۸ تفاوت بزرگ بتمن کریستین بیل با بتمن کمیک بوک
پرترهای که کریستین بیل از بتمن ساختهاست تا حدودی با بتمنی که در کتابهای کمیک خلق شده، متفاوت است. این تفاوت به حدی ناملموس است که تنها طرفداران حقیقی بتمن و کسانی که کتابهای کمیک آن را به دقت مطالعه کردهاند، متوجه آنها خواهند شد.
پیش از این که شرکتهای مارول و دی سی دنیای سینما را با فیلمها و عناوین متعدد خود تسخیر کنند، سهگانهی بتمن کریستوفر نولان تنها چیزی بود که برای طرفداران فیلمهای کمیکبوکی با کیفیت، ساختهشده بود و پیش از ۲۰۰۸ و دو قسمت نهایی سه گانهی نولان، هیچ چیز خاصی در سایر فیلمهای ابرقهرمانی که تا آنموقع ساخته شده بودند، خلق نشده بود.
- ۱۰ سهگانهی برتر تاریخ سینما
- ۱۰ بار که کریستوفر نولان ثابت کرد بهترین کارگردان زندهی دنیاست
- ۲۵ تغییر شکل برتر بازیگران در فیلمهای سینمایی
- ۱۵ بازیگر بزرگ که در فیلمهای کریستوفر نولان درخشیدند
در مرکز سهگانهی نولان، کریستین بیل قرار دارد؛ کسی که توانست بتمنی قابل لمس و نزدیکتر به حقیقت خلق کند. تعهد بیل به نقش، در کنار نگاه ویژهی نولان، دو نقطهی قوتی است که سهگانهی نولان را از سایر فیلمهای ابرقهرمانی متفاوت میکند.
اگرچه بعضی دیگر از طرفداران پروپاقرص بتمن نتوانستهاند با نسخهی سینمایی بیل و نولان ارتباط برقرار کنند و آن را متهم به دقیق نبودن کردهاند و عقیده دارند که به نسخهی کمیک بوکی بتمن، بیاحترامی شدهاست.
در ادامه به هشت نمونهی اصلی از مواردی میپردازیم که به عقیدهی مخاطبان در نسخهی بتمن کریستین بیل متفاوت از نسخهی کمیکبوکی آن است:
۸. بتمن بیل از خودآگاهی بالاتری برخوردار است
در کتابهای کمیک معمولا دیده نمیشود که بتمن یا بروس وین از یکی از دشمنهای خود درس زندگی بیاموزد، چه برسد به اینکه این درس در رابطه با موقعیت مالیاش باشد. به همین دلیل است که مخاطبان کمیک بوک نمی توانند صحنهای که در آن رئیس یک گروه مافیا، در خیابان، به بروس وین درس زندگی میآموزد را باور کنند.
منظور همان صحنهای است که در آن فالکون، رئیس مافیای گاتهام، درحالیکه بروس را تحقیر میکند به او میگوید که هنوز منعمترین شهروند گاتهام است، چه والدینش زنده باشند و چه نباشند. این همان اتفاقی است که بروس را قانع میکند تا فرار کند و طی سفری دور و دراز درسهای مختلفی از زندگی بیاموزد.
بتمن کمیک اما پیشزمینهی متفاوتی دارد. این دو نسخه از بتمن مسیر ظهور متفاوتی را طی میکنند. بتمن کمیک تبدیل به یک دزد، یک یاغی و یک زندانی میشود و بیش از تمام همپالکیهای خود دستانش را به خون آلوده میکند.
۷. بتمن بیل ماموریتهای بینالمللی انجام میدهد
بعضی از بهترین داستانهای بتمن، در کمیک بوک، در شهر گاتهام رخ میدهد. هر جای دیگری حوزهی استحفاظی ابرقهرمانهای لیگ عدالت محسوب می شود و خیلی منطقی نیست که مردی با لباس خفاش به دور دنیا سفر کند تا جنایتکارها را بگیرد.
به همین دلیل است که سفر بتمن به هنگ-کنگ برای دستگیرکردن خلافکاری که ذخایر مالی خلافکارهای گاتهام را با خود به آنجا بردهاست، به نظر مخاطبان کمیک بوک غیرعادی است. این تنها مرتبه در سهگانهی نولان است که بتمن گاتهام را ترک میکند و این ماموریت او، همراه با نققشهکشیدن برای انجام آن، بخش مهمی از قسمت دوم سهگانه را تشکیل میدهد.
در فیلم انجام چنین کاری از طرف بتمن منطقی به نظر میرسد. در کمیک بوک اما اگر بتمن گاتهام را ترک کند، به معنای این است که او دیگر محافظ گاتهام نیست و قرار است با لیگ عدالت همکاری داشته باشد یا با شخص ثالثی ماموریتی مشترک انجام دهد.
۶. بازسازی ابزار جانبی و سپرهای محافظتی
در کمیک بوکها بتمن مردی تنها است که همهی کارها را خودش انجام می دهد. او یک مهندس ارشد، شیمیدان، دانشجوی حقوق، مهندس کامپیوتر، تاجر و یک متخصص تسلیحات انفجاری است. او همهچیز را خودش میسازد؛ از کمربندش گرفته تا ماشیناش. در کمیک بوک هنگامی که بتمن به لیگ عدالت میپیوندد، پایگاه فضایی شخصیاش و جت مخصوص به خودش را دارد.
در رابطه با بتمن کریستین بیل اما داستان فرق میکند. بتمن بیل با محدودیتهای انسانی آشنا است. بیشتر تجهیزات بتمن بیل از سمت لوشس فاکس، مسئول بخش نظامی شرکت وین، ساخته و ارائه میشود. اگرچه چنین اقدامی در فیلم باعث میشود که بتمن و ابزارش دسترسپذیرتر به نظر برسند، اما این هزینهای است که نولان برای واقعیتر کردن بتمن میپردازد.
۵. بتمن بیل آزادتر است
بتمن کمیک بوک به آسانی میتواند یک نمونهی مناسب برای مطالعهای روانشناختی باشد. او سرشار از مسایل حل نشده و صدمات روانیای است که به او قدرت میدهند. بتمن از طریق گذاشتن یک ماسک و درگیری فیزیکی با دلقکها روی این مسایل حلنشده سرپوش میگذارد.
او از برقراری روابط جدید میترسد و از به وجود آوردن آنها پرهیز میکند، چرا که میترسد دوباره عزیزانش را از دست بدهد. به همین دلیل است که او مدام افراد مختلف را که میخواهند با وی همکاری کنند یا روابط عاشقانه داشته باشند، پس میزند.
بتمن بیل اما با آغوش بازتری روابط جدید را میپذیرد. او به عنوان بتمن ریچل را دنبال میکند و به عنوان بروس وین به تالیا الغول اجازه میدهد که به زندگی شخصیاش نفوذ کند. بتمن در کتابهای کمیک چنین اخلاقی ندارد تا زمانی که رابین وارد میشود و بهتدریج خانوادهای خاص شکل میگیرد.
۴. بتمن بیل یک کارآگاه بزرگ نیست
یکی از نامهای بتمن، بزرگترین کارآگاه جهان است و او در کتابهای کمیک بارها فرصت این را مییابد که خودش را لایق این لقب نشان دهد. بتمن در کمیک بوکها کلی تحقیقات میکند؛ بهخصوص اگر پای تعقیبکردن دشمنهای بزرگاش مانند بلک گلاو (Black Glove)، ویکتور ساس یا جوکر درمیان باشد.
در این زمینه است که ذهن درخشان بتمن خودی نشان میدهد و او قادر میشود چند قدم از دشمنان خود پیشی بگیرد و با دانستن قدم بعدیشان، آنها را به دام بیندازد. او حتی گاهی به نکاتی توجه میکند که پلیس گاتهام متوجه آنها نشدهاست.
بتمن بیل اما در پیدا کردن آدمها دچار مشکل میشود. بزرگترین تلاش او پرسوجو کردن از دیگران است؛ تلاشی که باعث میشود دشمنانش، پیش از آمدن او، از آمدنش باخبر شوند. بزرگترین کاری که بتمن بیل در این زمینه انجام داد، ردیابی یک گلوله بود؛ کاری که هر متخصصی میتواند از عهدهی انجامش بربیاید.
۳. بتمن بیل در زدوخوردها حرفهای عمل نمیکند
بتمن بیل در مقایسه با سایر نسخههای بتمن یک نقطه ضعف بزرگ دارد؛ شیوهی جنگیدن از نزدیک. در فیلمهای نولان لحظات زیادی وجود ندارند که در آنها بتمن، هنگام زدوخورد، حتی در مقابل خلافکاران سطح پایین، در جایگاه بهتری نسبت به حریفان خود قرار گرفته باشد. حتی یک سگ توانست به او آسیب بزند.
بتمن در کمیک بوکها معمولا با خلافکارهای معمولی درگیر نمیشود و اغلب غیب میشود یا از عامل حواسپرتی استفاده میکند تا به رئیس آنها برسد. درست در همین زمینه است که کمربند تجهیزات بتمن به کمک او میآید و او به وسیلهی ابزار خود دامگذاری میکند و به مقابله با خطرات احتمالی میپردازد.
۲. بتمن بیل احساسیتر است
بتمن بیل احتمالا احساسیترین و بهدنبال آن تکانشیترین بتمنی است که تا به امروز خلق شده. این نکته به خصوص زمانی صدق میکند که پای ریچل وسط باشد. این بتمن حتی از مسیر اصلی خود خارج میشود تا او را نجات دهد و نجات او را به نجات گروگان اصلی جوکر ترجیح میدهد.
این نکته که او پیش از هرچیز برای بازجویی از افراد، به شکنجهکردن آنها متوسل میشود، نشان میدهد که او تا چه حد عجول و احساسی است. برای یک بتمن تازه شکلگرفته چنین چیزی قابل پذیرش است، اما او حتی در شوالیهی تاریکی برمیخیزد (The Dark Knight Rises) هم به این رفتار خود ادامه میدهد. در این زمینه نسخهی کمیک بوکی او بالغتر و رشدیافتهتر به نظر میرسد.
۱. بتمن بیل دشمنان خود را میکشد
این قطار وین بود که راسالغول را کشت، درست است؟ نکته اینجا است که بتمن کمیک بوک نجات ندادن یک نفر را برابر با کشتن او میداند، اما بتمن بیل پس از بازگشتن از سفر دور و دراز خود در یک جمله منطق خود را این چنین بیان میکند: «من اونو نکشتم، من فقط نجاتش ندادم.»
در اصل او مقصر مرگ راسالغول است. همچنین ضربهی او به دو-چهره در شوالیهی تاریکی (The Dark Knight) بود که موجب مرگش شد و چنین کاری اساسا قتل عمد محسوب میشود. بتمن کریستین بیل بارها و بارها عهد مقدس بتمن را شکستهاست و مشکلی با تبدیل کردن قبض بیمارستان به قبض قبرستان ندارد.
منبع: gamerant
خب چند موردش رو قبول دارم اما میدونید که نولان استفاده از cgi رو محدود کرده بوده و برا همین مبارزات بیل به خوبی کمیک نبوده
مورد هفت هم که گفتید عملیات بین المللی انجام نمیده تنهایی قبول دارم ولی این در راستای منافع گاتهام بود
مورد ۸ اتفاقا خیلیم خوب بود که نولان اینکارو کرد
مورد شش بتمنو ملموس ترش کرد که یعنی به کمک بعضیا نیاز داره و یه قدرت کامل نیست
مورد پنج خیلی درسته اما اگه بیل اینجوری نبود اصن سومین فیلمش شکل نمیگرفت
مورد چهارو قبول ندارم چجوری میگید کاریه که هر متخصصی میتونه بکنه یه کار بسیار اعجاب انگیز بود که کردش در این مورد اگر میگفتید بیشتر به تکنولوژی وابستس بهتر بود تا میگفتید بزرگترین کاراگاه جهان نیست