به بازیکنان آنچه میخواهند را ندهید؛ نگاهی به جنبهی زشت و زیبای بشریت در لست آو آس ۲
در اینجا اولی جونز (Ollie Jones)، یکی از بنیانگذاران و کارگردان خلاقیت Swamp Motel، شرکت توسعهدهندهی فیلم و بازی، توضیح میدهد که چگونه لست آو آس ۲ به جنبهی زشت بشریت میپردازد.
یکی از چیزهای مورد علاقهی من در مورد لست آو آس پارت ۲ (The Last of Us Part 2) در عنوان این بازی پنهان است و چیز نیست جز کلمهی قسمت یا پارت (Part). سازندگان خیلی راحت میتوانستند در انتهای عنوان بازی یک عدد ۲ قرار دهند و آن را بهعنوان دنبالهای سنتی عرضه کنند. در این صورت بازی تبدیل به چیزی میشد برای طرفداران نسخهی قبلی و همچنین یک اثر در دسترس برای تازهواردانی که به دنبال تجربهی آخرین بلاک باستر ناتی داگ (Naughty Dog) بودند. با این حال عنوان رسمی بازی نشان میدهد که برای تجربهی این نسخه کاملاً ضروری است که ابتدا به بازی اول مراجعه کنید.
دلیل این موضوع ساده است. لست آو آس ۲ به شدت به ارتباط عاطفی ما با شخصیتها و رویدادهای بازی اول متکی است و اگر نسخهی قبلی خود را تجربه کنید، بخش عمدهای از تأثیرگذاری نسخهی دوم از دست میرود. لست آو آس ۲ قبل از هر چیز یک داستان انتقام است. جوئل، دوست، همراه، محافظ و به نوعی پدر ناتنی پروتاگونیست داستان، الی، به طرز فجیعی به قتل رسیده است و ما باید انتقام او را بگیریم. این روی کاغذ یک داستان کلی نسبتاً ساده محسوب میشود و تا دلتان بخواهد در داستانهای مختلف در رسانهی مختلف شاهد آن بودهایم. این نوع از داستانها میتوانند از نظر عاطفی کمی سطحی به نظر برسند زیرا زمان کافی برای پرورش شخصیت فردی که به قتل میرسد وجود ندارد، بنابراین شما از قول قهرمان داستان در مورد اینکه حضور فرد مرده چقدر ضروری بود، اطلاعاتی را کسب میکنید.
با این حال در رابطه با لست آو آس ۲، ما قبلاً ساعتهای بیشماری را صرف بازی در نقش جوئل کردهایم و سختیهای او را در طول بازی اول و همچنین افتتاحیهی دومین بازی به شدت تحمل کردهایم. ما بهعنوان بازیکنان هشت سال منتظر بودهایم تا زمان بیشتری را با جوئل بگذرانیم، تا بیشتر از داستان او بشنویم و قوس شخصیتی او را دنبال کنیم، به خصوص برای اینکه ببینیم رابطه او با الی چگونه رشد کرده است. بازیکنان انتظار دارند که همه چیز در جای خود قرار داشته باشد تا این سفر جدید را با او پشت سر بگذارید اما او در همان افتتاحیهی بازی کشته میشود.
این یک صحنهی ویرانگر و تکاندهنده از منظر عاطفی است. بسیاری از آثار و سریهای مشهور، شخصیتهای محبوب را به شیوههای دراماتیک و باشکوهی میکشند و این معمولا در پایان آنها اتفاق میافتد، یعنی زمانی که میدانید داستان به هر حال در شرف پایان است. کشتن قهرمان سری در همان ابتدا، اقدامی جسورانه و ناراحتکننده بود که به روشی هوشمندانه مخالف انتظارات ما بود.
لست آو آس ۲ از جمله بهترین بازیهای فریبدهنده از نظر عاطفی است که من بازی کردهام و منظورم از این عبارت نوعی تحسین است. این بازی ساختار داستان و انتظارات مخاطب را درک میکند و میداند چگونه با آنها به روشهای هوشمندانهای بازی کند. بازی دربارهی یک شخصیت خشمگین است که به یک سفر با محوریت انتقام میرود و این عصبانیت خود شما (بازیکن) نیز است. در واقع جوئل فقط از الی گرفته نشد، او را از ما هم گرفتند.
این برخلاف انتظار عمل کردن ناخوشایند بازی حتی در نقطهی میانی که در نقش قاتل جوئل یعنی ابی قرار میگیریم، به نوعی به اوج خود میرسد. همه چیز در آن لحظه از بازی نشان میدهد که در شرف پایان قرار داریم. الی همه به جز یکی از اعضای تیم مسئول قتل جوئل را کشته است. ما به تازگی یک قایقسواری طوفانی دلخراش را پشت سر گذاشتهایم و رسیدن به این نقطه به اندازهی کل گیمپلی لست آو آس ۱ طول کشیده است. این نقطهی اوج محسوب شده و بازی به جای اینکه به ما آن چیزی که به دنبالش بودهایم یعنی نبرد نهایی با ابی را بدهد، ناگهان به یک فلش بک از دوران کودکی ابی میپردازد.
هرچند واکنش من و احتمالا بسیاری از بازیکنان تا جایی که میتوانم بگویم این بود که «من به ابی اهمیتی نمیدهم. بیا داستان را ادامه دهیم!»، با این حال نکتهای که بازی در تلاش برای بیان آن بود از همان ابتدای بخش ابی واضح به نظر میرسید. این نکته چیزی نبود جز اینکه هر کسی داستان خود را برای گفتن دارد و یک شرور در یک داستان میتواند قهرمان داستان دیگری باشد. سؤالی که پیش میآید این است که آیا لازم بود که بازی من را مجبور کند تا دهها ساعت به عنوان این آنتاگونیست بازی کنم تا این موضوع را درک کنم؟ به نظر میرسد که نیاز بوده است.
به ما یاد دادهاند که از این شخص متنفر باشیم. او نه تنها به طرز فجیعی جوئل را با کوبیدن جمجمهاش با چوب گلف میکشد، بلکه این کار را پس از اینکه جوئل به معنای واقعی کلمه جان او را از دست انبوهی از مبتلایان به قارچ عفونی جهان بازی نجات داده، انجام میدهد. علاوهبر این، او تنها شخصیت قابل بازی این نسخه است که در بازی اول حضور نداشت. ما در واقع هیچ نوع وابستگی عاطفی به این شخصیت نداریم، بنابراین تلاش برای گفتن داستان او خیلی دیر به نظر میرسد. با این حال این یکی از آن جاهایی است که بازی درخشش خود را به رخ میکشد.
فقط به این دلیل که ما داستان او را با نفرت از او شروع میکنیم، به نوعی احساس میکنیم که تا پایان کار غیرممکن خواهد بود که به او وابسته شویم. با این حال ناتی داگ موفق به انجام این کار شد. ما فقط یک فلش بک به دوران کودکی او که با کشته شدن پدر جراحش به دست جوئل همراه شده نمیبینیم بلکه تمام آنچه که پشت سر گذاشته را مشاهده میکنیم. در واقع ما او را در حال تلاش برای نجات کودکان از یک قبیلهی شرور، نجات دوست پسر سابقش، دست و پنجه کردن با ترس از ارتفاع و غیره میبینیم. در پایان، من او را حتی بیشتر از الی دوست داشتم!
لست آو آس ۲ یک بازی جامع و طولانی است و این است که کلید ایجاد پیوندی محسوب میشود که بین شخصیتهایش وجود دارد. من شنیدهام که برخی میگویند که بازی خیلی طولانی است یا مشکلاتی با ریتم آن وجود دارد، اما برای من، اندازه و مقیاس آن برای داستان بسیار ضروری بود. در این میان یکی از جالبترین تکنیکهای روایی لست آو آس ۲ این است که با تقویم و رویدادنگاری بازی میکند. تنها در صحنهی پایانی بازی است که ما واقعا میفهمیم که چرا مرگ جوئل برای الی به شدت معنیدار بود، زیرا او در آستانهی بخشش او بود و مسیری روشن و امیدوارکننده را برای هردویشان میدید.
این اطلاعات در تمام مدت از بازیکن پنهان میشود. میدانم که برخی این موضوع را ناراحتکننده میدیدند، زیرا آرزو میکردند که این موضوع زودتر فاش میشد تا به ما کمک میکرد تا با الی که در حال انجام ماموریت خونین خود بود، بیشتر همذاتپنداری کنیم، اما به نظر من این کار درست بود زیرا به نظر میرسید که کل بازی حول محوریت فریب عاطفی بازیکن میچرخد و دائما از ما میخواهد که احساسات و اعمال خود را ارزیابی کنیم.
جالب اینجاست که همانقدر که لست آو آس ۲ فریبدهنده است، اوج آن انتظارات دیگری را با فریب ندادن بازیکن به شیوهای خاص زیر و رو میکند. نیمهی اول بازی را با الی و نیمهی دوم را در راستای ایجاد دلبستگی به ابی میگذرانیم، بنابراین وقتی این دو برای مبارزه با هم در مقابل یکدیگر قرار میگیرند، در مورد احساسی که باید داشته باشیم، مطمئن نبودم. سکانسی وجود دارد که ما در نقش الی بازی میکنیم که میخواهد چاقویی را به سینهی ابی فرو کند و قرار است دکمهای را بکوبیم تا حس وحشتناک آدرنالین را احساس کنیم، با این حال من نمیخواستم او این کار را انجام دهد.
البته من این کار را به هر حال انجام دادم، زیرا میخواستم ببینم که داستان چگونه پیش میرود، اما از نظر درونی، بسیار بیشتر از آن چیزی که فکر میکردم دهها ساعت قبل ممکن است، احساس تعارض میکردم. این تضاد بین انگیزهی بازیکن و انگیزهی شخصیت میتواند به عنوان یک نقص در نظر گرفته شود، اما من فکر کردم که این یک جرکت استادانه است. پس از دهها ساعت، بازی به من میگفت که چه احساسی داشته باشم و حالا اینجا بودم؛ یک تار مو تا کشتن دشمن فانی سابقم فاصله داشتم و احساس میکردم که عصبانی نیستم. هیچ بازی دیگری به اندازهی این لجظه من را گیج نکرده است. چه لحظهی شگفتانگیز و جسورانه از چنین بلاکباستری!
من شنیدهام که برخی از بازیهای ناتی داگ به این دلیل خرده میگیرند که به بازیکنان هیچ عاملیتی برای پایان داستانهایشان ارائه نمیدهند، اما من احساس میکنم که اظهار نظر بازیکنان در این مورد مانند برآورده شدن یک آرزو است، وقتی چیزی که بازی به آن علاقه دارد، فریب دادن بازیکن است. در پایان جوئل مرده است، الی تعداد زیادی از مردم را به قتل رسانده و خانوادهی خود را در این روند رها کرده است و ابی یک تبعیدی است که همهی دوستانش کشته شدهاند. هر یک از شخصیتها به شدت به دیگری ظلم کرده و زندگیهای بسیاری به خاطر خشم گرفته شده و نه بخاطر دفاع از خود. ما باید از این موضوع متنفر باشیم، اما اینطور نیست زیرا ما انسانیت آنها را میبینیم و همچنان از این شخصیتها مراقبت میکنیم زیرا مدت زیادی را با آنها سپری کردهایم.
لست آو آس ۲ با پیچشهای داستانی، گاهشماری و عمل کردن برخلاف انتظارات بازیکن یک بلاکباستر خاطرهانگیز باقی میماند. چه کسی میتوانست یک دههی پیش پیشبینی کند که ستارهی موردانتظارترین بلاکباستر سال ۲۰۲۰ یک دختر نوجوان باشد؟
از بسیاری جهات، این اثر یکی از وحشیانهترین و نیهیلیستیترین بازیهایی است که تاکنون ساخته شده است. بازی خشن است اما در هر یک از شخصیتهایش نیز نوعی روشنایی مییابد و ماهرانه بیان میکند که چگونه میتوان شرایط مناسبی را برای هر کسی ایجاد کرد. لست آو آس ۲ با ندادن آنچه که ما از آن میخواهیم، باعث میشود که در وهلهی اول با قدرت داستانگوییها دست و پنجه نرم کنیم و اینکه چقدر برای آنها آسان است که درک ما از اینکه چه کسی را دوست داشته باشیم یا از آن متنفر باشیم را شکل دهند. این بازی به طرز ماهرانهای احساسات ما را فریب میدهد تا زشتترین غرایز ما را کاوش کند، فقط برای اینکه نشان دهد ما میتوانیم بهتر از اینها باشیم!
منبع: Gameindustry.biz