نگاهی به سیستمعامل Wear OS؛ بهتر و کاملتر از همیشه
سیستمعامل Wear OS گوگل از هر زمان دیگری کاملتر و جذابتر شده و این زنگ خطری است برای اپل و اکوسیستم آن که چندین سال بدون رقیب، بازار ساعتهای هوشمند را تحت کنترل خود درآورده است.
سیستمعامل Wear OS؛ نجات از ورطهی نابودی
Wear OS از شروع قدرتمند تا دوران تزلزل
سامسونگ، فیتبیت، شیائومی و ظهور دوبارهی Wear OS
سیستمعامل Wear OS؛ سخن پایانی
سیستمعامل Wear OS؛ نجات از ورطهی نابودی
تقریبا دو و نیم سال پیش بود که گوگل همه چیز را با Wear OS از دست رفته میدید. این پلتفرم به طور ویژه برای ساعتها و گجتهای پوشیدنی طراحی شده و در ابتدا در ساعتهای هوشمند Fossil و TicWatch به صورت خیلی نامنظم و بدون تعهد مشخص از سمت گوگل به کار گرفته شد. این در حالی بود که اپل با یک تعهد نرمافزاری طولانیمدت، نبض بازار را از همان زمان در دست گرفت و حالا هم با اپل واچها، خود را در این عرصه بیرقیب میبیند.
اما حالا داستان کاملا فرق کرده است. تقریبا دو سال پیش بود که سامسونگ تصمیم گرفت گلکسی واچ ۴ را با سیستمعامل Wear OS راهی بازار کند. محبوبیت بالای سامسونگ و کیفیت فوقالعاده اما به رسمیت شناختهنشدهی سیستمعامل گوگل در کنار هم سبب شد Wear OS دوباره جان بگیرد و خود را در دل کاربران جا کند. اینطور شد که فیتبیت هم توانست بیشتر در بازار دیده شود. سپس شیائومی و تا حدودی هم وانپلاس و البته خود گوگل در این مسیر قدم برداشتند و توانستند با همکاری شرکتهای دیگر از جمله کوالکام، تجربهی نرمافزاری و سختافزاری بینقصی را برای کاربران رقم بزنند.
حالا برای نخستین بار در طول چند سال اخیر، میتوان به Wear OS امیدوار بود و این، زنگ خطری است برای اپل و اپل واچها که حالا شرایط بسیار متفاوتی را در مقایسه با سال گذشته تجربه میکنند.
Wear OS از شروع قدرتمند تا دوران تزلزل
Wear OS شروع بسیار قدرتمندی داشت، با کلی امکانات جذاب و قابلیتهایی که گوگل وعده داده بود به آن اضافه میشود. درست مثل سیستمعامل اندروید که در آن زمان و البته همین حالا، حاکم بلامنازع سیستمعاملها محسوب میشود، گوگل میخواست با Wear OS هم همین اتفاق را تجربه کند. در نتیجه با بهترین شرکتهای آن زمان یعنی LG، موتورولا، سامسونگ، سونی، ایسوس و بعدها هم هواوی وارد همکاری شد.
برخلاف الان، در آن زمان ساعتهای هوشمند از لحاظ ظاهر خیلی جذاب نبودند اما امکانات فوقالعادهای داشتند تا اینکه یک سری از شرکتها نظیر LG و بعدها هواوی تصمیم گرفتند ساعتهای هوشمند جذابی نظیر LG G واچ R و هواوی واچ را راهی بازار کنند که هم زیبا و جذاب بودند و هم امکانات گستردهای را در اختیار کاربران قرار میدادند. موتو ۳۶۰ هم ساعت هوشمند محبوبی در بین کاربران بود.
اما آنچه که باعث شگفتی میشود این است که گوگل اصلا از این پلتفرم فوقالعاده قدرتمند حمایت نکرد در حالی که Wear OS پتانسیل این را داشت که تا همین الان هم بهترین سیستمعامل ساعتهای هوشمند در جهان باشد. قدرنشناسی گوگل سبب شد ساعتهای مجهز به این سیستمعامل عملکردی پر از لگ و باگ داشته باشند، سرویس Google Fit Health اصلا سرویس کامل و جامعی نبود، گوگل اسیستنت عملا کاربرد خاصی نداشت، هیچ کسی هم در گوگل نبود که به تیم طراحی این سیستمعامل بگوید حداقل دستی به سر و روی آن بکشند تا زیباتر شود. در نتیجهی تمام این کمکاریها بود که کاربران به مرور از Wear OS دورتر و دورتر شدند.
بعد از یک شروع استثنائی و قدرتمند، گوگل به شکل عجیبی از ارتقای سیستمعامل Wear OS دست کشید و کاربران هم یکی پس از دیگری، از این پلتفرم متفرق شدند.
سیستمعامل Wear OS به تدریج توجه برندهای مطرح جهانی را از دست داد و به سمت دنیای مد و فشن حرکت کرد. همکاری گوگل با Fossil وارد یک دورهی کاملا متفاوت شد و از آن زمان به بعد، ساعتهای هوشمند این برند، دیزل، اسکیجن، آرمانی، مایکل کورس و… همگی همان قابلیتهای ابتدایی را به کاربران ارائه میکردند و یک سری واچفیس جدید. در غیر این صورت هیچ چیز شگفتانگیزی وجود نداشت. البته تیکواچ، سونتو و کاسیو هم محصولاتی با Wear OS عرضه کردند اما هیچ یک از آنها آنطور که باید نتوانستند Wear OS را سر پا کنند. حتی تغییر نام آن از Android Wear به Wear OS هم تغییری در وضعیت بد آن ایجاد نکرد.
با نگاهی به گذشته، متوجه میشویم که گوگل دو اشتباه بسیار بزرگ انجام داد. این شرکت آمریکایی اصلا نتوانست متوجه شود که مردم چه چیزی را از یک ساعت هوشمند میخواهند. در نتیجه نتوانست به شرکتهای بزرگ فناوری که در آن زمان سیستمعامل اندروید را با امکانات و قابلیتهای گسترده در گوشیها و تبلتهایشان استفاده کردند، یک دلیل خوب بدهد تا همین کار را با Wear OS هم انجام دهند و باعث رشد این سیستمعامل شوند.
اپل هم در یکی دو تجربهی نخست خود اصلا خوب ظاهر نشد و خیلی غیر متمرکز کار میکرد. اما این شرکت آمریکایی تصمیم گرفت ارزش کاری را که شروع کرد بداند و ببیند مردم از ساعتهای هوشمند چه میخواهند. نه تنها این، بلکه اپل حتی یک سری نیازهای جدید برای مردم به وجود آورد که فقط با ساعت هوشمند قابل برطرف کردن بودند.
اپل تصمیم گرفت در درجهی اول ظاهر ساعتهای هوشمند را زیباتر کند تا کاربران برای مد و زیبایی هم که شده آن را خریداری کنند. سپس شروع کرد به اضافه کردن قابلیتهای سلامتی مختلف که سبب شد به مرور زمان، کاربران هرآنچه که برای سلامتی و تناسب اندام نیاز داشتند در اپل واچها ببینند. اینطور شد که در هر گوشه و کناری از جهان که مردم ساعت هوشمند خریداری میکردند، ردی از اپل واچها هم بود، حتی در شهر لندن که اپل واچ اصلا در آنجا به صورت رسمی به فروش نمیرفت. حال در آن دوران وضعیت Wear OS چطور بود؟ به معنای واقعی کلمه، بد!
دو تجربهی نخست اپل در زمینهی تولید ساعت هوشمند خیلی غیر متمرکز و شتابزده بود اما اپل تصمیم گرفت نیاز مردم را شناسایی کند و وضعیت خود را در دنیای ساعتهای هوشمند بهبود ببخشد.
در حالی که اپل در حال رشد و تقویت امپراتوری جدید خود در دنیای ساعتهای هوشمند بود، گوگل فیت نه اینکه بدتر شود، اصلا هیچ پیشرفتی نداشت. عملا انگار گوگل فعالیت خود را در این زمینه متوقف کرد. Wear OS به یک پلتفرم غریبه و ناشناخته تبدیل شد و حتی اگر هم کسی به سمت خرید ساعتی با این سیستمعامل میرفت، به خاطر قابلیتهای نرمافزاریاش نبود، بلکه به خاطر ظاهر زیبای ساعتهای اندرویدی بود که در آن زمان واقعاً خوب طراحی میشدند.
اگر کسی به دنبال ساعت هوشمند با قابلیتهایی مخصوص سلامت و تناسب اندام میگشت، ساعتهای هوشمند اندرویدی آخرین چیزی بود که باید به دنبالش میرفتند چون چیزی از این بابت دریافت نمیکردند. این ساعتها فقط برای ست کردن با لباس، رفتن به مهمانی و مواردی از این دست مناسب بودند، نه به خاطر چیزی که در درجهی نخست برایش طراحی شده بودند.
سامسونگ، فیتبیت، شیائومی و ظهور دوبارهی Wear OS
به وضوح مشخص است که حالا وضعیت کاملا در مقایسه با قبل فرق کرده و Wear OS به لطف همکاری گستردهی سامسونگ با گوگل، بهتر و بهتر شده است. این دو شرکت در ساخت Wear OS 3.0 که سیستمعامل پیشفرض سری گلکسی واچ ۴ به حساب میآید با یکدیگر وارد همکاری شدند و امکانات و قابلیتهای بسیار خوبی را به آن اضافه کردند. این همکاری البته یک مزیت دیگر هم داشت و این بود که سامسونگ را مجبور کرد از سیستمعامل خوب اما نه چندان محبوب و کاربردی تایزن OS دست بکشد. در واقع این همکاری یک توفیق اجباری برای هر دو شرکت بود؛ برای گوگل که قدر داشتههایش را بیشتر بداند و برای سامسونگ که دست از انجام کار تکراری و بیهوده بکشد.
آنچه که سبب شد سامسونگ و گوگل همکاری موفقیتآمیزی در توسعهی دوبارهی Wear OS داشته باشند، چیزی است که هنوز هم سامسونگ در انجام آن از گوگل بهتر است؛ تعهد! اگرچه گوگل خود سازندهی اندروید است اما گوشیهایش در مقایسه با گوشیهای سامسونگ یک سال آپدیت نرمافزاری کمتری دریافت میکنند که البته گفته میشود با سری پیکسل ۸ قرار است دو شرکت با هم از این حیث برابر شوند.
تعهدی که سامسونگ داشت سبب شد Wear OS خیلی زود رشد و مسیر پیشرفت را طی کند. قاعدتا وقتی شرکتی مثل سامسونگ که سالانه میلیونها گوشی و ساعت هوشمند را در سراسر جهان به فروش میرساند به گوگل میگوید روی سیستمعاملش حساب باز کرده، گوگل نمیتواند آن را ناامید کند. در نتیجه خود گوگل هم در این مسیر با سامسونگ همکاری خوبی داشت تا اینکه قابلیتهای جذاب کم کم به این سیستمعامل اضافه شدند. خودتان سرعت پیشرفت را قضاوت کنید؛ حرکت از اندروید Wear 1.0 تا ۲.۰ حدوداً سه سال طول کشید؛ بعد از آن تا توسعهی Wear OS 3.0 حدودا به ۴ سال زمان نیاز بود اما از Wear OS 3.0 تا Wear OS 4 فقط دو سال طول کشید!
آنچه که سبب شد سیستمعامل Wear OS دوباره بتواند سر پا شود، چیزی بود که در آن، سامسونگ عملکرد بسیار بهتری نسبت به گوگل داشت؛ تعهد!
علاقهی شدید سامسونگ به قابلیتهای شخصیسازی و تمرکز گوگل روی امکانات مربوط به سلامت سبب شد تا همکاری این دو شرکت، Wear OS را در این دو بخش به یکی از بهترین سیستمعاملهای تاریخ ساعتهای هوشمند تبدیل کند. شرکت کرهای این سیستمعامل را با رابط کاربری One UI Watch مزین کرد تا تجربهی کار با ساعتهای سری گلکسی واچ شبیه به گوشیهای گلکسی باشد.
امکانات شخصیسازی فراوانی هم به گلکسی واچها اضافه شد تا کاربران بتوانند کارهایی نظیر ساخت واچفیس، استفاده از منوی برنامههای اختصاصی و… را انجام دهند یا اپهایی نظیر دستیار صوتی بیکسبی، سامسونگ پی (سرویس پرداخت سامسونگ) را روی ساعت خود نصب کنند. کاربر هم نه با اپلیکیشن Wear OS بلکه با برنامهی اختصاصی سامسونگ یعنی Galaxy Wearable میتواند با این اپها تعامل داشته باشد.
به لطف سامسونگ و اپلیکیشن Health این شرکت، امکانات سلامتی و تناسب اندام متعددی هم به Wear OS اضافه شد تا بدین ترتیب گلکسی واچها به لطف سنسورهای جدید و قدرتمند خود بتوانند بیش از پیش برای کاربران مفید واقع شوند. با نگاهی به گلکسی واچ ۵ و ۶ میتوانید به خوبی متوجه شوید که سامسونگ چقدر به نیاز مردم در طراحی ساعتهای خود دقت کرده و امکانات و قابلیتهای متعددی را در زمینهی پایش سلامتی و نجات جان افراد به محصولاتش اضافه کرده است.
فقط هم سامسونگ نیست. چند روز پیش شیائومی از ساعت هوشمند جدید خود با نام اسمارت واچ ۲ پرو رونمایی کرد. محصولی که از سیستمعامل Wear OS بهره میبرد و در واقع نخستین ساعت هوشمند شیائومی با این سیستمعامل به حساب میآید. اما تفاوت شیائومی با سامسونگ این است که به جای پنهان کردن نام سیستمعامل و صحبت دربارهی رابط کاربری اختصاصی، شیائومی همکاریاش با گوگل را در وبسایت رسمی خود هم به صورت علنی اعلام کرد.
با نگاهی به اسمارت واچ ۲ پرو میبینیم که شیائومی هم در مسیر سامسونگ قدم گذاشته است؛ این یعنی منوی برنامههای اختصاصی، منوی تنظیمات سریع جدید، پنل نمایش اعلانات جذاب، ژستهای متفاوت و کلی قابلیت سلامتی و پایش فعالیتهای ورزشی مختلف که تعامل با آنها از طریق اپلیکیشن رسمی خود شیائومی برای ساعتهای هوشمند ممکن است.
ساعت هوشمند جدید شیائومی از سیستمعامل Wear OS بهره میبرد اما شیائومی آن را کاملا مطابق سلیقهی خود شخصیسازی کرده است. کاری که شاید وانپلاس هم در ادامه انجام دهد.
سامسونگ طی قراردادی که با گوگل داشت، امتیاز استفاده از Wear OS را به مدت دو سال از این شرکت خرید. این باعث شد هیچ ساعت هوشمندی نتواند در طول این مدت از این سیستمعامل استفاده کند. اما حالا به نظر میرسد این توافق به سرآمده و شاید وانپلاس واچ هم به زودی با تجهیز به این سیستمعامل جذاب راهی بازار شود. این احتمال وجود دارد که وانپلاس هم در مسیر سامسونگ و شیائومی قدم بردارد و امکانات و قابلیتهای خاص خود را به ساعتش اضافه کند.
ساعتهای هوشمند Fossil هم اگرچه از لحاظ امکانات و ظاهر، مثل ساعتهای شیائومی و سامسونگ نیستند اما نمیتوان آنها را «زشت» خطاب کرد. با این حال به نظر میرسد دو غول بزرگ فناوری یعنی سامسونگ و شیائومی توانستهاند نقطه مرکزی زیبایی ظاهری و امکانات نرمافزاری و سختافزاری را پیدا کرده و روی آن تمرکز کنند.
البته که نقش خود گوگل با ساعتهای پیکسل واچ را هم نمیتوان ندید گرفت چرا که این شرکت امکانات بسیار خوبی را به ساعتهایش اضافه کرده است که برخی از آنها انحصاری هستند تا بتوانند کاربران را به سمت خود جذب کنند. حضور کوالکام هم به عنوان سازندهی تراشههایی کممصرف، سریع و قدرتمند مزید بر علت شده تا تجربهی کار با ساعتهای هوشمند مجهز به Wear OS به شکل قابل توجهی در مقایسه با قبل بهتر شود و بعد از سالها، یک حرکت رو به جلوی سریع را از این سیستمعامل شاهد باشیم.
سیستمعامل Wear OS؛ سخن پایانی
بسیار هیجانزده هستیم ببینیم گوگل با ساعتهای هوشمند خودش یعنی پیکسل واچ در ادامه چه میکند. از آن جایی که فیتبیت حالا به گوگل تعلق دارد، همهی شرایط برای ساخت یک ساعت هوشمند جذاب و باکیفیت وجود دارد و به اصطلاح باید گفت؛ توپ در زمین گوگل است. اگر این شرکت از شرایط خوبی که برایش وجود دارد استفاده نکند، محکوم به شکست در مقابل اپل است که حالا با اختلاف در صدر بازار ساعتهای هوشمند قرار دارد.
سامسونگ، شیائومی، وانپلاس و بسیاری از برندهای دیگر در این نبرد پشت سر گوگل ایستادهاند و با رابط کاربری قدرتمندی که دارند، روز به روز به جذابیت Wear OS اضافه میکنند. حالا همه چیز به خود گوگل بستگی دارد که تعهد خود را به سیستمعامل محبوبش نشان داده و به کاربران، دلیل کافی برای خرید ساعتهای مجهز به آن بدهد.