کدام فیلم‌های کلاسیک هالیوود با نمایش آزمایشی تغییر کردند؟

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۰ دقیقه
فیلم لالا لند

بسیاری از فیلم‌های کلاسیک اگر ابتدا به منظور بازبینی برای عموم به طور آزمایشی نمایش داده نمی‌شدند، بسیار متفاوت از آنچه امروز هستند می‌شدند. نیکلاس باربر از بی‌بی‌سی در این مقاله پرده از یک فرایند بسیار محرمانه در فیلمسازی هالیوود برمی‌دارد.

ترانه‌ی شاد در بزرگراهی پر ترافیک در «لالا لند» (La La Land). سرِ در حال تجزیه‌ی بیرون‌زده از قایقی غرق‌شده در اقیانوس در «آرواره‌ها» (Jaws). رقص جولیا رابرتز با روپرت اِوِرِت در سکانس پایانی «عروسی بهترین دوستم» (My Best Friend’s Wedding). اسلحه کشیدن آن آرچر بر گلن کلوز در پایان «جذابیت مرگبار» (Fatal Attraction). همه‌ی این صحنه‌ها بخش‌های بسیار دوست‌داشتنیِ فیلم‌هایی بسیار محبوب هستند، و همه‌ یک وجه اشتراک دیگر هم دارند: اینها به لطف مخاطبان وارد این فیلم‌ها شدند. کارگردانان این فیلم‌ها این سکانس‌ها را در تدوین‌های اولیه‌شان قرار نداده بودند، اما پس از آنکه تماشاگران در نمایش‌های آزمایشی نظرشان را اعلام کردند، یک سری صحنه‌های جدید فیلم‌برداری شدند یا صحنه‌های قدیمی از اتاق تدوین نجات پیدا کردند.

درباره‌ی «لالا لند» سکانس بزرگراه فیلمبرداری شده و بعد در تدوین از فیلم بیرون آورده شده بود، اما برای اینکه تماشاگران در همان ابتدای فیلم متوجه شوند با فیلمی موزیکال مواجهند، دوباره به فیلم اضافه شد. (موزیکال رمانتیک «لالا لند» به کارگردانی دیمین شزل بر داستان آشنایی و رابطه‌ی یک پیانیست جز با بازی رایان گاسلینگ و بازیگری در آرزوی ستارگی با بازی اما استون تمرکز دارد که به تدریج در مسیر پیشرفت از هم فاصله می‌گیرند.)

درباره‌ی «عروسی بهترین دوستم» تماشاگران احساس کردند که شخصیت رابرتز در تدوین اولیه آن‌قدر بی‌رحم بوده است که نمی‌توان دوست پسر بالقوه‌ای برایش در نظر گرفت، بنابراین در پایان فیلم دوست دگرباشش با بازی روپرت اورت به او به خاطر ازدواج محبوبش با زنی دیگر دلداری داد. (در این فیلم کمدی رمانتیک زنی به نام جولیان با بازی جولیا رابرتز به عروسی دوستش مایکل با بازی درموت مالرونی با زن دیگری به نام کیمبرلی با بازی کامرون دیاز دعوت می‌شود، اما جولیان که از بهم زدن رابطه‌ی عاطفی با مایکل پشیمان است، به محل عروسی می‌رود و تمام تلاشش را برای بهم زدن این عروسی می‌کند.)

فیلم جذابیت مرگبار

«جذابیت مرگبار» در ابتدا قرار بود با خودکشی شخصیت گلن کلوز به پایان برسد، اما تماشاگران دوست داشتند او به دست همسر انتقام‌جوی معشوق سابقش مجازات شود.

البته تمام بازبینی‌هایی که بعد از نمایش آزمایشی روی فیلم‌ها انجام می‌شود، به این اندازه قابل توجه نیست، اما اکثر فیلم‌های جریان اصلی به نوعی در این فرایند دستخوش تغییراتی شده‌اند. حالا بعضی اسرار این فرایند در کتابی به نام «مخاطب‌شناسی» (Audience-ology)، خاطرات جدیدی از کوین گوتز، مؤسس و مدیر عامل یکی از شرکت‌های پیشرو پژوهش و تحلیل داده در صنعت فیلمسازی به نام Screen Engine/ASI، در حال افشا شدن است. در گفت‌وگویی که بی‌بی‌سی از طریق تماس ویدیویی با گوتز از خانه‌اش در لس‌آنجلس داشته است، او می‌گوید: «چند کارگردان هستند که فیلم را به طور آزمایشی به نمایش نمی‌گذارند، اما اینها نادرند. سال گذشته، صد و سی فیلم استودیویی بود که اکران گسترده‌ای داشتند. و من می‌توانم بگویم که نود درصدشان یک نمایش آزمایشی را پشت سر گذاشته‌اند، گاهی اوقات چندین بار. یک فیلم متوسط ​​سه نمایش آزمایشی خواهد داشت و بعضی‌هاشان ده یا پانزده بار.»

ادگار رایت، کارگردان فیلم محصول ۲۰۲۱ «دیشب در سوهو» (Last Night in Soho)، هیچ ابایی از آزمایش فیلم‌هایش ندارد. او در این رابطه به بی‌بی‌سی می‌گوید: «این کار می‌تواند در سطوح مختلفی مفید واقع شود. خوب است که امتحانی حس و حال تماشاچی را مشاهده کنی، ببینی آیا چیزی در فیلم درست جواب داده یا نه، چیزی در فیلم مبهم است یا نه، آیا طول فیلم مردم را عصبی می‌کند یا نه. و این موقعیتی است که دیگر هرگز تکرار نخواهد شد، بنابراین آن اولین مواجهه‌ با مردم، خوب یا بد، همیشه به یاد ماندنی است. من اولین نمایش آزمایشی «شان می‌میرد» (Shaun of the Dead) را خوب به خاطر دارم که مشخص بود بخشی از جمعیت، علی رغم عنوان فیلم، نمی‌دانستند با یک فیلم زامبی مواجهند یا هیچ تصوری نداشتند که قرار است چه اتفاقی در فیلم بیفتد. خب این غافلگیری آنها خیلی هیجان‌انگیز بود.»

طبیعتاً این فرایند چیزی نیست که زیاد به گوش ما برسد. کارگردانی که فیلمش را تبلیغ می‌کند ممکن است از بازیگران، بدلکاران، طراحان تولید و آهنگسازان تعریف کند، اما معمولاً چیزی درباره‌ی نمایش آزمایشی و اولین بینندگان فیلمش نمی‌گوید. همان‌طور که گوتز در کتاب «مخاطب‌شناسی» می‌گوید، نمایشی آزمایشی در یک مجموعه‌ پردیس سینمایی اطراف شهر همچنان «یکی از مخفیانه‌ترین مکان‌ها در هالیوود است؛ جایی که کارگردانان مشهور به گریه می‌افتند و بازیگران چند میلیونی بسیار عصبانی می‌شوند.» البته طبعاً او به اسم خاصی اشاره نمی‌کند.

فرایند نمایش آزمایشی چگونه آغاز شد؟

فیلم هفت شانس

باستر کیتون در سکانس معروف فرار از دست عروس‌های مشتاق به ازدواج با او در «هفت شانس» که در ابتدا برای مخاطبان آزمایشی جالب نبود.

نمایش‌های آزمایشی هرچند محرمانه قدمت تقریباً به قدمت خود سینماست. گوتز از هارولد لوید به عنوان پیشگام این رسم یاد می‌کند و به شواهدی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد لوید حدود سال‌های ۱۹۱۹ یا ۱۹۲۰، زمانی که احساس کرد کمدی‌های صامت تک‌حلقه‌ای‌اش خوب نیستند، آنها را در سالن‌های نمایش امتحان کرد. هنرمند هم‌عصر او، باستر کیتون هم همین کار را کرد. در نقطه‌ی اوج فیلم کمدی محصول ۱۹۲۵ کیتون، «هفت شانس» (Seven Chances)، قهرمان دیوانه در حومه‌ی شهر می‌دود و ده‌ها زن خشمگین با لباس عروس تعقیبش می‌کنند. تماشاگران از تعقیب و گریز خوششان نیامد، اما وقتی کیتون در حین دویدن چند تخته‌سنگ بزرگ را از دامنه‌ی تپه از جا کند و رها کرد و بعد مجبور شد خودش از تخته‌سنگ‌های در حال سقوط فرار کند، به وجد آمدند. این سکانس اکشن به یکی از مشهورترین سکانس‌های حرفه‌ای کیتون تبدیل شد.

کمدی رمانتیک صامت «هفت شانس» به کارگردانی باستر کیتون داستان جیمی شانون (با بازی کیتون) شریک یک شرکت کارگزاری به ‌نام میکن و شانون را روایت می‌کند که در آستانه‌ی ورشکستگی مالی قرار دارد. یک وکیل (که از او دوری می‌کنند، و به اشتباه اعتقاد داشتند که او می‌خواهد بر مشکلات آنها بیفزاید) سرانجام موفق می‌شود جیمی را از وصیتنامه‌ی پدربزرگش مطلع کند. طبق این وصیتنامه، جیمی اگر تا ساعت هفت عصر روز تولدش ازدواج کند، هفت میلیون دلار ارث می‌برد. برحسب اتفاق روز تولد بیست و هفت سالگی او، همان روز است.

حالا یک قرن گذشته و اصول اولیه‌ی نمایش آزمایشی تغییری نکرده است. مردم را به سینما دعوت می‌کنند، از قبل به آنها نمی‌گویند قرار است چه فیلمی را ببینند و بعد برگه‌هایی را پر می‌کنند تا احساسات خود را راجع به فیلم ثبت کنند. سؤالات کلیدی در فرم استاندارد نمایش آزمایشی دو سؤال اول است که هر دو دارای پنج پاسخ ممکن هستند. سؤال اول این است که «به طور کلی واکنش شما به فیلم چه بود؟» با پاسخ هایی از «عالی» تا «ضعیف». سؤال دوم این است که «آیا تماشای این فیلم را به دوستان خود توصیه می‌کنید؟» با پاسخ‌هایی از «بله، قطعاً» تا «نه، قطعاً نه». اگر تیک کافی در هر یک از باکس‌های مذکور وجود نداشته باشد، فیلم به دردسر می‌افتد.

گوتز با تجربه‌ی شرکت در هفت هزار نمایش آزمایشی فیلم، یکی از پژوهشگرانی است که این فرایند را اصلاح کرده است. حالا تماشاگران، به جای دعوت شدن از توی خیابان، با توجه به جمعیت آماری‌شان از قبل انتخاب می‌شوند. پرسشنامه‌ها طولانی‌تر شده‌اند، بحث‌های گروه‌ کانونی بعد از نمایش فیلم مفصل‌تر شده‌اند، و چند نمایش‌ برای بررسی جنبه‌های مختلف یک فیلم برگزار می‌شود. گوتز می‌گوید: «شما نمی‌توانید همه‌چیز را با یک بار امتحان درست کنید. اولین نمایش ممکن است نشان دهد که چگونه فیلم را، اگر طولانی باشد، کوتاه کنیم. نمایش بعدی ممکن است به این دلیل باشد که پایان در مجموع راضی‌کننده نیست، یا شخصیت‌ها دوست‌داشتنی نیستند. کمدین‌ها و کارگردان‌های کمدی خاصی وجود دارند که چندین نمایش را انجام می‌دهند تا ببینند چه چیزی روی مخاطبان جواب می‌دهد. جاد آپاتو و ساشا بارون کوهن عاشق بازی با ریتم جوک‌ها هستند.»

پرنسس‌های دیزنی‌

«دیو و دلبر» که یکی از بالاترین امتیازات در نمایش آزمایشی را کسب کرده است، در زمان نمایش اولیه فقط پنج درصد انیمیشن آن ساخته شده بود، و بقیه صرفاً یک سری طرح‌های سیاه و سفید بود.

بعضی آزمایش‌ها اوایل تولید یک فیلم انجام می‌شوند؛ با این توجیه که اصلاً چرا باید میلیون‌ها دلار برای جلوه‌های بصری صحنه‌ای که کار نمی‌کند، هزینه شود. گوتز می‌گوید: «من به خاطر دارم که «مرد نامرئی» (The Invisible Man) بدون شخصیت مرد نامرئی به طور آزمایشی نمایش داده شد. یا «ظهور سیاره‌ی میمون‌ها» (Rise of The Planet of the Apes) زمانی به نمایش آزمایشی گذاشته شد که میمون فقط اندی سرکیس بود. یا «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) یکی از بالاترین امتیازات را در بین هر فیلمی که تا به حال آزمایش کرده بودیم، کسب کرد و در آن زمان فقط پنج درصد انیمیشن آن ساخته شده بود، و بقیه‌‌ی نسخه‌ی آماده‌شده برای نمایش آزمایشی صرفاً یک سری طرح‌ سیاه و سفید بود. داستان و موسیقی البته از قبل آماده بود، و اگر داستان خوبی داشته باشی، دیگر نور علی نور است.»

اما بیشتر فیلم‌ها زمانی به طور آزمایشی به نمایش گذاشته می‌شوند که روی کاغذ تقریباً تمام شده باشند. اگر تهیه‌کنندگان خوش‌شانس باشند، تنها چیزی که نیاز است یک یا دو تغییر است. وقتی تماشاگران آزمایشی یک درام بیسبال‌محور محصول دهه‌ی ۱۹۸۰ را دیدند، عنوان اولیه‌اش «جو پابرهنه» (Shoeless Joe) را، که در واقع نام رمانی است که فیلم بر اساس آن ساخته شده است، دوست نداشتند اما عنوان جدید یعنی «سرزمین رؤیاها» (Field of Dreams) توفیر ایجاد کرد. بعضی اصلاحات چندان آسان اتفاق نمی‌افتند. وقتی گوتز در حال آزمایش فیلم محصول ۲۰۱۱ تارسم سینگ «فناناپذیران» (Immortals)، فیلم حماسی شمشیر و صندل (زیرژانری از حماسه‌های تاریخی یا کتاب مقدس ایتالیایی است که بیشتر در دوره‌ی یونان-روم یا قرون وسطایی اتفاق می‌افتد) با بازی هنری کاویل و میکی رورک بود، تا جایی پیش رفت که فیلم را قبل از پایان مسابقه متوقف کرد و از تماشاگران پرسید که آنها چگونه آن را به پایان می‌رسانند.

در نسخه‌ی اولیه‌ی کمدی سیاهِ ترسناک و موزیکال «فروشگاه کوچک وحشت» (Little Shop of Horrors) ساخته‌ی فرانک اوز، مثل موزیکال صحنه‌ای که فیلم بر اساس آن ساخته شده است، در پایان فیلم گیاهی انسان‌خوار از فضا قهرمان مرد (با بازی ریک مورانیس) و قهرمان زن (با بازی الن گرین) را می‌خورد و دنیا را در اختیار می‌گیرد. مخاطبان آزمایشی به قدری مجذوب خط داستانی عاشقانه‌ی فیلم شده بودند که وقتی به چنین پایان مشمئزکننده‌ای رسید، وحشت‌زده شدند. اوز بعدها به هالیوود ریپورتر گفت: «همه بعد از هر قطعه‌ی آوازی کف می‌زدند. به معنای واقعی کلمه فیلم را دوستش داشتند! و بعد وقتی ریک و الن مردند، خشک‌شان زد. و من این را حس کردم. وحشتناک بود.» به همین خاطر پایان بیست و سه دقیقه‌ای اولیه‌ای که برای قصه در نظر گرفته شده بود، از فیلم بریده و با پایانی خوش جایگزین شد.

آیا نمایش آزمایشی برای سینما مفید است؟

انگ لی

انگ لی، کارگردان برجسته‌ی آثار تحسین‌شده‌ای همچون «ببر غران، اژدهای پنهان» و «کوهستان بروکبک» از جمله فیلمسازانی است که با فرایند نمایش آزمایشی مخالف است.

بسیاری نگاه تردیدآمیزی به نمایش‌های آزمایشی دارند. اینها نمایش آزمایشی را وسیله‌ای برای اولویت دادن به بازار در برابر هنر، و تحریک هوی و هوس‌های جمعیت آدامس‌جوندگان در برابر بلندپروازی‌ها هنری یک نویسنده می‌دانند. رایت در این باره می‌گوید: «بعضی فیلمسازان یا رابطه‌ای پیچیده با فرایند نمایش آزمایشی دارند، یا به شدت از آن متنفرند».

گوتز در «مخاطب‌شناسی» به آنگ لی اشاره می‌کند که به او می‌گفت: «پیکاسو هرگز نقاشی‌هایش را به محک در برابر مخاطبان نگذاشت.» اما گوتز این‌گونه استدلال می‌کند که اگر خلق هر یک از نقاشی‌های پیکاسو سال‌ها طول می‌کشید و ده‌ها میلیون دلار هزینه داشت، شاید او آنها را آزمایش می‌کرد. گوتز می‌گوید: «شنیده‌ام که مردم می‌گویند استودیو دستور کار محرمانه دارد، و این درست است، اما دستور کار این است که آنها می‌خواهند فیلم دهان به دهان خوب پخش شود و ماندگاری واقعی داشته باشد. به این شکل از آن درآمدزایی می‌کنند.» علاوه بر این، گوتز به خرد جمعی اعتقاد راسخ دارد. او می‌گوید: «اگر کسی در بزرگراه برای شما بوق بزند، عوضی است. اما اگر سه یا چهار نفر بوق بزنند، شما عوضی هستید. درباره‌ی فیلم‌ها هم همین‌طور است. اگر سی یا چهل نفر به شما بگویند که چیزی کار نمی‌کند، باید به آن گوش کنید و به خودتان بگویید که شاید من آنچه را می‌خواهم انتقال بدهم نمی‌توانم درست منتقل کنم. تمام حرف من این است که نمایش آزمایشی نگاه فیلمساز را از بین نمی‌برد، به تحقق بخشیدن آن نگاه کمک می‌کند.»

چه آنگ لی موافق باشد یا نباشد، این روند باقی می‌ماند. اخیراً، شرکت گوتز یک سیستم نمایش از راه دور را راه انداخته است که خودش به آن می‌گوید «زوم بر استروئیدها». سیستمی است که به صدها نفر اجازه می‌دهد همزمان یک فیلم را در خانه‌هایشان تماشا کنند، و کارگردان و تهیه‌کنندگان چهره‌شان را بررسی می‌کنند تا ببینند می‌خندند، گریه می‌کنند یا چرت می‌زنند. گوتز می‌گوید: «حالا که مدت زمان نمایش یک فیلم [زمانی که فیلم‌ها روی پرده در حال اکران هستند] تا رسیدن آن به مراکز فروش تا این اندازه کوتاه است، خطر از همیشه بیشتر است. چرا باید خطر پخش چیزی را بدون آزمایش کردنش به جان خرید؟»

منبع: bbc



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X