بدترین تغییرات مجموعه فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳ دقیقه
تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان

در سال ۱۹۶۹، رمان پرفروش ماریو پوزو، «پدرخوانده»، دنیای ادبیات را به طوفان کشید و دیدگاه عمومی نسبت به جرایم سازمان‌یافته را برای همیشه تغییر داد. اندکی پس از انتشار کتاب، حق اقتباس سینمایی آن توسط شرکت پارامونت خریداری گردید و پس از ساخت، بلافاصله به یکی از بزرگترین فیلم‌های تمام دوران تبدیل شد که ژانر کلاسیک گانگستری را برای نسل جدید احیا کرد. «پدرخوانده» (The Godfather) به عنوان شاهکار فرانسیس فورد کاپولا شناخته شده است و دنباله‌ی آن، «پدرخوانده: قسمت دوم» (The Godfather: Part II)، یکی از بهترین دنباله‌های سینمایی تاریخ است. هم کتاب و هم فیلم‌ها پدیده‌هایی استثنایی هستند و در حالی که سخت است همه چیز را از رمان به فیلم اقتباس کرد، برخی چیزها باید به اصل وفادار بمانند و بعضی از تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان برای مخاطبان سوال برانگیز بوده است.

وقتی صحبت از اقتباس از یک رمان برای پرده‌ی نقره‌ای می‌شود، برخی پدیده‌ها اجتناب‌ناپذیر و کاملاً موجه هستند، اما جزئیات کوچکی مانند بارداری آپولونیا و داستان غیرقابل گفتن درباره‌ی لوکا براسی که در کتاب به آن‌ها اشاره شده است، باید در نسخه‌ی نهایی فیلم هم قرار می‌گرفتند. این‌ها فقط جزئیات نیستند و نبود آن‌ها در نسخه‌ی سینمایی «پدرخوانده» قابل لمس است. «پدرخوانده» داستان دون ویتو کورلئونه، رئیس یک خانواده مافیایی را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرد امپراتوری خود را به پسر کوچکش، مایکل، واگذار کند. این تصمیم او ناخواسته زندگی عزیزانش را در خطر جدی قرار می‌دهد.

۱۰. کارملا کورلئونه

کارملا کورلئونه
یکی از تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان در شخصیت کارملا کورلئونه مشهود است. کارملا کورلئونه (مورگانا کینگ) در فیلم‌ها نقش حمایتی دارد، اما کتاب جزئیات و عمق بیشتری به شخصیت او به عنوان یک مادر و همچنین همسر یک مرد قدرتمند و یکی از بزرگترین رئیس‌های مافیای فیلم، ویتو کورلئونه، می‌دهد. در «پدرخوانده: قسمت دوم»، مخاطبان درباره‌ی وفاداری واقعی بین کارملا و ویتو کورلئونه می‌آموزند که با حرکات کوچک نشان داده می‌شود؛ به ویژه زمانی که ویتو برای همسرش یک گلابی می‌آورد. واضح است که ویتو و کارملا یک ازدواج محکم و عاشقانه دارند، اما در فیلم اول، یک صحنه‌ی حذف شده و خاص وجود دارد که می‌توانست بیش از پیش مخاطبان را با شخصیت کینگ آشنا کند.

در کتاب، سانی کورلئونه موظف است به مادرش بگوید که پدرش در خیابان تیر خورده. در حالی که بیشتر افراد بعد از شنیدن این خبر واکنشی اشک‌آلود و شوکه‌کننده دارند، کارملا آرام است و به آرامی می‌پرسد آیا شوهرش مرده است. تبادل این اطلاعات دردناک بین مادر و پسر در یک صحنه‌ی حذف شده از فیلم اول قرار داشت و حیف است که این صحنه باید حذف می‌شد. این صحنه‌ی کوتاه می‌توانست ابعادی جدید به کارملا به عنوان رئیس خانواده‌ی کورلئونه اضافه کند و همچنین ثابت کند که او بیش از آن چه به نظر می‌رسد، برای داستان مهم است.

۹. داستان ممنوعه درباره‌ی لوکا براسی

تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان
در ابتدای «پدرخوانده»، کی آدامز (دایان کیتون) از مایکل (آل پاچینو) درباره‌ی لوکا براسی (لنی مونتانا) که تنها در گوشه‌ای نشسته و در حال تمرین چیزی است که می‌خواهد به دون بگوید، می‌پرسد. مایکل درباره‌ی این مرد بزرگ و همچنین داستانی درباره‌ی چگونگی کمک او به جانی فونتین برای خروج از یک قرارداد به کی می‌گوید. داستان فیلم، براسی را در نوری خشونت‌آمیز و وفادارانه به مخاطب معرفی می‌کند، اما در رمان پوزو، یک داستان وجود دارد که همه، از جمله ویتو و تام هاگن، از گفتن آن به مایکل خودداری می‌کنند که نشان می‌دهد براسی چقدر سرد و بی‌رحم بوده است؛ این یکی از تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان است.

در رمان، زمانی که مایکل در سیسیل پنهان شده است، با یک زن پیر به نام فیلومنا که پدرش و براسی را می‌شناسد، ملاقات می‌کند. مایکل از او می‌خواهد داستان ممنوعه را بگوید و به زودی از پرسیدن پشیمان می‌شود. زمانی که فیلومنا در شهر نیویورک زندگی می‌کرد، به عنوان یک ماما در یک محله‌ی ایتالیایی کار می‌کرد. یک شب، براسی مقابل درب خانه‌ی او ظاهر شد و از او خواست به زنی که در حال زایمان بود کمک کند. او متوجه شد که زن جوان نامزد براسی است که از او باردار است. پس از تولد نوزاد، براسی کار غیرقابل تصوری انجام می‌دهد و فیلومنا را با اسلحه مجبور می‌کند نوزاد را در کوره بیندازد. فیلومنا در حالی که جانش در خطر است و ترسیده، مطابق دستور داده شده عمل می‌کند. اندکی بعد، براسی نامزدش را هم می‌کشد. در حالی که این جزئیات وحشتناک است، اما اگر در فیلم‌ها به آن اشاره می‌شد نه تنها بینش بیشتری نسبت به براسی برای مخاطبان فراهم می‌کرد، بلکه به شهرت ترسناک و خشونت‌آمیز شخصیت او نیز می‌افزود.

۸. تجدید دیدار مایکل کورلئونه و کی آدامز

مایکل و کی
پس از چندین سال دور از خانه بودن و به قتل رسیدن همسر اولش، مایکل به طور ناگهانی کی را پیدا می‌کند و سعی می‌کند رابطه‌شان را دوباره برقرار کند، به امید این که او با مایکل ازدواج کند. بازدید ناگهانی مایکل این تصور را ایجاد می‌کند که او فقط به دنبال یک همسر است و مهم نیست که آن همسر چه کسی باشد؛ او فقط یک مادر برای فرزندانش می‌خواهد. اگرچه هیچ شکی نیست که او هنوز به کی احساس دارد، اما بازگشت او به زندگی کی پس از سال‌ها، فقط به این دلیل است که او هنوز در دسترس است و از ازدواج قبلی مایکل بی‌خبر. این یکی از آن تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان است که می‌توانست در فیلم‌ها اعمال نشود.

پوزو این موضوع را در کتاب بهتر شرح می‌دهد، زیرا این کی است که به دنبال مایکل می‌گردد و او واقعاً از دیدن مایکل شگفت‌زده می‌شود. در یکی از تماس‌های تلفنی‌اش با کارملا، کی می‌فهمد که مایکل شش ماه گذشته را در خانه بوده و سپس کارملا او را به خانه دعوت می‌کند. در حالی که دو زن در حال نشستن بر سر میز هستند، مایکل به خانه می‌رسد و از حضور کی شگفت‌زده می‌شود. این دو نفر بلافاصله از جایی که ترک کرده بودند، ادامه می‌دهند. مایکل اعتراف می‌کند که به او خبر نداده است زیرا فکر می‌کرده که کی کسی دیگر را پیدا کرده یا پس از تمام ماجرای سولووتزو و مک‌کلوسکی دیگر به او علاقه‌ای نخواهد داشت. نسخه‌ی کتاب با نگاه واقع‌گرایانه‌ترش قابل قبول‌تر است و نگاهی مثبت‌تر و ملاحظه‌کارانه‌تر بر مایکل در مورد کی نسبت به نسخه‌ی فیلم می‌اندازد.

۷. جک وولتز و ستاره‌ی جوان

تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان
وقتی تام هاگن (رابرت دووال) به ویتو کورلئونه (مارلون براندو) اطلاع می‌دهد که جک وولتز (جان مارلی) از دادن نقش فیلم به جانی فونتین (آل مارتینو) خودداری می‌کند، او پاسخی وحشتناک می‌فرستد که به سرعت نظر تهیه‌کننده را تغییر می‌دهد. برخی ممکن است احساس کنند که سر اسب در تخت کمی بیش از حد بود، اما چیزهای بیشتری در مورد وولتز و شخصیت او وجود دارد که انتخاب ویتو را کاملاً قابل درک می‌کند. در یک صحنه‌ی حذف شده، قبل از اینکه هاگن برود، او یک زن جوان را در بالای پله‌های خانه وولتز می‌بیند که آشفته و گیج است. او به سرعت توسط زن ناشناس به اتاقی هدایت می‌شود. در رمان پوزو، هاگن یک دختر جوان را می‌بیند که با مادرش از خانه‌ی وولتز بیرون می‌آیند. واضح است که وولتز روابط نامناسبی با این دختر زیر سن قانونی داشته است که فقط به نفرت مطلق ویتو از تهیه‌کننده اضافه می‌کند. این جزئیات کوچک اما حیاتی باید در فیلم گنجانده می‌شد زیرا می‌توانست نور بیشتری بر طبیعت واقعی و منحط وولتز بیافکند و همچنین دلیل انتخاب ویتو برای مجازات او با اسب ارزشمندش را نشان می‌دهد.

۶. بارداری آپولونیا

آپولونیا
مایکل در حالی که در سیسیل پنهان شده است، با یک دختر محلی به نام آپولونیا (سیمونتا استفانلی) که بسیار زیبا و همسری ایده‌آل است، آشنا می‌شود. اندکی پس از ملاقات، مایکل به سبک سیسیلی آپولونیا را خواستگاری می‌کند و دو نفر در یک مراسم کوچک ازدواج می‌کنند. این زوج از بودن با هم خوشحال هستند و زندگی خود را شروع می‌کنند، اما متأسفانه، خوشبختی آن‌ها زمانی که آپولونیا به طور تصادفی در یک بمب‌گذاری خودرو که برای شوهرش در نظر گرفته شده بود، کشته می‌شود، قطع می‌شود.

در کتاب، مشخص می‌شود که آپولونیا قبل از مرگش باردار است، اما در فیلم‌ها این نکته به وضوح ذکر نشده است و این یکی از تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان است. شاید این جزئیات برای مخاطبان در آن زمان بیش از حد تراژیک بود، اما هر دلیلی که برای حذف آن وجود داشت، این صحنه‌ها هم‌چنان به تحول مایکل اضافه می‌کرد. از دست دادن کسی در چنین پیچ و تابی از سرنوشت یک چیز است، اما از دست دادن فرزند نازاده‌تان نیز تأثیر ویرانگری بر هر کسی خواهد داشت، بنابراین جالب است که چرا این جزئیات در فیلم گنجانده نشده‌اند، زیرا آن‌ها می‌توانستند یک لایه‌ی دیگر به قوس شخصیت مایکل اضافه کنند.

۵. سانتینو کورلئونه و اولین جنگ

تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان
سانتینو سانی کورلئونه (جیمز کان) بزرگترین پسر کورلئونه با یک رگه‌ی خشونت‌آمیز و شهرتی برای از دست دادن سریع خونسردی‌اش است. برای کسانی که کتاب را نخوانده‌اند باید بگوییم که سانی بسیار بیشتر از آن چه که به او اعتبار داده می‌شود، در جنگ تجربه دارد و در حالی که لحظات مکرری از عصبانیت دارد، قادر است در زمان‌های بحرانی خونسردی خود را حفظ کند و با تدبیر باشد. پس از این که سانی در صحنه‌ی حذف شده به مادرش درباره‌ی پدرش می‌گوید، به آرامی به اتاق مطالعه‌ی پدرش می‌رود، یک کتاب سیاه از یک گاوصندوق دیواری بیرون می‌آورد و با دقت شروع به شماره‌گیری می‌کند. اعمال او این تصور را ایجاد می‌کنند که او قبلاً این کار را انجام داده است.

در کتاب، مشخص می‌شود که ویتو در طول اولین جنگ بین پنج خانواده زخمی شده است، و این اتفاق سانی را مجبور کرده که برای مدتی به عنوان رئیس موقت خانواده عمل کند. در حالی که او مردان با تجربه‌ای در کنار خود داشت، سانی موفق بود و ارزش خود را به عنوان جانشین پدرش ثابت کرد. بیشتر مردم فرض می‌کنند که سانی به دلیل این که بزرگترین پسر است، انتخاب شده، اما با توجه به تلاش‌های چشمگیر او در اولین جنگ، او واقعاً جایگاه خود را برای تبدیل شدن به رئیس بعدی خانواده به دست آورده است. سانی بسیار پیچیده‌تر از آن چه که فیلم نشان می‌دهد است و در حالی که قابل درک است که کاپولا و پوزو نمی‌توانستند همه چیز را شامل کنند، عجیب است که چرا حداقل بخشی از تاریخچه‌ی سانی را اضافه نکردند. این یکی از تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان است که می‌توانست وجود نداشته باشد.

۴. پیشینه‌ی آل نری

ال نری
آل نری (ریچارد برایت) به راحتی یکی از شخصیت‌های قدرنادیده‌ی سه‌گانه‌ی سینمایی «پدرخوانده» است. فیلم‌ها هیچ چیزی درباره لوکا براسی مایکل ذکر نمی‌کنند؛ کسی که معمولاً در سایه‌ها ایستاده و مشاهده می‌کند و گوش می‌دهد و این همان چیزی است که او را به یک دارایی حیاتی تبدیل می‌کند. در حالی که مخاطبان می‌دانند که نری یک مجری است که چندین نفر را کشته، اما آن‌ها هرگز او را در مبارزه‌ی فیزیکی نمی‌بینند. در یک صحنه‌ی حذف شده از «پدرخوانده: قسمت دوم»، نری به یک کازینو پرجمعیت می‌رود و بدون تردید، صاحب آن را تا زمانی که با شرایط او موافقت کند، به شدت کتک می‌زند. با وجود رفتار آرام و محاسبه‌شده‌اش، نری به خاطر خشم شدید و قدرت فیزیکی‌اش شناخته شده است.

در کتاب، نری قبلاً یک افسر پلیس بود و به همین دلیل است که در پایان «پدرخوانده» او را در یونیفرم پلیس می‌بینیم. نری وقتی در حال انجام وظیفه بود به گزارشی از یک زن و دختر ۱۲ ساله‌اش که در یک آپارتمان کشته شده بودند، پاسخ می‌دهد. مجرم برای نری به خوبی شناخته شده است و پس از برخورد با او در چندین مورد، این حادثه آخرین اتفاقی است که او را در مقابل مجرم قرار می‌دهد. نری مرد را با چراغ قوه‌اش تا حد مرگ کتک می‌زند و به قتل غیرعمد متهم می‌شود. وقتی ویتو کورلئونه از طریق پیتر کلمنزا از سرگذشت نری مطلع می‌شود، پیشنهاد کمک می‌دهد. در نهایت، مایکل پیشنهاد می‌دهد که برای نری در نوادا شغلی پیدا کند و پرونده‌ی او را پاک کند، اما با توجه به همه‌ی کارهایی که او و پدرش برای نری انجام داده‌اند، نری تصمیم می‌گیرد که به طور خاص برای مایکل کار کند. حتی اگر نری به عنوان یک معما در نظر گرفته شده باشد، پیشینه‌ی او دلیل وفاداری بی‌چون و چرای او به مایکل و خانواده‌ی کورلئونه را نشان می‌دهد. این یکی از تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان است که اگر در فیلم‌ها قرار می‌گرفت می‌توانست باعث آگاهی بیشتر مخاطبان شود.

۳. کشتن مردان دون چیچی توسط ویتو کورلئونه

تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان
در فیلم «پدرخوانده: قسمت دوم»، ویتو کورلئونه (رابرت دنیرو) و خانواده‌اش به سیسیل سفر می‌کنند؛ جایی که او و چند مرد دیگر به دیدار دون فرانچسکو چیچیو (جوزپه سیلاتو) می‌روند. چیچیو مسئول قتل خانواده‌ی ویتو است. چیچیو پیر ویتو را نمی‌شناسد و قبل از این که بتواند هویت واقعی ویتو را پردازش کند، بی‌رحمانه کشته می‌شود و ویتو و مردانش از خانه‌ی او فرار می‌کنند. تعجب‌آور نیست که ویتو به دنبال چیچیو می‌رود، اما در یک صحنه‌ی حذف شده از فیلم نشان داده می‌شود که ویتو پیش از کشتن چیچو به سراغ کسان دیگری هم رفته است.

ویتو چندین نفر از مردان چیچیو را که یا در قتل خانواده‌اش دست داشته‌اند یا به عنوان پسر آخر خانواده‌ی کورلئونه به دنبال او می‌گشته‌اند تا او را بکشند، پیدا می‌کند. او اولین هدف خود را در یک بعدازظهر گرم و مرطوب در حال خواب پیدا می‌کند و به طرز بی‌رحمانه‌ای او را می‌کشد. قربانی دوم در قایقش که به تنهایی روی آب شناور است، پیدا می‌شود و پس از تأیید هویت مرد، ویتو او را با یک پارو تا حد مرگ می‌زند. این یکی از تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان است که هرگز نباید به وقوع می‌پیوست. ویتو مردی نیست که به راحتی به خشونت متوسل شود و دیدن او که چیچیو را می‌کشد و برای کشتن مردانش تلاش می‌کند، نشان می‌دهد که وقتی او خشونت را انتخاب می‌کند، بی‌رحمانه می‌تواند به آن وفادار بماند.

۲. جنکو آبانداندو

جنکو
مخاطبان اولین بار جنکو آبانداندو (فرانک سیورو) را در «پدرخوانده: قسمت دوم» ملاقات می‌کنند؛ زمانی که او و ویتو جوانانی هستند که تازه وارد دنیای بزرگسالان شده‌اند. جدا از دنباله و اشاره‌ی کوتاه سانی به این که او مشاور سابق پدرش بوده است، اطلاعات زیادی درباره‌ی دست راست ویتو وجود ندارد. اگرچه کتاب جزئیات بیشتری ارائه می‌دهد، اما یک صحنه‌ی حذف شده از فیلم اول وجود دارد که ویتو و خانواده‌اش پس از عروسی کانی به دیدار آبانداندو که در بیمارستان در حال مرگ از سرطان است می‌روند . این لحظه غم‌انگیز و کوتاه است، اما عنصری از همدلی به ویتو می‌افزاید.

وقتی ویتو کنار تخت آبانداندو خم می‌شود، او از ویتو می‌خواهد که به او کمک کند تا از مرگ فرار کند و اعتراف می‌کند که از مرگ می‌ترسد. ویتو به او می‌گوید که نمی‌تواند چنین کاری کند، اما در عوض سعی می‌کند دوستش را با کلمات آرامش‌بخش تسلی دهد و تا پایان در کنار او بماند. ویتو که یکی از بزرگترین رئیس‌های مافیا است، معمولاً از نشان دادن احساسات خویش خودداری می‌کند، اما در مواقع خاص، او بی‌احساس نیست و حتی جنبه‌ی همدلانه‌ی خود را نشان می‌دهد و این همان چیزی است که او را به یک دوست دوست‌داشتنی و قابل اعتماد تبدیل می‌کند. ناامیدکننده است که این صحنه‌ی خاص باید حذف می‌شد. این صحنه نه تنها اطلاعات بیشتری درباره‌ی آبانداندو ارائه می‌دهد، بلکه نگاهی نادر به جنبه‌ی نرم‌تر ویتو می‌اندازد و همچنین وفاداری بی‌نهایت او به دوستانش را به نمایش می‌گذارد.

۱. پیدا کردن فابریتزیو توسط مایکل کورلئونه

تغییرات فیلم‌های «پدرخوانده» نسبت به رمان
اندکی پس از ازدواج مایکل با آپولونیا در سیسیل، یکی از محافظانش، فابریتزیو (آنجلو اینفانتی)، که به طور مخفیانه بمبی در ماشین مایکل قرار می‌دهد، به او خیانت می‌کند، اما متأسفانه، آپولونیا ماشین را روشن می‌کند و بلافاصله کشته می‌شود. فیلم‌ها هیچ اطلاعات بیشتری درباره‌ی خیانت فابریتزیو یا سرنوشت او ارائه نمی‌دهند، اما یک صحنه‌ی حذف شده از «پدرخوانده: قسمت دوم»، قطعات گمشده‌ی پازل را تکمیل می‌کند. صحنه‌ی حذف شده نشان می‌دهد که مایکل هرگز جستجوی فابریتزیو را متوقف نکرده است و پس از سال‌ها جستجو، نری موفق می‌شود او را در نیویورک پیدا کند که پیتزا فروشی خود را اداره می‌کند.

در ازای کمک فابریتزیو در قتل مایکل، خانواده‌ی بارزینی پیشنهاد حمایت از او برای شهروندی آمریکا را دادند درست همان‌طور که فابریتزیو در فیلم اول به وضوح می‌گوید که می‌خواهد به ایالات متحده برود. فابریتزیو پیتزا فروشی‌اش را می‌بندد و پس از قفل کردن درب، وارد ماشینش می‌شود؛ ماشینی که ناگهان منفجر می‌گردد. نسخه‌ی دیگری هم وجود دارد که در آن مایکل خودش با فابریتزیو روبرو می‌شود و او را می‌کشد. در کتاب، مایکل مردی را می‌فرستد تا او را اعدام کند. سخت است که بفهمیم چرا هیچ‌یک از این سناریوها به دنباله‌ی سینمایی «پدرخوانده» راه نیافتند. این روایت‌ها نه تنها عشق بی‌پایان مایکل به آپولونیا را نشان می‌دهند، بلکه با عمل انتقام پدرش نیز همخوانی دارند و شباهت دیگری بین پدر و پسر اضافه می‌کنند.

منبع: collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما