۱۰ شخصیت بیرحم مجموعهی «بازیهای گرسنگی»
مجموعه «بازیهای گرسنگی» (The Hunger Games) در یک جامعهی پادآرمانشهری کاملاً باورپذیر اتفاق میافتد که در آن ساکنان کاپیتول به صورت رایگان از کار کردن و منابع ساکنان سایر ۱۲ منطقه کشور زندگی میگذرانند. این جامعه و شخصیت بیرحم که رهبری پانم را برعهده دارد، فستیوال سالانهی بازیهای گرسنگی را هم برگزار میکند، مسابقهای تلویزیونی که در آن ۲۴ کودک از ۱۲ منطقه را مجبور میکنند به عنوان خراج در این بازیها شرکت کنند و یکدیگر را بکشند، تا زمانی که تنها یک نفر پیروز از میدان بیرون بیاید.
در سرتاسر چهار فیلم سهگانهی اصلی «بازیهای گرسنگی» از نمایش هیچ خشونتی پرهیز نمیشود. چندین و چند انسان بیگناه به بدترین شکل ممکن قبل از رسیدن این جامعه به صلح میمیرند. شخصیت و افراد پشت تراژدیهای بازیهای گرسنگی به طرز وحشتناکی بیرحم هستند و نکتهی ناراحتکننده این است که این افراد شخصیتی کاملاً واقعگرا و قابل درک دارند.
البته همانطور که در فیلم جدید «بازیهای گرسنگی»، «تصنیف پرندگان آوازهخوان و مارها» (The Ballad of Songbirds & Snakes) نشان داده شد، زندگی در چنین جامعهای که گروه کوچکی از افراد مدام درحال سوءاستفاده از اکثریت است، باعث شده تا همین انسانهای بیرحم هم وقایع وحشتناکی را در گذشته تجربه کنند. اما این تجربیات خشونت و بیرحمی حال حاضر این افراد را توجیه نخواهد کرد.
۱۰. یوهانا میسون
از آنجایی که یوهانا از گروه حرفهایهای مسابقات بود، برای زنده ماندن در مسابقات از هیچ خشونتی دریغ نکرد. یوهانا برنده هفتاد و یکمین دورهی مسابقات بازیهای گرسنگی بود و با کشتن وحشیانه بسیاری از خراجهای آن دوره توانست زنده بماند. استراتژی او این بود که تظاهر کند ضعیف است تا رقیبانش از سمت او احساس خطر نکنند. همین استراتژی هم او را در میان باهوشترین شخصیتهای سهگانه بازیهای گرسنگی قرار میدهد .
روش یوهانا ثابت میکند که او باهوش و البته بیرحم است، بنابراین خوب است که او متحد شورش بود. یوهانا یکی از معدود افرادی بود که بدون توجه به اینکه ممکن است اسنو تمام اعضای خانوادهاش را بکشد، در برابر او ایستاد. این شخصیت میتواند حتی با کلماتش هم بیرحمانه رفتار کند و اغلب به نام صداقت، حرفهایی آزاردهنده بزند.
۹. افی ترینکت
با وجود این که افی ترینکت یکی از محبوبترین شخصیتهای «بازیهای گرسنگی» است، به طور ناخواسته یکی از اعضای بیرحم کنگره هم هست. او به عنوان شروری که لحظات قهرمانانهای هم در فیلم دارد، واقعاً به کتنیس اهمیت میدهد و بهترینها را برای او آرزو میکند. با این حال، لبخند و سرخوشی شحصیت افی در سراسر مراسم درو قبل از بازیهای گرسنگی، نمیتواند صفتی جز بیرحم برای او به ارمغان داشته باشد.
اما بیرحم بودن افی ناشی از نادانی اوست. تا قبل از «بازیهای گرسنگی: زاغ مقلد» (The Hunger Games: Mockingjay)، آخرین کتاب سهگانه اصلی، واضح است که افی میزان آسیب و رنجی که به خراجها و در کل نواحی تحمیل میشود را درک نکرده است. با وجود این که او سعی میکند با خراجها مهربان باشد اما جشن گرفتن او برای یک رویداد مرگبار کاملاً شیطانی است.
۸. کاتو
شکی نیست که کاتو هم یکی از قربانیان کاپیتول است و برای تبدیل شدن به یک هیولا آموزش دیده است. با این حال، نفرتی که در تمام زندگی او نهفته بود، او را به شخصیت کاملاً بیرحم در «بازیهای گرسنگی» تبدیل کرد. به نظر می رسید کاتو که به عنوان خراج منطقه دو در هفتاد و چهارمین دوره بازیهای گرسنگی شرکت کرد، از کشتن مردم لذت میبرد و شکار رقیبانش برای او یک نوع ورزش یا سرگرمی است.
کاتو یکی از حرفهایها بود، افرادی که تمام زندگی خود را برای شرکت در بازیهای گرسنگی آموزش دیدهاند و در نهایت داوطلب میشوند تا به عنوان خراج منطقه خود عضوی از این بازیها باشند. بر خلاف دیگر خراجها، کاتو از شرکت در این بازیها لذت میبرد. او عاشق ترساندن دیگر خراجها و کشتن وحشیانه آنها بود. درست است که او قربانی بود، اما در عین حال شخصیت بیرحم و شروری هم بود.
۷. خانم ملارک
مجموعه «بازیهای گرسنگی» این حقیقت را نشان میدهد که ظلم میتواند از راههای مختلفی رخ دهد. خانم ملارک، مادر پیتا، مادری بیرحم بود. او پسرش را برای اشتباهاتی کوچک مانند سوزاندن نان، کتک میزد. با این حال، پیتا بازهم نانها را میسوزاند تا آن را به کتنیس که چند روز بود چیزی نخورده بود، بدهد.
خانم ملارک نه تنها یک مادر وحشتناک بود، بلکه یک شخصیت بیرحم در مجموعهی «بازیها گرسنگی» نیز بود. این واقعیت که او به گرسنگی دیگران در شهرش اهمیت نمیداد نشان میدهد که چقدر بیرحم بود. همه افراد ظالم قاتل نیستند. در مورد خانم ملارک، بیتفاوتی و خشونت او همچنان او را به یکی از وحشتناکترین شخصیتهای «بازیهای گرسنگی» تبدیل میکند.
۶. پلوتارک هونزبی
پلوتارک هونزبی بخشی از شورش در منطقه ۱۳ بود و به عنوان رئیس بازیساز به ساختمان کنگره نفوذ کرد. او کسی است که ایده ایجاد یک دوره بازی گرسنگی از ستارههای دورههای قبل را مطرح کرد و همچنین مکانی را که آن دوره از بازیهای گرسنگی در آن برگزار شد را بسیار خطرناکتر از بازیهای قبلی طراحی کرد.
اگرچه واضح است که پلوتارک این کار را برای جلب اعتماد اسنو و تلاش برای نجات جان کتنیس انجام داده است، اما هنوز هم این کارها بیرحمانه است. بسیاری از افراد بیگناه از جمله وایرس و مگز در همین دوره جان خود را از دست دادند، اما هونزبی هرگز از این بابت پشیمان نشد. شکی نیست که این شخصیت یک قهرمان است، اما اقداماتش برای توطئه علیه کاپیتول کاملاً ماکیاولیستی بود.
۵. سنکا کرین
سنکا کرین در فیلمهای «بازیهای گرسنگی» نقش بازیساز اصلی را بر عهده داشت. او به وضوح از کار خود لذت میبرد و کار را برای خراجها بسیار سخت میکرد. به عنوان مثال، او با کمک دستیاران خود چندین سلاح کشنده را طراحی و در بازیها از آنها استفاده کرد، مانند جهش گرگ که در نهایت منجر به کشتن کاتو میشود.
سنکا در هیچ نقطهای از اقدامات وحشتناک و بیرحمانه خود هیچ دلسوزی یا پشیمانی نشان نمیدهد. در واقع، او حتی زمانش را برای توجه کردن به ارائهی خراجها نمیگذارد و وقتی کتنیس مهارتهای تیراندازی خود را نشان میدهد آشکارا نادیده میگیرد. بی تفاوتی و نقش او در طراحی بازیها او را به یک شخصیت بیرحم «بازیهای گرسنگی» تبدیل میکند.
۴. سزار فلیکرمن
مجری جذاب بازیهای گرسنگی، سزار فلیکرمن، مسئول تمام مصاحبهها با خراجها است. او آگاهانه سؤالاتی میپرسد که عموم مردم کاپیتول را هیجانزده کند، حتی اگر این سوالات برای قربانیان ناراحتکننده و آسیبرسان باشند. او حتی زمانی که پیتا به وضوح تحت شکنجه بود هم با پیتا او مصاحبه کرد.
در تمام این مدت، سزار نگرش شاد و پر زرق و برقی از خود نشان میداد، انگار نه انگار که در حال مصاحبه با افرادی است که قرار است به زودی بمیرند. نحوه اجرای این نمایش سزار را به یک شخصیت بیرحم در «بازیهای گرسنگی» تبدیل میکند. حتی اگر او مستقیماً هم کسی را نکشته باشد باز هم قربانیان را به وسیلهای برای لذت تماشاگران تبدیل کرده است.
۳. رومولوس ترید
رومولوس ترید به عنوان مامور برقراری صلح جدید منطقه ۱۲ در «بازیهای گرسنگی: اشتعال» (The Hunger Games: Catching Fire) انتخاب شد. برخلاف دیگر ماموران برقراری صلح که فقط وظیفهای که برعهده آنهاست را انجام میدهند، به نظر میرسد رومولوس از صدمه زدن و کشتن مردم مناطق لذت میبرند، به همین دلیل هم هست که اسنو این شخصیت را به منطقهی ۱۲، محل زندگی کتنیس میفرستد.
رومولوس ترید، بیرحم و خشن است و اثبات این حقیقت اقدامات او در مدت کمی است که در داستان حضور دارد، از جمله شلاق زدن گیل و تا دم مرگ بردن پیتا و کتنیس. برخلاف دیگر شخصیتهای بیرحم این مجموعه، رومولوس از کشتن مردم چیزی به دست نمیآورد و همین امر او را به بیرحم و وحشیترین شخصیت در «بازیهای گرسنگی» تبدیل میکند.
۲. رئیسجمهور اسنو
رئیسجمهور اسنو بهعنوان یکی از آنتاگونیستهای اصلی «بازیهای گرسنگی» و یکی از بیرحمترین تبهکاران تاریخ است. او میخواهد از موقعیت خود در کاپیتول محافظت کند و در این راه از هیچ اقدامی حتی کشتن مردم فروگزار نمیکند. او دائماً رقبای خود را مسموم میکند، از برندگان مسابقات برده میسازد و سیستمهای وحشتناکی برای حفظ سلسله مراتب اجتماعی پانم به وجود میآورد.
تعداد افرادی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به لطف رئیس جمهور اسنو و اقداماتش جان خود را از دست دادهاند قابل شمارش نیست. نحوه دروغ گفتن، شکنجه و استفاده او از مردم فوقالعاده غیرانسانی و وحشتناک است. او حتی متحدانش را فقط برای نشان دادن قدرتش میکشد، که ثابت میکند به هیچکس جز خودش وفادار نیست. فیلم «تصنیف پرندگان آوازخوان و مارها» نشان میدهد که چگونه پرزیدنت اسنو به چنین مرد بیرحمی تبدیل شد.
۱. مادام کوین
مادام کوین قرار بود نقطهی مقابل رئیسجمهور اسنو باشد، اما خیلی زود مشخص شد که حتی از او هم ظالمتر است. همه میدانستند که رئیس جمهور اسنو شخصیتی ظالم و غیرقابل اعتماد است اما مادام کوین باعث شد مردم فکر کنند که رهبری خوب و دلسوز است. کوین وانمود کرد که بهترینها را برای همهی مردم میخواهد در حالی که حتی به منطقه ۱۳ که بر آن حکومت میکرد هم در نهایت خیانت کرد.
مادام کوین بیرحمانه به دنبال قدرت بود و آماده کشتن هر کسی در راه بدست آوردن آن بود که او را به بزرگترین شرور «بازیهای گرسنگی» تبدیل میکرد. او در نهایت حتی پریم را به همراه چندین فرد بیگناه (از جمله کودکان) در کاپیتول کشت. اگر کتنیس او را نمیکشت، بدون شک مادام کوین تاریخی خونینتر از دورهی اسنو در پانم آغاز میکرد.
منبع: CBR