پوست الاغ (Donkey Skin‎)، آخرین مترو (The Last Metro)، رقصنده در تاریکی (Dancer in the Dark)، پرسپولیس (Persepolis)

در کارنامه‌ی طولانی که در آن دنو با مؤلفان فراوانی همکاری کرده‌ است، او کسی است که هر نقشی را به‌خوبی ایفا می‌کند؛ از همسری معمولی که اقبالش تمام شده‌ است گرفته، تا مادری ایرانی. دونوو در انیمیشن پرسپولیس به‌جای شخصیت مادر مرجانه ساتراپی، کسی که فیلم را همراه با ونسان پارونو کارگردانی کرده‌ است، حرف می‌زند.

از ساتراپی پرسیدیم که چرا دونوو را برای این نقش برگزیده است. او گفت: «اگر شما در فرانسه زندگی کنید، کاترین دنو یک نماد است. هنگامی که من داشتم بزرگ می‌شدم، او رویا بود. او همیشه انتخاب‌هایی می‌کرد که از زمانه‌اش جلوتر بودند؛ آنارشیست‌تر از بورژوازی. او همیشه شبیه زنی پاریسی از طبقه‌ی بالای جامعه به‌نظر می‌رسد که البته درست نیست.

او یک شورشی تمام‌عیار است. نخستین‌باری که او را ملاقات کردم، انگار داشتم خدا را از نزدیک ملاقات می‌کردم. به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفته بودم و با این‌ حال باید او را کارگردانی می‌‌کردم و جرأت نداشتم به او کوچک‌ترین چیزی بگویم. در دو ساعت نخست من کاملا فلج بودم و او مرا آرام کرد.

از آنجایی که او زنی بسیار بزرگوار است، به من گفت: «تو کارگردانی و من بازیگر تو هستم. به من بگو چه کنم و من همان کار را می‌کنم.» او این کار را در مقابل سایرین انجام نداد. او گفت: «بیا بریم یه سیگار بکشیم.» بعد وقتی تنها شدیم این را به من گفت. برای شخصیت مادر، نیاز به کسی داشتم که مادری بی‌نهایت دوست‌داشتنی نباشد، چرا که این شخصیت مادر من نیست.

مادر من بسیار دوست‌داشتنی است، اما مادر فیلم از آن شخصیت‌هایی است که مدام می‌گوید این‌ کار را بکن و آن کار را نکن. من به کسی نیاز داشتم که زنی قدرتمند باشد. کاترین دنو به سبک خاصی حرف می‌زند که شوخی‌بردار نیست، چرا که تلاش نمی‌کند دوست‌داشتنی باشد. او رک و صریح است. وقتی که با شما حرف می‌زند، مستقیم به چشمانتان نگاه می‌کند.

هنوز پس از این همه سال، هر بار او را می‌بینم، ضربان قلبم افزایش می‌یابد. او مثل یک شیر است؛ پر سروصدا نیست و ادا و اطوار در نمی‌آورد ولی حتی اگر او پشت سر شما باشد و نتوانید او را ببینید، حس خواهید کرد که یک شیر درون اتاق است و این هم‌زمان خیلی هیجان‌انگیز و خیلی خطرناک است. او وحشی و نترس است و من در او عاشق همین هستم.

۲۰. راب مورگان

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۴۰ سال
  • فیلم‌های شاخص: گل‌گرفته (Mudbound‎)، هیولاها و آدم‌ها (Monsters and Men)، آخرین مرد سیاه‌پوست در سان‌ فرانسیسکو (The Last Black Man in San Francisco)، فقط رحمت (Just Mercy‎)

بزرگ‌ترین بازیگران کسانی هستند که استادان تناقص‌اند و از هر نقش به نقشی متفاوت کوچ می‌کنند. شما نمی‌توانید به‌آسانی آن‌ها را در نقش‌هایشان تشخیص دهید، اما آن‌ها اثرانگشت خود را بر تمام آن‌ها می‌گذارند. اگر شما چهار فیلمی که در بالا به آن‌ها اشاره شد را دیده باشید، چهار فیلم که از ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ منتشر شده‌اند، از حضور راب مورگان آگاهید، حتی اگر نام او را ندانید.

به‌عنوان یک زندانی در صف اعدام، در فیلم فقط رحمت، حضور او بی‌شک قابل تشخیص است؛ مردی ساکت که توسط پشیمانی‌هایش، ناتوانی‌هایش و ترس‌هایش محاصره شده‌ است. در سایر فیلم‌ها او نقش یک پدر را ایفا می‌کند. در اخرین مرد سیاه‌پوست، مورگان در تعداد انگشت‌شماری از صحنه‌ها حاضر می‌شود و دیالوگ‌های اندکی می‌گوید، اما تمام غم و اندوهی که فیلم می‌خواهد به آن برسد، در صورت او نقش بسته است.

۱۹. وس استودی

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۷۳ سال
  • فیلم‌های شاخص: آخرین موهیکان (The Last of Mohicans)، بر جدید (The New World‎)، آواتار (Avatar‎)، فلین بودن (Being Flynn)، متخاصمان (Hostiles‎)

وس استودی یکی از منحصربه‌فردترین چهره‌ها برای سینما را در اختیار دارد؛ چشم‌هایی میخ‌کوب‌کننده که مدام درخشش خود را به شما می‌تابانند. کارگردان‌ها از او به‌عنوان نماد یک سرخ‌پوست بومی آمریکایی، یک نجابت ذاتی و چهره‌ای که غم و اندوه یک نژاد را بازتاب می‌دهد، استفاده می‌کنند.

در یک فیلم مناسب اما استودی به همین بسنده نمی‌کند و لایه‌های فراوانی را به شخصیت خود می‌افزاید. او هم چهره و ماسک را به شما نشان می‌دهد و هم آنچه زیر آن نهفته است؛ هم تفکرات و هم احساسات را. استودی به‌عنوان جنگنده‌ای انتقام‌جو با فیلم آخرین موهیکان مایکل مان به سینما معرفی شد. شخصیتی که این بازیگر با فیزیکی قدرتمند و فشارهای محیط اطراف، بی‌صبری و خشم آن را بر پرده‌ی نقره‌ای آورد. نتیجه‌گرفتن با کمترین امکانات از ویژگی‌های اصلی شخصیت‌هایی است که استودی آن‌ها را مقابل دوربین برده‌ است؛ مانند شخصیت‌های او در برجدید و آواتار.

مانند بسیاری دیگر از بازیگران، او هم نقش‌های زیادی در سینما و تلویزیون ایفا کرده است که به آسانی فراموش شده‌اند.‌ اگر‌ وسترن‌ها هنوز هم محبوب بودند، او یکی از اصلی‌ترین بازیگران آن‌ها می‌بود و اگر صنعت سینما ماجراجوتر بود، او احتمالا نقش‌های بیشتری به‌عنوان سرپرست پناهگاه برای بی‌خانمان‌ها مانند فیلم فلین بودن ۲۰۱۲ ایفا می‌کرد؛ مردی که آن‌طور که استودی می‌گوید: «چرم و پر نپوشیده است.»

۱۸. ویلم دفو

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۶۶ سال
  • فیلم‌های شاخص: جوخه (Platoon)، آخرین وسوسه مسیح (The Last Temptation of Christ)، از ته دل وحشی (Wild at Heart)، سایه خون‌آشام (Shadow of the Vampire)، ضدمسیح (Antichrist)، شکارچی (The Hunter)، هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel)، پازولینی (Pasolini)، پروژه فلوریدا (The Florida Project)، بر دروازه ابدیت (At Eternity’s Gate)

این بازیگر طی دو دهه‌ی اخیر حضوری حیاتی برای سینما داشته است؛ از سایه‌ی خون‌آشام ۲۰۰۰ گرفته تا پروژه‌ی فلوریدا ۲۰۱۷ که او برای آن‌ها نامزد اسکار شد. او همچنین برای بازی در نقش ون گوک در فیلم زندگینامه‌ای جولیان اشنابل، بر دروازه ابدیت، هم نامزد اسکار شده‌ است. از اشنابل پرسیدیم که چرا دفو را انتخاب کرد.

او پاسخ داد: «من و دفو بیش از سی سال پیش یک‌دیگر را ملاقات کردیم. او همیشه در همسایگی من زندگی می‌کرد و ما دوستان مشترک زیادی داشتیم. الیور استون در نیویورک در حال فیلم‌برداری دورز (The Doors‎) بود و یک شب ما در نزدیکی محل فیلم‌برداری ایستاده بودیم و آن اولین‌باری بود که ما با یک‌دیگر صحبت کردیم.

یک چیزی که بسیار اهمیت دارد، این است که او بازیگری بسیار بخشنده است. او به نقش‌آفرینی سایر بازیگران اهمیت می‌دهد و جدای از این که خودش در حال انجام چه کاری است، همیشه برای سایرین در دسترس است. او بسیار وفادار است و خیلی خیلی باهوش. اگر شما آدم باهوشی را در اختیار داشته باشید، فیلم شما بهتر می‌شود.

برای بر دروازه ابدیت من به کسی نیاز داشتم که شخصیت عمیقی داشته‌باشد تا بتواند ون گوک را زنده کند و شبیه او بودن تنها چیزی نبود که به آن اهمیت می‌دادم. باید کسی می‌‌بود که تجربه‌های شخصی فراوانی در اختیار داشته باشد، تا بتواند نقش او را ایفا کند. مردم معترض بودند که ویلم شصت‌سال دارد و ون گوک وقتی که مرد سی‌وهفت سال داشت، اما این برای من مهم نبود.

فقط کافی است که شما احساس کنید می‌توانید به کسی در انجام کاری اعتماد کنید. من به ویلم اعتماد فراوان داشتم و این سطح از اعتماد، همیشه دوطرفه است. تصاویری وجود دارد که ما بلافاصله بعد از رسیدن او به آرلس ضبط کردیم و با وجود اینکه او همان مدل مو را داشت و همان لباس‌ها را پوشیده بود، نتوانستیم از آن‌ها در فیلم استفاده کنیم، چرا که ویلم هنوز به ون گوک تبدیل نشده بود.

بعد لحظه‌ی خاصی بود که ناگهان او خود ون گوک بود. او تبدیل شده‌ بود و حالا کس دیگری بود. یکی از صحنه‌های محبوب من، جایی است که او در حال صحبت کردن با دکتر ری جوان است؛ کسی که بعد از اینکه او گوش خود را بریده است، با او ملاقات می‌کند. دکتر به او اطمینان می‌دهد که هنگامی که در آسایشگاه بستری است، می‌تواند به نقاشی کشیدن ادامه دهد.

آن تقابل و آن کاری که ویلم در آن انجام می‌دهد، خارق‌العاده است. او فقط روی صندلی نشسته است و فضای زیادی برای حرکت وجود ندارد، اما آنچه درون صورت او، در پاسخ به آنچه دکتر جوان به او می‌گوید و آنچه در آن لحظه از ذهنش می‌گذرد، رخ می‌دهد، یک دورنمای کامل از زندگی‌ است که او از سرگذرانده است.»

۱۷. الفری وودارد

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۶۸ سال
  • فیلم‌های شاخص: فراموش‌شده (The Forgotten)، یک چیز جدید (Something New)، ۱۲ سال بردگی (Years a Slave 12)، رحم (Clemency‎)

در یک دنیای منصف، کارنامه‌ی وودارد باید سرشار از نقش‌آفرینی‌هایی متفاوت و باکیفیت می‌بود که استعدادهای او را برملا می‌کرد و همه می‌دانند که چنین نقش‌هایی برای زن‌های سیاه‌پوست اندک‌اند، اما حتی در نقش‌های کوچک در فیلم‌های کم‌اهمیت و سریال‌های تلویزیونی، وودارد حضوری فراموش‌نشدنی و به‌شدت حقیقی دارد.

دو فیلمی که بیشترین جای کار را به او داده‌اند، «۱۲ سال بردگی» استیو مک‌کوئین و «رحم» چینانی چوکو بوده‌اند که هر دوی آن‌ها تعاریف قالب عصر خود از عدالت را به چالش می‌کشند. در هر دو فیلم، وودارد باید وقار و اصالت اخلاقی شخصیت‌های خود را در مقابل جامعه و شرایطی به‌شدت بی‌رحم قرار دهد.

برنادین ویلیامز، نگهبان زندان در «رحم» که شغلش نظارت بر اعدام‌ها است، حرفه‌ی خود را به‌شدت برخلاف عقاید انسانی خود تشخیص می‌دهد و در «۱۲ سال بردگی»، خانوم شاو که ارتباط مخفی‌اش با زمین‌داری برایش مزایایی به همراه داشته‌ است، با نظامی که او را انسان نمی‌داند، دست و پنجه نرم می‌کند. مقوله‌هایی که برناردین و خانوم شاو با آن‌ها درگیر هستند، فراتر از یک فرد است، اما وودارد با نقش‌آفرینی درخشان خود، آن‌ها را فردی می‌کند.

۱۶. کیم مین هی

  • ملیت: کره جنوبی
  • سن: ۳۹ سال
  • فیلم‌های شاخص: درمانده (Helpless)، همین حالا، نه همون موقع (Right Now, Wrong Then‎)، کنیز (The Handmaiden)

در فیلم همین حالا، نه همون موقع از سانگ سو، یک زن و یک مرد ملاقات می‌کنند. آن‌ها می‌نوشند و خوش‌ می‌گذرانند و سپس در نیمه‌ی دوم فیلم همه‌ی این‌ها را تکرار می‌کنند ؛ چیزی که یادآورد فیلم «روز گراندهاگ» (Groundhog Day) است. با اینکه در مرتبه‌ی دوم آن‌ها دقیقا همان کارهای مرتبه‌ی نخست را تکرار می‌کنند، آنچه باید تغییر کند تا این دیدار دوم، چیزی متفاوت از اولین دیدار باشد، تغییر کرده‌ است؛ نحوه‌ی نگاه کردن آن‌ها به یک‌دیگر و احساس موجود در صدایشان.

نقش‌آفرینی دقیق کیم مین هی در مرکز فیلم قرار دارد و این بازیگر از آن روز به بعد تبدیل به قلب تپنده‌ی آثار سانگ سو شده‌ است و در اکثر آثار درخشان او حضور دارد. یک مؤلف صاحب‌سبک که داستان‌های استخوان‌دار و سرگرم‌کننده‌ای روایت می‌کند که براساس نواقص انسانی پایه‌ریزی شده‌اند؛ چیزهای آشنا، گاهی به‌شکلی ناآشنا رخ می‌دهند.

در فیلم‌های مینیمال سانگ سو، همه‌چیز متفاوت است؛ از نحوه‌ی ایراد دیالوگ‌ها گرفته تا حرکات بدن شخصیت‌ها. تفاوت همین حرکات است که در نیمه‌ی دوم فیلم همین حالا، نه همون موقع، ابعاد جدیدی از شخصیت‌ها را برملا می‌کند و تنش‌های جدیدی را بین آن‌ها ایجاد می‌کند. این فیلم‌ها یک مزیت دیگر هم دارند و آن این است که به کیم اجازه می‌دهند هرچه می‌خواهد بکند و شخصیت‌های مخصوص خودش را خلق کند.

اگرچه دو قسمت فیلم به نظر روایت‌های متفاوتی از یک داستان هستند، اما نقش‌آفرینی خیره‌کننده‌ی کیم باعث می‌شود که شخصیت او در عین‌ حال که دو چهره‌ی متفاوت دارد، به‌عنوان یک کل قابل قبول باشد. شناخته‌شده‌ترین فیلم کیم اما کنیز است، داستانی بامزه که در دهه‌ی ۱۹۳۰ کره اتفاق می‌افتد.

فیلمی که پیچش‌های دیوانه‌کننده‌اش به کیم اجازه می‌دهند تا از تمام توانایی‌های خود بهره ببرد. او از قدرتمند تا ضعیف، از شیطان تا فرشته و از بزرگ تا کوچک را در یک شخصیت جمع می‌کند. بدن او گویا است و چهره‌اش با هر ترس و رنجی که به زندگی‌اش وارد و از آن خارج می‌شود، تغییر می‌کند. شخصیتی که کیم در کنیز ایفا می‌کند، یک سؤال بزرگ و ناشناخته است، اما او به‌خوبی آن را رمزگشایی می‌کند.

۱۵. مایکل بی.‌جردن

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۳۴ سال
  • فیلم‌های شاخص: ایستگاه فروتویل (Fruitvale Station)، کرید (Creed‎)، چهار شگفت‌انگیز (The Fantastic Four)، پلنگ سیاه (Black Panther)، فارنهایت ۴۵۱ (Fahrenheit 451)، کرید ۲ (Creed II)، فقط رحمت (Just Mercy)، بدون پشیمانی ( Without Remorse)

مایکل بی. جردن نقش وکیل، ورزشکار و ابرقهرمان را ایفا کرده است، اما رایان کوگلر، کارگردان مطرح هالیوودی، پیش از این که توانایی جردن در نقش‌آفرینی‌های متفاوت آشکار شود، دوست داشت با او کار کند. کوگلر تابه‌امروز سه فیلم ساخته است و جردن در همه‌ی آن‌ها ایفای نقش کرده است؛ ایستگاه فروتویل، کرید و پلنگ سیاه.

ما از کوگلر پرسیدیم که چه چیزی در جردن وجود دارد که باعث این همکاری بلندمدت شده‌ است.‌ او پاسخ داد: «من مایک را سال ۲۰۱۲ وقتی که در حال تحقیق و کار برروی فیلم‌نامه‌ی فروت‌ویل بودم، ملاقات کردم. پیش از ملاقاتمان، او کسی بود که بر اساس کارهایی که انجام داده‌بود، به‌نظرم بهترین بازیگر برای نقش بود؛ او آن سال در دو فیلم دم‌قرمزها (Red Tails) و تاریخچه (Chronicle) ایفای نقش کرده‌بود و پیش از آن هم چند کار تلویزیونی انجام داده بود.

به‌نظرم او می‌توانست نقش اسکار را ایفا کند. او شبیه آن شخصیت که در ذهن داشتم بود، اما وقتی او را دیدم فهمیدم که او به آسانی می‌تواند حس همذات‌پنداری مخاطب را بیدار کند. همه‌ی بازیگران چنین توانایی‌ ندارند؛ اینکه شما به‌محض دیدن کسی برای اولین بار، بتوانید به او اهمیت دهید و نگرانش باشید. او چنین ویژگی داشت.

او همچنین به‌عنوان یک بازیگر حقه‌های فراوانی در جیب خود دارد. او در تمام فیلم‌هایی که من ساخته‌ام حضور دارد و در ادامه هم حضور خواهد داشت، چراکه او بهترین فردی است که می‌توانید برای این کار پیدا کنید.

نقش اصلی فیلم کرید یکی دیگر از شخصیت‌هایی بود که به‌نظرم آمد او می‌تواند از عهده‌اش برآید. او در مدرسه‌ی راهنمایی و مقطع دبیرستان یک ورزشکار بود. او در تلویزیون نقش ورزشکار را بازی کرده بود؛ مشهورترین آن‌ها روشنایی‌های شب جمعه (Friday Night Lights). بنابراین باتوجه به کارهایی که در کرید قرار بود انجام دهیم، مایک به‌نظر انتخاب درستی می‌آمد.

پلنگ سیاه، تقابل او و چادویک و پیش‌روی پابه‌پای آن‌ها، به‌نظر یک چیز خارق‌العاده بود. ستاره‌ی‌بخت آن‌ها در حال طلوع بود. هنگامی که ما پلنگ سیاه را فیلم‌برداری می‌کردیم، هر دوی آن‌ها بازیگران نقش اصلی فیلم‌هایشان بودند. حالا، آنچه در رابطه با پیرشدن ما در این صنعت هیجان‌انگیز است، این‌است که می‌توانیم در جنبه‌های مختلفی باهم کار کنیم.

او حالا در حال انجام کارهای زیادی پشت دوربین است و ما فرصت‌هایی خواهیم داشت که در جایگاه‌هایی به‌جز بازیگر و کارگردان باهم همکاری کنیم. او به‌طوری دوست‌داشتنی جاه‌طلب است. او همیشه می‌خواهد خودش را به چالش بکشد و این نکته خودش را در نقش‌آفرینی‌های او نشان می‌دهد. این جاه‌طلبی او را تبدیل به انسانی با ذهن منعطف می‌کند. او همه‌چیز را تماشا می‌کند و دوست ندارد خودش را به ژانر خاصی محدود کند. من فکر می‌کنم برای او و کارنامه‌اش، هیچ محدودیتی وجود نخواهد داشت.

۱۴. اسکار آیزاک

  • ملیت: آمریکا-گواتمالا
  • سن: ۴۲ سال
  • فیلم‌های شاخص: درون لوین دیویس (Inside Llewyn Davis)، مخفیانه (In Secret‎)، دو چهره ماه ژانویه (The Two Faces of January)، یک سال بسیار حشن (A Most Violent Year‎)، فراماشین (Ex Machina)، موهاوی (Mojave)، جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد (Star Wars: The Force Awakens)، جنگ ستارگان: آخرین جدای (Star Wars: The Last Jedi)، قول (The Promise‎)، مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی، جنگ ستارگان: خیزش اسکای‌واکر (Wars: the rise of skywalker‎)، شمارنده‌ی کارت (The Card Counter)، تل‌ماسه (Dune‎)

اگرچه آخرین سه‌گانه‌ی جنگ ستارگان، بهترین آن‌ها نبود، اما یک شخصیت در آن‌ها وجود داشت که نمی‌توان به او بی‌محلی کرد. به‌عنوان پو، اسکار آیزاک حضوری جذاب و حیاتی‌ در این فیلم‌ها دارد؛ مردی که به نظر می‌رسد می‌داند چه می‌کند. شخصیت‌هایی که اسکار ایفا می‌کند همیشه آن‌قدر خوش‌شانس و بااعتمادبه‌نفس نیستند، اما خود او همیشه، به‌عنوان یک بازیگر، اعتمادبه‌نفس کافی دارد تا خودش را وارد قلمروهای ناشناخته و پرریسک کند.

تابستان پیش از اکران درون لوین دیویس ۲۰۱۳، برادران کوئن به نیویورک‌تایمز گفتند که در اصل قصد داشتند از موسیقیدانی شناخته‌شده برای ایفای نقش اصلی فیلمشان استفاده کنند، در عوض آن‌ها اسکار آیزاک را پیدا کردند که طبق گفته‌ی جوئل کوئن به آن‌ها گفت: «اگر از بازیگرها بپرسید که گیتار می‌زنند یا نه، بیشترشان خواهند گفت که بیست سال است که گیتار می‌زنند، اما در واقع منظورشان این است که بیست سال است که یک گیتار دارند.»

اسکار واقعا می‌توانست بنوازد. وقتی به این فکر می‌کنیم که چه چیزی او را بازیگری خارق‌العاده می‌کند، این اولین نکته‌ای است که به ذهن می‌رسد. نه برای اینکه نواختن گیتار کاری خارق‌العاده است، بلکه به‌خاطر آنکه اسکار در هر نقشی می‌تواند آن را باورپذیر جلوه دهد؛ چه فروشنده‌ی نفت باشد مانند یک سال بسیار خشن ۲۰۱۴ و چه مخترع ربات مانند فراماشین و چه خلبان جت‌های جنگی مانند جنگ ستارگان.

آیزاک در فراماشین یک نقش مکمل است، اما کاملا برای فیلم حیاتی می‌باشد. او در این فیلم یک دکتر فرانکشتاین‌مانند است که ربات‌ می‌سازد. باتوجه به اهمیت شخصیت، آیزاک می‌توانست به‌آسانی از همان ابتدا با برجسته‌کردن خود، فیلم را مال خود کند، اما او با هوشمندی ترجیح داد شخصیت در آرامش پیش برود تا دیوانگی‌اش به‌آرامی فیلم را تسخیر کند. در صحنه‌ای که ایزاک می‌رقصد، شاهد سی ثانیه نبوغ خالص هستیم که او تمام دیوانگی و لایه‌های مختلف شخصیت خود را در حرکات بدن و حرکات چشم‌هایش به نمایش می‌گذارد.

۱۳. تیلدا سوینتن

  • ملیت: اسکاتلند
  • سن: ۶۰ سال
  • فیلم‌های شاخص: ساحل (The Beach)، گل‌های پرپر (Broken Flowers)، استیفان دالی (Stephanie Daley)، مایکل کلیتون (Michael Clayton)، جولیا (Julia)، من عشق هستم (I Am Love)، تنها عاشقان زنده ماندند (Only Lovers Left Alive)، هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel)، شیرجه (A Bigger Splash)، سوسپیریا (Suspiria)، اوکجا (Okja)، مرده‌ها نمی‌میرند (The Dead Don’t Die)
  • جوایز شاخص: ۱ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن، ۱ بفتا بهترین بازیگر نقش مکمل زن

زن هزارچهره‌ی سینما به‌قدری شخصیت‌های مختلف، با گریم‌های سنگین و لباس‌ها و لهجه‌های مختلف، آفریده‌ است که حضور خودش در این لیست را قطعی کند. او یک ستاره است؛ یک بازیگر تمام عیار، یک نقش‌آفرین هنرمند، یک حقه‌باز. چهره‌ی رنگ‌پریده و استخوانی او باعث می‌شود که تمام تلاش‌های شما برای کشف کردن حرکت بعدی او، به در بسته بخورد و این باعث می‌شود که او بتواند شخصیت‌های منفی ترسناک را به‌راحتی خلق کند؛ چه این شخصیت‌ها شیطان باشند، چه ملکه باشند یا یک وکیل شرکتی.

در جولیا ۲۰۰۹، او نقش یک فرد معتادبه‌الکل و بچه‌دزد را به بهترین شکل ممکن ایفا می‌کند و شما به آسانی می‌توانید تمام افکاری که در سر شخصیت پرسه می‌زنند، در چهره‌ی او ببینید. ما دوست‌داریم که بازیگران را برای گوناگونی نقش‌هایشان ستایش کنیم، اما این واژه برای بازیگری مثل سوینتن، با این حجم از تغییر شکل‌های افراطی، واژه‌ای خنده‌دار است.

بیایید فقط همکاری او با یک کارگردان را در نظر بگیریم. در نخستین همکاری‌اش با داریو آرجنتو، سوینتن در فیلم من عشق هستم، نقش همسر روسی یک ایتالیایی
اشرافی را ایفا می‌کند که به دو زبان صحبت می‌کند و کلید اصلی اثرگذاری فیلم است، در شیرجه ۲۰۱۶ او به‌ندرت صدایی از خودش تولید می‌کند، چرا که به‌نظرش لال بودن شخصیتش باعث جالب‌تر شدن آن می‌شد. در سوسپیریا ۲۰۱۸ او یکی از نقش‌های دوگانه‌ی مخصوص خودش را به‌عنوان یکی از اعضای یک محفل جادوگران و یکی از بازماندگان هولوکاست ایفا می‌کند.

سوینتن ریشه در سنت آوانگارد اروپا دارد و در کارنامه‌اش همکاری با درک جارمن و سالی پاتر به چشم می‌خورد. نقش‌های او شاید تئاتری باشند، اما هرگز از فیلم بیرون نمی‌زنند. طی بیست سال اخیر او برخی از برترین شخصیت‌های پیچیده و سخت را چه در هالیوود و چه بیرون از آن، بر پرده‌ی نقره‌ای آورده‌ است. او نه‌تنها یک بازیگر خاص است، بلکه یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان زنده‌ی اجرا هم هست.

۱۲. واکین فینیکس

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۴۶ سال
  • فیلم‌های شاخص: به خاطرش مردن (To Die For)، بازگشت به بهشت (Return to Paradise)، محوطه (The Yards)، گلادیاتور (Gladiator)، سربازان بوفالو (Buffalo Soldiers)، نردبان ۴۹ (Ladder 49)، سربه‌راه باش (Walk the Line)، شب مال ماست (We Own the Night)، دو عاشق (Two Lovers)، من هنوز اینجا هستم (I’m Still Here)، استاد (The Master)، او (Her)، مهاجر (The Immigrant)، خباثت ذاتی (Inherent Vice‎)، مرد بی‌منطق (Irrational Man‎)، تو هرگز واقعا اینجا نبودی (You Were Never Really Here)، نگران نباشید، او با پای پیاده زیاد دور نخواهد شد (Don’t Worry, He Won’t Get Far on Foot)، مریم مجدلیه (Mary Magdalene‎)، جوکر (Joker‎)
  • جوایز شاخص: ۱ اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، ۱ جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد جشنواره‌ی کن، ۱ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، ۱ جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد انجمن بازیگران

فینیکس در چهار فیلم از جیمز گری بازی کرده‌ است. این مسیر از محوطه ۲۰۰۰ آغاز شد و سپس با شب مال ماست ۲۰۰۷، دو عاشق ۲۰۰۹ و مهاجر ۲۰۱۴ ادامه یافت. ما از گری‌ پرسیدیم که به نظر او مسیر پیشرفت و تکامل فینیکس چگونه بوده‌ است. او پاسخ داد: «وقتی که به خاطرش مردن را دیدم. گفتم آن بازیگر، حتی نام او را هم نمی‌دانستم، به‌طور غیرقابل‌قبولی در انتقال دادن زندگی درونی خود، بدون دیالوگ، ماهر است.

این نکته در سینما بسیار حائز اهمیت است، چرا که دوربین همه‌چیز را افشا می‌کند. این بازیگری بود که چیزهای زیادی برای نشان دادن داشت و به‌آسانی می‌شد این را تشخیص داد. با خود فکر کردم: «این بازیگر جالبی است. دوست دارم ملاقاتش کنم» و ملاقات هم کردم. بلافاصله معلوم شد که طول موج‌هایمان یکی بود. چیزهای مشترکی را دوست داشتیم. به یک شکل فکر می‌کردیم و من بلافاصله از او خوشم آمد. او آن فراز و نشیب مخصوص را داشت.

در نخستین فیلمی که باهم کار کردیم، مطمئنم که خیلی او را عصبانی کردم. من روش بسیار مشخصی دارم. این نکته گاهی اوقات خوب است و گاهی خیلی خوب نیست. حالا بهتر از آن‌موقع‌ها هستم. بیایید بگوییم که من حاضر نبودم هرگز بگویم: «آره این کار جالبه، بیا انجامش بدیم.» بیشتر این‌گونه بودم که: «این چه کاریه؟ مسخرست، یه‌جور دیگه امتحانش کن.» و می‌دانم که او را خسته کردم، چون استعداد او بسیار وسیع است.

او توانایی نامحدودی برای غافلگیرکردن شما به بهترین شکل ممکن و الهام بخشیدن به شما در مسیری که هرگز به آن فکر نکرده‌اید و بهتر از ایده‌ی اصلی شما است، دارد. او بسیار خلاق است. او همیشه در حال فکر کردن است و درواقع این ویژگی او طی سال‌های اخیر بیشتر هم شده‌ است.

من هرگز نگفته‌ام: «ذهنیت خودم را روی پرده می‌خواهم.» من به‌دنبال چیزی بهتر از آن هستم. شما نیاز دارید که آنچه خودتان می‌خواهید را تعیین کنید و بعد خودتان را با افرادی که باعث زیباترشدن آن‌ها می‌شوند، محاصره نمایید. الزاما به چیز متفاوتی نمی‌رسید، اما قطعا به چیزی واضح‌تر و پرتنش‌تر دست می‌یابید.

شما از بازیگر می‌خواهید که شما را شگفت‌زده کند و این‌کار را به‌گونه‌ای انجام دهد که در همان‌حال که از شخصیت بیرون نمی‌زند، جالب هم باشد. واکین استاد این کار است. این الهام‌بخش است. شما در بهترین صحنه‌ها نمی‌دانید باید انتظار چه چیزی را داشته باشید. واکین فینیکس یکی از بهترین اتفاقاتی است که برای من رخ داده‌ است. اگر قرار باشد پشیمانی‌ داشته باشم، این است که چرا او در تمام فیلم‌هایی که ساخته‌ام حضور ندارد.»

۱۱. جولیان مور

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۶۰ سال
  • فیلم‌های شاخص: شب‌های عیاشی (Boogie Nights)، لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski)، نقشه‌ای از جهان (A Map of the World‎)، مگنولیا (Magnolia)، دور از بهشت (Far from Heaven)، ساعت‌ها (The Hours)، فراموش‌شده (The Forgotten)، مری و بروس (Marie and Bruce)، فرزندان انسان (Children of Men)، کوری (Blindness)، فلین‌بودن (Being Flynn)، بدون توقف (Non-Stop)، دان جان (Don Jon)، هنوز آلیس (Still Alice‎)، نقشه‌های ستاره‌های سینما (Maps to the Stars‎)
  • جوایز شاخص: ۱ اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن، ۱ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی زن، ۱ بفتا بهترین بازیگر نقش اصلی زن، ۱ جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اصلی زن انجمن بازیگران

او در دو فیلم ساعت‌ها ۲۰۰۲ و دور از بهشت ۲۰۰۲ شخصیت زن خانه‌دار آمریکایی را که برای حفظ ظاهر لبخند می‌زند و مشکلات داخلی خود را مخفی می‌کند، به بهترین شکل ممکن مقابل دوربین برده‌ است و آن را ارتقا داده‌ است. چه دوست داشته باشیم و چه نه، نقش زن خانه‌دار می‌تواند بن‌بستی کامل برای یک بازیگر زن باشد و می‌تواند او را برای همیشه به آشپزخانه‌ی فیلم‌ها تبعید کند، مور اما در فیلم‌هایش پیچیدگی‌ها و تضادهای فراتری را به شخصیت‌های خود اضافه می‌کند که نمادی از استعداد و حساسیت بالای او هستند.

یکی از دلایل اصلی‌ که باعث می‌شود شخصیت‌های او از شخصیت‌های تیپ جدا شوند، این است که او با کدهایی از واقع‌گرایی نقش‌آفرینی می‌کند، چه در فیلمی واقع‌گرا مانند هنوز آلیس و چه در فیلمی اغراق‌آمیز مانند نقشه‌های ستاره‌های سینما دیوید کراننبرگ. مور می‌تواند وضعیت درونی یک شخصیت را به‌خوبی برونی‌سازی کند، به‌گونه‌ای که شما می‌توانید احساسات و تمایلات را زیر پوست او مشاهده کنید.

۱۰. سرشه رونان

  • ملیت: ایرلند-آمریکا
  • سن: ۲۷ سال
  • فیلم‌های شاخص: تاوان (Atonement)، به مبارزه طلبیدن مرگ (Death Defying Acts)، راه بازگشت (The Way Back)، هانا (Hanna)، میزبان (The Host)، هتل بزرگ بوداپست، بروکلین (Brooklyn‎)، وینسنت بامحبت (Loving Vincent)، لیدی برد (Lady Bird‎)، در ساحل چزیل (On Chesil Beach)، ماری ملکه اسکاتلند (Mary Queen of Scots)، زنان کوچک (Little Women‎)، آمونیت (Ammonite‎)
  • جوایز شاخص: ۱ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی زن

یک انسان به چند طریق می‌تواند بزرگ شود؟ بزرگ‌شدن یکی از کارهای اصلی‌ است که بازیگران جوان در فیلم‌ها انجام می‌دهند، اما بازیگران کمی هستند که می‌توانند آن را برای مدت طولانی انجام دهند یا آن را با هوش و ذکاوت و گوناگونی سرشه رونان به انجام برسانند. او بیش از نیمی از زندگی خود را مقابل چشمان ما و در حال بزرگ‌ شدن سپری کرده‌ است.

سرشه ۲۷ سال دارد و در هر نقش جدید، باهوش‌تر، غمگین‌تر، آزادتر و شبیه‌تر به‌خود می‌شود. در تاوان ۲۰۰۷ او نقش‌آفرینی خیره‌کننده در نقش نوجوان ۱۳ ساله‌ای که فکر می‌کند از جهان بزرگسالان سر در می‌آورد، از خود ارائه می‌دهد. تمام شخصیت‌هایی که رونان ایفای آن‌ها را برعهده می‌گیرد، در حالی‌ که معصوم هستند و جامعه به آن‌ها فشار می‌آورد، شخصیت‌هایی باهوش هستند که می‌توانند خطرناک هم باشند.

۹. وایولا دیویس

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۵۶ سال
  • فیلم‌های شاخص: دور از بهشت، آنتوان فیشر (Antwone Fisher)، تردید (Doubt)، خدمتکاران (The Help)، زندانیان (Prisoners)، برخیز (Get on Up)، حصارها (Fences‎)، جوخه انتحار (Suicide Squad)، بیوه‌ها (Widows‎)، بلک باتم ما رینی (Ma Rainey’s Black Bottom)، جوخه انتحار (The Suicide Squad)
  • جوایز شاخص: ۱ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن، ۱ بفتا بهترین بازیگر نقش مکمل زن، ۱ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل زن، ۳ جایزه‌ی بهترین بازیگری از انجمن بازیگران، ۲ جایزه‌ی تونی بهترین بازیگری تیاتر

وایولا دیویس طی ۲۰ سال گذشته، چندین مرتبه با دنزل واشنگتن همکاری کرده‌ است؛ دنزل چه او را کارگردانی کرده‌ است، یا تهیه‌کننده‌ی فیلم بوده‌ است یا هم‌بازی او در تیاتر و سینما. ما از او پرسیدیم که چه چیزی وایولا دیویس را خاص می‌کند؟ او پاسخ داد: «بیست سال پیش، وقتی که او برای نقش‌آفرینی در آنتوان فیشر تست داد، می‌دانستم که بازیگر بزرگی است.

حین فیلم‌برداری، قدرت، استقامت و استعدادش را احساس کردم. او وقتی آمد، کاملا آماده و در نقش فرورفته بود و من او را به حال خودش رها کردم. هیچ‌چیز برای گفتن به او وجود نداشت، جز ممنونم و بیا اینو یه بار دیگه ضبط کنیم. او از آن استعدادهایی است که در هر نسل یک‌بار به دنیا می‌آید. شما همیشه خیلی زود آن‌ها را کشف نمی‌کنید، اما حالا دیگر بر کسی پوشیده نیست.

وقتی که در تیاتر حصارها با او هم‌بازی بودم، حتی سرتمرین‌ها کاملا مشخص بود که او منبع قدرت است. او یک صحنه‌ی بزرگ دارد که در آن بالاخره به تروی حمله می‌کند. نزدیک هفته‌ی سوم تمرین بود که او آنچه می‌خواست انجام دهد را به نمایش گذاشت و من با خودم گفتم: «بهتره پابه‌پاش پیش برم. باید تمرکز کنم.»

ما موفقیت کاملی به‌دست آوردیم و هرگز درباره‌ی این که چه‌کسی قرار است در فیلم بازی کند، سؤالی پیش نیامد. برای بلک باتم ما رینی، کارگردان و من مجبور بودیم او را راضی کنیم، او می‌گفت: «من نمی‌توانم بخوانم. من هیچ ریتمی ندارم» و از این چیزها. من کاملا به او اعتماد دارم.

چرا کسی باید بخواهد با مایلز دیویس در یک گروه بنوازد؟ چون او همکار بزرگی است، خلاق است، هنرمند است و وایولا هم دقیقا همین‌طور است. او می‌تواند هر کاری که می‌خواهد انجام دهد. او تا این حد توانا است. او یکی از بهترین مترجمان ماده‌ی خام به فرم بصری است که تا به امروز فرصت همکاری با آن‌ها را داشته‌ام.

۸. ژائو تائو

  • ملیت: چین
  • سن: ۴۴ سال
  • فیلم‌های شاخص: لذت ناشناخته (Unknown Pleasures)، جهان (The World)، طبیعت بی‌جان (Still Life)، ۲۴ شهر (۲۴ City)، به‌اندازه‌ی یک رود برایم گریه کن (Cry Me a River)، شان لی و شاعر (Shun Li and the Poet)، شاید کوه‌ها عزیمت کنند (Mountains May Depart)، نشانی از گناه (A Touch of Sin)، خاکستر خالص‌ترین سفید است (Ash Is Purest White)

از سال ۲۰۰۰، این بازیگر چینی و کارگردان، جیا ژانکو، در بیش از ده‌ها فیلم سینمایی و فیلم کوتاه باهم همکاری کرده‌اند. اتحاد فیلم‌سازی آن‌ها به‌قدری مقدس و مانوس است که تصور کردن این فیلم‌ها بدون چهره‌ی ژائو و حضور محصورکننده‌ی او غیرممکن است. او اغلب منبع الهام ژانکو شناخته می‌شود، چرا که آن‌ها باهم ازدواج کرده‌اند، اما این تعریف کاملی از شاعرانگی، نمادبودن و بزرگی احساسی او نیست.

در فیلم‌های جیا مردم همیشه در حال راه رفتن هستند و هیچ‌کس بیش از ژائو در آن‌ها راه نرفته است. ژائو که پیش از این معلم رقص بوده‌ است، جدای از اینکه چه نقشی را ایفا می‌کند، همیشه منعطف حرکت می‌کند و بخش مهمی از ایفای نقش خود را از طریق بدن خود به مخاطب منتقل می‌نماید. ژائو می‌تواند در نقش هرگونه زنی ظاهر شود و حتی گاهی در یک فیلم چهره‌های متفاوتی به خود بگیرد.

۷. تونی سرویلو

  • ملیت: ایتالیا
  • سن: ۶۲ سال
  • فیلم‌های شاخص: پیامدهای عشق (The Consequences of Love)، دختر کنار دریاچه (The Girl by the Lake)، گومورا (Gomorra‎)، ایل دیوو (Il Divo‎)، گورباچف (Gorbaciof‎)، یک زندگی ساکت (A Quiet Life)، زنده باد آزادی (Long Live Freedom)، زیبایی بزرگ (The Great Beauty)، اعترافات (The Confessions)، لورو (Loro)، ۵ عدد کاملی است (۵ Is the Perfect Number)، درون هزارتو (Into the Labyrinth)، دست خدا (The Hand of God)، پادشاه خنده (The King of Laughter)

تونی سرویلو برای مخاطبان بین‌المللی بیش از هرچیز برای زیبایی بزرگ ۲۰۱۳ شناخته می‌شود، همان فیلمی که پائولین کائل آن را نماینده‌ی روح بیمار اروپا معرفی کرد. سرویلو در زیبایی بزرگ، نسخه‌ای کامل‌تر از آنچه مارچلو ماسترویانی در زندگی شیرین (La Dolce Vita) از خود ارائه می‌دهد را خلق می‌کند.

اگر خوب در کارنامه‌ی سرویلو و همکاری‌هایش با سورنتینو کاوش کنید به فیلمی قدرتمندتر از زیبایی بزرگ دست می‌یابید. آن‌ها در پنج فیلم با یک‌دیگر همکاری کرده‌اند، از جمله نخستین فیلمی که سورنتینو آن را کارگردانی کرد؛ یک مرد ایستاده (One Man Up). سرویلو مرکز دنیای فاسد و ریاکار ایتالیای مدرن فیلم‌های سورنتینو است.

سرویلو، در فاصله‌ی ۱۰ سال، نقش دو نمونه از قدرتمندترین رهبرهای سیاسی حقیقی تاریخ معاصر ایتالیا را ایفا کرده است؛ گوئلیو آندروتی در ایل دیوو ۲۰۰۹ و سیلویو برلوسکنی در فیلم حماسی لورو ۲۰۱۹. اگر می‌خواهید به‌خوبی اهمیت این نکته را دریابید باید با یک مثال آن را درک کنید. فکر کنید نقش ریچارد نیکسون و باراک اوباما یا وینستون چرچیل و مارگارت تاتچر را یک نفر ایفا کند. آندروتی شخصیت دوست‌داشتنی‌ نیست، اما برلوسکونی شخصیتی بسیار کاریزماتیک و محبوب است. سرویلو نقش شخصیت‌هایی را که زندگی می‌کنند تا دنیا را مطابق میل خودشان تغییر دهند، به‌خوبی ایفا می‌کند و به‌خوبی تنهایی آن‌ها را به تصویر می‌کشد.

۶. سونگ کانگ-هو

  • ملیت: کره جنوبی
  • سن: ۵۴ سال
  • فیلم‌های شاخص: ماهی سبز (Green Fish)، منطقه امنیتی مشترک (Joint Security Area‎)، هم‌دردی با آقای انتقام (Sympathy for Mr. Vengeance)، خاطرات قتل (Memories of Murder)، میزبان (The Host)، نمایش باید ادامه پیدا کند (The Show Must Go On‎)، آفتاب پنهان (Secret Sunshine‎)، خوب، بد، عجیب (The Good, the Bad, the Weird‎)، عطش (Thirst)، سایه مرگ (Secret Reunion)، برف‌شکن (Snowpiercer)، چهره‌خوان (The Face Reader)،وکیل مدافع (The Attorney)، تخت پادشاهی (The Throne)، عصر سایه‌ها (The Age of Shadows)، راننده تاکسی (A Taxi Driver)، انگل (Parasite)

احتمالا نخستین‌باری که این بازیگر کره‌ای توانست توجه دنیا را به خود جلب کند هنگام مراسم اسکار ۲۰۲۰ بود که فیلم انگل توانست ۴ اسکار به‌دست‌آورد. این فیلم چهارمین همکاری او با کارگردان، بونگ جون هو، بود. ما از این فیلم‌ساز خواستیم که دلیل همکاری مداوم‌اش با این بازیگر را به ما توضیح دهد.

او پاسخ داد: «من نخستین‌بار سونگ کانگ-هو را در نخستین فیلم کارگردان، لی چانگ دونگ، ماهی سبز، دیدم. او نقش یک گانگستر محلی را ایفا می‌کرد و نقش‌آفرینی او به‌قدری حقیقی بود که شایعه‌ای بین کارگردان‌ها پخش شد، مبنی بر این که او واقعا زمانی عضوی از مافیا بوده‌ است. بعدها فهمیدم او بازیگر تیاتری است که مدت‌هاست فعالیت می‌کند.

اگرچه در آن زمان من کارگردان نشده بودم و هنوز یک دستیار اول بودم، اما می‌خواستم با او ملاقات کنم. پس سال ۱۹۹۷ او را برای یک قهوه به دفتر دعوت کردم. بیشتر یک گپ دوستانه بود تا یک تست ورودی برای یک نقش و با این‌ حال می‌توانستم مطمئن شوم که او نیروی تخریبگر خارق‌العاده‌ای دارد.

وقتی که در حال نوشتن دومین فیلم خودم، خاطرات قتل، بودم، سونگ در ذهنم به‌عنوان کارآگاه محلی که اعتمادی کورکورانه به غرایز خود دارد و به روش‌های قدیمی خودش معتقد است، در ذهنم انتخاب شده‌بود، چرا که او برای این نقش متولد شده‌ بود و این نقش برای او ساخته شده‌بود.

در تمام فیلم‌هایی که او نقش‌آفرینی می‌کند، به‌نظر می‌رسد شخصیت‌ها باز هم لایه‌ای دارند که باید بررسی شوند. من هنوز هم مشتاقم تا ببینم او چه چیزی را به نقش‌ها اضافه می‌کند. برای من او مانند یک منبع الماس تمام‌نشدنی است. چه چهار فیلم با او
کار کرده‌باشم و چه چهل فیلم، می‌دانم که می‌توانم شخصیتی جدید را زیر پوست او بگنجانم.

او قابلیت این را دارد که زندگی و بکربودن را به هر لحظه وارد کند. حتی اگر یک صحنه دیالوگ‌های سخت یا حرکات دوربین پیچیده داشته باشد، او راهی پیدا می‌کند تا بازی خود را طبیعی و مناسب جلوه دهد. هر برداشت متفاوت است و هر دیالوگ پیچیده‌ای به یک بداهه‌پردازی می‌ماند.

خاص‌بودن او در نقش یک قهرمان از معمولی بودن او سرچشمه می‌گیرد. به‌خصوص برای مخاطبان کره‌ای، سونگ بازتابنده‌ی کیفیت یک مرد کارگر معمولی کره‌ای است، همسایه یا دوستی که ممکن است در محله با او رودررو شوید. پس مردم وقتی چنین شخصیت آشنایی را در تقابل با شیطان یا نیروی شیطانی در فیلم‌هایی مانند میزبان یا انگل می‌بینند، بیشتر به آن‌ علاقه نشان می‌دهند. او از معمولی آغاز می‌کند و به‌تدریج به صدایی خاص و مخصوص به‌خود دست می‌یابد. به‌نظر من این نکته‌ است که سونگ کانگ هو و شخصیت‌هایی که او می‌آفریند را خاص می‌کند.

۵. نیکول کیدمن

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۵۴ سال
  • فیلم‌های شاخص: روزهای تندر (Days of Thunder)، دور و دورتر (far and away)، عناد (Malice)، به خاطرش مردن، پرتره یک بانو (The Portrait of a Lady)، چشمان کاملا بسته (Eyes Wide Shut)، مولن روژ! (Moulin Rouge!)، دیگران (The Others)، ساعت‌ها (The Hours)، داگویل (Dogville)، ننگ بشری (The Human Stain)، کوهستان سرد (Cold Mountain)، همسران استپفورد (The Stepford Wives)، تولد (Birth)، مترجم (The Interpreter)، افسونگر (Bewitched)، خز (Fur)، استرالیا (Australia)، نه (NINE)، لانه خرگوش (Rabbit Hole)، مرد راه‌آهن (The Railway Man)، گریس موناکو (Grace of Monaco)، پیش از آن‌که بخوابم (Before I Go to Sleep)، سرزمین بیگانه (Strangerland)، ملکه صحرا (Queen of the Desert)، راز در چشمانشان (The Secret in Their Eyes)، شیر (Lion)، کشتن گوزن مقدس (The Killing of a Sacred Deer)، فریب‌خورده (The Beguiled)، نابودگر (Destroyer‎)، پسر پاک‌شد (Boy Erased)، سهره طلایی (The Goldfinch‎)، بامب‌شل (Bombshell)
  • جوایز شاخص: ۱ اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی زن، ۱ بفتا بهترین بازیگر نقش اصلی زن، ۳ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی زن

هنرمند، پرنسس، نویسنده، منبع الهام. نیکول کیدمن در لباس تمام آن‌ها نقش‌آفرینی کرده‌ است؛ با موهای بلند یا کوتاه. او می‌تواند مانند خورشید لبخند بزند و به‌اندازه‌ای اشک بریزد که بخواهید به او یک جعبه دستمال کاغذی بدهید. در سینمای جریان اصلی، واقع‌گرایی پول رایج یک بازیگر است، یک انتخاب که به بازیگر کمک می‌کند تا شخصیت‌های مصنوعی را زنده کند.

کیدمن وقتی که در اوج کارنامه‌ی حرفه‌ای خود بود، با فیلم مولن روژ ۲۰۰۱ وارد قرن بیست‌ویکم شد. او سپس مسیر طلایی خود را با چندین فیلم درخشان دیگر ادامه داد؛ ساعت‌ها ۲۰۰۲ که در آن او نقش ویرجینیا وولف را ایفا می‌کرد و برای آن یک اسکار را به کارنامه‌ی خود اضافه کرد و داگویل ۲۰۰۴؛ شخصیتی که پس از ناامیدشدن از مردم شهر و اذیت‌شدن توسط آن‌ها، همه را نابود می‌کند.

کیدمن از آن سال‌ها تاکنون در بیش از چهل فیلم نقش‌آفرینی کرده‌ است، بهضی از آن‌ها به‌یادماندنی هستند و بعضی دیگر به‌سادگی فراموش می‌شوند. اگرچه طی این سال‌ها گاهی فیلم‌های او به هیچ‌وجه فیلم‌های خوبی نبودند، اما کیدمن همیشه در تمام فیلم‌ها در حال تجربه‌کردن چیزهای جدید و یافتن مسیرهای بدیع بوده‌ است.

یکی از آخرین فیلم‌هایی که کیدمن در ان نقش‌آفرینی کرده‌ است، نابودگر است. فیلم نواقص فراوانی دارد و پرمخاطب نیست، اما کیدمن در آن درخشان، خون‌سرد، وحشی و صادق است، درست همان‌طور که باید باشد. حتی وقتی که چهره‌ی او مبهم و تقریبا غیرقابل شناختن است، انکارناپذیر است و نمی‌توانید چشم‌های خود را از او بردارید. هرگز نمی‌توانید.

۴. کیانو ریوز

  • ملیت: کانادا
  • سن: ۵۷ سال
  • فیلم‌های شاخص: نقطه شکست (Point Break)، آیداهوی اختصاصی خودم (My Own Private Idaho)، دراکولای برام استوکر (Bram Stoker’s Dracula)، هیاهوی بسیار برای هیچ (Much Ado About Nothing)، سرعت (Speed)، آخرین باری که خودکشی کردم (The Last Time I Committed Suicide)، وکیل‌مدافع شیطان (The Devil’s Advocate)، ماتریکس (The Matrix)، نوامبر شیرین (Sweet November)، بارگذاری مجدد ماتریکس (The Matrix Reloaded)، انقلاب‌های ماتریکس (The Matrix Revolutions)، کنستانتین (Constantine)، جان ویک (John Wick)، تق تق (Knock Knock)، بی‌پناه (Exposed)، حقیقت مطلق (The Whole Truth)، جان ویک: بخش ۲ (John Wick: Chapter 2)، مقصد عروسی (Destination Wedding)، جان ویک: بخش ۳ – پارابلوم (John Wick: Chapter 3 – Parabellum‎)، داستان اسباب‌بازی ۴ (Toy Story 4)

شاید از دیدن کیانو ریوز در مقامی تا این‌ حد بالا در این لیست، شگفت‌زده شده‌اید. اما از خودتان بپرسید آیا هرگز وقنی فیلمی با بازی او دیده‌اید، ناامید شده‌اید؟ می‌توانید یک فیلم را نام ببرید که حضور ریوز در آن، باعث تقویت‌اش نشده باشد؟ در این‌جا داریم درباره‌ی تد لوگان، نئو و جان ویک صحبت می‌کنیم.

بی‌شک هیچ بازیگر دیگری وجود ندارد که بتواند درهمان‌حال که همیشه خودش است، این همه نقش‌های گوناگون را به سینما بیاورد. او یکی از بازیگرانی است که به‌سادگی دست کم گرفته می‌شود، مانند بسیاری دیگر از بازیگران فیلم‌های اکشن دهه‌ی نود میلادی.

او همیشه به شوخی علاقه نشان داده‌ است، اما هرگز شوخی نمی‌کند و در میان‌سالی توانسته است دست‌آوردهای خود را به سطح جدیدی برساند. او یکی از خارق‌العاده‌ترین قهرمان‌های فیلم‌‌های اکشن است و یکی از آن بازیگرانی است که الهام‌بخش شخصیت‌ها می‌شود. ریوز یک تکامل‌گرا نیست، بلکه خودش تکامل است. مدت‌ها پیش به ما گفته‌اند و حالا شاید ما درک کنیم؛ او خودش است.

۳. دنیل دی-لوئیس

  • ملیت: انگلستان
  • سن: ۶۴ سال
  • فیلم‌های شاخص: گاندی (Gandhi)، باونتی (The Bounty) رختشویخانه زیبای من (My Beautiful Laundrette‎)، اتاقی با یک چشم‌انداز (A Room with a View‎)، سبکی تحمل‌ناپذیر هستی (The Unbearable Lightness of Being)، پای چپ من (My Left Foot)، آخرین موهیکان (The Last of the Mohicans)، عصر معصومیت (The Age of Innocence)، به نام پدر (In the Name of the Father)، بوکسور (The Boxer‎)، دارودسته‌های نیویورکی (Gangs of New York)، خون به پا خواهد شد (There Will Be Blood)، نه، لینکلن (Lincoln)، رشته خیال (Phantom Thread)
  • جوایز شاخص: ۳ اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، ۴ بفتا بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، ۲ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، ۳ جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی انجمن بازیگران

در آغاز خون به پا خواهد شد، مردی در تاریکی به‌صورت آهنگینی در حال کوبیدن به دیوار و برپاکردن گرد و غبار است. اگرچه نمی‌توانید چهره‌ی او را ببینید، اما پیراهنش، دست‌هایش و حرکات مکانیکی‌اش در همان آغاز فیلم شما را با او آشنا می‌کند. شما وقتی چهره‌ی او را می‌بینید که سر بلند می‌کند تا آسمان را ببیند و خورشید چهره‌اش را روشن می‌کند. آماده باشید، آماده باشید؛ او دنیل دی-لوئیس است.

دنیل دی‌-لوئیس در حال ایفای نقش دنیل پلین‌ویو نیست، بلکه او در حال شکل انسانی بخشیدن به ایده‌ها و هنر پل توماس اندرسن است. پلین‌ویوی دی-لوئیس چیزهای فراوانی است؛ یک مرد، یک ماشین، یک پدر وحشتناک، یک مردنفتی متجاوز و همچنین نماینده‌ی دوره‌ای که دریای نفت در حال تسخیر دنیا است.

دی-لوئیس یکی از قابل احترام‌ترین بازیگران پنجاه سال گذشته است؛ شهرتی که به دنبال کارنامه‌ای درخشان و نقش‌آفرینی‌هایی باورنکردنی به‌دست‌آورده است. آماده‌سازی‌های معروفی که او برای نقش‌های خود انجام می‌دهد و ماندن او در شخصیت‌ها هنگام تولید فیلم تبدیل به افسانه شده‌اند.

اعلام بازنشستگی‌های پیاپی او باعث شده‌ است که او دقیق‌تر باشد و فیلم‌های خاصی را انتخاب کند؛ او در قرن بیست‌ویکم تنها در شش فیلم ایفای نقش کرده‌ است و بعضی از آن‌ها شاهکارهای قرن بوده‌اند. لینکلن ۲۰۱۲ فیلمی بود که دی لوئیس برای آماده‌شدن پیش از شروع فیلم‌برداری، بیش از ۱۰۰ کتاب خواند و این همه تلاش او یادآور می‌شود که بازیگری یک شغل است و نه یک جادو.

بخشی از استعداد دنی دی لوئیس این است که او تلاش فراوان را تبدیل به شخصیتی می‌کند که به دیدگاه کارگردان خدمت می‌کند. حالا به جایی می‌رسیم که باید به فیلم نه اشاره کنیم، فیلمی که دی لوئیس در آن می‌درخشد، اما نمی‌تواند آن را نجات دهد. در دارودسته‌ی نیویورکی ۲۰۰۲، برخلاف نه، نقش‌آفرینی دی-لوئیس تبدیل به قلب تپنده‌ی فیلم می‌شود و هنگامی که او در قاب دوربین نیست، فیلم خالی به‌نظر می‌رسد.

۲. ایزابل هوپر

  • ملیت: فرانسه
  • سن: ۶۸ سال
  • فیلم‌های شاخص: ویولت نوزیر (Violette Nozière)، قزل‌آلا (La Truite‎)، دوست‌دختر رفیقم (La Femme de mon pote)، کاکتوس (Cactus‎)، جن‌زدگان (The Possessed)، داستان زنان (Une affaire de femmes)، مادام بوواری (Madame Bovary)، خویشاوندی‌های اختیاری (Le affinità elettive)، کلاهبردار (Rien ne va plus)، بابت شکلات متشکرم (Merci pour le chocolat)، معلم پیانو (La Pianiste)، ۸ زن (۸ femmes)، زمانه گرگ (Le temps du loup)، کمدی قدرت (L’Ivresse du pouvoir‎)، عشق (Amour)، راهبه (La Religieuse‎)، غرنده‌تر از بمب (Louder Than Bombs)، آینده (Things to Come)، او (Elle)، خانم هاید (Madame Hyde)
  • جوایز شاخص: ۲ جایزه‌ی بهترین بازیگر زن از جشنواره‌ی فیلم کن فرانسه، ۱ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اصلی زن

نترس و حیرت‌آور، گاهی ترسناک و گاهی عجیب، ایزابل هوپر طی سال‌های فعالیت خود نقش‌های خیره‌کننده‌ای را بر عهده گرفته‌ است و به‌طور بی‌وقفه‌ای بین اشک و فریاد در حرکت بوده‌ است. او، فقط در قرن حاضر، در بیش از پنجاه فیلم نقش‌آفرینی کرده‌ است. جاه‌طلبی و محبوبیت از ویژگی‌های اصلی هوپر هستند و او اشتیاقی سیری‌ناپذیر دارد که می‌توانید آن را در بازی‌هایش ببینید.

هوپر همواره نقش‌هایی را پذیرفته‌ است که بتواند در آن‌ها دست به آفرینش بزند. او طی سال‌های اولیه‌ی فعالیت خود توانست با کارگردان‌های بزرگی مانند گدار، پیالات و البته شابرول همکاری کند؛ کارگردان‌هایی که به او فضا برای خلاقیت دادند، خلاقیتی که باعث رشد او شد.

او در سینمای آمریکا که شخصیت‌ها به‌ندرت جاه‌طلب هستند و معمولا از پیش کاملا شکل‌داده‌شده‌اند، هرگز به چنین جایگاهی دست نمی‌یافت. هوپر برای با آغوش باز پذیرفتن نقش‌های افراطی شناخته شده‌ است و او اکثرا عامل وحشت فیلم‌ها است، اما در او ۲۰۱۶، هوپر به‌عنوان زنی که قربانی خشونت مردانه‌ی جامعه شده‌ است، کاری می‌کند که به‌ندرت در فیلمی اتفاق می‌افتد؛ او شوکه می‌کند. لبخند عجیب او ترحم مخاطب را می‌خرد. او راز زندگی یک شخص را تبدیل به هیجان می‌کند. او مخاطب را مجبور می‌کند که فیلم را ببیند، حتی اگر آن را دوست نداشته باشد.

۱. دنزل واشنگتن

  • ملیت: آمریکا
  • سن: ۶۶ سال
  • فیلم‌های شاخص: رونوشت کاربنی (Carbon Copy)، آزادی را فریاد کن (Cry Freedom)، افتخار (Glory)، مالکوم ایکس (Malcolm X)، فیلادلفیا (Philadelphia)، شیطان در لباس آبی (Devil in a Blue Dress)، شجاعت در زیر آتش (Courage Under Fire)، او بازی را برد (He Got Game)، تایتان‌ها را به یاد آور (Remember the Titans)، روز تعلیم (Training Day)، جان کیو (John Q)، آنتوان فیشر، مردی در آتش (Man on Fire)، نفوذی (Inside Man)، دژا وو (Déjà Vu)، گانگستر آمریکایی (American Gangster)، گرفتن پلهام ۱۲۳ (The Taking of Pelham 123)، توقف‌ناپذیر (Unstoppable)، خانه امن (Safe House)، پرواز (Flight)، ۲ اسلحه (2Guns)، ایکوالایزر (The Equalizer)، هفت دلاور (The Magnificent Seven)، حصارها (Fences‎)، رومن جی. ایزریل، وکیل دادگستری (Roman J. Israel, Esq.‎)، ایکوالایزر ۲ (The Equalizer 2)، چیزهای کوچک (The Little Things)
  • جوایز شاخص: ۲ اسکار بازیگری، ۲ گلدن گلوب بازیگری، ۱ جایزه‌ی بازیگری انجمن بازیگران، ۱ جایزه‌ی تونی برای بازیگری تیاتر

ما درباره‌ی سایر رتبه‌های این لیست بحث کردیم و شک‌هایی داشتیم، اما درباره‌ی این رتبه هیچ شکی وجود نداشت. دنزل واشنگتن فراتر از دسته‌بندی است. یک غول تصویر که در پشت دوربین هم می‌درخشد. با سبک قدیمی تمرین‌های تیاتری و حضور خیره‌کننده‌ی یک ستاره‌ی سینما. او می‌تواند شکسپیر و آگوست ویلسون را انجام دهد و می‌تواند آنتاگونیست یا پروتاگونیست باشد.

او یکی از بهترین بازیگران با چهره‌ای شبیه به چهره‌ی افراد معمولی است. چه کسی می‌تواند نقش‌آفرینی او در دو فیلم توقف‌ناپذیر و گرفتن پلهام ۱۲۳ از تونی اسکات را در نقش کارگری معمولی فراموش کند؟ هیچ‌کدام از این دو فیلم شاهکار نیستند، اما هیچ‌کس از تماشای واشنگتن در این فیلم‌ها خسته نمی‌شود.

او باعث می‌شود که بازیگری شبیه به نفس کشیدن شود. دلیلی وجود دارد که او در فیلم شیطان در لباس آبی، نقشی زودهنگام در اوایل مسیر حرفه‌ای‌ خود، می‌درخشد. پس از آن، او بسیاری نقش‌های دیگر که تجسم قانون یا جنایت بوده‌اند و نقش‌هایی که بین این دو در حرکت بوده‌اند را هم ایفا کرده‌ است.

او تبدیل به نوع خاصی از قهرمانان مردی شده‌ است که مخصوص خودش است؛ چیزی شبیه به آنچه جان وین و کلینت ایستوود پیش از او به آن دست یافته‌بودند. یکی از توانایی‌های اصلی واشنگتن نقش‌آفرینی در لباس شخصیت‌هایی است که به‌نظر می‌آید لیاقت دوست داشته‌شدن را ندارند، یا از آن بی‌نیازند، مانند ویپ ویتاکر در پرواز.

ویتاکر آدم خوبی نیست، اما پر از پیچیدگی است و انسان‌ترین شخصیتی است که شما بر پرده‌ی نقره‌ای دیده‌اید و خواهید دید. مثل تمام ستارگان، نقش‌آفرینی‌های واشنگتن با جذابیت‌های ذاتی او ترکیب می‌شوند و چنین ترکیبی اغواکننده است، اما گاهی می‌تواند کاملا یک فیلم را ببلعد، مانند روز تعلیم ۲۰۰۱ از آنتوان فوکوآ.

نقش‌هایی که واشنگتن ایفا می‌کند، معمولا چیز زیادی در اختیار او نمی‌گذارند، اما او همیشه کار درست را می‌کند. یکی از دلایل اصلی بزرگ‌بودن او این است که او همیشه بهتر از فیلم‌هایی است که در آن‌ها بازی می‌کند. لحظه‌های اندکی وجود دارد که استعداد واشنگتن به‌خوبی استفاده شده است. مالکوم ایکس یکی از آن لحظه‌ها است، تروی مکسون در حصارها هم یکی دیگر از آن‌ها می‌باشد. اندوه و غرور فراوانی در آن نقش‌آفرینی نهفته است که باعث می‌شود تمام سنگینی نژادپرستی آمریکا بر بدن و روح یک شخص، بدون تبدیل کردن او به یک نماد، قابل رویت باشد.

وقتی بازیگران می‌خواهند نقشی را انتخاب کنند، چیزهای زیادی از جمله سن، زمان‌بندی، سلیقه، دستمزد، احساس راحتی و… در تصمیم آن‌ها اثرگذار است و نژاد همیشه مهم است. واشنگتن همیشه نقش‌هایی را انتخاب کرده‌ است که هدفمند هستند، شخصیت‌ها و مردهایی که تأثیرات بزرگی از خود برجای می‌گذارند، چه این تأثیرات با تفنگ باشند، چه با قدرت فیزیکی یا واژه‌ها.

او دوست دارد در فیلم‌های شلوغ حضور پیدا کند. او می‌توانست در فیلم‌های هنری و فیلم‌های مستقل بازی کند، اما این‌کار را نکرد. شاید او علاقه‌ای به آن‌ها ندارد و تنها چیزی که واضح است، آن است که او از آن‌ها بی‌نیاز است. از هرچه بگذریم او دنزل واشنگتن است، کسی که کارنامه‌اش و درخشش‌ او، به‌تنهایی، نظام نژادپرستی‌ را که او در آن در حال فعالیت است، از پا انداخته‌ است. به‌نظر من او دقیقا در حال انجام دادن کاری است که دوست دارد انجام دهد.

منبع: nytimes



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۱۵ دیدگاه
  1. احمد کرامتی

    دنزل رو دنیل نوشتم

  2. احمد کرامتی

    اگه سلیقه خودم رو بخوام در نظر بگیرم که در بین بازیگران معاصر فقط دنیل واشنگتن، مورگان فریمن،هریسون فورد، راسل کرو و کوین اسپیسی رو قبول دارم

  • 1
  • 2
loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X