محبوبترین لوگوی تاریخ صنعت بازی چگونه شکل گرفت؟
لوگوی راکاستار (Rockstar) یکی از شناختهشدهترین نمادهای صنعت بازی است که ما را به یاد با غولهای پولسازی مانند سری جیتیای و رد دد ریدمپشن میاندازد. شاید بگویید که شناسایی مغز متفکر پشت چنین لوگویی باید آسان باشد اما این کار سختتر از آن چیزی است که شاید فکر کنید. رسانهی Time Extension، در این مورد با تعدادی از کارمندان سابق شرکت صحبتهایی داشته اما به نظر میرسد که هیچ دو شخصی در مورد سازندهی لوگو اتفاق نظر نداشته است.
برخی پیشنهاد کرده که ممکن است اریک هیز (Eric Haze)، طراح گرافیک نیویورکی مسئول این لوگو باشد، اما هیز هرگز ایمیلهای افراد مصاحبهکننده را پاسخ نداده و به همین خاطر، امکان تایید این موضوع حتی در صورت واقعیت داشتن وجود ندارد. در همین حال، برخی منابع به کتاب Jacked: The Outlaw Story of Grand Theft Auto از دیوید کوشنر (David Kushner) اشاره کردهاند، جایی که این نویسنده ادعا کرده که جرمی بلیک (Jeremy Blake)، هنرمند سابق راکاستار، مسئول آن بوده است. بلیک در سال ۲۰۰۷ به طرز غمانگیزی درگذشت و تلاشها برای تماس با کوشنر نیز ناموفق بوده است.
در این میان، کارن اسکات (Karen Scott)، طراح سابق راکاستار، تایید کرده که بلیک خالق لوگوی معروف این شرکت بوده اما گفته که خودش نیز در روند طراحی آن دخیل بوده است. اسکات در گذشته در مورد راکاستار مصاحبهای انجام نداده است، اما او با داستان شگفتانگیز زمان خود در شرکت و نحوهی شکلگیری لوگوی کلاسیک آن، به این طلسم پایان میدهد. اینطور که اسکات میگوید، او در اوایل سال ۱۹۹۸ به راکاستار پیوست. قبل از آن، او با بلیک در یک شرکت مشاورهی دیجیتال به نام نیکلسون در نیویورک کار کرده بود. او میگوید:
این برای مدتها پیش است، یعنی صادقانه بگویم مربوط به بیست و پنج سال پیش است. ما در نیکلسون بودیم که در واقع در ساختمان Puck در شهر نیویورک است و من او را ملاقات کردم زیرا در کنار هم نشسته بودیم و او در آن زمان با ترزا دانکن (Theresa Duncan) کار میکرد و در آن زمان به قدری از بودجه فراتر رفت که باعث شد ما مشتریان زیادی را از دست بدهیم و اخراج شویم.
به گفتهی اسکات، این بلیک بود که او را به بنیانگذاران راکاستار معرفی کرد و او را در استارتاپ جدید Take-Two مشغول کرد. همانطور که او به یاد میآورد، سام هوسر (Sam Houser)، یکی از بنیانگذاران راکاستار، در یکی از نمایشگاههای این هنرمند با بلیک ملاقات کرده بود و آنها به لطف عشق مشترکشان به فیلمهای استنلی کوبریک و حس شوخ طبعی مشابه، بلافاصله با هم همراه شدهاند. هوسر از بلیک دعوت میکند تا در این استارتاپ جدید برای او کار کند، و هنرمند ذکر شده این دعوت را به همکار سابق خود میدهد که بلافاصله پذیرفته میشود.
اسکات گفت:
هیچ کس نمیدانست ما کی هستیم. ما بسیار بودجهی کمی نیز داشتیم که الان فکر کردن به آن خندهدار است. وقتی به آنجا رسیدیم، شگفتزده شدیم زیرا دفتر بسیار کوچکی داشتیم. در برههای حتی یک میز وجود نداشت و من باید روی یک جعبهی کارتنی کار میکردم. اگر اشتباه نکنم فقط هفت نفر بودیم و جیمی کینگ (Jamie King)، گری فورمن (Gary Foreman)، سم و دن هوسر ( Dan Houser) در کنار تری دنوان (Terry Donovan) آنجا بودند.
زمانی که اسکات وارد استارتاپ شد، هنوز نامی برای آن گذاشته نشده بود، اما در نهایت عنوان راکاستار ظاهر شد. حرکت منطقی بعدی ایجاد یک لوگوی پر زرق و برق بود، بنابراین، بلیک و اسکات روی یک طراحی کار کردند. همانطور که اسکات به یاد میآورد، نگرانی اصلی در آن زمان این بود که لوگو باید چیزی باشد که به عنوان یک برچسب خوب به نظر برسد، زیرا برنامهی بازاریابی راکاستار این بود که آنها را در مورد مناطق عمومی و دیوارها بچسابند تا آگاهی در مورد وجود شرکت را افزایش دهد.
او در ادامه خاطرنشان کرد:
اولین ایده این بود که لوگو باید به یک برچسب تبدیل شود و باید چسبی داشته باشد که به هیچ وجه نتوان آن را از روی سطوح جدا کرد. در واقع این موضوع باعث شد که لوگو لبههایی گرد داشته باشد. فونت حرف R نیز Helvetica Neue انتخاب شد و با رنگهایی طلایی یا طلایی مایل به زرد مشابهی لوگوهای اولیهی کداک بوده و از طرفی حال و هوای موسیقی راک ابتدایی را داشت.
وقتی به لوگو نگاه میکنم، بسیار به جرمی فکر میکنم. از نظر اجرا و موادی نظیر اینکه لوگو کوچک یا بزرگ باشد، من بیشتر دخیل بودم اما از نظر سادگی و طراحی نمیتوانم لوگو را به خود نسبت دهم. توصیف آن شرایط سخت است اما کار کردن با او عالی بود. من نمیدانم او با چه کسانی از منظر هنری کار کرده است، اما او همواره چیزهای خندهداری به من میگفت.
در آن زمان، راکاستار به عنوان یک شرکت مانند سایر مشاغل شرکتی که اسکات با آنها آشنا بود، نبود. هیچ قاعدهای وجود نداشت و در نتیجه، همه چیز اغلب دیوانهکننده میشد. با این وجود، حس همدلی زیادی وجود داشت که کار در شرکت را در ابتدا برای هنرمند جوان جذاب میکرد، حتی وقتی همه چیز از کنترل خارج میشد. اسکات میگوید:
ما گروهی به رستورانها میرفتیم و از هر رستورانی که میرفتیم، با لگد بیرون میشدیم. شرایط مناسبی نبود و من باید آنها را متقاعد میکردم که در ایالات متحده، مردم اسلحه دارند و شما نمیتوانید به طور تصادفی با کسی درگیر شوید. ما همچنین حلقههای کلاسی داشتیم و مانند یک فرقه بودیم . ما آنقدر کوچک بودیم که بتوانیم ریسک کنیم.
هرچند در نهایت، همه چیز بیش از حد آشفته شد و پس از باردار شدن اسکات، او میدانست که نمیتواند فرزندش را بزرگ کند و در عین حال بخشی از سبک زندگی راکاستار باشد. اسکات گفت:
اوضاع داشت دیوانهکننده میشد و وقتی جرمی رفت، من نیز تصمیم گرفتم با او بروم. اوضاع دشوار شده بود و فکر میکنم برای ما در آن مقطع مناسب نبود و زمانی که راکاستار شروع به بزرگ شدن کرد، آن موقع بود که چیزهای عجیبی اتفاق افتاد.
اسکات در سال ۲۰۰۰ به همراه بلیک راکاستار را ترک کرد. اسکات بعدها به کار برای Palazzo Intercreative مستقر در سیاتل رجوع کرد، در حالی که بلیک به خلق و نمایش آثار هنری خود ادامه داد و در نهایت طراحی جلد آلبوم Sea Change از بک (Beck) در سال ۲۰۰۲ و عناصری از فیلم Punch Drunk Love در سال ۲۰۰۲ را انجام داد. او بعدها قبل از مرگش به عنوان فریلنسر برای راکاستار کار کرد. امروزه اسکات با آمیزهای از علاقه و ناباوری به دوران حضور خود در راکاستار نگاه کرده، از بلیک به خوبی یاد میکند و کار همکار سابق خود را ستایش میکند:
اگر اکنون به کار جرمی نگاه کنید، متوجه خواهید شد که در گذر زمان کهنه نشده است. این طرح خیلی زیباست و در آن زمان، به اندازهی اکنون از آن قدردانی نمیکردم، زیرا فضای مناسبی نداشتیم و من درگیر اینگونه مسائل بودم. در هر صورت جرمی واقعا خاص بود.
منبع: Time Extension