ریشهیابی ۲۰ اصطلاح معروف در دنیای گیم
تقریباً همهی کسانی که اهل بازی کردن هستند، از اصطلاحاتی چون «n00b»، «scrub»، «cheese» و البته «pwned» استفاده میکنند و بیشتر گیمرها هم معنی این اصطلاحات را بلدند. ولی آیا میدانید ریشهی این اصطلاحات به کجا برمیگردد؟ در این مقاله قصد داریم به این موضوع بپردازیم؛ به اینکه ریشهی این کلمات چیست و برای نخستین بار در چه موقعیتی در بستر بازیهای ویدیویی به کار گرفته شدند.
گیمرها واقعآً زبان مخصوص به خود را دارند و هر بازی اصطلاحاتی دارد که اگر کسی خارج از حلقهی گیمرها آنها را بشنود، احتمالاً گیج میشود. در این فهرست، به جای تمرکز روی واژههایی که فقط در یک بازی یا سبک خاص به کار میروند، تلاش بر این بوده اصطلاحاتی معرفی شوند که در بستر بازیهای زیادی به کار میروند، برای همین احتمالاً بیشتر بازیکنان با آنها آشنا خواهند بود.
۱. چیز (Cheese)
- بازی مرتبط: Primal Rage (1994)
- معادل فارسی پیشنهادی: جِرزنی، چیپبازی
اصطلاح چیزینگ (Cheesing) (که به همان پنیر خودمان مربوط میشود، ولی ترجمهی تحتاللفظیاش در فارسی بیمعنی به نظر میرسد)، معمولاً به استراتژی بیشازحد قدرتمند و بعضاً مسخرهای اشاره دارد که هدف بهکارگیری آن، بردن بازی در مدتزمان کوتاه است، مگر اینکه حریف این حقه یا استراتژی را شناسایی کند و واکنشی کاملاً درست و از پیشتعیینشده به آن نشان دهد. ریشهی این اصطلاح به یک بازی مبارزهای در سال ۱۹۹۴ به نام «خشم غریزی» (Primal Rage) برمیگردد که در آن دایناسورها و گوریلهای غولپیکر استاپموشن سر تسخیر سیارهی زمین با هم مبارزه میکنند.
در این بازی، اگر یک سری حرکات یا کمبو را پشتسر هم تکرار کنید، بازی بهمدت چند ثانیه توانایی تکرار این حرکت را از شما میگیرد. در این بازهی زمانی، یک قالب پنیر روی صفحه ظاهر میشود که یک خط قرمز با معنای ضمنی ممنوع بودن پنیر از روی آن رد شده است. ما نمیدانیم که چرا سازندگان بازی تصمیم گرفتند در این موقعیت از عکس پنیر استفاده کنند، ولی این فقط یکی از چند عنصر عجیب و غیرقابلتوضیح بود که در بازی وجود داشت. در هر حال این تصمیمی بود که سازندگان بازی گرفتند و تصمیمشان تاریخ را رقم زد.
بنابراین دفعهی بعد که کسی را متهم به cheesing کردید یا خودتان هم تصمیم گرفتید کسی را cheese کنید، از «خشم غریزی» که این اصطلاح را بین گیمرها جا انداخت، یادی کنید!
۲. پراکسی (Proxy)
- بازی مرتبط: Starcraft (1998)
- معادل فارسی پیشنهادی: پراکسی کردن، حملهی نیابتی
پراکسی ارتباط نزدیکی با چیزینگ دارد، ولی نوع خاصی از آن است که اغلب در بازیهای استراتژی همزمان یافت میشود. پراکسی کردن موقعی اتفاق میافتد که بازیکن یک ساختمان را نه در مقر خود، بلکه در موقعیت دیگری در نقشه بسازد. هدف از ساختن این ساختمان، آغاز کردن حملهای است که در مدت زمانی کوتاه آماده میشود یا دیدهبانی کردن آن سختتر است. بازیکنان «استارکرفت ۱» این اصطلاح را به وجود آوردند، هرچند که سابقهی این تاکتیک به پیش از انتشار «استارکرفت» برمیگردد.
برخلاف تصور برخی، پراکسی مخفف «Proximity» به معنای نزدیک بودن نیست. دلیل جا افتادن این پیشفرض غلط این است که این ساختمان نیابتی اغلب در نزدیکی مقر دشمن ساخته میشود. در حقیقت، ساختمان نیابتی را میتوان در هر نقطه از نقشه (که مقر خودتان نباشد) ساخت. در واقع برخی از ساختمانهای نیابتی به دور از مقر هر کدام از بازیکنها ساخته میشود تا لو رفتنشان از راه دیدهبانی سختتر اتفاق بیفتد.
پراکسی یک واژهی واقعی است که معنای آن «نیابتی» یا «جایگزین» است. اگر به معنی واژه فکر کنید، این دقیقاً کاری است که شما در بازی انجام میدهید: شما در حال ساختن یک ساختمان نیابتی هستید؛ یعنی به جای ساختن آن در مقر خود، آن را جای دیگری میسازید.
۳. جنک و گنک (Jank & Gank)
- بازی مرتبط: Super Smash Bros. (1999) برای جنک، Ultima Online (1997) برای گنک
- معادل فارسی پیشنهادی: نامردی (برای Jank)، پاتک زدن (برای Gank)
دو واژهی «جنک» و «گنک» شبیه به نام دو شخصیت دوقلو در یکی از کارتونهای داغانی است که در دههی ۹۰، صبحهای روز تعطیل از تلویزیون پخش میشد، ولی در بطن بازیهای ویدئویی، این دو واژه از لحاظ معنایی به هم نزدیک هستند و برای همین در یک مدخل آورده شدهاند. این دو واژه هر دو به شکست خوردن بازیکن بهشکلی غیرمنصفانه و خارج از کنترل بازیکن اشاره دارد، ولی موقعیتی که در آن به کار میروند فرق دارد.
جنک معمولاً به اتفاقی اشاره دارد که داخل خود بازی میافتد و باعث باختن، مردن یا شکست خوردن بازیکن بهشکلی غیرمنصفانه میشود. این واژه به عناصری داخل بازی اشاره دارد که عمداً داخل آن گنجانده شدهاند و باعث میشوند توازن بازی به هم بخورد. در این حالت ممکن است بازیکن بگوید: «تو فلان مرحله جنک شدم!» یا «اون کومبو خیلی جنکه!»
یکی از مثالهای خوب از کاربرد این واژه، که احتمالاً ریشهی آن هم باشد (حداقل در دنیای بازیهای ویدیویی)، بازی «سوپر اسمش بروز» (Super Smash Bros.) است. این بازی مبارزهای حاوی مراحلی بود که در آنها ممکن بود یک سری خطر محیطی بهطور ناگهانی خودی نشان دهند و بازیکن را از پا دربیاورند؛ یا ممکن بود این مراحل حاوی آیتمهای قدرتمندی باشند که توازن بازی را به هم میزنند (اکنون این مکانیزم در بازیهای این مجموعه به یک رسم تبدیل شده است). برای همین است که در تورنمنتهای رقابتی «سوپر اسمش»، آیتمها غیرفعال میشوند و بازی فقط در برخی مراحل خاص اجرا میشود. خارج از بطن بازیهای ویدیویی، واژهی جنک به چیزی بیهوده، بیارزش، احمقانه یا بیکیفیت اشاره دارد.
از طرف دیگر، گنک به کاری اشاره دارد که بازیکنان دیگر انجام میدهند و به ایجاد موقعیتی غیرمنصفانه منجر میشود. رایجترین کاربرد گنک به تکنیکی در بازیهای نقشآفرینی کلان آنلاین (MMORPG) اشاره دارد که در آن گروهی از بازیکنان به هم ملحق میشوند تا با قدرتی طاقتفرسا و مقاومتناپذیر، بازیکن یا بازیکنانی را که ترازی بهمراتب کمتر دارند، نمیتوانند از خود دفاع کنند و احتمالاً سرشان توی کار خودشان است، لهولورده کنند. «چندتا [فحش ناجور] من رو گنک کردن» یا «بریم یاروها رو گنک کنیم» جزو کاربردهای این اصطلاح در جمله هستند. پیش از اینکه «دنیای وارکرفت» به محبوبیتی فوقالعاده دست پیدا کند، این حرکت در بازیهای MMORPG قبل از آن همچون «اورکوئست» (Everquest) و «آلتیما آنلاین» (Ultima Online) انجام میشد. گنک بهنوعی خلاصهسازی عبارت «کشتار دستهجمعی» یا Gang Kill است.
۴. لیروی جنکینز! (Leeroy Jenkins)
- بازی مرتبط: World of Warcraft (2004)
- معادل فارسی پیشنهادی: همان لیروی جنکینز، کلهخراب
لیروی جنکینز، یا لیروی، به بازیکنی اشاره دارد که بدون هیچگونه تفکر و تعقلی و در کمال بیتوجهی به نقشهای که همتیمیهایش کشیدهاند، همچون رامبو به دل دشمن میزند و خودش و همتیمیهایش را به کشتن میدهد. این اصطلاح در بستر بازیهای بسیاری که گیمپلی تیمی دارند به کار میرود، ولی ریشهی این اصطلاح به «دنیای وارکرفت» برمیگردد.
ریشهی این نام به ویدیویی برمیگردد که در آن تعدادی بازیکن مشغول «دنیای وارکرفت» بازی کردن بودند. در این ویدیو گروهی از بازیکنان از طریق وویسچت در حال نقشه ریختن برای پشتسر گذاشتن نبردی سخت هستند، ولی بازیکنی با نام کاربری Leeroy Jenkins (و با نام واقعی بن شولز)، که ظاهراً حین نقشه ریختن از کامپیوتر دور بوده و داشته برای خودش غذا درست میکرده، به بازی میگردد و در حالیکه در جریان صحبتهای همتیمیهایش نبوده، با صدای بلند و کشدار نام خودش را فریاد میزند (لیرووویییی… جنکیییننز) و وارد زمین مبارزه میشود. همتیمیهای او با دستپاچگی دنبال او میروند، ولی لشکر هیولاها همهی آنها را خیلی سریع قلع و قمع میکند. همچنان که آواتار بیجان اعضای گروه روی زمین افتاده و همتیمیها در حال داد زدن سر لیروی و شماتت کردن او بهخاطر انجام عمل احمقانهاش هستند، لیروی از پشت میکروفون میگوید: «حداقل جوج زدم» (At least I had Chicken). خود این جمله هم تبدیل به میم شده است.
البته یک سری بحث دربارهی ساختگی بودن یا نبودن ویدیو مطرح است، ولی در هر حال نام لیروی جنکینز بین گیمرها جا افتاده و در اشاره به بازیکنی به کار میرود که همتیمیهایش را از روی بیملاحظگی در معرض خطر قرار میدهد.
۵. تیبگینگ (Teabagging)
- بازی مرتبط: Halo (2001)
- معادل فارسی پیشنهادی: جنازهمالی
بله، داریم وارد جاهای خطرناکی میشویم! اگر از شروع هزارهی سوم به بعد بازیهای شوتر آنلاین بازی کرده باشید، بدونشک میدانید تیبگینگ (به معنای چای کیسهای انداختن) چیست، ولی اگر نمیدانید، باید گفت تیبگینگ یعنی چند بار نشستن و بلند شدن روی سر جنازهی دشمنی که تازه کشتهاید. اگر بخواهیم بیشتر وارد جزییات شویم، این کار شبیهسازی عمل مالیدن آلت تناسلیتان روی صورت جنازهی بیجان و شکستخوردهی رقیب است تا هرچه بیشتر تحقیرش کنید (حرکتی که شبیه به وارد کردن و بیرون آوردن چای کیسهای داخل لیوان است). خیلی جذاب به نظر میرسد، نه؟ شاید باورتان نشود، ولی این کار در دنیای واقعی هم انجام میشود، هرچند در بستری… بزرگسالانهتر. در دنیای بازیهای ویدیویی، این کار در ابتدا «جنازهمالی» (Corpse Humping) نام داشت، ولی اکنون با نام تیبگینگ شناخته میشود.
سوال اینجاست که ریشهی این کار به کجا برمیگردد؟ پاسخ به این سوال سخت است. بدونشک این سنت از قبل وجود داشته، ولی به نظر میرسد «هیلو» باعث محبوبیت آن شده است. تا پیش از انتشار «هیلو»، بازار بازیهای شوتر دست گیمرهای پیسی بود که سن بیشتری داشتند. ولی «هیلو» روی ایکسباکس لانچ شد و نسل جدیدی از گیمرهای کنسولباز کمسنوسال را با ژانر اکشن اولشخص آشنا کرد. کمسنتر بودن مخاطبان بازی، توانایی آنها برای اینکه پشت آواتار آنلاین بینامونشان خود پنهان شوند و برای افراد دیگر در آن سر دنیا شاخبازی دربیاورند و محبوبیت سریال اینترنتی «قرمز در برابر آبی» (Red vs. Blue) همه در کنار هم بستر ناخوشایندی را ایجاد کردند که تیبگینگ از دل آن زاده شد.
به نظر میرسد بانجی (سازندهی اصلی مجموعه که روی این حرکت اسم «نشستن پیروزمندانه» (Celebratory Crouching) را گذاشته) و ۳۴۳ Industries که اکنون مسئولیت توسعهی مجموعه به آن واگذار شده است، از انجام شدن این حرکت استقبال میکنند، چون هر بار که کشته شوید، به مدت چند ثانیه نمایی نزدیک از جسدتان نشان میدهد تا بتوانید از مشاهدهی جنازهمالی آواتارتان لذت ببرید. این روزها در تقریباً همهی بازی اکشن اول شخص آنلاین رقبایی را که به جنازهمالی علاقهی خاصی دارند پیدا خواهید کرد.
۶. اسمورف (Smurf)
- بازی مرتبط: Warcraft II: Tides of Darkness (1995)
- معادل فارسی پیشنهادی: همان اسمورف، بازیکن حرفهای ناشناس
واژهی «اسمورف» این روزها در حلقههای بازیهای آنلاین بسیار رایج شده است. در بازیهای ویدیویی، خصوصاً بازیهایی که سیستم ردهبندی آنلاین سفتوسختی دارند، واژهی «اسمورفینگ» (Smurfing) در توصیف بازیکنان حرفهای و سطحبالایی به کار میرود که حساب کاربری جدید میسازند تا بتوانند بازیکنان تازهکار و کممهارت را که در انتهای جدول ردهبندی هستند، خرد و خاکشیر کنند. بیشتر جوامع گیمینگ به اسمورفینگ روی خوش نشان نمیدهد، چون آخرین چیزی که یک بازیکن تازهکار به آن نیاز دارد، این است که یک بازیکن حرفهای او را له کند، ولی بسیاری از بازیکنان حرفهای و بامهارت علاقهی خاصی به این کار دارند و هیچ چیزی جلودارشان نیست.
حالا چرا اسمورف؟ احتمالاً میدانید که «اسمورفها» (The Smurfs) یک کارتون محبوب مخصوص کودکان بود که شخصیتهای آن یک سری موجود انسانشکل کوچک با پوست آبی و لباس سفید بودند. چه شد که این کارتون به این اصطلاح در دنیای بازیهای ویدیویی تبدیل شد؟
تعیین اینکه این واژه دقیقاً کی و کجا برای نخستین بار به کار رفت کار سختی است، ولی بیشتر منابع، منجمله گزارشهای منتشرشده از طرف گروههای alt.games.starcraft و alt.games.warcraft توافق نظر دارند که قضیه سر «وارکرفت ۲» شروع شد، چون این بازی جزو اولین بازیهایی بود که سیستم ردهبندی آنلاین داشت. طبق گزارشهای منتشرشده، چند بازیکن توانا که با نام «Shlonglor» و «Warp!» در بازی شرکت داشتند، چند حساب کاربری جدید با نام (به ترتیب) «PapaSmurf» و «Smurfette» ساختند تا علیه بازیکنان سطحپایین بازی کنند.
از Shlonglor نقل است: «اول اجازه دهید قضیهی «اسمورف» را توضیح دهم. من و وارپ از ایجاد نامهای جدید و بازی کردن در مقابل بقیه در «وارکرفت ۲» لذت میبریم. ما کاری میکنیم بقیه فکر کنند خیلی افتضاحیم و بعد دمار از روزگارشان درمیآوریم. […] ما از بازی کردن در نقش «اسمورفها» لذت زیادی میبریم. ما به زبان اسمورفها حرف میزنیم. ماتحت بقیه را در «وارکرفت ۲» اسمورف میکنیم. میدانم [این بازی زبانی] شاید بچگانه به نظر برسد، ولی حسابی به ما حال میدهد.»
۷. اسکراب (Scrub)
- بازی مرتبط: Street Fighter II (1991)
- معادل فارسی پیشنهادی: جاروکِش، لافزن، نوب پرادعا
در بازیهای ویدیویی، اسکراب یا جاروکش به بازیکنی گفته میشود که مهارت ندارد، ولی فکر میکند بهترین بازیکن دنیاست (یا حداقل فکر میکند از آن چیزی که هست بهتر است). چنین بازیکنی نه از اشتباههایش درس میگیرد، نه به توصیههای بازیکنان باتجربهتر گوش میدهد و صرفاً یک کار اشتباه را پشتسرهم تکرار میکند. آنها معمولاً باخت خود را تقصیر لگ، نامتوازن بودن بازی، دستهی خراب، تقلب رقیب و بهانههای جورواجور دیگر میاندازند. اسکرابها بازیکنانی هستند که ترجیح میدهند به جای تمرکز روی بهبود مهارت خود، به گیمپلی بازی گیر بدهند. حدس میزنم همهی شما حداقل یک گیمر را سراغ دارید که اینگونه رفتار کند.
طبق آنچه در سایت Cracked آمده است، واژهی «Scrub» در دههی ۹۰ در وصف بستکبالبازهای نابلد به کار میرفت. سپس گروه موسیقی آر اند بی (R&B) تیالسی (TLC) در سال ۱۹۹۹ آهنگی به نام «No Scrubs» بیرون داد و در دههی ۲۰۰۰ هم یک سریال تلویزیونی به نام «Scrubs» داشتیم که یک سریال کمدی بود که در بیمارستان اتفاق میافتاد. اما در Urban Dictionary تعریفی از این واژه ارائه شده است که ریشهی آن به چند سال پیشتر از این آثار برمیگردد: به سال ۱۹۹۱، سال انتشار «مبارزان خیابانی ۲». بازیکنان «مبارزان خیابانی ۲» به بازیکنان نابلد و تازهکار این بازی «اسکراب» یا «اسکرابِر» میگفتند، چون آنها دکمهها را بدون فکر خاصی از چپ به راست فشار میدادند و انگار داشتند دکمهها را «جارو» میکردند. سر همین به آنها Scrub یا Scrubber گفته شد که معنی جارو یا جاروکش میدهد. این واژه اغلب در بستر بازیهای مبارزهای به کار میرود، برای همین این لقبگذاری بسیار منطقی به نظر میرسد.
بهطور دقیق نمیدانیم این ریشهیابی صحیح است یا نه، ولی این بهترین اطلاعاتی است که فعلاً در دست داریم. همچنین در این روایت، ریشهی این عبارت به بازیهای ویدیویی برمیگردد، نه یک آهنگ R&B. برای همین برای ما خوشایندتر است.
۸. فرگ (Frag)
- بازی مرتبط: Doom (1993)
- معادل فارسی پیشنهادی: ترکوندن، نفله کردن
اگر از دنیا بیخبرید، باید بگوییم که فرگ کردن یک اصطلاح رایج در بستر بازیهای اکشن اول شخص آنلاین است و به عمل کشتن رقیب در بازیهای دثمچ آنلاین گفته میشود. به این کار که در یک دست بازی آنلاین کسی را بکشید و یک امتیاز به دست آورید، «فرگ» گفته میشود و اگر کسی را بکشید، او را «فرگ» کردهاید.
ریشهی این واژه کمی تا قسمتی تاریک است و طبق گزارش Gamesrader و چند منبع دیگر، مدتها پیش از اینکه در بستر بازیهای ویدیویی به کار رود، اصطلاحی رایج در جنگ ویتنام بود. این جنگ شکاف عمیقی بین بسیاری از مردم ایجاد کرد، منجمله اعضای جوخههای نظامی که در جنگ شرکت داشتند. این مسئله باعث درگیریهای داخلی بسیاری شد. اگر مخالفت اعضای جوخه با یکدیگر از حدی فراتر میرفت، آنها در صدد کشتن یکدیگر برمیآمدند. تمیزترین راه برای این کار – بدون اینکه کسی بتواند قاتل را ردیابی کند – استفاده از نارنجک دستی بود. شما میتوانستید «بر حسب تصادف» ضامن نارنجک را دربیاورید و آن را «ناخواسته» به سمت همرزمتان پرتاب کنید (یا ادعا کنید دشمن آن را پرت کرده است) و به همین راحتی یکی از اعضای جوخهیتان را بکشید. با توجه به اینکه نارنجک دستی در انگلیسی Fragmentation Grenade یا Frag Grenade نام دارد، به نظر میرسد ریشهی واژهی Frag در بطن بازیهای ویدیویی به اینجا برمیگردد.
تعیین اینکه این واژه دقیقاً از کی در بستر بازیهای ویدیویی به کار رفت سخت است، ولی به احتمال زیاد دلیل محبوبیت آن «دوم» (Doom) است، چون این بازی جزو اولین بازیهایی بود که بازیهای دثمچ آنلاین داشت. «دوم ۲» و «کوییک ۲» (Quake 2) در ادامه آن را به پای ثابت فرهنگ لغات گیمرها تبدیل کردند. با این حال، اینجا سوالی پیش میآید: اگر افراد بیشتری از ریشهی واقعی این واژه خبر داشتند، همچنان از ان استفاده میشد؟
۹. pwn
- بازی مرتبط: Mechwarrior (1989)
- معادل فارسی پیشنهادی: لوله کردن
همه با عبارت pwn آشنا هستند، خصوصاً پس از اینکه سریال اینترنتی «Pure Pwnage» محبوب شد. pwn در ابتدا یک غلط املایی بود (در کیبورد استاندارد لاتین، حرف p در کنار حرف o قرار دارد)، ولی بهمرور بهشکلی عمدی، به املایی اشتباه از واژهی «own» تبدیل شد و مثل همان واژه تلفظ میشود. معنی آن لوله کردن حریف یا به دست آوردن پیروزی بیچونوچرا علیه اوست. «تو pwned شدی» یا «من pwnت میکنم» یا «pwn شدم» کاربردهای رایج این اصطلاح هستند. همچنان که اینترنت گسترش پیدا کرد، pwn هم به میمی کلیتر تبدیل شد و دیگر محدود به دنیای بازیها نبود؛ به همین خاطر مقداری از معنای اصلیاش را از دست داد.
طبق آنچه در ویکیپدیا آمده، ریشهی این واژه به هکرهای دههی ۹۰ برمیگردد، چون هرگاه آنها موفق میشدند یک وبسایت را هک کنند یا دسترسی ریشهای (Root Access) به سیستم سایت پیدا کنند، ادعا میکردند که سیستم را own/pwn کردهاند یا تحت مالکیت خود درآوردهاند. البته ریشهی این واژه ممکن است حتی به گذشتهای دورتر و تاریکتر هم برگردد: دوران بردهداری. بردهها جزو املاک صاحبشان به شمار میآمدند و صاحبشان نیز روی آنها قدرت و تسلط داشت… برای همین کاربرد این واژه در آن دوران مشابه شیوهی استفادهی گیمرها از آن است.
یکی از نخستین مثالها (یا شاید نخستین مثال) از استفاده از این واژه در بستر بازیهای ویدیویی، بازی «وارکرفت ۱» است. به نظر میرسد در این بازی طراح نقشه یک اشتباه تایپی مرتکب شد، برای همین هر بار که کسی در بازی کشته میشود، در گزارش بازی نوشته میشود: «فلانی Pwned شد». ولی این واژه – در حالتی که اشتباه تایپی نیست – برای نخستین بار در بازی «جنگجوی مکا» (Mechwarrior) در سال ۱۹۸۹ ساخته شد. طبق دنیاسازی «بتلتک» (Battletech) که بازی بر پایهی آن ساخته شد، اگر دشمنی را شکست دهید، «مالک» او میشوید… یعنی آن دشمن به مِلک و بردهی شما تبدیل میشود، تا اینکه بتواند آزادی خود را به دست بیاورد.
این روزها واژهی pwned بهاندازهی گذشته رواج ندارد و به نظر میرسد با یک واژهی دیگر به نام rekt جایگزین شده است. (rekt یک دگرگونی از واژهی wrecked به معنای ویرانشده است.)
۱۰. نوب (n00b)
- بازی مرتبط: Counter Strike (2000)
- معادل فارسی پیشنهادی: نوب، نوب سگ، تازهکار
بالاخره میرسیم به نوب، عبارتی که همهیمان میتوانیم با آن ارتباط برقرار کنیم، چون خودمان یک زمانی نوب بودیم.
نوب (که به صورت noob، n00b و nub هم نوشته میشود) دگرگونی «newb» است که خود آن هم از «newbie» گرفته شده است و اشاره به بازیکنی تازهکار، بیتجربه یا بیمهارت دارد. بیشتر اوقات این واژه بهشکلی تحقیرآمیز به کار میرود، ولی همیشه اینطور نیست. این روزها این واژه نهتنها در بستر بازیهای ویدیویی، بلکه در بسترهای گوناگون – حتی انجمنهای اینترنتی – به کار میرود. در واقع نوب حتی راه خود را به زندگی واقعی هم پیدا کرده و بسیاری از افراد غیرگیمر در موقعیتهای نامربوط به گیم آن را به کار میبرند.
این واژه هم مثل «Frag» ریشهای نظامی دارد و مدتها پیش از ورود آن به بازیهای ویدیویی به کار برده میشد. واژهی «newbie» دگرگونیای از «New Boy» به معنای «پسر جدید» بود که سربازهای بریتانیایی آن را در اشاره به سربازی که تازه استخدام شده به کار میبردند.
تعیین اینکه واژهی نوب دقیقاً کی وارد دایرهی لغات گیمرها شد غیرممکن است (نه، این واژه ریشه در «مورتال کامبت» ندارد و نام نوب سایبات (Noob Saibot) صرفاً املای برعکس نام خانوادگی خالقان بازی بود)، ولی «کانتر استرایک» نقشی محوری در ورود این واژه به دایره لغات گیمرها داشت. «کانتر استرایک» یکی از اولین بازیهایی بود که گیمپلی تیمی داشت، تمرکز شدیدی روی رقابت داشت و به محبوبیتی فوقالعاده زیاد دست پیدا کرد. این واژه خیلی سریع بین بازیکنان «کانتر استرایک» جا افتاد و محبوبیت بازی، در کنار محبوبیت سریال اینترنتی «Pure Pwnage» به جا افتادن آن در سرتاسر جهان کمک کرد.
۱۱. بیست مود (Beast Mode)
- بازی مرتبط: Altered Beast (1988)
- معادل فارسی پیشنهادی: فاز هیولا
وقتی گیمرها میگویند کسی وارد «فاز هیولا» یا «بیست مود» شده است، منظورشان این است که او دارد خیلی خوب بازی میکند و رقبایش را لوله کرده است. معنای ضمنی این اصطلاح این است که فلان کس به هیولایی قدرتمند تبدیل شده که کسی جلودارش نیست، اینکه در ذهن او غریزهی حیوانی حکمفرما شده و عطشی سیریناپذیر به خون رقیب پیدا کرده است… یا حداقل عطشی سیریناپذیر برای پیروز شدن.
در اواسط دههی ۹۰، کمیکهای اسپینآف با محوریت «ترنسفورمرز» (Transformers) و یک سریال اقتباسی از آن به نام «جنگ هیولاها» (Beast Wars) منتشر شدند. در این سریال تبدیلشوندگان یا ترنسفورمرها به جای تبدیل شدن به خودرو، به حیوانات تبدیل میشدند و حالت حیوانیشان با نام حالت هیولا (Beast Mode) شناخته میشد. این سریال میتواند یکی از ریشههای احتمالی این سریال باشد. با این حال، ریشهی این اصطلاح در بستر بازیهای ویدیویی باز هم قدیمیتر است و به بازی «هیولای تغییریافته» (Altered Beast) در سال ۱۹۸۸ برمیگردد که برای دستگاههای آرکید منتشر شد. «هیولای تغییریافته» یک بازی بزنبزن سایداسکرولر کلاسیک است که در آن شخصیتهای قابلبازی بهمرور قدرت کسب میکردند و همگام با پیشروی در مراحل، به هیولاهایی با قابلیتهای فراانسانی تبدیل میشدند. در هر مرحله، یک هیولای متفاوت برای تبدیل شدن وجود داشت و از بین آنها میتوان به گرگنما، اژدهانما، خرسنما و ببرنما اشاره کرد. شما میتوانستید در نقش این حیوانات باس مرحله را شکست دهید. عبارت «فاز هیولا» احتمالاً از اینجا ریشه گرفت، خصوصاً در بطن بازیهای ویدیویی.
طی سالهای اخیر، مجموعهی بازیهای مبارزهای «غرش خونین» (Bloody Roar) هم به متداول نگه داشتن این اصطلاح کمک کرده است، چون هرکدام از شخصیتهای داخل این بازی یک حالت هیولا دارد که در طول مبارزه میتواند به آن تبدیل شود.
سوپر سایان شدن (Going Super Saiyan) نیز یک عبارت رایج دیگر است که با ورود به فاز هیولا هممعنی است و ریشهی آن انیمهی «دراگون بال زد» است.
۱۲. گیبز (Gibs)
- بازی مرتبط: Narc (1988)
- معادل فارسی پیشنهادی: خردهریز، جنازهی تکهپارهشده
«Gibs» معادل کوتاهسازیشدهی «Giblets» است و به خردهریزهای اجزای بدن اشاره دارد که پس از کشته شدن یک نفر در بازیهای ویدیویی – خصوصاً بر اثر انفجار – در محیط پخش میشود. در سالهای اخیر، گیبز کاربرد دیگری هم پیدا کرده است: اگر از آیتم یا اسلحهای استفاده کنید که به شما اجازهی تلهپورت کردن میدهد و بعد روی سر دشمن تلهپورت کنید و باعث شوید بلافاصله کشته شود، به این کار «گیب بلادرنگ» (Insta-gib) یا «ترکوندن از راه دور» (Telefrag) گفته میشود.
قدیمیترین بازیای که میشد در آن دشمنان را تکهپاره کرد، بازی شوتر آرکید ساید اسکرولری به نام «نارک» (Narc) بود که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. در این بازی اگر موشک به سمت دشمن شلیک کنید، ممکن است او تکهپاره و ریزریز شود. چند سال بعد، در «Doom» هم خردهریزهای جسد دشمنان گنجانده شد. در این بازی اگر دشمن را با یک اسلحهی انفجاری بکشید، جسدش به شکل حجمی از یک مادهی لزج روی زمین دیده میشود. با این حال، در سال ۱۹۹۴ «ظهور تریاد» (Rise of the Triad) منتشر شد و انتظارها را در این زمینه بهطور قابلتوجهی بالا برد. «ظهور تریاد» نخستین بازیای بود که در آن خردهریزهای بدن به همه طرف پخش میشدند. حین وقوع این اتفاق حتی عبارت «خردهریزهای شگفتانگیز!» (Ludicrous gibs!) روی صفحه پدیدار میشد. احتمالاً این نخستین باری بود که گیمرها با واژهی gibs آشنا شدند.
در مصاحبهای با IGN در سال ۲۰۱۳، جان رومرو (John Romero)، خالق «ولفنشتاین» و «دوم» ادرین کارمک (با جان کارمک نسبتی ندارد)، یکی از هنرمندان سابق اید سافتور را بهعنوان کسی که برای نخستین بار واژهی «Gibs» را به کار برد معرفی کرد.
از هنگام ابداع شدن فیزیک رگدال (Ragdoll) در بازیها، اجساد تکهپارهشده کمتر در بازیها دیده شدند، ولی هرچه بازیسازان راههای بیشتری برای ریز ریز کردن مدلهای سهبعدی شخصیتها پیدا کردند، اجساد تکهتکهشده با قدرت بیشتری به میادین برگشتند.
۱۳. تئوریکرفتینگ (Theorycrafting)
- بازی مرتبط: Starcraft (1998)
- معادل فارسی پیشنهادی: نظریهپردازی
تئوریکرفتینگ یا نظریهپردازی یعنی تحلیل تمام اعداد و ارقام خام داخل بازی در راستای طرحریزی نظریات و فرضیات دربارهی بازی، بدون تجربهی خود بازی و پی بردن به اینکه این نظریات در عمل جواب میدهند یا نه. این اصطلاح بیشتر در ارتباط با بازیهای آنلاینی به کار میرود که در آنها یا اعداد خام در دسترس هستند، یا بهراحتی میتوان آنها را به دست آورد. این عبارت گاهی در توصیف فعالیت کسانی به کار میرود که بدون نگاه کردن به اعداد و ارقام، پیشفرض و نظریه ارائه میکنند.
بیشتر منابع «استارکرفت» را بهعنوان ریشهی عبارت تئوریکرفتینگ معرفی میکنند. در واقع به نظر میرسد این عبارت ترکیبی از «استارکرفت» و «گیم تئوری» (Game Theory) باشد. شاید عبارت تئوریکرفتینگ بهطور خاص مربوط به بازیهای ویدیویی باشد، ولی سنت تحلیل کردن دادههای مربوط به بازی صدها سال است که در بستر بازیهایی چون شطرنج رواج داشته است.
اگر یک بازی رقابتی را در سطحی بالا و بهطور جدی دنبال کنید، «تئوریکرفتینگ» کاری نسبتاً مهم به شمار میآید. پی بردن به ارقام دقیق دمج در ثانیه (DPS = Damage Per Second) یا دادههای مربوط به نرخ فریم یا عناصری از این قبیل اطلاعاتی مهم به شمار میآیند. با این حال، هیچ چیز جای تجربهی خود بازی را نمیگیرد، برای همین هرکس که بازیهای رقابتی را جدی دنبال کند، میداند که باید این نظریهها و ایدهها را تست کند، با آنها آزمون و خطا انجام دهد و راستیآزماییشان کند تا ببیند جواب میدهند یا نه.
۱۴. باف و نرف (Buff & Nerf)
- بازی مرتبط: Ultima Online (1997)
- معادل فارسی پیشنهادی: همان باف و نرف، قویسازی و ضعیفسازی
باف و نرف در یک مدخل آورده شدهاند، چون همچون خرس و عسل نمیتوان آنها را از هم جدا کرد!
باف یعنی قویسازی چیزی به نحوی. ریشهی این واژه دنیای خارج از گیم است؛ در زبان انگلیسی به مردانی که جذاب و خوشهیکل هستند، Buff گفته میشود. همچنین این واژه بهنوعی با واژهی «صیقلیافتگی» مترادف است، واژهای که بهطور کلی معنای بهتر به نظر رسیدن یا جذابتر بودن را میدهد. باف برای نخستین بار در بستر بازیهای نقشآفرینی کلان آنلاین (MMO) قدیمی همچون «آلتیما آنلاین» (Ultima Online) به کار رفت. در آن دوران، اگر روی خود طلسمی اجرا میکردید یا آیتمی مصرف میکردید که باعث قویتر شدنتان میشد، اصطاحاً گفته میشد که خود را «باف» کردهاید (البته این روزها هم در بسیاری از بازیها این واژه این معنا را حفظ کرده است). این روزها «باف» بیشتر در اشاره به آپدیتها و پچهایی به کار میرود که سازندگان بازی بیرون میدهند تا یک سری آیتم، شخصیت و… را درون بازی قویتر و بدین ترتیب، بازی را موازنه کنند. بیشتر اوقات میتوان آن را در بستر بازیهای رقابتی چون موبا، استراتژی همزمان و بازیهای مبارزهای دید. «رایوت گیمز قراره جینکس رو توی پچ بعدی لیگ آو لجندز باف کنه» کاربردی از این اصطلاح در جمله است.
نرف متضاد باف است. نرف یعنی ضعیفتر کردن چیزی به نحوی. قدیمها، در بازیهایی چون «آلتیما آنلاین»، این عنصر دیباف (Debuff) نام داشت (و این واژه همچنان مورد استفاده قرار میگیرد)، ولی این روزها عبارت «نرف» رایجتر است. نرف اشاره به نرفگانها (Nerf Gun) دارد که در واقع برندی معروف از اسلحههای اسباببازی هستنند که گلولهای نرم شلیک میکنند که به کسی آسیب وارد نمیکند. این واژه هم مثل «باف» در اشاره به تصمیمات سازندگان بازی در راستای کاهش قدرت بعضی آیتمها، شخصیتها و… در راستای موازنه کردن بازی به کار میرود. «بلیزارد میخواد توی پچ بعدی تریسر رو نرف کنه» کاربردی از این اصطلاح در جمله است.
۱۵. کمپ کردن (Camp)
- بازی مرتبط: Quake (1996)
- معادل فارسی پیشنهادی: کمپ کردن، خیمه زدن
خارج از دنیای بازیها، کمپینگ یک فعالیت لذتبخش برای گذراندن اوقاتفراغت است… با چاشنی خوابیدن زیر ستارهها، پختن مارشملو روی آتش پیکنیک و آواز خواندن. با این حال، در دنیای بازیها کمپینگ چندان معنای مثبتی ندارد. کمپینگ کاری است که بازیکنان، معمولاً در شوترهای اولشخص آنلاین، انجام میدهند؛ بدین صورت که در نقطهای استراتژیک روی نقشه کمین میکنند و برای مدتی بدون حرکت باقی میمانند تا راحتتر بقیهی بازیکنان را بکشند یا به محض ریاسپاون شدن آیتمها و اسلحهها، آنها را بردارند. گاهی هم ممکن است در نقطهی اسپاون شدن بازیکنی دیگر خیمه بزنند تا بهمحض اینکه بازیکن بختبرگشته اسپاون شد، او را بکشند (این حرکت با نام «Spawn Camping» شناخته میشود). این سبک بازی بین بیشتر بازیکنان بسیار منفور است، ولی همیشه در این سبک بازیها گذرتان به کمپرها میافتد.
قدمت کمپینگ با قدمت بازیهای شوتر چندنفره برابر است. این تاکتیک احتمالاً برای نخستین بار در «دوم» (Doom) به کار رفت. با این حال، بهخاطر گیمپلی بازی، استراتژی چندان موثری نبود، برای همین کسی به آن توجه خاصی نشان نداد. بازیای که کمپینگ را بهعنوان تاکتیکی موثر به دنیای گیم معرفی کرد و همزمان باعث بدنام شدن آن شد، بدونشک «کوییک» (Quake) بود. در «کوییک»، اسلحهها و پاورآپها بهوفور ریاسپاون میشدند، برای همین بازیکنان میتوانستند در یک نقطه از نقشه خیمه بزنند و منتظر بازیکنان دیگر بمانند تا به امید برداشتن اسلحه یا مهمات، به سمت نقطهای که در آنجا خیمه زدهاند بیایند و درجا نفله شوند.
این عبارت همچنان در شوترهای اولشخص مدرن همچون «ندای وظیفه» و «بتلفیلد» به کار میرود و معنی آن تغییری نکرده است، ولی ماهیت کمپینگ دستخوش تغییر شده است. در بازیهای شوتر مدرن، آیتمهای قابلبرداشتن نقش پررنگی ندارند، برای همین کمپرها عمدتاً کسانی هستند که تفنگ تکتیرانداز برمیدارند و یک جا دراز میکشند تا از راه دور کلک بقیه را بکنند.
۱۶. آرانجیزس (RNGesus)
- بازی مرتبط: Angband (1993)
- معادل فارسی پیشنهادی: همان آرانجیزس، خدای آرانجی
بیشتر گیمرها باید با مفهوم آرانجی (RNG) آشنا باشند. این عبارت مخفف «تولیدکنندهی ارقام تصادفی» یا «Random Number Generator» است و بیشتر در توصیف رویدادهایی در بازیها به کار میرود که خب… تصادفی هستند. با این حال، کامپیوترها واقعاً نمیتوانند یک رقم کاملاً تصادفی تولید کنند و بیشتر آرانجیها بر پایهی الگوریتمی محاسبه میشوند که از یک زمانسنج داخلی پیروی میکند (برای همین ارقام کامپیوتری «شبهتصادفی» هستند، نه کاملاً تصادفی). آرانجی انواع مختلفی دارد، از نرخ در دسترس قرار گرفتن آیتمهای تصادفی گرفته تا تعیین رقم مربوط به دمج کریتیکال (Critical Damage) به دشمن.
وجود آرانجی در بازیها باعث شد که گیمرها اصطلاح آرانجیزس را ابداع کنند. آرانجیزس یک خدای خیالی است که ظاهراً ارقامی را که بازی تصمیم میگیرد تولید کند کنترل میکند. اگر این خدا را خشمگین کنید، آرانجی با شما مهربان نخواهد بود، ولی اگر او را از خود خشنود نگه دارید، آرانجی به نفع شما کار خواهد کرد… حداقل این چیزی است که گیمرها فکر میکنند. با این حال کسی نمیداند فرمول خشمگین کردن یا خشنود کردن این خدای دیجیتالی چیست.
طبق آنچه در سایت تیوی تروپز آمده، به نظر میرسد ریشهی آرانجیزس به چند بازی قدیمی به نام «نتهک» (NetHack) و «انگبند» (Angband) که در اواخر دههی ۸۰ منتشر شدند برمیگردد. هردو بازی، روگلایکهای نقشآفرینی هستند که حاوی عناصر تصادفی همچون تولید تصادفی سیاهچاله (مفهومی که بعداً در بازیهای بسیاری منجمله «دیابلو ۱» به کار گرفته شد) و مجازات بیرحمانه برای شکست خوردن هستند. با توجه به اینکه هر دو بازی اوپنسورس (Open Source) هستند، طی سالها بهروزرسانیهای زیادی از جانب هواداران برایشان منتشر شده و برای پلتفرمهای مختلفی پورت شدهاند. بازیکنان این بازیها عبارت آرانجیزس را ابداع کردند (در ابتدا هواداران «انگبند» این اصطلاح را ابداع کردند و بازیکنان «نتهک» آن را گسترش دادند) و راههای زیادی را امتحان کردند تا «خدای ارقام تصادفی» را از خود خشنود نگه دارند، ولی گاهی نفرین او نصیبشان شد!
۱۷. کیوکیو (QQ)
- بازی مرتبط: Warcraft II: Tides of Darkness (1995)
- معادل فارسی پیشنهادی: همان QQ (قابلترجمه نیست)
من متوجه شدم که در اینترنت یک عالمه بحث سر این وجود دارد که اصلاً QQ یعنی چه، چه برسد به اینکه ریشهی آن به کجا برمیگردد. دربارهی معنی کیوکیو دو باور کلی وجود دارد.
۱. پیش از اینکه اینترنت بهشکل مدرناش دربیاید، کیوکیو در سامانههای تابلوی اعلانات (Bulletin Board System یا BBS) و گروههای یوزنت (Usenet) استفاده میشد و کاربردش این بود که بهعنوان یک ایموجی، نمایندهی چشمهای گریان باشد (به شکل QQ دقت کنید). برای همین عباراتی چون «بیشتر QQ کن» (QQ Moar) یا «QQ کمتر، Pew Pew بیشتر» (Less QQ more pew pew) استفاده میشدند. اساساً این عبارات خطاب به بازیکنانی گفته میشد که دائماً دربارهی بازی غر میزدند و گوینده عملاً آنها را لوس و نُنُر خطاب میکرد.
۲. این عبارت سر بازیهای قدیمی بلیزارد، خصوصاً «وارکرفت ۲: نسخهی بتلنت» (Warcraft II: Battle.net Edition) رواج پیدا کرد و کاربردش توهین به یا رجزخوانی برای رقیب بود. در این بازی، برای خروج از بازی باید ترکیب alt + Q + Q را روی کیبورد فشار میدادید، برای همین اگر به کسی میگفتید QQ کند، اساساً حرفتان این بود که در بازی افتضاح است و باید هرچه سریعتر از آن خارج شود.
همانطور که میبینید، این دو معنا تفاوت زیادی دارند و نمیتوان آنها را جای هم به کار برد. اگر از QQ استفاده کنید، ممکن است شخص مقابل دربارهی معنی حرفتان دچار سوءتفاهم شود. یکی از کاربردهای آن ریشه در بازیهای ویدیویی دارد و دیگری نه. بهطور کلی، معنای اول در فرهنگ مدرن بازیهای ویدیویی رواج بیشتری دارد، ولی این حرف بدین معنا نیست که معنی دوم کاربرد ندارد. با این حال، معنی اول این عبارت هرچه که باشد، اگر این روزها QQ را به کار ببرید، بیشتر بازیکنان معنی آن را چشمهای گریان تفسیر خواهند کرد.
۱۸. گِت گود (Git Gud)
- بازی مرتبط: Metal Gear Online (2008)
- معادل فارسی پیشنهادی: حرفهای شو، برو بازی یاد بگیر
Git Gud عبارتی است که این روزها گیمرها زیاد آن را تکرار میکنند و شکل تغییریافتهی عبارت Get Good به معنای «[تو فلان چیز] خوب شو» است. این عبارت اغلب در موقعیتی به کار میرود که یک بازیکن اعلام میکند که فلان بازی تکنفره (مثلاً «دارک سولز» یا «سوپر میت بوی») یا بازی چندنفره (مثل «استارکرفت ۲» یا «لیگ آو لجندز») سخت است و نیاز به کمک و راهنمایی دارد (شاید نیت او لزومآً گله و شکایت هم نباشد). اگر یک نفر در انجمنهای اینترنتی، چترومها یا در چتباکس داخل خود بازی بگوید که بازی زیادی سخت است و نمیتواند در آن پیروزی به دست بیاورد، پاسخی استاندارد و عموماً بذلهگویانه به او از جانب بازیکنان باتجربهتر که حوصلهی کمک کردن ندارند و فقط میخواهند ترولش کنند این است: «Git Gud».
آیا شما هم تا به حال در این موقعیت قرار گرفتهاید؟
«هی بچهها، من برای شکست دادن [فلان باس] نیاز به کمک دارم.»
«Lol، برو بازی یاد بگیر جوجه.»
حدس میزنم بیشتر شما تجربهای مشابه را پشتسر گذاشتهاید.
بازی «دیمنز سولز» (Demon’s Souls) در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و بهخاطر درجهسختی شدید بازی، شاید فکر کنید که عبارت git gud را بازیکنان حرفهای این بازی بین گیمرها جا انداختند. با این حال، تحقیقات من نشان میدهد که جامعهی هواداری «دیمنز سولز» برای نخستین بار این واژه را به کار نبرد. به نظر میرسد که ریشهی این واژه به بازی «متالگیر آنلاین» در سال ۲۰۰۸ برمیگردد و از این نظر یکی از جدیدترین اصطلاحها در این فهرست است. به نظر میرسد بازیکنان «متالگیر آنلاین» برای نخستین بار این عبارت را بهشکل تغییریافتهاش (Git Gud و نه Get Good) به کار بردند. اینکه این تغییر تصادفی (ناشی از غلط تایپی) بوده یا عمدی، دقیقاً معلوم نیست. بنابراین باید از بازیکنان کمتعداد «متالگیر آنلاین» ممنون باشیم که این جملهی نسبتاً سمی را در جواب به گیمرهای بختبرگشتهای که دنبال کمک گرفتن هستند ابداع کردند.
۱۹. رِکت (Rekt)
- بازی مرتبط: World of Warcraft: Mists of Pandaria (2012)
- معادل فارسی پیشنهادی: پَرپَر شدن (مودبانه)، **پَر شدن (غیرمودبانه)
همانطور که پیشتر اشاره کردم، واژهی رکت اخیراً بسیار پراستفاده شده و عملاً جایگاهی را که در گذشته متعلق به pwned بود تصاحب کرده است. رکت یکی از دگرگونیهای واژهی «Wrecked» به معنای ویرانشده است و معنی آن با pwned یکسان است: معنی هر دو عبارت لوله کردن رقیب است. «رکت شدی» (You got rekt)، «تو من رو رکت کردی» (You rekt me) و «رکت شو» (Get rekt) جزو کاربردهای رایج این عبارت هستند.
ریشهی این عبارت، حتی شکل تغییرکردهی آن، به دوران پیش از بازیهای ویدیویی برمیگردد. طبق آنچه در Urban Dictionary آمده، ظاهراً در گذشته اگر کسی زیادی مست بود، در اساماس به دوستانش میگفت که Rekt شده است.
این واژه حوالی سال ۲۰۱۲ وارد دایره لغات گیمرها شد. در این سال، بستهالحاقی «مههای پانداریا» (Mists of Pandaria) برای «دنیای وارکرفت» منتشر شد. یک نفر در انجمنهای بازی شروع به استفاده از آن کرد و پس از آن این واژه خیلی سریع از راه توییتر وارد دنیای وب شد، از آنجا به فورچن و ردیت راه پیدا کرد و بعد در کل اینترنت پخش شد. برخی از گزارشگران ایاسپورت همچون «Artosis» و «Nathanias» نیز با استفاده از آن حین گزارشهایشان، به گسترش یافتن آن کمک کردند.
اگر شدت خفن بودن پیروزی یا تحقیرآمیز بودن شکست در حدی باشد که حتی Rekt هم گویای مطلب نباشد، چند دگرگونی مختلف نیز از آن وجود دارند: مثل رکت شدن تیرانوسوروسی (اسم دایناسور) (Tyrannosaurus Rekt) و شِرِکت (Shrekt).
۲۰. سالتی (Salty)
- بازی مرتبط: Street Fighter IV (2008)
- معادل فارسی پیشنهادی: بیجنبه، جنبهی باخت نداری (مودبانه)، ***سوخته (غیرمودبانه)
سالتی یکی از محبوبترین اصطلاحات مربوط به گیم است و کاربرد سادهای دارد: هرگاه که یک بازیکن بهخاطر اتفاقی که در بازی افتاده (دلیلش میتواند هرچه باشد، ولی معمولاً پس از باخت در بازیهای مبارزهای رقابتی به کار میرود) ناراحت، دلگیر و خشمگین است، میگویند که طرف «Salty» است.
ریشهی واژهی Salty به مدتها پیش از اختراع شدن بازیهای ویدیویی برمیگردد. در دیکشنری آنلاین ریشهشناسی کلمات آمده که Salty یک اصطلاح آمریکایی در سال ۱۹۳۸ بود که معنای «خشمگین» و «بیاعصاب» را میداد. اخیراً شاهد افزایش نرخ استفاده از این واژه بودهایم (هرچند آهنگهای هیپهاپ در دههی ۹۰ هم از آن استفاده میکردند) و از این بابت باید از بازیهای ویدیویی ممنون باشیم.
تعیین اینکه جامعهی هواداری کدام بازی برای نخستین بار بهشکلی قابلتوجه از این عبارت استفاده کرد یا باعث محبوبیت آن شد، کار سختی است. با در نظر داشتن اینکه این واژه با این معنا قدمتی نسبتاً زیاد دارد، به نظر میرسد که سر بازی «مبارزان خیابانی ۴» بود که این واژه جانی دوباره گرفت. طبق برخی از شایعات، وقتی «Gootecks»، یکی از بازیکنان حرفهای «مبارزان خیابانی ۴»، در یک تورنمنت دستهاش را پرت کرد، استفاده از این واژه رواج پیدا کرد، ولی ثابت شده که این اتفاق هیچگاه نیفتاد (برای همین دیگر این شایعه را پخش نکنید). احتمال قویتر آن است که در دورهای که سرویسهای استریمینگ چون Twitch.Tv تازه شروع به کار کرده بودند، «مبارزان خیابانی ۴» بسیار پرطرفدار بود و آمریکاییهایی که در قسمتی از آمریکا زندگی میکردند که این اصطلاح از دهههای گذشته در آنها رواج داشت، در استریمهایشان آن را به زبان آوردند و بدین ترتیب باعث گسترش آن شدند.
اکنون واژهی Salty در همهی جوامع هواداری بازیهای مبارزهای به کار میرود: از «مبارزان خیابانی» و «تیکن» گرفته تا «مارول در برابر کپکام» و بهویژه «سوپر اسمش بروز». در واقع حتی این واژه را میتوان در ژانرهای دیگر نیز پیدا کرد.
منبع: GameFAQs (بخش ۱ و بخش ۲)
به نظر شما ، اسنایپر واقعا کمپر محسوب میشه؟