۱۴ واقعیت جالب درباره کتاب «بیگانه» آلبر کامو که نمیدانستید
اگر از شیفتگان بیچون و چرای آلبر کامو و آثارش باشید حتما تا به حال هر کدام از کارهایش را چند باری خواندهاید و از نبوغش شگفتزده شدهاید. اما با این وجود اگر شاهکار کوتاه او یعنی کتاب «بیگانه» (L’Étranger) که بیش از ۶ میلیون نسخه فروخته را بارها خوانده باشید باز هم شرط میبندیم که چند نکته و واقعیت درباره آن وجود داشته باشد که ندانید.
۱. آلبر کامو «بیگانه» و «اسطوره سیزیف» را در یکسال منتشر کرد
در سال ۱۹۴۲، کامو که در آن زمان تنها ۲۸ سال داشت، خود را با نوشتن مشغول و علاوه بر انتشار «بیگانه»، «اسطوره سیزیف» را هم منتشر کرد؛ مقالهای که به موضوعات والایی مانند معنای زندگی، پوچی و مرگ از طریق خودکشی میپردازد.
۲. «بیگانه» ممکن است نسخه دوم یک کتاب باشد
چند سال قبل از انتشار اولیه کتاب، کامو داستان مشابهی درباره مردی به نام مرسو (با املای این داستان) که بیرحمانه یک آشنا بیگناه را به دلایل خودخواهانه میکشد، تکمیل کرده بود. نسخه دستنویس داستان اصلی پس از مرگ او در سال ۱۹۶۰ کشف و در ۱۹۷۱ منتشر شد؛ در نهایت سال بعد ترجمه انگلیسی آن هم انتشار یافت.
۳. کامو نسخه دستنویس کتاب «بیگانه» را هنگام فرار از نازیها با خود داشت
کامو در دهه ۱۹۳۰ زمانی که در زادگاهش الجزایر زندگی میکرد (که در آن زمان مستعمره فرانسه بود)، نویسندگی را آغاز کرد و در اوایل سال ۱۹۴۰ به پاریس رفت تا به عنوان سردبیر یک روزنامه کار کند. چند ماه بعد، وقتی آلمان نازی در تابستان ۱۹۴۰ برای حمله به شهر آماده شد کامو مجبور شد پاریس را ترک کند. در طول چند سال بعد، قبل از اینکه سرانجام به الجزایر بازگردد و به عنوان مدرس مشغول شود به کلرمون-فران، بوردو و لیون نقل مکان و ازدواج کرد. او در تمام این سالهای سفر، به نسخه دستنویس «بیگانه» چسبیده بود.
۴. «بیگانه» در محافل ضد نازی موفق بود
«بیگانه» در فرانسه در زمان اشغال نازیها منتشر شد، به این معنی که ناشر گالیمار باید کتاب را توسط رژیم تأیید میکرد. خوشبختانه این کار انجام شد. به گفته آلیس کاپلان: آلبر کامو و زندگی یک کلاسیک ادبی: «گرهارد هلر، رئیس پروپاگاندای آلمان، سالها بعد نوشت که وقتی نسخه دستنویس بیگانه را از منشی گاستون گالیمار دریافت کردم، تمام شب را به خواندن آن گذراندم و بلافاصله آن را تأیید کردم. او گفت که نیازی به سانسور نیست زیرا کتاب ضداجتماعی و غیرسیاسی است. … خواندن برای نکات ظریف در دستور کار سانسورچیها نبود و این برای «بیگانه» یک خوششانسی بزرگ بود.»
حساسیتهای داستان ممکن است به اندازهای ظریف بوده باشد که از سانسورها عبور کند، اما زیرمتن به وضوح برای کسانی که از یک آلمان قدرتمند نفرت داشتند، قابل درک بود که «بیگانه» بلافاصله در میان فعالان ضد حزب نازی محبوب شود.
۵. کامو در «بیگانه» بیشتر تحت تاثیر نویسندگان آمریکایی بود
سبک و ایدئولوژی کامو اغلب با دوست سابقش، نویسنده و فیلسوف فرانسوی ژان-پل سارتر مرتبط است. اما الهامات ادبی اصلی را (حداقل آنهایی که ساختار بیگانه را شکل دادند) بیشتر مدیون نویسندگان آمریکایی بود. کامو برای نوشتن اثرش از ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، جان دوس پاسوس و جیمز ام. کین الهام گرفت.
۶. او دوست نداشت رمان را «اگزیستانسیالیستی» بنامند
کامو نه تنها از مقایسه با سبک و فلسفه سارتر (مردی که او به طور کلی احترام میگذاشت) نفرت داشت، بلکه نویسنده با این ایده که او یا آثارش ممکن است تحت دستهبندی اگزیستانسیالیسم قرار گیرند، مخالفت کرد. در عوض بیان کرد که آثارش به ابزوردیسم نزدیکتر هستند.
۷. کتاب بیش از یک عنوان انگلیسی دارد
برخی نسخههای بیگانه به انگلیسی با یک عنوان دوم ترجمه شدهاند: The Outsider. هم اولین نسخه انگلیسی کتاب، که توسط محقق بریتانیایی استوارت گیلبرت در سال ۱۹۴۶ ترجمه شد، و هم یک نسخه جدیدتر، توسط مترجم ساندرا اسمیت در سال ۲۰۱۳، این عنوان را دارند.
چرا؟! خب در واقع گیلبرت عنوان The Stranger را انتخاب کرده بود اما ناشر بریتانیایی او با عنوان The Outsider ادامه داد زیرا، همانطور که ناشر توضیح داد، «ما این عنوان را چشمگیرتر و مناسبتر از The Stranger میدانیم، و همچنین به این دلیل که [رقیب ناشر بریتانیایی] هاچینسون اخیراً یکی از رمانهای روسی خود را The Stranger نامیده بود.» البته کتاب قبلاً در آمریکا با عنوان The Stranger به چاپ رسیده بود و تغییر آن ممکن نبود.
۸. کامو بخشی از «بیگانه» را به زبان اصلی فرانسوی میخواند
این بخش، که در ۱۳ دسامبر ۱۹۴۷ ضبط شده است، با جمله نمادین «Aujourd’hui, maman est morte» آغاز میشود و با «J’ai dit ‘oui’ pour n’avoir plus à parler» به پایان میرسد و میتوانید به آن گوش دهید.
۹. جمله ابتدایی هرگز به طور کامل ترجمه نشده
به دلیل ترجمههای متنوع، خوانندگان تفاسیر متفاوتی از جمله ابتدایی مورد اشاره دیدهاند. در زبان اصلی فرانسوی، اولین جمله اینگونه است: «Aujourd’hui, maman est morte.»
در غیاب یک معادل انگلیسی که بتواند به درستی احساس این جمله را منتقل کند (نزدیکترین بازتولید فنی ممکن است «Today, mom is dead» باشد که زمان و روح جمله اصلی را به خطر میاندازد)، مترجمان به چندین مسیر مختلف رفتهاند.
ترجمه گیلبرت در سال ۱۹۴۶ با جمله «Mother died today» آغاز میشود. از زمان انتشار این ترجمه، محققان اعتراض کردهاند که کلمه رسمی «مادر» با احساسی که از کلمه آشنا «maman» میآید، در تضاد است. با این حال، ترجمههای مستقل جوزف لاردو و کیت گریفیت در سال ۱۹۸۲ این جمله گیلبرت را تایید کردند.
شش سال بعد، نویسنده آمریکایی متیو وارد «بیگانه» را با جمله «Maman died today» ترجمه کرد و واژه فرانسوی مامان را به جای جایگزین انگلیسی نگه داشت. اگرچه برداشت او از جمله به ترجمههای گیلبرت، لاردو و گریفیت ارجح است اما محققان همچنان به بحث در مورد ترجمه ایدهآل این جمله ادامه میدهند.
۱۰. مترجمان در مورد جمله پایانی هم اتفاق نظر ندارند
پیچیدگی جملههای پایانی کتاب مثلا این جمله:
«Comme si cette grande colère m’avait purgé du mal, vidé d’espoir, devant cette nuit chargée de signes et d’étoiles, je m’ouvrais pour la première fois à la tendre indifférence du monde»—
ترجمه آن را برای مترجمان انگلیسی دشوار کرده. یکی از مشکلات، مربوط به کلمه tendre است: در حالی که یک ترجمه تحتاللفظی استفاده از کلمه انگلیسی tender را پیشنهاد میکند، گیلبرت «benign» و لاردو «gentle» را انتخاب کردهاند.
ترجمههای «بیگانه» به دلیل عدم درک صحیح از نیتهای اصلی کامو مورد انتقاد قرار گرفتهاند. مترجم و ویراستار هلن سبا میگوید که ترجمه گیلبرت، بهعنوان مثال، شخصیت اصلی را با تناقضهای روانشناختی خاصی که در اصل وجود ندارد و مستقیماً از ترجمه ناشی میشوند، به تصویر میکشد. در بررسی دقیقتر انحرافات جزئی از متن فرانسوی منجر به محو یا از بین رفتن سرنخهای حیاتی در مورد شخصیت مرسو و رفتار او میشوند. در تلاش برای حفظ لحن گفتار عادی، گیلبرت اغلب بهطور ناخودآگاه بینشهایی را که کامو در جزئیات به ظاهر بیاهمیت واقعی تجسم کرده بود، از بین میبرد و ایدهها یا واکنشهای کاملاً متعارف را جایگزین میکند که در واقع نشانههای یک شیوه بسیار خاص از زندگی هستند.
۱۱. کامو سال ۱۹۵۵، خلاصه کتاب «بیگانه» را بازنگری کرد
کامو در نسخه ۱۹۵۵ در نحوهای که قبلاً درباره کتاب صحبت کرده بود، بازنگری کرد. او نوشت: «من مدتها پیش بیگانه را با یک جمله که قبول دارم بسیار پارادوکسال بود، خلاصه کردم: در جامعه ما هر مردی که در مراسم تشییع جنازه مادرش گریه نکند، در خطر محکومیت به مرگ قرار دارد. من فقط میخواستم بگویم که قهرمان کتاب من محکوم است زیرا او بازی را انجام نمیدهد. … ایده بسیار دقیقتری از شخصیت، یا حداقل یکی که به نیتهای نویسنده نزدیکتر است، به دست میآید اگر کسی فقط بپرسد که چگونه مرسو بازی را انجام نمیدهد. پاسخ ساده است؛ او از دروغ گفتن خودداری میکند. … بنابراین اگر کسی بیگانه را بهعنوان داستان مردی که حاضر است برای حقیقت بمیرد، بخواند، اشتباه نخواهد کرد. من همچنین، دوباره پارادوکسال، میگویم که تلاش کردهام در شخصیت خود تنها مسیحی را که لایق آن هستیم، به تصویر بکشم.»
۱۲. قربانی قتل کتاب بعدا برای خودش صاحب اسپینآف شد
مرد عرب بینامی که توسط مرسو در بیگانه کشته شد، ۷۰ سال پس از ظهور اولیه در متن، سرنوشتش کمی روشنتر شد. در سال ۲۰۱۳، نویسنده الجزایری کامل داود یک رمان اسپینآف با نام تحقیق مرسو منتشر کرد که هویت و پیشینه قربانی قتل بینام بیگانه را برجسته میکند.
۱۳. خوانندگان فرانسوی در یکی از نظرسنجیها «بیگانه» را بهعنوان بزرگترین کتاب قرن بیستم انتخاب کردند
در سال ۱۹۹۹، روزنامه پاریسی Le Monde از خوانندگان خود خواست تا بهترین و ماندگارترین آثار ادبی منتشر شده در قرن بیستم را نام ببرند. «بیگانه» در صدر فهرست قرار گرفت و از آثار دیگر مانند «در جستجوی زمان از دست رفته» اثر مارسل پروست، «محاکمه» اثر فرانتس کافکا و «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری پیش افتاد.
۱۴. کتاب «بیگانه» الهامبخش آهنگی از گروه The Cure شد
اولین تکآهنگ منتشر شده توسط گروه راک انگلیسی The Cure هنوز هم به دلیل سوءتفاهم غیرمنتظره از عنوان و متن آن، بازخوردهای منفی دریافت میکند. «کشتن یک عرب» در سال ۱۹۷۶ بهعنوان ادای احترام به رمان کامو ضبط شد. نویسنده آهنگ، رابرت اسمیت، قصد داشت تا رویدادها و تمهای داستان را در اشعار آهنگ توصیف کند و توضیح داد که «کشتن یک عرب» تلاشی کوتاه و شاعرانه برای فشردهسازی برداشت من از لحظات کلیدی بیگانه بود.
منبع: mentalfloss