زیباترین انیمیشنهای استاپموشن تاریخ سینما
برای ساخت یک فیلم استاپ موشن ابتدا باید یک عروسک را در حالت مشخصی قرار دهید و از آن عکس بگیرید سپس عروسک را خیلی کم حرکت دهید و عکس دیگری بگیرید و در نهایت این کار را ۲۴ بار در ثانیه (یا ۱۴۴۰ بار در دقیقه) تکرار کنید تا زمانی که یک فیلم ۹۰ دقیقهای داشته باشید. شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد اما اگر بدانید برای تهیهی یک فیلم استاپ موشن چه اندازه وقت، انرژی و دقت صرف میشود، متعجب خواهید شد.
وقتی به کار روزانهی خالقان استاپ موشن نگاهی بیندازیم، نمیتوانیم این میزان از صبر و فروتنی را تحسین نکنیم. با احتساب زمان طولانی که برای ساخت این آثار صرف میشود، جای تعجبی نیست که نتیجه تا این اندازه چشمنواز باشد و تماشایش از لذتبخشترین تفریحات دنیا.
در این فهرست بعضی از نفسگیرترین استاپ موشنهای دنیا را انتخاب کردیم؛ بعضی از آنها به اندازهای محبوب هستند که در ذهن ما مترادف با کلمهی استاپ موشن معنی میشوند و بعضی دیگر هم آثار مهجوری که شایسته توجه و عشق بیشتری از جانب مخاطبان هستند. این آثار از موضوعات واقعگرایانهی گزنده تا کارتونهای بینظیر را در برمیگیرند و نقطهی مشترک همهی آنها این است که برای ساختشان دقت، زمان و عشق زیادی صرف شده.
* توجه: گزینههای این فهرست بر اساس امتیاز راتن تومیتوز مرتب شده است.
۱- زندگی من به عنوان یک کدو (My Life As a Zucchini)
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- کارگردان: کلود باراس
- صداپیشگان: گسپارد اشلتر، پائولین جکود، استنیل هنارد
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۹ از ۱۰
شخصیت کدو (گسپارد اشلتر) با موها و سایههای آبی زیر چشمش شباهت زیادی به همتای گیاهیاش ندارد و فقط اسم مستعاری که مادرش بر او گذاشته را یدک میکشد. این استاپ موشن فرانسوی- سوئیسی مملو از شخصیتهای بانمک و رنگارنگ است. دنیایی که در آن زندگی میکنند کودکانه است و بچهها عاشقش میشوند اما نکتهی عجیب و قابل تامل این است که موضوع مهم و جدی آزار خانگی کودکان و آسیبهای وارد شده به کودکان بیسرپرست را دستمایه قرار داده که در تضاد کامل با زیباییهای بصری آن است و همین مورد هم زندگی من به عنوان یک کدو را تا این اندازه چشمگیر کرده.
با این همه زندگی من به عنوان یک کدو پر از لحظات امیدبخش است و قول میدهیم که پایان خوشی دارد. در ازای هر لحظهای که بچههای بیسرپرست موقعیتهای آسیبزایشان را با ما به اشتراک میگذراند، لحظات شادی هم وجود دارد؛ مثل سکانس مبارزهی بچهها با گلوله برفی.
فیلم با جمعآوری قوطیهای خالی نوشیدنیهای الکلی و ساخت برج توسط کدو آغاز میشود، قوطیهایی که مادر دائمالخمرش در سراسر خانه پخش کرده است. این سکانس به ظاهر ساده مفهوم اساسی فیلم را در خود جای داده ؛ هنوز هم بچههایی در جای جای کرهی زمین وجود دارند که سختیها و ناملایمات را میپذیرند و زندگی را از دل آنها خلق میکنند.
زندگی من به عنوان یک کدو برای همهی سنین انیمیشن تاثیرگذاری است؛ بنابراین اگر به عنوان یک والد مسئول به دنبال آشنایی فرزندانتان با مفاهیم جدیتر دنیای واقعی هستید، پیشنهاد میکنیم به همراه یکدیگر به تماشای آن بنشینید.
۲- کوبو و دو تار (Kubo and the Two Strings)
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- کارگردان: تراویس نایت
- صداپیشگان: آرت پارکینسون، شارلیز ترون، متیو مککانهی، رونی مارا
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۷ از ۱۰
جاهطلبانهترین فیلم لایکا تا امروز با دیالوگی از کوبو (آرت پارکینسون) آغاز میشود: «اگر باید پلک بزنی، همین حالا این کار را انجام بده». افتتاحیهای بهتر از این وجود ندارد و به معنی واقعی کلمه وقتی کوبو و دو تار را تماشا میکنید، دوست ندارید پلک بزنید.
پیش از کوبو و دو تار تلاش جدی برای خلق یک حماسهی فانتزی به سبک استاپ موشن صورت نگرفته بود. با این حال فیلم از هر نظر موفق است و جلوههای ویژهی آن شبیه هیچ تجربهی دیگری نیست. کوبو از هزاران برگ مرده یک قایق جادویی میسازد که در سکانس جنگی تمام عیار، متلاشی میشود اما او با استفاده از قدرتهای جادوییاش دوباره برگها را به هم میچسباند و قایقش را سر و سامان میدهد. هنوز تعجبمان از این حجم ظرافت در ساخت یک فیلم استاپ موشن تمام نشده که سامورایی اوریگامی ظاهر میشود و شمشیر کاغذی از را در گردن یک مرغ کاغذی فرو میکند سپس تکههای زرشکی رنگ کاغذ به نیابت از خون به اطراف پراکنده میشود.
اما ظرافت این انیمیشن به همین جا محدود نمیشود. جالب است بدانید فلسهای رنگینکمانی که هنگام مبارزهی کوبو مشاهده میکنید، در حقیقت تکه بادکنکهای رنگی هستند. در نهایت کملطفی است اگر به سکانسی کوبو در حالی که متوجه میشود پدرش صدایش را نمیشوند و تمرکز بر چهرهی ناامیدش اشاره نکنیم.
۳- فرار مرغی (Chicken Run)
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- کارگردان: پیتر لرد، نیک پارک
- صداپیشگان: مل گیبسون، جولیا ساوالها، میراندا ریچاردسون، جین هوروکس
- امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۷ از ۱۰
فرار مرغی اولین فیلم سینمایی بلند آردمن است و از قضا از تماشاییترین استاپ موشنهای این استودیو هم به شمار میرود. شخصیتپردازی و داستان درجه یک این انیمیشن به اندازهای محبوب کرد که هنوز هم با گذشت ۲ دهه میتوان از تماشای ماجراجوییهای جینجر و راکی لذت برد.
ماجرا در مزرعهای اتفاق میافتد که مملو از مرغهای بانمک است که کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی میکنند اما وقتی صاحب مزرعه تصمیم میگیرد برای سود بیشتر یک دستگاه تولید پیراشکی بخرد و مرغها را سلاخی کند اوضاع به هم میریزد و آنها تصمیم میگیرند به سرکردگی مرغ زبرو زرنگی به نام جینجر و خروسی به نام راکی از مزرعه فرار کنند.
فرار مرغی به عنوان اولین فیلم بلند آردمن به اندازهای دقیق و زیبا ساخته شده است که نه تنها از تماشای لحظهلحظهاش لذت میبریم بلکه یادمان میرود با یک استاپ موشن سروکار داریم. خبر خوشحال کننده برای طرفداران فرار مرغی این که قسمت دوم این انیمیشن در حال ساخت است و در آیندهی نزدیک اکران خواهد شد.
۴- کابوس قبل از کریسمس (The Nightmare Before Christmas)
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- کارگردان: هنری سیلیک
- صداپیشگان: دنی الفمن، کریس ساراندون، کاترین اوهارا، ویلیام هیکی، پل روبنس
- امتیاز IMDb فیلم: ۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰
این فهرست بدون ذکر نام کابوس قبل از کریسمس کامل نمیشد. طراحی شخصیت ترسناک و در عین حال جذاب این فیلم استاپ موشن نبوغ آمیز است و در عین حال میتوان رگههایی از سبک گوتیک موردعلاقهی تیم برتون را هم در لحظهلحظهی آن دید. نه فقط جک اسکلینگتون که بدون چشم هم فوقالعاده به نظر میرسد بلکه تک تک شخصیتهای مکمل ویژگیهای منحصر به فردی دارند که آنها را در خاطرهها ماندگار میکند؛ تک تک هیولاهای شهر هالووین دلهرهآور و در عین حال دوستداشتنی هستند؛ مثل هیولایی که میتواند سرش را ۳۶۰ درجه بچرخاند یا شخصیتی که شبیه پاگزلی آدامز با چشمان بسته به نظر میرسد.
بیش از ۲۵ سال از عمر کابوس قبل از کریسمس میگذرد اما هنوز هم نمیتوانیم از جلوههای بصری پیشگامانهاش بگذریم. سکانس مرگ اوگی بوگی و حل شدنش در انبوهی از حشرات، جنبههای تازهای در استاپ موشن ایجاد کرد و البته به کابوس بسیاری از بچههای کم سن و سال هم تبدیل شد!
این سکانس به لطف تکنولوژی frame grabber ساخته شده که در حقیقت وسیلهی الکتریکی است که سیگنالها را از دوربینهای ویدیویی یا آنالوگ میگیرد و به تصاویر دیجیتال تبدیل میکند. هنری سیلیک کارگردان فیلم در این باره میگوید: «تا پیش از آن اگر در میانهی ضبط یک سکانس بودید و یک شخصیت از بین میرفت، تقریبا باید از اول شروع میکردید». با این اوصاف بدون این ابزار فرآیند ساخت «کابوس قبل از کریسمس» یک کابوس تمام عیار بود.
۵- رودولف گوزن بینی قرمز (Rudolph The Red-Nosed Reindeer)
- سال انتشار: ۱۹۶۴
- کارگردان: لری رومر
- صداپیشگان: برل آیوز، بیلی می ریچاردز، پل سولز، آلفی اسکاپ
- امتیاز IMDb فیلم: ۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰
رودولف گوزن بینی قرمز با ۵۵ دقیقه، کوتاهترین فیلم این فهرست است با این همه هنوز هم پابرجاست. فیلم تحول عظیمی در زمینهی استاپ موشن پدید آورد و بسیاری از آثار این سبک وامدارش هستند. لحظاتی مثل کولاک در این فیلم هنوز هم تماشایی هستند و به نظر نمیرسد بیش از ۵ دهه از ساخت آن گذشته باشد.
هر نمای این فیلم با دقت زیادی ساخته شده است؛ از نگاه اجمالی سرگیجهآور به پرتگاه گرفته تا نماهای زیبای شناور شدن رودولف روی یک تکه یخ که مقابل شفقهای شمالی تصویر شده است. اولین باری که رودولف بالغ را میبینیم سرش خم است و تنها زمانی که صورتش را بالا میآورد شاخهایش را میبینیم و صورتش را میشناسیم. قطعا سازندگان فیلم نمیتوانستند برای این افشاگری از هیچ راه بهتری استفاده کنند.
جزئیات فوقالعادهای در این فیلم استاپ موشن وجود دارد و حتی وقتی تمرکز اصلی روی یکی از شخصیتها است، اتفاقات جالبی در پسزمینه در حال وقوع است که هر کدام در نوع خود تماشایی و جذاب هستند؛ مثل الفی که عینک آفتابی به چشم دارد یا سگی که در تلاش برای بالا رفتن از سورتمه به زمین میافتد.
با این همه شاید جالبترین بخش انیمیشن به سکانسی تعلق دارد که رودولف با هیولای برفی منفور مواجه میشود و چشمان گوزن مثال تیله به اطراف میچرخد و ظرافت این استاپ موشن را به رخ میکشد.
۶- والاس و گرومیت: نفرین موجود خرگوش نما (Wallace & Gromit: The Curse of the Were-Rabbit)
- سال انتشار: ۲۰۰۵
- کارگردان: استیو باکس، نیک پارک
- صداپیشگان: پیتر سالیس، هلنا بونهام کارتر، رالف فاینس، پیتر کای
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۴ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰
«فرار مرغی» (Chicken Run) به عنوان اولین انیمیشن بلند آردمن فیلمنامهای قوی و شوخیهای تند و تیزتری دارد اما وقتی صحبت از جذابیتهای بصری و شخصیتپردازی به میان میآید، هیچ فیلمی به پای والاس و گرومیت: نفرین موجود خرگوش نما، نمیرسد. این فیلم استاپ موشن تار و پود فوقالعادهای دارد؛ از خرگوشهای پشمالو و آبپاشهای بالای گلخانه که شبیه آفتابگردانهای فلزی هستند تا کلاه لاستیکی گرومیت که منعکسکنندهی بنمایهی باغبانی او است همه و همه از جزئیات باورنکردنی این فیلم حکایت دارد.
طراحی شخصیتهای فیلم بینهایت خلاقانه است. برای مثال موهای خانم تاتینتون شباهت زیادی به یک هویج نارنجی دارد و همین مورد هم او را بانمکتر کرده است. این مورد یک گام مهم در مقایسه با فیلم اصلی والاس و گرومیت است که تنها چند شخصیت محدود داشت و انیماتورها برای طراحی بینظیرشان شایستهی تحسین هستند. در پایان از اجرای کمدی عالی گرومیت هم غافل نشویم که بدون حتی یک خط دیالوگ به دل مینشیند و سرگرمکننده است.
۷- آقای فاکس شگفتانگیز (Fantastic Mr. Fox)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- کارگردان: وس اندرسون
- صداپیشگان: جرج کلونی، مریل استریپ، جیسون شوارتزمن، بیل مری، ویلیام دافو
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۹ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۳ از ۱۰
احتمالا بسیاری از مخاطبان آقای فاکس شگفتانگیز از سبک خاص آن متعجب شدند که به این دلیل است که وس اندرسون به جای ضبط ۲۴ فریم در ثانیه تعمدا ۱۲ فریم در ثانیه ضبط کرد تا حرکت شخصیتها آهنگینتر شود. حتی ممکن است عناوین زرد رنگی که هنگام تماشای فیلم بر صفحهی نمایش ظاهر میشود برایتان اندکی عجیب و غیرمعمول باشد اما همهی این موارد همان جزئیاتی است که آقای فاکس شگفتانگیز را از آثار همترازش متمایز میکند و روی تک تک آنها فکر شده و کاملا تعمدی است؛ بنابراین حتی اگر این انیمیشن را دوست نداشته باشید، نمیتوانید نبوغ وس اندرسون را تحسین نکنید.
وس اندرسون در آقای فاکس شگفتانگیز در حال آزمایش مداوم نور و رنگ است. برای مثال در خانهی بین (مایکل گمبون) میتوان دو نوع نورپردازی اغراقآمیز را دید؛ سرداب سیبهای او فوقالعاده روشن است اما تنها منبع نور در پشت قفسهی بطریها قرار گرفته یا هر وقت که خانم بین (هلن مک کروری) لامپ آشپزخانه را روشن میکند، تمام اتاق غرق نوری شدید و کورکننده میشود.
غالب رنگهای استفاده شده در مناظر حومهی شهر از پالتهای گرم پاییزی الهام گرفته شده اما هنوز هم رنگهای سرد و تیرهتر را در مکانهایی مثل فاضلاب میتوان دید. از جذابیتهای بصری فیلم که بگذریم به فیلمبرداری خلاقانهی وس اندرسون میرسیم. بعضی از صحنهها مثل حفر سریع تونل توسط حیوانات یا راه رفتن آقای بانس در استخر، نبوغ این کارگردان در ساخت انیمیشنی متفاوت و خاطرهانگیز را نشان میدهد.
استاپ موشن تماشایی اندرسون به اندازهای مهربان است که وقتی آقای فاکس (جرج کلونی) دندانهایش را در گردن مرغها فرو میکند، با تغییر زاویهی دوربین از آسیب به روان مخاطب جلوگیری میکند.
۸- انومالیسا (Anomalisa)
- سال انتشار: ۲۰۱۵
- کارگردان: چارلی کافمن
- صداپیشگان: دیوید تیولیس، جنیفر جیسون لی، تام نونان
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۳ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۲ از ۱۰
در نگاه اول ممکن است حتی متوجه نشوید انومالیسا یک استاپ موشن است. عروسکها به طرز عجیبی به انسانهای واقعی شباهت دارند. تنها چیزی که شکمان را از بین میبرد درزهایی است که روی صورت عروسک ها وجود دارد. در حقیقت انیماتورها برای تعویض چهرهی عروسک ها در هر فریم از آنها استفاده میکنند.
پیشفرض اصلی فیلم دربارهی مرد میانسالی به نام مایکل استون (دیوید تیولیس) است که به قدری سرخورده شده است که همهی آدمهای دور و اطرافش را شبیه هم میبیند. تا وقتی که سر و کلهی دختری به نام لیزا (جنیفر جیسون لی) پیدا میشود که چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر رفتاری تفاوت اساسی با بقیه دارد و کمکم زندگی مایکل را تغییر میدهد. بیشتر زمان انومالیسا در یک ساختمان میگذرد و در حقیقت نیمی از فیلم در اتاق مایکل در هتل سپری میشود.
چارلی کافمن در این باره میگوید: «هرکسی که فیلم را میبیند گویی در اتاق هتل اقامت دارد». همه چیز مبهم و خاموش است با این حال اگر با دقت به چیزهای پیش پا افتاده نگاه کنید لحظات زیبای بیشماری را پیدا میکنید؛ مانند تکههای یخی که با نور ماشین یخساز روشن میشوند. به ویژه یک صحنهی فوقالعاده وجود دارد که انعکاس تصویر مایکل را هنگام دوش گرفتن بر پنجرهی شیشهای بخار گرفته میبینیم که حقیقتا بالاتر از سطح استاپ موشنهای معمولی است.
پسزمینهها در انومالیسا فوقالعاده واقعگرایانه هستند؛ بنابراین بینندگان بلافاصله متوجه میشوند که چه زمانی وارد قلمروی سورئال شدند. برای مثال جایی که مایکل برای نخستین بار پایش را به دفتر مدیر هتل میگذارد و با مکانی روبهرو میشود که به اندازهای عریض و طویل است که برای این که از نقطهای به نقطهی دیگر برود به ماشین گلف نیاز دارد.
۹- جیمز و هلوی غولپیکر (James and the Giant Peach)
- سال انتشار: ۱۹۹۶
- کارگردان: هنری سیلیک
- صداپیشگان: سایمون کالو، ریچارد درایفس، سوزان ساراندون، جین لیوز، دیوید تیولیس
- امتیاز IMDb فیلم: ۶.۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۱ از ۱۰
هنری سیلیک شگفتانگیز بار دیگر این جا است. جیمز و هلوی غولپیکر دنبالهی سینمایی سیلیک برای کابوس قبل از کریسمس است و اگرچه به اندازهی سایر آثارش خیرهکننده نیست اما هنوز هم به نسبت بودجهی کمش شگفتانگیز است. این فیلم برای ادای احترام به همهی استاپ موشنهای پیش از خودش تمام تلاشش را میکند. طرفداران جک اسکلینگتون میتوانند بار دیگر او را در کشتی دزدان دریایی که زیر آب قرار دارد، ببینند.
این انیمیشن به لطف طراحی هوشمندانهی شخصیتهایش موفق شد حشرات را به طور مثبتی زیبا و دلانگیز جلوه دهد. خانم عنکبوت (سوزان ساراندون) تارهای خود را با استفاده از یک قرقرهی واقعی که در شکمش تعبیه شده، میچرخاند. کرم خاکی (دیوید تیولیس) جلیقهای به تن دارد که دقیقا همان جایی است که غدد بدنش قرار میگیرند. همچنین ما عاشق کوسهی زرهپوشی هستیم که موشکهای کوچک کوسهای را از دماغش شلیک میکند.
اما در این جا میخواهیم علاقهی خودمان را به آقای کرم خاکی نشان دهیم. او نه دست دارد، نه پا و نه چشم و فقط چند عینک آفتابی دارد، با این حال انیماتورها او را به بهترین شکل ممکن تصویر میکنند و آقای کرم خاکی به یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای فیلم استاپ موشن جیمز و هلوی غولپیکر تبدیل میشود.
۱۰- کورالاین (Coraline)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- کارگردان: هنری سیلیک
- صداپیشگان: داکوتا فنینگ، تری هچر، جان هاگمن، کیت دیوید
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۰ از ۱۰
هنری سیلیک زمانی که کورالاین را ساخت از زیر سایهی تیم برتون خارج شده بود و خودش به عنوان یک طراح و سازندهی استاپ موشن خلاق به شمار می رفت. فیلم بر اساس رمانی به همین نام اثر نیل گیمن ساخته شده است و ماجرای دختر جوانی را پیگیری میکند که بعد از نقل مکان به محلهی تازهاش احساس تنهایی میکند. تا این که یک روز به صورت کاملا اتفاقی در کوچکی را کشف میکند که از طریق آن به دنیایی وارد میشود که شباهتهای زیادی به دنیای حقیقی دارد با این تفاوت که همه چیز در ایده آل ترین حالت خودش قرار دارد اما این تنها ظاهر ماجرا است و کورالاین ماجراجویی خطرناکی را آغاز کرده است.
جزئیات استادانهی زیادی در مجموعه آپارتمانهای قصر صورتی (محل زندگی کورالاین و خانوادهاش) وجود دارد که در نوع خودش شگفتانگیز است. مثلا هنری سیلیک میگوید نسخهی دیگر آپارتمانها در دنیای دیگر به گونهای طراحی شده که جادارتر و رنگارنگتر به نظر برسند تا در تضاد کامل با آپارتمانهای مسطح و بینظم دنیای واقعی باشند. همچنین کاغذدیواری اتاق، طرح محوی از یک حشره را بر خود جای داده که نشان میدهد کورالاین در آستانهی ورود و گیر افتادن در تار عنکبوت است.
بنا به گزارش هالیوود ریپورتر کورالاین اولین انیمیشنی است که با تکنیک نمونهسازی سریع ساخته شده است. با استفاده از این روش میتوان تنوع گستردهای به حالت چهرهها داد. با استفاده از این تکنیک مادر دیگر کورالاین (تری هچر) به هیولای عنکبوتی وحشتناک تبدیل میشود اما شگفتانگیزترین بخش انیمیشن جایی است که بوبینسکی (یان مک شین) مثل یک اختاپوس مست میچرخد و صورتش پنهان است اما وقتی کورالاین کلاهش را برمیدارد متوجه میشود این موجود در حقیقت بوبینسکی نیست و در عوض با یک دسته موش طرف است.
۱۱- جزیرهی سگها (Isle of Dogs)
- سال انتشار: ۲۰۱۸
- کارگردان: وس اندرسون
- صداپیشگان: برایان کرانستون، ادوارد نورتون، بیل مری، جف گلدبلوم، باب بالابان
- امتیاز IMDb فیلم: ۷.۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۰ از ۱۰
دنیای جزیرهی سگها ریشهی محکمی در قوانین فیزیکی کارتونی داد. وقتی سگ ولگرد چیف (برایان کرانستون) و دوستانش وارد دعوای سگها میشوند تنها چیزی که میبینیم غباری از دست و پا و دم در حال پرواز است. این در حالی است که بعدا چهار سگ داستان وارد دستگاه فشردهساز زباله میشوند و بدون حتی یک خراش جزئی خارج میشوند و کینگ (باب بالابان) این طور استنباط میکند که «اگر درست کار میکرد، ما الان مرده بودیم».
وس اندرسون حتی با وجود تکنولوژیهای بسیار پیشرفتهای که در اختیار داشت، ترجیح داد از تکنولوژیهای قدیمیتر برای جلوههای ویژهی خاصِ جزیرهی سگها استفاده کند. تد لدبری ناظر ارشد جلوههای ویژه میگوید بیشتر دودی که در فیلم دیده میشود از پنبه ساخته شده. همچنین برای تهیهی همهی تصاویری که از تلویزیون داخل فیلم پخش میشود به جای استاپ موشن از انیمیشن دو بعدی استفاده شده است.
برخلاف آنچه به نظر میرسد جزیرهی زبالهها مکان زشت و وحشتناکی نیست. در خلال عبور قهرمانهایمان از این جزیره نگاه اجمالی به قسمتهای مختلف آن خواهیم انداخت که شامل جنگلهای سر به فلک کشیدهی بامبو، ساختمانهای متروک، ماشینهای زنگزده و … میشود.
در نهایت باید بگوییم که جزئیات به کار رفته در انیمیشن جزیرهی سگها به اندازهای درخشان است که مثل بسیاری از کارهای وس اندرسون برای کشف تمام و کمال آنها باید چند بار به تماشای این فیلم استاپ موشن درجه یک نشست.
۱۲- پارانورمن (ParaNorman)
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- کارگردان: سم فل
- صداپیشگان: کودی اسمیت- مک فی، جودی میکا فرلند، تاکر آلبریزی، کیسی افلک
- امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۹ از ۱۰
پارانورمن یک کمدی ترسناک بینظیر است که در آن مردمِ شهر زامبیهای بیچاره و بیدفاع را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. همه چیز در فیلم کمی بیقواره طراحی شده؛ از خانهها کج تا چهرههای نامتقارن شخصیتها. در حالی که این استاپ موشن بیشتر تقلیدی از ژانر ترسناک است اما لحظاتی را در خود جای داده که عمیقا دلهرهآور است مثل خارج شدن یک حلزون از بینی یک مانکن!
مدلهای پارانورمن در استودیو لایکا ساخته شده و واقعا از جزئیات بینظیری برخوردارند. جورجینا هاینز ناظر ساخت شخصیتها در این باره توضیحات جالبی میدهد. او میگوید اگر به سکانسهایی که پشت شخصیت نورمن به سمت منبع نور است دقت کنید، گوشهای او به صورت نیمه شفاف دیده میشود که این در حقیقت شبیه اتفاقی است که در واقعیت میافتد و به ماهیت نیمه شفاف لالهی گوش در اثر تابش نور اشاره دارد.
اما از طراحی شخصیتهای انیمیشن پارانورمن که بگذریم، زمان بسیار زیادی صرف جلوههای بصری شده است که به اندازهی چهرهی شخصیتها شگفتانگیز است؛ از پیچ و تاب درختان و درهم تنیدن آنها برای مسدود کردن مسیر قهرمان اصلی تا زامبیهایی که روی زمین متلاشی میشوند همه و همه از توجه به جزئیات و زمان و زحمتی زیادی که برای ساخت تک تک اجزا صرف شده، حکایت دارند.
۱۳- غولهای جعبهای (The Boxtrolls)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: گاهام آنابل، آنتونی استکی
- صداپیشگان: ایزاک همپستد رایت، ال فانینگ، بن کینگزلی، نیک فراست
- امتیاز IMDb فیلم: ۶.۸ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۷۸ از ۱۰
لایکا پس از ساخت انیمیشنهای پارانورمن و کورالین به سراغ ساخت یک استاپ موشن چشمنواز دیگر رفت. هر کدام از شخصیتهای غولهای جعبهای شخصیت منحصر به فردی دارند.اسنچر (بن کینگزلی) بدنی لاغر و شکمی گنده دارد که با ویژگیهای شخصیتی او کاملا منطبق است؛ اسنچر دوست دارد تا زمانی که مریض شود، پنیر بخورد. همچنین سه نوکر اسنچر هم با ظاهر عجیب و غریبشان که به شخصیتشان هم حسابی میآید، به خوبی در کنار یکدیگر قرار گرفتند و با همدستی هم دستورات اربابشان را اجرایی میکنند.
خیابانهای پر پیچ و خم و تنگ چیز بریج به اندازهای واقعی به نظر میرسد که اگر از کلاستروفوبیا (ترس از فضای بسته) رنج ببرید احتمالا با تماشای این انیمیشن مضطرب خواهید شد. یکی از بخشهای تماشایی غولهای جعبهای، ماشین فناناپذیر اسنچر است که با نیروی نوعی آتش خروشان کار میکند. الیور جونز و همکاران انیماتورش برای ایجاد این آتش از رشتههای پارچهی تنظیف پشت یک شیشهی مات استفاده کردند.
با این حال همهی این موارد بزرگترین دستاورد تکنولوژیک غولهای جعبهای نیستند بلکه صورت متورم اسنچر هنگام واکنش آلرژیک را میتوان بینظیرترین بخش فیلم دانست. انیماتورها در این سکانس نه تنها باید صورت و لبهای ورم کرهی اسنچر را طراحی میکردند بلکه باید دانههای عرقی که بر صورت او میچکید و همچنین تورمی که سرتاسر چهرهاش را پوشانده بود را به خوبی نشان میدادند که از پس این ماموریت دشوار هم به خوبی برآمدند.
۱۴- ۹ دلار و ۹۹ سنت ($۹.۹۹)
- سال انتشار: ۲۰۰۸
- کارگردان: تاتیا رزنتال
- صداپیشگان: جفری راش، آنتونی لاپالیا، جوئل اجرتون، ساموئل جانسون
- امتیاز IMDb فیلم: ۶.۷ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۷۳ از ۱۰
در ابتدا به این نکته اشاره کنیم که ۹ دلار و ۹۹ سنت یک انیمیشن ویژهی بزرگسالان است و تماشای آن به هیچ عنوان به کودکان و نوجوانان توصیه نمیشود.
این فیلم اقتباسی از داستانی به قلم اتگار کرت است و شخصیتهایی را دنبال میکند که در یک آپارتمان زندگی میکنند و هر کدام دچار بحران وجودی هستند. یکی از شخصیتها به نام دیو (ساموئل جانسون) کتابی سفارش میدهد که تضمین میکند تنها با پرداخت ۹ دلار و ۹۹ سنت معنای زندگی را نمایان میکند. دیو در میانهی فیلم از طریق یک پیچ و تاب مضحک معنای حقیقی زندگی را کشف میکند. او سعی میکند کشف تازه و مهمش را با بقیه به اشتراک بگذارد اما هیچکس به او گوش نمیکند.
انیمیشن در این جا بسیار هوشمندانه عمل میکند: پسر جوانی به نام زک سعی میکند پر فرشتهای که پیدا کرده را در جیب پشتیاش جای دهد. این موارد ظریف در مورد طراحی شخصیتها هم به وقوع پیوسته، به ویژه مرد بیخانمان با بالهای فرشته (با صداپیشگی جفری راش).
زمینهی فیلم فوقالعاده و به نوعی پیش پا افتاده است. این فیلم استرالیایی در عین زشتی، زیبا هم به نظر میرسد. برای مثال در سکانسی جیم (آنتونی لاپالیا) خون را از دستانش میشوید و در همین لحظه توجهمان به طرح شطرنجی زرد و سفید بیمارگونهی دیوارها جلب میشود. شخصیتهای ۹ دلار و ۹۹ سنت الگوی متمایزی دارند و در نهایت داستان آنها مثل یک کلاف سردرگم درهم تنیده میشود.
۱۵- زیرشیروانی (Toys in the Attic)
- سال انتشار: ۲۰۰۹
- کارگردان: ژری بارتا
- صداپیشگان: یرژی لابوس، ایوان تروژان، ولادیمیر ژاورسکی، پتر ناروژنی، نادا کونوالینکوا
- امتیاز IMDb فیلم: ۶.۴ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۷۳ از ۱۰
زیرشیروانی از «داستان اسباببازی» (Toy Story) اقتباس شده است اما پیچ و تابهای منحصر به فرد کشور چک را در خودش دارد. این فیلم مملو از تاریکی و استعارهای از جمهوری چک (جایی که کارگردان در آن بزرگ شده) تحت اشغال شوروی است. اهریمن شرور فیلم در حقیقت یک مجسمهی نیمتنهی مرمرین است که روی یک پایه نصب شده و افرادش را با پروپاگاندا کنترل میکند و برای شکنجهی عروسک باترکاپ از انواع و اقسام روشهای بیرحمانه استفاده میکند. او همه جا را میبیند و با استفاده از یک کرهی چشم از نقاط مختلف زیرشیروانی جاسوسی میکند. اگر همهی این موارد به اندازهی کافی آزاردهنده نیست باید بگوییم که در فیلم سکانسی وجود دارد که جناب اهریمن تدی خرسه را در فر میگذارد و زندهزنده میپزد!
دنیای اسباببازیهای زیرشیروانی علیرغم تاریک بودن فضای کلیاش بر اساس منطقهای کودکانهی ساده جلو میرود؛ شخصیتها میتوانند مسیر قطار را با کشیدن خطوط گچی روی زمین، منحرف کنند، موش کوچولوی مخترع از یک جاروبرقی قدیمی هواپیمایی میسازد که اتفاقا خیلی هم خوب اوج میگیرد. همچنین سیلابی از ملحفههای برای قهرمانان کوچک داستان حکم رودخانهای مواج را دارد و از همه جالبتر یک موج جزرومدی مخرب از کیسههای زبالهی سیاه ساخته میشود.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که کودکان ممکن است نتوانند با فضای تاریک این انیمیشن ارتباط برقرار کنند و برایشان گیجکننده باشد؛ بنابراین بهتر است پیش از تماشای آن کودکان را در مورد فضای کلی فیلم توجیه کنید و با حوصله به ابهامهایشان پاسخ دهید.
منبع: looper
“مری و مکس” که بر اساس داستان واقعیه در مورد پیرمردیه که آسپرگر داره
و “عروس مرده”
جای این دو تا خالی بود
مری و مکس با اختلاف بهترینه
عروس مرده رو نگفتی
و دزدانه دریایی نخاله
یک انمیشن دیگه هم بود…«آن کیک بزرگ با شکوه»ینی بزرگترا هم ببینن میترسن.حیلی بده فیلمش
پس عروس مرده چیشد؟؟
من آقای فاکس شگفت انگیز و غول های پاکتی(جعبه ای) و کرولاین رو دیدم.
فوق العاده هستن😊😇🥰🦋🦋🦋💙 حتما ببینید.
ممنون از سایتتون 💚❣کلا خیلی استاپ موشن دوست دارم. امیدوارم یکروز بتونم استاپ موشن بسازم🤲👏👏👏
فقط کوبودوتار و کورالین