مراحل سه‌گانه‌ی عشق که هر کسی در زندگی تجربه می‌کند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
مراحل سه‌گانه‌ی عشق

هیچ چیزی شبیه عاشق شدن نیست؛ در حقیقت برای انسان هیچ تجربه‌ای آن‌قدر عمیق و هیجان‌انگیز نیست. هجوم بی حد و مرز احساسات، جدا شدن از واقعیت و خیال‌بافی‌های بی‌انتها.

عشق می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد و در هر گوشه و کناری در انتظار شما شود. این عشق گاهی به واسطه‌ی جذابیت طرف مقابل ایجاد می‌شود، گاهی به واسطه‌ی شخصیت و رفتارش، گاهی پایدار است و به زندگی مشترک ختم می‌شود، گاهی هم مثل باران تابستانی کوتاه و زودگذر باشد.

عشق حتی می‌تواند برای ما تبدیل به یک عادت شود. در مورد برخی افراد این امکان وجود دارد که عشق را خیلی دیر و در کهن‌سالی تجربه کنند. در مقابل برخی‌ها هم خیلی زودتر از دیگران این حالت عاطفی را تجربه می‌کنند.

اینها همه اشکال مختلف عشق هستند که هر کدامشان ما را برای آن عشق نهایی، که زندگی ما را برای همیشه تغییر می‌دهد آماده می‌کنند.

برای رسیدن به آن عشق نهایی، که به عنوان عشق ابدی از آن یاد می‌شود، ما باید مراحل مختلف عشق را طی کنیم و هرکسی که از ابتدا شانس این را نداشته که عاشق شخص مناسب شود، باید در مسیرش برای رسیدن به عشق همیشگی خود سه نوع مختلف از عشق را تجربه کند: عشق اول که معمولاً ما را وادار به انجام کارهای احمقانه‌ای می‌کند، دومین عشق که ما را وادار می‌کند برای به دست آوردن طرف مقابل سخت تلاش کنیم و عشق سوم که برای موفقیت در آن نیاز به تلاش مضاعف یا دلیل خاصی ندارید.

در این مقاله از دیجی‌کالا مگ ما به بررسی مراحل سه‌گانه عشق می‌پردازیم و ویژگی‌ها و تاثیرات هر مرحله را به طور جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهیم. با ما همراه باشید.

عشق اول

خوردن مناجات کردن عشق ورزیدن

این همان عشقی است که برای آن می‌میرید. این عشق رمانتیک زندگی شما است، حتی گاهی دراماتیک. مهم نیست که چه تعداد از دوستان و نزدیکان شما با رابطه‌ی شما مخالف هستند یا چه مسائلی بر سر راه شما قرار می‌گیرد، شما با تمام وجود باور دارید که معشوقه‌ی شما همان کسی است که برای همیشه با شما می‌ماند. شما برای حفظ این رابطه هر کاری می‌کنید.

در این رابطه، حتی اصول و ارزش‌های خود شما نیز خدشه‌دار می‌شوند زیرا شما با تمام وجود باور دارید که عشق ابدی شما همین فرد است، البته تا زمانی که بزرگ‌تر شوید. شما عشق رؤیایی خود را یافته‌اید و تحت هیچ شرایطی از آن دست نمی‌کشید. تا اینکه دومین عشق زندگی خودتان را تجربه کنید؛ عشقی که درس‌های زیادی برای شما به همراه دارد.

عشق دوم

از بین سه حالت مختلف عشق که هر کس در زندگی خود آن‌ها را تجربه می‌کند، این یکی باعث می‌شود که بیشتر از دیگران در رابطه با خودتان چیزهای باارزشی را بیاموزید. در این مرحله شما متوجه می‌شوید که می‌خواهید در زندگی‌تان شخصی را در کنار خود داشته باشید، کسی که بتوانید به او اعتماد کنید و او را دوست داشته باشید. اما معمولاً این مسئله را به شیوه‌ای تلخ و دردناک یاد می‌گیرید، اغلب از طریق تجربه کردن شکست عاطفی و بی صداقتی طرف مقابل.

در این عشق، هر دوی شما اشتباه می‌کنید و یکدیگر را می‌بخشید. این امر بارها و بارها تکرار می‌شود و گاهی اوقات برای سال‌ها به طول می‌انجامد، تا زمانی که خسته نشوید و تسلیم نشوید. اما وقتی که از این رابطه خسته شدید دیگر برایتان مهم نیست که چقدر برای این رابطه تلاش کرده‌اید.

این حالت عشقی پرشور و دراماتیک است و به همین دلیل است که شما منتظر پایان خوشی برای آن هستید. اما به نوعی، پایان این مرحله همیشه بدتر از آن چیزی است که انتظارش را داشتید.

این تجربه شما را قوی‌تر می‌کند و در عین حال شما را به واقعیت باز می‌گرداند و شما را متوجه این مسئله می‌کند که داستان‌های عاشقانه همیشه پایان خوشی ندارد. این تجربه همچنین شما را متوجه این مسئله می‌کند که در زمینه‌ی مسائل عشق و عاشقی نمی‌توانید اتفاقات را با زور و اجبار پیش ببرید.

عشق سوم

عشق رمانتیک و عاشق شدن

این عشق زمانی به سراغ شما می‌آید که شما هنوز هم در جستجوی عشق زندگی‌تان هستید اما دیگر از او کمترین انتظارات ممکن را دارید.

این همان عشقی است که به طور ناگهانی اتفاق می افتد و باعث می‌شود تا شما هر کاری را که گفته بوید هرگز انجام نخواهید داد، انجام دهید. شما برای این اصلاً عشق برنامه‌ریزی نکرده‌اید و این همان چیزی است که آن را قوی‌تر و پرشورتر می‌کند.

این همان عشقی است که همه چیزش درست به نظر می‌رسد، در همه‌ی ابعاد. ارتباطی که با هم دارید، حمایتی که از هم می‌کنید، اینکه با کارهایش مدام شما را می‌خنداند و شما مجبور نیستید جلوی این شخص رفتاری رسمی و مؤدبانه داشته باشید، دقیقاً همان‌طور که هستید کافی است. او کسی است که شما را با همه عیب‌هایتان می‌پذیرد.

هرگز تصور نمی‌کردید که با این‌چنین فردی وارد رابطه شوید، اما از بودن با او خوشحال هستید و احساس می‌کنید او نیاز به هیچ تغییری ندارد.

شما دیگر آموخته‌اید که عشق همیشه آن‌طور که ما تصور می‌کنیم نیست و این مسئله هم از نظر شما مشکلی ندارد. در واقع اکنون دیگر لازم نیست که منتظر پایان خوشی برای زندگی‌تان باشید زیرا در پایان هر روز از بودن در کنار همسرتان خوشحال هستید و با آرامش به خواب می‌روید.

برخی از افراد خیلی زود با نیمه‌ی گم‌شده‌ی خود آشنا می‌شوند و همه‌ی این مراحل مربوط به عشق را تجربه نمی‌کنند. برخی دیگر هم هنوز برای همراهی کردن نیمه‌ی گم‌شده‌ی خود آماده نیستند و حتی در صورت آشنایی و برقراری رابطه، او را از دست می‌دهند، اما دوباره شخص دیگری را در مسیر زندگی‌شان ملاقات می‌کنند که مناسب آن‌ها است.

برخی دیگر هم هستند که یک نوع عشق را چندین بار تجربه می‌کنند و به مرحله‌ی بعدی نمی‌روند، به این خاطر که امیدوارند هر رابطه‌ی جدید با روابط دیگر متفاوت است.

ما نمی‌توانیم بگوییم در این میان خوش شانس‌ترین فرد کیست. این که آیا بهتر است از ابتدا عشق ابدی خود را بیابیم یا هر سه نوع مختلف عشق را در طول زندگی خود تجربه کنیم. اما این حقیقت درست است که افرادی که سه مرحله‌ی عشق را پشت سر گذاشته‌اند در روابطشان شخصیت قوی‌تر دارند.

این افراد می‌دانند شکست عاطفی چیست و معنی تلاش و شکست را یاد گرفته‌اند. روابط آن‌ها باعث شده که در عشق و زندگی خود نترسند.

همه چیز به انتخاب‌های ما بستگی دارد، اینکه تصمیم بگیریم به دنبال آنچه که می‌خواهیم بگردیم یا نه. این انتخاب شماست که به خاطر حرف‌های دیگران یا به خاطر تلاشی که قبلاً در رابطه‌ی خود انجام داده‌اید با عشق اول یا دوم خود بمانید یا نه.

اما فقط افرادی که آن‌قدر شجاع بوده‌اند که به عشق سوم رسیده‌اند می‌دانند که این همه تلاش ارزشش را داشت یا نه و اغلب به همین دلیل است که این عشق که هرگز برای شما خسته کنده نمی‌شود و به شما نشان می‌دهد که اشتباه آن دو نفر دیگر چه بوده است.

از بین سه نوع عشق، این عشقی است که تلاش زیادی نمی‌طلبد، اما هر آنچه را که همیشه می‌خواسته‌اید به شما می‌دهد. این همان عشقی است که دقیقاً مناسب شما است و برای همیشه باقی می‌ماند.

نکته‌ی پایانی در مورد مراحل عاشق شدن

عشق

مردم بر مبنای تجربیات خود دنیا را درک می‌کنند. افرادی که در گذشته آسیب دیده‌اند به احتمال زیاد به سرعت وارد روابط جدید نمی‌شوند و مایل به ملاقات با افراد جدید نیستند.

افرادی که هرگز در رابطه‌ای نبوده‌اند نیز کمتر پیش می‌آید که به سرعت عاشق کسی شوند. درست مثل افرادی که نمی‌خواهند در رابطه باشند. آن‌ها ممکن است تمایلی به دادن فرصت به کسی نداشته باشند و حتی اگر به شخص پیشنهاددهنده علاقه‌مند هم باشند، به این خاطر که رابطه آن‌ها را از اهدافشان دور می‌کند، با او جواب منفی می‌دهند.

افرادی که خیانت شریک عاطفی خود را تجربه کرده‌اند، به سختی عاشق می‌شوند. آن‌ها در اعتماد کردن به افراد مشکل دارند و به احتمال زیاد به کسی که به تازگی با او ملاقات کرده‌اند اجازه نمی‌دهند به آن‌ها نزدیک شود و به قصد محافظت از خودشان در برابر تجربه‌ی مجدد درد، طرف مقابل را از خود دور می‌کنند.

بسیاری از مسائل مربوط به گذشته ما الگوهای رفتاری ما را از پیش تعیین می‌کنند و زمان مورد نیاز برای عاشق شدن را افزایش یا کاهش می‌دهند.

این مطلب فقط جنبه‌ی آموزش و اطلاع‌رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه‌های این مطلب حتما با پزشک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه‌ی رفع مسؤولیت دیجی‌کالا مگ را بخوانید.

منبع: Curious mind magazine



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. جواد

    این حرفا چیه شایع می کنید؟ممکنه برای یکی از دونفر عشق اول باشه و برای طرف مقابلش عشق سوم.یا اصلا یکیشون بارها عشق رو تجربه کرده باشه و اون یکی دومیش باشه.این حرفها هیچ پایه علمی و تجربی نداره.

  2. A

    خیلی خوب و کامل بود و جای هیچ سوالی باقی نموند…خیلی ممنونم و خسته نباشید🙏🏻

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X