۷ نکته دربارهی زبانشناسی که هر نویسندهای باید بداند (کارگاه نویسندگی خلاق ۶)
زبانشناسی (Linguistics) یک حوزهی مطالعاتی پیچیده و عمیق است که مملو از مفاهیم فنی و نظریههای گسترده است. اما اگر نوشتن حرفهی شماست، این رشتهی مطالعاتی خاص میتواند کمک زیادی به شما بکند.
زبانشناسی در واقع مطالعه علمی و نظاممند ابعاد مختلف پدیدهی زبان است؛ از ساخت آوایی زبان گرفته تا نحوهی قرارگیری کلمات در کنار هم برای شکل دادن به معنا. بررسی زبان از منظر جامعهشناختی، روانشناختی، معناشناختی و کاربردشناسی تنها قسمتی از حوزهی مطالعاتی زبانشناسی را در بر میگیرند.
این حوزهی مطالعاتی باعث تسلط هر چه بیشتر شما به عنوان یک نویسنده بر مهمترین ابزار کارتان یعنی زبان میشود، زیرا شما در هنگام مطالعهی زبانشناسی با ابعاد و جنبههای مختلفی از زبان آشنا میشوید که همانند آنها را نه در ادبیات میتوانید بیابید نه در علوم دیگر. به عنوان مثال یکی از این شاخههای مطالعاتی جذاب این رشته برای نویسندهها سبکشناسی است که به بررسی مولفهها و شاخصههای متمایزکنندهی نحوهی کاربرد زبان در بین افراد و گروههای مختلف میپردازد.
مطالعهی ابعاد فرهنگی و ایدئولوژیک پدیدهی زبان نیز مبحث جالبی است که در ساخت فضای داستانی یا هر گونه اثر نوشتاری دیگر که مبتنی بر تاثیرگذاری روی مخاطب است کاربرد دارد.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، ما به بررسی ۷ حوزهیای که زبانشناسی میتواند در آنها به نویسندگان کمک کند پرداختهایم. هر چند حدود همپوشانی زبانشناسی با ادبیات و هنر نویسندگی به همین چند مورد ختم نمیشود و امکان گسترش دامنهی مطالعات برای نویسندگان بیشتر از این موارد است. اما برای شروع و ایجاد یک آشنایی مقدماتی با این رشتهی جذاب برای نویسندگان همین موارد کفایت میکند.
۱- زبانشناسی مطالعه نظاممند ساختار و کاربرد پدیدهی زبان است و هیچ ارتباطی به تسلط بر زبانهای خارجی ندارد
سعی کنید هیچ وقت از یک زبانشناس نپرسید که به چند زبان مختلف میتواند صحبت میکند، زیرا پاسخ تکراری و کلیشهای این سؤال برای او واقعاً کلافهکننده است. ضمن اینکه هدف علم زبانشناسی به هیچ وجه یادگیری چندین زبان مختلف نیست.
در عوض هدف این علم مطالعه و کشف الگوهایی رایجی است که در یک زبان خاص یا در چندین خانواده زبانی مختلف رخ میدهد. همین امر باعث میشود که این رشته، تبدیل به یک رشتهی جذاب و کامل برای هر نویسندهای شود که میخواهد دیدی عمیق نسبت به زبان و کاربردهای مختلف آن پیدا کند.
۲- زبانشناسی دارای یک رویکرد توصیفی است، نه یک رویکرد تجویزی
تصور کنید که یک فعالیت کاملاً فردی و مبتنی بر خلاقیت با یک رویکرد تجویزی و دستوری تدریس شود. مثلاً تدریس «نگارش خلاق» با رویکرد تجویزی میتوانست به این شکل باشد: از این کلمه استفاده نکنید. اجازهی استفاده از این ساختار دستوری را ندارید، شما باید اینگونه بنویسید، نه به آن شکل. در واقعیت هم تا حدودی به نظر میرسد که این روزها، آموزش نگارش خلاق بر چگونگی کاربرد و استفاده از زبان متمرکز است.
در مقابل این رویکرد تجویزی که مبتنی بر مفهوم «چگونگی» است، زبانشناسی بر مفهوم «چرایی» تمرکز دارد. این شاخهی مطالعاتی اصول زیربنایی حاکم بر زبان را آموزش میدهد و تأکیدی روی استفاده از ساختارهای زبانی مشخص ندارد. به همین دلیل به خوبی میتواند نویسنده را در شیوهی نادیده گرفتن توصیههای تجویز شده یا نقض یک قاعدهی کلی زبانی راهنمایی کند.
۳- زبانشناسان دبیران سختگیر دستور زبان نیستند
باز هم تاکید میکنیم، هدف زبانشناسی توصیف شیوهی استفاده از زبان است، نه تجویز قوانین و مقررات آن. به همین دلیل، زبان شناسان ممکن است تا حدودی نسبت به افرادی که معمولاً از سایرین ایرادهای دستوری و املایی میگیرند، برتری اخلاقی داشته باشند.
زبان شناسان قوانین را میشناسند (در بیشتر موارد، بسیار دقیق) و بسیار علاقه دارند که بفهمند این قوانین چه زمانی و به چه علتی توسط افراد نقض میشوند. آنها اصلاً به دنبال این مسئله نیستند که شما در حضور آنها دستور زبان و قواعد نگارشی را به درستی رعایت کنید.
اما مثلاً یک دبیر دستور زبان یا فردی که کمی اطلاعات ویرایشی دارد به سرعت هر نقص کوچک شما را تصحیح میکنند و به شما دیکته میکنند که از چه کلماتی باید استفاده کنید و از چه کلماتی نباید استفاده کنید. در مقابل دیدگاه زبانشناس بیشتر یک حالت ذهنی بدون استرس و مبتنی بر ایدهی «آزاد باش و بگذار تا دیگران هم آزاد باشند» است و از آنجا که هیچکس، حتی سختگیرترین معلمان ادبیات هم، هیچ وقت تمام ساختارهای زبانی را به شکل ۱۰۰٪ درست نمیدانند، رویکرد توصیفی و غیر تجویزی به زبان بسیار منطقیتر است.
علاوه بر این، خیلیها معتقدند که معلمین ادبیات و دستور زبان، زبان واقعی را آنطور که جامعه آن را استفاده میکند نمیشناسند و تنها کسی رویکردی کارکردگرایانه و واقعگرایانه به زبان دارد، زبانشناسان هستند.
۴- زبانشناسی دارای حوزههای مطالعاتی متعددی است که میتواند برای نویسندگان، به خصوص نویسندگان داستانی مفید باشد
- آواشناسی: مطالعه علمی و نظاممند الگوهای صوتی زبان آواشناسی نامیده میشود. به لحاظ آوایی هر زبان از تعداد مشخصی واج تشکیل شده که محیطهای آوایی مختلف ممکن است تغییراتی روی آنها ایجاد میکند که در این حالت آلوفون یا واجگونه نامیده میشوند.
این حوزهی مطالعاتی همچنین به مطالعهی ساختار آوایی لهجههای منطقهای، زبانهای خارجی و همچنین موانع و مشکلات گفتاری میپردازد که به همین دلایل میتواند ابزاری باورنکردنی برای شخصیتپردازی و نشان دادن تفاوتهای شخصیتی در ادبیات داستانی باشد یا حتی آهنگین کردن متن و تشخیص وزن و قافیه در اشعار.
- واژهشناسی: مطالعه علمی و نظاممند کوچکترین واحدهای شکلدهندهی معنا در زبان که واژ نام دارند، واژهشناسی نامیده میشود. اینها موارد اجزای سازنده کلمات هستند و شامل پیشوندها، پسوندها، ریشهها و نشانگرهای دستوری میباشند.
ابزارهایی که در این حوزه به نویسندگان کمک میکند شامل بازی با کلمات و شکل دادن کلمات جدید، ترکیب کلمات باهم و ساخت اسامی و کلمات غیرمعمول است. تالکین نویسندهی داستان ارباب حلقهها با استفاده از الگوی واژهشناسی دارای انحراف از معیار در گفتار گالوم، قطع شدن ارتباط او را با جامعه به خوبی نشان داده است. لویی کارول نیز از ترکیب اجزای کلمات جداگانه برای ایجاد کلمات جدید استفاده میکرده. به عنوان مثال، لغت خصولتی در فارسی که معادل شرکتهای دولتی نیمه خصوصیسازی شده است.
واژهشناسی همچنین میتواند به شما در ساخت جهانهای داستانی و تولید زبانهای ساختگی کمک زیادی بکند، به خصوص در مورد نام مکانها.
- نحو: مطالعهی ساختار جمله و اقسام کلام در زبانشناسی نحو نام دارد. حقیقت این است که بدون وجود نحو سیستم نگارشی هم وجود نخواهد داشت و شما قادر نخواهید بود که چیزی بنویسید. این حوزه چه کمکی به نویسندگان میکند: آشنایی با اشکال و معنی درست افعال، زمانهای دستوری و سایر ویژگیهای مهم فعل در زبان، آشنایی با ترتیب کلمات در جمله و شیوهی درست بر هم زدن این ترتیب برای رسیدن به اهداف خاص، آشنایی با تغییرات دستوری برای ایجاد تغییرات معنایی.
- معناشناسی: مطالعه علی و نظاممند معنا در زبان معناشناسی نام دارد. این حوزه چه کمکی به نویسندگان میکند: آشنایی با ساخت استعاره، ایجاد ابهام، استفادهی غلط یا نابجا از یک کلمه که ساختاری طنزآمیز ایجاد میکند، ساخت کلمات و عبارات دو پهلو. معناشناسی تفاوتهای ظریفی را حوزهی معنا در نظر میگیرد و به ایجاد فضای متناسب برای هر اثر ادبی کمک زیادی میکند. متن شما هر چه باشد معناشناسی میتواند چندین لایهی معنایی مختلف را به شما معرفی کرده و لحن قطعه شما را تعیین کند.
- کاربردشناسی: مطالعه علمی و نظاممند ارتباطات زبانی و کارکردهای مختلف زبان کاربردشناسی نام دارد. کاربردشناسی بیشتر از هر چیز معطوف به گفتگو است. اما این مسئله صرفاً محدود به گفتگوی یک شخصیت با شخصیت دیگر نیست. در واقع نویسندگان با خوانندگان خود نوعی گفتگو ایجاد میکنند.
از این منظر کاربردشناسی شامل مطالعه و مقایسهی مقصود نویسنده در یک متن در مقابل معنای برداشتشده از سوی مخاطب است، اینکه آیا پیام از سوی مخاطب به درستی دریافت شده است و آیا گوینده منظور خود را به درستی بیان کرده است یا خیر. مفاهیمی مثل ساخت مؤدبانهی زبانی، فریب زبانی، ارتباط یک مفهوم با بافت زمینهای و معنای مستتر در پشت یک لحن یا ساختار دستوری خاص، همه در حوزه کاربردشناسی قرار میگیرند.
- ردهشناسی زبان: مطالعه الگوهای موجود در زبانهای مختلف ردهشناسی نامیده میشود. این حوزه چه کمکی به نویسندگان میکند: آشنایی با ساختارها و ویژگیهای زبان خارجی؛ ضمناً آن دسته از نویسندگان بلندپروازی (مثل تالکین) که قصد دارند برای شخصیتهای داستان خودشان یک زبان کاملاً جدید ایجاد کنند، میتوانند به ردهشناسی به عنوان یک نقطه شروع مناسب نگاه کنند.
- مطالعهی فراگیری زبان: مطالعه علمی و نظاممند فرایند یادگیری زبان. این حوزه چه کمکی به نویسندگان میکند: آشنایی با الگوهای گفتاری کودکان و سخنگویان زبانهای دیگر، آشنایی با آواشناسی تولیدی (تبدیل مفاهیم ذهنی به گفتار) و فرایند فراگیری واژگان و معانی.
- زبانشناسی تاریخی: مطالعه تغییرات زبان در طول زمان زبانشناسی تاریخی نام دارد. این حوزه چه کمکی به نویسندگان میکند: آشنایی با ریشهشناسی لغات، آشنایی با زبانهای باستانی و الگوهای گفتاری کهن. این حوزه کمک زیادی به شما در خلق آثار ادبی تاریخی و خلق شخصیتها و فضاهای باورپذیر میکند.
۵- زبانشناسی بهترین ابزارها را برای رعایت اصل «نگو، به جایش نشان بده!» به شما میدهد
در واقع، زبانشناسی میتواند این از زوایای مختلفی در این خصوص به شما کمک کند. در حوزهی نحو، مفهوم «نگو، بجایش نشان بده!» شامل استفاده از نقشهای تِتا است که توسط افعال ایجاد میشوند. کاربردشناسی روی مفهوم «نشان دادن» از طریق مفهوم حالتهای زبانی و سنجش اثرگذاری ارتباط تأکید میکند.
در واقع زباشناسی بهجای آموزش با رویکرد تجویزی (این کار را بکنید، از این فعل استفاده نکنید و…) که در کلاسهای نویسندگی خلاق مورد استفاده قرار میگیرد، عملکردهای بنیادی و درونی زبان را به نویسندگان آموزش میدهد و به آنها این حق انتخاب را میدهد که با استفاده از ساختارهای نثر مبتنی بر «گفتن» و نثر مبتنی بر «نشان دادن» تعادل مورد نظر خودشان را ایجاد کنند.
۶- زبانشناسی دارای یک منحنی یادگیری با شیب تند است، اما ارزش صعود را دارد
این رشته مملو از اصطلاحات تخصصی است، صدها کد خاص که برای صحبت در مورد گروهی از کدهای خاص دیگر به کار میروند. در واقع این پدیده چیزی نیست جز استفاده از زبان برای توصیف خود زبان. شرایط و نحوه استفاده زبانشناسی ممکن است در ابتدا برای شما ناآشنا به نظر برسد، اما ناامید نشوید.
نحو احتمالاً سادهترین حوزه برای شروع یادگیری زبانشناسی است، زیرا اکثر افراد حداقل با اقسام کلام (اسم، فعل، ضمیر، قید و صفت) آشنا هستند. سختترین حوزه برای شروع یادگیری هم احتمالاً کاربردشناسی است اما با این حال، از دیدگاه نویسندگی، کاربردشناسی احتمالاً بهترین و کاربردیترین زیرشاخهی زبانشناسی برای علاقهمندان به نویسندگی است، به این خاطر مفهوم زبان را ذهن شما به شدت گسترش میدهد و امکانات زبانی بیشماری در اختیار شما میگذارد.
۷- به عنوان نویسنده، شما همین حالا هم از اصول زبانشناسی استفاده میکنید. در واقع به صورت ناخودآگاه از تعداد زیادی از این اصول استفاده میکنید
حقیقت این است که به عنوان کاربران زبان، اصول زبانشناسی از قبل در مغز همهی ما ثبت شده است. موضوع اصلی علم زبانشناسی، تشخیص و شناسایی این اصول موجود در ناخودآگاه است. استفادهی تمام انسانها از زبان کاملاً بر مبنای رعایت اصول زبانشناسی موجود در ناخودآگاهشان است و بدون این دانش پنهان ادبیات هم هیچگاه متولد نمیشد.