۱۰ شخصیت ویدئوگیم که کمدینهای خوبی میشدند
کمدین خوب کسی است که هم بامزه است، هم جذبهی و مهارت بالایی برای اجرای زنده دارد. کمدین خوب باید در آن واحد هم باهوش باشد، هم نویسندهای خوب و هم بازیگری خوب. او باید بتواند تماشاچیان را تحتتاثیر قرار دهد و سرگرم کند. کمدی کار سختی است. برای همین است که فقط کمدینهای عالی و افتضاح داریم و حد وسط کم پیدا میشود. ولی آنهایی که عالی هستند، واقعاً عالیاند و هیچکس نباید تماشای استندآپهای جورج کارلین (George Carlin)، ریچارد پرایور (Richard Pryor)، بیل هیکس (Bill Hicks)، لنی بروس (Lenny Bruce)، جان استوارت (Jon Stewart)، بیل میر (Bill Maher)، وودی آلن (Woody Allen)، رابین ویلیامز (Robin Williams)، رادنی دنجرفیلد (Rodney Dangerfield)، دنیس لیری (Dennis Leary) و سارا سیلورمن (Sarah Silverman) را از دست بدهد.
کاندیدهای بهترین کمدین استندآپ در دنیای ویدئوگیم چه شخصیتهایی هستند؟ این فهرست را بخوانید تا به جواب این سوال پی ببرید.
توجه: برای طنزآمیز کردن مطلب، کمی خلاقیت به خرج دادم و فهرست را طوری نوشتهام که انگار این شخصیتها واقعاً کمدین هستند و نه شخصیتهای ویدئوگیم.
- ۱۰ بازی برتر برای طرفداران جورج آر. آر. مارتین
- ۱۰ بازی فلسفی برتر تاریخ؛ برای آنهایی که بیشتر فکر میکنند
- ۱۰ بازی روانشناسانهی برتر تاریخ
- ۱۰ روش برتر برای ایجاد حس وحشت در بازیهای ویدیویی
- ۱۰ بازی سیاسی برتر که ذهن مخاطب را به چالش میکشند
- ۱۰ بازی برتر که به مسائل احساسی مهم میپردازند
- ۱۰ بازیساز مؤلف برتر تاریخ
- ۱۰ فرقهی خیالی برتر در بازیهای ویدیویی
- ۱۰ بازی برتر برای طرفداران کتابهای کورمک مککارتی
- ۱۰ بازی برتر که به مسائل مهم اخلاقی میپردازند
- ۱۰ بازی برتر که به مسائل مهم اجتماعی میپردازند
- ۲۰ بازی برتر که در شکلدهی سبک وحشت نقش داشتند؛ از خانهی جنزده تا رزیدنت اویل ۴
- ۱۰ بازی ویدیویی که در زمان انتشار قربانی سوءتفاهم شدند
- ۱۰ دنبالهی بازیها که طرفداران زیادی بهشان سخت گرفتند
بیشتر بخوانید: مصاحبه اختصاصی دیجیکالا مگ با علی نظیفپور؛ تحلیلگر و نویسنده ویدیوگیم
۱۰. دوک نیوکم از مجموعهی دوک نیوکم (Duke Nukem from Duke Nukem Series)
لقب: فرماندهی کمدی آبی
دیالوگ طلایی: «اوه… باسن تو چمنه و ماشین چمنزنی هم دست منه.»
دوک نیوکم در دو زمینه تخصص دارد: بیادبی و هجو خود. او هم مثل استیون کولبرت و سارا سیلورمن وانمود میکند همان چیزی است که میخواهد هجو کند و سپس آن را در مقیاسی طنزآمیز و سورئال بزرگنمایی میکند تا مخاطب را به خنده بیندازد. مثلاً یکی از چیزهایی که او به سخره میگیرد، تصویر «قهرمان اکشن» است، برای همین او تمام ویژگیهای قهرمان اکشن را در بزرگنمایانهترین حالت دارد: بدن عضلانی، موی بلوند احمقانه، سیگار برگ، غرور فوقالعاده زیاد، بیاهمیت بودن به انسانیت و حس حقبهجانب بودن و استثناگرایی که مختص آمریکاییهاست. همچنین او شیءانگاری و جنسیتسازی شدید زنان از جانب رسانه را هجو میکند، چون خودش هم این کار را بهشکلی شدیدتر و مضحکتر انجام میدهد. او خود را بهعنوان شخصی خفن به تصویر میکشد، ولی شاید زیادی خفن! برای همین طنز او شامل بیانات بیادبانه، حرفهایی با درونمایهی جنسی و رجزخوانیهای بزرگنمایانه میشود.
شاید بعضی افراد سبک کمدی او را بهخاطر بیشاز حد بیادبانه بودن مورد انتقاد قرار دهند. این تصور تا حدی درست است؛ حس طنز او کاملاً به شوخیهای توالتی و جنسی و شاید حتی کودکانه وابسته است. ولی او لایق احترام شماست، چون کمدی او شجاعانه، هجوآمیز و خندهدار است.
صدای بم و جذبهی بالای دوک نیوکم روی سن باعث میشود که نادیده گرفتن او به هنگام اجرای استندآپ غیرممکن باشد.
۹. دانته از مجموعهی شیطان هم میگرید (Dante from Devil May Cry Series)
لقب: سلطان طعنهزنی
دیالوگ طلایی: [خطاب به برادرش]: «خب، حداقل ما یه وجهاشتراک با هم داریم. خانوادهی من هم داغونن.»
اگر دوک شخصیتی باشد که خود را خفن جلوه میدهد تا خفن بودن را هجو کند، دانته یک شخصیت خفن واقعی است و خودش هم این را میداند. او با آگاهی بر این موضوع هر فرد بیچارهای را که در لحظه روبروی او قرار گرفته، با طعنه به سخره میگیرد. او معشوقههای بسیار و اعضای خانوادهاش را به سخره میگیرد، خصوصاً برادرش را، چون دعوای بزرگی با هم داشتند. همچنین هرکس که او را انتقاد کند از نیش و کنایههایش در امان نخواهد بود. هرگاه که کسی از بین تماشاچیان به او تکه بپراند (و مطمئن باشید این اتفاق زیاد خواهد افتاد)، او با توهینی ذکاوتمندانه او را سرجایش خواهد نشاند. او از هیچکس و هیچ چیز خجالت نمیکشد و ملت را بهخاطر زشتی یا حماقتشان مسخره میکند.
دانته بهشدت مغرور است، ولی هیچکس از این بابت او را شماتت نمیکند. چون طنز او همیشه با نوعی حس عدالت و شرافت همراه است. بیشتر از هر چیزی او مردم را بهخاطر ریاکاری و بیاخلاق بودنشان مسخره میکند. او همیشه مبلغ شجاع عدالتخواهی بوده است و از ضعفا دفاع کرده است.
متاسفانه پس از اتفاقی تراژیک او حس طنزش را از دست داد و به شخصی بسیار جدی تبدیل شد. این فقدانی بزرگ برای دنیای کمدی است.
۸. بایونتا از مجموعهی بایونتا (Bayonetta from Bayonetta Series
لقب: ملکهی کمدی سیاه
دیالوگ طلایی: «میدونی، وقتی داری جیغ میزنی، خیلی زشت به نظر نمیرسی.»
بایونتا هم از لحاظ خفن بودن شبیه دانته است و مثل او طعنهزنی بیرحم است که در توهین کردن به کسانی که زیاد ازشان خوشش نمیآید تبحر دارد. از لحاظ اهمیت دادن به عدالت هم او شبیه دانته است؛ او قبلاً از دختربچهای نگهداری میکرد که برای او غریبهای بیش نبود. با این حال تفاوت او با دانته این است که محتوای روتین استندآپش بسیار تاریکتر است و کسانی را مورد هدف قرار میدهد که کمتر سزاوار مسخره شدن هستند. یکی ازقربانیهای ثابت او فرشتگان و اشخاصی خواهند بود که خدمتکار نور باشند. این مسئله باعث میشود نمایشهای او بسیار جنجالی باشند، چون او خود را بهعنوان کمدینی «شیطانی» توصیف خواهد کرد.
او بهخاطر استندآپهایش در بار و کلوپ کمدیای به نام «دروازههای جهنم» (Gates of Hell) معروف شد. همچنین او رقاص بسیار خوبی است و از اینکه هر از گاهی مقداری برهنگی نشان دهد واهمهای ندارد، چون او در نظر مخاطبان مذکرش بسیار جذاب است.
گاهیاوقات شوخیهای او بسیار سخیف خواهند بود و او تماشاچیانش را بهخاطر ظاهرشان مسخره خواهد کرد. مثلاً یکی از شوخیهای معروف او از این قرار است: «ببخشید، یادم رفت اشاره کنم یکی از دلایلی که گونهی شما رو شکار میکنم اینه که اینقدر زشتین که حیفه بذارم زنده بمونین.» یا « میدونی، وقتی داری جیغ میزنی، خیلی زشت به نظر نمیرسی».
۷. سید هایویند از فاینال فانتزی ۷ (Cid Highwind from Final Fantasy VII)
لقب: دنیس لیریِ گایا
دیالوگ طلایی: «قراره یه شالاپ شولوپ اساسی راه بندازیم. برای همین لباس زیرتون رو سفت بچسبید و خودتون رو خیس نکنید!»
زمانی سید یکی از دوستان نزدیک کلاود و تیفا – خوانندههای معروف جیپاپ – ، سفیروث – مدل مذکر لباس زیر برای کلوین کلاین – و اریث – قربانی تراژیک قتلهای سریالی از جانب خانوادهی مانسون – بود. او زمانی خلبان بود، ولی بعد به کمدی استندآپ روی آورد. سبک کمدی او، کمدی عصبانی است. او بسیار بیادب است و دائماً فحش میدهد و کنترل اعصابش را از دست میدهد. بهترین حالت او موقعی است که بهطور ناگهانی شروع به داد زدن سر تماشاچیان میکند، آن هم در حالیکه از شدت خشم واقعی در حال عرق ریختن و به خود لرزیدن است و هر ثانیه در حال فحش دادن است. با این حال، هر جملهای که از دهان او بیرون میآید، طلای کمدیک خالص است. او زنجیرهوار سیگار میکشد و سیگار کشیدن پای ثابت شوخیهای او است. کمدی او هم مثل کمدی دانته با نوعی حس شرافت و اخلاقگرایی همراه است و او در باطن فردی بسیار مهربان است. تماشاچیان و طرفداران او میدانند که او سر از دست دادن رویاهایش در زندگی عصبانی است و بهخاطر همین بیشتر با او حس همذاتپنداری دارند. گرمایش جهانی و آلودگی جزو بزرگترین نگرانیها و دغدغههای او هستند و او کسانی را که این قضایا را کتمان میکنند، بیرحمانه مسخره میکند.
او بهخاطر هجو کردن دوستان خودش هم مشهور است. کلاود و شینرا (Shinra) هدفهای معمول او هستند، ولی شوخیهای او هیچگاه روابط دوستیاش را خراب نمیکنند، چون دوستانش میدانند که نباید از توهینهای او برداشتی شخصی داشته باشند و بین او و دوستانش نوعی حس مهربانی و عشق واقعی در جریان است. او حتی اسم یک هواپیما را به یاد دوستش شینرا گذاشته است.
یک بار که از او دعوت شد تا میزبان یکی از نمایشهای دیزنیلند باشد، جنجال بزرگی آفرید، چون سبک کمدی بیادبانهی خود را حفظ کرد. بهخاطر این مسئله تلویزیون او را ممنوعالتصویر کرده است. فکر کنم وقتی گفت: «آره، توی برنامههای مخصوص بچهّها هم شرکت میکنم»، نباید حرفش را جدی میگرفتند.
۶. گلادوس از مجموعهی پورتال (GLaDOS from Portal Series)
لقب: ملکهی کمدی خشک
دیالوگ طلایی: «وقتی گفتم «نوروتوکسین مرگبار»، عبارت «مرگبار» توی گیومهی بزرگی قرار داشت که حاکی از طعنهزنی بود. من میتونم توی این نوروتوکسین حموم کنم، روی غلات صبحانه بذارمش، روی چشمهام بمالمش. راستش اصلاً مرگبار نیست… البته برای من. ولی برای تو، قراره مرگبار بودنش بهمراتب کمتر خندهدار باشه.»
گلادوس بسیار آرام، خسته و تقریباً غمگین به نظر میرسد. او با صدایی یکنواخت حرف میزند و شما را یاد زن تنبلی میاندازد که همیشه در حال غر زدن است. ولی جذبهی او روی سن هرچه بیشتر قابلیتهای کمدیک او را ابراز میکند، چون او پشتسر هم توهینهایی ذکاوتمندانه، طعنهآمیز و آزاردهنده قطار میکند. بهتر است دعا کنید که هدف آماج حملات او نباشید، چون با آن صدای آرام به اطلاع شما خواهد رساند که حوصلهاش را سر میبرید و زشت و چاق هستید و بهتر است خفه شوید و بمیرید. او زیاد دروغ میگوید و با استفاده از زبان پرطمطراق و ذهن پیچیدهاش سعی میکند شما را همهجوره شرمنده کند. او تمام کمبودهایتان را – چه واقعی باشند، چه نباشند – به رختان میکشد.
او کاملاً پلید است. او برای شخص شما، شرافت انسانی یا نزاکت سیاسی اهمیتی قائل نیست. او صرفاً میخواهد با قطار کردن توهینهای مختلف پشتسرهم حال شما را بگیرد. عاملی که باعث میشود کمدی او بسیار منحصربفرد و جالب باشد، تضاد عمیق بین زبان رسمی و لحن مودب او و توهینآمیز و بیرحمانه بودن محتوای حرفهایی است که میزند.
او کمدینی است که باید بهش توجه نشان دهید. شوخیهای او پیچیده و هوشمندانه هستند و گاهی باید دربارهیشان فکر کنید تا معنی واقعیشان را بفهمید. ولی وقتی به درک لازم برسید، خواهید دید که ارزشش را دارد.
۵. نقال از حکایت نقال (The Bard from The Bard’s Tale)
لقب: هجوکننده
دیالوگ طلایی: «آخرین مُدی که دارم دنبال میکنم، درگیر کردن خودم توی ماجراییه که اصلاً نمیدونم چیه.»
نقال نسبت به بقیهی کمدینهای فهرست کمتر شناختهشده است، ولی بهاندازهی همهیشان خوب است. تخصص او هجو کردن سبک نقشآفرینی از راه دست انداختن قواعد و کلیشههای مربوط به آن و اشاره به جنبههای غیرمنطقی و غیرمنسجم آن است. مدتها پیش از اینکه منطق اسکایریم از راه میمها زیر سوال برود، نقال داشت کاری مشابه را بهشکلی هوشمندانهتر و بامزهتر انجام میداد. سبک کمدی او معدن طلای هجویات است و میتوان آن را با کمدی فیلمهای لسلی نیلسن (Leslie Nielsen) مقایسه کرد. ولی سبک گفتار ادبی و فاخر او و جملات قصار ذکاوتمندانهای که میگوید، او را بسیار برتر و باهوشتر از همتایانش جلوه میدهد.
او هم مثل کمدینهایی چون دیوید لترمن (David Letterman) و کونان اُبرایان (Conan O’Brien) کسی را دارد که بینشان حرفهای ذکاومتمندانه رد و بدل میشود. این شخص کسی نیست جز صدایی به نام راوی (The Narrator) که استعدادش در زمینهی کمدی بهخوبی نقال است و دیالوگهایی که بینشان رد و بدل میشود، نمونهی بینظیری از کمدی به حساب میآید. همچنین نقال هر از گاهی تماشاچیانش را به سخره میگیرد و سعی میکند آنها را سر جایشان بنشاند.
سوژهی اصلی او برای جوک ساختن، مسخره کردن آرمانهایی چون سلحشوری و قهرمانپروری است. او کلیشهها و کمبودهای چنین مفاهیمی را برملا میکند و از این نظر نهتنها مثل دانته است، بلکه یکجورهایی ضددانته نیز هست. همچنین او اغلب دربارهی تفاوتهای زن و مرد نیز شوخی میکند. او بسیار نسبت به احتمال وجود قهرمان و رومنس واقعی در دنیا بدبین است و کارش نابود کردن رویاها و فانتزیهای مردم است.
۴. منی کالاورا از گریم فاندانگو (Manny Calavera from Grim Fandango)
لقب: فرشتهی مرگ
دیالوگ طلایی: «این قانون منه: هیچوقت به چیزی دست نمیزنم که از خودم پیچیدهتر و ظرافتمندانهتر باشه.»
منی کالاورا شاید بامزهترین و تاریکترین کمدین این فهرست باشد. فکر و ذکر منی مرگ است. بیشتر شوخیهای او دربارهی این سوژه هستند. او رویکردی بسیار طعنهآمیز، بدبینانه و جبرگرایانه نسبت به این موضوع دارد. برای آدم سوال میشود که او چطور میتواند در آن واحد اینقدر بامزه و تاریک باشد. او بسیار طنعهزن و ذکاوتمند است. با وجود بدبینیاش او منشی قهرمانانه دارد و اخلاقیات سفتوسختی دربارهی کار درست و غلط دارد. همچنین او بسیار رقابتی است و همیشه خود را به شکلی بامزه با افراد دیگر مقایسه میکند.
کاملاً مشخص است که منی فکر میکند در حقش نامردی شده است. او احساس میکند دنیا او را در جایگاهی اشتباه قرار داده است و او بیعدالتی کائنات را روی شانههایش حس میکند. همچنین او رابطهاش با زنان را بهشکلی طعنهآمیز به تصویر میکشد و در نظرش آنها اغواگرانی کمدیک هستند.
همچنین منی علاقهی خاصی به سبک تریلر و فیلم نوآر دارد و دائماً به آثار کلاسیک ژانر ارجاع میدهد و هجوشان میکند.
۳. سم و مکس از مجموعهی سم و مکس (Sam from Sam & Max Series)
لقب: خرگوش
دیالوگ طلایی: «گور بابای سرویس بهداشتی. من باید برم دستبهآب!»
مکس (موجود خرگوشمانند) بانمک است و خودش هم این را میداند و دائماً آن را خاطرنشان میکند («من بانمک و بازارپسندم!»)، ولی هیچگاه به ظاهرسازی او اعتماد نکنید. او بیادبتر، طعنهزنتر و بدبینتر از تمام شخصیتهای فهرست است؛ غیر از این، او کاملاً دیوانه و بیثبات است. شوخیهای او خشونتآمیز هستند و نشان میدهند که او برای جان و شرافت انسان هیچ ارزشی قائل نیست. او هیچگاه لذت سادیستیکی را که از درد دیگران به دست میآورد پنهان نمیکند. همچنین او خود را به خنگ بودن میزند و طوری وانمود میکند که انگار در درک واژهها و قواعد ساده دچار سوءتفاهم شده است. با این حال، دیالوگهای او بسیار بامزه و هوشمندانه هستند و شما حاضرید دیوانه بودن او را ببخشید.
بهترین دوست او سم (موجود سگمانند) نام دارد. او هم کمدین است و این دو در کنار هم یک زوج کمدی را تشکیل میدهند. آنها اغلب با هم روی سن حاضر میشوند. معمولاً انتظار میرود که سم کمی عاقلتر باشد و جنون مکس را تحت کنترل دربیاورد، ولی معمولاً مکس او را هم وسوسه میکند تا در بازیگوشیهایش شرکت کند. کلکلهای این دو با هم جزو بهترینها در تاریخ است. آنها همدیگر را مسخره میکنند و تیکههای نبوغآمیز به هم میاندازند. رابطهی آنها جزو بهترین دینامیکهای دونفرهای است که میتوان تصور کرد.
۲. موریگان از عصر اژدها: ریشهها (Morrigan from Dragon Age Origins)
لقب: تلخترین شکلات تلخ؛ تلخ، ولی غنی
دیالوگ طلایی: «ظاهراً همه موافقن که بهترین زمان برای اینکه شروع کنیم به کشتن همدیگه، وقتیه که طاعون همهجا رو فرا گرفته. واقعاً شگفتانگیزه.»
موریگان جزو جنجالیترین کمدینهاست. او اغلب مذهب و هنجارهای اجتماعی را به سخره میگیرد. کمدی او، با اینکه هر از گاهی بیادبانه است، بیشتر بهخاطر هجو تند و تیز و پرداختن به مسائل تابو مشهور است تا بیادبانه بودن؛ این وجه تمایز کمدی او با کمدی سید هایویند و دوک نیوکم است. او خداناباوری سفتوسخت و حامی جنبش عشق آزاد است. تخصص او فاشسازی ریاکاری و بیمعنا بودن جامعه از راه هدف قرار دادن هستهی آن است: هستهای که اخلاقیات و سنت نام دارد. او مفاهیمی چون عشق، نیکوکاری و عدالت اجتماعی را مسخره میکند و بدین ترتیب چهرهی واقعی جامعه را برملا میکند. او بسیار عملگرا و روراست است و با رفتار عملگرایانهاش که تقریباً جنبهای ماکیاولیطور دارد، جامعه و آرمانهای احمقانه و ذات دورویش را فاشسازی و تمسخر میکند.
او دوران کودکی بسیار بدی داشت و مادرش بسیار بیرحم و سختگیر بود. او در شوخیهایش زیاد به مادرش اشاره میکند و او را هدف شوخی قرار میدهد. ظاهراً او رابطهی عشق-نفرت با مادرش دارد. یعنی همزمان هم از او بدش میآید، هم به چشم الگو به او نگاه میکند.
او استاد کلکل است، چون برای هرکسی که به او طعنه بزند، بهترین جواب ممکن را دارد و برای همین همیشه رقبای خود را سر جایشان مینشاند. البته نیازی نیست کسی او را به این کار تحریک کند، چون او بهخودی خود و بدون دلیل خاصی به همه توهین میکند. او رابطهی بسیار پرتنشی با الیستر (Alistair)، مبلغ مذهبی تلویزیونی دارد. زمانی این دو با هم در یک برنامه شرکت کردند و وقتی سگی به روی صحنه آورده شد، موریگان خاطرنشان کرد: «چه عجیب. اینجا یه سگ آوردن… ولی الیستر هنوز خنگترین موجود داخل اتاقه.»
او کمدین بزرگی حساب میشود، چون هم ما را میخنداند، هم به فکر وا میدارد.
۱. گایبراش تریپوود از مجموعهی جزیرهی میمون (Guybrush Threepwood from Monkey Island Series)
لقب: سلطان کمدی بین دزدان دریایی
دیالوگ طلایی: «من ژرفانمایی از کودکان دنیا رو میبینم که دارن توی صلح و آزادی زندگی میکنن. نه، صبر کن، مسلماً این چیزی نیست که میبینم. تاریکتر از اونه که بشه فهمید این تو چیه.»
دربارهی گایبراش چه میتوان گفت؟ او بسیار سادهلوح است؛ با این حال احاطهی نبوغآمیز روی گفتمان طنزآمیز دارد. در ظاهر او شبیه به فردی رویاپرداز و سادهلوح به نظر میرسد (تکهکلامش این است: «من یه دزد دریایی قدرتمندم!»)، ولی پیچیدگی و عمق نبوغش موقعی معلوم میشود که با شوخی سر و کار دارد و به موقعیتها واکنش نشان میدهد و با زبانی فرهیخته نکاتی ریزبینانه را مطرح میکند. سبک کمدی او ظرافتمندانه است و او همه، منجمله خودش را، دست میاندازد. کمدی او بیرحمانه نیست، ولی بسیار هوشمندانه و متفکرانه است.
البته او همیشه فردی خوشاخلاق نیست و هر از گاهی با ورود به قلمروی اخلاقیات سوالبرانگیز آن رویش را هم نشان میدهد. همچنین او فردی مغرور و با اعتماد به نفس بالاست. گایبراش، غیر از ذکاوت تند و تیزش، بسیار باسواد به نظر میرسد. او میتواند پاراگرافهای بلند ادبی را بخواند و واژههایی بسیار سخت و پیچیده را بدون لکنت، بهدرستی تلفظ کند.
عاملی که باعث شده گایبراش جایگاه اول فهرست را به خود اختصاص دهد – غیر از کیفیت کمدیاش که بدون رقیب است – پیچیدگی اوست. او مهربان و بدجنس، باهوش و سادهلوح، فردی عاشقپیشه و فرصتطلب و باادب و بیادب است و بین همهی این قطبهای مخالف بهشکلی روان جابجا میشود. هر انتظاری از کمدی داشته باشید، گایبراش بهنحوی انتظارتان را برآورده خواهد کرد.
شخصیتهای دیگری که میتوانستند در فهرست حضور داشته باشند
تمام اسمهایی که در ادامه میبینید (به استثنای یک مورد)، پیشنهادات اعضای انجمن «ده برتر» هستند. من دربارهی هرکدام نظر دادهام و همانطور که میبینید، دفاعیهی محکمهپسندی برای نگنجاندن این اسامی در فهرستم ندارم.
ویتلی – پورتال ۲ (Wheatly – Portal 2): قرار بود در ابتدا در فهرست حضور داشته باشد، ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که گلادوس بامزهتر است.
کفکا – فاینال فانتزی ۶ (Kefka – Final Fantasy VI): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
جی.سی دنتون – دئوس اکس (JC Denton – Deus Ex): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
جیم کرمخاکی – جیم کرمخاکی (Earthworm Jim): همانطور که شخص پُستکننده خاطرنشان کرد، بیشتر از اینکه خودش بامزه باشد، اتفاقات بامزه را تجربه میکند.
واریک – عصر اژدها ۲ (Varric – Dragon Age 2): در ابتدا قرار بود در فهرست حضور داشته باشد، ولی در نهایت به این نتیجه رسیدم که نهتنها موریگان بامزهتر است، بلکه انتخاب بهتری است.
جنسن – اودیسهی گمشده (Jansen – Lost Odyssey): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
کویینا – فاینال فانتزی ۹ (Quina – Final Fantasy IX): از این شخصیت خوشم نمیآید. عذر میخواهم.
گوردون فریمن – مجموعهی نیمهعمر (Gordon Freeman – Half-Life): پستکنندهای که او را پیشنهاد داد کمدین واقعی است.
نیتن دریک – مجموعهی آنچارتد (Nathan Drake – Uncharted): زیادی شبیه به دانته است.
ووبافت – مجموعهی پوکمون (Wobbufet – Pokemon): بهنظرم در اقتباسهای انیمهای بامزهتر است تا بازیها.
جوکر – اثر جرمی (Joker – Mass Effect): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد، ولی ممکن بود قربانی تعصب من نسبت به مجموعهی اثر جرمی شود.
زاک، فات و پیک – استار کنترل (Zoq, Fot, Pik – Star Control): باید به ناآگاهی خودم اعتراف کنم. یکی از پستکنندهها آنها را معرفی کرد و تحقیقات من هم به جایی قد نداد.
اچکی-۴۷ – جنگ ستارگان: شوالیههای جمهوری قدیم (HK-47- Star Wars: Knights of the Old Republic): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد، ولی نمیخواستم تعداد رباتها بیش از یک مورد باشد.
مرد عنکبوتی و جوکر از مجموعهی بتمن: آرخام (Spider-Man & Joker – Batman Arkham Series): هیچکدام شخصیت ویدئوگیم نیستند
رومن و بروسی – جیتیای ۴ (Roman & Brucie – GTA IV): میتوانستند در فهرست حضور داشته باشند.
دکستر – مجموعهی جک (Dexter – Jak Series): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
گالا – افسانههای لگایا (Gala – Legend Of Legaia): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
زیگبار/بریگ، اکسل/لیا – مجموعهی کینگدام هارتس (Xigbar/Braig & Axel/Lea – Kingdom Hearts): ببخشید، از آنها خوشم نیامد.
بری استکفرایز – مجموعهی بری استکفرایز (Barry Steakfries): اطلاعات کافی دربارهی او نداشتم.
وودو وینس – وودو وینس (Voodo Vince): اطلاعات کافی دربارهی او نداشتم.
کورت هکتیک – امدیکی (Kurt Hectic – MDK): اطلاعات کافی دربارهی او نداشتم.
لو ونگ – مجموعهی جنگجوی سایه (Lo Wang – Shadow Warrior): اطلاعات کافی دربارهی او نداشتم.
گلایدر – آسمانهای آرکادیا (Glider – Skies of Arcadia): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
گریسون – بولتاستورم (Grayson – Bulletstorm): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد، ولی زیادی شبیه به دوک نیوکم است.
ادی ریگز – افسانهی خشن (Eddie Riggs – Brutal Legend): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
زیک – بدنام (Zeke – Infamous): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
تراویس تاچداون – دیگر قهرمانی در کار نیست (Travis Touchdown – No More Heroes): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد، ولی چیز خاصی برای گفتن دربارهی او نداشتم.
شاهزاده – شاهزادهی پارسی (Prince – Prince of Persia): در نظرم او قرار نبود بامزه باشد.
دثاسپنک – دثاسپنک (DeathSpank): شخصیتهای مشابه زیادی در فهرست حضور دارند.
اسکوتر – سرزمینهای مرزی (Scooter – Borderlands): در نظرم او بامزه نبود.
گویندهها – دنیای دیوانه (Announcers – MadWorld): شخصیت واقعی نیست.
شرور – سرب بخور: بازگشت مت هزارد (The Villain – Eat Lead – Return of Matt Hazard): اطلاعات کافی دربارهی او نداشتم.
موگلها – فاینال فانتزی (Moogles – Final Fantasy): آنها بامزهبازی درمیآورند، ولی خارج از بطن بازی بامزه نیستند. یعنی نمیتوانند استندآپ اجرا کنند.
کانکر – کانکرز بد فر دی (Conker – Conker’s Bad Fur Day): مسلماً میتوانست در فهرست حضور داشته باشد. اگر فهرست طولانیتر بود، مقام ۱۱ فهرست به او تعلق پیدا میکرد.
کالیپسو – توییستد متال (Calypso – Twisted Metal): مسلماً میتوانست در فهرست حضور داشته باشد. اگر فهرست طولانیتر بود، مقام ۱۲ فهرست به او تعلق پیدا میکرد.
ابیسومارو – نینجای عرفانی با بازی گوئمون (Ebisumaru – The Mystical Ninja Starring Goemon): هیچ اطلاعاتی دربارهی او ندارم.
دیمون بیرد – چرخدندههای جنگ (Damon Baird – Gears of War): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد، ولی زیادی شبیه به دوک نیوکم است.
نوک اوساگیمارو – مجموعهی هک (Nuke Usagimaru – .hack): پیشهی واقعیاش در بازی کمدین استندآپ است، برای همین گنجاندن او در فهرست زیاد خلاقانه نبود.
دیدهبان (یا حتی نیمی از کلاسهای بازی) – تیم فورترس ۲ (Scout – Team Fortress 2): آنها بابت کارهایی که انجام میدهند بامزهاند، وگرنه پتانسیل خاصی برای اجرای استندآپ ندارند.
هیدس – کید ایکاروس آپرایزینگ (Hades – Kid Icarus Uprising): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد، ولی زیادی شبیه به منی است.
میرور بی – پوکمون کولیسیوم (Miror B. – Pokemon Coliseum): اطلاعات کافی دربارهی او نداشتم.
گرگ فرشتهی مرگ – کانکرز بد فر دی (Gregg the Grim Reaper – Conker’s Bad Fur Day): میتوانست در فهرست حضور داشته باشد.
زانتیا – افسانهی کیراندیا (Zanthia – Legend of Kyrandia): من یکی از طرفداران پروپاقرص او هستم. شاید اگر فهرست طولانیتر بود، او جایگاه ۱۳ را به خود اختصاص میداد. ولی شخصیتهای زیادی از این ژانر در فهرست حضور دارند.
فافول – ماریو و لوییجی (Fawful – Mario & Luigi): اطلاعات کافی دربارهی او نداشتم.
نیک کنگ – جنایت واقعی: لسآنجلس (Nick Kang – True Crime: LA): بهنظرم او زیادی ساده و کمعمق بود.
منبع: GameFAQs