معرفی ۲ کتاب تازه در حوزهی توسعهٔ فردی از انتشارات میلکان
نشر میلکان توسط مجید پرهیزگاری در سال ۱۳۹۳ تأسیس شد. اولین کتابی که با نام و نشان میلکان به قفسه کتاب فروشیها رفت تا برسد دست خواننده، «کتابخانه مرموز» بود، اثر هاروکی موراکامی و با ترجمه آراز بارسقیان.
حوزه فعالیت میلکان بیشتر ادبیات داستانی، مدیریت، توسعه فردی و مقداری هم علوم سیاسی است. در واقع مجید پرهیزگاری برای نشر میلکان بیشتر کتابهای حوزه کسبوکار، مدیریت و ادبیات داستانی را میپسندد و اینکه با وجود این همه رقیب گردنکلفت چرا مجید پرهیزگاری رفته سراغ حوزهای مثل کسبوکار و موفقیت که با کتابهای روانشناسی همپوشانی دارد خودش داستانی دارد و دغدغهای.
پرهیزگاری معتقد بود کتابهایی که در قفسه مدیریتیها و کسبوکار به دست مشتری میرسد دردی را دوا نمیکنند. بیشتر تعارف هستند و هیجان کاذب؛ بله میشود به مشکلات غلبه کرد و با انگیزه رفت صاحب کسبوکاری شد که چشم همه گرد شود، ولی اینطور نیست در که در بیست دقیقه و نیم ساعت کار راه بیفتد.
مؤسس انتشارات میلکان معتقد بود باید به مردم راستش را گفت نه اینکه با هیجان و انرژی کاذب هلشان داد تا با سر بیفتند توی چاه. اگر هم قرار است کسی برای کسب و کارش انگیزه بگیرد و از تکنیک و متدهای خاص استفاده کند باید راه درست را برود، راه درست، مثال گل درشتش راهی است که کسب و کارهای بزرگ وطنی و فرنگی رفتهاند. این وسط یک تبصره بزرگ هم هست، موفقیت مشقت دارد.
نمونه عالی این فقره کتاب کفش باز است به قلم فیلیپ اچ نایت. کتاب خاطرات بنیانگذار شرکت نایکی است. از این کتاب در بازه زمانی نزدیک به یک سال، نشر میلکان نزدیک به بیست هزار جلد، در ۱۸ نوبت چاپ، منتشر کرد.
در ادامهی این مقاله از دیجیکالا مگ، به بررسی تازهترین آثار انتشارات میلکان در حوزه توسعه فردی میپردازیم و آثار منتشر شدهی آنها را با هم مرور و بررسی میکنیم. با ما همراه باشید.
۱- کتاب قدرت شروع ناقص؛ جستارهایی در باب بهتر انجامدادن کارها
کتاب «قدرت شروع ناقص» نوشتهٔ «جیمز کلییر» با ترجمهٔ سیدایوب کوکبی و فرزانه حاجخلیلی در انتشارات میلکان به تازگی به چاپ رسیده است. این کتاب حاوی جستارهایی دربارهٔ بهتر انجامدادن کارها است. جیمز کلییر، در کتاب خود از خواننده میپرسد که شما فقط یکبار زندگی میکنید؛ چگونه میخواهید به بهترین شکل از آن استفاده کنید؟ اساتید بهرهوری اغلب پیشنهاد میکنند بهجای کارایی، بر اثربخشی تمرکز کنید. یعنی کار درست را انجام دهید نه کار بیشتر را.
جیمز کلیر وبلاگنویسی است که از سال ۲۰۱۲ در وبلاگ شخصیاش در زمینۀ موفقیت و توسعۀ فردی مطالبی نوشته است. او با نوشتن کتاب «عادتهای اتمی» به شهرتی جهانی دست پیدا کرد. این کتاب مدتها در لیست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفت و بیش از ۳ میلیون نسخه از آن به صورت قانونی در سطح جهان به دست علاقهمندان به این حوزه رسیده است.
مروری بر کتاب قدرت شروع ناقص
یک شروع ناقص همیشه قابلیت اصلاح و بهبود دارد، اما یک رویکرد وسواسگونه برای تدارک دیدن یک برنامه عالی و بدون نقص شما را به هیچ جا نمیرساند.
این طرز فکر که برای شروع یک فعالیت باید مطالب «بیشتری بیاموزید» اغلب میتواند مانعی بزرگ برای پیشبرد اموری باشد که واقعاً مهم هستند.
وسواس در مورد تدوین استراتژی نهایی در حوزه کاری یا تنظیم رژیم غذایی یا حتی انتخاب باشگاه گلف می تواند روشی هوشمندانه از سوی ناخودآگاه شما باشد برای جلوگیری از انجام کارهای سخت.
در حقیقت شما نباید اجازه ندهید که تصورات ایدئالگرایانه در مورد شروع فعالیتهای مختلف، مانع از انجام آن فعالیتها گردد.
وقتی هدفی داشته باشید، خواه راهاندازی کسبوکار باشد یا داشتن رژیم غذایی سالم یا سفر به دور دنیا، یافتن کسی که قبلاً به آن هدف دست یافته باشد و مهندسی معکوس استراتژی او کار ساده و البته بسیار مفیدی است.
استفاده از تجارب افراد موفق راهی عالی برای تسریع فرایند یادگیری شماست؛ ولی به همین اندازه نیز مهم است که بدانید سیستمها، عادتها و استراتژیهای امروز افراد موفق احتمالاً همانهایی نیست که در شروع مسیر از آن استفاده کردهاند.
آنچه در حال حاضر برای آنها روشی بهینه و مفید است، ممکن است لزوماً برای شروع مسیر شما انتخاب مناسبی نباشد. در واقع بین این دو مفهوم تفاوتی وجود دارد:
آنچه که ایدئال است در مقابل آنچه که مورد نیاز است
یادگیری از دیگران عالی است اما مقایسه وضعیت فعلی خود با فردی که در حال حاضر موفق است اغلب باعث می شود احساس کنید که منابع لازم برای شروع آن فعالیت را ندارید. اگر به چیدمان بهینه آنها نگاه کنید، میتوانید خیلی راحت خودتان را متقاعد کنید که قبل از اینکه بتوانید اولین قدم را به سمت اهداف خود بردارید باید چیزهای جدیدی بخرید یا مهارتهای جدیدی بیاموزید.
و معمولاً این طرز فکر درست نیست. در اینجا یک نمونه آورده شده است.
سفر به دور دنیا: احتمالا شما هم جهانگردان زیادی را دیدهاید که برای خرید وسایل خود خیلی زیاد هزینه کردهاند: کوله ضد آب، لباسهای ضد رطوبت، کفشهای مخصوص و…
البته که وسایل خوب بی فایده نیست. تجهیزات عالی می تواند سفر شما را آسان تر کند، اما الزامی به داشتن همه آنها نیست. برای شروع دویدن نیازی به کفش نو ندارید. برای شروع تغذیه سالم به کاسه های جدید نیاز ندارید. و برای شروع سفر نیازی به کوله پشتی ضدآب جدید ندارید. این چیزها ممکن است ایدئال باشند، اما در ابتدا به آنها نیازی نیست.
اجتناب از طریق ایدئال سازی
در اینجا چند مثال از فرایند اجتناب از طریق ایدئال سازی آورده شده است:
- ممکن است فکر کنید که از گلف بازی کردن لذت نمیبرید چون باشگاه گلف شما جذابیت کافی را ندارد و باید به یک باشگاه جدید نقل مکان کنید، اما حقیقت این است که احتمالاً فقط به دو سال تمرین بیشتر نیاز دارید.
- می توانید استدلال کنید که سفر پیاده بدون یک کوله پشتی مناسب دشوار است، اما حقیقت این است که می توانید با کولهای که هم اکنون دارید، این کار را انجام دهید.
در حقیقت وسواس در مورد تدوین استراتژی نهایی کسب و کارتان یا تنظیم رژیم غذایی یا تغییر باشگاه گلف نهایی می تواند روشی هوشمندانه برای اجتناب از انجام کارهای سخت باشد.
پس همیشه به خاطر داشته باشید که یک شروع ناقص همیشه قابلیت اصلاح و بهبود دارد، اما یک رویکرد وسواسگونه برای تدارک دیدن یک برنامه عالی و بدون نقص شما را به هیچ جا نمیرساند.
نقاط قوت قانون بیستهشتاد
قانون بیستهشتاد در زندگی شخصی و کاری کمک میکند «اندکهای حیاتی و بسیارهای غیرضروری» را از هم تفکیک کنید.
مثلاً صاحبان کسبوکار ممکن است پی برده باشند که بخش عمدهٔ درآمدشان از تعداد انگشتشماری از مشتریان مهم به دست آمده است. اینجا قانون بیستهشتاد پیشنهاد میکند که بهترین اقدام تمرکز بر سرویسدهی به همین تعداد اندک از مشتریان، یافتن مشابه آنها و توقف خدمترسانی به بقیهٔ مشتریان یا حذف تدریجی بقیهٔ مشتریان کمسودده است.
این راهبرد در تمرین به روش معکوس ریشهٔ بسیاری از مشکلات را به شما نشان میدهد. ممکن است بخش عمدهٔ شکایات شما از تعداد اندکی از مشتریان سختگیرتان باشد. در چنین وضعیتی، پیشنهاد قانون بیستهشتاد حذف این دسته از مشتریان و خلاصی از خواستههای بیپایان آنها است.
قانون بیستهشتاد نوعی جُودو برای زندگی شخصی و کاری است. با یافتن نقطهٔ مناسب برای اعمال فشار، میتوانید با تلاش کمتر به نتایج بیشتری برسید.
این راهبرد عالی است و من بارها از آن استفاده کردهام. البته نقاط ضعفی هم دارد که اغلب نادیده گرفته میشود. برای درک این ضعفها به داستانمان، آدری هپبورن، برمیگردیم.
نقاط ضعف قانون بیستهشتاد
تصور کنید سال ۱۹۶۷ است. آدری هپبورن در ابتدای مسیر شغلی خود قرار دارد و میخواهد بفهمد چطور از زمانش استفاده کند. اگر در فرایند تصمیمگیریاش از قانون بیستهشتاد پیروی کند، پاسخ کاملاً روشن است؛ باید در کمدی عاشقانههای بیشتری بازی کند.
بسیاری از بهترین فیلمهای هپبورن، مانند تعطیلات رُمی، سابرینا، صبحانه در تیفانی و معما، در ژانر کمدی عاشقانه بودهاند. او با هنرنمایی در این چهار فیلم، در فاصلهٔ سالهای ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۳، ستاره شد. با آغاز سال ۱۹۶۷ انتظار میرفت که در فیلم دیگری بازی کند.
این فیلمها تماشاگران زیادی را به خود جذب کردند و جوایزی برای آدری به همراه داشتند و بهروشنی مسیری برای رسیدن به شهرت و ثروت بیشتر بودند. درواقع، کمدی عاشقانه برای آدری اثربخش بود.
حتی با درنظرگرفتن تمایل او به حمایت از کودکان از طریق یونیسف، باز هم (طبق تحلیل قانون بیستهشتاد) درخشش او در تعداد بیشتری کمدی عاشقانه بهترین گزینه برای بهحداکثررساندن درآمد و به تبعِ آن افزایش کمکهای خیرخواهانه به یونیسف بود.
بهتر بود آدری به مسیر بازیگری ادامه میداد، ولی نمیخواست بازیگر بماند. میخواست وقف خدمت شود و هیچ تحلیل معقولانهای در سال ۱۹۶۷ به آدری نمیگفت که فعالیت داوطلبانه در یونیسف اثربخشترین روش برای استفاده از زمان اوست. عیب قانون بیستهشتاد این است که مسیر جدید هرگز شبیه اثربخشترین انتخاب در آغاز راه نیست.
کتاب قدرت شروع ناقص را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
۲-کتاب بیحد و مرز: مغزتان را بهبود دهید، همه چیز را سریعتر یاد بگیرید و بهترین شکل از زندگی خود را بیابید
کتاب بیحد و مرز (Limitless) نوشته جیم کوییک، دربارهی سلامت مغز است. کوییک در این کتاب به شما آموزش میدهد که چگونه مغزتان را بهبود دهید، همهچیز را سریعتر یاد بگیرید، و بهترین شکل از زندگی خود را بیابید.
تعداد کمی از ما میدانیم که با استفاده از چند روشِ عملی میتوانیم مغزمان را ارتقا دهیم و بر توانایی یادگیری خود بیفزاییم. بیشترمان آگاه هستیم که با ورزش و رژیم غذایی مناسب میتوانیم سلامت قلبمان را بهبود دهیم، اما بسیاری از ما نمیدانیم که میتوانیم مغزمان را هم تا حد زیادی بهبود دهیم و به این صورت زندگیِ خود را بهتر کنیم.
ما در دنیای فناوری متولد شدهایم و هیچچیز مهمتر از سلامت و کارایی مغزمان نیست، مغزی که همهچیزِ زندگیمان را کنترل میکند. یادگرفتنِ تفکیکِ دادهها و ابداع روشها و مهارتهای جدید برای رشد در جهانی آشفته در دریای متلاطم اطلاعات، برای بقا در قرن بیستویکم ضروری است.
توانایی یادگرفتنِ سریعتر و آسانتر موجب میشود هر چیز دیگری در زندگی ممکن شود و این یعنی بهترین زمان است که مغزتان را هم مانند بدنتان پرورش دهید. همانطور که به بدنی سالم نیاز دارید، به مغزی انعطافپذیر و قدرتمند و پرانرژی هم نیاز دارید. شغلِ جیم همین است؛ او مربیِ خصوصیِ بهبودِ عملکرد مغز است.
معرفی کتاب بیحد و مرز
ارزشمندترین موهبتِ ما انسانها، مغزمان است. مغزمان به ما توانایی میدهد یاد بگیریم، عشق بورزیم، بیندیشیم، خلق کنیم و طعم لذت را بچشیم. مغزِ ما دروازهای به احساساتمان است، به ظرفیتمان برای تجربهٔ زندگی به عمیقترین شکلِ ممکن، به تواناییمان برای دستیابی به درکی پایدار و ماندگار از صمیمیت. مغزمان به ما توان نوآوری و رشد و انجام کارهای مختلف را میدهد.
با این حال، تعداد کمی از ما میدانیم که با استفاده از چند روشِ عملی میتوانیم مغزمان را ارتقا بدهیم و بر توانایی یادگیری خود بیفزاییم. بیشترمان آگاه هستیم که با ورزش و رژیم غذایی مناسب میتوانیم سلامت قلبمان را بهبود بدهیم، اما بسیاری از ما نمیدانیم که میتوانیم مغزمان را هم تا حد زیادی بهبود بدهیم و به این صورت زندگیِ خود را نیز بهتر کنیم.
متأسفانه دنیایِ ما، محیطی سالم برای مغزمان نیست. پیش از آنکه جیم کوییک نقشهٔ راهِ بیحدومرزشدن را به دستمان بدهد، چهار خائنی را معرفی میکند که توانایی فکرکردن، تمرکز، یادگیری، رشد و انسانبودن را تهدید میکنند. سیلِ اطلاعات دیجیتالی، حواسپرتیِ دیجیتالی، فراموشیِ دیجیتالی و استنتاجِ دیجیتالی.
بله همه این خائنان، دیجیتالی هستند. خائنان دنیای مدرن که سعی دارند مغز ما را تخریب و تبدیل به چیزی غیر قابل استفاده کنند.
این خائنان دیجیتالی با همدستیِ هم توجه، تمرکز، یادگیری و از همه مهمتر توانایی تفکر واقعی را از ما میدزدند؛ وضوحِ ذهنی ما را از بین میبرند که در نهایت به خستگیِ ذهنی، حواسپرتی، ناتوانی در یادگیری آسان و نارضایتی منجر میشود.
پیشرفت فناوری در این دوران، هم میتواند به ما کمک کند و هم برایمان آسیبزا باشد؛ البته نحوهٔ استفادهٔ فعلی ما از فناوری در جامعه، نتیجهای نخواهد داشت جز بیماری مسریِ بارِ فکری بیش از حد، فراموشی، حواسپرتی و وابستگی. تازه اینها شروع ماجرا هستند.
کوییک در کتاب بیحد و مرز راههای غلبه بر این چهار خائن را به شما نشان میدهد. جیم میگوید، رازِ داشتنِ زندگی استثنایی، نامحدودکردن ذهنتان است. او با استفاده از مدلِ بیحدومرز خود، رازِ تحولِ فردی را فاش کرده است.
اگر سعی دارید در هر زمینهای به هدفی بهخصوص برسید، ابتدا باید بپرسید: محدودیت کجاست؟ بهاحتمال زیاد در ذهنیت، انگیزه یا روشهای خود محدودیت دارید. پس دلیل هیچکدام از ناتوانیها، کمبود یا قصوری شخصی نیست و برخلاف آنچه معمولاً اعتقاد داریم، موانع پیش پایمان محکم نشدهاند. ما کنترل کامل داریم و هر زمانی میتوانیم بر موانع غلبه کنیم.
خواندن کتاب بیحد و مرز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر تمایل دارید عملکرد ذهن خود را در دنیای دیجیتالی ارتقا دهید و بهرهوری خود را از مغزتان افزایش دهید، کتاب حاضر بهترین گزینه برایتان است و مطمئن باشید از خواندن آن پشیمان نخواهید شد؛ چرا که کتاب بیحد و مرز تاکنون به بسیاری از انسانهای دنیا کمک کرده است.
دریاره کتاب بیحد و مرز: مغزتان را بهبود دهید، همه چیز را سریعتر یاد بگیرید و بهترین شکل از زندگی خود را بیابید
جیم کوییک بدون شک بهترین مربی مغز در جهان محسوب میشود و در کتاب بیحد و مرز: مغزتان را بهبود دهید، همه چیز را سریعتر یاد بگیرید و بهترین شکل از زندگی خود را بیابید که پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال به شمار میآید، راههایی برای حفظ سلامت مغز در اختیارتان قرار میدهد و به شما میآموزد تا از آن بهترین و بیشترین استفاده را داشته باشید.
چه میشد اگر میتوانستید کتابهای بیشتری بخوانید؟ اگر اراده و پشتکار کافی داشتید الان کجا بودید؟ چه مشکلاتی جلوی تمرکز و پیشرفت شما را میگیرد؟ فکر میکنید کدام افکار محدود کننده نمیگذارند به دنبال رویاهای خود بروید؟
اگر شما هم سوالاتی مانند این موارد دارید، اما نمیدانید چگونه و از کجا باید شروع کنید نگران نباشید، جیم کوییک (James Kwik) سالهاست که کمک کردن به دیگران را هدف زندگی خود قرار داده است. این فرد به عنوان مربی پرورش و سلامت ذهن شناخته میشود و برای مدتی به شخصیت مهم و بزرگی مانند ایلان ماسک هم کمک کرده است.
این مربی مجرب اکنون تجربیات خود را در کتاب بیحد و مرز در اختیار تمام مردم دنیا قرار میدهد و به دیگران یاری میرساند تا در مسیر درست قدم بردارند.
قبل از هر چیزی باید به این حقیقت برسید که باور به محدود بودن، شما را از بزرگترین آرزوهایتان بازمیدارد و کتاب بیحد و مرز نیز بر همین موضوع تمرکز دارد. کتاب حاضر، راهنماییتان میکند تا محدودیتهای ذهنی خود را کنار بگذارید و میآموزید که چگونه مغز و حافظه خود را ارتقا دهید و با ایجاد عادتهای سالم و استفادهی بهینه از زمان پیشرفت نمایید.
البته جیم پیش از آن که آموزشهای خود را شروع کنید در توضیحی مفصل، شما را با چهار خائن اصلی زندگیتان آشنا میکند و متوجه میشوید که به احتمال زیاد این چهار عامل هستند که سد راه پیشرفتتان بودهاند: اطلاعات زیاد دیجیتالی، گیجی دیجیتالی، نسیان دیجیتالی و برداشت و نتیجهگیری دیجیتالی!
در مجموع، در کتاب بیحد و مرز میآموزید تا بر تبعات منفی دنیای دیجیتال غلبه کنید و عوامل آسیبزا را از خود دور سازید و با پشتکار در مسیر آرزوهایتان قدم بردارید.
نکوداشتهای کتاب بیحد و مرز:
– جیم کوئیک میداند که چگونه از من به عنوان یک انسان حداکثر بهره را ببرد. (ویل اسمیت)
– این کتاب مکاشفهای در زمینهی یادگیری محسوب میشود. (دکتر رودی تانزی، محقق بیماری آلزایمز)
– به کسی بیشتر از جیم کوویک و برنامههای او برای بهینه سازی عملکرد مغز اعتماد ندارم. (دکتر دانیل آمن، نویسنده)
– هیچ قرص نبوغی وجود ندارد، اما جیم به شما فرآیند باز کردن بهترین مغز و روشنترین آینده را میدهد. (دکتر مارک هایمن، رئیسِ دپارتمانِ راهبرد و نوآوری در مرکزِ پزشکی کلینیکِ کلیولند، نویسندهی ۱۲ کتابِ پرفروشِ نیویورک تایمز)
جیم کوئیک را بیشتر بشناسیم:
جیم کوئیک یک متخصص مشهور در زمینهی بهبود حافظه، بهینهسازی مغز و یادگیری سریع است. کوئیک پس از آسیب مغزیای که در دوران کودکی داشت، دچار مشکلات بسیاری در زمینهی یادگیری شد و راهکارهایی را برای بهبود چشمگیر عملکرد ذهنی خود ایجاد کرد.
در حقیقت او از آن زمان زندگی خود را وقف کمک به دیگران کرده و به عنوان مربی مغز دانشآموزان، سالمندان، کارآفرینان و مربیان فعالیت داشته است.
کوئیک، مدافع سلامت مغز و آموزش جهانی است و به عنوان یک انسان خیرخواه در پروژههایی بسیاری از جمله ایجاد مدارس از گواتمالا تا کنیا، ارائهی خدمات بهداشتی، آب تمیز و یادگیری برای کودکان نیازمند فعالیت دارد. مأموریت جیم این است: هیچ مغزی نباید پشت سر گذاشته شود!
جملات برگزیده کتاب بی حد و مرز:
– ما برای متحولکردن دنیای خود، به جادو نیاز نداریم.
– تمام قدرت لازم برای این کار، درون خودمان است.
– تنها راهِ بُردن این است که سریعتر از دیگران بیاموزید.
– من نهتنها از تمام مغزهایی که دارم، بلکه از تمام مغزهایی که میتوانم قرض بگیرم هم استفاده میکنم.
– تنها هدفِ واقعیِ آموزش این است که کاری کنید فرد دائم سؤال کند.
– آنکه سؤال میپرسد، نمیتواند از جواب دادن طفره برود.
– زندگی هیچ محدودیتی ندارد، بهجز محدودیتهایی که خودِ شما تعیین میکنید.
در بخشی از کتاب بیحد و مرز میخوانیم:
حالا باید ارزشهای خود را در نظر بگیریم. میتوانید بهترین عادات خود را یادداشت کنید، اما اگر ارزشهایتان با هدفِ نهایی همخوانی نداشته باشند، موفق نخواهید شد. مثلاً فردی که دوست دارد نامهای افراد را به خاطر آورد باید برای روابط خود و ارتباطش با دیگر افراد ارزش قائل شود. رفتارِ شما باید از ارزشهایتان پشتیبانی کنند، در غیر این صورت هیچ انگیزهای برای انجامشان نخواهید داشت.
ارزشهای ما برای خود سلسله مراتبی دارند. اگر از شما سؤال کنم مهمترین چیز در زندگیتان چیست، شاید بگویید خانواده. سپس سؤال خواهم کرد خانواده چه کاری برایتان انجام میدهد.
برای من، خانواده به معنای عشق است و برای شما شاید حس تعلق باشد. تمایزِ مهم این است که خانواده، ارزشی ابزاری است، ابزاری برای رسیدن به هدف. ارزش و هدفِ نهایی همان عشق و تعلق هستند.
وقتی به ارزشهای خود نگاهی میاندازیم، میتوانیم مشخص کنیم آیا ارزشی که بیان کردهایم هدف نهایی است یا اینکه خود ارزشِ دیگری را بیرون میکشد.
ارزشها باید اولویتبندی شوند. ارزشهای من عشق، رشد، مشارکت و ماجراجویی هستند. (به همین ترتیب) هر ارزش به مرور رشد میکند و به ارزش بعدی منجر میشود. ارزشهای فرد هر سال تغییر نخواهند کرد مگر اینکه شرایطی را در زندگی تجربه کنید که ارزشهایتان را تغییر دهند، مثل فرزنددارشدن، از دست دادنِ یکی از عزیزان یا پایان دادن به رابطه.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار
مقدمه
بخش اول: ذهنتان را خالی کنید
۱. بیحدومرزشدن
۲. چرا این مسئله اهمیت دارد
۳. مغزِ بیحدومرز شما
۴. چطور این کتاب (یا هر کتابی) را بخوانیم و به خاطر بسپاریم
۵. جادوی باور
۶. هفت دروغِ مربوط بهیادگیری
بخش سوم: انگیزهی بیحدومرز
۷. هدف
۸. انرژی
۹. قدمهای ساده و کوچک
۱۰. جریان یا غرقگی
بخش چهارم: روشهای بیحدومرز
۱۱. تمرکز
۱۲. مطالعه
۱۳. حافظه
۱۴. تندخوانی
۱۵. تفکر
خاتمه: بازگشتِ ممکنها