جزئیات پنهان فیلم «جنگ فردا» آیندهای تاریکتر را آشکار میکند
دن در زمان حال یک کهنه سرباز جنگ عراق، معلم زیستشناسی و پدر و همسری فداکار است اما هنگامی که فیلم در صحنهای اسناد او را نشان میدهد، یکی از آنها چیز خاصی را افشا میکند و آن یک سند حقوقی مربوط به اتهام خشونت خانگی علیه همسر او، امی (بتی گیلپین) است.
هشدار: در این مطلب احتمال لو رفتن داستان فیلم وجود دارد
در سال ۲۰۲۲، گروهی از مسافران زمان با پیامی ناخوشایند به زمان حال میآیند. آنها به شخصیتهای جنگ فردا در زمان حال اطلاع میدهند که طی ۳۰ سال، بشر در جنگ علیه یک دشمن بیگانه شکست میخورد.
- ۸ سؤال بزرگ که فیلم «جنگ فردا» به آنها پاسخ نداده است
- «جنگ ستارگان: خیزش اسکایواکر» نتوانست منتقدان را راضی کند
این بیگانگان در آستانه منقرض کردن انسانها قرار دارند، بنابراین این افراد تصمیم میگیرند برای جذب شهروندان به منظور کمکرسانی در جنگ، به زمان گذشته سفر کنند. دن برای یک دوره هفت روزه به زمان آینده میآید. او در آنجا به یک فرمانده (ایوان استراوفسکی) برمیخورد که همان دخترش موری در گذشته است. موری در ابتدا کمی مراعات میکند اما سرانجام در مورد دوران تاریکی که با پدر خود در کودکی داشته با او صحبت میکند.
این دوران تاریک برای دن آشناست، زیرا مشابه همان تجربه است که با پدرش، جیمز (جی کی سیمونز) سالها قبل داشته است. این سند خشونت خانگی نشان میدهد آیندهی دن تاریکتر از آن است که او تصور میکند و او را به یاد پدرش میاندازد. هر چقدر دن سعی میکرد مثل پدرش نباشد و هر چقدر هم که از پدرش کینه داشت، همه چیز کاملا برعکس میشود و دن هم دقیقا همان خشونت و افسردگی را لمس میکند. این موضوع نشان میدهد که مأموریت نجات فیلم جنگ فردا برای دن، نه فقط به معنای واقعی بلکه از نظر عاطفی هم مهم است.
در اوایل جنگ فردا، مشخص شد که پدر دن در دوران کودکی او را رها کرده است و همانطور که انتظار میرفت، تأثیر بدی بر دن گذاشت. حتی او نامخانوادگی خود را تغییر داد تا هر چه بیشتر از پدرش جدا شود. جیمز سرانجام به دن توضیح داد که وقتی او از جنگ ویتنام بازگشت، دیگر آن مرد سابق نبود. عصبانی و خشن شده بود و نمیتوانست راهی پیدا کند تا خشم خود را کنترل کند. بنابراین تنها کاری را که میتوانست بکند انجام داد و رفت و به دن گفت: «تو در تمام زندگی خود از من عصبانی بودی، چون من تو را ترک کردم اما اگر میماندم شرایط برای تو و مادرت بدتر از این میشد.»
در فیلم میبینیم که دن یک رابطهی مثبت و عاشقانه با امی و دخترش موری دارد. او سخت تلاش کرد تا زندگی خوبی را که خودش و مادرش نداشتند به خانوادهاش هدیه دهد اما سند اتهام خشونت خانگی، آینده دلخراش دن را نشان میدهد. او مانند پدرش عصبانی و بد دهن شد اما برخلاف او مصمم بود که بماند و در نهایت اوضاع را برای خانوادهاش بدتر کرد. در پایان، پدری که دن تمام عمر خود را با نفرت نسبت به او گذرانده بود، بهترین تصمیم را گرفته بود. این سند ثابت میکند که آینده دن حتی تاریکتر از جیمز است و در نهایت به مرگ او منجر میشود.
این یک چرخه معیوب است، چرا که دن تأثیرات مخرب اقدامات آینده خودش بر موری را میداند. درست همانطور که با پدر خودش چنین تجاربی را داشته است و وقایع فیلم به او نشان میدهد که چقدر آسان است تا به آیندهای ناگوار دچار شود. این چیزی است که به او انگیزه میدهد تا در پایان جنگ فردا پدرش را ببخشد. مأموریت او در آینده و سیبری بیرحمانه بود اما به دست آوردن درک نسبت به شرایط پدرش، تنها راه محافظت از خانواده بود و او را مطمئن میکرد تا به آن شخصیت بد تبدیل نشود.
منبع: Screenrant