ردپای آیین شینتو در افسانهی زلدا؛ از ریشهها تا نمادگرایی
دربارهی اوکامی/Okami و الهاماتش از آیین شینتو، مذهب بومی و دولتی ژاپن، زیاد نوشتهاند، اما دربارهی ارتباطش با سری افسانهی زلدا، نه زیاد.
دانشم از این آیین محدود است اما باز هم میتوانم تلمیحهایش را در بازیهای محبوب ببینم، علیالخصوص در همین سری زلدا. برای این کار سراغ نسخهی دوم رفتم چون به نظرم A Link To The Past مضامینش بیشازهمه در سنت و فولکلور شینتو ریشه دارد.
افسانهی زلدا فیتزجرالد
شخصیت مهم بازی، شاهزاده زلدا، اسمش از روی زلدا فیتزجرالد (۱۹۰۰ – ۱۹۴۸) برداشته شده است. شیگرو میاموتو، کارگردان بازی، میگوید: «زلدا اسم همسر رماننویس مشهورْ اف. اسکات فیتزجرالد بود. طبق همهی روایتها زنی مشهور و زیبا بود و به نظرم اسم قشنگی داشت. بنابراین خواستم از اسمش برای بازیام استفاده کنم.»
داستان زندگی زلدای دنیای واقعی پر از تراژدی و آرزوهای بربادرفته بود. زلدا و شوهرش (۱۸۹۶ – ۱۹۴۰) در دورهی خودشان زوجی رویایی بودند، گویی که عقد آنها را در آسمانها نوشته باشند. بااینحال طولی نکشید که این پندارها از بین رفت: زلدا فیتزجرالد از نظر پزشکی مبتلا به شیزوفرنی تشخیص داده و اف. اسکات هم دائمالخمر شد. رابطهی این زوج شکراب شد و اوجش وقتی بود که زلدا، که خودش هم نویسنده و شاعر و رقاص بود، یک شبه-اتوبیوگرافی دربارهی ازدواجشان به نام Save Me The Waltz نوشت. به نظر اسکات این بالاترین خیانت ممکن بود، گرچه خودش هم در کتابهای قبلیاش تقریبا همین کار را کرده بود. وقتی زلدا از او پرسید «دوست نداری نویسنده باشم؟» اسکات به او تاخت: «نه، اهمیتی نمیدم که نویسنده بودی یا نه، یا اصلا نویسندهی خوبی… تو یه نویسندهی درجهسوم و رقاص درجهسومی».
همین جمله کافی بود تا زلدا دوباره یکی از شوکهای روانیاش شروع شود؛ با از بین رفتن اعتمادبهنفساش، دیگر کتابی ننوشت.
پایان زندگیاش هم همانقدر تراژیک شد؛ بیمارستانی که در آن بستری شد در سال ۱۹۴۸ آتش گرفت و بر اثر این حادثه درگذشت.
احتمالا میاموتو تحت تاثیر این جریان قرار گرفته و با استفاده از اسمش خواسته افراد زیادتری از نسل جوان با آن آشنا شوند.
شینتو
مثل هایائو میازاکی، شیگرو میاموتو هم، خالق بازیهای موفقی مثل سوپر ماریو و افسانهی زلدا، طبق گفتهی خودش بر مذهب شینتو است.
خیلی از عباراتی که در این مقاله برای اشاره به مفاهیم این مذهب استفاده میشود احتمالا به گوش مخاطبان غربی ناآشناست. برای آشنایی بیشتر با مفاهیم و مضامینی که لااقل در بازیها و انیمههای ژاپنی پرکاربردند، این دو مقاله را بسیار توصیه میکنم: دیدگاههای شینتویی در انیمهی «شهر اشباح» میازاکی و جستار: نگاهی به فولکلور الماس در بازیهای ژاپنی.
تریفورس و اشیای مجلل همایونی، بخش اول
خانوادهی سلطنتی ژاپنی مدعیاند که جدشان به آماتهراسو/Amaterasu برمیگردد، و بنابراین حاکمان مشروع ژاپن هستند (آماتهراسو الههی خورشید در مذهب شینتو است که نور خورشید را به کشور آورد و باعث رشد محصولات کشاورزی شد).
در شینتو، حاکم زمانی مشروعیت دارد که فضایلی مثل قدرت، خرد و شفقت داشته باشد. این فضایل در سه شی مقدس لانه دارند، که از آماتهراسو به دیگران منتقل شده و به خانوادهی سلطنتی ژاپن رسیده است. به اینها سه «شی مجلل همایونی» (Sanshu no Jingu یا Three Imperial Regalia) گفته میشود. این سه شی، بدون ترتیب خاصی، چنین هستند: شمشیر، نماد قدرت؛ آینه، نماد خرد؛ و الماس، نماد شفقت/شجاعت.
مشابها میاموتو در افسانهی زلدا این سه شی را میراث سلطنت دانسته و در قالب یک مثلث مقدس که متشکل از سه مثلث کوچک هستند به نمایش گذاشته میشود (هر یک از این مثلثها یکی از فضایل نامبرده را نمایندگی میکنند). نام این شی در زلدا را تریفورس/Triforce گذاشتهاند که به دست خدایان خلقت در سرزمین مقدس/Sacred Realm قرار گرفته تا سمبلی از قضا و قدر الهی باشد. بنابراین آنها که در سودای حکمفرمایی بر جهان هستند دنبال آن میروند.
علامتی که نماد تریفورس است (مثلثی متشکل از سه مثلث کوچک) صرفا یک علامت خیالی نیست. در واقع کلالهی طایفهی هوجو/Hojo است، خانوادهای قدرتمند در ژاپن دورهی کاماکورا که عنوان shikken یا نایبالسلطنه را داشتند. اما قدرتمندان و مجریان واقعی کشور نه شوگون/Shogunate بلکه همینها بودند. شیوهی حکمرانیشان دیکتاتوری بود اما برای اینکه صلح نسبی و رفاه را به ژاپن آوردند تمجید میشوند. از این مهمتر، از کشور مقابل حملات مغولها دفاع کردند، نیرویی فوقالعاده قوی که اخیرا چین را فتح کرده بود و داشت به سمت شرق ژاپن میآمد. شانس با ژاپن یار بود و طوفان نگذاشت هیچوقت ژاپن را محاصره کنند (و اینکه ساکنان سرزمینهای فتحشده قیام کردند).
از آن موقع به بعد، سمبل طایفهی آنها را کل فرهنگ ژاپن قبول کرده و صرفا محدود به شینتو نیست (برای مثال این سمبل در لوگوی شرکتها هم وجود دارد — میتسوبیشی برای لوگویش از شکل مشابهی استفاده میکند). شاید برای همین است که در بازی، این علامت با نام تریفورس، بالاترین قدرت است. این یعنی گانون/Ganon و نوچههایش در زلدا حکم همان سربازان مغول را دارند.
قلمروی مقدس
A Link To The Past یکی از اولین بازیهای جریاناصلی بود که مخاطبان را با مفهوم جهانهای موازی آشنا کرد(۱). این نه صرفا زادهی خیالات میاموتو، که مجددا ریشه در شینتو دارد.
کامی/Kami، ارواح باحرمت در شینتو، در بعد دیگری به نام آما/Ama یا آسمان هستند. این مقاله در باب شینتو در مورد این جهان روحانی مینویسد: «پیوندی فرامادی بین آما و زمین در کوه فیجی نزدیک توکیو در جزیرهی هونشو/Honshu وجود دارد. مسیری که این دو قلمرو را بهم وصل میکند Ameno-kihasi-date است، یا «پل آسمان». طبق این افسانه، ایزاناگی/Izanagi، فرمانروای خدایان ژاپنی، روزگاری در این مسیر ایستاد و عصای خود را به دریا کوبید و جزایر ژاپن بهوجود آمدند.»
در افسانهی زلدا هم تریفورس در این قلمروی مقدس قرار گرفته و گفته میشود کسی که به آن دست پیدا کند میتواند بر این بعد حاکم شود. بنابراین خیلی از مردم سراغ این قلمرو میآیند و سر تصاحب آن با هم میجنگند. گانوندورف/Ganondorf، یک دزد و کلاهبردار، سرانجام صاحب این گنجینه میشود. از آنجا که دلش پاک نیست و نیات شیطانی دارد، قلمروی مقدس هم نه به باغ عدن بلکه به چالهای آلوده و کثیف تبدیل میشود، که تجلی درونیات و ذهنیات گانون است.
نه فقط محیط بلکه بیشتر افراد ساکنش هم یا به هیولا تبدیل میشوند یا اشیای جامد، چون نسبت به تریفورس چشم طمع داشتهاند.گانونِ سودازده تهدید میکند که سرزمین هایرول/Hyrule را فتح خواهد کرد. برای جلوگیری از این فاجعه، هفت حکیم هایرول ورودی قلمروی مقدس را میبندند و جلوی کروساد گانون گرفته میشود. در بازی هم از این هفت حکیم با احترام یاد میشود.
کشیشْ آگاهنیم
هفت حکیمْ ورودی به دنیای نور را خیلی وقت پیش مهر و موم کردند، و گانون برای فتح هایرول و قلمروی مقدس نقشهی جدیدی میچیند. نایب او، آگاهنیم/Agahnim، کشیشی متبحر در علوم و مناسک خفیه است. او که از ناکجاآباد در هایرول/جهان نور ظاهر میشود، پادشاه تصور میکند نماد همان «بازگشت و رستاخیز» هفت حکیم است. پادشاه تحت تاثیر مهارتهای آگاهنیم، او را معتمد خود میکند و آگاهنیم هم از فرصت استفاده کرده تا در خاندان سلطنتی به درجات بالاتر برسد و آن را از درون نابود کند. پادشاه مریض و زیر دست آگاهنیم قرار میگیرد. و نگهبانان هم فریب میخورند که دوشیزههای باکره (اجداد هفت حکیم) را از بین ببرند.
دقیقا مشخص نیست آیا آگاهنیم یک شخصیت مستقل و واقعی است که فریب گانون را خورده (آنطور که نسخهی آمریکایی نشان میدهد) یا صرفا عروسک خیمه شب بازی است (آنطور که نسخهی ژاپنی نشان میدهد) و تجلی گانون در جهان نور. مورد دوم توضیح میدهد چرا لباسهای آگاهنیم اینقدر پوشیده هستند، از جمله صورتش.
مناسک قربانی
برای شکستن مهر قلمروی مقدس، آگاهنیم (در نسخهی ژاپنی به «ارباب مناسک» ملقب است) باید یک مناسک باستانی برای قربانیکردن انسان انجام دهد. این انسانها هفت دوشیزهی باکرهای هستند که جدشان به هفت حکیم برمیگردد. زلدا هم یکی از همین قربانیهاست (قبل از انجام بخش پایانی مناسک متوجه نقشه میشود و با تلهپاتی به عموی لینک خبر میدهد که نجاتش دهند).
آیا این مناسک با شینتو شباهت دارد؟ بدون اطلاعات مشخص نمیتوان در این مورد داوری کرد اما میشود وجودش را فرض کرد، به این دلیل که مفهوم قربانیکردن باکرهها در خیلی از بازیهای ژاپنی دیگر هم تکرار میشود، از جمله سری فاتال فریم/پراجکت زیرو (و تا حدی کمتر، فاینال فانتزی ۹). ماکوتو شیباتا، کارگردان فاتال فریم، باور دارد این مناسک یکی از میراث باستانی مذهب شینتو است اما بیشتر متصدیان امروزی این مذهب ترجیح میدهند انکارش کنند (بنگرید به این مقاله از گاردین).
نسخهی انگلیسیزبان تمام اشارات به قربانیها و مناسک را حذف کرده است(۲). نقش آگاهنیم را هم زیر فرش هل داده و او را نه جادوگر بلکه کشیش معرفی میکند.
پروپاگاندای دولتی
نجات موفقیتآمیز زلدا توسط لینک در همان اول بازی، برگ برندهی آگاهنیم را میسوزاند. اما از آنجا که زمامدار گروهی شبهنظامی است، روی تبلیغات دولت اثر میگذارد. بنابراین دیگر روی بیلبوردها خبری از تشویق شهروندان برای آوردن دوشیزههای باکرهی سادات هفت حکیم به عمارت پادشاهی نیست. در عوض، در این پیغامها شهروندان تشویق شدهاند تا به محض رویارویی با لینک با پلیس تماس بگیرند.
پلیر بعد از ورود به مزرعهی کاکاریکو/Kakariko تجربهی دستاولی از برخورد دولت پیدا میکند. به محض صحبت با یکی از افراد محلی، آنها با پلیس تماس میگیرند و سریع وارد خانه شده و درها را قفل میکنند.
فساد قلمروی مقدس
مثل آموزههای شینتو، اشیا و حیوانات در قلمروی مقدس هم بالقوه میتوانند روحدار (دارای kami) باشند. لینک حین سفر در این قلمرو با چندتا از این kamiها برخورد میکند — درختها، میمونها و قورباغهها. خیلیهایشان با شما مکالمه میکنند و بعضیها هم رفتار خشنی دارند.
فقط موجودات زنده نیستند که تحت تاثیر آلودگیهای تحمیلشده بر قلمروی مقدس قرار میگیرند. بهخاطر نیروی فاسد گانون، محیطزیست و چیزهای غیرزنده هم فاسد شدهاند. جنگلهایی که سابقا سرسبز بودند حالا مهآلود و متروک و رودها به مرداب تبدیل شدهاند. چون صدمه به محیطزیست قابل ترمیم نیست، انسانها و حیوانات وابسته به آن هم به همان میزان صدمه دیدهاند. این مفهوم، یعنی هارمونی طبیعت و موجودات زنده یکی از پایههای مهم این مذهب ژاپنی است، که پیشازهمه یک مذهب اساسا طبیعتگرایانه است.
شمشیر مقدس
یکی از ابزارهای مهم پیرنگ زلدا، شمشیر ارباب است — شمشیری مقدس که در خفا و زمزمه از آن یاد میکنند. طبق گفتهی زلدا، تنها با داشتن شمشیر ارباب است که لینک میتواند آگاهنیم را شکست دهد. اما این شمشیر سر جای خود مهر و موم شده، و تنها کسی که هر سه فضایل را داشته باشد میتواند شمشیر را بلند کند. بنابراین لینک باید چند آزمون را پشت سر بگذارد.
شباهتهای بین شمشیر ارباب و شمشیر مقدسی که از آن در مذهب شینتو صحبت میشود، یعنی Kusanagi no tsurugi، نمیتواند تصادفی باشد.
طبق افسانهها، آماتهراسو به نوهاش سه گنجینه داد — شمشیر مقدس، آینهی مقدس و یک ماگاتامای مقدس — تا نظم را به ژاپن برگرداند. به ازای هر سه شی مقدس، یک مابهازایی هم در زلدا پیدا میکنیم. به علاوه، سه آویزی که لینک باید جمعآوری کند تا بتواند شمشیر را بگیرد نماد همان فضایل هستند (به ترتیب: قدرت، خرد و شجاعت).
یک اشارهی جالب دیگر هم در خود نام Kusanagi no tsurugi نهفته است، که تقریبا میشود آن را به «علفبُر» ترجمه کرد. جالب است که در Legend of Zelda: A Link to the Past اولین بار در این سری قابلیت بریدن چمن و علف با شمشیر لینک شدنی شد.
آینهی مقدس
مذهب شینتو دربارهی آینهی مقدس داستان جالبی دارد که به نظر با داستان زلدا هم جفتوجور است. برادر آماتهراسو، سوسانواو/Susano’o، مجنون میشود و در سرزمین خرابی بار میآورد، و حتی جسد اسبی پوستکندهشده را سمت کنیزهایش پرت میکند. آماتهراسو وحشت میکند و به غاری پناه میبرد و با سنگی بزرگ ورودیاش را میبندد.
فقدان آماتهراسو در آسمانها باعث شد نور خورشید در دنیا از بین رفته و همهچیز پژمرده شود. اومیکامی (یکی از دیگر خدایان) دنبال راهی میگردد تا آماتهراسو را از غارش بیرون بیاورد. برنامه این شد که در ورودی آینهای نصب کنند و زمانی که آماتهراسو بازتاب خود را در آینه دید، اومیکامی میتواند او را تصاحب کند.
در ادامهی داستان گفته میشود یک الههی شهوتران، آمه-نو-اوزومه/Ame-no-Uzume، که برای بیرون کشیدن آماتهراسو از غار برنامهی دیگری در سر دارد، با آبوتاب جلوی ورودی غار میرقصد و بخشهایی از بدنش را نشان میدهد. خدایان در آسمان (اومیکامی) که تحریک میشوند، به خنده میافتند. بنابراین آماتهراسو کنجکاو میشود ببیند دلیل سروصدا چیست، از غار بیرون میآید، و با دیدن ظاهر الهی خود در آینه مدهوش میشود (او هیچوقت قبلا خود را در آینه ندیده بود). سپس اومیکامی او را مجاب میکند به آسمان برگردد، و همهچیز به خیر و خوشی تمام میشود و دوباره محصولات کشاورزی رشد میکنند.
در زلدا به این افسانه بهوضوح ادای احترام شده است. برای یافتن آخرین آویز، لینک باید سنگی بزرگ را بلند کند تا ورودی غار آزاد شده و بتواند به کوه هرا/Hera برسد. در جلوی غار علامتی هست با پیغامی از سمت پادشاه که ورود همه را ممنوع اعلام کرده (باید اشاره کرد این واقعا پیغام پادشاه نیست، پیغام آگاهنیم است که قدرت پادشاه را عملا برای خودش قبضه کرده). بعد از ورود به غارْ لینک پیرمردی گمشده را مییابد که راه خروج از غار را فراموش کرده. بعد از کمک به او، پیرمرد برای قدردانی آینهی جادویی را به لینک میدهد.
لینک با این آینه میتواند بین جهانهای موازی بازی سفر کند — جهان نور (ناسوت) و جهان تاریک (ملکوت یا همان قلمروی مقدس و روحانی).
در جهان تاریک تمام موجودات زنده فرم فیزیکیشان را از دست میدهند و ظاهرشان انعکاسی از باطنشان میشود. لینک هم در ابتدای امر همینطور میشود — اولین بار که به آینه مینگرد تبدیل به خرگوش میشود (گویا قلب/روح، یا به قول ژاپنیها kokoro او، شبیه به خرگوش است). این ما را به سومین و آخرین شی همایونی میرساند:
ماگاتامای مقدس
اولین ماموریت لینک در این سرزمین طلایی (نسخهی آمریکایی) / قلمروی مقدس (ژاپنی) این است که شکل و ظاهر اولیهاش را برگرداند. در دانجنی همان نزدیکی، او یک ماهمروارید پیدا میکند (یا همان ماگاتاما/جواهر که در فولکلور و مذهب ژاپنی نقش مهمی دارد). با داشتن این ماگاتاما میتواند از اینکه به شکل باطن خود دربیاید جلوگیری کند(۳). میشود گفت لینک با ماگاتاما به makoto no kokoro میرسد — عبارتی ژاپنی که میتوان آن را به «حسن نیت» یا «دل پاک» ترجمه کرد. در مذهب شینتو، روح هم مثل جسم شخص یا محیطزیست ممکن است کثیف و آلوده شود.
ممکن است بپرسید اینها چه ربطی به آینه دارد؟ خب، در شینتو گفته میشود آماتهراسو، الههی خورشید، آینهای داشت، با عنوان Yata no Kagami، که ماهیت واقعی اشخاص را نشان میداد. در بازی هم اگر انسانی فرومایه خود را در این آینه میدید، به ظاهر یک غول یا چیزی بدتر درمیآمد. بااینحال، اگر انسان باشفقتی بود، به شکل یک خرگوش.
بنابراین وقتی لینک به آینه نگاه میکند و وارد قلمروی مقدس میشود، به ظاهر خرگوش درمیآید. این یعنی قلبا یک موجود دلرحم است و نه جنگجویی قوی. تا زمانی هم که ماگاتاما را نگیرد در قلمروی مقدس به شکل خرگوش باقی میماند.
اما قضیه به همینجا ختم نمیشود. از دوران فئودالیسم به بعد، دوشیزههای میکو/Miko در مذهب شینتو در مناسک و مراسمهای مذهبی ماگاتاما به گردن میآویختند — گفته میشد آنها را از پلیدی مراقبت میکرد و قدرتبخش بود («جادوی خوششانسی»). پس میتوانیم بین این باورهای باستانی مذهبی و ماگاتامای داخل زلدا (که باعث میشود لینک شکل خود را عوض کند) پیوند ببینیم. به علاوهی اینکه گفته میشود ماگاتامای مقدس روح خود آماتهراسو را در خود دارد.
قهرمان و سلطنت
نسخهی انگلیسی تا جایی پیش رفت که تمام اشارات مذهبی در زلدا را حذف کرد (یادتان باشد این بازی زمانی عرضه شد که شعبهی آمریکای نینتندو سیاستهای شدیدا محافظهکارانهای داشت(۴)).
بااینحال اگر متن ژاپنی را با متن انگلیسی مقایسه کنیم، میبینیم لینک با سه شی مقدس (ابزارهای لازم برای احیای نظم در هایرول) رابطهای همزیستانه داشت. بهعلاوه، بنظر میرسد ماموریت لینک فقط احیای نظم و نابودی تاریکی (گانون) نیست، بلکه اعادهی حیثیت از خانوادهی سلطنتی هم هست.
در پایان بازی، بعد از شکست گانون، لینک بالاخره تریفورس را یافته و شی مقدس به او اطلاع میدهد میبایست این شی را با قلبی پاک (makoto no kokoro) و آرزویی در ذهن نگه دارد. هرقدر آرزو قویتر باشد، تریفورس هم دربرآوردهکردنش مصرتر. تریفورس تاکید میکند برایش مهم نیست این آرزو ذاتا خیر است یا شر — اگر فرد پلیدی آرزو کند کل جهان تاریک شود آرزویش برآورده خواهد شد، و برعکس.
در پایان معلوم میشود لینک، عوض اینکه دنبال طمع و میل به قدرت باشد (مثل گانون)، بدون منفعتطلبی از تریفورس میخواهد همهچیز به وضعیت عادی برگردد. بعد از آن میبینیم که پادشاه، هفت دوشیزه (که در مناسک قربانی کشته شدند) و قلمروی مقدس به شکوه قدیمشان برمیگردند.
آیا این بازی میخواهد بگوید خانوادهی سلطنتی هایرولْ حق الهی برای حاکمیت بر این سرزمین دارند؟ آیا منظور این است که سه فضایل محمول در اشیای همایونی (قدرت و خرد و شجاعت) ویژگیهای ضروری حکومت بر هایرول هستند؟ آیا از این میشود نتیجه گرفت که خانوادهی سلطنتی ژاپن حق الهی برای حکومت بر خود ژاپن دارند، و اگر هم برکنار شدند، قهرمانی شبیه به لینک باید بیاید و سلطنت قدیم را احیا کند؟ بعید نیست، خصوصا اگر همین مسیر را ادامه دهیم، میبینیم از بالا، عمارت سلطنتی در نقشهی بازی بهطرز عجیبی شبیه همان عمارت سلطنتی در کیوتو است.
منبع: Legend of Zelda: A Link To The Past – Shintoism at Play
۱. مفهوم جهانهای موازی را مخاطبان غربی از طریق مکانیک کوانتوم با آن آشنا شدند، خصوصا تفسیر جهانهای چندگانه. هنوز بر سر اینکه سفر در زمان در سری زلدا با قوانین فیزیک کوانتوم سنخیت دارد یا نه اتفاق نظری نیست.
۲. مثلا به مقایسهی بین نسخهی اصلی ژاپنی و انگلیسی بنگرید که در آن شاهزاده زلدا میگوید «شش نفر قربانی شدهاند و من نفر آخرم» اما در انگلیسی ترجمه شده «اتفاق [نامعلومی] بر سر دیگر دختران افتاده و فقط من باقی ماندهام». به علاوه، در نسخهی انگلیسی به اینکه ابزار آگاهنیم برای ورود به قلمروی مقدس استفاده از مناسک قربانی است اشاره نمیشود، صرفا میگوید «تلاش میکند تا مهر هفت حکیم را بشکند».
۳. در نسخهی ژاپنی، پیرمرد در غار بطور خاص اشاره میکند که لینک با یافتن ماگاتاما ثابت میکند که همان قهرمان افسانهای زمان/Hero of Time است — طبق پیشزمینهی بازی، تنها قهرمانی که بتواند صلح و رفاه را به قلمروی مقدس برگرداند میتواند ماگاتاما داشته باشد. اما نسخهی انگلیسی دوباره این مورد را سانسور کرده است — شاید نمیخواستند که لینک یک چهرهی مسیحگونه داشته باشد و بنابراین هر دیالوگی که به پیشگوییهای پیامبرانه مربوط بود را ویرایش کردند.
۴. در فاینال فانتزی کلماتی مثل «مقدس» به «سفید» ترجمه شدند، یا در زلدا «مقدس» به «طلایی»، و غیره. سیاستهای شعبهی آمریکای نینتندو با مخالفت جدی هم بازیسازان و هم مخاطبان روبهرو شد، اما خانوادههای محافظهکار و سیاستمداران مرتجع آن را ستودند. جان کارمک آنقدر از کش و قوس و سانسورهای نینتندو بیزار بود که قسم خورد دیگر هیچ بازیای برای کنسولهای نینتندو نسازد (این اتفاق کمی بعد از اتمام پورت ولفنشتاین سهبعدی برای سوپر نینتندو افتاد).