نقدهای فیلم هر چه سختتر زمینمیخورند؛ وسترنی متفاوت و جسورانه
فیلم سینمایی «هر چه سختتر زمینمیخورند» (The Harder They Fall) که تحت عنوان «هرچه قویتر، سختتر زمینمیخوری» هم شناخته میشود وسترنی است که پس از یک دوره اکران محدود در سینماها از روز چهارشنبه ۱۲ آبانماه از شبکه نتفلیکس در اختیار مخاطبان قرار گرفت.
کارگردان فیلم جیمز ساموئل یک هنرمند سیاهپوست آمریکایی است و با این فیلم اولین اثر بلند داستانیاش را جلوی دوربین برده است. هر چه سختتر زمینمیخورند یکی از معدود آثار وسترنی است که همه بازیگران اصلیاش سیاهپوستاند.
دربارهی این اثر گرچه با یک فیلم داستانی طرفیم اما شخصیتها براساس اسامی و شخصیتهای گاوچرانها، کلانترها و قانونشکنان در آمریکای قرن ۱۹ میلادی پردازش شدهاند. دیدگاه منتقدان نسبت به فیلم در مجموع مثبت بوده و این اثر سینمایی بابت بازیگران، سبکپردازی و سطح کیفی کلیاش جالب توجه قرار گرفته است.
روایت داستان فیلم بر محور انتقام شکل گرفته است. وقتی نات لاو یاغی (با بازی جاناتان میجرز) درمییابد که دشمنش روفوس باک (با بازی ادریس آلبا) در حال آزادی از زندان است، گروه خود را جمع میکند تا روفوس را تعقیب کنند و از او انتقام بگیرند. کسانی که او را در این مسیر همراهی میکنند معشوق سابقش مری (با بازی زازی بیتز) و دو مردیاند که از نظر اهمیت در تشکیلاتش دست راست و چپ او به حساب میآیند.
در وبسایت متاکریتیک ۳۸ نقد درباره فیلم جمعآوریشده که با ترکیب ۲۷ نقد مثبت، ۹ نقد میانه و ۲ نقد منفی نمره ۶۸ را برای هر چه سختتر زمینمیخورند رقم زدهاند. همچنین بررسی وبسایت راتن تومیتوز حاکی از گردآوری ۱۴۵ نقد است که ۸۶ درصد آنها فیلم را مثبت ارزیابی کرده و نسبت به آن رضایت نشان دادهاند.
در ادامه متن تعدادی از این نقدها را بیشتر بررسی میکنیم.
ورایتی – پیتر دبروج
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
کارگردان فیلم که پیش از این یک نوازنده موسیقی بوده در این حماسه سبکپردازیشده انتقامجویانه گروه بازیگران فوقالعادهای را برای ایفای نقش تعدادی از بدنامترین (و در عین حال کمتر به تصویر کشیده شدهترین) یاغیهای غرب وحشی گردآورده است.
شاید درون تلاشهای هالیوود برای تنوعبخشی نژادی و جنسیتی نوعی کنایه بیرحمانه وجود داشته باشد؛ برای حدود یک قرن، این صنعت جهان را مکانی تحت سلطه مردان سفیدپوست قدرتمند توصیف کرده است. فیلمها عموما زنان و رنگینپوستان را به نقشهای کماهمیت یا مکمل تنزل دادهاند در حالی که گروههای جنسیتی، نژادی و حتی افراد با معلولیت را یا از این چرخه حذف کرده یا آنها را موجوداتی شرور توصیف میکردند.
در نتیجه چندین و چند نسل تحت تأثیر این بازنماییهای نادرست و غیرمتعادل از گذشته رشد یافتهاند. ماجرا بهحدی شدت داشته که حالا اگر بعضی نقشها به بازیگران سیاهپوست سپرده شود و آنها نقشهایی مهم را برعهده داشته باشند برای مخاطبان ماجرا باورناپذیر به نظر میرسد؛ مثلا فیلمی درباره غرب وحشی.
همانطور که حماسه انتقامجویانه زیبای جیمز ساموئل از همان آغاز اصرار دارد نشان دهد، «این افراد وجود داشتهاند.» متنی که ابتدای فیلم در قالب حروف سفید درون صفحهای سیاه نقش میبندد گویی کسی آنها را با گلولههای شاتگان شلیک کرده است. این اثر سینمایی که جشنواره فیلم BFI لندن را پرسروصدا آغاز کرد یک وسترن فانتزی پر از شخصیتهای خیالی نیست بلکه فیلم پرستارهای است که از گاوچرانهای واقعی در تاریخ از جمله نات لاو، استیجکوچ مری و چروکی بیل تشکیل شده.
اسکریندیلی – وندی آید
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
نئووسترن جیمز ساموئل اثری بزرگ، مهیج، جسورانه و اصیل است که میتواند بسیاری از جنبههای ژانر وسترن را به تصویر بکشد اما با توجه به انرژی طغیانگرایانهای که او به فیلم تزریق کرده اگر نگوییم اثری بسیار تروتازه ساخته، باید بپذیریم که باعث شده با فیلمی بهشدت سرگرمکننده طرف شویم.
هدف فیلم هر چه سختتر زمین میخورند نوعی چارچوببندی مجدد غرب وحشی قدیم است برای تأکید بر این واقعیت که بسیاری از مهاجران اولیه سیاهپوست بودند و در آن دوران روزگار بسیار هیجانانگیری را از سر گذراندند.
فیلم شروع به کار پراعتمادبهنفس ساموئل است؛ هنرمندی که بهعنوان ترانهسرا، خواننده و تهیهکننده بریتانیایی شناخته میشود. او در جهان موسیقیاییاش توسط جی زی (که یکی از تهیهکنندگان این فیلم هم بوده) و باز لورمن بهعنوان مشاور اجرایی موسیقی «گتسبی بزرگ» به فعالیت پرداخته. او یکی از طرفداران قدیمی ژانر وسترن است و سال ۲۰۱۳ با کارگردانی یک فیلم ۵۱ دقیقهای به نام «آنها به وقت سحر میمیرند» (They Die By Dawn) در این حوزه به تجربیات اولیهاش دست یافت.
هالیوود ریپورتر – لزلی فلپرین
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
فیلم پیش از اکران رسمی خود بهعنوان اثر افتتاحیه جشنواره BFI لندن (پخش همزمان در سینماهای بریتانیا) به قدر کافی توجه مطبوعات را برانگیخت تا مقالاتی دربارهی شخصیتهای تاریخی واقعی به تصویرکشیدهشده در آن منتشر کنند و همچنین نوشتههای مفصلتری هم دربارهی تاریخچه وسترنهای سیاه در اختیار علاقهمندان قرار گیرد. اما خود فیلم بهخوبی نشان میدهد که ساموئل و همکاران فیلمنامهنویسش بهخوبی با سنتهای سینمایی وسترن آشنا بودهاند، بویژه وقتی بحث فیلمبرداری از صحنههایی چون درگیریهای مسلحانه، سرقت از بانک و سرقت از قطار پیش میآید.
اغلب شخصیتهای اصلی فیلم همچون روفوس باک، نات لاو، ترودی اسمیت، مری فیلدز، چروکی بیل و باس ریوز شخصیتهای تاریخی زنده و واقعی بودهاند اما در قرن نوزدهم طی دورههای زمانی مختلف زندگی کردهاند و به احتمال زیاد هم هرگز یکدیگر را ملاقات نکردهاند یا همانطور که جمله آغازین فیلم میگوید «در حالی که وقایع این داستان خیالیاند اما این افراد وجود داشتهاند.»
گاردین – پیتر بردشاو
امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰
هر نما، هر صحنه و هر مواجهه فیلم به طرز عجیبی مملو از تشنج و خشونت است و قطعا ساموئل این آشفتگی عجیب و غریب را با لذتی مخوف و پر از انرژی وارد فیلم کرده است. با این وجود احساس کلی من این است که بازدهی نهایی اثر تا حدودی روندی رو به کاهش دارد و افشاگری بزرگ و نهایی فیلم هم در پایان کمی احمقانه است و به نوعی در چشمانداز گذشته این نکته را هم افشا میکند که ما بهعنوان مخاطب، واقعا به اندازه کافی درباره پسزمینه شخصیت روفوس باک اطلاعاتی که باید را کسب نکردهایم. اما به هرحال ساموئل را باید یک هفتتیرکش دارای سبک ویژه خود در نظر گرفت.
مثل همیشه عالی و مفید بسیار ممنونم
لطفا
ادامه بدید 🙏🏻