نقد فیلم تیتی؛ تو که به ابرای سیاهی و به بادهای بدی میخندی
وسط دیدن فیلمهای جشنواره که به نظر میرسد از آدمها متنفرند و عاشق تصویر کردن رذایل انسانی و حماقتها و چرکیهای زندگی هستند، تماشای فیلم «تیتی» اثر آیدا پناهنده شبیه وزش نسیم بهاری در هوای گرم خفهی تابستانی بود. این تنها فیلم جشنوارهی امسال است که میشود با خیال راحت دیدنش را توصیه کرد و تلقی درستی هم از فیلم زنانه دارد.
در نقد فیلم تیتی خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
بگذارید اول یک مقدمه دربارهی فیلمهای موسوم به زنانه بگوییم. در سالهای اخیر بهخصوص بعد از راه افتادن جنبشهای ضدتعبیض جنسیتی و جنبشهای مخالفت با آزارهای جنسی، ساختن فیلمهایی با محوریت مظلومیت زنان رواج پیدا کرد. همین امسال فیلم «ابلق» نرگس آبیار تلقی نادرست از ماجرای حمایت از زنان است. کاراکتر اصلی این فیلمها زنان هستند و سوژهی کلی آنها شرح قدرت یا بیشتر از آن مظلومیت زنان. وسط فیلمهای این جریان «تیتی» آیدا پناهنده به لحاظ مضمونی جای درستی میایستد و کاراکتر زنی همدلیبرانگیز و در عین حال قدرتمند و مسلط به اوضاع خلق میکند.
میگویند تیتی خل و چل است اما واقعیت اینجاست که در عین سادگی زنی بهشدت قدرتمند است که با طبیعت همراه و همگام است. او تنها کاراکتر کامل فیلم است که مردان کنارش اتفاقا آدمهایی هستند که زندگی بلد نیستند و در زندگیشان نقصی دارند.
فیلم با نمایی از دست تیتی آغاز میشود که با نور خورشید بازی میکند. همین نشانهای است که چطور تیتی از جهان اطرافش، از نور خورشید و جزئیات لذت میبرد. آشنایی او با ابراهیم همان اول اتفاق میافتد. چه چیزی در ابراهیم وجود دارد که تیتی را به سمت او جلب میکند؟ به گمانم آن بادکنک قرمز که با روحیهی سادهی دوستداشتنی تیتی همخوانی دارد. تیتی از دیدن مردی که یک دوچرخهی رنگی و یک بادکنک قرمز در دستش است لذت میبرد.
داستان که جلوتر میرود گرههایی سر رابطهی تیتی و ابراهیم ایجاد میشود. امیرساسان نامزد تیتی و گیلدا زنی که تصور میکنیم زن ابراهیم است. به علاوه تیتی بیسواد است و ابراهیم استاد فیزیک. فیلم پناهنده بدون اینکه در دام داستانی سانتیمانتال بیفتد یا بیمنطق جلوه کند رابطهی دو کاراکتر را پیش میبرد. هر چند این وسط ابراهیم قطب نسبتا خنثی فیلم است و شخصیتپردازی او نسبت به بقیهی کاراکترهای فیلم ضعیفتر است.
با ورود امیرساسان با بازی خوب هوتن شکیبا فیلم دوباره جان تازهای میگیرد. شبیه این است که روی یک تابلو با رنگها سرد ناگهان رنگ قرمز پاشیده شود. همین اتفاق هم میافتد. تیتی برای دیدن امیرساسان لباس قرمز به تن میکند. ریتم آرام فیلم تندتر میشود.
امیرساسان یکی از بهترین ضدقهرمانهای این سالهای سینمای ایران است. ضدقهرمانی که در عین همهی آزارهایش نسبت به تیتی میتوانیم با او همدردی کنیم. معلوم است که تیتی را دوست دارد ولی این دوست داشتن مانع از سوءاستفاده از زن نمیشود. در مسلک امیرساسان تیتی میتواند برایش پول دربیاورد و در عوض امیرساسان نازش را بکشد و برایش کفش سفید بخرد. امیرساسان میتواند دیوانهسریهای تیتی را تحمل کند به شرط آنکه پای مرد دیگری وسط نباشد.
فیلم مجموعهای است از بازیهای دلچسب از هوتن شکیبا در نقش مرد لات پرشر و شور با احساسات ضد و نقیض، پارسا پیروزفر در نقش مردی آرام و تحصیلکرده که به نظر میرسد زندگی کردن را بلد نیست و بازی درخشانی از الناز شاکردوست که معصومیت و قدرت و شوخطبعی تیتی را به تصویر میکشد. لهجهاش عالی است اما چیزی که بازیش را استثنایی میکند قدرتش در لهجه نیست. حرکات بدن و میمیک صورت است که خیلی ظریف احساساتش را به تصویر میکشد. سادگیش وقتی به ابراهیم میگوید که از او خوشش میآید، فحش دادنهایش به جیرودی، مراقبتش از ابراهیم و دلشکستگیش وقتی به خانهی ابراهیم میرود.
کارگردانی آیدا پناهنده به فرم فیلمهای اروپای شرقی است. ریتم آرام و قابهایی که از طبیعت در آنها استفاده میشود، لانگشاتهای خلوت که کاراکترها گوشهای از آن هستند و موسیقی بینظیر علیرضا افکاری که بر فیلم سوار نمیشود اما همراهی دلپذیری را با قابهای زیبای فرشاد محمدی ایجاد میکند. اصلا «تیتی» یکبار دیگر یادمان میآورد که فرشاد محمدی چه فیلمبردار درجه یکی است و قابهای فیلم جزء معدود تصاویر به یادماندنی این جشنواره است.
مثبتترین نکتهی فیلم ولی خلق کاراکتری مثل تیتی است. زنی که میتواند آنقدر ساده باشد که مردش رحمش را به دیگران اجاره بدهد و او آگاهانه بپذیرد که پول سر سفره بیاورد تا مرد جای دیگری نرود، زنی که میتواند آنقدر مومن باشد که یک شب تا صبح برای دعا کردن برای سلامتی مردی که چندان هم او را نمیشناسد به دریا بزند و زنی که آنقدر قوی است که بعد از فقدان فرزندش روی پاهایش میایستد، ابراهیم را میبخشد و به فکر ساختن خانهاش با بلوکهایی است که گران شده.
فیلم «تیتی» یک تصویر زنانهی تمام عیار است و در عین حال علیه مردان موضع نمیگیرد. فیلمی است که کاراکترهایش را دوست دارد. فیلمی که خوب و فروتنانه ساخته شده، چشمنواز است و با وجود همهی کمی و کاستیهایی که دارد مثل شخصیت ابراهیم یا سکانسهای مربوط به همسر او و شوهرش، دوستداشتنی است.
سومین فیلم آیدا پناهنده بعد از «ناهید» با بازی ساره بیات و «اسرافیل» با بازی هدیه تهرانی کاملترین اثر در کارگردانی و فیلمنامه و هماهنگی جزئیات در کارنامهی اوست. با سهگانهی زنانهی آیدا پناهنده حالا او یکی از فیلمسازان مؤثر در ساخت فیلمهای زنانه است.
*تیتر قسمتی از شعر «من باهارم تو زمین» سرودهی احمد شاملوست.
شناسنامه فیلم تیتی
کارگردان: آیدا پناهنده
نویسندگان: آیدا پناهنده، ارسلان امیری
مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی
موسیقی: علیرضا افکاری
خلاصه داستان: تی تی دختر سادهدلی است که در بیمارستان با مردی دانشمند به نام ابراهیم آشنا میشود. او دلش میخواهد به ابراهیم که مردی تنهاست کمک کند. این وسط تی تی نامزدی هم دارد که از او سؤاستفاده میکند.
امتیاز نویسنده به فیلم: ۳ از ۵
یک مواردی در فیلم بود که جالب بود، البته مشخص نبود که آیا کارگردان عمدا و با علم به موضوع این موارد را داخل فیلم قرار داده بود یا خیر، مثلا جایی که در گفتگو بین ابراهیم و تی تی صحبت از مریم مقدس می شود، البته اسمش مشخصا بیان نمی شود، ولی صحبت از زنی میشود که بدون وجود مرد باردار شده بوده و … و در ادامه صحنه زایمان تی تی در طویله که همان مکان تولد عیسی مسیح بوده این دو بخش را به هم ربط میداد. خرگوش سفید در دستان تی تی به مرموز و جادویی بودن این کاراکتر اضافه میکرد. جایی که امیرساسان به تی تی میگوید اگر دامنش پاک است کاغذ را بسوزاند که تی تی دستش را میسوزاند و صدمه هم نمیبیند که نشان از پاک بودنش داشت. دختری که احتمالا قدرت تکلم نداشت و در سکانس هایی در کنار تی تی حضور داشت که به مرموز بودن کاراکتر تی تی اضافه میکرد، این موارد حالتی نمادین داشتند که فیلم را خاص کرده بود. در رابطه با ابراهیم هم باید گفت که بالاخره دست از سر نقطه ضعف و به اصطلاح پاشنه آشیل خودش برداشت و تصمیم گرفت که دیگر بازیچه دست امیرساسان و مورد سواستفاده اش نباشد.
ای کاش علاوه بر نظر نقاد محترم میفرمودین خرگوش نماد چی بود … نسوختن تی تی { که نمیدونم چرا من رو یاد ژاندارک انداخت }و صحنه ی بدنیا اومدن بچه ی تی تی که مشابه تولد عیسی از مریم بود نماد چی بود … دوست تی تی نماد چی بود که تو قاب صحنه های مهم بود … و مهم تر تصمیم نهایی ابراهیم که نگرفتن کاغذ بود نشان از دگرگونی ابراهیم داشت بله ؟ چرا؟ …. چرا تی تی قدرتشو از دست داد … ممنون میشم بررسی کنین .