۱۳ حقیقت ناگفته دربارهی بروس وین
بروس وین، میلیاردر مشهور و دخترباز شهر گاتهام برای اینکه مردم متوجه هویت پنهانی او یعنی بتمن نشوند، تصویری کاملا متفاوت از خودش نشان میدهد و از هر موقعیتی بهره میبرد تا به عموم بقبولاند که مردی لذتجو و بیخیال است که تمام ساعتهای عمرش صرف مهمانی گرفتن و گشتوگذار با دخترهای خوشگل میشود. کل دنیا شوالیهی تاریکی و ناجی مردم گاتهام را میشناسند، ولی بروس وین ترجیح میدهد دور از دید مردم زندگی پنهانی خودش را جلو ببرد.
بروس یک روی سکهی بتمن است، این ابرقهرمان را در دنیای واقعی هدایت میکند تا خودش بتواند زندگی اجتماعی نسبتا عادی داشته باشد و همزمان در دل دنیای تاریک پر از جرم و جنایت به مبارزه بپردازد.
داستان زندگی بروس وین تراژیک و غمانگیز و ناراحتکننده است. نه تنها وقتی بچه بود پدر و مادرش را جلو چشمهای او کشتند، بلکه بخشی از وجود خودش هم در همان شب وحشتناک از بین رفت و کشته شد. هر آرزو و امیدی که وقتی بچه بود برای آیندهاش داشت، بعد از این جنایت فجیع به خاطرات سپرده شد و از دل آن ابرقهرمانی تلخاندیش و انتقامجو بیرون آمد. بروس وین تبدیل به قهرمانی شد که میل و عطشی دیوانهوار برای اجرای عدالت و مجازات جنایتکاران داشت و هرگز از پا نمینشست.
وقتی بروس وین در همان سن کم و بچگیاش معصومیتش را از دست داد، با واقعیتهای سیاه جامعه روبهرو شد و زشتیهایش را دید. چیزی که پدر و مادرها معمولا سعی میکنند فرزندانشان مستقیم با آن مواجه نشوند، تا زمانی که خودشان به سن مناسب برسند و این مسائل را درک کنند. اما زندگی بروس درست لحظهای که پدر و مادرش را کشتند به دو بخش تقسیم شد. هر اتفاقی که بعد از مرگ پدر و مادر او رخ داد در جهت هدف و آرمان بروس بود: اینکه به هیچ وجه اجازه ندهد بروس وینهای دیگر چنین تجربهی دلخراشی را از سر بگذرانند و با آسیب روحی دائمی و جانکاه به زندگیشان ادامه دهند. داستان ناگفتهی بروس وین این است.
۱. نام بروس وین از تلفیق اسم دو شخصیت تاریخی به وجود آمده
نامگذاری قهرمانی مهم و تأثیرگذار که قرار است پیچیدهترین پروندههای جنایی را حل کند، ماجرای مهمی است. بیل فینگر و باب کین، خالقین بتمن، برای انتخاب اسم قهرمانشان از دو شخصیت مشهور تاریخی الهام گرفتند و به نام بروس وین رسیدند.
اسم بروس از نام شاه بروس اول پادشاه اسکاتلند برداشته شد. رابرت بروس یکی از مشهورترین جنگجویان دوران خودش به حساب میآمد و بین مردم شناختهشده بود. او طی اولین جنگ استقلال اسکاتلند از انگلستان، رهبری اسکاتلند را بر عهده داشت و به خاطر همین در تاریخ اسکاتلند بهعنوان یک قهرمان ملی شناخته میشود.
اسم خانوادگی وین الهامگرفته از ژنرال آنتونی وین در دوران انقلاب آمریکا است. این ژنرال فرماندهی چندین نبرد در دوران جنگهای استقلال آمریکا بود. از وین به خاطر افتخارآفرینیهایش در حین جنگ تقدیرهای زیادی به عمل آمد و حتی جرج واشنگتن هم او را میشناخت و در نهایت هم به مقام افسر فرماندهی رسید. وین مبارزی دلیر و رهبری شجاع بود و به خاطر همین به او لقب «آنتونی وین دیوانه» داده بودند.
در واقع در کمیک شمارهی ۱۸۶ «بهترینهای جهان» (World’s Finest) این ایده مطرح میشد که آنتونی وین از اجداد بروس وین است. در این کمیک بوک، بتمن به گذشته سفر و با جد بزرگش ملاقات میکرد. پیداست باب کین و بیل فینگر علاقهی خاصی به نیروهای انقلابی که علیه ظلم و ستم مبارزه میکردند داشتند، و میخواستند که این ویژگیها را در شخصیت مخلوقشان بیاورند.
۲. بروس وین یک برادر داشت
همهی ما بروس وین را بهعنوان تکفرزند توماس و مارتا وین میشناسیم که تنها وارث تمام داراییهای آنها است. با این حال در کمیک شمارهی ۲۲۳ بهترینهای جهان داستانی دربارهی توماس وین جونیور مطرح میشود که بزرگترین پسر خانوادهی وین است.
توماس جونیور سه سال از بروس بزرگتر بود، و از بچگی به خاطر آسیب شدید به سرش در پی سانحهی رانندگی، دچار مشکلات روحی روانی بود. بعد از اینکه وضعیتش شدیدتر شد و به جایی رسید که به خودش و دیگران آسیب میزد، توماس و مارتا تصمیم گرفتند تا او را در یک مرکز روانی بستری کنند. توماس جونیور در نهایت نام خانوادگیاش را تغییر داد تا این واقعیت را که یک وین است بپوشاند. پدر و مادر بروس میخواستند این واقعیت را به او بگویند، ولی پیش از آنکه فرصتش را داشته باشند به قتل رسیدند.
بعد از گذر سالیان، توماس جونیور بار دیگر پیدایش شد و این بار هویت یک شخصیت شرور به نام قاتل بومرنگ را برای خودش انتخاب کرده بود. البته او در نهایت به رستگاری رسید، خودش را فدا کرد تا جلو گلولهای را که سمت بروس شلیک شده بود بگیرد و با این اقدام قهرمانانه به کار خودش پایان داد.
بعد از مدتی و وقتی داستانهای کمیکهای دیسی را از نو تعریف کردند، توماس جونیور هنوز هم وجود داشت ولی این بار برادر کوچکتر بروس بود. در این نسخه از داستان، توماس جونیور در پی یک سانحهی رانندگی، نارس به دنیا میآید و به خاطر مشکلات روانی در یک پرورشگاه بزرگ میشود. او بعدا به عضویت محفل جغدها در میآید و در آنجا آموزش میبیند تا تبدیل به یکی از آدمکشهای خطرناک این محفل شود. از هر طرف به داستان توماس جونیور نگاه کنیم، ماجرایی تراژیک و تلخ میبینیم که دل آدم را به درد میآورد.
۳. بروس وین و دیک گریسون گذشتهی مشابهی داشتند
دیک گریسون اولین دستیار بتمن بود که عنوان رابین را به خودش گرفت، و بعدها افراد دیگری هم جای او را گرفتند. وقتی دیک بچه بود، به همراه پدر و مادر خونیاش حرکات آکروباتیک اجرا میکرد و اسم اجرایشان را گذاشته بودند گریسونهای پرنده. تا اینکه یک رئیس مافیایی بیرحم به نام تونی زوکو که میخواست از سیرکی که آنها را استخدام کرده اخاذی کند، پدر و مادر دیک را حین یکی از اجراهایشان به قتل میرساند.
در پی این فاجعهی دلخراش، بروس قیم قانونی دیک شد و این پسر جوان ورزشکار را آموزش داد تا خشم و احساسات سنگینش را جهتدهی کند و آن را برای اهداف مهمتری به کار بگیرد. مشخص است که بروس وین نسبت به دیک احساس نزدیکی میکرد و خودش را درون او میدید، چرا که هر دو در بچگی شاهد مرگ دلخراش پدر و مادرشان بودند و این اتفاق تأثیری دائمی رویشان گذاشت. به خاطر همین، بروس نقش پدر را برای دیک ایفا کرد و به او چیزی را داد که خودش بعد از مرگ والدینش نداشت.
۴. بروس پیغامی از پدرش دریافت کرد، پیغامی از یک واقعیت موازی
کمیک بوکها معمولا خطهای زمانی را حسابی به هم میریزند، تاریخ خودشان را بارها از نو مینویسند و شخصیتهای مُرده را به زندگی برمیگردانند. اما این مسأله گاهی وقتها به نفع داستان تمام میشود و ابعاد تازهای از شخصیتها را برملا میکند.
طی خط داستانی «فلشپوینت» (Flashpoint) که سال ۲۰۱۱ منتشر شد، توماس وین یک جورهایی دوباره زنده شد. در این خط داستانی، فلش در زمان سفر میکرد تا جان مادرش را نجات دهد و نگذارد که به قتل برسد. فلش با این کارش ناخواسته تغییراتی عظیم در روند تاریخ ایجاد میکند و زمان حال را به هرجومرجی دیوانهوار میکشد. در این نسخه از واقعیت، آکوامن با واندر وومن مبارزه میکند و سوپرمن هم هرگز در کانزاس فرود نمیآید و به جایش دولت او را دستگیر میکند و در انزوا نگه میدارد تا رویش تحقیقات انجام شود.
یکی از جالبترین جنبههای این واقعیت جایگزین و موازی، اتفاقی است که برای بروس وین و پدر و مادرش میافتد. در این نسخه، بروس وین کشته میشود و نه پدر و مادرش. در پی قتل دلخراش بروس، مادر او دیوانه میشود (که در اصل همان جوکر این نسخه است) و توماس وین هم تبدیل به بتمن میشود تا با جنایتکاران مبارزه کند. اما این نسخه از بتمن، مثل بروس وین پابند اخلاقیات نیست و به روشهای مرگبار و خطرناکی رو میآورد؛ حتی سلاح گرم حمل میکند و مدام جنایتکاران را به قتل میرساند.
وقتی فلش به توماس میگوید که او ناخواسته گذشته را تغییر داده و تاریخی جدید به وجود آورده، توماس تمام سعی خودش را میکند تا به فلش یاری برساند و او بتواند روند وقایع را به شکل قبلش در بیاورد، تا به این طریق پسرش زنده بماند و خودش کشته شود. بعد از اینکه مأموریتشان با موفقیت به پایان میرسد، توماس وین به فلش نامهای میدهد تا آن را به بروس برساند.
فلش موفق میشود همه چیز را به حالت عادی برگرداند و بعد با بتمن (که حالا دوباره بروس وین شده) ملاقات میکند و تمام ماجرا را برایش تعریف میکند، و نامهی پدرش را به او میدهد. بروس با چشمهایی اشکبار به فلش میگوید: «عجب پیامرسانی هستی تو. ممنونم ازت.»
نامهای که توماس وین به پسرش نوشت از این قرار است: «من فقط یک چیز دربارهی زندگی میدانم، میدانم که بعضی چیزها به خاطر شانس و اتفاق رخ میدهند، و بعضی چیزها رخ میدهند چون ما باعث رخ دادنشان هستیم. بری آلن مردی بود که نمیتوانست گذشتهاش را رها کند، ولی وقتی تبدیل به فلش شد تمام افکار پلید گذشته را پشت سر گذاشت. او به عشق رسید، به خانواده و به دوست. بری فکر میکرد گذشته را پشت سر گذاشته… اما یک نفر نمیگذاشت او از آن فرار کند.
وقتی بری سراغ من آمد تا درخواست کمک کند، به او جواب رد دادم. من قهرمان این داستان نیستم. من کسی هستم که دردی غیرقابل تحمل و فجیع او را به زانو در آورده و به فساد و تباهی کشانده.
من مردی هستم که دستم به خونهای زیادی آلوده شده و نمیتوانم خودم را آدم خوبی بدانم. مردی هستم که هیچ انگیزه و دلیلی برای زندگی نداشتم… تا اینکه با فلش ملاقات کردم. اولین بار که بری آلن را دیدم نزدیک بود او را بکشم. همانطور که گفتم، من قهرمان این داستان نیستم.
تا ابد دوستت خواهم داشت
پدرت، توماس وین»
۵. بروس وین ماسک و نقاب بتمن است، نه برعکس
هر شب، بروس وین نقاب و شنل بتمن را میپوشد و روی پشت بامهای گاتهام به این سو و آن سو میرود تا جنایتکارانی را که شهر را به فساد کشاندهاند شکار کند. بتمن انواع و اقسام ابزارها را با خودش میبرد تا بتواند دست بالا را در مبارزات داشته باشد و همیشه چند قدم جلوتر دشمنانش را میبیند و از قبل برای اقدامهای احتمالی برنامه میچیند.
اما درست مثل سوپرمن که «تظاهر میکند» کلارک کنت است تا در بین مردم عادی بماند، ابرقهرمان شنلپوش گاتهام هم «تظاهر میکند» که بروس وین است. ماسک و نقاب اصلی او، تصویر دروغینی است که از بروس وین به جامعه نشان میدهد تا در خیابانهای گاتهام بهعنوان میلیونر دخترباز شناخته شود و هر وقت لازم بود با شرکای تجاری شرکت وین جلسه بگذارد. بروس وین همان شب در کنار پدر و مادرش کشته و هر امید و آرزویی که برای آیندهاش داشت به فراموشی سپرده شد و از آن تراژدی تکاندهنده بتمن سر بر آورد و شخصیت غالب او شد.
بتمن ذرهای به ماشینهای گرانقیمت، دخترهای زیبارو یا خانههای مجلل اهمیت نمیدهد. تمام فکروذکرش این است که مثلا جوکر به آدمهای بیگناه بیشتری آسیب نزند. وقتی او در میان مردم است، ماسک و نقابی را به صورت دارد که از هویت واقعیاش یعنی بتمن محافظت میکند.
۶. هوش و خردمندی بروس وین از بقیهی اعضای لیگ عدالت بالاتر است
بتمن منبعی تمامنشدنی از ابزار آلات و گجتهای متفاوت دارد، ولی بزرگترین مهره و ابزار او هوش فوقالعادهاش است. بروس وین یکی از قدرتمندترین ذهنها را در کل جهان دیسی دارد و خیلی خوب میتواند ذهن دشمنهایش را بازی دهد و استراتژیهایش را علیه آنها به کار ببرد. در نتیجهی همین قدرت بینظیر، به ندرت پیش میآید که بتمن را غافلگیر کنند و به نظر میرسد که انگار همیشه نقشهای جایگزین در چنته دارد. این قضیه نقشی حیاتی در موفقیت او ایفا میکند، چرا که او از معدود ابرقهرمانهایی است قدرت ماورایی ندارد و مدام دشمنهایی سر راهش سبز میشوند که از قدرتهای مافوق انسانی برخوردار هستند.
طی یکی از خط داستانیهای کمیک بوکها، رأسالغول سراغ لیگ عدالت میرود و موفق میشود تقریبا تکتک آنها را از جمله سوپرمن از پا در بیاورد. هر کدام از اعضای لیگ عدالت نقطهضعفهای مخصوص خودش را دارد و رأسالغول روی همانها دست گذاشته. بعدا متوجه میشویم که بتمن برای روز مبادا نقشهای کشیده و راه نابودی ابرانسانهای لیگ عدالت را پیدا کرده، تا اگر یک روز هر کدام از آنها به وادی پلیدی و شرارت کشیده شد و قصد کرد به مردم آسیب بزند، بتواند جلو او را بگیرد. رأسالغول هم این نقشهها را دزدید تا از روشهایش استفاده کند.
همتیمیها و دوستان بتمن از این اقدام او دلخور و ناراحت شدند، ولی بتمن داشت برای بدترین حالت ممکن آماده میشد، برای روزی که خطری عظیم همه را تهدید کند.
۷. بروس وین هزینههای لیگ عدالت را جور میکند
احتمالا همه پیش خودشان فکر میکنند «هی، بروس وین میلیاردر است، پس حتما خیلی راحت میتواند هزینهی تمام مأموریتهای لیگ عدالت را بدهد.» با این حال، قضیه پیچیدهتر از این حرفهاست. نگهداری از مقر لیگ عدالت هزینههای زیادی دارد و حتی برای یک میلیاردر هم سخت است. علاوه بر این، اگر بروس وین تنها تأمینکنندهی لیگ عدالت بود خیلی زود شکها را سمت خودش برمیانگیخت و هویتش لو میرفت.
با اینکه بروس خودش هم در هزینههای لیگ عدالت مشارکت میکند، از سرمایهگذارهای دیگری هم کمک میگیرد. مایکل هولت (که با نام مستر تریفیک هم شناخته میشود)، اولیور کویین (گرین ارو/کماندار سبز)، مکسول لورد، تد کورد، دولت ایالات متحده، و حتی لکس لوثر بدذات در مقاطع گوناگون سرمایههای لیگ عدالت را تأمین کردهاند، حالا یا برای حفظ ظاهر خودشان یا کسب منافع دیگر.
صرف نظر از این مسائل، بروس بخش زیادی از هزینههای مورد نیاز لیگ عدالت را با ارتباطهایی که دارد جور میکند تا قهرمانهای ما بتوانند بدون مشکل خاصی به نجات آدمهای روی کرهی زمین بپردازند.
۸. بروس وین ذهنش را تربیت داده تا شخصیتی جایگزین خلق کند
بروس وین در قالب بتمن با سختیها و چالشهای بسیاری مواجه بوده و بارها مجبور شده تحمل و استقامتش را در بوتهی آزمایش بگذارد. در کمیک Batman R.I.P که سال ۲۰۰۸ منتشر شد، میفهمیم که یک روانپزشک به نام سایمون هرت قبلا و طی یک آزمایش که خود بروس ترتیب داده بود، یک محرک روانی در ذهن بروس کاشته و به خودش هم نگفته.
بعدها و بر اساس نقشهای پنهانی که سازمانی مخفی به نام بک گلاو (دستکش سیاه) ترتیب داده، جزبل جت به بروس وین نزدیک میشود و رابطهای عاشقانه با او شروع میکند، و در نهایت متوجه میشود که او بتمن است. جت با کمک همان روانپزشک، دارویی را به بروس میخوراند و با همان محرک روانی که در ذهنش کاشته شده، او را دچار فروپاشی میکنند.
بروس مدتی بعد در یک کوچه به هوش میآید و میفهمد هیچ خاطرهای ندارد. او در نهایت به جایی میرسد که یک لباس بتمن جدید طراحی میکند که رنگهای ارغوانی و قرمز و زرد دارد و در کنارش یک چوب بیسبال هم حمل میکند. اینجاست که متوجه میشویم بتمن از قبل برای چنین اتفاقهایی برنامه داشته و شخصیتی جایگزین درون ذهنش خلق کرده تا اگر یک روز ذهن و روانش دچار مشکل شد بتواند از آن استفاده کند.
این نسخه از بتمن بسیار خشنتر از بتمن عادی بود و حتی ضربات مرگباری به دشمنانش میزد، ولی سلاح اصلی او همان چوب بیسبال بود. بروس برای اینکه این نسخه از بتمن از حد و حدود خارج نشود، ذهنش را تمرین داد تا تجسمی از وجدانش را هم به شکل یک بتمن کوچک ببیند، وجودی از جهانی هشتبعدی که نقش راهنمای او را بازی میکرد تا کار درست و غلط را تمیز دهد. تمام این ماجرا بار دیگر ثابت میکرد که بروس وین برای هر اتفاقی آماده است.
۹. بروس عشقهای زیادی داشته
بتمن شاید نگهبان خستگیناپذیر و در سایهی گاتهام باشد، ولی او همزمان یک انسان هم هست، انسانی که مثل همهی ما نیاز به عشق و همدم دارد (حتی اگر به طور مداوم تمام تلاشش را میکند تا این نیاز سرکوب شود). او در طول این سالها و خطهای داستانی بیشمار، عاشق زنهای زیادی شده. در دوران طلایی کمیکها، بروس رابطهای نهچندان جدی با ویکی ویل داشت. ویکی ویل گزارشگر اخبار بود که شک کرده بود بروس وین بتمن است. این شخصیت در اولین فیلم بتمن تیم برتون حضور یافت و نقشش را کیم بسینگر بازی کرد.
بتمن همچنین طی سالیان گوناگون با کتوومن یا سلینا کایل هم رابطهی جالب و بامزهای داشته. در اکثر این خطهای داستانی، کتوومن که جذب بتمن و کارهایش شده مدام با او و احساساتش بازی میکند، در حالی که بتمن امید دارد تا کتوومن را سر عقل بیاورد و او را از دنیای جرم و جنایت بیرون بکشد. با اینکه رابطهی عاشقانهی بین بتمن و کتوومن معمولا جواب نمیدهد، ولی علاقهای که نسبت به هم حس میکنند منجر به همکاریهای جذابی میشود.
از سوی دیگر تالیا الغول هم داریم، دختر یکی از دشمنهای اصلی بتمن یعنی رأسالغول. تالیا و بروس فرزندی دارند به نام دیمین، کسی که در نهایت و در بعضی خطهای داستانی نقش رابین را هم ایفا میکند و مدام با بیاحتیاطیهایش اعصاب بتمن را به هم میریزد.
بروس وین روابط عاشقانهی دیگری هم داشته و چندتایی از آنها با همکارهایش بوده است، زنهایی مثل بتوومن، جزبل جت، واندروومن، جولیا پنیورث و زاتانا.
۱۰. بروس وین چندین بچه دارد
بروس وین به خاطر رابطههای عاشقانهی متعددی که داشته، در طول این سالها پدر چندین بچه شده است. البته همهی آنها به خط داستانی اصلی و دنیای فعلی دیسی وصل نمیشوند چون در دنیاها و داستانهای متفاوتی حضور دارند، ولی در هر صورت میتوانیم مطمئن باشیم که ژن وین در نسلهای بعدی ادامه خواهد یافت. معروفترین فرزند او دیمین وین است، پسرکی جنگجو و عجول که در قامت رابین در میآید و مدام پدرش را نگران میکند.
در دوران دیگری از کمیک بوکها، بروس وین جونیور بهعنوان پسر بروس و زنی ناشناس برای اولین بار معرفی شد. او در کنار پدرش با جرم و جنایت مبارزه میکرد و به همراه بتمن درگیر چندین ماجراجویی متفاوت شد. با این حال، بعدها مشخص شد که او یک شبیهسازی کامپیوتری بوده و برای همین در داستانهای بعدی حضور نیافت.
در سری کمیکهای دیگری که با نام «زمین دو» (Earth Two) شناخته میشود، بتمن و کتوومن دختری به نام هلنا وین دارند. هلنا وین هانترس این نسخه از زمین بود و جای هانترس همیشگی یعنی هلنا برتینلی را پر میکرد.
در خط داستانی «بتمن: لیگ بتمنها» (Batman: League of Batmen) پسر بروس وین و تالیا الغول به نام تالانت وین زندگی متفاوتی با پدرش دارد. او گروهی از بتمنها را گرد هم میآورد تا تیمی شبیه لیگ قاتلان /انجمن سایهها تشکیل دهد، همان تیمی که مادرش به خاطرش معروف شده.
۱۱. تری مکگینیس پسر خونی بروس است
بچههای اواخر دههی ۹۰ میلادی و اوایل ۲۰۰۰ با سریال انیمیشنی «فراتر از بتمن» (Batman Beyond) آشنا هستند، که ساختهی دیگری از بروس تیم، سازندهی «بتمن: سریال انیمیشنی» (Batman: The Animated Series) است. در این سریال، بروس وین کهنسال و خسته و بازنشسته شده و پسر نوجوانی به نام تری مکگینیس را آموزش میدهد تا دنبالهرو راه او شود و به جای او با جنایتکاران مبارزه کند.
اما نکتهی عجیب و جالب ماجرا اینجاست که، همکاری بروس و تیم در تقدیر آنها نوشته شده بوده. تری پسر وارن مکگینیس به حساب میآمد، ولی نه نظر خونی و بیولوژیکی. بعدها در اپیزودی از «لیگ عدالت نامحدود» (Justice League Unlimited) افشا میشد که آماندا والر پروژهای برای بتمنهای آینده تعبیه کرده بود که در آن از DNA بروس استفاده میشد. آماندا به دنبال زوجی میگشت که مشخصاتی مشابه توماس و مارتا وین داشته باشند، و به پدر و مادر مکگینیس رسید. به این ترتیب، DNA بروس وین را جایگزین پدر تری کردند و وقتی تری به دنیا آمد، او عملا پسر بروس بود.
آماندا والر حتی میخواست یک تراژدی مشابه بروس وین را برای تری بازسازی کند تا تری هم مثل بروس سمت اقدام خودسرانه و مبارزه با جنایتکاران کشیده شود. اما در نهایت نتوانست خودش و و جدانش را راضی به این کار کند. ولی پدر و مادر تری به هر حال به شکل تراژیکی کشته شدند و تاریخ خودش را تکرار کرد.
۱۲. بروس وین در زمان سفر کرده
در خط داستانی «بحران نهایی» (Final Crisis) همه تلاش خودشان را میکردند تا جلو دارکساید و آخرالزمان ویرانگرش را بگیرند. بتمن شخصا با این ابرشرور رو در رو شد و بقیهی قهرمانها گمان کردند که دارکساید بتمن را کشته. اما واقعیت این نبود، دارکساید از قدرتش استفاده کرد تا بروس وین را به گذشته بفرستد.
این ماجرا آغازگر مجموعهای از کمیکها به نام «بتمن: بازگشت بروس وین» (Batman: The Return of Bruce Wayne) شد. بتمن سفر دور و درازش را از دوران پارینهسنگی آغاز میکرد و در آنجا با قبیلهای از نئاندرتالهای تشنهی خون تحت رهبری شخصیت شرور جاودانهای به نام وندال سویج مبارزه میکرد. اما این پایان ماجرا نبود، بتمن به طور پیوسته به دورههای زمانی گوناگون پرتاب میشد. او حتی به قرن ۱۸ میلادی رسید و با ریشسیاه، دزد دریایی معروف برخورد کرد. بعد از سفر به غرب وحشی و اوایل ۱۹۰۰، سرانجام راهش را به سوی زمان حال پیدا کرد و متوجه شد که دیک گریسون جای بتمن را گرفته چون همه گمان میکردند او کشته شده.
۱۳. فوربز هم ثروت او را به رسمیت شناخته
در شهر گاتهام، بروس وین را بهعنوان یک چهرهی مشهور و شناختهشده و تأثیرگذار میشناسند. خانوادهاش ارتباطی عمیق و دور و دراز با گاتهام داشته و دارد، پدر و مادر او بارها جامعهی گاتهام را از فروپاشی نجات دادهاند و با کارهای خیر گوناگون به مردم یاری رساندهاند. تا زمانی که زنده بودند، بیشتر ثروتشان را صرف اصلاح زیرساختهای شهری، اهداف سیاسی و کمک به مردم میکردند. پدر بروس به ندرت نقشی رسمی در شرکت خانوادگیشان ایفا میکرد و تصمیم گرفت به جایش پزشک شود و به مردم کمک کند.
تلاشهای انساندوستانهی خود بروس همانهایی است که او در قامت بتمن انجام میدهد. ولی زمانهایی که لباس بتمن را نمیپوشد، سعی میکند با ثروتش به گاتهام کمک کند و به فعالیتها و آرمانهایی که باور دارد یاری میرساند. به خاطر همین، او بارها در فهرست فوربز تحت عنوان «۱۵ شخصیت ثروتمند داستانی» قرار گرفته.
منبع: Looper