۱۰ بازی برتر که از DOOM تقلید کردند؛ اجداد بازیهای اولشخص
بازی «دووم» (DOOM) ساختهی استودیوی «اید سافتویر» (id Software) نهتنها بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیهای تیراندازی اولشخص شناخته میشود، بلکه بهجرأت میگوییم یکی از تأثیرگذارترین بازیهای کل تاریخ است. درست است که بازی دووم اولین بازی اولشخص تاریخ نیست و خود استودیوی اید سافتویر قبل از قسمت اول دووم، بازی «ولفنشتاین سهبعدی» (Wolfenstein 3D) را ساخته (حتی ولفنشتاین سهبعدی هم اولین بازی اولشخص تاریخ نیست) اما بلوغ سبک تیراندازی اولشخص با ساخت بازی دووم رقم خورد.
اثرگذاری باورنکردی دو قسمت اول بازیهای دووم روی دنیای بازیهای ویدیویی بدون شک ارتباط محکمی با کیفیت بهشدت بالای این دو بازی دارد. صحبت کردن دربارهی عظمت دو قسمت اول دووم اصلا ساده نیست. نمیدانیم از اسلحههای قدرتمند و متنوع این بازیها صحبت کنیم، از دشمنان بازی بگوییم که هر کدام از آنها نقاط ضعف و قدرت خود را دارند یا طراحی مراحل شگفتانگیز بازیهای دووم را توضیح دهیم. بر خلاف ظاهر سادهی بازیهای دووم، تجربهی آنها به استفادهی بالایی از مغز نیاز دارد. باید دشمنان را اولویتبندی کنید و با استفاده از اسلحههای مناسب به مصاف آنها بروید و لابهلای مبارزات، در نقشهی پیچیدهی این بازیها که پر از جایزه هستند، به دنبال کلیدها و راههای خروجی بگردید.
تعریف کردن المانهای برجستهی دو قسمت اول بازیهای دووم به مطلبی جدا نیاز دارد و در یکی دو جمله اصلا ممکن نیست. دو قسمت اول بازیهای دووم به قدری در زمان خود بزرگ شدند که یکی از نمادهای اصلی دههی نود میلادی به حساب میآیند. این بازیها بهقدری خوشساخت هستند که هنوز هم بعد از نزدیک به سه دهه میتوانید آنها را تجربه کنید و از گیمپلی محشرشان لذت ببرید. بازیهایی که بعد از ۲۸ قابلبازی میمانند بسیار کمتعداد هستند و این موضوع نشاندهندهی مرغوبیت کمنظیر آنها است.
در تمام تاریخ بشر اثبات شده که هرگاه موفقیتی رخ بدهد افراد دیگری هم سعی میکنند با تقلید از آن، تلاش کنند تا نتایج مشابهی را تولید کنند. این موضوع به طور کامل دربارهی بازی کلاسیک دووم صدق میکند. بعد از عرضهی این بازی تیمهای زیادی تلاش کردند تا با استفاده از فرمول بازی دووم و ایجاد تغییرات دلخواه، آثار جدید را خلق کنند. اهل دل بودن تیم سازندهی بازی دووم و اشتراکگذاری سورس کد موتور بازی دووم هم این فرایند را بهتر کرد و تا چند سال بعد از آمدن بازیهای کلاسیک دووم، آثار اولشخص زیادی که از نظر گیمپلی شباهت زیادی به بازیهای دووم دارند منتشر شدند. ساخت این آثار منجر به تربیت شدن بخش بزرگی از بازیسازهای امروزی شد و حقیقتا بسیاری از بازیسازهای معروف کار خود را از ساخت کلونهای بازی دووم شروع کردند.
اثرگذاری بازی دووم در دنیای بازیهای ویدیویی به قدری زیاد بود که در تمام آن سالها اگر بازیکنان یک اثر اولشخص جدید میدیدند آن را «دووم کلون» (DOOM clone) خطاب میکردند. دووم کلونها بازیهایی بودند که با الهامگیری مستقیم از روی بازی دووم ساخته شده بودند و به جای اینکه از این موضوع خجالت بکشند، تلاش میکردند تا المانهای بازی دووم را به بهترین شکل ممکن بازسازی کنند؛ المانهایی مانند دشمنان متنوع و نقشههای پیچیده که دربارهی آنها صحبت کردیم. این بازیها بیچون و چرا مبدأ اصلی سبک تیراندازی اولشخص هستند و سبکی که امروزه به این نام میشناسیم، با ساخته شدن این بازیها کار خود را شروع کرد.
بهجز بازیهای کلاسیک دووم، بازیهای دیگری هم وجود دارند که سرچشمهی یک سبک خاص به حساب میآیند. مانند بازیهای مترویدوانیا که با الهامگیری از المان بازیهای متروید و کسلوانیا ساخته میشوند یا بازیهای روگ-لایک که به پیروی از یک بازی قدیمی به نام «روگ» (Rouge) خلق میشوند. همین حالا هم ماجرای مشابهی در جریان است و بازیهایی که مبارزات و درجهی سختی مشابهی با بازیهای دارک سولز دارند «سولز-لایک» خطاب میشوند.
البته بازیهای تیراندازی اولشخص اولیه یا همان دووم کلونها حس و حالی مختص به خود را دارند و در آن زمان بازیهای تیراندازی اولشخص هنوز تنوع فعلی را نداشتند و تمام بازیهای دووم کلون المانهایی که از دوومهای یک و دو تقلید شدهاند را در خود دارند و دلیل خاص بودن حس تجربهی این بازیها همان المانهای بازیهای کلاسیک دووم است. بررسی کردن این بازیها میتواند کمک کند که درک بهتری از سرچشمهی سبک تیراندازی اولشخص داشته باشیم. البته به دلیل خاص بودن بازیهای دووم کلون، تجربهی آنها هنوز هم میتواند برای طرفداران سبک بازیهای اولشخص جذاب باشد.
بعد از عرضه شدن بازیهایی مانند Half-life ،System Shock 2 و Deus Ex گیمرها متوجه شدند که پتانسیل بازیهای اولشخص بیشتر از چیزی است که در کلونهای بازی دووم مشاهده شده بود و به مرور زمان اصطلاح «دووم کلون» کنار گذاشته شد. در سالهای بعد با آمدن قسمت اول سری بازیهای Halo مسیر کلی بازیهای تیراندازی اولشخص به شکل قابلتوجهی تغییر کرد و این بازیها سرراستتر شدند. همچنین با آمدن قسمت چهارم سری بازیهای کال آو دیوتی، بازیهای اولشخص سینمایی شدند و این سبک وارد فاز جدیدی شد.
در یکی دو سال گذشته و بهخصوص بعد از آمدن بازیهای Wolfenstein: The New Order و قسمت جدیدی از سری دووم در سال ۲۰۱۶، موج جدید از بازیهای اولشخص کار خود را شروع کردند. این روزها میتوانیم بازگشت بازیهای اولشخص به ریشهها را ببینیم. بازیهای مختلفی در حال ساخته شدن هستند که به طور مستقیم مشابه بازیهای تیراندازی اولشخص کلاسیک ساخته میشوند و با تجربهی این بازیها میتوانیم حس و حال منحصربهفرد شوترهای اولشخص اولیه را لمس کنیم.
در ادامه لیستی از بهترین و مهمترین بازیهای اولشخص کلاسیک داریم. همانطور که گفتیم در چند سال بعد از عرضهی دو قسمت اول سری بازیهای دووم تعداد بسیار زیادی از بازیهای دووم کلون منتشر شدند. بازیهایی که در این لیست جمعآوری کردهایم یک سر و گردن از دیگر دووم کلونها بالاتر هستند و تجربهی اکثر از آنها همین حالا هم لذتبخش است. از آنجا که این روزها بازار بازیهای مدرنی که از بازیهای اولشخص کلاسیک الهام گرفتهاند گرم شده، در کنار برخی از بازیهای این لیست دنبالهرو امروزیاشان را آوردهایم. در صورتی که تجربهی بازیهای اولشخص قدیمی را دوست دارید به هیچوجه این بازیها را از دست ندهید.
۱۰. Star Wars: Dark Forces
با توجه به اینکه در دهههای گذشته دهها بازی بر مبنای دنیای فیلمهای جنگ ستارگان ساخته شدهاند اصلا دور از ذهن نیست که حداقل یکی از اینبازیها با الهام گرفتن از بازی دووم ساخته شده باشد. تنها یک سال از ساخته شدن قسمت اول دووم گذشته بود که بازی جنگ ستارگان: نیروهای تاریک آمد و موفق شد تا حس و حال بازیهای استودیوی اید سافتویر را در دنیایی جدید ایجاد کند. اکثر بازیهای اولشخص آن دوران خشونت بالایی داشتند و بسیاری از بازیکنان کم سن و سال نمیتوانستند به آنها دست پیدا کنند؛ به همین دلیل آمدن یک بازی جنگ ستارگان که گیمپلی مشابه با بازیهای دووم داشت کمک بزرگی بود به بچههایی که دوست داشتند دووم بازی کنند.
جالب است بدانید که استودیوی لوکاس آرتز (سازندهی فیلمهای جنگ ستارگان) در سالهای اولیهی فعالیت خود دامنهی وسیعی از بازیهای معرکه را تولید کرده. در حال حاضر جایگاه لوکاس آرتز در دنیای بازیهای ویدیویی به طور کلی در واگذاری حق ساخت بازیهای جنگ ستارگان و ایندیانا جونز خلاصه میشود اما در آن دوران بازیهای ماجرایی با ارزشی مانند گریم فندنگو و جزیرهی میمون از آثار استودیوی لوکاس آرتز به دست این استودیو ساخته شدند.
۹. Disruptor
هستهی مرکزی بازی دیسراپتور همان هستهی مرکزی گیمپلی بازیهای کلاسیک دووم است. البته این بازی ویژگیهای مخصوص خود را نیز دارد. برای مثال اسلحههای منحصربهفردی در این بازی وجود دارند و از آن مهمتر، شخصیت این بازی مهارتهای ذهنی دارد. این مهارتها، تنوع جدیدی را در گیمپلی بازیهای اولشخص آن دوران ایجاد میکنند و باعث میشوند که این بازی یکی از آثار جذاب شبیه به دووم باشد.
بد نیست از سازندگان این بازی یاد کنیم. بازی دیسراپتور توسط استودیوی «اینسومنیاک گیمز» (Insomniac Games) ساخته شده. استودیویی که بازیهای Ratchet and Clank ،Spyro the Dragon و دو بازی اخیر مرد عنکبوتی برای کنسول پلیاستیشن ۴ را در کارنامهی خود دارد. با وجود اینکه امروزه این استودیو به ساخت بازیهای ماجرایی معروف شده اما اولین بازی ساخته شده به دست آن، یک بازی اکشن اولشخص است. البته بازی دیسراپتور آخرین بازی تیراندازی اولشخص این استودیو نیست و سالها بعد از آن سری بازیهای Resistance به دست این استودیو ساخته شدند.
۸. Rise Of The Triad: Dark War
ممکن است که کیفیت بازی Rise Of The Triad از دیگر بازیهای این لیست پایینتر باشد اما اهمیت این بازی باعث میشود که اسم آن را بیاوریم. این بازی در ابتدا قرار بود دنبالهی بازی ولفنشتاین سهبعدی باشد اما تیم اید سافتویر به دلیل تمرکز روی ساخت بازی دووم بیخیال عرضهی آن شدند. به دنبال لغو عرضهی این بازی چند تن از اعضای تیم اید سافتویر استودیوی جدیدی را به نام «آپوجی سافتویر» (Apogee Software) تأسیس کردند و این بازی را بدون اسم ولفنشتاین عرضه کردند. استودیوی آپوجی سافتویر در ادامه به ۳D Realms تبدیل شد؛ یکی از بزرگترین استودیوهای سازندهی بازیهای اولشخص کلاسیک.
خود بازی Rise Of The Triad بسیار ساده است و بهجز ویژگی انتخاب شخصیت اصلی بازی، امکانات آنچنانی ندارد. در حقیقت این بازی با استفاده از موتور بازیسازی ولفنشتاین سهبعدی ساخته شده و محدودیتهای بیشتری در مقایسه با بازیهایی که با استفاده از موتور بازی دووم ساخته شدهاند دارد. دنبالهای برای این بازی در سال ۲۰۱۳ منتشر که بازخوردهای خوبی دریافت نکرد. البته همین چند ماه پیش تیم ۳D Realms اعلام کردند که قرار است بازی Rise Of The Triad برای کامپیوتر و کنسولهای نسل هشتم دوباره عرضه شود.
۷. Strife
استریف یکی از متفاوتترین بازیهای موجود در این لیست است. این بازی در سال ۱۹۹۶ توسط استودیوی Rogue Entertainment ساخته شده. بازی استریف از نظر کنترل و گیمپلی، ظاهری شبیه به دیگر بازیهای اولشخص آن دوره است. تفاوت بازی استریف با دیگر بازیهای مقلد دووم در عناصر نقشآفرینی موجود در این بازی و وجود داشتن پدیدهای به نام «داستان» است. در این بازی میتوانید با شخصیتهای دیگر گفتوگو داشته باشید و ماموریتهای جانبی را دنبال کنید.
البته گیمپلی بازی استریف در اصل شبیه به دیگر بازیهای اولشخص است و در آن به اندازهی کافی تیراندازی داریم ولی اینکه تمام این بازی در تیراندازی خلاص نمیشود تنوعی جالب است. معمولا در بازیهای اینچنین عادت داریم که به هر جنبندهای حمله کنیم اما بازی استریف از این قاعده پیروی نمیکند و حین بازی کردن آن کارهای بیشتری از جنگیدن میتوان انجام داد. چند سال پیش نسخهی کامل این بازی برای کامپیوترهای شخصی به شکل دیجیتالی عرضه شد و امسال هم دارندگان کنسول نینتندو سوییچ همان نسخهی کامل را برای کنسول خود دریافت کردند.
۶. Heretic
بازی هرتیک بازیکنان را به دنیایی فانتزی میبرد. در این بازی به جای اینکه با استفاده از اسلحههای گرم حساب شیاطین را در سیارههای دیگر برسید، با استفاده از اسلحههای جادویی در دنیایی فانتزی-قرون وسطایی به جنگ با هیولاها میروید. این بازی توسط استودیوی Raven Software ساخته شده. این استودیو هنوز هم فعال است و در سالهای گذشته وظیفهی ساخت نسخهی بازسازی شدهی بازی کال آو دیوتی ۴ را داشته و در ساخت دیگر بازیهای جدید کال آو دیوتی با شرکت اکتیویژن همکاری داشته.
کیفیت بالای این بازی باعث شد تا محبوبیت بالایی میان گیمرهای آن زمان پیدا کند. البته تنها دلیل محبوبیت این بازی کیفیت بالای آن نیست و این بازی برای پلتفرمهای مختلفی از جمله ویندوز، داس، مک، پلیاستیشن ۱، سگا ساترن و نینتندو ۶۴ منتشر شده. چند سال پیش هم بازی Amid Evil منتشر شد که در ساخت این بازی به طور کامل از هرتیک الهام گرفته شده.
۵. Shadow Warrior
چه میشود اگر گیمپلی بازی دووم را بهعنوان یک نینجا که به انواع سلاحهای سرد و گرم مجهز است تجربه کنیم؟ Shadow Warrior نتیجهی این ترکیب است. تمام بازیهای دنبالهرو دووم سخت هستند اما این بازی در میان تمام این بازیهای سخت از چالشبرانگیزترینها به شمار میرود. ماجرای این بازی دربارهی لی ونگ است که بعد از کشته شدن استادش توسط شرکت بزرگی که در حال تصرف دنیا است تصمیم میگیرد که یکه و تنها به نبرد برود و هر چیز سر راه خود را نابود کند. وجود همین یکی دو خط داستان در بازیهای اولشخص آن دوران چندان عادی نیست اما واقعگرایانه که نگاه کنیم، این داستان فقط بهانهای برای ارایهی یک گیمپلی سریع و پرهیجان است.
گیمپلی بازی Shadow Warrior واقعا سریع است و حتی یک ثانیه غفلت در آن میتواند به قیمت جان بازیکن تمام شود. در عوض این سختیها، استاد شدن در این گیمپلی حس موفقیت بزرگی با خود دارد و از آن مهمتر، در این بازی میتوان دشمنان را با کاتانا به دو نیم تقسیم کرد! سال ۲۰۱۳ یک بازنگری (ریبوت) برای بازی Shadow Warrior منتشر شد که بازخوردهای نسبتا خوبی دریافت کرد. بازنگری Shadow Warrior دنبالهای دریافت کرد که از بازی قبلی بهتر بود. امسال قرار است نسخهی سوم بازیهای جدید Shadow Warrior منتشر شود و بر اساس چیزی که تا به حال از تریلرها دیدهایم، Shadow Warrior جدید معرکه است.
۴. Blood
بازی بلاد با اختلاف تاریکترین بازی تیراندازی اولشخص دورهی خود است. اتمسفر این بازی حسابی سنگین است و در برخی از بخشها حتی ترسناک هم میشود. کمی قبل گفتیم که بازی Shadow Warrior سخت است؛ بازی بلاد حتی از Shadow Warrior هم سختتر است و به عقیدهی بسیاری از بازیکنان سختترین کلون دووم به حساب میآید. لابهلای این بازی یک طنز تلخ و تاریک وجود دارد و این طنز بهخوبی در شخصیت اصلی بازی دیده میشود. شخصیت اصلی بازیهای تیراندازی اولشخص آن دوره غالبا عصبانی و خفن هستند اما شخصیت اصلی بازی بلاد یک روانی به تمام معناست. او در هر کجای بازی دیالوگهایی دارد که مو به تن سیخ میکنند و به هنگام منفجر کردن دشمنان خندههای هیستریک سر میدهد.
در سال ۲۰۱۹ نسخهی کامل بازی بلاد تحت عنوان Blood: Fresh Supply منتشر شد. البته بهترین چیز مرتبط با بازیهای اولشخص کلاسیک در چند سال گذشته رخ داده، عرضه شدن بازی Dusk است. این بازی به شکل جدی از بلاد الهام گرفته و بهجرأت میگوییم یکی از بهترین بازیهای جدیدی است که به پیروی از بازیهای اولشخص قدیمی ساخته شده. بازی Dusk حتی بیشتر از یک بازی با المانهای نوستالژی است و به خودی خود یکی از بهترین بازیهای اولشخص موجود به حساب میآید.
۳. HeXen: Beyond Heretic
همانطور که احتمالا از اسم این بازی حدس زدهاید، بازی هکسن دنبالهی بازی هرتیک است. با وجود اینکه بازی هرتیک شباهت زیادی به بازی دووم و دیگر بازیهای همردهی خود دارد، دنبالهی آن حسابی تغییر کرده و خاصتر از دیگر بازیهای اولشخص آن دوره است. فراموش نکنیم که بگوییم بازی هکسن از بازیهای سختتر آن دوره و یکی از پیچیدهترین بازیهای اولشخص کلاسیک است.
چیزی که بازی هکسن را از دیگر بازیهای اولشخص کلاسیک متمایز میکند وجود شخصیتهای مختلف در این بازی است. برای تجربهی این بازی میتوان شخصیت بازی را از میان سه کلاس جنگجو، جادوگر و راهب انتخاب کرد. برجستهترین ویژگی بازی هکسن نقشههای بسیار پیچیدهی این بازی و مرتبط بودن مراحل آن با یکدیگر است. تقریبا تمام کلونهای دووم خطی هستند اما مراحل بازی هکسن به یکدیگر متصل هستند. سال ۱۹۹۸ قسمت دوم بازی هکسن منتشر شد و امسال قرار است دنبالهی معنوی این بازی به نام Graven عرضه شود.
۲. Marathon 2: Durandal
بازی ماراتن ۲ بهعنوانی یکی از بهترین بازیهای قدیمی سیستمعامل مک شناخته میشود. البته این بازی یک سال بعد از عرضه شدن برای دیگر پلتفرمها نیز منتشر شد. قسمت اول بازی ماراتن با مشکلات فراوانی درگیر است اما تقریبا تمام این مشکلات در بازی دوم رفع شدهاند. طوری که بازی ماراتن ۲ یکی از بهترین بازیهای اولشخص کلاسیک است. یکی از ویژگیهای برجستهی بازی ماراتن ۲ وجود داستانی غنی و پرجزئیات در این بازی است؛ چیزی که در میان بازیهای کلاسیک اولشخص اصلا متداول نیست.
به یاد دارید که گفتیم بازی هیلو یکی از دلایل اتمام دوران بازیهای اولشخص تحت تأثیر دووم است؟بازی ماراتن توسط استودیوی بانجی ساخته شده. استودیویی که سازندهی پنج قسمت اول سری بازیهای هیلو و یکی از اصلیترین عوامل اتمام دوران طلایی بازیهای اولشخص کامپیوتری است. این پایان آغاز دورهی جدیدی بود که به خوب یا بد بودن آن کاری نداریم.
۱. Duke Nukem 3D
بدون شک بزرگترین بازی اولشخص همدورهی دووم چیزی نیست بهجز Duke Nukem 3D. این بازی سه سال بعد از عرضهی قسمت اول دووم، در سال ۱۹۹۶ عرضه و به سرعت به یکی از بزرگترین بازیهای اولشخص آن دوران تبدیل شد. بازی Duke Nukem 3D به قدری بزرگ شد که به طور جدی با بازیهای دووم رقابت میکرد. سازندگان این بازی تلاشهای زیادی در ایجاد تفاوت میان بازی خود و دووم کردند. برای مثال در این بازی مناطق روباز زیادی وجود دارد و شخصیت اصلی این بازی بر خلاف «دووم گای»، حسابی پرحرف و شنگول است.
دربارهی بازی Rise Of The Triad گفتیم که استودیوی سازندهی آن نام خود را به ۳D Realms تغییر داد. استودیوی ۳D Realms سازندهی بازی Duke Nukem 3D است و هنوز هم در عرصهی ساخت بازیهای جدید فعالیت دارد. این استودیو دو سال پیش بازی Ion Fury را منتشر کرد که به وضوح دنبالهی معنوی Duke Nukem 3D است. بازی Ion Fury از بهترین بازیهای اولشخص مدرن که به بازیهای کلاسیک شباهت دارند است و در ساخت آن از موتور خود بازی Duke Nukem 3D استفاده شده تا حس و حال شبهکلاسیک این به بهترین شکل ممکن القا شود.
در این مطلب تقریبا به تمام بازیهای جدیدی که شبیه به بازیهای اولشخص کلاسیک ساخته شدهاند اشاره کردیم. البته دو بازی باقی ماندند که دلمان نیامد از آنها یادی نکنیم. اگر به بازیهای اینچنین علاقه دارید حتما بازیهای Prodeus و WRATH: Aeon of Ruin را دریابید که بهترتیب با الهام از بازیهای اولیهی دووم و Quake ساخته شدهاند. البته ساخت این دو بازی هنوز کامل نشده و فعلا فقط به نسخههای اولیهی آنها دسترسی داریم. با این وجود هر دو بازی حسابی محشر هستند و گیمپلی واقعا سرگرمکنندهای دارند.
اگه سبکش مثل دووم باشه دلیل نمیشه که ازش تقلید کرده باشه
قطعا تو لیست شما جای بازی
catacomb abyss
خالی هستش.من سال ۱۳۷۳ رو کامپیوتر IBM 486 بازیش کردم.سفارش بریتانیا بود و رو خود pc این بازی و پرینس آف پرشیا نصب بودن.
این بازی که شما میگی حتی از doom هم قدیمی تره!
بازی Heretic و hexen هر دوتاشون خیلی خیلی خیلی جالب و قشنگن ، من از بچگی هر دوتاشون رو بازی کردم ، واقعا حرف ندارن
Quake به عنوان یک بازی اول شخص که سال ۱۹۹۶ ریلیز شده سبک خاصی از این بازی هارو داشت که ساعتها من پای pc سرگرم می کرد اولین بازی بود که من توش چیت کردم :))))
ماینکرفت هم همینطور
چجوری اخه؟!
چیه ماینکرفت به تیراندازی اول شخص قدیمی سبک دووم میخوره؟؟؟!!!
دوست رتروباز عزیز؟؟؟
تو دیگه چی میگی آخه ماینکرافت چه ربطی به دووم داره نوب اعظم