نیروی تندر؛ ابرقهرمانان نتفلیکس استعداد بیشتری داشتند
این روزها، دنیای سرگرمی اشباع شده از ابرقهرمانهایی که یا از کتابهای کمیک محبوب الهام گرفته شدهاند یا حاصل ایدهای اولیه و بکر است.
پروژههای ابرقهرمانی بدون مالکیت فکری مناسب، بهسختی شناخته میشوند. در آخرین تلاش نتفلیکس در زمینه علمی-تخیلی، نیروی تندر ایدهای جالب است که با بازی ملیسا مکارتی و اکتیویا اسپنسر قابلیت جذب تماشاچیان زیادی را دارد. این فیلم که توسط بن فالکون، همسر مکارتی کارگردانی شده، لحظات کمدی فراوانی دارد که متأسفانه این لحظات بسیار کم و پراکنده است.
نیروی تندر قصد دارد تا تغییری را در دنیای فیلمهای ابرقهرمانی ایجاد کند و در این زمینه پتانسیل بالایی از خود نشان میدهد، ولی در نهایت ثابت میشود که فرق زیادی با دیگر فیلمهای ابرقهرمانی ندارد.
- نقد فیلم هیچکس؛ خشونت افسارگسیخته فیلمنامهی آشفته را جبران نمیکند
- نقدهای فیلم پدر منتشر شد؛ آنتونی هاپکینز هنوز هم اعجوبه است
- من خیلی مراقبم؛ فیلمی خبیثانه اما دوستداشتنی
دنیای حاکم در فیلم نیروی تندر به جز حضور میسکریانتها، فرق زیادی با دنیای خودمان ندارد. شخصیتهای منفی در این فیلم، تنها کسانی هستند که از قدرتهای ویژه برخوردارند و مدت زیادی است که در شهر شیکاگو اقدام به ایجاد ترس و وحشت میکنند.
امیلی سانتون (اسپنسر) که شخصی باهوش است، در کودکی والدین خود را در حملهای از میسکریانتها از دست داده بود و سعی دارد تا مردم بیگناه عادی را از قدرتهای ویژه برخوردار کند. تمرکز بالای او روی کارش، اتفاقی بود که او را از بهترین دوست دوران کودکیاش، لیدیا (مکارتی) که شخصیتی تنبل و ناموفق بود، جدا کرد. این دو، در سری حوادثی طنز گونه و کمیک، پس از تزریق مادهای به خون لیدیا که قرار بوده به امیلی قدرتی ویژه دهد، دوباره با هم دوست میشوند. حالا که لیدیا به قدرتهای تازه خود عادت کرده و امیلی فقط قدرت نامرئی بودن را دارد، این دو باید با هم همکاری کنند تا شهر را از دست میسکریانتها نجات دهند.
از نظر دنیاسازی، نیروی تندر تلاش زیادی نمیکند. در ابتدا با فرمت کمیک نشان داده میشود که میسکریانتها که بودند و چگونه به وجود آمدند و این قسمت به شکلی سریع و کارآمد انجام میشود. پس از گذراندن مدت زمانی بیش از حد نیاز برای فضاسازی رابطه بین امیلی و لیدیا، نیروی تندری به جایی میرسد که در واقع داستان فیلم از آنجا شروع میشود.
این فیلمنامه که توسط فالکون نوشته شده بسیار شتابزده عمل میکند. گاهی اوقات حوادث سریع اتفاق میافتند و در جایی که لازم است فیلم هیجان خود را از دست میدهد. در جاهای دیگر، بعضی صحنهها بیشتر از چیزی که انتظار میرود طول میکشد و این ناهمواری را در باقی فیلم ایجاد میکند. برای مثال، زمان بین قدرت گرفتن امیلی و لیدیا تا اولین نمایش آنها بهعنوان نیروی تندر، طولانیتر از چیزی است که تصور میشود و این فرصت کمتری را به مکارتی و اسپنسر برای ایفای نقش ابرقهرمان میدهد.
یکی از جذابیتهای نیروی تندر این است که ایفای نقش ابرقهرمان توسط دو بازیگری که چنین انتظاری از آنها نمیرود به نمایش درمیآید. از تماشای مکارتی و اسپنسر در این فیلم، مشخص است که این دو از بازی در نقشهایی که معمولا در این ژانر برای زنانی مثل آنها مناسب نیست، راضی هستند.
زمانبندی طنز مکارتی به خوبی همیشگیاش است و با سفت و سختی اسپنسر تضاد خوبی ایجاد کرده است. به علاوه تماشای این دو در برخورد با نقشهای ابرقهرمانی واقعا جالب است. لیست بازیگران مکمل نیروی تندر هم شامل اسامی معروفی است، بهخصوص شخصی مثل جیسون بیتمن که نقش یک میسکریانت به نام خرچنگ را بازی میکند.
این شخصیت به جای دست چنگ خرچنگ دارد و بیتمن این کار سخت را بهخوبی بازی میکند. رابطه تازه شکل گرفته بین خرچنگ و لیدیا هم قسمتی جالب از فیلم است. به علاوه بابی کاناول و پام کلمنتیف بهعنوان دو نقش منفی دیگر فیلم بسیار عالی هستند و تیلور مابسی بازی زیبایی را بهعنوان تریسی، دختر امیلی انجام میدهد.
در واقع نیروی تندر جایی شکست میخورد که نمیتواند جنبه طنز را در خود غالب کند. نمونههایی از این اتفاق در فیلم دیده میشود، مثل صحنهای که خرچنگ مجبور میشود مثل یک خرچنگ واقعی از مبارزه فرار کند و لیدیا مکررا به خاطر تغییرات به وجود آمده در بدنش مجبور به خوردن غذا میشود.
متأسفانه، نیروی تندر در اکثر طول فیلم حالت معمول و رایج فیلمهای ابرقهرمانی را به خود میگیرد. ای کاش این فیلم مرزهای فیلمهای ابرقهرمانی را جا به جا میکرد، ولی در عوض تمام فیلم احساس یک فرصت از دست رفته را به مخاطب انتقال میدهد.
طرفداران مکارتی و اسپنسر میتوانند از این فیلم مقداری لذت ببرند، ولی همچنان ممکن است پس از به نمایش آمدن تیتراژ پایانی به اندازه کافی ارضا نشده باشند.
ایدهی این فیلم میتوانست دیدگاهی تازه نسبت به فیلمهای ابرقهرمانی ایجاد کند که در این روزها چنین چیزی بسیار لازم است، ولی به اندازهی کافی انتظارها را برآورده نمیکند. بازیگران نقش اول مثل همیشه بسیار عالی هستند و بازیگرانی فوقالعاده آنها را تکمیل میکنند. مشکل اصلی در جا افتادن داستان فیلم و بیمیلی در امتحان گزینههای جدید است.
منبع: Screenrant