۵ نکتهای که همهی ما میتوانیم از «والدین ببر» بیاموزیم
والدین ببر یا (Tiger Parents) اصطلاحی است که در موضوعات مربوط به تربیت فرزند وجود دارد و به فرهنگ والدین چینیتبار در آمریکا بر میگردد. البته این صفت درباره هر والدی در دنیا که به این روش عمل کند، کاربرد دارد. شاید چیزی از این رابطه والد و فرزندی شنیده باشید و آن را یکسره منفی بپندارید. اما از هر سبکی از فرزندپروری درسهایی میتوان آموخت.
آیا شما یک هیولا هستید؟
این اولین سؤالی بود که در برنامه «تودی شو» (Today Show) از «امی چوا» (Amy Chua) در سال ۲۰۱۱ پرسیده شد. روزی که کتاب خاطرات جنجالی او با نام «سرود نبرد مادر ببر» (Battle Hymn of the Tiger Mother) وارد کتابفروشیها شد و او را در کانون توجه، تهدید به مرگ و اتهامات کودکآزاری قرار داد. چوا «والدین ببر» را والدینی تعریف میکند که بهطور کلیشهای از تبار چینی هستند.
آنها تکالیف مدرسهی فرزندشان را مقدم بر هر چیز دیگری میدانند؛ تنها نمرهی الف میخواهند. قرار گذاشتن را تا زمان دانشگاه ممنوع میکنند و به فرزندانشان اجازه نمیدهند که شب را در خانه دوستشان یا بیرون بگذرانند، در برنامههای بازی و تفریح مدرسه شرکت کنند یا با دوستانشان قرار بازی بگذارند. فرزندان آنها نمیتوانند تلویزیون یا بازیهای رایانهای تماشا کنند یا فعالیتهای فوق برنامه خود را انتخاب کنند.
این سبک فرزندپروری ممکن است برای بسیاری از ما آشنا باشد اگر توسط والدین ببر بزرگ شده باشیم. در اینجا چند درس از والدین ببر میخوانید که هر والدینی میتوانند از آنها بیاموزند:
۱. بدون قید و شرط به فرزندتان عشق بورزید و در عین حال انتظارات بالایی داشته باشید
چوا بعداً در مصاحبههای خود توضیح داد که فرمول پشت فرزندپروری ببر، انتظارات بالا و عشق بی قید و شرط است. گاهی اوقات نیمهی دوم این معادله گم میشود. بچهها به خاطر محبت بی قید و شرط والدین، فرزندپروری ببر را تاب میآورند. بچهها را در بوسه و آغوش غرق کنید تا مطمئن شوید که میدانند بهترین اتفاقی که در زندگی شما افتاده، آوردن آنها به این دنیا بوده است.
برای آنها تفریحی که خودتان مجاز میدانید تدارک ببینید و به نیاز آنها بیتوجه نباشید. والدین ببر همیشه نیازهای بچهها را نسبت به نیازهای خودشان دارای اولویت بالاتری میدانند. مثلا مطمئن میشوند که فرزندشان همیشه خیره کنندهترین پروژههای هنری یا درسی را برای شگفتزده کردن معلمان داشته باشند. یا ساعتها برای حل مشکلات درسی و غیردرسی آنها وقت صرف میکنند.
بعد از همه این فداکاریهایی که کردند، بچهها فکر میکنند کمترین کاری که میتوانند انجام دهند، این است حداقل این نظر را از طرف اطرافیان والدین خود به دست بیاورند که «کاش فرزند ما هم شبیه فرزند شما بود».
- کودکان چگونه مرز بین خیال و واقعیت را درک میکنند؟
- افسردگی در کودکان؛ والدین چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟
۲. شخصیت بچه را بسازید و او را با ابزارهایی برای برتری تجهیز کنید
«گریس لیو» (Grace Liu) در مقالهای با عنوان «چرا مادران ببر عالی هستند» در سی ان ان نوشت: «هر کودک فقط ۱۵۷۶۸۰ ساعت فرصت دارد تا ۱۸ساله شود.» او توضیح میدهد که چگونه ترجیح میدهد از آن ساعتها برای به دست آوردن ابزاری برای برتری فرزندش استفاده کند. «اگر دانشآموزی در دبیرستان به طور قابل توجهی از نظر درسی عقب باشد، سخت است که بتواند وارد دانشگاه شود یا در دانشگاه موفقیتی کسب کند.»
اما کسی که نسبت به تواناییاش خودآگاهتر شود، میتواند روی مهارتهای اجتماعیاش کار کند و تاکتیکهای مذاکره را در زندگی بیاموزد. افراد بدون مهارت و تخصص، که نتیجهی برتری است، هرگز این شانس را به دست نمیآورند که پشت میزهای مهم برای شرکت در بحثهای مهم بنشینند، هر چقدر هم که مهارتهای اجتماعیشان عالی باشد.
پس تربیت بچهی ببر بیشتر به دلیل ابزارهایی که برای ایجاد تفاوت در جامعه به فرد میدهد ارزش دارد. چوا مینویسد: «من دوران کودکی را دوره آموزش میدیدم. زمانی برای ساختن شخصیت و سرمایهگذاری برای آینده. ابزار مورد علاقه من شعار «هرگز تسلیم نشو» است.
من دیدهام که فرزند بزرگترم این قانون را در آکادمی به کار میبرد و در عین حال در اسنوبرد کراس و کوهنوردی هم آن را اعمال میکند. در مقالهای که در مجلهی آلپینیست نوشتهام که برندهی جایزهی سولاس بهترین سفرنامهنویسی شد، درباره یک روز زمستانی نوشتم که او با حمایت کننده خود در صخرهنوردی ارتباطش را از دست داد و در دریاچه یخزدهی زیر صخرهای که او میخواست از آن بالا برود افتاد.
وقتی خواستیم او را بیرون بکشیم، اصرار داشت که صعودش را تمام کند. او نمیخواست تسلیم شود. مادر یکی از هم تیمیهای فرزندم یک بار در تایملاین من پست کرد: «کایرا یکی از باحالترین بچههایی است که تا به حال دیدهام. اوایل فصل اسنوبرد، کایرا با من و جنی سر ناهار نشسته بود. جنی داشت اعتراض میکرد که چطور مربی کمی به او فشار میآورد (اصلاً اینطور نبود) و کایرا شانههایش را بالا انداخت و گفت: «تو باید به خودت فشار بیاوری.» دقیقاً همینطور. فکر میکنم جنی به این جمله عمل کرد، چون مدت کوتاهی پس از آن توانست با بچههای پیشرفتهتری مانند کایرا رقابت کند. آن روز به جنی گفتم اگر میخواهد یاد بگیرد، کایرا را تماشا کند.»
فرزند بزرگ چوا یک بار در مصاحبهای گفت: «به عنوان فرزند یک والد ببر میدانم که خود، بدن و ذهنم را تا مرزهای توانایی خود کشاندهام. اگر فردا بمیرم، احساس میکنم تمام عمرم را با ۱۱۰درصد زندگی کردهام.»
۳. به فرزندتان این فلسفه را بیاموزید که سختکوشی باعث بزرگی میشود
شاید وقتی برای اولین بار پدر و مادر شدید، حاضر نشوید مادر یا پدر ببر باشید. پدر و مادر شما ممکن است افتخار کنند که به آنها برچسب والدین ببر زدهاند. اما حتی چینیهای نسل دوم که متولد آمریکا هستند نمیخواهند با این کلیشهی فرهنگی مرتبط شوند. به خودتان قول میدهید که هرگز فرزندانتان را مجبور نکنید ساز بنوازند یا شغلی را که شما میخواهید دنبال کنند.
چوا والدین غربی را در برابر والدین چینی اینطور توصیف میکند: «آنها نگران عزت نفس فرزندشان هستند. به فردیت فرزندانشان احترام میگذارند و آنها را تشویق میکنند که علایق حقیقیشان را دنبال کنند. از انتخابهایشان حمایت میکنند و محیطی پرورش دهنده و مثبت برای استعدادهای آنها فراهم میکنند».
چوا مینویسد: «آنچه والدین چینی فهمیدهاند این است که هیچ چیز سرگرم کننده نیست تا زمانی که در آن مهارت داشته باشید.» برای خوب شدن در هر کاری باید تمرین کنید و بچهها به تنهایی هرگز نمیخواهند تمرین کنند. به همین دلیل است که نادیده گرفتن ترجیحات آنها بسیار مهم است. این کار اغلب مستلزم صبوری از طرف والدین است، زیرا کودک مقاومت میکند. همیشه ابتدای کار سختتر است، جایی که والدین غربی تمایل دارند تسلیم شوند.
۴. به فرزندتان ایمان داشته باشید، حتی اگر او به خودش ایمان ندارد
در طول یازده سال گذشته از زمانی که چوا خاطرات خود را منتشر کرد، هر دو دختر چوا که اکنون ۲۲ و ۲۶ ساله هستند، از روشهای مادر ببر خود دفاع کردند و به منتقدان ثابت کردند که در اشتباهاند. هر دوی آنها حالا از هاروارد فارغالتحصیل شدهاند و در حال تحصیل در رشتهی حقوق هستند. سوفیا اولین فرزند او میگوید: «من فکر نمیکنم نیاز است هر بچهای به یک اعجوبهی ویولن تبدیل شود یا به دانشگاه هاروارد وارد شود. اما وقتی صحبت از مسائل کوچکتری میشود مانند «تا زمانی که نمراتت بالاتر نرود، هر اسباببازیای را که میخواهی به دست نمیآوری» شما نمیتوانید تیم را ترک کنید، زیرا دو بازی متوالی را میبازید. بنابراین من معتقدم که فرزندپروری ببر جای خود را دارد.»
فرزند جوانتر او حتی اعتراف میکند که: «مردم تصور میکنند که فرزندپروری ببر باعث عزت نفس پایین میشود، زیرا آن ستایش مداوم وجود ندارد. اما من فکر میکنم اعتماد به نفس بسیار بیشتری نسبت به دیگران دارم زیرا من اعتماد به نفسم را خود به دست آوردهام. مادرم ابزارهایی را به من داد تا اعتماد به نفسم را بالا ببرم. من قطعاً یک مادر ببر خواهم بود. فشار آوردن چیز بدی نیست. گاهی اوقات فقط به این معنی است که شما واقعاً به فرزندتان ایمان دارید.» فرزندتان بعدها قدردان شما میشود چون در مییابد شما به او و تواناییهایش ایمان داشتید، در حالی که خودش این احساس را در آن زمان نداشت.
۵. به فرزند خود نشان دهید موفقیت چیست، اما در مورد تعریف او از آن انعطافپذیر باشید
ممکن است خواندن سخنان دختران چوا باعث وحشت شما شود. شاید شما قدرت کافی برای والد ببر بودن را نداشته باشید. شاید فکر کنید باید خودخواه باشید و از ساعات گرانبهایتان در زمانی که فرزندانتان کوچک هستند برای پیشرفت حرفه خود استفاده کنید و به جای آن اجازه دهید وقت آنها با تلویزیون پر شود. چوا در پایان کتاب خود مینویسد: «برای موفقیت در این دنیا، باید همیشه آماده باشید با موقعیتهای پیشرو تطبیق پیدا کنید.» این درسی بود که او آموخت و در نهایت راز کار والدین ببر شد. هر کودکی متفاوت است و با پیچیدهتر شدن جهان، والدین ببر نمیتوانند موفقیت را تنها به عنوان موفقیت تحصیلی یا فکری تعریف کنند. درس مهم در اینجا این است که به فرزند خود نشان دهید چگونه موفق شود.
منبع: parents