۱۱ حقیقت ناگفته از رابطهی بتمن و سوپرمن
بتمن و سوپرمن دو تا از شناختهشدهترین و محبوبترین شخصیتهای روی کرهی زمین هستند و جایگاه و اعتبارشان فراتر از کاراکترهای ابرقهرمانی است. مرد پولادین و شوالیهی تاریکی که به ترتیب سالهای ۱۹۳۸ و ۱۹۳۹ به جهان معرفی شدند بیشتر سالهای قرن اخیر در کمیک بوکهای متعددی ظاهر شدهاند و هر ماه جلد جدیدی از ماجراجوییهای آنها را منتشر میکنند.
با اینکه بتمن و سوپرمن هر کدام داستانها و ماجراجوییهای خاص خودشان را دارند و در دنیای هر کدام شخصیتهای فرعی و ضدقهرمانها و شخصیتهای شرور مشخصی دیده میشود، سابقهی جالبی هم با یکدیگر دارند و در دنیای دیسی اتفاقهای مشترک زیادی را با هم تجربه کردهاند.
تعدادی از تأثیرگذارترین و معروفترین کمیکهای دیسی همانهایی بودند که بتمن و سوپرمن را مقابل هم قرار میداد، ولی این دو ابرقهرمان بزرگ بیشتر از اینکه دشمن همدیگر باشند متحد و دوست بودهاند و سابقهی رفاقتشان به چیزی حدود ۷۰ سال پیش برمیگردد.
در نگاه اول این دو شخصیت به شکلی تصویر شدهاند که فکر میکنیم هرگز نباید در یک دنیای مشترک حضور داشته باشند. یکی انسانی تلخ و جدی است که شم کارآگاهی قدرتمندی دارد و با تمرین و ممارست ذهن و بدنش را تا جایی که برای یک انسان ممکن است تقویت کرده به این امید که ریشهی جرم و فساد را برای همیشه از شهرش برچیند. دیگری موجودی خداگونه است که از سیارهای دیگر آمده و با روی باز از مردم استقبال میکند و مقابل نیروهای فضایی و بیگانه میایستد تا کرهی زمین را نجات دهد.
وقتی این دو ابرقهرمان را با هم مقایسه میکنیم به نظر میرسد که بتمن به خاطر ضعفهای انسانی اجتنابناپذیرش شانسی مقابل سوپرمن ندارد و انگار نمیتوان ارتباطی بین آنها پیدا کرد. ولی وقتی به انبوه کمیکهای «لیگ عدالت» (Justice League) و «بتمن/سوپرمن» (Batman/Superman) نگاه کنیم میفهمیم که بتمن و سوپرمن دو رفیق و یار جدا نشدنی هستند که طی سالهای متعدد کنار همدیگر ماندهاند.
ما بتمن و سوپرمن را تنها با داستانهای مستقلی که دارند یا دشمنها و ضدقهرمانهایشان نمیشناسیم. رابطه و تضاد جالبی که با هم دارند هم نقشی اساسی در شناخت این دو ابرقهرمان محبوب و قدرتمند ایفا میکند.
۱. بتمن و سوپرمن از همان ابتدا بهعنوان دو دوست تصویر میشدند
وقتی به سال ۱۹۴۱ رسیدیم بتمن و سوپرمن محبوبیت و شهرتی مافوق تصور داشتند و هر کدام شخصیت اصلی مجموعهکمیکهای دنبالهدار و پرطرفداری بودند. کمپانی پشت این کمیکها (که حالا با نام دیسی میشناسیمش) تصمیم گرفت برای کسب درآمد هرچه بیشتر از مشهورترین نمادهایش، یک مجموعهکمیک آنتولوژی منتشر کند با نام «بهترین کمیکهای جهان» (World’s Best Comics) که خیلی زود و در جلد دوم نامش را به «برترین کمیکهای جهان» (World’s Finest Comics) تغییر داد. هر شماره از کمیکهای این مجموعه یک داستان از سوپرمن و یک داستان از بتمن داشت و روی جلدش معمولا بتمن و سوپرمن و رابین را نشان میدادند که مشغول فعالیتی هستند. حالا این فعالیت یا بیسبال بازی کردن بود یا حلوفصل مشکلات جنگ جهانی دوم.
اما روی جلد تنها جایی بود که بتمن و سوپرمن را کنار هم میدیدیم و تا سالها در خود صفحات کمیکها خبری از همکاری این دو ابرقهرمان نبود. برای دیدن این دو ابرقهرمان در کنار هم و در یک کمیک باید صبر میکردید تا مثلا یکی از آنها به شکل مهمانی افتخاری و به عنوان یکی از اعضای جامعهی عدالت آمریکا حاضر شود. مثل اتفاقی که در شمارهی ۳۶ کمیک «تمام ستاره» (All-Star Comics) افتاد که سال ۱۹۴۶ منتشر شد.
در واقع تا قبل از سال ۱۹۵۱ و شمارهی ۷۱ بهترین کمیکهای جهان خبری از همکاری مشترک بتمن و سوپرمن نبود و از این مقطع به بعد ما به طور مداوم این دو قهرمان را میدیدیم که به همراه رابین با جرم و جنایت مبارزه میکردند و در کنار همدیگر قرار میگرفتند.
از مجموعهکمیکهای بهترینهای جهان در مجموع ۳۲۳ شماره منتشر شد و در آنها با اولین همکاریهای بتمن/سوپرمن آشنا شدیم. البته به جز وقفهای که بین سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۸۶ اتفاق افتاد. فرمت و مدل کمیک بوکهای ابرقهرمانی مدام تغییر کرد و بهتر شد و از داستانهای نهچندان جدی که تقریبا شبیه سیتکامهای تلویزیونی بودند به ماجراهایی پیچیده و عمیق رسیدیم، ولی رابطه و اتحاد بتمن و سوپرمن همچنان پایدار ماند و در این تغییر و تحولات هم دوام آورد.
۲. بتمن و سوپرمن بارها با هم مبارزه کردهاند
این سؤال که در یک مبارزه بتمن میبرد یا سوپرمن از همان اولین سالهای ظهور این دو ابرقهرمان در ذهن هوادارانشان میچرخیده و دیسی هم در موقعیتهای متعدد و گوناگونی پاسخ این سؤال را با طراحی مبارزه بین این دو داده.
حتی پیش از این که بتمن و سوپرمن در کمیکهای نسلهای بعدی بهعنوان دو شخصیت متضاد بازتعریف شوند، مبارزهاشان را در صفحات کمیک برترین کمیکهای جهان تصویر کرده بودند که اولینش شمارهی ۱۰۹ بود و سال ۱۹۶۰ منتشر شد. مبارزهی بین این دو ابرقهرمان ایدهی جذابی بود که فوری کنجکاوی مخاطبان را برمیانگیخت. همه از خودشان میپرسیدند چه اتفاقی افتاده که بتمن و سوپرمن با هم درگیر شدهاند؟ اصلا بتمن چطور میتواند شرایط مبارزه را برابر کند و با موجودی فرازمینی و خداگونه مثل سوپرمن بجنگد؟ پاسخ این سؤال معمولا این بود که بتمن با استفاده از جادو، کنترل ذهن یا ترفندها و تجهیزاتی ویژه خودش را آماده میکرد و به مصاف رقیب شکستناپذیرش میرفت.
سال ۱۹۸۶ و وقتی کمیک «بازگشت شوالیهی تاریکی» (The Dark Knight Returns) نزاع و درگیری جدیتر و عمیقتری را بین بتمن و سوپرمن جا انداخت، این مبارزه بیشتر از قبل تکرار شد و در رسانههای دیگری به جز کمیک بوک هم شاهدش بودیم. اولین بار که کشمکش و درگیری بین بتمن و سوپرمن را در قاب تلویزیون دیدیم مربوط به سال ۱۹۹۷ بود. در قسمتی که دو سریال انیمیشنی بتمن و سوپرمن را به هم وصل میکرد نبرد و مبارزهی بین آنها را به تصویر کشیدند.
بار دیگر و سال ۲۰۱۶ در فیلم «بتمن در مقابل سوپرمن: طلوع عدالت» (Batman v. Superman: Dawn of Justice) این بار مبارزهی آن دو را در یک فیلم سینمایی دیدیم. در بازیهای کامپیوتری «بیعدالتی» (Injustice) هم میتوانید خودتان عملا در مبارزهی بین بتمن و سوپرمن شرکت کنید و با انتخاب هرکدام به جنگ با دیگری بروید.
دربارهی پاسخ سؤال «چه کسی برندهی این مبارزه است؟» باید بگوییم که بستگی به شرایط دارد. هرچقدر بتمن زمان بیشتری برای تمرین و آمادهسازی داشته باشد، شانسش مقابل سوپرمن بیشتر میشود و میتواند زمان طولانیتری مقاومت کند. اما معمولا پیش از اینکه برندهی واقعی درگیری مشخص شود اتفاقی میافتد و نبردشان نیمهکاره رها میشود.
۳. کمیک بازگشت شوالیهی تاریکی رابطهی بتمن و سوپرمن را از نو تعریف کرد
بتمن و سوپرمن آن اوایل که کارشان را طی دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی آغاز کرده بودند و ماجراجوییهای مشترکشان در کمیکهای برترین کمیکهای جهان و جامعهی عدالت آمریکا تصویر میشد، شخصیت نسبتا مشابهی داشتند. دو شخصیت خیرخواه که به دنبال کمک به مردم بودند و با بقیه هم خوب کنار میآمدند. سوپر من از آن زمان تا کنون شخصیت پیچیدهتری شده، ولی اساسش تغییری نکرده است و تقریبا همان شخصیت سابق مانده. ولی بتمن دچار تغییر و تحولاتی بزرگ شد.
تغییرات بتمن از شمارهی ۲۱۷ کمیک بتمن سال ۱۹۶۹ آغاز شد. در این کمیک بتمن دوباره سراغ مأموریت سابقش میرفت تا در دل جنایتکاران گاتهام ترس و وحشت بیندازد. تغییر و تحول بتمن طی دههی ۷۰ و ۸۰ هم ادامه داشت و طی این دوران او تبدیل به شخصیتی خشن و کلهشق شد که هیچجوره با کسی راه نمیآمد و برای رسیدن به اهدافش کارهای خطرناکی میکرد. این ماجرا باعث شد تا درگیریهای بتمن با سوپرمن تبدیل به اتفاقی نادر شود و مگر در موارد معدودی چنین کشمکشهایی را بین آن دو نمیدیدیم. مثلا شمارهی اول کمیک «بتمن و جدا افتادهها» (Batman and the Outsiders) که سال ۱۹۸۳ منتشر شد و در آن بتمن انشعابی از لیگ عدالت به وجود آورد تا گروه کوچکی از ابرقهرمانهای تحت مدیریت خودش را داشته باشد از نمونههای انگشتشمار این قضیه بود. در این کمیک بتمن از لیگ عدالت استعفا میداد و درگیریهایی با سوپرمن پیدا میکرد.
شیوه و منش متضاد بتمن و سوپرمن در مبارزهی با جرم و جنایت به تدریج اوج گرفت و بالاتر رفت تا اینکه به سال ۱۹۸۶ و یکی از تحسینشدهترین کمیکهای دیسی رسیدیم؛ بازگشت شوالیهی تاریکی نوشتهی فرانک میلر، کلاوس جانسون و لین وارلی. در بازگشت شوالیهی تاریکی سوپرمن عامل دولت فاسد آمریکا شده و بتمن از سویی دیگر یک فراری و رهبر گروهی از انقلابیون است. بتمن و سوپرمن که نمیتوانند اختلاف نظرهای جدی و عمیقشان را با گفتوگو حل کنند، نبردی حماسی و خونین در خیابانهای گاتهام ترتیب میدهند.
محبوبیت بیش از اندازهی کمیک بازگشت شوالیهی تاریکی باعث شد تا این ویژگیهای متضاد بتمن و سوپرمن برای سالهای آینده هم بماند و مردم دیگر شخصیتهای این دو ابرقهرمان را به همین شکل میشناختند. حالا بتمن و سوپرمن دو رقیب سرسخت هستند که اصلا با شیوه و روش یکدیگر موافق نیستند و اختلاف عقیدههای سنگینی با هم دارند. این ایدهای است که راهش به تمام کمیکهای بتمن و سوپرمن و بعد از آن به انیمیشنهای سریالی و فیلمها باز شد.
۴. خاستگاه و گذشتهی شخصیت بتمن و سوپرمن به هم مرتبط است
داستانهای زیادی در مورد نحوهی آشنایی بتمن و سوپرمن روایت شده، ولی در عین حال داستانهای زیادی هم داریم که نشان میدهد بروس وین و کلارک کنت پیش از شهرت فعلیاشان و شکلگیری شخصیت دوم و ابرقهرمانانهای که الان دارند، ارتباطی با هم داشتند. سال ۱۹۵۶ و در کمیک شمارهی ۸۴ برترین کمیکهای دنیا مشخص میشد که بروس وین زمانی به شهر محل زندگی کلارک کنت یعنی اسمالویل رفته تا از هویت قهرمان این شهر کوچک پرده بردارد. در نهایت هم تصمیم میگرفت کشفیاتش را منهدم کند تا نگذارد دست آدمهای بد به آن برسد.
در شمارهی ۲۷۵ «ادونچر کمیکس» (Adventure Comics) بروس بار دیگر به اسمالویل بازمیگشت تا در قامت روباه پرنده به سوپربوی کمک کند. سال ۱۹۷۲ و در کمیک شمارهی ۱۸۲ «سوپربوی» (Superboy) ماجرایی روایت میشد که کلارک کنت را با گذشتهی بتمن مرتبط میکرد.
البته تمام این داستانها بعد از انتشار «بحران در زمینهای بیپایان» (Crisis on Infinite Earths) زیر سؤال رفت و از روند و پیرنگ کلی کمیکهای دیسی حذف شد. اما در خط داستانی بعد از بحران در زمینهای بیپایان ایدهای مطرح شد که ارتباط بین گذشتهی بروس و کلارک کنت را واضحتر از قبل نشان میداد.
در شمارهی ۵۰ سوپرمن/بتمن که سال ۲۰۰۸ منتشر شد ماجرای واقعا جالبی افشا میشود و در آن یک ملاقات غیرمنتظره بین پدر بروس یعنی توماس وین و پدر سوپرمن یعنی جور – ال از سیارهی کریپتون میبینیم. جور – ال کاوشگری به زمین میفرستد تا مطمئن شود این سیاره برای اقامت پسرش (که هنوز متولد نشده) جای مناسبی است یا نه. توماس وین این کاوشگر را پیدا میکند و جور – ال و توماس طی تماس هولوگرافیک با هم حرف میزنند. توماس به جور – ال اطمینان خاطر میدهد که جای پسرش روی کرهی زمین امن خواهد بود.
بعدها توماس وین با کمک قطعاتی که از کاوشگر جور – ال به جا مانده بود تجهیزات معروف شرکت وین را ابداع کرد، همان تجهیزاتی که در آینده ابزار کار بتمن میشد. این کمیک به ما میگوید که اگر برخورد کوتاه توماس وین و جور – ال نبود، بتمن و سوپرمن هرگز به وجود نمیآمدند.
۵. اولین ملاقات بتمن و سوپرمن همیشه خوشایند نیست
داستان اولیه و اصلی ملاقات بتمن و سوپرمن را در کمیک شمارهی ۷۶ سوپرمن دیدیم که سال ۱۹۵۲ منتشر شد و نویسندگانش ادمون همیلتون و کرت سوان بودند. در این کمیک ماجرایی نهچندان جدی را میدیدیم که طی آن این دو ابرقهرمان به شکلی کاملا اتفاقی همدیگر را برای اولینبار ملاقات میکردند. ولی از آن زمان تا به حال هر بار که خواستهاند داستان اولین ملاقات مرد پولادین و شوالیهی تاریک را روایت کنند پر و بال بیشتری به آن دادهاند تا جذابتر شود.
بتمن و سوپرمن در خط داستانی بعد از بحران زمین بیپایان برای اولین بار سال ۱۹۸۶ و در کمیک شمارهی ۳ «مرد پولادین» (The Man of Steel) همدیگر را دیدند. کمیکی نوشتهی جان بیرن که در آن بتمن تهدید میکند اگر سوپرمن زیادی به او نزدیک شود، خودش را منفجر خواهد کرد.
وقتی سال ۱۹۹۷ و در سریال «سوپرمن: سریال انیمیشنی» (Superman: The Animated Series) و اپیزود «برترینهای دنیا» (World’s Finest) همدیگر را دیدند، بلافاصله به جان هم افتادند و ضرباتی سهمگین تحویل هم دادند. البته در پایان خط داستانی سه قسمتیاشان بالاخره موفق شدند اختلافاتشان را کنار بگذارنند و با هم راه بیایند.
وقتی سال ۲۰۱۱ خط داستانی مرکزی و اصلی کل کمیکهای دیسی از نو تعریف شد، در شمارهی دوم کمیک لیگ عدالت میدیدیم که سوپرمن که حالا خشنتر و تدافعیتر شده نه تنها به بتمن حمله میکند، بلکه گرین لنترن و فلش را هم مورد لطف خودش قرار میدهد.
در فیلم بتمن در مقابل سوپرمن: طلوع عدالت هم که میدیدیم بتمن و سوپرمن طبق نقشههای لکس لوثر با هم ملاقات میکردند و مدتی بعد درگیر نبرد و جنگی نفسگیر و مرگبار میشدند. بتمن که همیشه وحشت دارد سوپرمن از کنترل خارج شود و کرهی زمین را نابود کند (خاطرهی نبرد ویرانگر سوپرمن با ژنرال زاد که ویرانیهای وحشتناک و تلفات بیشماری به جای گذاشت هنوز از ذهن بروس وین پاک نشده) با تحریک لکس لوثر مجاب میشود تا مرد پولادین را از میان بردارد.
۶. رابین مدتی با سوپرمن همراه بوده
طی سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۰ سوپرمن در کمیکهای برترین کمیکهای دنیا نه تنها با بتمن همراه میشد، بلکه در مقطعی رابین را هم کنار خودش داشت. همزمان که بتمن بدبینتر و تلخاندیشتر میشد و به همه چیز و همه کس دور و برش مشکوک بود، رابین اصلی (دیک گریسون) جذب خوشبینی سوپرمن شد و تصمیم گرفت مدتی در کنار او به مبارزه با جرموجنایت بپردازد.
رابین و سوپرمن خیلی به هم شبیه بودند و اخلاقیاتشان جور در میآمد، چون هر دو در کنار بتمن نقش «پلیس خوبه» را بازی میکردند و دیدگاه روشنتر و مثبتتری به دنیا داشتند. تیم سوپرمن/رابین تا بعد از خط داستانی بحران زمینهای بیپایان هم ادامه داشت و در شمارهی ۶ کمیک «افسانههای جهان دیسی» (Legends of the DC Universe) نوشتهی دیو تیلور و کوین ناولن میتوانید داستان دلنشین اولین ملاقات این دو را بخوانید.
دوستی و رفاقت بین رابین و سوپرمن نقشی اساسی در آیندهی رابین و شخصیت مستقل او (بعد از اینکه از قامت رابین بیرون رفت) ایفا میکند. در شمارهی ۴۴ کمیک «قصههای تایتانهای نوجوان» (Tales of the Teen Titans) نوشتهی ولفمن و جرج پرز که سال ۱۹۸۳ منتشر شد، میبینیم که دیک گریسون از هویت تازهاش نایتوینگ پردهبرداری میکند. دیک گریسون نام نایتوینگ را به خاطر ادای احترام به سوپرمن انتخاب کرد. گویا سوپرمن در آن مقطع که رابین را همراه خودش داشت برای او از قهرمانی کریپتونی حرف زده بود که نامی مشابه داشت.
سوپرمن و رابین بعدها هم وقتی دیک گریسون تصمیم گرفت دوباره هویتش را عوض کند دوباره با یکدیگر همراه شدند. یک بار وقتی دیک مدت کوتاهی نقش بتمن را عهدهدار شد، و بار دیگر وقتی که خودش را جاسوسی به نام مأمور ۳۷ نامید. سوپرمن با جانشینهای دیک گریسون و رابینهای دیگر هم همراه شده است، ولی ارتباطشان هرگز مثل ارتباط او دیک نشد.
۷. سوپرمن از بتمن خواسته تا او را بکشد
سوپرمن شاید به اندازهی بتمن شکاک و بدبین نباشد، ولی ارزش این نگاه او را درک میکند و میداند که در مواقع پرریسک باید به او اتکا کند. سوپرمن بهخوبی میداند قدرتهای فرازمینی او اگر به شکل بد و منفی استفاده شود چه خطراتی را به دنبال خواهد داشت و ممکن است زمین را به نابودی بکشاند یا آدمها را تبدیل به برده کند. سوپرمن برای اطمینان تنها سلاحی را که قادر است او را نابود کند در اختیار بتمن میگذارد، تنها کسی که میداند اگر شرایط ناجور شد، در استفادهاش لحظهای درنگ نمیکند.
همانطور که سال ۱۹۹۳ و در شمارهی ۲۱ کمیک «سوپرمن: مرد پولادین» (Superman: The Man of Steel) میبینیم، سوپرمن حلقهای کریپتونایتی را که از لکس لوثر به زور گرفته به بتمن میدهد. گاهی وقتها میبینیم که بتمن این حلقه را از کمربند مخصوصش بیرون میآورد تا هر وقت لازم شد علیه سوپرمن به کار بگیرد. مثلا وقتی که پویزن آیوی بدن سوپرمن را تسخیر میکند، بتمن با همین حلقه به جان سوپرمن میافتد تا جلو او را بگیرد.
البته این حلقهی کریپتونایتی تنها سلاح ضد سوپرمنی نیست که بتمن در اختیار خودش دارد. شوالیهی تاریکی چندین استراتژی و سلاح و تجهیزات برای مقابله با سوپرمن دارد که هر وقت احساس تهدید کرد آنها را علیه او به کار میگیرد. در واقع بتمن به شکلی مخفیانه پروندههایی برای هر کدام از اعضای لیگ عدالت درست کرده و در آنها روشهای نابودیاشان را جمعآوری کرده تا روز مبادا به کارش بیاید. سال ۲۰۰۰ وقتی این فایلها به دست رأسالغول میافتد مشکلات بزرگی برای بتمن و لیگ عدالت به وجود میآید.
رأسالغول از فرمول بتمن استفاده میکند و یک کریپتونایت مصنوعی و سرخ رنگ میسازد. این کریپتونایت پوست سوپرمن را شفاف میکند و رأسالغول با تابش میزان زیادی نور خورشید به او درد و رنجی وصفناپذیر به سوپرمن تحمیل میکند. اما بیشتر از همهی اینها، درد خیانتی که بتمن ناخواسته مرتکب شده سوپرمن را آزار میدهد.
۸. بتمن و سوپرمن در خاکسپاری یکدیگر شرکت کردهاند
در دنیای ابرقهرمانها مرگ اتفاقی حتمی و غیرقابل جبران نیست، به خاطر همین طی این سالها شرایط غیرمتعارفی برای بتمن و سوپرمن پیش آمده و این دو در مراسم خاکسپاری هم شرکت کردهاند، البته با فاصلهی چند سال از یکدیگر.
بعد از اینکه سوپرمن سال ۱۹۹۳ و در کمیک شمارهی ۷۵ سوپرمن به دست دومزدی کشته شد، کل دنیا در بهت و عزا و ماتم فرو رفت. مراسم خاکسپاری باشکوهی برگزار شد که در آن اکثر ابرقهرمانان حضور داشتند. بتمن در مراسم حاضر نشد چون نمیخواست در دید خبرنگاران باشد. او به جایش از پشت بامها نظارهگر مراسم بود و بعد از اتمامش هم برای ادای احترام به همرزم کشتهشدهاش، آن روز را صرف گشتزنی و مبارزه با جنایتکاران شهر متروپلیس کرد.
تقریبا یک سال پس از خاکسپاری سوپرمن، بدنش را میدزدیدند و دوباره احیایش میکردند و متوجه میشدیم که سوپرمن از اولش هم کاملا نمرده بود. مدتی از بازگشت سوپرمن به میادین گذشته بود که سال ۲۰۰۸ و در جریان کمیک «بحران نهایی» (Final Crisis) بتمن به دست دارکساید کشته میشد. سوپرمن در کمیک شمارهی ۷۶ سوپرمن/بتمن شخصا بقایای بتمن را جمع میکرد و آن را به مقر بتمن و غار خفاش میبرد. در همین کمیک میدیدیم که سوپرمن مراسمی برای بتمن میگرفت و در آن بدون لباس سوپرمن حاضر میشد. دیگر اعضای لیگ عدالت هم برای ادای احترام میآمدند.
ولی بعدا مشخص میشد که بقایای جسد در واقع متعلق به بروس وین نبود بلکه بهشدت شبیه او جعلش کرده بودند. بروس وین در زمان گم شده بود و زندگی اجدادش را تجربه میکرد و انرژی کیهانی در بدنش ذخیره میشد.
۹. دعوای بین بتمن و سوپرمن و زن شگفتانگیز
بتمن و سوپرمن ۸۵ درصد مواقع با هم کنار میآیند، ولی وقتی مشکلی بینشان ایجاد میشود کرهی زمین در آستانهی نابودی قرار میگیرد. در مقطعی بین بتمن و سوپرمن و زن شگفتانگیز اختلافی در میگیرد و شکافی بینشان ایجاد میشود.
طی دعواهایشان سوپرمن بتمن را متهم میکند که زیادی شکاک و بدبین شده و دیگر نمیشود به او اطمینان کرد (که درست هم میگوید) از سوی دیگر بتمن هم به سوپرمن میگوید دیگر کاریزمای سابق را ندارد و نمیتواند رهبری ابرقهرمانان را به عهده بگیرد (که البته او هم درست میگوید). بتمن حتی با نیش و کنایه به سوپرمن میگوید که «آخرین باری که الهامبخش مردم بودی وقتی بود که مُردی». در همین حین بتمن و سوپرمن از اینکه زن شگفتانگیز اخیرا از خشونت زیادی استفاده میکند شاکی و عصبانی بودند و تمام این موارد کنار هم باعث شد تا سه ستون مستحکم دنیای دیسی با هم به مشکلات جدی بر بخورند.
درگیری و نزاع بین رهبران لیگ عدالت زمین را در موقعیت ضعف و آسیبپذیری قرار داد آن هم زمانی که تهدیدی بزرگ و جدی وجود داشت. البته بعدا میفهمیدیم که تمام این مشکلات و درگیریها طرح و دسیسهی لکس لوثر بوده. البته نه لکس لوثری که ما میشناسیم، چون این یکی در دنیایی موازی زندگی میکرد و قصد داشت نظم دنیاها را به هم بریزد.
این سه ابرقهرمان در نهایت موفق میشوند اختلافاتشان را کنار بگذارنند و با کمک همدیگر لکس لوثر را شکست دهند، ولی نبرد باعث میشود هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی خسته و فرسوده شوند، و هر کدام حدودا یک سال از میادین فاصله میگیرند تا بهبود یابند. در نبود آنها دنیا درگیر جنگ جهانی سوم میشود.
همه دوست داریم نبرد بین ابرقهرمانها را ببینیم، ولی در این مورد اگر این سه نفر قبول میکردند به مشاوره بروند ممکن بود جان خیلیها از دست نرود.
۱۰. بتمن و کتوومن به همراه سوپرمن و لوئیس لین سر قرار عاشقانه رفتهاند
بتمن و سوپرمن خیلی خودشان را درگیر موقعیتهای اجتماعی نمیکنند. بیشتر هم به این دلیل است که بتمن همیشه ترجیح میدهد تنها باشد و تا جایی که امکان دارد سراغ اینجور کارها نمیرود. ولی به هر حال وقتی سالها در کنار هم کار کردهاند موقعیتهای استثنایی پیش میآید که این دو قهرمان را در شرایطی غیر از مبارزه با جرم و جنایت و تهدیدات کیهانی میبینیم. اتفاقا وقتی مشغول فعالیتهای قهرمانانه نیستند و صرفا میخواهند اوقات خوشی را کنار هم بگذرانند، رفاقتشان بیشتر گل میکند.
در دوران «تولد دوباره» (Rebirth) کمیکهای بتمن که از سال ۲۰۱۶ آغاز شد، بروس وین درگیر رابطهای عاشقانه و جدی با سلینا کایل ملقب به کتوومن میشود. بروس و سلینا بهنوعی موفق میشوند که توازنی بین زندگی شخصی و حرفهای خودشان برقرار کنند و به اندازهی کافی روی رابطهاشان وقت بگذارند. سرانجام در مقطعی با هم نامزد میشوند و مخاطبان میتوانند زندگی رمانتیک بروس وین را هم ببینند. در همین زمان است که تصمیم میگیرند مثل زوجهای عادی رفتار کنند و با زوجی دیگر که از دوستانشان هستند سر قرار عاشقانه بروند.
البته که تمام دوستان و رفقای بروس وین ابرقهرمان هستند، ولی این قرار عاشقانه را با کلارک کنت و همسرش لوئیس لین میروند. کلارک و لوئیس از اینکه بروس تصمیم گرفته با یک خلافکار زندگی مشترک تشکیل دهد متعجب هستند، ولی در نهایت ارتباط عمیق بین این دو نفر را درک میکنند و قرار عاشقانهی دو زوج در آرامش به پایان میرسد.
ولی به هر حال چیزی نمیگذرد که رابطهی بروس و سلینا پس از مدتی شکراب میشود و بروس دوباره از زندگی عادی فاصله میگیرد. اما هرگاه بروس نیاز داشت با کسی صحبت کند و گرههای زندگی شخصیش را حل کند، سوپرمن همیشه در دسترسش است.
۱۱. بتمن و سوپرمن عمیقا به هم احترام میگذارند
بتمن و سوپرمن با وجود تمام مشکلات، اختلاف نظرها، درگیریها و بیشمار دنیای موازی که در آنها همدیگر را کشتهاند، دو متحد بزرگ هستند که احترام متقابلی به هم میگذارند و رفاقتی عمیق و شخصی با هم دارند. شکی نیست که با هم دوست هستند، حتی اگر بتمن خوشش نیاید به این قضیه اعتراف کند. آنها فداکاریهای بزرگی برای یکدیگر کردهاند و شدیدا به هم اعتماد دارند. اعتمادی که طی سالیان دراز محکمتر و جدیتر شده.
با اینکه معمولا دربارهی ارزشی که برای هم قائل هستند علنی صحبت نمیکنند (این بیشتر مشکل بروس است تا کلارک چون آدم توداری است و کمتر احساساتش را بروز میدهد) ولی بارها شده که فهمیدهایم چقدر همدیگر را تحسین میکنند. حالا یا با دیالوگهایشان به ما فهماندهاند یا در کپشنهایی که افکارشان را به مخاطب نشان میدهد خواندهایم. از سال ۲۰۰۳ به این طرف هر ماه یک شماره کمیک مشترک از آنها منتشر شده. کمیکهایی که نامشان یا بتمن/سوپرمن است یا سوپرمن/بتمن و هر کدام از زاویه دیده یکی از آنها روایت میشود.
در این کمیکها و کپشنهایی که افکارشان را نشان میدهد میفهمیم که چقدر با هم وجه اشتراک دارند، و چقد هر کدام دیگری را تحسین میکند. بتمن باور دارد سوپرمن از او قهرمان بهتری است، و سوپرمن هم معتقد است بتمن بهتر از اوست. هیچکدام دیگری را «دوست» خطاب نمیکند چون هر دو حس میکنند لایق این عنوان نیستند. هر دو فکر میکنند اگر بلایا و زجرهای زندگی فرد مقابل را داشتند نمیتوانستند دوام بیاورند و حالا قهرمان باشند.
بتمن و سوپرمن بارها با هم گلاویز شدهاند و شرایط مرگباری را از سر گذراندهاند. ما بهعنوان تماشاچی از تماشای نزاع و درگیریاشان لذت میبریم. ولی وقتی در نهایت میبینیم چه رفاقت عمیقی بینشان شکل گرفته لبخندی روی صورتمان میآید.
منبع: Looper
اخه بتمن چه قدرت خاصی داره پولداره فقط ایرون منم پولداره بعدشم یدونه بومرنگ پرت میکنه میپکه یا زخم میکنه😒😒ولی هرکی یه نظری داره من از بتمن خوشم نمیاد چون قدرت خاصی نداره
وقتی پدر مادر بوروس وین میمیرن بعد تمامی ثروت شأن میرسه به بروس وین و پدر بروس وین هم خیلی پول دار بوده ولی من از بتمن خوشم میاد چون با این که قدرت خواصی نداره ولی خیلی باهوش و همیشه فداکاری میکنه و
به فقیر های کمک میکنه
سلام به نقد از دوستمون بگم که بتمن بهترین کاراگاه دنیاست اون هزاران بار تونسته سوپرمن یا کسایی مثل جوکر رو شکست بده و زدن راس الغول خیلی راحت می تونه باشه و دیگه اینکه اون با اینکه قدرت ماورایی مثل سوپرمن نداشته باشه ولی خیلی عالی می تونه باشه و فداکار هم هست
و دیگه عالی بود مقاله بی نقصی بود ممنون از شما
با اینکه قدرت خاصی نداره دو بار دارک ساید رو شکست داده و سوپرمن رو هم کشته تازه بهترین کاراگاه جهان هست و iq 192 داره
دلت خوش 😐
واقعا مقاله غیر حرفهای و بدی بود، پر از غلط های املایی و ایرادات نگارشی و جمله بندی.
یه ترجمه نیم ساعته اینگلیسی به فارسی از یه دانش اموز کلاس هفتمی واقعا با کیفیت تر میشد، علاوه بر این یه ادیت مناسب و یه نگاه دوباره هم روی این مقاله اجرا نشده، اینقدر بد بود که با دوبار خوندن هم بعضی جاهارو متوجه نشدم.
من خودم عاشق بتمن و کت وومن هستم و یکی از طرفداران پایروقرص دیسی هستم . شخصیت بتمن رو خیلی دوست دارم و اینم بگم که منم چند تا از عزیزامو از دست دادم و درد اونو درک میکنم . سوپرمن رو هم میپسندم اما نه مثل بتمن، چون بتمن برای من نه فقط قهرمان بلکه یه الگوی عالی و بی نظیر هستش .
موافقم واقعا الگوی بزرگی هستش و هرآدمی نمیتونه توی یه لیگ از کسایی که ابرقدرت دارن بدون ابرقدرت دووم بیاره