وقتی نوبت به بازیها میرسد، یا داستانهای موجود در آنها هستند که قلب ما را تسخیر میکنند یا تخیل بیپایانی که ما را را ساعتها به خیره شدن به صفحه نمایش وادار میکنند. در این میان اصطلاح «بازی ماجراجویی» به صورت کلی مبهم است، زیرا اگر به اندازهی کافی سعی کنید، میتوانید آن را تقریبا برای هر بازی به کار ببرید. چه در حال کشتن یک اژدها در سرزمینی فانتزی یا کاوش در یک خانهی جنزده باشید، میتوانید آن را یک ماجراجویی بنامید. به این ترتیب، این اصطلاح برای افراد مختلف معنای متفاوتی دارد. به عنوان مثال برخی میگویند که فقط آثار کلاسیک اشاره و کلیک، بازیهای ماجراجویی واقعی هستند، در حالی که برخی دیگر میخواهند تقریبا همه چیز از پرسونا ۵ گرفته تا بازی شبیهساز Euro Truck Simulator را اثری در این سبک بنامند. تلاش کردهایم تا طی پروسهای بلند و بالا بهترین بازی های ماجراجویی کامپیوتر، کنسول و دیگر پلتفرمها را انتخاب کنیم؛ موضوعی که به هیچ وجه ساده نبود.
با این حال اگر بخواهیم تعریفی کلی از آن داشته باشیم، ماجراجویی ژانری است که در آن بازیکن نقش یک قهرمان داستانی تعاملی را برعهده میگیرد که توسط المانهای اکتشاف و یا حل پازل هدایت میشود. تمرکز این ژانر بر داستان به آن اجازه می دهد تا به شدت از سایر رسانههای مبتنی بر روایت، مانند ادبیات و فیلم که طیف گسترده ای از ژانرها را در بر میگیرند، استفاده کند. اکثر بازیهای ماجراجویی برای یک بازیکن طراحی شدهاند، زیرا تاکید بر داستان و شخصیتپردازی، طراحی به صورت چند نفره را چالشبرانگیز میسازد.
در هر صورت ژانر بازیهای ماجراجویی از آثار افسانهای بسیاری از زیرژانرهای مختلف تشکیل شده است و ما در این مقاله تصمیم گرفتهایم که بهترین بازیهای ماجراجویی را به عنوان چیزی تعریف کنیم که شما را به طور کامل جذب جهان و یا شخصیتهای آن کنند. در واقع اینگونه باشد که داستانی جذاب را برای شما تعریف کند یا چیزی فراموش نشدنی را به شما نشان دهد.
۱۰۰. والهالا (VA-11 Hall-A)
تهیه کننده: Ysbryd Games / سازنده: Sukeban Games
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PC, PS Vita, PS4, Nintendo Switch
در جهان سایبرپانکی والهالا، شرکتها بر همه چیز حکمرانی میکنند و تمام زندگی انسانها آلوده به نانوماشینهایی است که برای سرکوب آنها طراحی شده و در این میان شوالیههای سفید وحشتناکی اطمینان میدهند که همه از قوانین پیروی میکنند. با این حال این داستان مربوط به آن افراد نیست. شما در بازی در نقش یک متصدی بار در VA-11 Hall-A هستید که به آن لقب والهالا دادهاند. اگرچه این فقط یک بار کوچک در مرکز شهر گلیچ سیتی است، اما جذابترین افراد را به این سمت از فضای دیستوپیایی شهر جذب میکند.
بازی شامل گیمپلی غیرخطی است و خط داستانی بازی تحت تاثیر نوشیدنیهایی است که بازیکن درست میکند و نحوهی واکنش مشتریان به آنها نیز مهم است. همچنین هیچ گزینهی دیالوگی در بازی وجود ندارد و نوشیدن نوشیدنیهای مختلف تنها راه تاثیرگذاری بر روند داستان است. والهالا جلوههای بصری خاصی دارد و یکی از بهترین آثار سبک رمان تعاملی است که داستان و شخصیتهای فراموشنشدنی آن برای مدتها در ذهن شما باقی خواهند ماند.
۹۹. تنبیه (Detention)
تهیه کننده: Red Candle Games / سازنده: Red Candle Games
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PC, PS4, Nintendo Switch, iOS, Android
بازی «تنبیه» در دههی ۱۹۶۰ میلادی در کشور تایوان و دوران وحشت سفید جریان دارد. بازی روایتگر ماجرای دانشآموزانی با نامهای وی و ری است که در دبیرستان گرینوود که در یک منطقهی کوهستانی دورافتاده قرار دارد، گرفتار و آسیبپذیر تنبیه و حبس شدهاند. در واقع مکانی که زمانی میشناختند، به شیوههای نگرانکنندهای تغییر کرده و توسط موجودات شیطانی تسخیر شده است. در حالی که این دو از هیولاهای خشمگین پنهان میشوند، رازهایی را آشکار میکنند که به آرامی از گذشتهی تاریک مدرسهی نفرین شده پرده برمیدارد.
تنبیه داستانی خارقالعاده را روایت میکند و آن را در جلوههای بصری گیرایی ترکیب میکند که کاملا با روایت هماهنگ است. از طرفی محیط تاریخی آن یک پسزمینهی منحصربهفرد و جالب را ارائه میکند و با عناصر ترس آسیایی، وهمآورتر میشود. در حالی که وحشت بسیار کمی در این اثر روانشناختی وجود دارد و پازلها بعضا آسان هستند، اما روایت و ریتم آن به شما دلایل زیادی برای ادامهی بازی تا پایان میدهد. بهترین راه برای تجربه بازی این است که به تنهایی و بدون حواس پرتی یا اطلاعات قبلی در یک زمان سه ساعته آن را تمام کنید.
۹۸. تا سپیدهدم (Until Dawn)
تهیه کننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Supermassive Games
سال انتشار: ۲۰۱۵
پلتفرم: PS4
در این بازی ماجرایی سینمایی بازیکنان کنترل هشت بزرگسال جوان را به عهده میگیرند که برای تفریح به کوهستان بلکوود میروند اما در آنجا با اتفاقات ترسناکی مواجه میشوند که شرایط را برای آنها سخت میکند. در این میان این بازیکن است که باید با واکنشهای سریع و انتخابهای خود، بر روند داستان و سرنوشت شخصیتها تاثیر بگذارد. گفتنی است که همهی شخصیت های قابل بازی بسته به انتخابهای انجام شده می توانند زنده بمانند یا بمیرند. بازیکنان محیط را از منظر سوم شخص بررسی میکنند و سرنخهایی پیدا میکنند که ممکن است به حل معما کمک کند.
این بازی که بازیکنان را به یاد فیلمهای اسلشر کلاسیک میاندازد، با نقشآفرینیهای مناسب بازیگران و به لطف چند پیچ و تاب خوب در داستان و جامپ اسکرهای بی حد و حصر، یک فیلم ترسناک جذاب و سرگرمکننده محسوب میشود و به عنوان یک اثر تخیلی تعاملی نیز اثر قابل توجهی است که طرفداران ترسناک نباید آن را از دست بدهند. در واقع علیرغم شخصیتهای کلیشهای و برخی مراحل نه چندان باکیفیت، Until Dawn به لطف فضاسازی خوب و انتخابهای مرتبط با اثر پروانهای، تجربهای پرتنش را ارائه میدهد که در درجههای دشواری بالا استرس بیشتری به بازیکن وارد میکند.
۹۷. فراری: پیچ و تابی از سرنوشت (Runaway: A Twist of Fate)
تهیه کننده: Focus Home Interactive / سازنده: Pendulo Studios
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: PC, Nintendo DS, iOS
دو قسمت اول سری Runaway به دلیل گرافیک کارتونی جذاب، داستانهای کمدی با محوریت سفرهای جادهای و موسیقی گوشنواز، طرفداران زیادی بدست آوردند، اما مشکلات گیمپلی آنها را از درک پتانسیل واقعی خود باز داشت. با این حال این موضوع در مورد A Twist of Fate در سال ۲۰۰۹ که این سهگانه را رشد داد و گیمپلی را بهبود بخشید، صدق نمیکند. استودیوی سازنده با آثار هنری نقاشی شده با دست، مجموعهای از مکانهای رنگارنگ، طراحی شخصیتهای متمایز و کاتسینهای باکیفیت را ارائه کرد. در این میان خط اصلی داستان پایانی خلاقانه دارد و با فصلهایی که بین گذشته و حال جابهجا میشوند، ریتم و جریان روایی قویای دارد.
بازی ماجرای برایان باسکو و جینا تیمینز را به عنوان شخصیتهای اصلی سری دنبال میکند که به دنبال پاک کردن نام برایان از اتهام قتل هستند. بازیکن با در دست گرفتن کنترل هر دو شخصیت، دنیای بازی را کاوش میکند، آیتمها را جمعآوری کرده، پازلها را رسیدگی کرده و با شخصیتهای مختلف گفتوگو میکند. به طور کلی، Runaway: A Twist of Fate یک تجربهی کاملا سرگرمکننده است که تمرکز خود را روی گیمپلی ماجراجویی سنتی قرار میدهد و سهگانهای محبوب اما نه چندان با ثبات را با سطح مناسبی به پایان میرساند.
۹۶. بتمن: سری تلتیل (Batman: The Telltale Series)
تهیه کننده: Telltale Games / سازنده: Telltale Games
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PC, PS3, PS4, Xbox one, Xbox 360, Nintendo Switch, Android, iOS
در این داستان تلخ و خشن از سازندگان بازی موفق مردگان متحرک یعنی تلتیل گیمز، اکتشافاتی خواهید داشت که دنیای بروس وین و ثبات از قبل شکنندهی یک نسخهی فاسد از گاتهام را در هم خواهد شکست. این بازی که با هیچ اقتباس قبلی از بتمن در سینما یا رسانههای دیگر مرتبط نیست، از همان گیمپلی اشاره و کلیک دیگر آثار استودیوی سازنده بهره میبرد و انتخابهای شما فصل اکشن و جدیدی را در زندگی پیچیده و خطرناک کارآگاه باهوش کمیکها روایت خواهد کرد.
شاید بزرگترین عیب این بازی اپیزودیک ناهماهنگی اپیزودها باشد. عرضهی هر قسمت به طور جداگانه برخی از نقاط ضعف اپیزودهای کوچکتر مانند مسائل فنی و ریتم ضعیف را بیشتر نمایان کرد؛ موردی که در دیگر آثار استودیو کمتر دیده میشد اما برای بازیکنانی که میتوانند به یکباره وارد مجموعهی کامل آن شوند، این بازی یکی از بهترین آثار ساخته شده از روی شخصیت شوالیهی تاریکی است و داستانی جذاب را ارائه میدهد که به وضوح خود را از یک ماجرای ساده و استاندارد با محوریت بتمن جدا میکند.
۹۵. شب در جنگل (Night in the Woods)
تهیه کننده: Finji / سازنده: Infinite Fall
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, iOS
شب در جنگل یک بازی ماجراجویی متمرکز بر داستان دوبعدی با فعالیتهای مختلف برای لذت بردن، شخصیتهایی برای ملاقات و رازهایی برای کشف است. در این بازی بازیکن ماجرای زن جوانی به نام مای بورووسکی را دنبال میکند که اخیرا کالج را رها کرده و برای یافتن تغییرات غیرمنتظره به شهر خود یعنی Possum Springs بازگشته است. شهر ذکر شده مناطق مختلفی دارد که با پیشرفت داستان تواناییهایی را بدست میآورید که میتوانید به مرور از آنها بازدید کنید.
Night in the Woods با افشاگریهایی در رابطه با برخی از اتفاقات عجیب و غریب در Possum Springs به اوج خود می رسد. بازی از پذیرفتن انبوهی از مسائلی که جوانان در زندگی روزمرهی خود با آن روبهرو میشوند ترسی ندارد و در مورد افسردگی، اضطراب، ادامه دادن و گرامی داشتن چیزهایی است که با آنها سروکله میزنید. بازی روایتی خارقالعاده با سبک هنری زیبا و جزئیات فراوان است که دنیای شگفتانگیزی پر از شخصیتهای دوست داشتنی را به نمایش میگذارد. دنیایی که داستانی شوم را در زیر خود پوشش میدهد اما در نهایت شامل پیامی است که شنیدنش خالی از لطف نیست.
۹۴. ولگرد (Stray)
تهیه کننده: Annapurna Interactive / سازنده: BlueTwelve Studio
سال انتشار: ۲۰۲۲
پلتفرم: PC, PS5, PS4, Xbox one, Xbox Series X/S
ولگرد به بازیکنان اجازه میدهد که یک گربه را کنترل کنند اما این بدان معنا نیست که بازی یک شبیهساز است که در آن باید به پیدا کردن غذا و خوانه بپردازید و تولید مثل کنید. با اینکه این بازی حتی با یک دکمهی اختصاصی برای میو گفتن نیز همراه است اما از گیمپلی مبنی بر حرکات گربه استفاده کرده تا بازیکنان را با دنیای پساآخرالزمانی زیبا و داستان جذاب خود همراه کند. جلوههای بصری نیز در سطح قابل قبولی قرار دارند و نگاه کردن به مناظر زیبای هر منطقه لذت خاص خود را دارد. Stray به طور کلی مصداق اثری است که میگوید خلاقیت همچنان بیانتهاست.
دنیای Stray حس غوطهوری را افزایش میدهد و به نظر میرسد که هر جزئیات کوچکی هدف خود را دارند و هر قسمت از بازی فرآیندی متفکرانه را طی کرده است تا بهترین تجربه را برای بازیکنان فراهم کند. نیازی به گفتن نیست که حتی اگر شما یک فرد عاشق گربه نباشید هم قلبتان با داستان و روابط شخصیتی آن تسخیر خواهد شد. تا آنجا که به بازیهای مستقل و ماجراجویی مربوط میشود، Stray بدون شک یکی از بهترینها در تاریخ است.
۹۳. همسایهی جهنمی (Neighbours From Hell)
تهیه کننده: JoWooD Productions / سازنده: JoWooD Vienna
سال انتشار: ۲۰۰۳
پلتفرم: PC
در همسایهی جهنمی، بازیکن کنترل وودی را در دست میگیرد؛ مردی معمولی که با انجام حقههایی بر سر همسایهاش آقای روتوایلر به دنبال انتقام گرفتن از او است. در هر مرحله، هدف این است که مجموعهای از شوخیها را با روتوایلر انجام داده و در عین حال دور از چشم او باشید. اگر روتوایلر وودی را ببیند و بگیرد، مرحله با شکست به پایان میرسد و بازیکن باید دوباره کار خود را شروع کند. همانطور که بازیکن به مراحل جدید میرود، به اتاقهایی جدید با پازلهای چالش برانگیزتر برای حل دسترسی پیدا میکند.
بازی Neighbors From Hell مشخصا برای گیمرهای مملکت ما نوستالژی زیادی دارد، اما به غیر از آن و بین بازیهای بزرگ ژانر ماجراجویی لیستمان، بازی حرف چندان زیادی برای گفتن ندارد. اگر بازیهای کلاسیک ماجراجویی را دوست داشتهاید، احتمالا اوقات خوبی را در اینجا خواهید گذراند، اما به عنوان یک گیمر نسل جدید، شاید در لحظاتی ناامید شوید. گفتنی است که نسخهی ریمستر بازی نیز منتشر شده که شامل ویژگیهای جدیدی است. از طرفی در صورتی که از تجربهی این نسخه لذت بردهاید، دنبالهی آن نیز که در آن بازیکن به جای حضور در یک خانه، به مکانهای مختلفی در سراسر جهان سفر میکند، پیشنهاد میشود.
۹۲. اریکا (Erica)
تهیه کننده: Flavourworks / سازنده: Flavourworks
سال انتشار: ۲۰۱۹
پلتفرم: PC, PS4, iOS
در این فیلم تعاملی، هالی ارل در نقش اریکا میسون به عنوان زن جوانی که با کابوسهای دوران کودکی خود دست و پنجه نرم کرده و سعی میکند حقیقت گذشتهی پنهان خانوادهاش را کشف کند، نقشآفرینی میکند. داستان با اریکا شروع میشود که در تلاش است تا قاتل پدرش را کشف کند. هنگامی که او یک دست قطع شده از یک فرستندهی مرموز دریافت میکند، با پلیس تماس گرفته و به طور موقت به خانهی دلفی به عنوان تیمارستانی که والدینش مرحومش در آنجا کار میکردند، باز میگردد. در آنجا، او با افرادی از گذشتهی پدرش و همچنین چندین زن جوان ملاقات کرده و شروع به کشف رمز و راز پشت خانهی دلفی، قتل پدرش و نمادی مرموز که در طول بازی ظاهر میشود، میکند.
اریکا روایتی جذاب و پر از پیچ و خم دارد. از طرفی لحن رمزآلود آن از طریق جلوههای صوتی، تصویری و نوشتاری منتقل میشود و هرگز به شما اجازهی آرامش نمیدهد. گاهی اوقات کنترلهای عجیب و غریب شما را اذیت میکنند اما رشتههای فریبندهی زیادی وجود دارد که باید دنبال کنید و این که بتوانید ماجراجویی خود را از آنها بسازید، لذتبخش است. این بازی یک اثر زیبا است که نشان میدهد چگونه چگونه داستانگویی تعاملی به شیوهی لایو اکشن میتواند موثر باشد.
۹۱. دریمفال چپترز (Dreamfall Chapters)
تهیه کننده: Deep Silver / سازنده: Red Thread Games
سال انتشار: ۲۰۱۴
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one
دریمفال چپترز داستان گیرای زوئی کاستیلو به عنوان رویاپرداز را ادامه و به پایان میرساند. این بازی با بازدید مجدد از مکانها و شخصیتهای آشنا و معرفی مناظر و صداهای جدید، چهرههای جدید، مکانیکهای جدید گیمپلی، هیجانها و چالشهای جدید، بازیکن را به سفری احساسی، هیجانانگیز و چالش برانگیز در آیندهای دیستوپیایی گرفته تا مناظر جادویی آرکادیا میبرد.
به طور کلی پایان داستان کاستیلو یک بازی سرگرمکننده است که دنبالهای رضایتبخش را برای این سری طولانی به ارمغان میآورد. در حالی بازی شامل بساری از مواردی است که اکثر بازیهای ماجراجویی از آن رنج میبرند یعنی کنترلهای نه چندان روان و گاهی اوقات پازلهای غیر قابل درک، با این حال داستان بازی به خوبی میتواند این موارد را به حاشیه ببرد. کسانی که در تمام این مدت سفر کاستیلو را در نسخههای مختلف دنبال کردهاند، در نهایت برای آخرین بار از آن لذت خواهند برد. در این میان اگرچه اشارات زیادی به نسخههای قبلی وجود دارد، اما هنوز یک داستان درهم تنیده در زیر همهی آنها وجود دارد که تازهواردان نیز میتوانند از آن لذت ببرند.
۹۰. ماوراء: دو روح (Beyond: Two Souls)
تهیه کننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Quantic Dream
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: PC, PS3, PS4
در این بازی ماجراجویی از کوانتیک دریم، بازیکن زندگی جودی هلمز به عنوان یک زن جوان که از طریق پیوند روانی خود با موجودی نامرئی دارای قدرتهای ماوراء طبیعی است را تجربه میکند. جودی در حالی که در جهان بازی پرسه میزند، با چالشهایی باورنکردنی در برابر مجموعهای از رویدادهای هیجانانگیز که قبلا در یک بازی ویدیویی دیده نشده، روبرو میشود. مطابق دیگر آثار ساخته شده توسط استودیوی سازنده، اقدامات و تصمیمات شما سرنوشت او را تعیین میکند.
بازی در مقایسه با اثر قبلی استودیو یعنی هوی رین، هم بهتر و هم بدتر است. این بازی دارای گیمپلی متنوعتر، داستان بهتر، بازیگران با استعداد هالیوودی و گرافیک برجستهتر است اما چیزی که در آن لنگ میزد، انتخابهای واقعا تعیینکننده در طول ماجراجویی و تغییرات قابل توجهی است که میتوانید از نظر داستانی ایجاد کنید. با این حال، بازیهایی از این نوع و با این کیفیت هنوز بسیار نادر هستند و تجربهی آنها نباید به تاخیر انداخته شود. خوشبختانه سازنده نیز اطمینان حاصل کرده که بازی به شیوهای شگفتانگیز و قابل تامل به پایان برسد.
۸۹. عهد شکسته (Broken Age)
تهیه کننده: Double Fine / سازنده: Double Fine
سال انتشار: ۲۰۱۴
پلتفرم: PC, PS Vita, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
عهد شکسته یک ماجراجویی با گیمپلی اشاره و کلیک است که داستان یک پسر و دختر جوان را روایت میکند که نوعی زندگی موازی دارند. این دختر توسط دهکدهاش برای قربانی شدن برای یک هیولای وحشتناک انتخاب شده است اما او تصمیم میگیرد تا به مقابله با این اتفاق بپردازد. در همین حال، پسری در یک سفینهی فضایی، تنهایی به زندگی زیر نظر یک کامپیوتر مادر میپردازد اما قصد دارد رها شده و ماجراجویی کند.
بازی یک بازگشت هوشمندانه، جذاب و خندهدار به بازیهای ماجراجویی گذشته و آثار کلاسیک لوکاسآرتز است. شخصیتها بازی را تعریف میکنند و با شخصیتپردازی تاثیرگذار، صداگذاری عالی و سبک بصری فوقالعاده چشمنواز جان میگیرند. با این حال چیزی که این اثر را از تبدیل شدن به ساختهای ماندگار دور نگه میدارد، پایانهای ضعیف و پازلهایی است که به طرز عجیبی مبهم هستند به نوعی که شما به یک راهنما یا یا آزمون و خطای زیاد برای حل آنها نیاز دارید.
۸۸. ۱۲ دقیقه (Twelve Minutes)
تهیه کننده: Annapurna Interactive / سازنده: Luís António
سال انتشار: ۲۰۲۱
پلتفرم: PC, PS5, Xbox Series X/S, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
بازی ۱۲ دقیقه از زاویهی دید بالا به پایین جریان دارد و در یک آپارتمان جریان دارد. بدون انجام اقدامات خاصی، در طول ۱۲ دقیقه، شخصیت اصلی داستان متوجه میشود که همسرش باردار است. یک افسر پلیس به آپارتمان میرسد و همسر را به قتل پدرش در چندین سال پیش متهم کرده و در تلاش برای دستگیری او شوهر را بیهوش کرده و زن و فرزند متولد نشدهاش را میکشد. با این حال این پایان داستان نیست زیرا بازیکن باید بارها و بارها از طریق انجام کارهای مختلف در این چرخهی ۱۲ دقیقهای، معمای بازی را کشف کند و مرگ زنش جلوگیری کند.
بازی مانند آزمایشی برای اعصاب بازیکن است چرا که ۱۲ دقیقه پنجرهی بسیار کوتاهی برای انجام اقدامات مناسب است. به نوعی سخت است که در مورد سرگرمکنندگی این بازی با قاطعیت کامل صحبت کرد زیرا خیلی چیزها به بازیکن بستگی دارد. در واقع هر چه صبورتر و کنجکاوتر باشید، چیزی که برای بازیکنان سبک ماجراجویی باید مواردی عادی باشد، از بازی لذت بیشتری خواهید برد. ۱۲ دقیقه بدون شک یکی از منحصربهفردترین بازی های ماجراجویی در سالهای اخیر است.
۸۷. پنومبرا: طاعون سیاه (Penumbra: Black Plague)
تهیه کننده: Paradox Interactive / سازنده: Frictional Games
سال انتشار: ۲۰۰۸
پلتفرم: PC
در علم، نیمسایه به ناحیهی ملایمتر و مهآلود در اطراف لبهی یک سایه اشاره دارد، با این حال در Penumbra: Black Plague، متخصصان ساخت بازیهای ترسناک از کشور سوئد، فرمول نوظهور خود را به شدت مورد توجه قرار دادند. با پیوستن دوباره به شخصیت اصلی Penumbra: Overture، این دنبالهی بهبود یافته، تلاش فیلیپ را در یک پایگاه تحقیقاتی متروکه در قطب جنوب برای یافتن پدرش ترسیم میکند. البته از آن جایی که بازی یک اثر ترسناک است، فیلیپ از تنها ماندن فاصلهی زیادی دارد. از طرفی بی دفاع بودن تجربهای شدیدا وحشتناک و تنشزا را ایجاد میکند که نبض شما را بدون نیاز به رفلکسهای سریع بالا میبرد.
از منظر پازل، Black Plague نیز ناامیدکننده ظاهر نمیشود و از یک موتور فیزیک واقعگرایانه برای برخی از پازلهای محیطی مبتکرانه و در عین حال طبیعی استفاده میکند. این بازی به صورت اول شخص انجام میشود و مانند یک اثر تیراندازی است، بنابراین حتی جستوجوی ساده برای آیتمها جذابتر از دیگر آثار ژانر است. گیمپلی و داستان به خوبی با هم هماهنگ هستند اما با این وجود، امتیاز بالایی به اتمسفر شگفتانگیز پشت آنها میرسد. غوطهوری واژهای است که این روزها بیش از حد برای بازیهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد، اما در اینجا واقعا کاربرد دارد. در این میان جلوههای صوتی و بصری به ایجاد اثری کمک میکنند که برای طرفداران آثار ماجراجویی ترسناک، یک رویا یا شاید یک کابوس است.
۸۶. برج ساعت (Clock Tower)
تهیه کننده: Human Entertainment / سازنده: Human Entertainment
سال انتشار: ۱۹۹۵
پلتفرم: Super NES
به عنوان یکی دیگر از بازیهای ترسناک لیست در سبک اشاره و کلیک، این اولین قسمت از مجموعهی برج ساعت است. داستان بازی درباره جنیفر سیمپسون به عنوان یتیمی است که توسط خانوادهی باروز همراه با دختران یتیم دیگری به فرزندی پذیرفته میشود. مدت کوتاهی پس از رسیدن به عمارت خانوادگی باروز، یکی از بچههای دیگر توسط یک شکارچی به نام قیچی کشته میشود. پس از آن جنیفر باید عمارت باروز را کاوش کند تا راهی برای فرار در حالی که از قیچی فرار میکند، بیابد و این در نهایت به یکی از پایانهای چندگانهی بازی منجر میشود.
با اینکه دشواری پیمایش در عمارت و معماهای بعضا ساده میتواند در لحظاتی بازیکنان را ناامید کند اما بازی یکی از هیجانانگیزترین تجربیاتی است که ژانر ماجراجویی ترسناک میتواند ارائه دهد. این بازی یکی از آن آثاری است که نقش زیادی در شکلگیری ژانر ترس و بقا داشته است و با داشتن اتمسفر سنگین، داستان و سبک الهام گرفته شده از از آثار کارگردان ایتالیایی داریو آرجنتو برای ایجاد یک حال و هوای غمانگیز، به طرفداران این سبک به شدت پیشنهاد میشود.
۸۵. یک راه خروج (A Way Out)
تهیه کننده: Electronic Arts / سازنده: Hazelight Studios
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one
داستان A Way Out در یک زندان با دو زندانی جداگانه به نام های لئو و وینسنت که یکدیگر را نمیشناسند آغاز میشود. در حالی که داستانهای شخصی آنها به صورت جداگانه پیشرفت میکند، بازیکنان باید رابطهای مبتنی بر اعتماد بین این دو مرد ایجاد کنند و از زندان فرار کنند. A Way Out یک بازی منحصربهفرد است که برای دو بازیکن به صورت کوآپ طراحی شده است تا بدون توجه به شرایط با هم کار کنند. لئو و وینسنت از طریق یک روایت جذاب، وارد یک ماجراجویی احساسی میشوند و لحظاتی اکشن و به یاد ماندنی را با هم تجربه میکنند که شامل تعقیب و گریز ماشین، گذرگاههای مخفیانه، درگیریهای تن به تن، تیراندازی و غیره میشود.
بازی یک دستاورد واقعی در طراحی بازیهای کوآپ است. این اثر نه تنها بازیکنان را به یک سفر واقعی از احساسات میبرد، بلکه این کار را به گونهای انجام می دهد که فقط از طریق این رسانه امکانپذیر است. بازی با وادار کردن دو بازیکن به همکاری برای مدت زمان طولانی، کار واقعا ویژهای انجام میدهد و بحثهایی که روی کاناپهی خانه یا چت صوتی بین بازیکنان اتفاق میافتد، میتواند به اندازهی خود بازی جذاب باشد. جوزف فارس و استودیوی هیزلایت بدون شک سطح بازیهای کوآپ را بالا بردهاند. در نهایت گفتنی است که بازی چیزی بیش از یک ماجراجویی با محوریت فرار از زندان است بلکه این فرار از نوعی فردگرایی است که شما را وادار میکند که هر چقدر هم که دشوار باشد، دوباره به شخص دیگری اعتماد کنید.
۸۴. ناخواسته (Unavowed)
تهیه کننده: Wadjet Eye Games / سازنده: Wadjet Eye Games
سال انتشار: ۲۰۱۸
پلتفرم: PC, Nintendo Switch
این بازی اشاره و کلیک که با گرافیک پیکسلی دو بعدی خود یادآور بازیهای ماجراجویی کلاسیک است و با یک سیستم تعاملی که معمولا در بازیهای ماجراجویی مدرن و به ویژه آنهایی که توسط بایوور توسعه یافتهاند، استفاده میشود، ترکیب شده است. بازیکن با کنترل یک مرد یا زن بسته به میل خود، برای بررسی یک سری رویدادهای ماوراء طبیعی به یک تیم باستانی از محققان ماوراء الطبیعه میپیوندد. در تلاش خود آنها باید تعدادی ماموریت و معما را در مکانهای مختلف یک نسخهی تخیلی از شهر نیویورک حل کنند.
بازی روایتگر داستانی تلخ از فداکاری و امید، عشق و وظیفه، نیکی و عدالت است و مانند یک ترن هوایی با پیچ و تابهای غیرمنتظره محسوب میشود که شما را تا آخرین ثانیه بر لبهی صندلی خود نگه میدارد. در این میان شخصیتهای جذاب، گیمپلی خوب و تصمیمگیریهای زیاد باعث میشود تا بازی علیرغم مسائلی نظیر چالش نه چندان زیاد معماها و مشکلات فنی، همچنان یکی از بهترین آثار ماجراجویی چند سال اخیر محسوب شود.
۸۳. آینهی سیاه (The Black Mirror)
تهیه کننده: Future Games / سازنده: Future Games
سال انتشار: ۲۰۰۳
پلتفرم: PC
آینهی سیاه زمانی که در سال ۲۰۰۳ عرضه شد، به سرعت تبدیل به یک اثر کالت شد. این بازی با موضوعات وحشتناک و فضای تاریک و بیرحمانهاش، تنش زیادی ایجاد میکرد و بسیاری از هیجانهای عجیب از جمله مرگ شخصیت خود به شیوهای منزجرکننده را بارها و بارها به ارمغان میآورد. در این میان با یکی از تکاندهندهترین پایانهای تاریخ صنعت بازی به پایان رسید. در ادامه اگرچه محبوبیت غافلگیرکنندهی آن تضمین کرد که یک جفت دنباله از آن تقریبا یک دهه بعد عرضه شوند و هر دو احتمالا بازیهای بهتری نسبت به نسخهی اول هستند، اما برای ساختن چنین سنگ بنایی، اولین بازی همیشه به یاد ماندنیترین خواهد بود.
آینهی سیاه با پسزمینههای از پیش رندر شدهی فوقالعادهاش، تصویری واضح و البته تلخ از عمارت آینهی سیاه و دهکدهی انگلیسی عجیب و غریب و کمی شوم Willow Creek را ترسیم میکند. این بازی داستان ساموئل گوردون را روایت میکند؛ مردی که توسط نوعی نیروی شیطانی تسخیر شده است که خود را به اجدادش متصل کرده و اکنون به او رسیده است. داستان برای ساختن وحشت و جنونی که ساموئل در نهایت باید با آن روبرو شود زمان میطلبد اما در این مدت شما زمان زیادی را صرف پیدا کردن آیتمهای مختلف خواهید کرد و با شخصیتهای مختلفی صحبت میکنید.
۸۲. فایرواچ (Firewatch)
تهیه کننده: Panic / سازنده: Campo Santo
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch
فایرواچ روایتگر داستان یک مراقب آتش سوزی به نام هنری است که در اوایل کار جدید خود مجبور به سرگردانی در جنگل میشود. یک ماه پس از اولین روز کاری او، اتفاقات عجیبی برای او و سرپرستش دلایلا (Delilah) رخ میدهد که به یک معمای عجیب مرتبط با سالهای پیش ارتباط دارد. هنری با استفاده از بیسیم با دلایلا تعامل میکند و بازیکن از میان گزینههای گفتگوی مختلف، یکی برای برقراری ارتباط انتخاب میکند. مکالمهی او با دلایلا ارتباط آنها را در طول بازی عمیقتر میکند.
از طرفی شوخیهای شکل گرفته بین آنها از بهترین دیالوگهای نوشته شده در بازیهای ویدیویی هستند و چیزی که داستان را بسیار غنی میکند، این است که اشتیاق برای ملاقات فیزیکی این دو در سراسر جهان بازی محسوس است و این با انزوای ذاتی شغل آنها به عنوان یک مراقب آتش با پیشرفت داستان ظالمانهتر میشود. در نهایت مکالمات با دلایلا به قدری جذاب میشود که در نقطهای از بازی که برای مدت طولانی ارتباط خود را با او از دست میدهید، سکوت بیسیم هنری تقریبا غیرقابل تحمل است. با این حال برخی عدم وجود برخی انتخابهای واقعی با پیامدهای مهم میتواند برای بسیاری ناامیدکننده باشد.
۸۱. پارک تیمبلوید (Thimbleweed Park)
تهیه کننده: Terrible Toybox / سازنده: Terrible Toybox
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
پارک تیمبلوید داستان کنجکاوی دو مامور فدرال است که برای تحقیق در مورد جسدی که در رودخانهای در خارج از شهر پیدا شده است، فرستاده میشوند. این بازی جانشین معنوی بازیهای قبلی ران گیلبرت یعنی Maniac Mansion و The Secret of Monkey Island است و به گونهای طراحی شده که هم از نظر بصری و هم از منظر گیمپلی شبیه به بازیهای ماجراجویی آن دوران به نظر برسد. بازی بر اساس اصول بازیهای ماجراجویی کلاسیک عمل میکند، به صورتی که بازیکنان صحنههای مختلف را از منظر سوم شخص مشاهده کرده و از فرمانهای مختلف برای انجام اقداماتی مانند برداشتن، صحبت کردن و غیره استفاده میکنند.
پارک تیمبلوید مانند یک کلاس آموزشی برای ساخت بازیهای ماجراجویی اشاره و کلیک است. روایت داستان بسیار عالی و پر از المانهای طنز و رویدادهای غیرمنتظره است و پازلها به خوبی فکر و طراحی شده و چالشبرانگیز هستند. بازی به خوبی نشان میدهد که چرا بازیهای ماجراجویی کلاسیک لوکاسآرتز در آن زمان موفق شدند تا عصر طلایی این سبک را رقم بزنند. بازی در واقع مانند پنجرهای به گذشته است که نباید آن را از دست داد.
۸۰. شرلوک هلمز: جنایات و مکافات (Sherlock Holmes: Crimes and Punishments)
تهیه کننده: Frogwares / سازنده: Frogwares
سال انتشار: ۲۰۱۴
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, PS3, Xbox 360
بازی در لندن و حومهی آن در سالهای ۱۸۹۴ و ۱۸۹۵ با گیمپلی متمرکز بر یافتن مقصر مناسب پروندهها و انتخابهای اخلاقی مبنی بر تبرئه یا محکوم کردن آنها میگذرد. این بازی به عنوان اولین نسخه در مجموعه که از آنریل انجین ۳ استفاده کرد، از داستانهای اوریجینال آرتور کانن دویل الهام گرفته است. بازی به شش مورد قتل، ناپدید شدن و دزدی تقسیم میشود و عنوان آن برگرفته از رمان روسی جنایت و مکافات از داستایوفسکی است که شرلوک اغلب در طول بازی در حال خواندن آن دیده میشود.
بازی Sherlock Holmes: Crimes and Punishment اثری پیشرو محسوب نمیشود اما یکی از بهترین آثار معمایی مبتنی بر روایت است که در عین حال با فضایی تنشزا، پروندههای راضیکننده، مینیگیمها و پازلهای متنوع، یکی از برترین آثار ساخته شده از روی داستانهای شرلوک هلمز نیز محسوب میشود. گفتنی است که این بازی برای طرفداران ژانر پلیسی نیز چیزهای زیادی در چنته دارد.
۷۹. اندوه جمینای (Gemini Rue)
تهیه کننده: Wadjet Eye Games / سازنده: Joshua Nuernberger
سال انتشار: ۲۰۱۱
پلتفرم: PC, Android, iOS
اندوه جمینای یک داستان علمی تخیلی نئونوآر محصول ۲۰۱۱ با عناصر باورنکردنی و پیچش داستانی شگفتانگیز در پردهی سوم خود است. این بازی همچنین نمونهای تکاندهنده از این موضوع است که چگونه رویای یک طراح بازی جوان میتواند به موفقیت بزرگی در ایجاد یک اثر ماجراجویی مانند آثار کلاسیک در عصر طلایی این ژانر منجر شود. جاشوا نورنبرگر به عنوان یک دانشجو احتمالا نمیتوانست تصور کند زمانی که Gemini Rue در جشنوارهی بازیهای مستقل سال ۲۰۱۰ نمایش داده شد، تنها یک سال بعد به عنوان یکی از بزرگترین ماجراجوییهای دوران مدرن شناخته شود. با این حال این دقیقا همان چیزی است که اتفاق افتاده است.
داستان برجستهترین ویژگی بازی است که داستان آزریل اودین را روایت میکند؛ یک افسر پلیس یاغی با گذشتهای تاریک که در جستوجوی دوست صمیمی ناپدیدشدهاش است. در این میان شخصیت دیگری به نام دلتا سیکس یا همان ساکن مرموز مرکز ۷ در بازی وجود دارد که به عنوان بخشی از یک فرآیند توانبخشی، حافظهاش پاک شده و در حال گذراندن دورهی آموزش اسلحه است. در حالی که در ابتدا به نظر میرسد که این دو ارتباطی با هم ندارند، سرنوشت آنها در آخرین ساعات بازی به شکلی دراماتیک و تاریک در یکی از پیچشهای داستانی برتر تاریخ این سبک، با هم برخورد میکند. بازی حتی شامل برخی صحنههای اکشن است تا شدت درگیریها را افزایش دهد، اما این وزن احساس در داستانسرایی آن است که باعث میشود این بازی برای هر طرفدار سبک نئونوآر یا آثار ماجراجویی کلاسیک پیشنهادی جذاب باشد. بازی در داستان تاریک و تاثیرگذار خود، راه را برای رسیدن به آیندهای بسیار روشن برای آثار ماجراجویی مستقل نشان میدهد.
۷۸. داستان او (Her Story)
تهیه کننده: Sam Barlow / سازنده: Sam Barlow
سال انتشار: ۲۰۱۵
پلتفرم: PC, Android, iOS
به عنوان اولین پروژهی سم بارلو پس از جدایی از استودیوی کلایمکس و مستقل شدنش، در Her Story، بازیکن در پایگاه دادهای از کلیپهایی از مصاحبههای یک پلیس با هانا اسمیت با بازی ویوا سیفرت، برای حل پروندهی شوهر گم شده جستوجو میکند. با شروع بازی، یک سیستم قدیمی به بازیکن ارائه میشود که حاوی چندین فایل و برنامه است. یکی از برنامهها مکانیک بازی را توضیح می داده و یکی دیگر از آنها که به طور خودکار روی دسکتاپ باز میشود، L.O.G.I.C. Database است که به بازیکن اجازه میدهد تا ۲۷۱ کلیپ موجود را جستوجو و مرتب کند.
علیرغم این واقعیت که Her Story را به سختی به عنوان یک بازی میتوان شمرد، به خصوص وقتی صحبت از روایت میشود، چیزهای زیادی برای ارائه دارد. با توجه به این موضوع باید متوجه شوید که این بازی مناسب همه نیست و برای کسانی است که به دنبال شگفت زده شدن هستند. در نهایت بازیگری خیرهکننده ویوا سیفرت، نویسندگی بینظیر سم بارلو و ایدهای کاملا مبتکرانه، بازی را به چراغی روشنگر راه برای بازیهایی میکند که هدفشان ارائهی گیمپلی خلاقانه در بازیهای داستان محور پلیسی است.
۷۷. سایلنت هیل: یادگارهای خردشده (Silent Hill: Shattered Memories)
تهیه کننده: Konami / سازنده: Konami
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: PS2, Wii, PSP
اولین قسمت از سایلنت هیل که در سال ۱۹۹۹ برای پلیاستیشن ۱ منتشر شد، به شکلگیری ژانر ترس و بقا کمک زیادی کرد راهروهای تنگ، مهمات و آیتمهای سلامت کمیاب، تاریکی اجتنابناپذیر و پازلهای متعدد، هر بازی متوالی از این سری از همان فرمول اولیه استفاده میکند تا اینکه استودیوی کلایمکس به عنوان یک توسعهدهندهی آمریکایی تصمیم گرفت همه چیز را با با تغییراتی از بازی اول و دوباره با فرمولی جدید مخلوط کند. در این بازی وقتی هری میسون از یک تصادف اتومبیل در خارج از شهر تفریحی سایلنت هیل بیدار میشود، دخترش شریل گم شده است. او که طبیعتا قصد دارد دخترش را پیدا کند، در نهایت با برخی از ساکنان دور از دسترس شهر ملاقات میکند، با موجودات سورئال و وحشتناکی مقابله کرد و شهر را کاوش میکند. این یک ماجراجویی کم سروصداتر و روانشناختیتر از نسخهی قبلی است و فقدان المانهای مبارزه، کاوش بیشتری نسبت به نسخههای قبلی خود دارد که این به نوبهی خود باعث میشود که جهت سری به سمت متفاوتی تغییر کند.
سایلنت هیل در بازی مانند یک مکان واقعی به نظر میرسد و بازی با نور و سایهها توسط سازندگان باعث شده تا حتی قدم زدن معمولی نیز احساس تنش و در عین حال لذت داشته باشد. شخصیتها نیز به طور مشابه واقعی زنده هستند و این به خاطر این است که آنها انگیزههای پیچیدهای دارند که فراتر از شخصیتهای معمولی است و با انیمیشن و صداگذاری عالی جان گرفتهاند. در این میان سکانسهای کابوس که در طی آن هری باید از هیولاهای ترسناک ساکن شهر بگریزد و پنهان شود، گهگاه ناامیدکننده هستند، اما هیجان زیادی دارند. شما در این بازی که مانند یک مطالعهی شخصیتی عمیق و جذاب است که اثرات آسیبهای روانی را با حقیقتی ترسناک همراه میکند، فراتر از ترسهای خود تلاش میکنید تا رازهای نهفته در شهر و خود هری را کشف کنید. در نهایت اکشن بازی بیشتر از یک اثر ماجراجویی سنتی و در عین حال بسیار کمتر از آثار ترس و بقای سنتی است.
۷۶. دیترویت: بیکام هیومن (Detroit: Become Human)
تهیه کننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Quantic Dream
سال انتشار: ۲۰۱۸
پلتفرم: PC, PS4
این بازی ماجرایی سینمایی از استودیوی کوانتیک دریم، در آیندهای دیستوپیایی از شهر دیترویت در سال ۲۰۳۸ که در آن اندرویدها به عنوان کارگر و همراه در زندگی روزمرهی مردم دخیل هستند، جریان دارد. با این حال هنگامی که برخی از اندرویدها شروع به انحراف از رفتار برنامهریزی شدهی خود میکنند، مجریهای قانون آنها را شکار میکند. بازی داستان سه اندروید یعنی کانر به عنوان کارآگاهی که برای ادارهی پلیس دیترویت کار میکند و کارش تعقیب اندرویدهای منحرف است، کارا به عنوان خدمتکاری که از صاحبش فرار میکند تا احساسات تازهاش را کشف کند و از یک دختر جوان محافظت کند و مارکوس به عنوان فردی که خود را وقف رهایی سایر اندرویدها از بردگی میکند، روایت میکند. مانند دیگر بازیهای این سبک، انتخابهای بازیکن بر روند و نتیجهی داستان تاثیر میگذارد.
چیزی که دیترویت: بیکام هیومن را به یک بازی عالی تبدیل میکند، این است که حتی پس از بازگشت به شاخههای روایی متناوب و پایان دادن به بازی، باز هم نمیتوانید از فکر کردن به آن دست بردارید. دنیایی که کوانتیک دریم در این بازی به بازیکنان میدهد تا در آن کاوش کنند، تنها یک برداشت کوتاه از دنیایی است که اکنون در آن زندگی میکنیم و مضامین رخنه کرده در آن نظیر برده داری یا مفهوم هویت باعث میشود تا بازیکن به نقشی که هوش مصنوعی میتواند در زندگیاش ایفا کند، بیش از پیش فکر کند.
۷۵. بازگشت به خانه (Gone Home)
تهیه کننده: The Fullbright Company / سازنده: The Fullbright Company
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: PC
داستان بازی Gone Home در سال ۱۹۹۵ اتفاق میافتد و بازیکن را در نقش یک زن جوان قرار میدهد که از خارج از کشور به خانهی روستایی خود در اورگان آمریکا بازمیگردد و متوجه شده که خانوادهاش در حال حاضر حضور نداشته و خانه خالی است.. Gone Home تعامل زیادی را در اختیار بازیکن قرار نمیدهد اما در عوض او را مجبور میکند که خانه را مطابق میل خود کاوش کرده و با بررسی آیتمها، مجلهها و سایر موارد باقیمانده در اطراف اتاقهای مختلف مشخص کند که چه اتفاقی افتاده است. تیم سازنده که قبلا روی BioShock 2: Minerva’s Den کار کرده است، مفاهیم و ایدههایی را از آن بازی برای ساختن این بازی استفاده کرده است.
در Gone Home لحظاتی با محوریت ترس، شادی، غم و آرامش وجود دارد. گیمپلی آن نیز به طرز ماهرانهای ثابت میکند که همهی بازیها برای لذت بردن و سرگرمکنندگی نیاز به دکمههایی برای حمله ندارند. در نهایت با توجه به احساس خستگی فزایندهای که احتمالا بسیاری از ما با خشونت زیاد بسیاری از آثار در سالهای اخیر احساس کردهایم، چنین تجربیاتی که داستانی تکاندهنده را از طریق کاوش روایت میکنند، باید ستایش شوند.
۷۴. سایهی دنبالهدار (Shadow of the Comet)
تهیه کننده: Infogrames / سازنده: Infogrames
سال انتشار: ۱۹۹۳
پلتفرم: PC
آثار لاوکرافت در طول سالها الهامبخش بسیاری از رمانها، فیلمها و بازیها بودهاند. به عنوان یکی از ترسناکترین بازیهای لیست، Shadow of the Comet، ظاهرا توانسته فضای ترسناک داستانهایی مانند The Dunwich Horror و The Shadow over Innsmouth را موثرتر از همهی آنها به تصویر بکشد. در بازی به عنوان یک عکاس و روزنامهنگار با نام جان پارکر، شما به یک شهر منزوی در نیوانگلند فراخوانده میشوید تا از دنبالهدار هالی گزارشی تهیه کنید، اما به زودی متوجه خواهید شد که در حال بررسی وقایع عجیبی هستید که در طول عبور قبلی آن در سال ۱۸۳۴، زمانی که یک ستارهشناس نیز به آنجا آمده، اتفاق افتاده و این شهر به طور مرموزی به جنون گرفتار شده است. رابط کاربری بازی با توجه به استانداردهای امروزی منسوخ شده است و بخشهایی را که نیاز به رفلکسهای سریع دارند، بسیار سخت میکند اما داستان گیرا و فضای پر از ترس چیزی است که این ماجراجویی را به یک کلاسیک ناشناخته تبدیل میکند که هر طرفدار ژانر ترسناک باید آن را تجربه کند.
مانند هر داستان ماجراجویی الهام گرفته از لاوکرافت، وقتی در خیابانهای اوایل قرن بیستم ایلزموث قدم میزنید، حتی در زیر نور خورشید، جو و اتمسفر آنقدر غلیظ و شوم است که مدام احساس میکنید اتفاق بدی در شرف وقوع است. در این میان موسیقی متن آزاردهنده نیز این تنش را به زیبایی تغذیه میکند و این حس را تقویت میکند که هر گوشهای که پناه ببرید، ممکن است یکی از وحشتهای غیرقابل توصیف افسانههای لاوکرافت را در خود پنهان کرده و فشار مداومی بر اعصاب شما وارد کند. برخی از سکانسها بهویژه در اواخر بازی، قطعا برای افراد ترسو نیستند و لرزهای هیجانانگیز به ستون فقرات آنها وارد میکنند.
۷۳. نورکو (Norco)
تهیه کننده: Raw Fury / سازنده: Geography of Robots
سال انتشار: ۲۰۲۲
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, PS5, Xbox Series X/S
این بازی در یک نسخهی متفاوت و تخیلی از نورکو، شهری در لوئیزیانا و در بخشهای دیگری از ایالت نیواورلئان جریان دارد. بازی ماجرای زنی به نام کی را دنبال میکند که پس از مرگ مادرش به این شهر بازگشته است. بخش آغازین بازی یکی از بهترین و جذابترین افتتاحیههایی است که در یک بازی ویدیویی دیده میشود و قدرت آن به دلیل ماهیت زندگینامهای بازی است. تقریبا بلافاصله پس از بازگشت کی، همه چیز فقط به شکلی عجیب پیش رفته و نوعی نقشهی ذهنی از کی ایجاد میشود که بازیکنان میتوانند در هر زمان به آن دسترسی داشته باشند. این نقشه برای پاسخ دادن به آنچه در هفتههای پایانی زندگی مادر کی اتفاق افتاده و اینکه چرا برادر کوچکتر کی، بلیک، اکنون گم شده است، استفاده میشود.
نورکو اثری است که نشان میدهد ما چه کسی هستیم و اینترنت از ما چه ساخته است. اینترنتی که این روزها بدون تردید نحوهی نگاه ما به جهان و جایگاه ما را در آن شکل داده است. بازیهای کمی مانند نورکو در تاریخ بازی وجود دارند و این بازی قطعا در بالاترین سطح تجربههای روایی در فرم امروزی این رسانهی در حال تکامل قرار دارد. البته این دستاورد عظیم، برای موفقیت خود به وضوح مدیون بازی Kentucky Route Zero نیز است.
۷۲. مسیر (The Path)
تهیه کننده: Tale of Tales / سازنده: Tale of Tales
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: PC
این بازی ترسناک روانشناختی از چندین نسخه از افسانهی شنل قرمزی الهام گرفته شده و به طور کلی با استفاده از افسانههای فولکلور اما در دوران معاصر روایت میشود. بازیکن در بازی میتواند یکی از شش خواهر مختلف را کنترل کند که مادرشان آنها را تک به تک برای دیدن مادربزرگ بیمارشان میفرستد. او میتواند انتخاب کند که در مسیر بماند یا در جایی که گرگها در کمین هستند، سرگردان باشد. این بازی قرار نیست به معنای سنتی بازی شود، زیرا هیچ استراتژی برندهای وجود ندارد. در واقع، بسیاری از گیمپلی بازی مستلزم این است که بازیکن مسیر اشتباه را برای خواهران انتخاب کند تا با موقعیتهایی روبرو شوند که آنها و بازیکن قرار است تجربه کنند.
حرف زدن در مورد The Path بدون خراب کردن تجربهی آن برای بازیکنانی که آن را تجربه نکردهاند، سخت است اما بازی اثری در مورد کاوش و احساس است. شما باید از بازی ذره ذره لذت ببرید و عجله نکنید زیرا این یک اثر هنری با ریتم کند است که باید به آن به چشم یک افسانهی تعاملی نگاه کنید. در نهایت یک چیز مسلم وجود دارد که صرف نظر از اینکه عاشق بازی بوده یا از آن متنفر هستید، آن را تا مدتها فراموش نخواهید کرد.
۷۱. لایف ایز استرنج: پیش از طوفان (Life Is Strange: Before the Storm)
تهیه کننده: Square Enix / سازنده: Deck Nine
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one
این بازی یک داستان ماجراجویی سه قسمتی مستقل است که سه سال قبل از رویدادهای نسخهی اول سری و به عنوان پیش درآمدی برای آن اتفاق میافتد. بازیکن در نقش کلویی پرایس قرار میگیرد که در یک داستان جدید و دراماتیک در سری، نوعی دوستی با ریچل آمبر برقرار میکند. گیمپلی بازی بیشتر به استفاده از دیالوگهای شاخهای و تعامل با محیط متمرکز است. با توجه به اینکه این یک پیش درآمد است، خط داستانی و شخصیتهای Life is Strange: Before the Storm کمی مصنوعی به نظر میرسند اما با وجود این تناقضات، طرفداران این سری همچنان تحت تاثیر ماجراجویی کلویی قرار خواهند گرفت.
بازی در واقع سفری زیبا در سالهای نوجوانی کلویی است. این یک کاوش درخشان در رویدادهایی است که وقتی یک نوجوان بی هدف با یک فرد خاص ملاقات میکند که مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد، اتفاق میافتند. این سفری است که به مضامینی نظیر از دست دادن، عشق، شناخت خود و اینکه آیا راه رسیدن به خوشبختی در نهایت در حقیقت نهفته است یا خیر را بررسی میکند. بازی نه تنها به دوستداران این سری پیشنهاد میشود بلکه تجربهی آن برای طرفداران آثار داستان محور نیز ضروری است.
۷۰. بیاید بیرون (Oxenfree)
تهیه کننده: Night School Studio / سازنده: Night School Studio
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
در Oxenfree، بازیکنان نقش یک دختر نوجوان با نام الکس را بر عهده میگیرند که یک در سفر آخر هفته به یک جزیره، پس از اتفاقات به ظاهر فوق طبیعی، باید به همراه دوستانش اسرار جزیره را کشف کند. به عنوان اولین ساختهی Night School Studio، توسعهدهندگان تحت تاثیر فیلمهای کلاسیک دوران بلوغ، قصد داشتهاند که یک بازی داستان محور و بدون کاتسین بسازند که به بازیکنان اجازه دهد تا آزادانه در محیط پرسه بزنند. تصمیمی که در به عمل آوردن آن موفق شدهاند.
این بازی یک اثر ترسناک و ماجراجویی جذاب است که خطوط داستانی منشعب، شخصیتهای دوستداشتنی و ترس و رمز و راز نهفته در آن، باعث شده تا تجربهی آن به حتی به طرفداران سبکهایی غیر از ماجراجویی نیز پیشنهاد شود. داستان بازی شما را تا زمانی که به سکانس پایانی نرسید، در حدس و تردید نگه میدارد و وقتی که به آن لحظهی نهایی رسیدید، اینگونه نیست که همه چیز تمام شده باشد و شاید بخواهید دوباره آمادهی کاوش در قلمرو ارواح شوید. در نهایت بازی بیش از آنکه یک داستان ماوراء الطبیعهی هولناک باشد، درخشندگیاش در روایت جدی و صادقانه آن از زندگی پنج نوجوان و نحوهی رشد و شکست آنها در زیر بدترین و غیرمعمول ترین نوع فشار نهفته است.
۶۹. دهانی ندارم و باید جیغ بکشم (I Have No Mouth, and I Must Scream)
تهیه کننده: Cyberdreams / سازنده: Cyberdreams
سال انتشار: ۱۹۹۵
پلتفرم: PC
برای بررسی تعداد بازیهای ماجراجویی طبقهبندیشده در شاخهای از ژانر ترس، چندان مشکلی در بیشتر مواقع نخواهید داشت. بسیاری از آنها چندان ترسناک نیستند و سایرین که آنقدر با کلیشههای ترس دست و پنجه نرمکنند، بعضا به عنوان کمدیهای ناخواسته تمام میشوند. با این حال، تعداد بازیهای ترسناک روانشناختی واقعا ترسناک انگشتشمار هستند و یکی از بهترین بازیها در این سبک I Have No Mouth, and I Must Scream است. این بازی بر اساس داستان کوتاهی از هارلن الیسون که تمام دیالوگهای بازی را با وجود نداشتن رایانهی شخصی نوشته است، ساخته شده و روایتگر ماجرای پنج انسان است که توسط یک ابر رایانه در جهنم خصوصی خود زندانی و شکنجه میشوند.
اگر پنج شخصیت توصیف شده به عنوان یک فرد تنها، یک بیرحم، یک ترسو، یک سادیست و یک بدبین به اندازهی کافی جذاب به نظر نمیرسند، شاید تصاویر آزاردهندهی افرادی که روی قلابهای گوشت گذاشته شدهاند یا کودکان اذیت شده در اردوگاههای نازی این کار را برایتان انجام دهد. بازی به خوبی با روایتی پیچیده و درگیرکننده ساخته شده است و هرگز به ترسهای بیهوده متوسل نمیشود. در حالی که گیمپلی بازی سنتی است، اما دارای نوعی مکانیک است که اعمال خوب و بد را اندازهگیری میکند و فاکتورهایی را در مورد اینکه کدام یک از پایانهای چندگانه دریافت خواهید کرد، مشخص میکند. بازی همچنین از نظر بصری جزئیات فراوانی داشته و از طرفی صداگذاری فوقالعاده ای دارد.
بیشتر بخوانید: دهانی ندارم و باید فریاد بکشم؛ وقتی نویسندهای تکنولوژیگریز پذیرفت داستانش بهترین بازی دنیا شود
۶۸. سایهی سرنوشت (Shadow of Destiny)
تهیه کننده: Konami / سازنده: Konami
سال انتشار: ۲۰۰۱
پلتفرم: PC, PS2, Xbox
بازی Shadow of Destiny از کمپانی کونامی با مرگ خشونتآمیز خودتان آغاز میشود. این کوتاهترین بازی ماجراجویی تاریخ نیست، اما مطمئنا یکی از غیرعادیترین بازیها است. در این بازی به عنوان هدف قتلی ناخوشایند و مسلح به یک وسیلهی سفر در زمان جیبی، باید با برگرداندن مکرر ساعت گاهی چند دقیقه و گاهی چند قرن، از تلاشهای متوالی برای قتل جلوگیری کنید. اگرچه این یک بازی نسبتا کوتاه است اما به دلیل داستانی منشعب و هشت پایان متفاوت و ارزش تکرار بالا شناخته شده است. تعداد کمی از بازیها باعث میشوند تا مدتها پس از اتمام داستان، دربارهی مفاهیم آن فکر کنید و معنای واقعی آن را زیر سوال ببرید و این بازی این کار را به خوبی انجام میدهد. از طرفی با هر بار تجربهی مجدد بازی، اطلاعات بیشتری در مورد آنچه در جریان است میآموزید و تنها پس از دیدن تمام پایانها، این پازل داستانی جذاب را درک خواهید کرد.
این بازی ابتدا در سال ۲۰۰۱ برای پلیاستیشن ۲ منتشر شد و سپس برای پلتفرمهای دیگر نیز در دسترس قرار گرفت. نسخهی رایانههای شخصی بازار ضعیفی داشت و پیدا کردن آن حتی زمانی که برای اولین بار منتشر شد، سخت بود. در واقع به همین دلیل است که این بازی حتی در بین طرفداران بازیهای ماجراجویی جواهری کمتر شناخته شده است. گرافیک سهبعدی بازیدر حال حاضر قدیمی شده است و کنترلهای ناخوشایند آن میتواند بازی را چالشبرانگیز کند، اما خط داستانی منحصربهفرد و گیمپلی هوشمندانه سفر در زمان آن برای جبران هر گونه کاستی فنی کفایت میکند.
۶۷. گردش سالانه (Year Walk)
تهیه کننده: Simogo / سازنده: Simogo
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: PC, iOS
گردش سالانه اثری ماجراجویی، ترسناک و کوتاه از یک استودیوی سوئدی است که براساس یک سنت باستانی سوئدی با همین عنوان ساخته شده است. بازی داستان دنیل سونسون را روایت میکند که به دیدار معشوقش، استینا میرود. او به بازیکن در مورد خطرات پیادهروی سالانه هشدار و بیان میکند که پسر عموی او در حین انجام این فعالیت مرده است. دنیل به خانه بازگشته و علیرغم گفتهها خود را برای گردش سالانه آماده میکند.
این بازی با گیمپلی اشاره و کلیک خود به شدت دلخراش و ناراحتکننده است. معماهای آن تاکید زیادی بر توانایی بازیکن در مشاهده و استنباط دارند و بازی هرگز به طور مستقیم به بازیکن نمیگوید که در مرحلهی بعد باید چه کاری انجام دهد. جالب است بدانید که بازی دارای چند ترس ناگهانی یا همان جامپ اسکر خوب است، اما بدون تردید این اتمسفر و فضاسازی است که باعث درخشش آن شده و مانند برف سنگین سوئدی روی شانههای شما سنگینی میکند.
۶۶. به سوی ماه (To The Moon)
تهیه کننده: Freebird Games / سازنده: Freebird Games
سال انتشار: ۲۰۱۱
پلتفرم: PC, Nintendo Switch, Android, iOS
به سوی ماه یک بازی درام روانشناختی و ماجرایی است که ابتدا برای رایانههای شخصی منتشر شد اما مانند بسیاری از آثار باکیفیت، روی دیگر پلتفرمها نیز در دسترس قرار گرفت. بازی داستان دو دکتر را دنبال میکند که با استفاده از خاطرات مصنوعی در تلاش هستند تا آخرین آرزوی یک مرد در حال مرگ را برآورده کنند. گیمپلی بازی مکانیکهای نسبتا سادهای دارد و با کاوش در روایت و حل معماها سعی خواهید کرد تا خاطرات مرد در حال مرگ را بازسازی کنید تا آرزوی او را به نوعی برآورده کنید.
بازی از آن دست آثاری است که بالافاصله عاشق آن میشوید. با طراحی ساده اما ظریف، دیالوگهای باورنکردنی و موسیقی گوشنواز، تجربهای فراتر از همهی بازیهایی است که بر اساس مفاهیم پیش پا افتاده ساخته شدهاند و با روایتی در مورد عشق، از دست دادن و پرداختن به سرنوشت، به گیمر از منظر احساسی ضربه میزند و میتوان اشک را از چشمان او جاری کند. این بازی کوچک داستانی را تعریف میکند که از منظر تاثیرگذاری، بزرگترین بازیهای تاریخ نیز نمیتوانند با آن رقابت کنند.
۶۵. هتل داسک: اتاق ۲۱۵ (Hotel Dusk: Room 215)
تهیه کننده: Nintendo / سازنده: Cing
سال انتشار: ۲۰۰۶
پلتفرم: Nintendo DS
این بازی در سال ۲۰۰۶ به یکی از نادرترین ماجراجوییهای امروزی تبدیل شد که توجه طرفداران سبک را به خود جلب کرد. این رمان تعاملی، با در نظر گرفتن مضامین معمولی سبک نوآر و تبدیل آنها به اثری باکیفیت به Nintendo DS برای تبدیل شدن به پلتفرمی قابل اتکا برای سبک ماجراجویی کمک زیادی کرد. بازی مملو از موسیقی ملایم و در عین حال وهمآور، دیالوگهای خوب نوشته شده و جلوههای بصری خاص خود و یک داستان معمایی گیرا و پیچیده است و بعضا مانند یک کتاب است.
در رابطه با داستان گفتنی است که در طول یک شب در سال ۱۹۷۹، پلیس سابق نیویورک، کایل هاید، به دنبال اطلاعاتی در مورد شریک سابقی است که به او خیانت کرده است و تحقیقات او به طور کنجکاوی با اسرار ده همکار دیگرش تلاقی میکند. برخی از پازلهای هوشمندانه از DS برای تقلید موقعیتهای درون بازی استفاده میکنند، اما جایی که این بازی واقعا میدرخشد، معمایی است که با سرگردانی در سالنهای خلوت هتل، گپ زدن با مهمانهای متنوع آن و جستوجوی سرنخها به طور معمولی در اوقات فراغت خود به تدریج آشکار میشود. در نهایت این اثر برای کسانی مناسب است که عاشق آثار داستان محور به خصوص روی کنسولی قابل حمل هستند.
۶۴. کتاب قصههای نانوشته (The Book of Unwritten Tales)
تهیه کننده: THQ Nordic / سازنده: KING Art
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: PC
بسیاری فکر میکردند که هرگز ترجمهی انگلیسی کتاب داستانهای نانوشته را نخواهند دید، اما به عنوان ادای احترامی به ماجراجوییهای فانتزی کلاسیک و بازیهای نقشآفرینی سرانجام عرضه شد و به تک تک هیاهوها و وعدههایش عمل کرد. در این بازی چهار شخصیت یعنی الف، گنوم، انسان و کریتر برای نجات قلمروی خود از چنگال یک جادوگر، سفری حماسی را آغاز میکنند و در این مسیر موفق میشوند تا بازیهای ماجراجویی را به عناصری با محوریت اینونتوری و اکشن بازگردانند. این بازی مملو از ادای احترام به نمادهای فرهنگ عامه مانند ارباب حلقهها، جنگ ستارگان و World of WarCraft است، این بازی همچنین مسیر جذاب خود را در نبرد ابدی خیر در مقابل شر ترسیم میکند. از طرفی در حالی که ژانر را بهبود میدهد، بازیکنان را با عمق و پیچیدگی نادری از گیمپلی مواجه میکند.
این اکشن در دنیایی بسیار پر جزئیات و چند بعدی اتفاق میافتد که با انیمیشنهای فوقالعاده، پسزمینههای نوستالژیک و صداپیشگی مثال زدنی جان بخشیده شده است. شخصیتهای مختلف و به یاد ماندنی مکمل در مقابل شخصیتهای اصلی حرفهای زیادی برای گفتن دارند و عمق احساسی قابل توجهی به داستان میبخشند. همچنین داستان در عین حال ساده و از طرفی هوشمندانهی آن با دیالوگهای طنزی همراه شده که دنبال کردن آن لذتبخش است. این بازی به احتمال زیاد قلب هر گیمر سبک ماجراجویی را تسخیر میکند.
۶۳. دالیای سیاه (Black Dahlia)
تهیه کننده: Take-Two Interactive / سازنده: Take-Two Interactive
سال انتشار: ۱۹۹۸
پلتفرم: PC
قتل واقعی الیزابت شرت در سال ۱۹۴۶ که به خاطر موهای رنگ شده و کمد لباس کاملا مشکی او دالیای سیاه لقب گرفته بود، یک معمای حل نشده در تاریخ آمریکا بود که در اینجا برای یک راه حل تخیلی آماده است. بازی با استفاده از این پروندهی واقعی، روایتی جذاب در اطراف آن ساخت که فراتر از جزئیات اساسی خود پرونده است. داستان تحقیقات جیم پیرسون به عنوان ماموری تازه کار با صحنههای لایو اکشن و پسزمینههای رایانهای به طور یکپارچه با هم ادغام شدهاند تا ظاهر بازی به خوبی با شرایط آن دوره هماهنگ کنند. یکی از ویژگیهای خوب بازی این است که جیم اطلاعات مهم را یادداشت میکند و بازیکنان را از انجام این کار نجات میدهد.
با این حال چیزی که واقعا این ماجراجویی سال ۱۹۹۸ را به یک اثر کلاسیک برای ماجراجویان سختکوش تبدیل میکند، چالش آن است. این بازی اثری است که به ندرت تسلیم راه حلهای آزمون و خطا محور میشود و در واقع جیم را در صورت امکان از این رویکرد دور میکند. در عوض، برای ایجاد هر نوع پیشرفتی از طریق معماهای متعدد آن، به یک ذهن تیزبین نیاز است. این موضوع به خصوص در قسمتهای آخر بازی که سختی بالا رفته بهتر دیده میشود. این میتواند منجر به ناامیدی بسیاری شود، اما همچنین به این معنی است که رسیدن به راه حل بسیار رضایتبخش خواهد بود. در هر صورت در ژانری که برای تکیه بر نیروی مغز به خود میبالد، این بازی چیزی است که بازیکنان متفکر قطعا باید نگاهی به آن داشته باشند.
۶۲. نجواهای یک دستگاه (Whispers of a Machine)
تهیه کننده: Raw Fury / سازنده: Clifftop Games
سال انتشار: ۲۰۱۹
پلتفرم: PC, Android, iOS
نجواهای یک دستگاه در سوئدی آیندهنگرانه میگذرد و در آن بازیکن یک مامور دولتی تقویت شده با نام ورا انگلوند است که برای تحقیق در مورد یک قتل به یک شهر کوچک میرسد. گیمپلی بازی در سبک اشاره و کلیک است. چندین المان سایبرنتیکی مختلف وجود دارد که بازیکن میتواند از آنها برای بررسی محیط استفاده کند. از طرفی یک اسکنر پزشکی قانونی برای اسکن یک اتاق از نظر دیانای و اثر انگشت و یک آنالایزر بیومتریک برای نظارت بر ضربان قلب مظنون وجود دارد که استفاده از آنها لذتبخش است. در این میان انتخاب گزینههای گفتوگو به ویژگیهای شخصیتی مختلف امتیاز میدهد و همهی اینها در نهایت منجر به رسیدن به راه حل معماها میشود.
روایتی عالی با فضاسازی مناسب که شایستهی ژانر نوردیک نوآر است باعث شده تا بازی به طور جذابی بازیکنان را مسئول تحقیقاتی در محیطی پساآخرالزمانی کند. گفتنی است که ژانر ماجراجویی برای همه نیست اما برای کسانی که آن را دوست دارند، حل پازلهای این بازی میتواند هر طرفداری را خوشحال کند. از طرفی برای کسانی که میخواهند به این ژانر وارد شوند نیز گزینهی مناسبی محسوب میشود. در نهایت این بازی کوتاه اما شیرین، انقلابی نیست اما کاری که باید انجام دهد را به خوبی انجام میدهد.
۶۱. پروفسور لیتون و روستای کنجکاو (Professor Layton and the Curious Village)
تهیه کننده: Level-5 / سازنده: Level-5
سال انتشار: ۲۰۰۷
پلتفرم: Nintendo DS
این بازی که در ژاپن محبوب بود، قبل از انتشار در سال ۲۰۰۸ تقریبا در سراسر جهان ناشناخته بود و به طورکلی برای Nintendo DS قابل حمل مناسب است. با این حال، به طرز اعتیادآوری آسان است که با پازلهای بسیار زیاد آن حسابی سرگرم شوید. جالب است بدانید که حتی پازلهایی در بازی وجود دارد که شما را متقاعد میکند که در حال انجام عملیاتهای ریاضی هستید در حالی که واقعا نیستید. چالشها گیجکننده و غافلگیرکننده هستند و پس از حل آنها احساس رضایتبخشی مانند کشتن یکی از باسهای سری سولزبورن خواهید داشت.
هرچند این بازی به هیچ وجه فقط یک اثر پازل محور نیست. این بازی فکری در یک نمایش کارتونی زیبا و جذاب قرار گرفته است. کاتسینهای فراوان صفحه نمایش کوچک DS را با انیمیشنهای غنی، پر جنب و جوش و دیالوگهای پرشور پر میکنند و زمانی که غرق در یک پازل نیستید، بازی شما را به ماجراجویی با پروفسور لیتون و یارش لوک میبرد که در تلاش برای یافتن یک آرتیفکت مخفی هستند. اطراف آنها نیز شهرنشینان عجیب و غریبی وجود دارند که میتوان با آنها صحبت کرد و در این میان مینیگیمهایی نیز وجود دارد. دیگر بازیهای این سری همچنان جذابیت خود را دارند، اما Curious Village اثری بود که قلب بازیکنان را تسخیر کرد و مغز آنها را تحت فشار گذاشت. چه کسی میدانست که مجموعهای از صدها پازل میتواند چنین ماجراجویی شگفتانگیز و منسجمی را ایجاد کند؟
۶۰. کد دیگر: دو خاطره (Another Code: Two Memories)
تهیه کننده: Nintendo / سازنده: Cing
سال انتشار: ۲۰۰۵
پلتفرم: Nintendo DS
بازی Another Code اولین اثری بود که پتانسیل Nintendo DS را به عنوان یک پلتفرم عالی برای آثار ماجراجویی برجسته نشان داد و تا به امروز یکی از بهترینها باقی مانده است. این بازی در سال ۲۰۰۵ توسط کمپانی سینگ به عنوان یک جواهر واقعی نه تنها به خاطر داستان و شخصیتهای دوستداشتنیاش، بلکه به دلیل روشهای مبتکرانهای که توسعهدهنده از سختافزار کنسول دستی ذکر شده استفاده کرد، متمایز است. اشلی چهارده ساله بازی را شروع میکند و معتقد است که پدر و مادرش در کودکی مردهاند، اما نامهای مرموز که نشان میدهد پدرش هنوز در جزیرهای دورافتاده با نام شوم خون ادوارد زنده است، دنیای او را زیر و رو میکند. به محض رسیدن به جزیره، اشلی به تنهایی به دنبال او میرود. به زودی او با روح پسری به نام دی روبرو میشود که به نظر میرسد مانند او گم شده است. این دو با هم جزیره و عمارت عظیم ادوارد را کاوش میکنند تا سرنوشت خانوادهی اشلی را کشف کنند و دربارهی گذشتهی دی نیز اطلاعات بیشتری کسب کنند.
در طول بازی، اشلی از یک دستگاه به نام DTS برای تعامل با جهان استفاده میکند. با کاوش در هر شی، بازیکنان میتوانند نه تنها داستان اشلی بلکه داستانهای مربوط به دی را نیز مشاهده کنند. بازی از هر قابلیتی که DS ارائه کرده استفاده میکند و این در انواع تعاملات مبتنی بر صفحهی لمسی گرفته تا دمیدن در میکروفون برای شبیهسازی یک نفس قوی دیده میشود. توسعهدهندهی ژاپنی بازی به ساخت بازیهای ماجراجویی مبتکرانهتر برای این سیستم ادامه داد، اما Another Code اولین اشارهای به عظمت نه تنها آنها، بلکه پلتفرم انتخابی بازی نیز بود.
۵۹. فصل: نامهای به آینده (Season: A Letter to the Future)
تهیه کننده: Scavengers Studio / سازنده: Scavengers Studio
سال انتشار: ۲۰۲۳
پلتفرم: PC, PS5, PS4
در این بازی بازیکن کنترل استل، زنی که در حال سفر به سراسر جهان است و در این میان تجربیات خود را در دفترش ثبت میکند را برعهده میگیرید. او میتواند مشاهدات خود را با نوشتن، نقاشی، عکس گرفتن و ضبط صدا و فیلم مستند کند. این بازی همچنین دارای بخش های دوچرخه سواری طولانی است و وقتی استل از آن پیاده میشود، میتواند با شخصیتهای مختلف ارتباط برقرار کند و یافتههای خود را با آنها به اشتراک بگذارد.
شاید بتوان گفت که دنیای به شدت چشمنواز و دلربای بازی کاری میکند که تنها به کاوش و لذت بردن از آن بپردازید. بازی هشت ساعت طول میکشد اما حتی اگر گاهی تنها کاری که انجام میدهید این باشد که روی یک نیمکت نشسته و به مناظر نگاه کنید، سیزن حتی لحظهای از وقت شما را تلف نمیکند. در این میان علیرغم برخی نقصها در گیمپلی، بازی روایتی منحصربهفرد را ارائه میکند که با عناصری نظیر تنهایی و زنده نگه داشتن خاطرات معنادار بوده و با موسیقی زیبایی همراه میشود که گیرایی آن را بیشتر کرده است. سیزن را میتوان دث استرندینگ بازیهای مستقل دانست.
۵۸. تمثیل اسنلی (The Stanley Parable)
تهیه کننده: Galactic Cafe / سازنده: Galactic Cafe
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: PC
در این بازی مبتنی بر داستان، بازیکن در کنار راوی با صداپیشگری بازیگر بریتانیایی کیوان برایتینگ، شخصیتی بدون صدا به نام استنلی را در ادارهای راهنمایی میکند. با پیشرفت داستان، بازیکن با مسیرهای متفاوتی روبرو میشود. بازیکن ممکن است با دستورات راوی مخالفت کند که در صورت عدم اطاعت، در داستان لحاظ میشود. بسته به انتخابهای انجام شده، بازیک با پایانهای مختلفی روبرو میشود.
این بازی که به طور همزمان خندهدار، آزاردهنده و تکاندهنده است، آزمایشی موفقیتآمیز در تعامل ذاتی بازیهای ویدیویی است به عنوان یک رسانه است و اینکه چگونه میتواند بر داستان نویسنده چه خوب و چه بد تأثیر بگذارد. بازی قدرت خود را نه از یک روایت، بلکه از تعامل همهی روایتهای ممکن، در موقعیت فوقالعاده و درهم تنیده میگیرد و باعث میشود که به داستان در بازیها نگاه متفاوتی داشته باشید. تمثیل استنلی از آن دست بازیهایی است که عاشق آن خواهید شد یا پس از مدتی متنفر شده و آن را کنار خواهید گذاشت. با این حال به دلیل شکستن دیوار بین بازیکن و داستان خود، شایستهی حضور در لیست است.
۵۷. فارنهایت (Fahrenheit)
تهیه کننده: Atatri / سازنده: Quantic Dream
سال انتشار: ۲۰۰۵
پلتفرم: PC, PS2, Xbox
در سال ۲۰۰۵، استودیوی کوانتیک دریم با وعدهی Indigo Prophecy بازیکنان را شگفتزده کرد؛ این یک بازی دراماتیک با خط داستانی بسیار منعطف بود که تقریبا با هر تصمیمی که بازیکن میگرفت، تغییر میکرد. در حالی که محصول نهایی کاملا مطابق با جو تبلیغاتی نبود، با این وجود یک بازی جذاب است که یک قتل آیینی را از دیدگاههای متفاوت بررسی میکند. از طرفی گیمپلی بازی سرگرمکننده، جلوههای بصری چشمنواز سینمایی و خط داستانی آن جذاب است. از طرفی مدتها قبل از Wii ،Xbox Kinect و PlayStation Move، کنترلهای لمسی Indigo Prophecy که نیاز به حرکت دادن موس یا آنالوگ کنترلر در الگویی برای شبیهسازی حرکات شخصیتتان روی صفحهنمایش دارد، در نوع خود بینظیر بودند. انیمیشنها و حالات چهره نیز به لطف استفادهی گسترده از موشن کپچر، روان و قابل باور هستند. اگرچه داستان گاهی مهمتر از زندگی است، اما به لحظات شخصی شخصیتها نیز میپردازد و ارتباطی بینظیر با افرادی که تحت کنترل خود داریم به ما میدهد.
این بازی که در اروپا با نام فارنهایت شناخته میشود، در شهر نیویورک پوشیده از برف با زوایای دوربین و کاتسینهای سینمایی جریان داد. رویدادهای سریع (QTE) و نتیجهگیریهای بیمعنی آنها اغلب باعث انتقاد از بازی میشود، اما گیمپلی متمرکز بر داستان، شخصیتها و روایت آنقدر خوب توسعه یافته و پیادهسازی شدهاند که بازی همچنان یک دستاورد چشمگیر محسوب میشود. داستان ممکن است بسیار خطیتر از آن چیزی باشد که در ابتدا به نظر میرسد، اما در درون این خطی بودن مجموعهای از اقدامات هرچند کوچک وجود دارد که بازیکنان میتوانند آنها را آزمایش کنند تا کمی روند را تغییر دهند. در زمانی که ماجراجوییها برای قرار گرفتن بر سر زبانها مبارزه میکردند، Indigo Prophecy ثابت کرد که بازیهای داستان محور میتوانند به اندازهی بلاکباسترهای اکشن جذاب باشند.
۵۶. ۲۰۶۴: حافظههای فقط خواندنی (۲۰۶۴: Read Only Memories)
تهیه کننده: Limited Run Games / سازنده: MidBoss
سال انتشار: ۲۰۱۵
پلتفرم: PC, PS4
داستان این بازی سایبرپانکی در فصل کریسمس سال ۲۰۶۴ در نئو سان فرانسیسکوی کالیفرنیا اتفاق میافتد. شرکت Parallax خطی از محصولات به نام رام را راهاندازی کرده که در واقع روباتهای دستیار شخصی هستند که از گوشیهای هوشمند و رایانهها پیشی گرفتهاند. در این میان بازیکن نقش یک روزنامهنگار را بر عهده میگیرد که سعی دارد دوست ربوده شدهی خود و مهندس پارالکس یعنی هیدن وبر را ردیابی کند. از طرفی تورینگ که مخلوق هیدن و اولین ماشین هوشمند جهان است، به آنها کمک میکند. این است روباتی است که خود را اصلاح میکند و میتواند از نظر احساسی یاد بگیرد و رشد کند.
این بازی بسیار مهیج، سرگرمکننده و با لحظات طنز است که بسیاری از چیزهای مثبت را به طور همزمان با معصومیتی کودکانه جشن میگیرد. البته این در حالی است که حاوی رمز و رازی عمیق است که شما را دائما تشنهی کسب اطلاعات بیشتر میکند. در نهایت بازی با مضامین اجتماعی معاصر و قابل تامل، شخصیتهای متنوع و غنی، موسیقی گیرا و داستانی زیبا در مورد معنای انسان بودن، تجربهای نشاطآور است که برای سالها آن را به یاد خواهید داشت. همچنین این بازی برای طرفداران اثری مانند Snatcher به شدت پیشنهاد میشود.
۵۵. سایبریا ۲ (Syberia II)
تهیه کننده: MC2-Microïds / سازنده: MC2-Microïds
سال انتشار: ۲۰۰۴
پلتفرم: PC, PS2, Xbox
دنبالهی مستقیم بازی تحسین شدهی Microïds در سال ۲۰۰۲ یعنی سایبریا، دو سال پس از نسخهی اصلی منتشر شد تا سفر کیت واکر را در بیابان یخ زدهی روسیه ادامه دهد تا یک بار برای همیشه کشف کند که آیا ماموت ها هنوز وجود دارند یا خیر. اکنون که در کنار یک مخترع مسن عجیب و غریب به علاوه یک یوکی پشمالوی دوستداشتنی سفر میکند، ماجراجویی ادامهدار کیت گسترش مستقیمی از داستان اول است و یک ارتباط هنری یکپارچه بین این دو بازی ایجاد میکند. جهانهایی بسیار آرام و نقاشیشده با دست در خط مقدم تجربه هستند و همراه با روایت و جلوههای صوتی درجه یک برای ایجاد یک فضای مالیخولیایی به یاد ماندنی که کمتر اثری میتواند با آن رقابت کند، تلاش میکنند.
داستان پرماجراتر بازی نسبت به نسخهی نخست با تاکید بیشتر بر تنوع پازل و چالشها مطابقت دارد و سایبریا ۲ را از نظر گیمپلی قابل توجهتر میکند. این تمرکز جدید بر گیمپلی البته به قیمت کمتر شدن شخصیتپردازی تمام شده است. در حالی که نسخهی قبل گاهی اوقات به خاطر پایان صخرهایاش مورد انتقاد قرار میگرفت، سکانس پایانی سایبریا ۲ یک پایان جذابتر است و چندین لحظهی احساسی قدرتمند از جمله فداکاری دلخراشی که توسط یک شخصیت خاص انجام میشود، وجود دارد. سایبریا ۲ همراه با نسخهی قبلی خود، یک میراث را تشکیل میدهند که از تاثیر آن روی آثار ماجراجویی نمیتوان گذشت.
۵۴. ساموروست ۲ (Samorost 2)
تهیه کننده: Amanita Design / سازنده: Amanita Design
سال انتشار: ۲۰۰۵
پلتفرم: PC
ساموروست یک بازی مبتنی بر مرورگر بود که در سال ۲۰۰۴ این سبک را تحت تأثیر قرار داد و جانشین آن از هر راه قابل تصوری پیشرفت کرد. با این حال، در ظاهر به نظر میرسد که دنباله چندان خوب نیست. نسخهی دوم بسیار کوتاه است و داستانی برای گفتن ندارد و در آن یک شخصیت کوچولو تلاش میکند تا سگ دزدیده شدهی خود را از بیگانگان فضایی نجات داده و سپس راه خود را از سیارهای ناآشنا به خانه پیدا کند. هیچ دیالوگ یا اینونتوری یا حتی کاوش زیادی وجود ندارد، زیرا معمولا در هر سکانس فقط به یک صفحه محدود میشوید. با این حال چرا بازی عالی شمرده میشود؟ در پاسخ به این سوال در ابتدا میتوان به کارگردانی هنری خیرهکنندهی آن، مراحل مسحورکننده با جذابیتی که از جزئیات نشات میگیرد، پازلهای مبتکرانهای که از رابط کاربری ساده استفاده میکنند و حتی رایگان بودن نیمی از آن اشاره کرد.
مانند نسخه قبلی خود، ساموروست ۲ یک جهان افسانهای را ارائه میدهد که از تصاویر واقعی طبیعت ترکیب شده با انیمیشنهای ساخته شده با دست است. همانطور که در جنگلها، فاضلابها، شبکههای زیرزمینی و خانههای بیگانگان سفر میکنید، در حال عبور از سرزمینهای کاملا بیگانهای هستید که همچنان به طرز عجیبی آشنا هستند؛ گویی یک شخصیت کوچک در طبیعت وحشی زمین هستید. عظمت موسیقی پسزمینه تنها این فضای عجیب و غریب را جذابتر کرده و بیشتر پازلها با اینکه در نهایت شبیه به نظر میرسند اما ترکیبی درخشان دارند. شما در دنیای بیگانهی بازی تنها هستید و قرار است که به یک ماجراجویی تمام عیار بروید!
۵۳. بازگشت به جزیرهی اسرارآمیز (Return to Mysterious Island)
تهیه کننده: The Adventure Company / سازنده: Kheops Studio
سال انتشار: ۲۰۰۴
پلتفرم: PC
معمولا میتوانید این سبک را به ماجراجوییهای اول شخص تک نفره با پازلهای منطقی و ماجراجوییهای سوم شخص با تأکید زیاد بر روی پازلهای اینونتوری محور تقسیم کنید. بازگشت به جزیرهی اسرارآمیز در سال ۲۰۰۴ این تمایزات را به نمایش گذاشت و این کار با نتایج شگفتانگیز و لذتبخشی همراه بود. در این بازی پس از غرق شدن یک کشتی، زن جوانی به نام مینا در جزیرهای متروکه گیر میکند؛ جایی که باید با هر آنچه جزیره به او پیشنهاد میدهد زنده بماند، قبل از اینکه حتی بتواند به فکر یافتن راهی برای فرار بیفتد. در حین کاوش در جزیره برای یافتن آیتمهای حیاتی، از خطوط ساحلی زیبا، جنگلهای استوایی و غارهای زیرزمینی عبور خواهید کرد و متوجه خواهید شد که این جزیره همان جزیرهای است که زیردریایی کاپیتان نمو به نام ناتیلوس، سالها پیش در آن به گل نشسته بود چرا که بقایای خدمههای بازمانده در همه جا وجود دارد.
جایی که بازی بازگشت به جزیرهی اسرارآمیز از مسیر مرسوم این سبک منحرف میشود، استفادهی عالی از اینونتوری آن است. آیتمهای قابل جمعآوری فراوان هستند و بیشتر آنها نیاز به ترکیب یا جداسازی برای ایجاد اشیاء پیچیدهتری دارند. در حالی که اکثر بازیها ترکیبها را بهعنوان تمرینهای ساده در نظر میگیرند، در اینجا هر ساخت و ساز مانند یک دستورالعمل واقعی است. دو آیتم سازگار را با هم ترکیب کنید و فرمولی ظاهر میشود که به شما میگوید که چند آیتم که به طور دقیق مشخص نیست، برای موفقیت لازم است. این یک رویای گیجکننده از اینونتوری است و یک سرگرمی عالی برای سرهم بندی کردن دهها آیتم محسوب میشود. همچنین شما در بازی کاملا تنها نیستید، زیرا از یک میمون کوچولوی بامزه پرستاری میکنید تا سلامتی خود را بدست آورده و به اینونتوری شما بپیوندد. پایان بازی شامل سیل معماهای منطقی و معماهای پیچیده برای کمی تنوع است، اما لذت واقعی بازی مک گیوریسم (یک راه حل بداهه برای یک مشکل) افسارگسیختهی آن است که با حس خوشایند واقعگرایی، بیواسطه بودن و پیامدهای ملموسی ترکیب میشود که بیشتر آثار ماجراجویی فاقد آن هستند.
۵۲. سقوط رؤیا: طولانیترین سفر (Dreamfall: The Longest Journey)
تهیه کننده: Funcom / سازنده: Funcom
سال انتشار: ۲۰۰۶
پلتفرم: PC, Xbox
هفت سال طول کشید اما طرفداران The Longest Journey رویاهای خود را در مورد دنبالهی آن با Dreamfall: The Longest Journey محقق کردند. با این حال، این یک بازی بسیار متفاوت از بازی قبلی خود، از هر نظری است که فکرش را بکنید. آپریل رایان، شخصیت بیباک بازی اول، زخمی از جنگ و جهان خسته است و این بار به قاتل مرموز کیان و زوئی کاستیلو میپیوندد. هر سه شخصیت قابل بازی هستند و همانطور که سفرهای متافیزیکی هر کدام را دنبال میکنید، شروع به کشف دنیایی مخفی کرده که رویاها را به واقعیت متصل میکند. رگنار تورنکوئیست در این نسخه بار دیگر ثابت کرده که یک داستاننویس چیره دست با تخیل کافی برای پر کردن دو جهان یعنی استارک آیندهنگرانه و آرکادیای فانتزی است. همانطور که بین این دو جابهجا میشوید، شروع به مشاهدهی اجمالی از نحوهی گره خوردن این دنیاها به هم میکنید و حتی گهگاه به یک قلمروی مبهم برخورد میکنید که ممکن است پاسخ نیروهای عجیب و غریبی باشد که هر دو جهان را تهدید میکنند.
با صداگذاری شگفتانگیز و جلوههای صوتی باکیفیت، حرکت بازی به سمت یک محیط سهبعدی کامل، فضایی جدید برای نفس کشیدن به داستان پیچیدهی آن میدهد. دنیایی که شما کاوش میکنید به طرز شگفتانگیزی سینمایی و حس غوطهوری فوقالعادهای دارد. بازیکنان سبک ماجراجویی ممکن است در مورد اثری که شامل سکانسهای مبارزه و مخفیکاری است، تردید کنند اما این عناصر مختصر هستند و به ایجاد تنش در داستانی کمک میکنند که هنوز هم شامل معماهای زیاد و دیالوگهای طولانی با شخصیتهای مختلف است. دریمفال با داستان پیچیدهی خود از سه شخصیت که در تلاش برای یافتن تعادل بین وفاداری و عشق، شرافت و اخلاق هستند، به تعادل مناسب بین داستانسرایی فوقالعاده و گیمپلی سرگرمکننده دست مییابد.
۵۱. شرلوک هلمز: بیدار (Sherlock Holmes: The Awakened)
تهیه کننده: Frogwares / سازنده: Frogwares
سال انتشار: ۲۰۰۷
پلتفرم: PC
استودیوی Frogwares با تجربهی ساخت چند بازی شرلوک هلمز در نهایت در سال ۲۰۰۶ با The Awakened فرمول برنده یعنی ترکیبی از این کارآگاه معروف و داستانهای لاوکرفتی را پیدا کرد. این بازی هولمز و همکارش واتسون را در مسیر فرقهای قرار میدهد که افراد مختلفی را برای استفاده در یکی از مراسمهای تاریک خود ربودهاند. شرلوک که مانند همیشه واقعگرا است، ممکن است به ماوراءالطبیعه اعتقاد نداشته باشد اما فرقه یک تهدید مشروع است، بنابراین این به او بستگی دارد که آنها را از کشتن افراد بیگناه بیشتر باز دارد. در ادامه ماموریتش او را به سراسر جهان هدایت میکند؛ از پناهندگی در سوئیس گرفته تا یک قایق بخار در نیواورلئان، تنوع فوقالعاده است. همهی اینها در یک فضای آزاد سهبعدی ارائه شده است و این بازی را به یکی از ماجراجوییهای نادر زمان خود برای مدرن کردن این ژانر با فناوری فعلی تبدیل میکند. از قضا، نسخهی ریمستر گزینهای را برای تغییر بازی به یک ماجراجویی سنتیتر سوم شخص با اشاره و کلیک، ارائه کرد و آن را تبدیل به سازگارترین ماجراجویی تاریخ برای بازیکنان کرد. نسخهی بازسازی شدهی بازی نیز محتوای داستانی بیشتری به آن اضافه کرده است.
در حالی که تاثیر لاوکرافت را نمیتوان نادیده گرفت، The Awakened به مضامین ترسناک و تاریک خود متعهد است. این بازی با خون فراوان، اجساد مرده و شواهدی از اعمال شیطانی، کار بسیار خوبی را برای ایجاد یک فضای وحشتناک و شوم انجام میدهد. اگرچه انیمیشنها عالی نیستند و طراحی شخصیتها و صداپیشگی راه زیادی برای زنده کردن شخصیتهای نمادینی نظیر هلمز و واتسون دارند با این حال از زمان The Awakened یک رسم در سری وجود داشته است که هر کدام جلوههای بصری را بهتر کرده و فناوری سری را به جلو سوق داده است، اما همهی آنها تا حد زیادی مدیون تغییر اساسی و طراحی پیشروی این اثر است. در واقع این بازی بود که این کارآگاه بزرگ را دوباره به نسل جدیدی از گیمرها معرفی کرد و به همین دلیل جایگاه خود را در بین بهترینهای این ژانر به دست آورده است.
۵۰. پروندهی نقرهای (The Silver Case)
تهیه کننده: ASCII Entertainment / سازنده: Grasshopper Manufacture
سال انتشار: ۱۹۹۹
پلتفرم: PS1
به عنوان اولین بازی گوییچی سودا، پروندهی نقرهای سهم زیادی در موفقیت دیگر آثار این بازیساز دارد. در جهانی که سودا در آثار بعدی خود بارها از آن استفاده خواهد کرد یعنی ژاپن ۱۹۹۱ و در شهری به نام منطقهی ۲۴، یک سری قتلهای عجیب و غریب اتفاق افتاده که ادارهی پلیس منطقه را وادار میکند تا دو کارآگاه از واحد جنایات خود را برای حل پرونده بفرستد. این قتلها به زودی به کاموی اوهارا، یک قاتل زنجیرهای بدنام که ظاهرا چندین سال قبل مرده، مرتبط میشوند. گیمپلی بازی حول مکانیکهای اشاره و کلیک و بخشهای پرسش و پاسخ تعاملی میچرخد.
پرسشهای جامعهشناختی درباره بیماریهای روانی و جنایت، روابط عاشقانه غیراخلاقی و دنیایی مرموز، همگی در اثری ترکیب شدهاند که از شما میخواهد به روشهایی فکر کنید که بسیاری دیگر فکر نمیکنند. اگرچه بازی مشکلاتی در گیمپلی دارد و برخی کلیشههای غیرمنتظره میتواند دردناک باشد، اما پروندهی نقرهای مانند اولین آلبوم پانک راک است که بسیار جلوتر از زمان خود بود. همچنین مضامین بازی در آثار بعدی ساخته شده توسط سودا به یک عنصر تکرارشونده تبدیل میشوند.
۴۹. سم و مکس دنیا را نجات میدهند (Sam & Max Save the World)
تهیه کننده: Telltale Games / سازنده: Telltale Games
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PC
این بازی بر اساس مجموعه کتابهای مصور استیو پرسل با عنوان سم و مکس، ساخته شده که اولی یک سگ انساننما و دومی یک خرگوش عجیب است. هر اپیزود از بازی دارای یک پرونده با داستانی است که با طرح کلی روایت بازی مرتبط است. در بازی بازیکن شخصیت سم را کنترل کرده و از او میخواهد که محیطهای بازی را کاوش کند و با استفاده از یک سری المان سادهی اشاره و کلیک، مجموعهای از پازلها را حل کند. معماهای بازی فارغ از آنهایی که به دلیل فضای کارتونی بازی اندکی دور از ذهن هستند، راه حلهایی منطقی دارند.
خوشبختانه نسخهی ریمستر این بازی نیز ساخته شده است. این نسخه بازگشتی لذتبخش به داستانهای کمدی دو شخصیت اصلی بازی در مبارزه با جنایت است. برخی از شوخیها ممکن است چندان جذاب نباشند و بسیاری از پازلها میتوانند بعضا خیلی راحت به نظر برسند، اما شیمی بین این دو نفر قدرت ماندگاری زیادی دارد. این عناصر را با چند آهنگ جدید جذاب و جلوههای بصری بهبود یافته ترکیب کنید و با یک اثر به معنای واقعی کلمه سرگرمکننده روبرو خواهید شد.
۴۸. کنتاکی روت زیرو (Kentucky Route Zero)
تهیه کننده: Annapurna Interactive / سازنده: Cardboard Computer
سال انتشار: ۲۰۲۰
پلتفرم: PC, PS5, PS4, Xbox Series X/S, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
بازی Kentucky Route Zero روایتگر ماجرای یک راننده کامیون به نام کانوی و افراد عجیبی است که او در تلاش برای عبور از مسیر مرموز صفر در کنتاکی برای تحویل نهایی آخرین بسته برای شرکت عتیقهفروشی که برای آن کار میکند، ملاقات میکند. هیچ معما یا چالش سنتی در بازی وجود ندارد و محوریت بازی داستانسرایی و فضاسازی است. این بازی نوعی فیلمنامهی تعاملی است که در آن بازیکن با کلیک روی صفحه نمایش، کانوی را کنترل میکند تا او را به مکان دیگری هدایت کند یا با شخصیتها و اشیاء دیگر تعامل داشته باشد.
بازی یک سفر شگفتانگیز بین آینده و گذشتهی یک مرد عجیب است که جلوههای بصری چشمنوازی داشته و بسیاری از توسعهدهندگان آثار AAA میتوانند با تجربهی این داستان مدرن چیزی در مورد داستانسرایی بیاموزند. موسیقی بازی نیز به اتمسفر گیرای آن کمک زیادی میکند و باعث میشود حس کنید که دور یک آتش گرم با اطرافیان نشستهاید و یکی از آنها در حال روایت یک داستان قدیمی در مورد ارواح است.
۴۷. فراموشی: نزول تاریکی (Amnesia: The Dark Descent)
تهیه کننده: Frictional Games / سازنده: Frictional Games
سال انتشار: ۲۰۱۰
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch
بدون اغراق و با خیال راحت میتوان گفت که این بازی یکی از بهترین آثار ترسناک تاریخ است. این ماجراجویی ممکن است برای برخی از بازیکنان بیش از حد استرسزا باشد، اما اگر از این که به یک مخروبهی تنشزا و دلخراش ورود پیدا کنید، لذت میبرید، به آرزوی خود در اینجا خواهید رسید. بدون خون زیاد، ترسهای ناگهانی توخالی و بدون هیچگونه مبارزهای، امنژیا به آرامی روی مغز شما کار میکند و سپس زمانی که انتظارش را ندارید، بدون هیچ دفاعی، شما را به دام خطر میاندازد. ممکن است در این بازی دشوارترین پازلها وجود نداشته باشند، اما برخی استفادههای درخشان از فیزیک، راهحلهای به یاد ماندنی را بهوجود میآورد که طبیعی و واقعبینانه به نظر میرسند.
البته هیچکس برای حل پازل اثری مانند امنژیا را انجام نمیدهد. داستان مبارزهی یک شخصیت که از فراموشی رنج میبرد برای کشف رازهای قلعه پروس برننبورگ به خودی خود درخشان نیست، اما قلعه محیطی است برای نوعی فضاسازی به شدت دلخراش که برای طرفداران ترس رویایی است. نالهها و صداهای دلخراشی که در بازی از دور شنیده میشوند، اضطراب را متفاوت از هر بازی دیگری تشدید میکنند و زمانی که دیگر نمیتوانید آن را تحمل کنید، پرده فرو ریخته و در محاصرهی موجودات شنیع و ناشناختهای قرار میگیرید که به دشت دلهرهآور هستند. از طرفی پنهان شدن در تاریکی ممکن است شما را برای مدتی نجات دهد اما این به قیمت آسیب به سلامت عقل شما تمام خواهد شد که نتیجهای تار شدن دید و مختل شدن حرکات آواتار است. بهتر است که هنگام تجربهی بازی یک شلوار اضافه داشته باشید زیرا Amnesia: The Dark Descent ترسناکترین بازی ماجراجویی تاریخ است.
۴۶. نه ساعت، نه نفر، نه در (Nine Hours, Nine Persons, Nine Doors)
تهیه کننده: Spike / سازنده: Chunsoft
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: PC, PS Vita, PS4, Xbox one, Nintendo DS, IOS
این بازی با عنوان عجیب و طولانی خود، یک رمان بصری تعاملی و اثری ماجراجویی است که اولین قسمت از سری Zero Escape محسوب میشود. داستان بازی در مورد جونپی، یک دانشجوی کالج، است که به همراه هشت نفر دیگر ربوده شده و مجبور میشوند که نوعی بازی را بازی کند، که شرکتکنندگانش را در وضعیت مرگ یا زندگی قرار میدهد تا از یک کشتی مسافربری در حال غرق شدن فرار کند. گیم پلی بین دو نوع بخش متناوب است که شامل بخشهای فرار که در آن بازیکن پازلها را در سناریوهای فرار از اتاق کامل میکند و بخشهای رمان که در آن بازیکن روایت بازی را میخواند و تصمیمهایی میگیرد که داستان را به سمت یکی از شش پایان مختلف سوق میدهد، میشود.
این بازی که بیشتر از اینکه یک بازی باشد مانند یک رمان مصور بوده و بیشتر برای دوستداران آثار شرقی مناسب است. با این حال روایت داستان فوقالعاده است و شخصیتها فراموشنشدنی هستند و اگر علاقهمند به دیدن کاتسینهای طولانی هستید و میخواهید چیزی جدید را امتحان کنید، این بازی برای شما مناسب است. در نهایت میتوان گفت که این بازی توانایی بازیها را برای روایت داستانهای جذاب به نمایش میگذارد.
۴۵. نفرین جزیرهی میمون (The Curse of Monkey Island)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۷
پلتفرم: PC
هرچند خالق این سری یعنی ران گیلبرت در ان زمان راه خود را از لوکاسآرتز جدا کرده بود، اما این باعث نشد که این شرکت مجموعهی جزیره میمون را ادامه ندهد و در سال ۱۹۹۷، بازی The Curse of Monkey Island بازگشت جذابی را به دنیای گایبراش تریپوود رقم زد. بازی سوم سری با هدایت تیمی که Full Throttle را برای بازیکنان به ارمغان آورده بود، ظاهر، صدا و احساس سری را به میزان قابل توجهی تغییر داد، اما طنز آشنای آن را حفظ کرد. ابتدا گفتنی است که اصلاحات گرافیکی از همان ابتدا مشهود بود زیرا ظاهر تاریکتر و واقعیتر پیکسلهای LeChuck’s Revenge از بین رفته بود و به جای آن یک سبک کارتونی پر جنب و جوشتر و با دست نقاشی شده بود که حتی امروز نیز عالی به نظر میرسد.
با این حال، مهمترین مورد اضافهشده به مجموعه، گنجانده شدن شخصیتهای صدادار برای اولین بار بود. گایبراش، الین و لیچاک اکنون توسط افرادی مانند دومینیک آرماتو، الکساندرا بوید و ارل بون به طور کامل زنده شدند و این ناگهان عمق جدیدی به شخصیتهایی که قبلا با آنها احساس راحتی میکردیم و همگی بسیار محبوب بودند، داد. البته بازی از انتقاد مصون نمانده بود و به خاطر کوتاه بودن و پایان نه چندان مورد انتظار سرزنش شد. با اینکه بازی هرگز در حد و اندازهی نسخههای قبل خود ظاهر نشد، اما بدون شک یک دنبالهی عالی و یک بازی ماجراجویی فوقالعاده در نوع خود است.
۴۴. گرگی در میان ما (The Wolf Among Us)
تهیه کننده: Telltale Games / سازنده: Telltale Games
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: PC, PS3, PS4, Xbox one, Xbox 360, PS Vita, Android, IOS
گرگی در میان ما یک بازی اپیزودیک معمایی و ماجراجویی است که توسط تلتیل گیمز و بر اساس کمیکهای Fables از بیل ویلینگهام و به عنوان پیش درآمدی برای آن ساخته شده است. بازی بازی شامل پنج قسمت است که در طول سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ منتشر شده و در آن بازیکنان کنترل بیگبی ولف یا همان کلانتر Fabletown را در یک جامعهی مخفی در شهر نیویورک دههی ۸ میلادی که متشکل از شخصیتهای خارقالعادهی مختلف از افسانه ها و فولکلورهای مختلف است، برعهده گرفته و باید یک سری از قتلهای مرموز را بررسی کنند.
این بازی شاید در حد و اندازهی فصل اول مردگان متحرک نباشد اما پیرنگ داستان، شخصیتپردازی و سناریوهای جذاب آن ترکیبی ایجاد میکنند که به یک بازی عالی تبدیل میشود. بازی همچنین پیشنهاد خوبی برای کسانی محسوب میشود که قصد دارند به رمانهای گرافیکی تعاملی نزدیک شوند. در نهایت میتوان گفت که تلتیل در این بازی در شرایط آرمانی خود قرار دارد یعنی شرایطی که در آن درگیریهای قهرمانهایش به درگیریهای بازیکن تبدیل شده و باعث میشود که تصمیمهایشان را زیر سوال ببرد.
۴۳. جهانی دیگر (Another World)
تهیه کننده: Delphine Software / سازنده: Delphine Software
سال انتشار: ۱۹۹۱
پلتفرم: PC
این بازی که که به عنوان Out Of This World نیز شناخته می شود، یک اکشن پلتفرمر پیشگام است که از زمان عرضهی نسخهی اصلی در سال ۱۹۹۱ روی رایانههای شخصی، روی پلتفرمهای بسیاری در دسترس قرار گرفته است. شخصیت اصلی بازی لستر نایت چایکین، فیزیکدان جوانی است که در اولین کاتسین، با ماشین خود در حین طوفان به آزمایشگاه زیرزمینی با فناوری پیشرفتهی خود میرسد و تلاش میکند تا آنچه را که هنگام تولد کیهان اتفاق افتاده، بازسازی کند. در این میان صاعقه ای به آزمایشگاه برخورد کرده و حفرهای در زمان و مکان باز میکند که لستر را به سیارهای بیگانه منتقل میکند.
این یک بازی ماجراجویی است که عناصر خود را به بهترین شکل ممکن ارائه میدهد و با چالشها و فضایی جذاب ترکیب شده است که شبیه هیچ چیز دیگری نیست. جهانی دیگر بدون شک یکی از بهترین داستانهای روایت شده از طریق یک بازی ویدیویی و یک گوهر درخشان در گذشته و حال این صنعت است. از طرفی بازی بیش از یک بازدید غبارآلود از موزهی بازیهای ویدیویی است. این چیزی بیشتر شبیه به بررسی هیجان انگیز دیانای بازیهای مدرن در زیر یک میکروسکوپی قدرتمند است. برای کسانی که به منشأ بازیهای سولز، بازیهای روگلایت و ماجراجویی علاقهمند هستند، اینجا مکانی است که باید به آن رجوع کنند.
۴۲. مدارک لطفا (Papers, Please)
تهیه کننده: 3909LLC / سازنده: 3909LLC
سال انتشار: ۲۰۱۳
پلتفرم: PC, PS Vita, Android, IOS
این بازی بازیکنان را در نقش یک افسر مهاجرت کشور خیالی آرستوتزکا جهت بررسی گذرنامههای مهاجران مختلف برای تصمیمگیری در مورد اینکه چه کسی میتواند وارد کشور شود، چه کسی نمیتواند و چه کسی باید دستگیر شود، قرار میدهد. بررسی موفقیتآمیز گذرنامهها و اسناد با سرعت بالا باعث کسب درآمد بیشتری شده و این اطمینان حاصل میشود که خانوادهی فرد ماه به ماه زنده میماند.
با این حال، دستورالعملها و قوانین با گذشت زمان سختتر می شوند و چالشهایی را برای بازیکن ایجاد میکنند. بازی به طور کلی میتواند حرفهی به ظاهر خستهکنندهی مرزبانی را به طور باورنکردنیای جذاب و هیجانانگیز کند. موسیقی، گرافیک و داستان همگی به ایجاد فضایی ظالمانه کمک میکنند که بازیکن را به داخل خود میکشاند و او را اسیر نگه میدارد. در نهایت این بازی اعتیادآور که پر از مضامین اجتماعی است را میتوان ادای احترامی به جنگ سرد نیز دانست.
۴۱. ترفند روح: کارآگاه فانتوم (Ghost Trick: Phantom Detective)
تهیه کننده: Capcom / سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۱۱
پلتفرم: PC, Nintendo DS, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, IOS
در اوایل دههی ۲۰۱۰، شو تاکومی از کپکام به جای ادامه دادن فرمول گیمپلی موفق Ace Attorney، بازی Ghost Trick: Phantom Detective را با فرمی کاملا جدید ایجاد کرد. نتیجه یک تجربهی منحصربهفرد و رضایتبخش بود که نشان داد ریسک انجام شده کاملا ارزشمند بوده است. در بازی سیسل شبحوار فقط یک شب فرصت دارد تا معمای مرگ خود را حل کند و تعامل با جهان تنها از طریق در اختیار داشتن آیتمها و استفاده از ارادهی ماوراء طبیعی خود قابل انجام است. با استفاده از این به اصطلاح «ترفندهای ارواح»، سیسل وظایفی از پرسه زدن ساده تا خنثی کردن ترورها و فرار از زیردریاییهای در حال غرق شدن را انجام میدهد. انواع ترفندهای موجود چالشهای معمایی متنوع و جالبی را فراهم میکنند و زمانی که روح دوم با تواناییهای متفاوتی در ادامه به بازی اضافه میشود، پیچیدگی آن افزایش مییابد.
این بازی همچنین دارای گرافیک زیبا به سبک انیمه با جزئیات فراوانی است که روی صفحه نمایشهای کوچک Nintendo DS به خوبی نمایش داده میشود. همهی صحنههای بازی برای چشمان لذتبخش و پر از شخصیتهای متحرک زیبا هستند. سیستم ترفند ارواح نیز بسیار فراتر از انتظار است. در کنار همهی اینها، پیرنگی وجود دارد که پیچ و تاب مییابد و مدام درک بازیکن از رویدادها را تغییر میدهد.
۴۰. قصههایی از سرزمینهای مرزی (Tales from the Borderlands)
تهیه کننده: Telltale Games / سازنده: Telltale Games
سال انتشار: ۲۰۱۴
پلتفرم: PC, PS3, PS4, Xbox one, Xbox 360, Nintendo Switch, Android, IOS
این بازی مدتی پس از وقایع بوردرلندز ۲ جریان داشته و داستان آن حول محور شخصیتهایی با نام ریس و فیونا است که در ماجراجویی برای پیدا کردن و باز کردن یک پناهگاه با هم متحد میشوند. بازی از فرمت اپیزودیکی پیروی میکند که استودیوی تلتیل گیمز برای دیگر آثار خود نظیر مردگان متحرک و The Wolf Among Us استفاده کرده است. فرمتی که در آن انتخابها و اقدامات بازیکن تا حدودی تأثیرات قابل توجهی بر عناصر داستانی دارند.
اگرچه این بازی به دلیل قدیمی بودن موتور بازی و تکرار مکررات گیمپلی بازیهای گذشتهی استودیو با انتقاداتی مواجه شد، با این حال شخصیتپردازی قوی، عناصر عمیق عاطفی، سکانسهای خلاقانه و المانهای کمدی جذاب که تلتیل را در خندهدارترین حالت خود به نمایش میگذارد، چیزی است که آن را شایستهی بودن در این لیست میکند. بازی به خوبی از فضای سری بوردرلندز بهره میبرد و با برخی از لحظات و انتخابهای تعیینکنندهای به پایان میرسد که آن را تبدیل به بهترین اثر استودیو در بین آثار منتشر شدهی آن پس از عرضهی فصل اول مردگان متحرک میکند.
۳۹. تکس مورفی: زیر یک ماه کشنده (Tex Murphy: Under a Killing Moon)
تهیه کننده: Access Software / سازنده: Access Software
سال انتشار: ۱۹۹۴
پلتفرم: PC
دو بازی اول سری Tex Murphy مشکلات خود را داشتند، با این حال در سال ۱۹۹۴، Under a Killing Moon اولین قسمت از این سری شد که آنچه را که تبدیل به استانداری برای مجموعه شد یعنی کاوش در محیطهای شبه سهبعدی و در هم آمیخته با هزاران سکانس لایو اکشن را معرفی کرد. با انبوهی از استعدادهای بازیگری هالیوود، دیالوگهای منشعب، معماهای اساسی برای حل و داستانی معمایی، علمی تخیلی و جذاب دربارهی فرقهای خطرناک که به دنبال ظهور آخرالزمان است، بازی ثابت کرد که یک فرمول برنده است که بسیار جلوتر از زمان خود محسوب میشود.
البته پیشگام بودن به این معنی نیست که Under a Killing Moon کامل است زیرا بسیاری از سکانسها میتوانند کمی خستهکننده باشند. با این حال، پازلها به خوبی در یک داستان پلیسی چند لایهی جذاب با دهها شخصیت جالب ادغام شدهاند. از طرفی محیطهای سهبعدی بازی به خوبی در آزمون زمان تاب نیاوردهاند، اما اتمسفر خود را حفظ کردهاند. تجربهی بازی مانند خواندن یک نسخهی علمی تخیلی از بهترین رمان ریموند چندلر است و خود شخصیت تکس آنقدر دوستداشتنی و جذاب است که سزاوار جایگاهی مناسب در میان بزرگترین پروتاگونیستهای ژانر ماجراجویی است. .
۳۸. تختهگاز (Full Throttle)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۵
پلتفرم: PC
بازی Full Throttle نشاندهندهی یک گام بزرگ رو به جلو چه از نظر گرافیکی و چه از لحاظ فنی برای لوکاسآرتز در سال ۱۹۹۵ بود. سکانس آغازین حماسی بازی با یک موتورسوار تنها در حالی که در امتداد بزرگراه رانندگی میکند، از همان ابتدا خبر از یک ماجراجویی با هیجان بالا میدهد. گفتنی است که این بازی که داستان آن با موضوع موتورسیکلت در سال ۱۹۹۵ توسط تیم شفر نوشته و طراحی شده بود، گرافیکی جذاب، صداپیشگی درخشان و موسیقی فوقالعادهای را ارائه میداد. اگر یک عیب کوچک در بازی وجود داشته باشد که اشاره به آن مهم باشد، این است که کوتاه است.
در واقع بازی آنقدر کوتاه است که هنگامی که نام سازندگان را در پایان میبینید، فکر میکنید که اشتباهی از شما سر زده است. شاید به همین دلیل است که بازی جایگاه بهتری در لیست پیدا نکرده است. صداپیشگی در بازی نیز درجه یک است و در ان همچنین شاهد برداشتی کاملا جدید از پروتاگونیستها در بازیهای سبک اشاره و کلیک هستیم. از طرفی کارگردانی هنری بازی در آن زمان بینظیر به نظر میرسد و فضای تیره و تار و دیستوپیایی آن با پسزمینههای فوقالعاده و انیمیشنهای پیشرفته زنده به نظر میرسد.
۳۷. سوما (Soma)
تهیه کننده: Frictional Games / سازنده: Frictional Games
سال انتشار: ۲۰۱۵
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one
سوما یک بازی ترسناک علمیتخیلی و البته روانشناختی است که داستان شخصیتی با نام سایمون را دنبال میکند که به نوعی یک اسکن مغزی از خود سابقش است که روی بدن یک ربات بارگذاری شده است. سایمون تقریبا یک قرن پس از مرگش در تأسیساتی در زیر آب با نام «Pathos-II» از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که زمین به دلیل برخورد با یک دنبالهدار غیرقابل سکونت شده است. با این حال، یک مهندس در این تأسیسات به نام کاترین پروژهای به نام آرک (ARK) ایجاد کرده است. پروژهای که در آن اسکن مغزی افراد در یک فضای مجازی جهت استفاده و شبیهسازی در آینده بارگذاری شده است.
حال سایمون باید آرک را پیدا و آن را به فضا پرتاب کند؛ جایی که انرژی خورشید برای هزاران سال، نیاز آن به انرژی را تامین میکند. سوما یک سفر پر از تعلیق و ترس است که اگرچه ممکن است به اندازهی آثار مشابهاش ترسناک نباشد، اما محیط علمی تخیلی و روایت جذاب آن به همراه سوالهایی اخلاقی که ایجاد میکند، آن یکی از به یاد ماندنیترین بازیهای این سبک میکند. در واقع در حالی که این اثر به بررسی موضوعاتی میپردازد که ممکن است در برخی از فیلمها، سریالها و کتابها دیده باشید، روشی که استودیوی سازنده با آن شما را مجبور میکند تا تفکرات این بازی در مورد سرنوشت، هویت و فناوری را تحمل کنید، برای همیشه شما را آزار خواهد داد. از طرفی پایان فراموشنشدنی آن برای مدتها ذهن شما را درگیر خود خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: چرا وقایع بازی SOMA بیشتر واقعیت است تا خیال؟
۳۶. آسایشگاه (Sanitarium)
تهیه کننده: ASC Games / سازنده: DreamForge Intertainment
سال انتشار: ۱۹۹۸
پلتفرم: PC, Android, iOS
آسایشگاه ممکن است با یک مقدمهی کلیشهای شامل تصادف وحشتناک و بیدار شدن مردی از خواب که نمیتواند هویت خود را به خاطر بیاورد، شروع شود اما از لحظهای که پروتاگونیست داستان را در یک بیمارستان فرسوده در بانداژهای فراوان کشف میکنید، سفری سورئال را از طریق روان بیمار به کشف حقیقت در مورد وضعیت فعلی و گذشتهی او آغاز میکنید که جزئیات آن به مرور مشکوک میشوند. در طول بازی، داستان به طور متناوب بین دنیای واقعی آسایشگاه و اعماق پیچ خوردهی ذهن قهرمان داستان که به صورت انواع مکانهای متفاوت از یک مزرعهی آلوده به گیاهان جهشیافته گرفته تا تمدن آزتکها و یک حشرهی عجیب غریب ظاهر میشود، جابهجا میشود. در حالی که در بیمارستان مکس لاتون هستید، به محض اینکه وارد ذهن او شوید، به شخصیتهایی مانند یک سیکلوپ و یا حتی یک دختر بچه تبدیل خواهید شد.
هرچند این تغییرات ممکن است در ابتدا بیمعنی به نظر برسند، اما در پایان گرده هم آمده و در طول مسیر شما یک داستان واقعا تأثیرگذار و وحشتناک از عشق و از دست دادن را تجربه میکنید. از طرفی بازی اگرچه به خودی خود یک اثر ترسناک نیست، اما فضای همیشه در حال تغییر و به طور مداوم ترسناک آن یکی از بهترین هایی است که این ژانر قبل یا بعد از آن ارائه کرده است. در حالی که بازی نتوانست نمودارهای فروش را به تصرف در بیاورد اما در میان گیمرهای طرفدار ژانر به عنوان یک شاهکار کلاسیک در نظر گرفته میشود.
بیشتر بخوانید: موزهی بازی: سانیتاریوم – اگر فروید بازیساز بود…
۳۵. نورهود (The Neverhood)
تهیه کننده: DreamWorks Interactive / سازنده: The Neverhood
سال انتشار: ۱۹۹۶
پلتفرم: PC
به عنوان نتیجهی تخیل انیماتوری به نام داگ تنناپل، The Neverhood یک بازی بسیار عجیب است که به معنای واقعی کلمه از خاک رس ساخته شده است. در واقع نسخهی ۱۹۹۶ دارای جلوهی بصری استاپ موشن رسی بود که بعد از گذشت سالها همچنان جذاب به نظر میرسند. این بازی داستان سورئال شخصیتی به نام کلایمن را در سفرش که مقصدش مشخص نیست، روایت میکند. بازیکنان با توضیح کمی در دنیای بازی قرار داده میشوند، با این حال کلایمن تلاش میکند تا نورهود را از غاصب شیطانی آن یعنی کلاگ پس بگیرد.
پازلهای زیادی در بازی با درجات سختی مختلف وجود دارند، اما این بازی بیشتر به خاطر سبک کمدی، موسیقی چشمگیر و زیبایی بصری منحصربهفردش به شناخته میشود. انیمیشنهای عجیب غریب زیادی در بازی وجود دارند و از آزادی خلاقانهای که چنین رسانهی انعطافپذیری به طراحانش میدهد، استفادهی زیادی میکنند. این بازی در زمانی منتشر شد که کاتسینهای لایو اکشن هنوز چیز عجیبی بودند. در نهایت کاوش در The Neverhood یک ماجراجویی رویایی از مناظر و صداهای به یاد ماندنی خواهد بود، اما معماهای فراوان و داستان خلقت غمانگیز آن، آن را بیش از پیش به یک دستاورد برجسته تبدیل کرده است.
۳۴. عمارت دیوانه (Maniac Mansion)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۸۷
پلتفرم: PC, NES
گفتنی که قبل از اینکه جزیرهی میمونها وجود داشته باشد، Maniac Mansion وجود داشته است. در واقع اولین ماجراجویی طراحی شده توسط ران گیلبرت نبود، چه کسی میداند که چگونه ژانر ماجراجویی ممکن بود تکامل یابد. این بازی اکنون آنقدر قدیمی است که بسیاری از گیمرها ممکن است هرگز این ثار سال ۱۹۸۷ را تجربه نکرده باشند، اما در زمان خود اهمیت زیادی داشت. Maniac Mansion که اولین ماجراجویی اشاره و کلیک واقعی بود و از موتور SCUMM استفاده میکرد. بازی بسیار متفاوت از جانشینان داستانی و شخصیت محور خود بود و در عوض شما را در نقشهای متعدد در یک ماموریت نجات ساده، با انتخاب قهرمانان و ابزاری برای دستیابی به اهداف خود، سوق میداد.
در توضیحات بازی آمده که بیست سال پس از سقوط یک شهاب سنگ بزرگ و شوم در چمن خانوادگی خانوادهی ادیسون، این عمارت اکنون محل آزمایشهای عجیب و غریب و مرگبار است. دیو میلر مشکوک است که دوست دخترش توسط دکتر فرد ربوده شده است و با دو نفر از دوستان خود برای یافتن او به راه میافتد. پس از انتخاب دو دوست برای همراهی دیو از بین شش گزینه، میتوانید در هر زمان بین سه شخصیت قابل بازی خود جابهجا شوید تا از مهارتهای هر فرد برای حل معماها به روشهای مختلف استفاده کنید. Maniac Mansion به عنوان یکی از اولین ماجراجوییهای LucasArts، شامل مرگها و بنبستهایی است اما گیمپلی جذاب و امانهای کمدی آن تضمین میکند که امروزه نیز فارغ از کمکی که شکلگیری ژانر کرده، ارزش تجربه دارد.
۳۳. نوآر لسآنجلس (L.A. Noire)
تهیه کننده: Rockstar Games / سازنده: Team Bondi
سال انتشار: ۲۰۱۱
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, PS3, Xbox 360
وقتی راکاستار اعلام کرد که پروژهی آنها در سال ۲۰۱۱ قرار است که به لس آنجلس دههی ۴۰ میلادی به عنوان خانهی فیلمها و رمانهای نوآر کلاسیک، برود، برای کسی تعجبآور نبود. با این حال موضوعی که عجیب بود در واقع این بود که بازی بسیاری از دویدنها، تیراندازیها و شرارتهای سری Grand Theft Auto را به حداقل میرساند و در عوض بر کاوش، جمعآوری سرنخ، بازجویی و حل معما تمرکز میکرد. در نتیجه بازی تبدیل به یکی از گستردهترین و لذتبخشترین بازیهای ماجراجویی شد. بازی که با مجموعهای از پروندههای غیرمرتبط شروع میشود، به داستان پیچیدهای از فساد، فریب و وسوسه تبدیل میشود که پیچشهای غیرمنتظرهای به خود میگیرد. البته هنوز عناصری مانند درگیریهای اسلحه محور و تعقیب و گریز با ماشین در طول مسیر وجود دارد، اما بسیاری از آنها اختیاری هستند.
در واقع گیمپلی بازی به آرامی از رانندگی در اطراف یک بازی تاریخی عظیم و دقیق از دههی ۴۰ لس آنجلس به کاوشی پیچیده در صحنههای جنایت و تیراندازیهای تنشزا و حتی بازجویی های تنشزاتر تغییر میکند. بازجوییها بدون شک یکی از نقاط عطف بازی هستند که فناوری انقلابی موشن کپچر چهره راکاستار را به نمایش میگذارند. چه بازی دیگری شما را وادار میکند که حالات شخصیتها را از نظر تیکهای صورت و سایر مواردی که به نوعی سیگنال دروغ هستند، اسکن کنید؟ در نهایت L.A. Noire با گردآوری بهترین المانهای جیتیای، فیلمهای تعاملی، بازیهای ماجراجویی قدیمی و فیلمهای نوآر، دستاورد شگفتانگیزی است که به درستی جای خود را در میان بهترین بازیهای ماجراجویی بدست آورده است.
۳۲. دانگارامپا: تریگر هپی هاوک (Dangaronpa: Trigger Happy Havoc)
تهیه کننده: Spike / سازنده: Spike
سال انتشار: ۲۰۱۰
پلتفرم: PC, PSP, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
این بازی از ایدهی نویسندهای به نام کازوتاکا کوداکا برای تولید نوع جدیدی از بازی نشات گرفت زیرا او معتقد بود که بازیهای ماجراجویی دیگر محبوب نیستند. در نتیجه، او سناریوی تاریکی ایجاد کرد که به دلیل میزان خشونتی که در بین دانشآموزان به نمایش گذاشته شد، در داخل کمپانی اسپایک جنجال ایجاد کرد. با این وجود، این شرکت تصمیم گرفت تا آن را در کنار نوعی سیستم گیمپلی منحصربهفرد توسعه دهد. تصمیمی که به نتایج خوبی ختم شد. در داستان بازی آمده که پانزده دانش آموز فوق نخبه در مدرسه حبس شدهاند و مجبورند که در این مکان منزوی زندگی کنند.
برای دانش آموزان یک قانون خاص وجود دارد که فقط قاتلان میتوانند از مدرسه فارغالتحصیل شوند و این قانون مدرسه را به مکان ناامیدکنندهای تبدیل میکند. با این حال قهرمان داستان از این قاعده پیروی نمیکند. او به جای قتل یک نفر به تحقیق دربارهی قتل میپردازد و سعی میکند که راهی برای فرار از مدرسه بیابد. این نوعی از بازی است که شما را ملزم میکند تا طعم پوچی را بچشید زیرا باید تمام جنونهایی که به سمت شما سرازیر میکند را تحمل کنید. Danganronpa: Trigger Happy Havoc بدون شک یکی از بهترین رمانهای گرافیکی است که میتوانید آن را تجربه کنید.
۳۱. گل، خورشید و باران (Flower, Sun, and Rain)
تهیه کننده: Victor Interactive Software / سازنده: Grasshopper Manufacture
سال انتشار: ۲۰۰۱
پلتفرم: PS2
گل، خورشید و باران یک ماجراجویی رازآلود و جذاب که در آن شما نقش کارآگاهی را بازی میکنید که با حل پازلهایی با نتایج عجیب و غریب، یک بمب را شناسایی و خنثی میکند. در این میان حل معمای اتفاقاتی که برای او و اطرافیانش میافتد، قبل از اینکه در نهایت دیوانه شود ضروری است. این بازی ابتدا به صورت انحصاری برای ژاپن در دسترس قرار گرفت و نسخهی اصلی آن از بازیهای قبلی گوییچی سودا یعنی Twilight Syndrome و Silver Case پیروی میکرد.
با این حال بازی سالها بعد برای غرب و روی Nintendo DS به عنوان یکی از عجیبترین بازیهای تاریخ در دسترس قرار گرفت. البته این اثر در عین حال ثابت میکند که یکی از جذابترین آثار این کنسول است. موسیقی اعتیادآور، تعداد زیادی پازلهای چالشبرانگیز و یک داستان جذاب مملو از پیچ و تابها و لحظات بعضا کمدی، باعث شده تا تجربهی نسخهی اصلی این بازی سودا برای طرفداران ژانر ضروری به نظر برسد.
۳۰. جاودانگی (Immortality)
تهیه کننده: Half Mermaid Productions / سازنده: Sam Barlow
سال انتشار: ۲۰۲۲
پلتفرم: PC, Xbox Series X/S, Android, iOS
این بازی ماجرای یک مدل به نام ماریسا مارسل را روایت میکند که به بازیگر تبدیل شده و در سه فیلم در سالهای ۱۹۶۸، ۱۹۷۰ و ۱۹۹۹ بازی کرده اما این فیلمها هرگز اکران نشدهاند. مارسل از آن زمان ناپدید شده و رازی را برای بازیکن ایجاد کرده تا آن را حل کند. مانند آثار قبلی بارلو، یعنی Her Story و Telling Lies، جاودانگی از ویدیوهای لایو اکشن برای کمک به بازیکن جهت فهم سرنوشت مارسل استفاده میکند.
جاودانگی شبیه هیچ بازی دیگری نیست. این بازی مانند یک فیلم بسیار جاهطلبانه است که فیلمبرداری فوقالعادهای دارد و بازیگری در آن عالی انجام شده است. در ابتدا ممکن است فکر کنید که گیمپلی سادهی بازی را درک میکنید چرا که بازی تنها از شما میخواهد که کلیپهایی را با هم تطبیق دهید تا داستان را کشف کنید، اما هیچ ایدهای ندارید که وارد چه چیزی میشوید و در پایان چه خواهید دید. بازی بدون شک بهترین بازی سم بارلو تا به امروز و یک شاهکار هنری است که مقصد آن جاودانگی است!
۲۹. فینیکس رایت: ایس آتورنی (Phoenix Wright: Ace Attorney)
تهیه کننده: Capcom / سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۰۵
پلتفرم: Nintendo DS
بازی عجیب و غریب Capcom Phoenix Wright: Ace Attorney هنگامی که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، جامعهی طرفداران ژانر ماجراجویی را تحت تأثیر قرار داد. با این حال این نسخهی بازسازی شده و بهبودیافتهی آن برای Nintendo DS که حسابی درخشید و وکیل عصبی و با موهای سیخ مانند را معرفی کرد و بر سر زبانها افتاد. پنج پروندهی این تازه کار شامل بررسی صحنههای جنایت مختلف، قبل از دفاع از متهم در برابر احتمالات به ظاهر غیرممکن در دادگاه علیه دادستان مایلز اجورث است. با این حال قوانین دنیای واقعی در دادگاهی که توسط یک قاضی بیخبر و خوشحال حکم میکند، اعمال نمیشوند و شاهدان دروغگو اجازه دارند شهادتهای خود را به میل خود تغییر دهند. همهی اینها در کنار پویایی گیمپلی، بسیار عجیب، سورئال و در عین حال جذاب است.
بخشهای تحقیقاتی بازی شامل بررسی مکانها برای یافتن سرنخها و مصاحبه با افراد مختلف برای بدست آوردن شواهدی است که میتوانید به دادگاه ببرید. در آنجا تحقیقات باید دقیقا در لحظهی مناسب ارائه شود تا از نظریههای شما حمایت شود. در ادامه صحنههای دادگاه اساسا به پازلهای پیچیدهی دیالوگ محور تبدیل میشوند که شما خط به خط شهادتها را بررسی میکنید و به دنبال نقاط ضعف میگردید. با این حال باید مراقب باشید زیرا اشتباهات شما عواقبی دارند. پسزمینهی همهی این موارد، جلوههای بصری لذتبخشی به سبک انیمه وجود دارد که با انیمیشنهای به طرز شگفتانگیزی اغراقآمیز، تنش را بالا میبرد.
۲۸. سم و مکس به جاده زدند (Sam & Max Hit the Road)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۳
پلتفرم: PC
دنیا با سم و مکس در آن جای بهتری است. در آن زمان لوکاسآرتز قمار بزرگی را انجام داد و به ساخته های کاریکاتوریستی به نام استیو پرسل در قالب یک بازی کامل جان داد. در هر صورت این ریسکی بود که به خوبی نتیجه داد، زیرا بازی یک ماجراجویی به طرز شگفتانگیزی جذاب است که در کوچه پس کوچههای توریستی ایالات متحدهی آمریکا جریان دارد. این بازی که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد، شبیه به دیگر آثار آن زمان به نظر میرسید، اما المانهای طنز آن کاملا متفاوت بود. پرسل داستان را بر اساس برخی از کمیکهای اولیهی سم و مکس خود بنا کرد و در این میان انتظار داشت که عناصر اصلی در طول تولید کم رنگ شوند.
خوشبختانه اینطور نشد زیرا بازی از ابتدا تا انتها به طرز خندهداری هیجانانگیز است. موسیقی عالی الهام گرفته از آثار جاز، دیالوگهای بسیار عجیب و غریبی است که با صداپیشگی عالی زنده شده است و کنار هم قرار دادن اینها با جلوههای بصری یک چالش اساسی برای موتور SCUMM بود. سم و مکس در طول سالها با دنبالههای متعدد و حتی یک سریال تلویزیونی کارتونی به محبوبیت بیشتری دست پیدا کردند، اما برای اکثر طرفداران، همه چیز از این بازی شروع شد.
۲۷. دیسکورلد نوآر (Discworld Noir)
تهیه کننده: GT Interactive / سازنده: Perfect Entertainment
سال انتشار: ۱۹۹۹
پلتفرم: PC, PS1
پس از دو اثر ماجراجویی کمیکی موفق بر اساس سری فانتزی تری پرچت یعنی دیسکورلد، پرفکت اینترتینمنت این مجموعه را به سمت و سویی غیرعادی برد که نتایج حتی بهتری هم داشت. دیسکورلد نوآر همان چیزی است که اگر عناصر کلاسیک فیلمهای نوآر را با هم ترکیب کنید، به آن دست پیدا میکنید. در بازی به عنوان اولین کارآگاه دنیای دیسکورلد، لوتون، با برخورد با کارلوتا فون اوبروالد مرموز و اغواگر، زندگیاش به طور کلی تغییر میکند. همانطور که به لوتون کمک میکنید تا پروندهای پیچیده را بررسی کند، با برخی از افراد آشنا مانند نوبی و شخصیتهای جدید ارتباط برقرار خواهید کرد.
اطراف شخصیتهای عجیب و غریب بازی، پسزمینههای از پیش رندر شده فوقالعادهای هستند که شهر تاریک و ترسناک Ankh-Morpork را کاملا به زیبایی به تصویر میکشند. شما لایهی زیریم شهر را برای سرنخهایی که یکی دیگر از نقاط قوت بازی هستند، کاوش خواهید کرد و وظایف شما به جای معماهای معمولی که اگرچه تعداد کمی از آنها وجود دارد، روی وظایف کارآگاهی متمرکز است. در واقع با مظنونین مصاحبه کرده، مکانهای مختلف را کاوش و اطلاعات جمعآوری میکنید. این بازی یک دفترچه یادداشت مفید در اختیار شما قرار میدهد که نه تنها سرنخها را در آن ثبت کرده، بلکه به شما امکان میدهد تا مانند نوعی اینونتوری معمولی از آن استفاده کنید. این یک ویژگی رایج در آثار ماجراجویی امروزی است، اما این بازی مدتها قبل از اینکه دیگر بازیها به آن دست پیدا کنند، این المان را به نمایش گذاشت. در نهایت فرقی نمیکند که داستانهای پلیسی، نوآر، فانتزی کمدی یا باجگیری از ترولهای آوازخوان را دوست داشته باشید یا خیر، در هر صورت نمیتوانید از ماجراجویی در دنیای دیوانهکنندهی بازی لذت نبرید.
۲۶. باران شدید (Heavy Rain)
تهیه کننده: Sony Computer Entertainment / سازنده: Quantic Dream
سال انتشار: ۲۰۱۰
پلتفرم: PC, PS4, PS3
در این بازی که شاید آن را بتوان مهمترین بازی دیوید کیج به شمار آورد، چهار قهرمان داستان درگیر معمای قاتل اوریگامی هستند؛ یک قاتل زنجیرهای که از دورههای طولانی باران برای غرق کردن قربانیان خود استفاده میکند. تصمیمات و اقدامات بازیکن در طول بازی روی روایت تاثیر میگذارد. در این میان جالب است بدانید که بازی کاری کرد که رویدادهای سریع (QTE) سرگرمکننده شوند؛ موردی که در گذشته دیده نشده بود. برای تجربهی این بازی و لذت بردن حداکثری از آن، بهتر است که با همان طرز فکری به آن مراجعه کنید که هنگام تماشای یک فیلم یا رمان معمایی جذاب دارید.
این بازی یک سرگرمی تعاملی است و فراتر از هر سبک بازی معمولی است که ما به آن عادت کردهایم. هوی رین حتی از ژانر ماجراجویی خود پیشی گرفته و عناصر سرگرمی دیجیتال را با داستانی احساسی و عمیق ترکیب میکند که برای هر گیمری میتواند جذاب باشد. بازی تجربهی نادری است که حتی میتواند برای تماشاگران و نه فقط شخصی که کنترل را در دست دارد، لذتبخش باشد. از طرفی یکی از آن دست آثاری است که پس از تجربهی آن دوست دارید که حداقل یک بار دیگر آن را بازی کنید تا ببینید که در دور اول چه اطلاعاتی را از دست دادهاید تا شاید به نتیجه بهتری برسید.
۲۵. کینگز کوئست ۶ (King’s Quest VI: Heir Today, Gone Tomorrow)
تهیه کننده: Sierra Entertainment / سازنده: Sierra Entertainment
سال انتشار: ۱۹۹۲
پلتفرم: PC
شاید نسخهی اول این سری در این لیست قرار نگرفته باشد، اما King’s Quest VI: Heir Today، Gone Tomorrow یک بازی عالی است که به تنهایی شایستهی جایگاه بسیار بالاتری از نظر کیفیت است. نسخهی ششم سری که با همکاری خالق مجموعه یعنی روبرتا ویلیامز و طراح نوپای کمپانی سییرا یعنی جین جنسن، حس آشنای سری را حفظ میکند و در عین حال نوعی گیمپلی را ارائه میدهد که بهتر از دیگر نسخهها با خط داستان ادغام میشود. پس از انتشار در سال ۱۹۹۲، این بازی کمپانی سییرا را در بهترین حالت خود به نمایش گذاشت.
شاید چشمگیرترین نوآوری در آن زمان، خط داستانی شاخهای آن بود. این موضوع صرفا تغییر کاتسین نیست و معماها و پیشرفت داستان بعد از انشعابات کاملا متفاوت میشوند. کینگز کوئست ۶ همچنین یکی از اولین بازیهای به اصطلاح چند رسانهای بود که به خوبی از درایوهای CD-ROM جدید در دسترس استفاده میکرد. زمانی که این بازی منتشر شد، نه تنها از انتظارات فراتر رفت، بلکه استاندارد جدیدی را در سبک خود تعیین کرد و به لطف داستان، جلوههای بصری زیبای نقاشی شده با دست و گیمپلی اشاره و کلیک فوقالعاده، پس از تقریبا ۳۰ سال هنوز هم به همان اندازه لذتبخش است.
۲۴. آنچه از ایدث فینچ باقی میماند (What Remains of Edith Finch)
تهیه کننده: Annapurna Interactive / سازنده: Giant Sparrow
سال انتشار: ۲۰۱۷
پلتفرم: PC, PS4, Xbox One, Nintendo Switch, iOS, PS5, Xbox Series X/S
در این بازی اول شخص، یک شخصیت مرموز به خانهای دور افتاده در واشنگتن آمریکا سفر میکند تا ژورنال زنی به نام ایدث فینچ (Edith Finch) را بهتر درک کند. به نظر میرسد که ایدث متعلق به خانوادهای نفرین شده است که اعضای آن گرفتار مرگهای مرموزی شدهاند. داستانهای این مرگها در سکانسهایی پخش میشوند که شخصیت مردگان را منعکس میکنند. یکی از خاطرهانگیزترین آن سکانسها شامل خیالپردازیهای پیچیدهی یک کارگر شرکت کنسروسازی است که منجر به تصویری بیرحمانه و در عین حال واقعی از خودکشی میشود. ایدث فینچ دربارهی گذشته، آینده و ارتباط اغلب دردناکی است که باید بین این دو ایجاد شود.
بازی ممکن است شما را ناامید و با اشک در چشمانتان شما را رها کند. با این حال با توجه به داستانی که روایت میکند، نه تنها سزاوار آن است که بازی شود، بلکه باید به خاطر سپرده شود و حتی مدتها پس از تجربهی آن مورد بحث قرار گیرد. در نهایت گفتنی است که ما اغلب به گذشته نگاه میکنیم تا بهتر بفهمیم که به کجا میرویم، اما به راحتی حتی تاریکترین لحظات زندگی خود را به اشتباه به یاد میآوریم و به خوبی از آنها یاد میکنیم. هیچ بازی دیگری مانند این اثر با این حس دست و پنجه نرم نمیکند.
۲۳. وحشیهای بیرونی (Outer Wilds)
تهیه کننده: Annapurna Interactive / سازنده: Mobius Digital
سال انتشار: ۲۰۱۹
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, PS5, Xbox Series X/S
در این بازی اکشن و ماجراجویی، بازیکن با کاوش در منظومهی شمسی و یادگیری سرنخ هایی در مورد علت حلقه زمان، پیشرفت میکند. بازیکن همچنین تشویق میشود تا به کاوش و کشف اسرار نژاد منقرض شدهای به نام Nomai که صدها هزار سال پیش منظومهی شمسی را مستعمره کرده بود، بپردازد. این بازی منحصربهفرد با هر مرگ آواتار چیز جدیدی به او اضافه میکند و داستان را به زیبایی جلو میبرد. محیطها نفسگیر هستند و موسیقی نیز آرامبخش است. این بازی عالی برای کسانی است که بیش از همه کنجکاو هستند.
چیزی ذاتا شگفتانگیز و جذاب در مورد این شبیهسازی باستانشناسی فضایی وجود دارد که در آن مسیر سفر به اندازهی مقصد مهم است. اگر مشتاق سفری فضایی هستید که No Man’s Sky قادر به ارائهی آن نیست، به Outer Wilds مراجعه کنید. این بازی شاید یک میلیارد دنیا نداشته باشد، اما هر کدام ارزش یک بار دیدن را دارند.
بیشتر بخوانید: Outer Wilds؛ از جهانی که ۲۲ دقیقهی دیگر نابود میشود چه برداشتی میتوان داشت؟
۲۲. ریون (Riven)
تهیه کننده: Red Orb Entertainment / سازنده: Cyan
سال انتشار: ۱۹۹۷
پلتفرم: PC
بازی Myst از استودیوی Cyan ممکن است یک بازی انقلابی باشد، اما دنبالهی آن یعنی ریون دست کمی از آن بازی ندارد و عمق بینظیری از رئالیسم بصری، عناصر پازل و داستانگویی جذاب را ارائه میدهد. در سال ۱۹۹۷، این بازی یک بار دیگر بازیکنان را به کفشهای غریبهای برای کمک به آتروس با نجات همسرش کاترین از دست پدرش گن که او را در دنیایی در حال مرگ زندانی کرده است، سوق داد. ریون شامل مجموعهای از جزایر پیچیده است و کشف دریاچهها، صخرههای آتشفشانی و سواحل آن شگفتانگیز است و جالب است بدانید که میتوانید بدون حل معما به بسیاری از آنها برسید. از طرفی اگرچه این مناطق تا حد زیادی متروکه هستند، اما شواهد زیادی از تمدن نیز خواهید یافت. ریون در مسیر خود از میان این سرزمینهای آرام و در عین حال آشفته، به همان اندازه که یک بازی است، یک تجربهی توریستی بدون لیدر است.
ریون نه تنها بزرگتر و زیباتر از نسخهی قبلی خود است، بلکه بسیار دشوارتر است. پازلها اغلب چندلایه هستند و برای حل کامل به چندین مرحله نیاز دارند. در واقع بدون هیچ گونه کمک آشکار، یادداشت برداری ضروری است چرا که هر چیزی میتواند یک سرنخ باشد که نیاز به حداکثر توجه حتی به کوچکترین جزئیات محیطی، بصری و شنیداری دارد. جلوههای صوتی ظریف اما گیرای بازی نیز تنها برای فضاسازی نیستند بلکه آنها بخشی ذاتی از جزایر هستند که در پازلها نیز نقش دارند. کیفیت بازی مثال زدنی است، اما این در هم آمیختگی درخشان هر عنصر است که آن را به یک اثر کلاسیک جاودانه تبدیل میکند. ریون با ایجاد تعادلی تقریبا عالی بین سختی و سرگرمکنندگی، برای هرکسی که از چالشی جذاب لذت میبرد، یک اثر هنری فراموشنشدنی است.
۲۱. بلید رانر (Blade Runner)
تهیه کننده: Virgin Interactive / سازنده: Westwood Studios
سال انتشار: ۱۹۹۷
پلتفرم: PC
اگرچه تاریخ ممکن است که استودیوی وستوود را به عنوان خالقان سری استراتژی تحسین شدهی Command & Conquer به یاد داشته باشد، اما این استودیو به نوبهی خود تعداد زیادی بازی ماجراجویی ساخته است که از بین آنها میتوان به بلید رانر اشاره کرد. این بازی به موازات تحقیقات ریک دکارد اتفاق میافتد و ماجرای یک بلید رانر تازهکار با نام ری مککوی را دنبال میکند که بسیاری از محیطهای خاص فیلم را بررسی کرده و با شخصیتهای آشنا تعامل برقرار میکند و در این میان گروهی از رپلیکانتها را که مظنون به کشتن حیوانات هستند، شکار میکند. با توجه به کمبود آنها در کلان شهر غمانگیز و نئونی لسآنجلس در قرن بیست و یکم، این جنایتی همتراز با قتل انسان است.
این بازی در ابتدا به عنوان یک «بازی ماجراجویی ریل تایم» شناخته شد که از سکانسهای مختلفی استفاده میکند تا واکنشهای شما را در برابر شخصیتهای دیگر و خطرات محیطی در طول مسیر آزمایش کند. شما از یک دیوانه که جیغ میکشد اجتناب میکنید، عکسهای صحنه جرم را با ESPER بررسی میکنید، و تستهای Voight-Kampff را برای ریپلیکانتهای مشکوکی که با آنها روبرو میشوید انجام میدهید. داستان چه در لحظات پایانی و چه در مراحل متعدد در طول مسیر، دارای تعداد زیادی شاخه است و اگر دوست دارید، می توانید داستان فیلم را تقلید کنید یا تحقیقات را در جهتی بسیار متفاوت پیش ببرید. در هر صورت مهم نیست که در کدام یک از کوچههای روایی آن قدم میزنید، بازی یک داستان جذاب را با شخصیتها و داستانهای فرعی که به خوبی نوشته شدهاند را ارائه میدهد.
۲۰. طبیعت بی جان (Still Life)
تهیه کننده: Microïds / سازنده: Microïds
سال انتشار: ۲۰۰۵
پلتفرم: PC, Xbox
به عنوان اثری تاریک، دلهرهآور و دلخراش، Still Life، ادامهای بر اثر فوقالعاده تلخ Post Mortem است که ماجرای یک مامور افبیآی با نام ویکتوریا مک فرسون در شیکاگوی امروزی و پدربزرگ کارآگاه او گاس مک فرسون را از طریق فلش بکهایی در پراگ دههی ۱۹۲۰ دنبال میکند. از بخشهای سینمایی خود که در خون پاشیده شده تا صحنههای جنایات وحشتناک برای بررسی، این بازی بازیکنان را در داستانی با مضامین بزرگسالانه با محوریت قتل، خانواده، اغواگری و هنر غرق میکند. از طرفی در حالی که گاس و ویکتوریا هر دو به دنبال یک سری قتلهای وحشیانه بسیار مشابه هستند، موسیقی خارقالعاده در اتمسفر شوم بازی ترکیب میشود.
گفتنی است که هر دو قهرمان بازی به طرز چشمگیری جذاب ظاهر میشوند. گاس مردی است که توسط قتلهای گذشته اش تسخیر شده و ویکتوریا، ماموری است که از کار وحشتناک روزانه در یک شهر جنایت زده خسته شده است. اگرچه مکانها و خط داستانی برای هر شخصیت بسیار متفاوت است، اما گیمپلی بازی ریشه در منطق واقعی دارد. در واقع وارد صحنهی جرم شده و به سادگی اشیاء و سرنخها را جمع میکنید. در نهایت اگر یک ایراد بزرگ در این اثر تریلر جنایی وجود داشته باشد، این پایان عجیب و غریب آن است که به جای این که به سوالات بازی پاسخ دهد، سوالات بیشتری ایجاد میکند. متأسفانه پس از تعطیلی استودیوی فرانسوی کانادایی بازی، یک دنبالهی ضعیف توسط یک توسعهدهندهی دیگر عرضه شد که به هیچ وجه در حد و اندازهی بازی نخست نبود.
۱۹. زیر یک آسمان فولادی (Beneath a Steel Sky)
تهیه کننده: Virgin Interactive Entertainment / سازنده: Revolution Software
سال انتشار: ۱۹۹۴
پلتفرم: PC
رولوشن سافتور شهرت خود را تا حد زیادی بر اساس سری Broken Sword بدست آورده است، بنابراین میتوان به راحتی بازی فوقالعادهای که این شرکت را در این ژانر بر سر زبانها انداخت یعنی Beeath a Steel Sky در سال ۱۹۹۴ را فراموش کرد. در بازی رابرت فاستر در آیندهای دیستوپیایی و با المانهای سایبرپانکی که توسط رایانهها و شرکتها اداره میشود، باید دریابد که چرا او را از خانه خود در دنیای بیرونی خشن به شهر کشیدهاند و چرا رایانهی لینک که شهر را کنترل میکند، ظاهرا زندگی او را نجات داده است.
داستان ترکیبی قابلتوجه از داستانهای علمی تخیلی با المانهای کمدی است که اغلب با کمی احساسات واقعی نیز همراه است. گفتنی است که یک بازی با این اندازه و وسعت بزرگ منجر به یک فرآیند تولید سخت و پر استرس برای توسعهدهندهی کوچکش در آن زمان شد، اما ثمرهی کار آنها هنوز هم یک تجربهی ماجراجویی لذتبخش است. دیالوگها درخشان و صداگذاری درجه یک است و جلوههای بصری در نوع خود عالی هستند.
۱۸. میست (Myst)
تهیه کننده: Broderbund / سازنده: Cyan
سال انتشار: ۱۹۹۳
پلتفرم: PC
به عنوان بهترین اثری که تضمینی برای ایجاد واکنش شدید عشق یا نفرت در بین طرفداران ماجراجویی بود، Myst در سال ۱۹۹۳ وارد بازار شد. برای سالها، این ماجراجویی از استودیوی Cyan پرفروشترین بازی رایانههای شخصی در تاریخ بود و به آغاز عصر سیدی کمک کرد. بازی با شروع در یک جزیرهی سورئال، بازیکنان در نقش یک غریبهی ناشناس باید چهار کتاب را پیدا کنند که به عصر کاملا جدیدی که توسط مردی به نام آتروس رویاپردازی شده ، مرتبط است اما مشکلی پیش آمده است. از طریق دو کتاب دیگر، دو پسر آتروس ادعا میکنند که پدرشان کشته شده است و هر کدام دیگری را مقصر میدانند و از شما میخواهند که صفحات گمشدهشان را بازیابی کنید و آنها را آزاد کنید. تنها با بازدید از جهانهای دیگر میتوانید امیدوار باشید که به حقیقت پی ببرید.
میست با حالت اول شخص ساده اما موثر خود، یکی از اولین بازیهایی بود که دنیایی را خلق کرد که نه تنها واقعی به نظر میرسید، بلکه احساس زنده بودن را القا میکرد. چهار عصر آن و خود جزیره مناطق متنوعی را برای کاوش فراهم میکنند و بدون اینکه هیچ داستان یا جهتی راه را نشان دهد، یک سری معماهای منطقی و مرتبط با یکدیگر برای تکمیل وجود دارد. از طرفی اشیاء و اطلاعات کشف شده در یک عصر گاهی اوقات برای حل پازل در عصر دیگر لازم است. اکتشاف تک نفره، گیمپلی غیرخطی و عدم وجود هر گونه راهنما، چیزی است که این بازی را با واکنشهای متفاوتی روبرو کرد. البته مهم نیست که در کدام سمت هستید زیرا با پورتهای متعدد و کلونهای مختلف در طول سالها، نمیتوان منکر تاثیر فوقالعادهی بازی روی این سبک شد.
۱۷. ماشیناریوم (Machinarium)
تهیه کننده: Amanita Design / سازنده: Amanita Design
سال انتشار: ۲۰۰۹
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
استودیوی آمانیتا دیزاین در سال ۲۰۰۳ با Samorost، یک بازی ماجراجویی اشاره و کلیک عجیب و مینیمالیستی که به صورت رایگان منتشر شد، سروصدای زیادی ایجاد کرد. با این حال، این بازی فقط پتانسیل عظیم طراحان را نشان داده و بسیاری مشتاق بودند ببینند که استودیوی سازنده با بودجهی بیشتر و تلاش برای ایجاد یک ماجراجویی تمام عیار چه کاری میتواند انجام دهد. سرانجام این اتفاق با ماشیناریوم در سال ۲۰۰۹ رخ داد. در یک داستان شیرین و سرگرمکننده که کاملا از طریق حبابها و کنشهای روی صفحه نمایش داده میشود و هیچ دیالوگی، نوشتاری یا گفتاری وجود ندارد، یک ربات که اخیرا از کار افتاده است باید راه خود را به یک شهر فلزی زنگ زده پیدا کند تا نقشهی بمب یک باند شرور را خنثی کند.
با وجود عناصر مکانیکی، زیبایی بازی شگفتانگیز است و شخصیتها و مکانهای بازی که کاملا با دست طراحی شدهاند، نشان از خلاقیت سازندگان دارند. در واقع میتوان گفت که هر صحنه یک اثر هنری است. از طرفی گیمپلی ترکیبی ایدهآل از سادگی و پیچیدگی است و معماهای آن اغلب شامل دستکاری ابزارهای محیطی است و به ندرت گیجکننده میشوند. موسیقی فوقالعاده نیز باعث میشود که جو بازی گیراتر از قبل شود.
۱۶. گابریل نایت: گناهان پدران (Gabriel Knight: Sins of the Fathers)
تهیه کننده: Sierra Entertainment / سازنده: Sierra Entertainment
سال انتشار: ۱۹۹۳
پلتفرم: PC
هنگامی که جین جنسن در کمپانی سییرا با ایدههای خود برای یک ماجراجویی جدید به کن ویلیامز نزدیک شد، بسیاری در مورد شانس موفقیت برای چنین داستان تاریک و تلخی در مورد گناه، وحشت و از دست دادن شک داشتند. البته گذشت زمان ثابت کرد که همهی تردیدها اشتباه بود، زیرا اولین بازی در سری گابریل نایت یک موفقیت عظیم بود و امروزه نیز به عنوان یکی از برجستهترین آثار در سالهای شکوه این ژانر مورد ستایش قرار میگیرد. Sins of the Fathers شخصیتهایی محبوبی نظیر گابریل که یک رمان نویس بدشانس که صاحب کتابفروشی سنت جورج در محلهی فرانسوی است و دستیارش گریس، دانشجویی که تابستان را در نیواورلئان میگذراند، معرفی کرد. گابریل در حالی که در حال تحقیق در مورد یک رشته قتلهای آیینی است که ظاهرا با وودو مرتبط است، دچار کابوسهای شبانه میشود و سفر خودشناسی او در نهایت سه قاره را در بر میگیرد و او را برای همیشه تغییر میدهد. Sins of the Fathers که با نسخهای کمی پیچیدهتر از موتور SCI که در بازیهای قبلی سییرا دیده میشد، ساخته شده بود، با خط داستانی جذاب خود که از مضامین بالغانه دوری نمیکرد، بازیکنان را شگفتزده کرد.
غنی شده توسط شخصیتهای پر جنب و جوش که برخی از آنها در دنبالهها بازگشتند، به راحتی میتوان فهمید که چرا این بازی چنین جایگاه ویژهای در قلب ماجراجویان بیشمار در سراسر جهان دارد. در این میان فضاهای جذاب از باتلاقهای لوئیزیانا گرفته تا قلعههای اروپایی باستانی، حتی امروزه نیز بسیار زیبا به نظر میرسند. موسیقی بازی از رابرت هلمز نیز خاطرهانگیز و در عین حال دلخراش است و پازل ها هوشمندانه و یکپارچه با خط داستانی ادغام شده که این باعث میشود که بازیکنان احساس کنند که یک کارآگاه واقعی هستند. در نهایت میتوان گفت که داستان یکی از بهترینها در سبک خود است و برخلاف بازیهای قبلی سییرا، هیچ بنبست غیرقابل پیشبینی جریان داستان را مختل نمیکند.
۱۵. سایبریا (Syberia)
تهیه کننده: Microïds / سازنده: Microïds
سال انتشار: ۲۰۰۲
پلتفرم: PC, PS2, Xbox
سایبریا در سال ۲۰۰۲ توسط طراح مشهور بازی یعنی بنویت سوکال، گیمرها را با سرزمینی عجیب از موجودات مکانیزه و شگفتیهای کودکانه آشنا کرد. کیت واکر به عنوان وکیل و نمایندهی کارفرمای خود از شرکتی که قصد دارد یک کارخانهی اسباببازی را در یک روستای دورافتاده در فرانسه تصاحب کند، متوجه میشود فردی که برای یافتن او فرستاده شده بود، فوت کرده است و تنها یک وارث میتواند قرارداد را امضا کند. کار سادهی یافتن او به یک ماجراجویی با ابعاد حماسی تبدیل میشود و زمانی که او متوجه میشود مردی که تحت تعقیبش است، زندگی قبلی خود را رها میکند تا به دنبال قلمرویی برود که طبق افسانهها ماموتها در آن هنوز زنده هستند. هرچند مهمترین کشف او در سفرش از میان دنیای شگفتی و رویا، خودش است.
بازی به خاطر جلوههای بصری چشمنواز، شخصیتهای عجیب و غریب و داستان درگیرکننده مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه سایبریا به دلیل سهولت و عدم تعامل زیاد مورد انتقاد قرار گرفت، اما فضای مالیخولیایی آن بسیاری را جذب کرد. بازی در ابتدا فقط برای رایانههای شخصی منتشر شد اما بعدها برای کنسولها نیز عرضه شد. البته کامپیوتر همچنان بهترین پلتفرم برای تحسینگرافیک باورنکردنی آن است. در نهایت میتوان گفت که بنویت سوکال شاهکاری واقعی را با سایبریا ساخت و قدرت احساسی بازیهای ماجراجویی را نشان داد و استانداردی تعریف کرد که کمتر اثری به آن دست پیدا کرده است.
۱۴. ایندیانا جونز و سرنوشت آتلانتیس (Indiana Jones and the Fate of Atlantis)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۲
پلتفرم: PC
ایجاد یک بازی بر اساس یک سری سینمایی محبوب، پیشنهادی پر از ریسک است. با این حال با ارائهی داستانی کاملا اوریجینال در The Fate of Atlantis شاهد یکی از بهترین آثار ماجراجویی ساخته شده در تاریخ هستیم. در این داستان، ایندیانا و همکارش سوفیا هاپگود در حال جستوجوی شهر گمشده و اسرارآمیز آتلانتیس هستند و در طول مسیر با شخصیتهای مشکوک مختلفی ملاقات میکنند. این بازی بسیار دراماتیکتر از سایر بازیهای لوکاسآرتز در آن دوران است، اما همچنان مملو از عناصر طنز است و حتی تنشهای عاشقانهای بین دو شخصیت اصلی ایجاد میکند.
با این حال، تنها داستان نیست که بازی را برجسته کرده زیرا سکانسهای اکشن بدون اینکه از سبک اشاره و کلیک دور شوند، واقعا هیجانانگیز هستند. از طرفی با اینکه خبری از هریسون فورد نیست، اما بازی دارای صداپیشگی عالی و موسیقی مهیج است که از جلوههای بصری چشمگیر و انیمیشنهای پیشگامانهی بازی در آن زمان پشتیبانی میکند. در این میان بازی را میتوان به سه روش جداگانه یعنی با استفاده از کار تیمی، هوش یا مبارزه انجام داد. مسیرهای انتخاب شده بسیار متفاوت هستند و تقریبا مانند سه بازی کامل در یک بازی است که این بازی را به یکی از بهترین بازیها از نظر ارزش تکرار تبدیل میکند. سرنوشت آتلانتیس آخرین ماجراجویی جذاب ایندیانا در صنعت بازی بود، اما تجربهی آن در این روزها نیز خالی از لطف نیست.
۱۳. بازگشت اوبرا دین (Return of the Obra Dinn)
تهیه کننده: ۳۹۰۹ LLC / سازنده: Lucas Pope
سال انتشار: ۲۰۱۸
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch
داستان این بازی ماجراجویی پازل محور در سال ۱۸۰۷ اتفاق میافتد و بازیکن نقش بازرس بیمهی شرکت هند شرقی را بر عهده میگیرد. اوبرا دین در واقع یک کشتی تجاری است که به مدت پنج سال ناپدید شده و دوباره در سواحل انگلستان ظاهر شده و کسی در آن زنده نیست. بازیکن به کشتی ارواح اعزام میشود تا آن ارزیابی کرده، رویدادهای سفر را بازسازی و سرنوشت تمام شصت روح سرنشین آن را تعیین کند. تحقیقات از طریق استفاده از یک ساعت جیبی که قادر است کاربر خود را به لحظهی مرگ هر جسدی که در آن قرار دارد منتقل کند، انجام میشود.
لوکاس پوپ به عنوان خالق بازی از روایتی اوریجینال و شخصی در توسعهی اثری استفاده میکند که باعث میشود احساس کنیم که یک کارآگاه واقعی هستیم. این اثری است که نمیتوانید پس از تجربهی آن به لحظات دیوانهکنندهای که در آن دیدهاید، فکر نکنید. از طرفی از نظر بصری نیز نشانگر عشق سازنده به آثار رترو است. در نهایت چه به دنبال چیزی واقعا منحصربفرد باشید یا یک اثر راز عالی، بازگشت به اوبرا دین برای شما مناسب است.
بیشتر بخوانید: اوبرا دین؛ بهترین بازی کارآگاهی تاریخ
۱۲. راز جزیرهی میمون (The Secret of Monkey Island)
تهیه کننده: Lucasfilm Games / سازنده: Lucasfilm Games
سال انتشار: ۱۹۹۰
پلتفرم: PC
سری جزیرهی میمون از لوکاسآرتز با محوریت گایبراش تریپوود، احتمالا درخشانترین ستاره در ژانر ماجراجویی کمیکی باشد. گفتنی است که عشق بسیاری از بازیکنان به بازیهای ماجراجویی با The Secret of Monkey Island آغاز شد و هنوز پس از گذشت سالها باور کردن اینکه بازی در سال ۱۹۹۰ یعنی زمانی که زمانی که موتور SCUMM در مراحل ابتدایی خود بود منتشر شد، سخت است. خلاقیت ران گیلبرت به آغاز دوران طلایی بازیهای ماجراجویی کمک کرد که با خوشحالی تا اواخر دههی ۹۰ ادامه داشته باشد. بازیکنان در این نسخه تلاشهای گایبراش را برای تبدیل شدن به یک دزد دریایی قدرتمند و مخالفت با شرور مشهور یعنی لیچاک رهبری کردند؛ نسخهای که قالبی را برای دیگر ماجراجوییهای کمپانی سازنده آماده کرد و به مجموعهی جزیره میمونها شالودهای محکم داد تا روی آن بنا شود.
چیزی که حتی امروزه بیشتر در ذهن بازیکنان در مورد بازی طنینانداز میشود، کمدی خاص آن است. در این میان معماهای آن چالشبرانگیز هستند و مانند یک داستان عاشقانهی شگفتانگیز و گیرا در سراسر دریاهای آزاد است. از طرفی گایبراش نیز به عنوان یک رویاپرداز فوقالعاده دوستداشتنی بسیار باورپذیر است و به خوبی میتوان با او ارتباط گرفت. به طور کلی بازی در آن زمان شبیه هوایی تازه برای این ژانر بود.
بییشتر بخوانید: موزهی بازی: راز جزیرهی میمون – در جبههی کارائیب خبری نیست
۱۱. شهر فراموش شده (The Forgotten City)
تهیه کننده: Dear Villagers / سازنده: Modern Storyteller
سال انتشار: ۲۰۲۱
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, PS5, Xbox Series X/S
The Forgotten City ابتدا در سال ۲۰۱۵ بهعنوان یک ماد ساده برای بازی نقشآفرینی اسکایریم منتشر شد و توانست تحسینهای زیادی را دریافت کند. با این حال، سازندگان کم تعداد بازی با تلاش و گسترش و بهبود آن در ابعاد مختلف در نتیجه موفق شدند آن اثر را به یک بازی کامل تبدیل کنند و در سال ۲۰۲۱ برای پلتفرمهای مختلف منتشر کنند. در این بازی با سفر در زمان به گذشته، به یک شهر کوچک رومی برمیگردید که فقط یک قانون بر آن حکمفرماست و آن هم این است که اگر کسی جنایتی مرتکب شود، همهی مردم به مجسمههایی طلایی تبدیل میشوند.
شهر فراموش شده معمایی درگیرکننده است که نمیتوانم در آن گیر نکنید. این شهر دارای ترکیبی شگفتانگیز از رمز و رازهای روایی است که توسط برخی المانهای سرگرمکنندهی اکتشاف و نبردهای ساده همراه شده است. این بازی شما را تشویق میکند تا روی مرزهای تعیین شدهاش فشار بیاورید تا ببینید که چه چیزی را میتوانید بشکنید و تغییر دهید. از طرفی یک شبکهی اسرارآمیز و درخشان در یک حلقهی زمانی وجود دارد که میتوانید آن را دستکاری کنید و به اطلاعات هوشمندانهای در مورد دستهای کامل از موضوعات دست پیدا کنید. از طرفی دیدن اینکه استودیوی Modern Storyteller از ماد شهر فراموش شده تا این بازی کامل چقدر فاصله گرفته، هر بازیکنی را برای پروژهی بعدی آنها هیجانزده میکند.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی بازی The Forgotten City؛ تز فلسفی در قالب ویدیوگیم
۱۰. پورتال ۲ (Portal 2)
تهیه کننده: Valve / سازنده: Valve
سال انتشار: ۲۰۱۱
پلتفرم: PC, PS3, Xbox 360, Nintendo Switch
ولو زمانی که تصمیم گرفت دنبالهی کاملی برای بازی پورتال گیجکننده و درخشان مبتنی بر فیزیک خود بسازد، با یک پروژهی عظیم روبرو شد. سبک بازی اول که تنها برای چند ساعت مناسب به نظر میرسید، قرار بود چند ساعت دیگر نیز ادامه یابد و این موضوع به تنهایی چالشبرانگیز بود. این موضوع در سال ۲۰۱۱ با پورتال ۲ به طور قاطع پاسخ داده شد و شاهد دنبالهای بودیم که از نسخهی اصلی پیشی گرفتو موردی که غیرممکن به نظر میرسید، اما در نگاهی به گذشته، میتوان گفت که بازی اول در واقع فقط یک دست گرمی برای بازی دوم بود. تنوع گستردهتری از محیطها و ابزارها، گنجاندن شخصیتهای به یاد ماندنیتر و جلوههای بصری بسیار بهبود یافته باعث شد تا تلاش مداوم برای فرار از Aperture Labs به همان اندازه تازه و حتی هیجانانگیزتر از دفعهی اول باشد.
در حالی که پورتال در بیشتر مواقع یک آموزش دویدن بود، نسخهی دوم بازی کاملی است که ما را برای آن آماده میکرد. زمان طولانیتر بازی دوم به پازلها اجازه داد تا به تدریج رشد کرده و پیچیدگی آنها افزایش یابد. یک کمپین کوآپ چالش برانگیز نیز اضافه شد که به بازیکنان این امکان را داد تا پورتالها را به روشی کاملا جدید و این بار با دوستان خود تجربه کنند. فکر کردن به بخشی که دنباله در آن بهبود نیافته سخت است. گلادوس به طور طبیعی بازمیگردد و شخصیتهای جدید تقریبا به همان اندازهی شخصیتهای قبل اگرنه بیشتر سرگرمکننده هستند. این بازی شبیه ماجراجوییهایی نیست که تا به حال دیدهاید، اما برای طرفداران هر ژانری یک اثر ضروری برای تجربه است.
۹. مردگان متحرک (The Walking Dead Telltale)
تهیه کننده: Telltale Games / سازنده: Telltale Games
سال انتشار: ۲۰۱۲
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, PS3, Xbox 360, PSVita, Android, iOS
این بازی در همان دنیای آخرالزمانی کمیکهایی با همین عنوان اتفاق افتاده و وقایع آن کمی پس از شروع آخرالزمان زامبیها در جورجیا رخ میدهد. تمرکز این بازی اپیزودیک در ابتدا روی یک استاد دانشگاه با نام لی اورت است که تبدیل به یک چهرهی محافظ برای دختر جوانی به نام کلمنتاین میشود و سعی میکند به او کمک کند تا والدینش را پیدا کند. رابرت کرکمن، خالق اصلی مجموعه کتابهای مصور مردگان متحرک، نظارت بر داستان بازی را برای اطمینان از مطابقت آن با لحن کمیکها انجام داد، اما به تلتیل اجازه داد تا بخش عمدهای از کارهای توسعه و روایت داستان را بدست بگیرد.
برخلاف بسیاری از بازیهای ماجراجویی مشابه، مردگان متحرک بر حل معما تاکیدی ندارد، بلکه روی داستان و شخصیتپردازی متمرکز است. داستان هم متاثر از انتخاب دیالوگها توسط بازیکن و اقدامات آنها در طول رویدادهای سریع گیمپلی است که اغلب میتواند منجر به کشته شدن شخصیتهای خاص یا تغییر نامطلوب در رفتار یک شخصیت و غیره شود. انتخابهای انجام شده توسط بازیکن نیز از قسمتی به قسمت دیگر منتقل می شود. با وجود اینکه مردگان متحرک بیشتر از اینکه یک اثر ماجراجویی با المانهای پازل باشد، یک اثر داستان محور محسوب میشود، در ستایش آن کافی است بگوییم که فصل اول آن احیاگر سبک ماجراجویی در زمان خود بود؛ سبکی که از اواسط دههی ۹۰ میلادی رو به افول بود.
بیشتر بخوانید: نقد و بررسی بازی The Walking Dead: Telltale Definitive Series
۸. جزیرهی میمونها: انتقام لیچاک (Monkey Island 2: LeChuck’s Revenge)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۱
پلتفرم: PC
چگونه میتوان یک دنباله برای یکی از محبوبترین بازیهای ماجراجویی تاریخ ساخت که به اندازهی بازی نخست فوقالعاده باشد؟ اگر لوکاسآرتز سال ۱۹۹۱ هستید، میتوانید اثری بهتر از آن بازی نیز بسازید. در حالی که این دنباله هنوز یک اثر کمدی با خندههای فراوان است، دومین بازی گایبراش تریپوود نسبت به نسخهی قبلی خود کمی تاریکتر است. او این بار یک ماجراجوی بالغتر است و این واقعیت در لحن و سبک هنری بازی نیز منعکس شده است. به عنوان مثال شکنجهی وودو با انیمیشنهای دردناک در بازی امری عادی است و دزد دریایی ارواح یعنی لیچاک در بدترین نقشهی خود در تلاش برای انتقام از گایبراش است. با این حال، این تغییرات باعث عقبنشینی بازیکنان نشد، زیرا این بازی به شدت توسط مطبوعات تبلیغ شد و در زمان انتشار نیز به طور انبوه در دسترس قرار گرفت.
از طرفی پایان بسیار بحثبرانگیز آن برای برخی مانند جواهری دیگر در تاج پادشاهی آن است. بازی با حفظ بسیاری از همان شخصیتهایی که در The Secret of Monkey Island بودند، تقریبا از هر نظر نسبت به نسخهی قبلی خود پیشرفت کرده است. گرافیک بازی نیز برای زمان خود فوقالعاده است و شخصیتهایی که از قبل عاشق آنها بودیم، زندگی دوبارهای داد. در این میان داستان دارای معماهایی بود که نیاز به تفکر فراوان داشت و موسیقی جذاب آن درجه یک بود. وقتی صحبت از ماجراجویی به میان میآید، بدون شک نمیتوانید از این بازی صحبتی نکنید و جای تعجب نیست که مانند برادر بزرگترش، بازسازی آن برای نسل کاملا جدیدی از گیمرها جذاب باشد.
۷. دیسکو الیسیوم (Disco Elysium)
تهیه کننده: ZA/UM / سازنده: ZA/UM
سال انتشار: ۲۰۱۹
پلتفرم: PC, PS4, PS5, Nintendo Switch, Xbox One, Xbox Series X/S
بازی دیسکو الیسیوم با آگاهی از دنیای واقعی که در آن زندگی میکنیم، جامعهی تخیلی داستان خود را با ویژگیهای خارقالعاده آغشته میکند تا ما را از تفسیر عجیب و غریبش از آن منحرف کند. قهرمان داستان یک پلیس است؛ انتخابی طعنهآمیز برای رهبری داستانی دربارهی عملکرد یک مرد در جهانی که توسط ایدئولوژیهای مختلف در هم شکسته شده است. او علیرغم تفاسیری که از شخصیت او میکنیم، وظیفهای مهم دارد که باید انجام دهد. از طرفی وقتی با دوستان سرمایهدار و همکاران فرصتطلب او در بازی صحبت میکنیم، اطلاعات زیادی به ما داده میشود که باید در مورد آنها فکر کنیم. اگرچه کلیت داستان خطی است، اما چندین راه منحصربهفرد برای پیشرفت در آن وجود دارد که آن را به اثری تبدیل میکند که برای سالهای آینده از تجربهی مجدد آن خوشحال خواهیم شد.
دیسکو الیسیوم اثری است که غرق در گذشته است اما به آینده مینگرد. این نوعی از بازیهای ویدیویی است که فقط در اواخر دهه به وجود میآیند؛ آن زمان خاص که چیزی به پایان میرسد و چیز جدیدی متولد میشود. در این میان نسخهی فاینال کات بازی نیز اضافات هوشمندانهای برای آن دارد که لذت تجربهی آن را بیشتر میکند. در نهایت بازی نه تنها میتواند ادعا کند که تجربهی آثار نقشآفرینی رومیزی کلاسیک را تقلید میکند بلکه این کار را نه از طریق پایبندی به آمار (Stats) یا قوانین و برگههای هر شخصیت، بلکه از طریق عمل سادهی پرسیدن سوالات و ترکیب متفکرانهی پاسخها انجام میدهد.
بیشتر بخوانید: ماجرای ساخت Disco Elysium؛ ساختمانی متروکه و میلیونها کلمه
۶. روز شاخک (Day of the Tentacle)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۳
پلتفرم: PC, PS4
هنگامی که تیم شفر و دیو گروسمن از لوکاس آرتز فرصتی برای ادامه مجموعهی Maniac Mansion از ران گیلبرت را در روز شاخک، محصول سال ۱۹۹۳، یافتند، آنها با بیاحترامی نسبت به تاریخ آمریکا به آن هدف حمله کردند. نتیجهی این مسیر خارقالعاده میراثی از شادی بود که ژانر را جاودانه کرد و استانداردهای جدیدی را برای طراحی پازلهای کمدی در این فرآیند تعیین کرد. این نسخه سری را به عنوان داستانی از قهرمانان که در ۴۰۰ سال گذشته، حال و آینده پخش شده بودند، در تلاشی برای متوقف کردن شاخکهای دیوانهی بنفش از نو خلق کرد. این بازی مملو از جذابیتها و سناریوهای عجیب و غریب است.
بازی در هر جنبهی قابل توجهی موفق و شامل یک سبک هنری منحصربهفرد و زیبا است. طراحی مبتکرانهی پازلهای بازی با محوریت سفر در زمان همچنان بینظیر است و توجهی فوقالعاده به جزئیات آن را اثری ماندگار میکند. این بازی افتتاحیه و پایانبندیای دارد که در سبک خود یعنی ماجراجویی کمدی بهترین به نظر میرسد و به سختی میتوان توصیفی درخور برای آن پیدا کرد.
۵. شاهد (The Witness)
تهیه کننده: Thekla / سازنده: Thekla
سال انتشار: ۲۰۱۶
پلتفرم: PS4, Android, iOS, PC, Xbox One
در این بازی، آواتار شما در حال تست و آزمایش یک بازی در حال توسعه است. شما خود را در جزیرهای خواهید یافت که عاری از شخصیتهای غیرقابل بازی برای تعامل است. شما به عنوان یک آزمایشکننده یا تستر، فقط یک وظیفه دارید: حل پازلها برای اطمینان از عملکرد صحیح بازی. پازلها به صورت پنلهایی با صفحه نمایش ظاهر میشوند و برای حل آنها باید یک خط را از ابتدا تا انتهای آن دنبال کنید.
همانطور که احتمالا حدس زدهاید، «شاهد» یک بازی پازل محور زیبا و خلاقانه با انبوهی از اسرار برای کشف است. در این میان منحنی یادگیری شیبداری که پازلها ارائه میکنند، در کنار استفادهی هوشمندانهی بازی از دیدگاه اول شخص برای ارائه آنچه در غیر این صورت میتوانست مجموعهای از پازل ساده باشد قابل ستایش است. جالب است بدانید که معماهای غیرممکن و نامفهوم بازی پس از مدتی به تمرینهایی ساده برای معماهای بعدی تبدیل میشوند و این جادوی بازی است. با این حال میتوان گفت که پیشگامانهترین جنبهی The Witness نحوهی گنجاندن جهان خود در پازلها است، به نوعی که با غوطهور شدن بیشتر در بازی شما را متحیر خواهد کرد.
۴. شمشیر شکسته: سایه تمپلارها (Broken Sword: The Shadow of the Templars)
تهیه کننده: Virgin Interactive / سازنده: Revolution Software
سال انتشار: ۱۹۹۶
پلتفرم: PC, Playstation 1
تعداد کمی از شرکتها توانستند با لوکاسآرتز و سییرا در روزهای اوج خود رقابت کنند، اما رولوشن سافتور به عنوان یک شرکت کوچک بریتانیایی، نه تنها یک رقیب با ارزشی را برای دیگر بازیهای شرکتهای ذکر شده در سال ۱۹۹۶ منتشر کرد، بلکه آنقدر موفق عمل کرد که که از همهی رقیبان هم عصر خود پیشی گرفت. شمشیر شکسته: سایه تمپلارها اثری بود که تقریبا همه چیز را در زمان خود درست انجام داد. از فضای اروپایی به یادماندنی گرفته تا داستان گستردهی جهانگردی و گرافیک کارتونی فوقالعاده همه عالی بودند و به طور خاص، شخصیت اصلی آن یعنی جورج استوبارت مانند یک ستاره ظاهر شد. این یک بازی خوب در داستانهای به سبک ایندیانا جونز است، اما جورج شباهتهای بیشتری با گایبراش تریپوود دارد.
با این حال، جورج تنها نیست زیرا بازی دارای شخصیتهای فرعی به یاد ماندنی فراوانی است. در این میان داستان از یک رویداد تصادفی عجیب یعنی انفجار کافیشاپ توسط یک دلقم تا یک نقشهی مرگبار بسیار بزرگتر شامل توطئهها، دستورات مخفی و شوالیههای معبد شکل میگیرد. صداگذاری درخشان، طنز و مجموعه ای از پازل های هوشمندانه نیز باعث شده تا با طلای آثار ماجراجویی روبرو باشیم. این بازی دارای سه دنباله است و به زیبایی امتحان خود را در آزمون زمان پس داده به طوری که هنوز در حال انتقال به پلتفرمهای جدید است.
۳. جانور درون: راز گابریل نایت (The Beast Within: A Gabriel Knight Mystery)
تهیه کننده: Sierra Entertainment / سازنده: Sierra Entertainment
سال انتشار: ۱۹۹۵
پلتفرم: PC
احترامی که برای بازی The Beast Within در نظر گرفته میشود، بدون شک به خاطر داستان است. گیمپلی سادهی بازی حداقل در مقایسه با دو فصل دیگر از سهگانهی گابریل نایت ممکن است که به مذاق همه خوش نیاید و ارائهی ویدیوهای به نوعی لایواکشن بین ماجراجویان با واکنشهای متفاوتی مواجه شده است. با این حال دلایل زیادی وجود دارد که چرا این دنباله همچنان به عنوان نقطهی عطف اساسی این ژانر در نظر گرفته میشود. جین جنسن که به عقیدهی بسیاری بهترین نویسنده و طراح بازی کمپانی سییرا شناخته میشود، در این نسخه بار دیگر فیلمنامهای غنی و جذاب نوشت که به برخی از موضوعات تاملبرانگیز مانند تلاش گابریل برای پذیرش خود و تکامل از خودخواهی دوران کودکی به پذیرش آگاهانهی مسئولیتهای بزرگسالی پرداخته است. او همچنین از دوگانگی فلسفی بین دو نیمهی روح خود رنج میبرد.
این مضامین الهامبخش از نوعی طراحی که تقریبا سه قرن را در بر میگیرد، پدید میآید و شامل تاریخ اولیهی خانواده ریتر و پادشاه لودویگ دوم باواریا، اپرای طولانیمدت گمشدهی ریچارد واگنر و دسیسههای سیاسی اتو فون بیسمارک میشود. داستان غنی بازی به طرز ماهرانهای یک عنصر ماوراء طبیعی را نیز القا میکند که در مورد گرگینهها است تا طبیعت انسان را روشن کند. داستان همچنین توسط برخی از جذابترین شخصیتهایی که تا به حال به این ژانر زیبایی بخشیدهاند، عمیقتر میشود. The Beast Within مطمئنا بهترین بخشهای استعداد جین جنسن را به نمایش گذاشت و تا به امروز فیلمنامهای که او نوشته، بدون شک بهترین فیلمنامهای است که این ژانر تاکنون به خود دیده است.
۲. طولانیترین سفر (The Longest Journey)
تهیه کننده: Tri Synergy / سازنده: Funcom
سال انتشار: ۱۹۹۹
پلتفرم: PC
رگنار تورنکوئیست از استودیوی فانکام، داستانی زنده از دو جهان را در بازی طولانیترین سفر خلق کرد؛ دنیایی پر شده از فانتزی و دنیایی از علم که هر کدام توسط یک پروتاگونیست فراموش نشدنی، آپریل رایان، به هم گره خوردهاند. به عنوان یک هنرمند نوپا، آپریل فقط یک دختر معمولی است که فقط سعی میکند زندگی خود را بگذراند. البته این دختر معمولی توانایی جابهجایی بین جهان آرکادیای جادویی و استارک علمیتخیلی را دارد. آپریل بدون هیچ شناختی از این قدرتها در ابتدا یا حتی وجود دنیایی دیگر، هم سفری شخصی برای کشف اینکه واقعا کیست و هم سفری واقعی را آغاز میکند که در آن تلاش میکند تا نقش خود را در عدم تعادل بین هرج و مرج و نظم درک کند. این بازی برای روایت داستان و شخصیتپردازیهای غنی با دیالوگهای طولانی، هیجانانگیز و در مواقعی بسیار بزرگسالانه با گروه وسیعی از شخصیتها، از کورتز مرموز گرفته تا آپریل و جادوگر بدجنس یعنی روپر کلاکس، شناخته شده است.
اکنون یا ییش از دو دهه پس از انتشار، آرکادیا با بنادر دریایی گسترده و جنگلهای سرسبز پر از شخصیتهای عجیب و غریب، هنوز هم مانند همیشه جادویی است. از طرفی استارک علمی نیز در شکوه خود، به همان اندازه پر از شخصیت و پارانویا است. حتی در حال حاضر نیز کاتسینهای سینمایی و محیطهای هنری زیبا، با نماهای دوربین خیرهکننده و مناظر باشکوه، نوعی هیبت و ترس را القا میکنند و صداگذاری در جان بخشیدن به چنین شخصیتهای متنوعی بسیار عالی است. در آن زمان، بسیاری ماجراجویی داستان محور را ژانری در حال مرگ میدانستند که به طور غیر رسمی توسط اکشنهای سریع کنار گذاشته شده بود. با این حال بازی The Longest Journey به عنوان نتیجهی استعداد و دیدگاه تورنکوئیست در داستانسرایی، نه تنها یک ماجراجویی اساسی اشاره و کلیک را ایجاد کرد بلکه الهامبخش بسیاری از بازیهای پس از خود شد.
بیشتر بخوانید: چرا طولانیترین سفر یکی از بهترین بازیهای تاریخ است؟
۱. گریم فندنگو (Grim Fandango)
تهیه کننده: LucasArts / سازنده: LucasArts
سال انتشار: ۱۹۹۸
پلتفرم: PC, PS4, Xbox one, Nintendo Switch, Android, iOS
این بحث قدیمی که هیچ بازی نباید امتیاز کامل را دریافت کند همیشه وجود داشته زیرا هیچ اثری کامل نیست. کسانی هستند که ممکن است بگویند که کنترلهای نه چندان جذاب گریم فندنگو یا مدلهای کاراکتر بلوک مانند آن باید مانع از بینقص در نظر گرفتن آن شوند و کار بزرگ تیم شفر ممکن است کامل نباشد، اما بیشتر از هر بازی دیگری در این ژانر به کامل بودن نزدیک شده است. این داستان حماسی از سفر چهار سالهی مانی کالاورا در سرزمین مردگان، اسطورههای دیا د لس مورتوس مکزیکی را با فضای فیلم نوآر، عناصر جاز، نسل بیت و حتی فتیشیسم ترکیب کرده و با شوخ طبعی مشهور لوکاسآرتز در در انتهای عصر طلایی بازیهای ماجراجویی عرضه میکند.
شخصیتهای به یاد ماندنی بازی تقریبا تحت الشعاع محیطهای پر از ایدههای هوشمندانه و پازلهای درگیرکنندهی آن قرار گرفتهاند. با این حال سرزمین مردگان خانهی شخصیتهایی فراموشنشدنی مانند گلوتیس، دومینو هرلی و سال لیمونز است. همهی اینها با موسیقی کلاسیک پیتر مک کانل همراه شده است که در نوع خود یک شاهکار است و المانهای موسیقی جاز، ماریاچی و موسیقی کلاسیک را در هم میآمیزد. گریم فندنگو علیرغم فروش ضعیف در آن زمان، در طول زمان محبوبیت خود را افزایش داد و اکنون جایگاهی بزرگ در قلب طرفداران ژانر ماجراجویی دارد. این بازی ممکن است واقعگرایانهترین جلوههای بصری، خندهدارترین دیالوگها یا هوشمندانهترین پازلها را نداشته باشد، اما کیمیاگری کاملا منحصربهفردی از آن عناصر دارد که به چیزی عالی منجر شده که در آن در قالب یک مرده بودن هرگز اینقدر لذتبخش نبوده است.
جمعبندی
بازیهای ماجراجویی نقش برجستهای در شکلدهی عناصر جذاب برای دیگر ژانرهای مختلف بازیها داشتهاند. داستانسرایی یک جنبهی کلیدی است که به بسیاری از این نوع بازیها اجازه میدهد که بدرخشند و در واقع چیزی که آن را نسبت به اکثر بازیهای صرفا اکشن یا جهان باز لذتبخشتر میکند، این واقعیت است که بازیکنان ممکن است در نهایت شاهد بزرگترین داستانها در فرمی تعاملی و خارج از سینما یا تلویزیون باشند.
منبع: Adventure Gamers