نقدها و امتیازات تراژدی مکبث؛ دنزل واشنگتن در اقتباس تماشایی جوئل کوئن
«تراژدی مکبث» (The Tragedy of Macbeth) فیلم جدید جوئل کوئن است که این روزها پس از نمایش در جشنواره فیلم نیویورک ۲۰۲۱ تحسین گسترده منتقدان انگلیسیزبان را برانگیخته است.
جوئل کوئن همیشه همراه با برادرش ایتن کوئن به کارگردانی آثار سینمایی میپرداخت و نام این دو برادر بهعنوان سازندگان تعدادی از شاخصترین فیلمهای چنددههی گذشته به یاد مانده است. این اولین فیلمی است که یکی از این برادران بدون همراهی دیگری جلوی دوربین برده است.
تراژدی مکبث اقتباسی است از اثر معروف ویلیام شکسپیر و بازیگرانی چون دنزل واشنگتن، فرانسیس مکدورمند و کوری هاکینز را در نقشهای اصلی به خدمت گرفته است.
تراژدی مکبث داستان یک لرد اسکاتلندی را روایت میکند که توسط سه جادوگر متقاعد میشود پادشاه بعدی اسکاتلند خواهد بود؛ او در مسیر رسیدن به این هدف از حمایتهای همسر جاهطلبش برخوردار است.
نگاهی به مجموعه نقدهایی که دربارهی این اثر سینمایی نوشته شده نشان میدهد تمام منتقدان نگاهی رضایتبخش نسبت به فیلم داشتهاند. بررسی مجموعه نقدهایی که در وبسایت راتن تومیتوز جمعآوری شده که به ۲۲ نقد میرسد رضایت ۱۰۰ درصدی منتقدان را نمایش میدهد. همچنین ۱۲ نقد در وبسایت متاکریتیک گردآوری شده که هر ۱۲ نقد مثبت بوده و نمرهی متای ۹۰ را برای این فیلم به ثبت رسانده است.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به بخشهایی از نقدهایی که درباره تراژدی مکبث توسط منتقدان انگلیسیزبان منتشر شدهاند.
گاردین – پیتر بردشاو
امتیاز: ۱۰۰ از ۱۰۰
هدف از ساخت یک اقتباس دیگر از مکبث چیست؟ چندان زمان زیادی از اقتباس بزرگ واقعگرایانه جاستین کرزل از این نمایشنامه با بازی مایکل فاسبندر و ماریون کوتیار نگذشته است. میتوان گفت همیشه ساخت یک اقتباس دیگر میتواند موضوعیت داشته باشد اگر فیلم همچون این اثر سینمایی جذاب و از نظر بصری درخشان از کار دربیاید.
جوئل کوئن که این بار بدون برادرش ایتان فیلم میسازد کابوس سیاه و سفیدی خشن و منجمدکننده را کارگردانی کرده است.
تراژدی مکبث با چارچوببندی درام به شیوهای تیاتری و سبکپردازی شده (یک تجربه مهیب آگورافوبیک که در آن بدنها و صورتها از درون مه سفید غلیظ ظاهر میشوند) تلاش کرده ما را به زبان واقعی نمایشنامه بازگرداند.
تمهیدات بصری کوئنها وجوه مشترکی با سینماگرانی چون کوروساوا و ولز و البته سایههایی از جریان اکسپرسیونیستی آلمان دارد. در واقع فیلم به شکلی کاملا طبیعی و نه بهعنوان نوعی تفسیر مصنوعی شبیه به درامهای جنایی دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ است.
هالیوود ریپورتر – دیوید رونی
امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
خشمگین و رها، احساساتی و رادیکال، برداشت ساده جوئل کوئن از نمایشنامه مکبث بهسرعت برای خود جایگاه یکی از جسورانهترین اقتباسهای مدرن از نمایشنامههای شکسپیر را به دست آورده است. تراژدی مکبث یک بازخوانی قدرتمند و بسیار شفاف است که با طراحی سبکپردازیشده و تصاویر سیاه و سفید استادانه مخاطبان را جذب میکند و بافت سیاهقلممانند آثار کارل تئودور درایر (کارگردان برجسته دانمارکی) را تداعی میکند.
این جنبهی بصری باعث میشود حضور فیلمبردار فرانسوی اثر برونو دلبونل همانقدر ضروری به نظر برسد که حضور بازیگران خوب فیلم. به این ترتیب عناصر متافیزیکی طرح داستانی، جادوی سیاه و متراکم بودن زمان همه به نوعی درون تاروپود زیباییشناختی فیلم تنیده شده. البته همین نکته را هم میتوان دربارهی استفان دشانت طراح صحنهی تراژدی مکبث گفت که منظرهای اسکاتلندی را در استودیوهای لس آنجلس برپا کرده؛ منظرهای با نماهای بیرونی خشن و سرد، قصرهایی مهیب که معماری هندسی نقاشیهای فراطبیعی جورجو د کیریکو را با آن سایههای بلند و عمیقش به یاد میآورد که ظاهری تهدیدکننده دارند گویا میخواهند شخصیتها را ببلعند.
ورایتی – اوون گلایبرمن
امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
جوئل کوئن در ۱۸ فیلمی که همراه با برادرش ایتان ساخته است بارها و بارها ثابت کرده برای او تقریبا همچون تمام فیلمسازان مستقل چهاردهه گذشته جهان سینما، جهان بصری اثر واجد برخی جنبههای فتیشیستی است. وسواس برادران کوئن در ارائهی داستان از طریق تصاویری به دقت سازماندهیشده که در آن هر نما به دقت قاببندی شده، طراحی صحنه حالتی مشابه ماکتهای سهبعدی دارد و محلهای قرارگیری دوربین، برشها و پویاییهای فضا همه و همه باعث ایجاد رویهای مشابه با یک رمان گرافیکی بسط و شدتیافته میشود؛ گویا برای برادران کوئن اساسا همینها دلیل اصلی فیلمسازی به حساب میآیند.
پس تعجبی ندارد که در فیلم سینمایی تراژدی مکبث، اقتباسی از نمایشنامه شکسپیر که اولین اثر بهتنهایی کارگردانیشده جوئل کوئن است (اثر افتتاحیه جشنواره فیلم نیویورک)، کوئن تا حد زیادی به موضوع به همین شکل و با همان وسواسهای بصری نزدیک شده است.
مه سفید روشن، کلاغهای سیاه در حال غارغار، جادوگری که شبیه ژان دارکی فاسد الاخلاق است؛ همه اینها وضوح مدهوشکننده یک کابوس را دارند. حداقل برای من (و این را بهعنوان یک علاقهمند واقعی به زیباییشناسی آثار برادران کوئن میگویم گرچه فقط نیمی از آثارشان را دوست دارم) شگفتانگیز است که تصاویر فیلم تا چه حد دارای جنبههای جسمانی، زیرکانه، رسا و دربرگیرنده است.
تراژدی مکبث به صورت سیاه و سفید در ابعاد تصویر ۱:۱.۱۹ ضبط شده، نسبت ابعاد دوره پایانی سینمای صامت که قابی تقریبا مربعی میسازد. درست همانطور که این شمایل دوران گذشته فیلمسازی را تداعی میکنند، تصاویر کوئن که در همکاری با برونو دلبونل فیلمبردار و استفان دشانت بهعنوان طراح صحنه ساخته شده به شما این احساس را میدهد که در حال حرکت درون بخشی از شادابترین فصلهای تاریخ سینما هستید.
شاید با خود فکر کنید «که چه؟»، حتی موزیک ویدیوها هم میدانند چطور تصاویر مشهور سینمایی را از بافتارشان خارج کنند و آن را درون یک مخلوطکن پستمدرن پرتاب کنند. اما در تراژدی مکبث کوئن تنها به تکرار شمایل فیلمهای قدیمی نمیپردازد. او فضا را هم دوباره میسازد، آن روحی که زیر سطح تصویر جاری است و حالت روانی آن با سایههایی که روی قلعهها میرقصند انگار از درون داستانهای پریان بیرون آمدهاند؛ فضاهایی که سربر میآورند و در آن یک باریکه نور میتواند وضعیت وجودی یک شخصیت را بازتاب دهد.
اسکریندیلی – استفن ویتی
امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
با بازیهای برجسته دنزل واشنگتن و فرانسیس مکدورمند، تصویربرداری حرفهای و طراحی صحنهای چشمگیر، فیلم تراژدی مکبث اثر جوئل کوئن را بهسختی میتوان قصهای در نظر گرفت که توسط یک ابله نقل شده باشد (اشاره به بخشی از نمایشنامه: «زندگی قصهای است که ابلهی نقلش میکند، پر از خشم و خروش و هیاهو»). اما در واقع میشد که فیلم از خشم و خروش بیشتری بهره ببرد و برای نمایش آن هم از ایده بهتری استفاده کند.
فیلمبرداری برونو دلبونل، نوعی فیلمبرداری غنی و سیاه و سفید و ابعاد تصویر ابعاد کلاسیک تقریبا مربعی است. فیلم قطعا همه معیارهای یک اثر هنری را برآورده میکند. اما جوئل کوئن که برای اولینبار بدون برادرش ایتان کار میکند هیچ سابقهای در جهان نمایشنامه و تئاتر ندارد. برعکس کنت برانا که با موفقیت چندین نمایشنامه را به فیلم تبدیل کرده یا ایان مککلن (که فیلمنامهنویس و بازیگر فیلم موفق ریچارد سوم ساخته سال ۱۹۹۵ بود)، کوئن در این فیلم نمیپذیرد که شکسپیر میتواند همزمان واجد عناصر فکری و سرگرمکننده باشد.
نتیجهی نهایی البته قابل احترام است اما به نظر میرسد بیش از آنکه به دنبال ایجاد انگیزه در مخاطبان سینمای بدنه اصلی باشد به دنبال فریفتن هواداران خاص سینمای برادران کوئن و گروه خاصی از شیفتگان سینما است.