۱۲ ابرقهرمان عجیب فیلم‌های سینمایی؛ از اسپایدرمن ژاپنی تا انتقام‌جویان قلابی!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۲ دقیقه

ابرقهرمان‌ها معمولا تصویری ایدئال از بشریت نمایش می‌دهند و به ما می‌گویند اگر آن‌ها را الگو قرار دهیم، چه تغییراتی در زندگی‌امان به وجود خواهد آمد. این شخصیت‌های فوق‌العاده و با قدرت‌های ماورایی محدود به یک کشور نیستند. درست است که معروف‌ترین و محبوب‌ترین و بهترین‌هایشان در آمریکا و مارول و دی‌سی می‌چرخند، ولی در جاهای مختلف دنیا هم ابرقهرمان‌هایی ظاهر شده‌اند. هنرمندان و نویسنده‌های زیادی با دیدن قهرمان‌های معروف هیجان‌زده شده‌اند و سعی کرده‌‌اند نسخه‌ای مخصوص کشور خودشان خلق کنند که گاهی نتیجه‌اش خنده‌دار شده.

تعدادی از فیلم‌های ابرقهرمانی را که خارج جریان اصلی سینما ساخته شده‌اند می‌شناسیم، از جمله «والرین و شهر هزار سیاره» اثر لوک بسون یا انبوه فیلم‌های مبارزه‌ی هیولاها و رُبات‌ها که ژاپنی‌ها ساخته‌اند. ولی صدها فیلم فانتزی و علمی تخیلی از اروپا، آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی وجود دارند که به‌شدت عجیب و غیرمتعارف هستند و با دیدنشان حسابی شگفت‌زده می‌شوید. ابرقهرمان‌هایی از سراسر دنیا که با لباس‌های معمولا خنده‌دارشان با جنایتکاران مبارزه می‌کنند و می‌خواهند نسخه‌ی بومی‌شده‌ای باشند از قهرمان‌های معروف و شناخته‌شده.

تفاوت‌های فرهنگی در طراحی لباس، سلیقه‌ی کارگردان‌های مختلف و بودجه‌های کم باعث شده هر کدام از فیلم‌های زیر مؤلفه‌های خاص خودشان را داشته باشند و در آن‌ها چیزهایی ببینیم که جای دیگری وجود ندارد.

در ادامه تعدادی از عجیب‌ترین و غیرمتعارف‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی را با هم می‌بینیم که در گوشه و کنار دنیا ساخته شده‌اند.

۱.گلدن بت یا خفاش طلایی (Golden Bat)

گلدن بت به احتمال زیاد یکی از قدیمی‌ترین ابرقهرمان‌های جهان به حساب می‌آید. اولین حضور این قهرمان در سال ۱۹۳۱ بود، یعنی هفت سال پیش از سوپرمن. شکل و شمایل گلدن بت جوری است که حس می‌کنید شک‌برانگیز است؛ صورتش که جمجمه‌ی آدم است، خنده‌های وحشتناک و هراس‌انگیز دارد و در یک تابوت زندگی می‌کند. ولی قهرمانی تمام‌عیار و اهل آتلانتیس است که بعد از ۱۰ هزار سال از خواب بیدار شده تا با نیروهای پلید مدرن مبارزه کند و مقابل ضدقهرمان داستان یعنی دکتر نازوی چندچشم و گروه جنایتکارش بایستد.

گلدن بت در ابتدا از کاراکترهای محبوب نمایش‌های کامیشیبای بوده، همان نمایش‌های قدیمی که دوره‌گردها با تصاویر و نقاشی‌ها در شهرهای مختلف اجرا می‌کردند؛ تا کنون در سه فیلم لایو اکشن، یک سریال تلویزیونی و یک سریال انیمیشنی حضور داشته که در کشورهای مختلفی روی آنتن رفته.

امسال ۹۰ امین سالگرد حضور گلدن بت در صنعت سرگرمی است و اگر دلتان می‌خواهد او را در فیلمی ببینید، بهترین گزینه فیلمی است که سال ۱۹۶۶ ساختند. یک فیلم بلند سیاه و سفید که به‌شدت تحت تأثیر تب فیلم‌های جاسوسی آن سال‌ها ساخته شده.

۲. ال سانتو (El Santo)

خیلی از بازیگرانی که در این فهرست نقش ابرقهرمان‌ها را بازی کرده‌اند، به نقششان متعهد بوده‌اند و کلی انرژی برای نقش‌آفرینی‌هایشان گذاشته‌اند، ولی بعید است کسی بعد از پایان فیلم‌برداری هم در نقش خودش مانده باشد و به بازی ادامه دهد. اما رودولفو گوزمان خوِرتا برای چهار دهه عملا همین کار را کرد و نقش ال سانتو را چه جلو دوربین و چه در دنیای واقعی به نمایش گذاشت.

سانتو که کشتی‌گیری محبوب در مکزیک بود، از اعتبارش در رینگ کشتی استفاده کرد و برای سه دهه ستاره‌ی کمیک بوکی با محوریت خودش شد و از سال‌ ۱۹۵۸ تا ۱۹۸۲ در ۵۲ فیلم نقش قهرمان بلامنازع داستان‌های مختلف را بازی کرد. سانتو در این فیلم‌ها مقابل هیولاهایی مثل دراکولا، هیولای فرانکنشتاین، گرگینه‌ها، زامبی‌ها، موجودات فضایی، ساحره‌ها و مومیایی‌ها ایستاد و همه را شکست داد.

سانتو ماسک معروفش را همه جا به صورتش می‌زد. از فیلم‌هایی که بازی می‌کرد گرفته تا زمانی که در مراسم مختلف می‌آمد؛ حتی گزارش شده که در خلوت و کنار دوستانش هم ماسکش را برنمی‌داشت و در نقشش می‌ماند. او فقط یک بار این ماسک را از صورتش برداشت. یک هفته قبل از مرگش در سال ۱۹۸۴، در برنامه‌ای تلویزیونی شرکت کرد و صورتش را به همه نشان داد.

تعهد سانتو واقعا مثال‌زدنی بود. فکر کنید دواین جانسون همه جا با همان شخصیت‌ معروفش در کشتی کج ظاهر می‌شد و در تمام فیلم‌ها نقش راک را بازی می‌کرد، حتی در مصاحبه‌ها هم از نقشش بیرون نمی‌رفت و خودش را به‌عنوان راک معرفی می‌کرد، یا حتی در انظار عمومی یا وقتی می‌رفت سوپرمارکت خرید کند.

میراث سانتو در رینگ کشتی و کارنامه‌ی بلندبالایی که در فیلم‌هایی سینمایی داشت، اعتباری عجیب به او بخشید و باعث شد یکی از چهره‌های بزرگ و مهم و محبوب مکزیک در تمام دوران باشد. در انیمیشن «کوکو» (Coco) محصول پیکسار، از او به‌عنوان یکی از نمادهای فرهنگی مکزیک یاد می‌شود.

۳. کریمینال (Kriminal)

شخصیتی که از کمیک‌ بوک‌های ایتالیایی و خشونت‌بار بیرون آمده. کریمینال قهرمانی است که به دنبال انتقام خانواده‌اش است و می‌خواهد تاجران شروری که خانواده‌ی او را نابود کرده‌اند، به فجیع‌ترین شکل ممکن مجازات کند و در این مسیر با انبوهی جنایتکار و زن اغواگر روبه‌رو می‌شود. بر خلاف رویکرد معمول قهرمان‌ها که از کشتن دشمنان خود اجتناب می‌کنند، کریمینال مثل آب خوردن همه را می‌کشت و این ویژگی او در طول سال‌ها ملایم‌تر شد و فیلمی هم که سال ۱۹۶۶ از روی کمیک‌هایش ساختند از خشونت کمیک‌های اولیه فاصله گرفته بود.

اومبرتو لنزی، کارگردان همه‌کاره که در هر ژانری فیلم ساخته، نسخه‌ی سینمایی کریمینال را کارگردانی کرد. در این نسخه تمرکز بیشتر روی صحنه‌های اکشن بود تا خشونت و خون و خون‌ریزی. در هر صورت این فیلم به قدری موفق بود که دنباله‌ای برایش بسازند و در سال ۱۹۶۷ «نشان کریمینال» (The Mark of Kriminal) را ساختند که نگاهی داشت به بخش تاریک‌تر شخصیت او. کریمینال در این فیلم زن‌های مسن را تا سر حد مرگ می‌ترساند تا بیمه‌هایشان را به زور بگیرد. ولی در نهایت دوباره به اصل خودش بازمی‌گردد و اقدامات قهرمانانه را پیش می‌گیرد؛ این بار با سعی برای پیدا کردن آثار هنری گمشده.

ایتالیا یک ضدقهرمان دیگر هم داشته که اسمش «کیلینگ» بوده، کسی که همان‌طور که از اسمش پیداست، بیشتر وقتش را صرف کشتن آدم‌ها می‌کند، چه بیگناه چه جنایتکار. از کمیک‌های کیلینگ چندین فیلم زیرزمینی تُرکی ساخته شد که شروعش با فیلم «کیلینگ در استانبول» (Killing in Istanbul) و سال ۱۹۶۷ بود و کیلینگ را در حال مبارزه با هیولاهایی مثل فرانکنشتاین نشان می‌داد.

۴. مبارز (The Warrior)

جاکا سمبونگ قهرمانی برخاسته از داستان‌های محلی اندونزی بود، ساخته و پرداخته‌ی جاییر وارنی که وقایع تاریخی را با داستان‌های خیالی و فانتزی تلفیق می‌کرد. مبارز هم با نیروهای آلمان غربی مبارزه می‌کرد که در قرن نوزدهم اندونزی را اشغال کرده بودند، هم با هیولاها و جادوگران گلاویز می‌شد.

اولین حضور سینمایی جاکا سمبونگ سال ۱۹۸۱ و با فیلم «مبارز» بود و ستاره‌ی فیلم‌های اکشن یعنی بر پریما نقش قهرمان آزدی‌خواه را بازی می‌کرد. سیس‌ورو گاتاما که از کارگردان‌های کهنه‌کار این ژانر در اندونزی بود،‌ ساخت فیلم را بر عهده گرفت. در این فیلم سمبونگ را می‌بینیم که هم با ارتش آلمان مبارزه می‌کند و چشمانش را در این راه از دست می‌دهد، هم با مردی قوی هیکل مبارزه می‌کند که از دهانش آتش بیرون می‌زند؛ همچنین با جادوگری که می‌تواند اعضای بدنش را از هم جدا کند و به‌عنوان سلاح به کار ببرد.

مبارز فیلمی پرشور و خشن بود که جاکا سمبونگ را به‌عنوان یک شخصیت و قهرمان قدرتمند معرفی می‌کرد. پریما در سه فیلم بعدی هم نقش این قهرمان را بازی کرد و بیش از پیش در اندونزی معروف شد و همه او را به‌عنوان یک قهرمان اکشن و هنرهای رزمی ‌شناختند.

۵. کاپیتان باربل (Captain Barbell)

یکی از ابرقهرمان‌های به‌شدت محبوب فیلیپین که داستان‌هایش مدتی طولانی ادامه داشت. کاپیتان باربل را نویسنده‌ای به نام کارس راولو و طراح و آرتیستی به نام جیم فرناندز خلق کردند و معمولا از آن به‌عنوان سوپرمن فیلیپینی یاد می‌شود، ولی بیشتر شبیه یکی دیگر از قهرمان‌های دی‌سی یعنی «شزم» است.

اولین حضور این قهرمان سال ۱۹۶۳ بود که در کمیک‌هایی داستان شکل‌گیری او را روایت کردند. پسری جوان که جسمی ضعیف دارد و آرزویش این است که قدرتمند شود تا جلوی بچه‌هایی که به او زور می‌گویند بایستد. طی ماجراهایی، این پسر جوان به وزنه‌ای جادویی بر می‌خورد که او را به ابرقهرمانی نیرومند تبدیل می‌کند.

مثل خیلی دیگر از شخصیت‌های کمیک بوکی، کاپیتان باربل هم در طول سالیان مختلف دچار تغییر و تحولات ظاهری زیادی شد. تا دهه‌ی ۸۰ میلادی بالاتنه‌‌اش چیزی نمی‌پوشید و بعد لباسی زرد به تنش کرد که شبیه لباسش در فیلم‌ها و سریال‌ها بود. ولی داستانی که روایت می‌کردند فرقی نداشت و همان ماجرای پیدا کردن وزنه‌ی جادویی و کسب قدرت‌های حیرت‌انگیز را روایت می‌کردند. اولین فیلم از ۵ اثر سینمایی که بر اساس این قهرمان ساخته شد، سال ۱۹۶۴ بود و بعد از آن سه سریال تلویزیونی هم ساختند که تازه‌ترینش از سال ۲۰۱۱ شروع شد و هنوز هم ادامه دارد.

۶. شیطان بی‌مرگ (Deathless Devil)

این قهرمان اهل ترکیه با ماجراهای بی‌شماری رو‌به‌رو بود و فیلمی که سال ۱۹۷۳ با محوریت او ساختند، به طرزی افراطی پیچش داستانی و غافلگیری داشت. هنوز لحظاتی از تیتراژ ابتدایی فیلم نگذشته که قهرمان جوان داستان یعنی تکین متوجه می‌شود مردی به نام دکتر اهریمن پدر دانشمندش را به قتل رسانده؛ پدرش در واقع پدر ناتنی‌اش بوده و پدر واقعیش قهرمانی به نام بارکیباس بوده. تکین که می‌خواهد انتقام هردو پدرش را بگیرد، نقاب معروف بارکیباس را می‌پوشد و با کمک دوست و همراه الکلیش بیتیک (که شبیه شرلوک هولمز لباس می‌پوشد) انتقامش را از دکتر اهریمن و ارتش ربات‌های مرگبارش می‌گیرد.

مثل نمونه‌های دیگر فیلم‌های کپی‌کار تُرکی، خیلی از ایده‌های شیطان بی‌مرگ هم از آثار دیگران دزدیده شده و بخش زیادی از ماجراهای فیلم برداشتی مستقیم از سریال دهه‌ی ۴۰ آمریکایی یعنی «دکتر اهریمن مرموز» (Mysterious Doctor Satan) است. این فیلم ریتم و سرعت عجیب و غریبی دارد و سیر حوادث با شتابی غیرقابل کنترل پیش می‌رود و منطق و پیوستگی داستان را فدای همین چیزها کرده. تقریبا هر چند دقیقه یک‌بار غافلگیری بزرگ و پیچش داستانی عجیب و غریبی انتظار مخاطب را می‌کشد و تصاویر پر شده از انتفجارها و صحنه‌های اکشن که با آهنگ‌های آمریکایی (قطعا بدون حق پخش) به نمایش در می‌آید.

۷. اینفرامن (Inframan)

استودیو برادران شاو در هنگ کنگ که تعدادی از مطرح‌ترین فیلم‌های رزمی دهه‌ی ۷۰ را تولید کرد، سال ۱۹۷۵ سری به ژانر علمی تخیلی زد و فیلم «سوپر اینفرامن» یا اینفرامن را ساخت. اینفرامن بدون شک یکی از بهترین فیلم‌های ابرقهرمانی آسیایی است که با موجودات دیوانه‌وار و صحنه‌های اکشن نفس‌گیر پر شده. همان‌طور که راجر ایبرت در نقدش گفته، در همان چهار دقیقه‌ی اول فیلم می‌بینیم که هنگ کنگ نابود شده، زمین‌لرزه‌ای بزرگ رخ می‌دهد، کو‌ه‌ها فرو می‌ریزند و ملکه‌ای باستانی و شرور انبوهی از هیولاها و موجودات جهش‌یافته را به جان مردم می‌اندازد. تنها چیزی که می‌تواند مانع این ملکه‌ی مرگبار شود انیفرامن است، ابرقهرمانی که با نیروی خورشیدی قدرت گرفته و با کمک اشعه‌های مرگبار و هنرهای رزمی به جنگ دشمنان می‌رود.

در ادامه هرج‌ومرجی تماشایی مقابل چشمان بیننده رخ می‌دهد و اینفرامن با تار و مار کردن ارتشی از هیولاها شامل موجودات اختاپوسی، حشره‌های غول‌‌پیکر و رُبات‌ها، سرانجام دستش به ملکه‌ی خبیث می‌رسد.

۸. مستر فریدوم (Mr. Freedom)

ویلیام کلین مستندساز و عکاس تحسین‌شده‌ی آمریکایی فیلم مستر فریدوم را کارگردانی کرد، یک فیلم فرانسوی که نگاهی سوررئال و بی‌رحم می‌انداخت به سیاست‌های آمریکای دهه‌ی ۶۰ میلادی، چنان بی‌رحم که جاناتان رزنبام آن را «بدون شک ضدآمریکایی‌ترین فیلمی که ساخته شده» نامیده.

جان ابی بازیگر آمریکایی نقش اصلی را بازی کرده، مأمور پلیسی که هویت دومش مستر فریدوم است، ابرقهرمانی کله‌شق که به دستور مافوقش به فرانسه آمده تا از رواج کمونیسم جلوگیری کند. وقتی به آنجا می‌رسد، تحت تأثیر قهرمان‌های فرانسوی مثل سوپر فرنچ من درگیر دعواهای نژادی و قومیتی می‌شود و کار به جایی می‌کشد که بخشی از جمعیت فرانسه کنترل خودشان را از دست می‌دهد و مردم شورش‌های مرگبار راه می‌اندازند.

شورش‌ها و اعتراضات در نهایت مستر فریدوم را مجاب می‌کند تا سلاح بزرگش را رو کند، ابزاری هسته‌ای که طراحی شده تا کشور را با نابودی نجات دهد. مستر فریدوم محصول زمانه‌ی خودش بود، ولی دست گذاشته بود روی جنجالی‌ترین انگاره‌های آمریکایی.

۹. سه سوپرمن شگفت‌انگیز (Three Fantastic Supermen)

سینمایی دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ ایتالیا در کنار هفت‌تیرکش‌های بی‌شمار و جاسوس‌های حرفه‌ای، ابرقهرمان‌های مخصوص خودش را هم داشت. یکی از معروف‌ترین فیلم‌های ابرقهرمانی ایتالیا سه سوپرمن شگفت‌انگیز بود که سال ۱۹۶۹ اکران شد. فیلمی که به خاطر حس و حال بامزه و بدل‌کاری‌های هیجان‌انگیزش از بقیه‌ی آثار مشابه جلو افتاد و بیشتر در یادها ماند.

برد هریس بازیگر آمریکایی نقش یک مأمور اف‌بی‌آی را بازی می‌کرد که گروهی از جنایتکاران آکروبات‌باز را به خدمت می‌گرفت تا با گولِم، یک ضدقهرمان قدرتمند مبارزه کنند. این گروه آکروبات‌باز به خاطر ابزار و وسایلشان معروف بودند و چیزهایی داشتند که از تکنولوژی زمانه جلوتر بود. گولم قصد داشت تا بر دنیا مسلط شود و در این راه از یک ابزار مرموز استفاده می‌کرد که از هرچیزی کپی می‌ساخت.

رفتار و منش بازیگران نقش قهرمانان که همیشه سرخوش و سرحال بودند و لباس قرمزشان شاید هرکسی را به خنده بیندازد، ولی جیانفرانکو پارولینی کارگردان فیلم به‌خوبی موفق شده تعادلی بین این لحن شوخ و صحنه‌های اکشن حرفه‌ای برقرار کند و لحظات هیجان‌انگیز و جذابی بیافریند.

برای این فیلم سه دنباله‌ی عجیب و غریب و غیرمنتظره ساختند که در آن با ماشین زمان، قهرمان‌های داستان را به ژاپن، المپیک سال ۸۴ و غرب وحشی می‌فرستادند.

۱۰. انتقام‌جویان قلابی (The Fake Avengers)

در ترکیه تعدادی فیلم‌ساز کپی‌کار حضور دارند که هیچ اهمیتی به کپی رایت نمی‌دهند و اصولا خودشان را درگیر چنین چیزهایی نمی‌کنند. این کارگردان‌ها تا به حال بی‌شمار فیلم ساخته‌اند که عین به عین از روی آثار خارجی کپی شده‌اند و هیچ اجازه‌ای هم از جایی نگرفته‌اند. معروف‌ترینشان بدون شک جنگ ستارگان تُرکی است که حتی از نماهای فیلم جرج لوکاس در آن استفاده شده. همچنین یک نسخه‌ی تُرکی از «سفر ستاره‌ای» داریم و یک «جن‌گیر» تُرکی و حتی یک «ئی تی» تُرکی.

در بین این تولیدات مضحک و نامأنوس، فیلمی وجود دارد تحت عنوان «سه انسان نیرومند» (Three Mighty Men) یا آن‌طور که خیلی‌ها می‌گویند، «کاپیتان آمریکای تُرکی و ال سانتو علیه مرد عنکبوتی». در این داستان مرد عنکبوتی رهبر سازمانی جنایتکار است که انواع و اقسام جرایم را از سرقت گرفته تا قتل مرتکب می‌شوند. یک نسخه‌ی خنده‌دار از کاپیتان آمریکا، قهرمانی است که مثلا باید مقابل او بایستد. البته این کاپیتان آمریکا نه سپر معروف او را دارد و نه مهارتی در مبارزه. برای همین نسخه‌ی کپی یک قهرمان دیگر یعنی ال سانتو را در کنار او آورده‌اند تا با هم مرد عنکبوتی را شکست دهند.

۱۱. هانومان (Hanuman)

هانومان یکی از خدایان آیین هندو است که در آثار هنری مختلف و فستیوال‌های جنوب و جنوب شرقی آسیا نقش مهمی ایفا می‌کند. او همچنین در آثار نمایشی مختلفی حضور داشته، از فیلم‌های لایو اکشن تا سریال‌ها و فیلم‌های انیمیشنی که بیشترشان روی دلاوری‌های او تمرکز کرده‌اند.

ولی سال ۱۹۷۴ فیلمی محصول مشترک تایلند و ژاپن ساخته شد که تصویری سراسر دیوانه‌وار و غریب از این خدا نشان می‌داد. در این داستان پسر جوانی به دست سارقین آثار باستانی کشته می‌شود و وقتی او را به زندگی بازمی‌گردانند، در قامت هانومان در آمده که شکل و ظاهرش به تصویرگری‌های سنتی تایلند از این خدا شباهت زیادی دارد. او در نهایت انتقامش را از سارقین می‌گیرد و با ۶ برادر معروف به برادران اولترا همراه می‌شود تا با ارتشی از هیولاها مبارزه کنند.

مبارزه‌ای خونین و خشن در می‌گیرد. هیولاها که مشخصا تعدادشان کمتر است، مقابل برادران اولترا شانسی ندارند و هانومان هم که با سرعتی زیاد به این سو و آن سو می‌پرد و قدرتی مهارناپذیر دارد، سر هیولاها را از تن جدا می‌کند.

۱۲. مرد عنکبوتی ژاپنی (Japanese Spiderman)

مرد عنکبوتی ژاپنی یا «اسپایدامن» (Supaidaman) حاصل قراردادی حقوقی بین مارول و کمپانی «توئی» بود و تقریبا هیچ شباهتی به پیتر پارکری که ما می‌شناسیم نداشت، البته به جز بالا رفتن از دیوار راست و پرتاب تار.

قهرمان این داستان تاکویا یاماشیرو بود که با یک سفینه‌ی فضایی از سیاره‌ای به نام سیاره‌ی عنکبوت برخورد می‌کرد و بعد از مواجهه با سرنشینان در حال مرگ این سفینه، قدرت‌هایش را به دست می‌آورد. او همچنین ماشینی پرنده و رُباتی غول‌پیکر و شمشیرزن به دست می‌آورد تا در مقابل پروفسور هیولا و ارتش مخلوقات مرگبارش بایستد.

منبع: Looper



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

یک دیدگاه
  1. نریمان

    مقاله ی جالبی بود

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X