نقد فیلم «محفل»؛ وقتی قصهگویی جایش را به صدور بیانیه میدهد!
«محفل» قصهی یک شکار و شکارچی است؛ داستان یک مامور اف بی آی که خود را ناگهان میانهی درگیری با یک گروه نژادپرست میبیند. گروهی که تمایل دارند تجهیزات و سلاح مفصلی جمع کرده و دست به مبارزه با دولت مرکزی بزنند. اما این فقط بخشی از ماجرا است و سازندگان سعی کردهاند از داستان واقعی این فرقه در دههی ۱۹۸۰ میلادی به دوران حاضر برسند و سیاستهای آمریکای ترامپ و طرفدارانش را زیر سوال ببرند و این دقیقا همان جایی است که «محفل» از آن ضربه میخورد. در حالی که همه چیز مهیا است که در یک فضای سرد و بیروح و در جامعهای زخمخورده، جذابیتهای ناشی از قصهی مردانی واداده و به ته خط رسیده را دنبال کنیم، سازندگان بیش از هر چیزی به دنبال نمایش محتوای خود به شکلی کاملا گل درشت هستند. نقد فیلم «محفل» -یا همان «نظم» یا «فرمان»- (The Order) را با تمرکز بر همین مورد آغاز میکنیم.
هشدار: در نقد فیلم «محفل» خطر لو رفتن داستان وجود دارد!
این که سازندگان اثری دغدغهای در باب امروز و آیندهی کشور خود داشته باشند، اصلا چیز بدی نیست. اما باید این نکته را در نظر داشت که این دغدغه نباید توی ذوق مخاطب بزند و گل درشت به نظر برسد. به ویژه که دو شخصیت جذاب در سوی ماجرا قرار دارند که هر کدام به تنهایی میتواند بار یک فیلم را به طور جداگانه بر دوش بکشد. از سویی با یک مامور اف بی آی تنها سر و کار داریم که از گذشتهای تلخ رنج میبرد و زندگی خود در نیویورک را رها کرده و به نقطهای دور افتاده آمده تا آرام بگیرد و به وضعیت خانوادهی خود سر و سامان دهد و از سوی دیگر با جوانی متعصب که توانایی رهبری فرقهای غریب را دارد و کاریزماتیک است.
نزدیک شدن کارگردان به هر دوی این شخصیتها بهترین بخشهای فیلم را میسازد و کاری میکند که من و شما نتوانیم از پرده چشم برداریم. اما همین که از آنها دور میشود، داستان حال و هوایی دیگر پیدا میکند و از رمق میافتد. برای درک این موضوع میتوان به شیوهی پرداخت شخصیت معاون کلامنتر یعنی جیمی بوون با بازی تای شریدان نگاه کرد. او زمانی از قصه در شوک به سر میبرد و اصلا توانایی رودررویی با تروریستهای فرقهی نژاد پرست را ندارد اما ناگهان بدون هیچ دلیل خاصی زیر و رو میشود و جلوتر از همه برای گیر انداختن اعضای اصلی فرقه دست به کار میشود.
نقطهی ضعف دیگر فیلم فرمان در شیوهی نمایش و پشت سر هم ردیف کردن روابط علت و معلولی است. در سمت شر ماجرا اصلا مشخص نمیشود که اعضای این گروه چگونه هر روز بیشتر و بیشتر میشوند و چگونه یک تشکیلات تروریستی به راحتی میتواند دست به جذب اعضا بزند و اسلحه بخرد و چندان هم نگران واکنش پلیس نباشد. از آن سو نحوهی چینش سرنخها و پیگیری هر یک توسط پلیس هم چندان مشخص نیست. ماموران اف بی آی در بسیاری از مواقع به شکلی کاملا تصادفی و بدون هیچ زحمتی به مدارک مورد نیاز خود دست مییابند و هیچگاه آنها را در حال تلاش و اعمال پلیسی نمیبینیم. در واقع گویی با دو گروه از مردان ساده طرف هستیم که در دنیایی با قوانین بسیار ساده زندگی میکنند؛ نه جهانی به شدت پیچیده که در آن برای دست زدن به سرقت و بمبگذاری و اعمال تروریستی نیاز به هوش و برنامه وجود دارد.
دلیل این موضوع هم مشخص است؛ سازندگان دغدغهی قصهگویی ندارند. برای آنها مهمترین چیز گفتن از خطرات سر کار آمدن دولت تازهی ترامپ است. آنها نه نگران اتفاقات گذشتهاند و نه چندان به این قصه اهمیتی میدهند. برای آنها رسیدن به همان چند خط نهایی پیش از سر رسیدن تیتراژ انتهایی اهمیت دارد؛ همان جایی که از کتاب موجود در دستان تشکیلات و فرقهی نژادپرست به عنوان چراغ راه حمله کنندگان به کنگره در سال ۲۰۲۱ یاد میشود. موضوع این است که چنین هشداری هر قدر صحیح هم که باشد، اول باید در تار و پود اثر خوش بنشیند. وگرنه علیه خود عمل خواهد کرد و موثر نخواهد بود.
اما «محفل» سراسر ایراد هم نیست. دو شخصیت اصلی داستان به قدر کافی جذاب هستند و محیط سرد ساخته شده توسط فیلمساز هم یقهی ما را میچسبد و رها نمیکند. چندتایی سکانس درجه یک هم آن میانهها وجود دارد که از توانایی فیلمساز خبر میدهند. به عنوان نمونه میتوان به سکانسهایی رودررویی دو شخصیت اصلی اشاره کرد؛ یکی در زمان سرقت که سردستهی تروریستها تصمیم میگیرد قهرمان قصه را زنده نگه دارد. مرتبهی دوم در زمان رویارویی این دو در کنار رودخانه و مرتبهی سوم هم آن سکانس نهایی که گویی این دو مرد را دو روی یک سکه نشان میدهد و آشکارا قهرمان قصه یا همان مامور اق بی آی را دلسوز رهبر فرقه به تصویر میکشد.
در کنار تمام این موارد بازی دو بازیگر اصلی هم از دیگر نقاط قوت فیلم «محفل» است. جود لا در نقش مامور اف بی آی حضور خوبی دارد. او به خوبی توانسته ما را با زخمهای وارد شده بر پیکر این مرد آشنا کند. او یک پلیس به ته خط رسیده است که چیز چندانی برای از دست دادن ندارد. حتی مطمئن نیست که میتواند فرزدانش را نزد خودش بیاورد. جود لا به شکل درجه یکی خلقیات و احساسات این مرد را به تصویر میکشد؛ از طریق تلاش برای عدم نمایش احساسات زیر پوست نقش. به این معنا که اگر شخصیت غمگین است و ناراحت، جود لا تلاش میکند این غم را از طریق تلاش برای عدم نمایش این غم به تصویر بکشد. یا اگر خشمگین است، این خشم از طریق تلاش شخصیت برای پنهان کردنش بر پرده نقش میبندد. این چنین تاثیر آن احساس بر مخاطب بیشتر میشود.
- حضور شخصیتهایی جذاب در دو سمت ماجرا
- بازی خوب جود لا و نیکلاس هولت
- تبدیل شدن محتوای فیلم به تعدادی شعار گل درشت!
- عدم انسجام در قصهگویی
در آن سو نیکلاس هولت، بازیگر نقش رهبر فرقه است. او حضور قانعکنندهای در قالب این نقش دارد. این در حالی است که شخصیت وی روی کاغذ خوب نوشته نشده و اگر چشمگیر به نظر میرسد، تنها به خاطر بازی او است. سال ۲۰۲۴ برای نیکلاس هولت سال بینظیری بود. او با فیلمهای مختلف هم بر پرده درخشید و هم توانست نامی برای خود دست و پا کند. حضورش در فیلمهایی چون «هیئت منصفه شماره ۲»، «نوسفراتو» و همین فیلم تاکیدی بر این ادعا است.
پینوشت: فیلم The Order در حال حاضر چند ترجمه دارد، از جمله «نظم» و «فرمان» اما با توجه به محتوای فیلم، «محفل» گزینهی بهتری است.
شناسنامه فیلم «محفل» (The Order)
کارگردان: جاستین کورزل
بازیگران: جود لا، نیکلاس هولت و تای شریدان
محصول: 2024، آمریکا
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.۹ از ۱۰
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 91٪
خلاصه داستان: تری هاسک یک مامور اف بی آی است که از نیویورک به آیداهو میرود. او در آن جا مامور میشود که با گروهی از افراد نژاد پرست که در حال جمع آوری اسلحه هستند و مدام به بانکهای مختلف دستبرد میزنند تا بتوانند از پس راهاندازی یک ارتش برآیند، درگیر شود و آنها را از بین ببرد. خیلی زود مامور هاسک به طور مستقیم با خود رهبر تروریستها درگیر میشود و به دنبالش میافتد. اما آن مرد باهوشتر از آن است که دستگیر شود. بازی موش و گربهی بین این دو آغاز میشود و …
منبع: دیجیکالا مگ
محفل چیه بابا
اینجا منظور از order قانونه داداشم
محفل چیه….