باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده»
فیلمهای «پدرخوانده» (The Godfather) و «پدرخوانده – قسمت دوم» (The Godfather – Part II) از بزرگترین فیلمهای گانگستری ساخته شده در تمام دوران هستند و شخصیتهای آنها یکی از اصلیترین دلایل ماندگاری این مجموعهی سینمایی؛ شخصیتهایی که با سطح هوششان میتوانند باعث شگفتی مخاطبان شوند. در طول سهگانه، بسیاری از مهرههای شطرنج در حال حرکت هستند و آن چه تماشای این سهگانهی ماندگار فرانسیس فورد کوپولا را تبدیل به تجربهای فراموشنشدنی مینماید، تماشای استراتژیهایی است که توسط شخصیتهای مختلف پیاده میشوند؛ استراتژیهایی که توسط باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» مورد استفاده قرار میگیرند، مانند تلاش برای ترور ویتو کورلئونه (مارلون براندو)، ترور موفقیتآمیز سانی (جیمز کان)، قرار دادن اسلحه در حمام رستوران برای مایکل (آل پاچینو) یا هر استراتژی داستانی دیگری که در طول سهگانه به کار میرود.
این اقتباس سینمایی از رمان پرفروش ماریو پوزو نمیتوانست بدون فیلمنامه و بازیگری شگفتانگیز جدی گرفته شود و بیشک فیلمی که جدی گرفته نشود نخواهد توانست برخی از شخصیتها را باهوشتر از دیگران نشان دهند. اگرچه ممکن است مخاطب همانند برخی از شخصیتهای دیگر از اعمال شخصیتهای باهوش شگفتزده شود، با این حال توضیحات داده شده باید منطقی باشند وگرنه کار آسانی نیست که کسی را باهوشتر از بیشتر افراد دیگر نشان داد.
بعضی از فیلمها تلاش میکنند تا شخصیت اصلی خود را با به واسطهی احمقتر جلوه دادن سایر شخصیتها باهوشتر جلوه دهند، اما این ویژگی در رابطه با سهگانهی «پدرخوانده» صادق نیست. اگرچه باید پذیرفت که سهگانهی مافیایی «پدرخوانده» خیلی هم به دنیای مافیایی نزدیک نیست، با این حال نمیتوان تاثیر این مجموعهی سینمایی بر تاریخ سینما و این ژانر را نادیده گرفت. باهوشترین شخصیتهای «پدرخوانده» بیشتر از سایرین ما را تحت تأثیر قرار میدهند، اما فرآیند رتبهبندی آنها بر اساس میزان شگفتزده کردن دیگر شخصیتهای باهوش، میزان درستی مشاهداتشان و میزان موفقیتشان در نقشههایشان صورت گرفته است.
سهگانهی «پدرخوانده» داستان یک خانوادهی ایتالیایی-آمریکایی را روایت میکند که یکی از پنج خانوادهی تبهکار قدرتمند در شهر نیویورک هستند. رئیس این خانواده دون ویتو کورلئونه (مارلون براندو) است. در فیلم نخست این خانواده با یک گروه تبهکار دیگر درگیر میشود و نتیجهی این درگیریها تلاش برای به قتل رساندن دون ویتو است. مایکل (آل پاچینو) فرزند کوچک خانوادهی کورلئونه که یک سرباز پر افتخار است و هرگز قرار نبوده وارد شغل خانوادگی شود، بعد از در معرض خطر قرار گرفتن پدر به بازی کشیده میشود و دیگر هرگز نمیتواند از ورطهی ترسناک زیست مجرمانه بگریزد.
در انتهای قسمت نخست سهگانهی «پدرخوانده» مایکل به شکل رسمی جایگزین پدر میشود و تمام دشمنانش را نابود میکند. قسمت دوم «پدخوانده» روایتگر تلاشهای مایکل در جهت قانونی کردن کسب و کار خانوادگی است و همزمان با این داستان مخاطب با جوانیهای دون ویتو کورلئونه (رابرت دنیرو) هم آشنا میشود. در قسمت سوم و نهایی این سه گانه که خیلی هم مورد قبول منتقدان و مخاطبان قرار نگرفت، داستان مایکل روایت میشود که دیگر سنی از او گذشته است و میخواهد از این کسب و کار کنار بکشد، اما نمیتواند به سادگی گذشتهی خود را به دست فراموشی بسپارد.
وبسایت اینترنتی متاکریتیک به قسمت اول مجموعهی سینمایی «پدرخوانده» امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ و مجلهی اینترنتی راتن تومیتوز امتیاز ۹۷ از ۱۰۰ را داده است. قسمت دوم و سوم این سهگانهی سینمایی که یعضی از باهوشترین شخصیتهای تاریخ سینما را در خودش جای داده است توانستند به ترتیب امتیاز ۹۰ و ۶۰ از ۱۰۰ از مجلهی متاکریتیک و ۹۶ و ۶۶ از ۱۰۰ از مجلهی راتن تومیتوز دریافت کنند. مجلهی اینترنتی بانک فیلم یا IMDb هم به سه قسمت این سهگانه به ترتیب امتیازهای ۹.۲، ۹ و ۷.۶ از ۱۰ را داده است.
۱۰. کانی کورلئونه
- بازیگر: تالیا شایر
اگرچه کانی عمدتاً یک شخصیت فرعی است، اما زمانی که میخواهد میتواند میزان شگفتانگیزی از هوش را نشان دهد. اولین فیلم در سهگانهی «پدرخوانده» با ازدواج کانی با مردی که بعداً او را مورد آزار و خیانت قرار میدهد آغاز میشود. وقتی مایکل همسر کانی را میکشد، کانی بلافاصله متوجه میشود چه اتفاقی افتاده است؛ او حتی به کی، همسر مایکل، میگوید: «چرا فکر میکنی مایکل کارلو را در خانواده نگه داشت؟ او تمام مدت میدانست که قرار است کارلو را بکشد.» مایکل مجبور بود منتظر بماند تا پدرش بمیرد و کانی نیز به این نکته اشاره میکند.
مایکل هرگز به این نکته اعتراف نکرد، اما کانی با اطمینان کامل از این فرضیه در قسمت دوم هم آن را مطرح میکند. پس از مرگ همسرش، کانی با مردانی ازدواج میکند که فقط از او برای پولش استفاده میکنند و به نظر میرسد این اعمال هوشمندانهترین کار او نیستند. با این حال، او تا پایان دنباله آنقدر خودآگاه است که بالاخره روزی به مایکل میگوید که وارد آن روابط شده است از روی نفرت از او. در قسمت سوم هم کانی به طور قانعکنندهای نقشه میکشد تا وینسنت (اندی گارسیا) را در رتبههای بالاتر خانواده قرار دهد. به نظر میرسد که او از طریق تجربه بیشتر و بیشتر یاد میگیرد.
کانی دختری است در یک خانوادهی مافیایی که در قسمت نخست گویا کسی احترامی برای او قائل نیست، اما او که یکی از باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» است موفق میشود با صبر و حوصله با گذشت سالها خودش را به عضوی مهم از خانوادهی کورلئونه تبدیل کند و زخمهای خود را به دست فراموشی بسپرد. کانی به عنوان یک زن موفق میشود در خانوادهای سنتی دوام بیاورد تا جایی که خانواده برای او احترام قائل شود. صبر و آرامش را باید قدرتهای اصلی کانی دانست، قدرتهایی که او را باهوش جلوه میدهند. شایر برای بازی در قسمت دوم «پدرخوانده» توانست نامزد دریافت اسکار در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن شود.
۹. پیتر کلمنزا
- بازیگران: ریچارد کاستلانو و برونو کربی
برای این نکته که کلمنزا (ریچارد کاستلانو) میتواند پس از رفتن مایکل به نوادا در نیویورک قدرت را به دست بگیرد دلیل محکمی وجود دارد و دلیلش تنها این نیست که کلمنزا ویتو را به دنیای جرائم سازمانیافته وارد کرد. کلمنزا باهوش و قابل اعتماد است، او میتواند راهی برای قرار دادن اسلحه در رستوران پیدا کند و همچنین او توانایی این را دارد که نقشههای دشمنان را پیشبینی و خنثی نماید.
اگرچه قرار دادن اسلحه در رستوران ایدهی مایکل بود، اما او کسی نبود که باید روی جزئیات کار میکرد؛ جزئیاتی مانند گذاشتن اسلحه در حمام. در طول سالها تجربه، کلمنزا بیشتر از فقط چگونگی ترور افراد را میداند. او همچنین میفهمد که ترک میزش یک چالش است، به همین دلیل است که او از مایکل اجازه میخواهد تا به حمام برود. کلمنزا بیشک یکی از باهوشترین شخصیتهای مجموعهی «پدرخوانده» است.
کلمنزا باعث به ثبت رسیدن یکی از ماندگارترین صحنههای تاریخ سینما شد زمانی که در یکی از صحنههای ماندگار قسمت اول این سهگانه بعد از به قتل رساندن یکی از همکارانش به دستیار دیگرش دستور داد که شیرینیهای کانولی را فراموش نکند. آن چه «پدرخوانده» را از همتایانش جدا میکند، شخصیتهای فرعی باهوش و جذابی است که به اندازهی شخصیتهای اصلی آن ماندگار شدهاند و به نظر میرسد تا مدتها هیچ دنیای سینمایی دیگری نخواهد توانست شخصیتهای فرعیای با این همه عمق و ظرافت خلق نماید.
۸. سالواتوره تسسیو
- بازیگران: ایب ویگوتا و جان آپریا
سالواتوره تسسیو (ایب ویگوتا) به اندازهی کلمنزا لحظات بهیادماندنی زیادی ندارد، اما قسمت دوم به وضوح نشان میدهد که او برای کمک به ویتو در رسیدن به قدرت در نیویورک حضور داشته است. همین موضوع نشاندهندهی هوش او است. دون کورلئونه همچنین قصد داشت در پایان فیلم اول خانوادهی خودش را به تسسیو بدهد؛ این نکته به وضوح نشان میدهد که دون هنوز به تواناییها و قدرت ذهنی دوستش اعتماد داشت. البته اوضاع به این شکل پیش نرفت.
در ظاهر به نظر نمیرسد که خیانت تسسیو هوشمندانهترین کار دنیا باشد، اما این نکته از آن جا آشکار شد که ویتو به مایکل مشاورهی مهمی داده بود. بدون مشاورهی پدرش که اساساً از همه باهوشتر است، مایکل احتمالاً نمیدانست که جلسهای که تسسیو با بارزینی ترتیب داده بود یک تله است. تام به مایکل میگوید که فکر میکرد کلمنزا کسی باشد که به خانواده خیانت کند، اما مایکل صراحتاً میگوید که این حرکت هوشمندانهای بود و تسسیو همیشه باهوشتر بوده است. بیشک نمیتوان با فیلمنامهی درخشان پوزو و کوپولا مخالفت کرد.
تسسیو شخصیتی جذاب است که این نویسندگان در قسمتهای بعدی هم نتوانستند او را رها کنند. وقتی در قسمت دوم این مجموعهی سینمایی آنها به سراغ جوانیهای دون ویتو میروند، جوانیهای تسسیو را هم به تصویر میکشانند و مشخص میشود که تسسیو و کلمنزا از همان ابتدا با ویتو همراه بودهاند. تسسیو بیشک یکی از باهوشترین شخصیتهای مجموعه فیلمهای «پدرخوانده» است که اگر به دام باهوشترین شخصیت این مجموعه یعنی دون ویتو نمیافتاد بیشک میتوانست به آن چه سالها برایش تلاش کرده بود برسد.
۷. دون فانوچی
- بازیگر: گاستونه موشین
دون فانوچی (گاستونه موشین) که به عنوان دست سیاه نیز شناخته میشود، در ابتدای قسمت دوم ایتالیای کوچک را در جیب خود دارد. به مخاطب توضیح داده میشود که او یک ایتالیایی است که از ایتالیاییها دزدی میکند زیرا میداند که آنها هیچ حفاظتی ندارند. این یک حرکت سرد و بیرحمانه است، اما قطعاً نتیجهبخش. او همه را مجبور میکند که به او پول بدهند و تسلط او بر جامعه آنقدر زیاد است که مردم به محض دیدن او احترام میگذارند. اصرار او بر این که همه به او اجازه دهند منقارش را خیس کند یکی از بهترین نقلقولهای «پدرخوانده – قسمت دوم» است.
دون فانوچی که یکی از باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» است نیاز به مردی به شجاعت و هوش ویتو کورلئونه دارد تا او را از بین ببرد. نکتهی جالب اینجا است؛ دون فانوچی تشخیص میدهد ویتو مردی است که خودش میتواند از او استفاده کند. وقتی کورلئونهی جوان تمام پولی را که فانوچی خواسته بود به او نمیدهد، فانوچی از اعتماد به نفس و رفتار او تحت تأثیر قرار میگیرد. اگرچه ویتو او را در همان روز میکشد، اما اگر تصمیم میگرفت مسیر کمتر جاهطلبانهای را انتخاب کند احتمالا دون فانوچی شغلی خوب با دستمزد بالا برای او در نظر گرفته بود.
دون فانوچی شخصیتی است پیشرو اما نه الزاما خوب. شخصیتهای باهوش نیازی به خوب بودن ندارند. دون فانوچی را بیشک باید یک ضد قهرمان دانست که سواستفادهگر است، اما بیشک او را باید در اخاذی و باج گرفتن پیشرو دانست. او کسی است که در دورهای تاریخی که هیچکس دیگری جرأت راهاندازی چنین سیستمی را نداشته است دست به انجام چنین کاری زده. دون فانوچی به خصوص از آن جایی که در تقابل مستقیم با ویتو کورلئونه قرار میگیرد یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» است.
۶. ویرجیل سولووزو
- بازیگر: آل لتیری
در طول ملاقاتشان در فیلم اول، دون کورلئونه به ویرجیل سولووزو (آل لتیری) میگوید که با دیدار او موافقت کرده است زیرا به او گفتهاند که سولووزو مردی جدی است که با احترام رفتار میکند. همچنین در آن ملاقات، وقتی که سانی خارج از نوبت خود صحبت میکند سولووزو بلافاصله متوجه میشود که او از معاملهاش حمایت خواهد کرد. او همچنین میتواند ببیند که تام نیز فکر میکند این ایدهی خوبی است. ویتو قدیمی است؛ به همین دلیل است که او بازی مواد مخدر را دوست ندارد و این او را در خانواده متمایز میکند. سولووزو خیلی سریع میفهمد؛ دون را از بین ببرید و بقیه دنبال خواهند کرد.
البته، این از بین بردن به این سادگیها نیست: سانی و لوکا براسی وقتی بفهمند پدرشان ترور شده است، خشمگین خواهند شد. با پیشبینی این موضوع، سولووزو تام را به طور موقت میرباید تا به او بگوید که باید دون جدید را سر عقل بیاورد. سولووزو خیلی سریع میفهمد که لوکا براسی یک جاسوس است و خیلی زود متوجه سردرگمی مایکل در مورد رفتن به نیوجرسی میشود و این کشفیات درخشان و دقیق او را به یکی از باهوشترین شخصیتهای مجموعه فیلمهای «پدرخوانده» تبدیل میکند.
سولووزو ضد قهرمان اصلی قسمت نخست سهگانهی «پدرخوانده» است. او یک مرد جاهطلب است که میخواهد هر طور که شده کار و کاسبی پخش مواد مخدر را در نیویورک راه بیاندازد و برای این مهم نیاز به کمک دون ویتو دارد. او وقتی درمییابد که ویتو به سادگی وارد شدن در عرصهی مواد مخدر را نمیپذیرد، تصمیم میگیرد با زور حرف خود را به کرسی بنشاند و خانوادهی مافیایی کورلئونه را به زانو در بیاورد که البته مایکل در همین هنگام وارد بازی میشود و معادلات او را بر هم میزند.
۵. تام هیگن
- بازیگر: رابرت دووال
برای این که مشاور خانوادهی قدرتمند کورلئونه باشید، به هوش زیادی نیاز دارید. این عنوان متعلق به تام هیگن (رابرت دووال) است که به عنوان پسرخواندهی ویتو کورلئونه کار خود را شروع کرد و سپس وکیل او شد که خود یک افتخار بزرگ است. به عنوان مشاور دون کورلئونه، او صدای عقلانی این تشکیلات است که اغلب در تقابل با سانی قرار دارد. او همه چیز را به دقت بررسی میکند، حتی وقتی مایکل به او میگوید که روزنامهنگاران ممکن است داستان یک پلیس فاسد که کشته شده است را دوست داشته باشند، او به حرفش گوش میدهد.
اگرچه مایکل از آن جایی که تام را مشاور مناسبی برای دورهی جنگ نمیداند او را برای مدتی کنار میگذارد و تام از این نظر بسیار ناراحت و عصبی است، اما او هنوز به اندازهی کافی مفید است که مایکل او را به عنوان مشاور حقوقی در پایان فیلم اول نگه دارد. در فیلم دوم، مایکل وقتی که به کوبا سفر میکند، تام را مسئول همه چیز میکند. به طور کلی، محاسبات تام در دو فیلم اول به قدری اساسی است که وقتی او را در فیلم سوم نمیبینیم همه چیز به نظر عجیب و باورنکردنی میآید.
تام هیگن که یکی از باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» است را میتوان تنها شخصیتی دانست که یک کورلئونه نیست اما به خوبی بر چگونه یک کورلئونهبودن واقف است. تام بیشک مورداعتمادترین شخص برای مایکل است و این اعتماد را قطعا به سادگی به دست نیاورده. تام اگرچه به اندازهی سایر برادرهای ناتنی خود خشن نیست، اما هرگز اسیر احساسات نمیشود و همیشه وفاداری و کار را در اولویت قرار میدهد.
کمبود او در فیلم سوم به عقیدهی بسیاری از منتقدان و مخاطبان اصلیترین دلیل کار نکردن قسمت سوم سهگانهی کوپولا است. دووال برای بازی در نقش تام هیگن توانست نامزد دریافت اسکار و بفتا در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود. حلقهی منتقدان فیلم نیویورک جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در «پدرخوانده» به دووال اهدا کردند. هیأت ملی منتقدان فیلم هم دووال را نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد اعلام کردند.
۴. دون بارزینی
- بازیگر: ریچارد کونته
مردی که ویتو کورلئونه را فریب میدهد؛ دون بارزینی (ریچارد کونته) ابتدا به عنوان یک رئیس مافیا معرفی میشود. این رئیس مافیا آن قدر محتاط است که حتی در عروسی کانی کورلئونه عکس نمیگیرد. یک صحنهی جالب در سکانس مراسم عروسی فیلم اول قرار دارد که نشان میدهد برخی از مردان اینجا سطح خاصی از احترام را میطلبند و عکاسان باید مراقب باشند؛ در این صحنه بارزینی به عکاسی که از او عکس انداخته است اشاره میکند و ماموران او دوربین عکاس را میگیرند و فیلم را از آن خارج میکنند. به تدریج اما مخاطب در ادامهی داستان درک واضحتری از دون بارزینی پیدا میکند.
او از تاتالیا مانند یک عروسک استفاده میکند و دون کورلئونه تنها پس از جلسهی پنج خانواده با توجه به این که بارزینی کم و بیش بر کل جلسه نظارت داشت متوجه میشود که بارزینی جنگ را ترتیب داده است. ویتو حتی میگوید که تاتالیا هرگز نمیتوانست سانتینو را شکست دهد، در حالی که بارزینی قطعاً میتوانست. همراه با تصاحب تدریجی قلمروهای کلمنزا و تسسیو و حتی صحبت با مو گرین دربارهی خرید او قبل از کورلئونهها، دون بارزینی یکی از استراتژیستهای ترسناک در این مجموعه است.
دون بارزینی که یکی از باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» است کسی بود که تمام حرکات مایکل را پیش از این که او پدرخوانده شود در سر پرورانده و حتی بسیاری از آنها را تا مرحلهی اجرا پیش برده بود، فقط حضور ذهن درخشانی به نام دون ویتو کورلئونه است که اجازه نمیدهد نقشههای مهندسیشدهی بارزینی به سرانجام برسند و البته که مایکل با بیرحمی مثالزدنی و خشم غیرقابل کنترلاش او را از پا در میآورد.
۳. هایمان راث
- بازیگر: لی استراسبرگ
هایمان راث (لی استراسبرگ) آنتاگونیست اصلی قسمت دوم سهگانهی «پدرخوانده» است که به عنوان یکی از قدیمیترین دوستان خانوادهی کورلئونه و مردی که همیشه برای شرکای خود پول درمیآورد شناخته میشود. او از برادران روزاتو حمایت میکند که در حال فشار به قلمرو پنتانجلی هستند. او همچنین سعی کرد و تقریباً موفق شد مایکل را ترور کند؛ همانطور که بارزینی تقریباً ویتو را کشت. هر شخصیتی برای این که به چنین برنامهی دشواری نزدیک شود، نیاز به فکر و مانور زیادی دارد.
با این حال، تلاش او برای ترور فرانک پنتانجلی بیشتر تأثیرگذار است. از آن جا که او یکی از قاتلان را میفرستد تا به هدف بگوید که آنها توسط مایکل کورلئونه فرستاده شدهاند، پنتانجلی دلیل قانعکنندهای برای شهادت علیه خانوادهی کورلئونه در دادگاه پیدا میکند. این خیانت سازمانیافته واقعاً مایکل را در موقعیت دشواری قرار میدهد و تام حتی میگوید که راث آن را به زیبایی بازی کرد. راث البته نبرد نهایی را نمیبرد، اما یک مبارزهی سخت را به نمایش میگذارد و به ساختن «پدرخوانده – قسمت دوم» به عنوان یکی از بهترین فیلمهای گانگستری تمام دوران با درجهی بزرگسال کمک میکند.
هایمان راث که یکی از باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» است شخصیتی آرام دارد که برای بسیاری از مخاطبان «پدرخوانده» یادآور اخلاقیات دون ویتو است. در واقع در قسمت دوم «پدرخوانده» شاهد رویارویی مایکل با مردی هستیم از نسل پدرش. مردی که شانه به شانهی دون ویتو جنگیده است و حالا به جای همکاری با مایکل تصمیم میگیرد او را از پا در بیاورد. راث به خوبی موفق میشود پشت نقاب پدری دلسوز مخفی شود و تا حد زیادی مایکل را فریب دهد، مایکل اما به خوبی نصیحتهای پدرش را شنیده است و قصد ندارد به سادگی از گردانه خارج شود. استراسبرگ برای نقشآفرینی درخشانش در قسمت دوم «پدرخوانده» نامزد دریافت اسکار در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که در نهایت آن را به رابرت دنیرو برای ایفای نقش دون ویتو کورلئونه باخت.
۲. مایکل کورلئونه
- بازیگر: آل پاچینو
سطح هوش مایکل که یکی از باهوشترین شخصیتهای سهگانهی «پدرخوانده» است بستگی به فیلم دارد. در قسمت اول، نبوغ او بسیار قابل توجه است. او راهی برای کشتن سولووزو و مککلوسکی پیدا میکند، طرحی که در ابتدا هیچکس به آن فکر نمیکند یا حتی دوست ندارد به آن فکر کند. او همچنین سران پنج خانوادهی مافیایی دیگر در نیویورک را میکشد و کنترل خانوادهی کورلئونه را تثبیت میکند. همراه با گسترش به غرب و در نهایت کسب درآمدی که میتواند صد میلیون دلار به واتیکان در قسمت سوم اهدا کند، مایکل به وضوح میداند چگونه قدرت و پول به دست آورد.
اگرچه مشخص نیست که مایکل یا تام ایدهی آوردن برادر فرانک پنتانجلی به دادگاه در قسمت دوم را مطرح کردهاند، اما این یک تلاش موفقیتآمیز در آخرین لحظه برای نجات خانوادهی کورلئونه بود. تصمیم مایکل برای کشتن هایمن راث زمانی که او در حال مرگ است، بیشتر به بیرحمی او اشاره دارد تا هوشش. بسیاری از چیزها میتوانستند اشتباه پیش بروند و تام به درستی با آن مخالفت میکند. زمانی که مایکل سعی میکند خانوادهی کورلئونه را در قسمت سوم قانونی کند و نمیتواند، نمیشود به هوش او خرده گرفت زیرا این پروژه از همان ابتدا محکوم به شکست بوده است.
صحنههای ماندگار «پدرخوانده» بیش از هرکس متعلق به آل پاچینو و شخصیت مایکل کورلئونه است. مایکل قهرمان اصلی این مجموعهی سینمایی به حساب میآید. او کسی است که باری سنگین را با وجود بیعلاقه بودن به آن قبول میکند و پس از قبول کردن به بهترین شکل ممکن آن را به دوش میکشد. مایکل موفق میشود بیش از آن چه پدرش هرگز تصور میکرد قدرت و پول به دست بیاورد. او همچنین تمام دشمنان پدر خود را هم به سزای اعمالشان میرساند. نکتهی مهمی که باید به آن اشاره شود اما روح زندگی است که مایکل به تدریج آن را از دست میدهد. او با پیش رفتن فیلم تبدیل به شخصیتی باهوش اما دلسرد و بیروح میشود.
پاچینو برای درخشش در نقش مایکل کورلئونه در قسمت اول «پدرخوانده» نامزد دریافت اسکار در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و برای درخشش در «پدرخوانده – قسمت دوم» نامزد دریافت اسکار در شتهی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد شد. «پدرخوانده – قسمت دوم» جایزهی بفتا را هم به کارنامهی این بازیگر همهچیز تمام اضافه کرد. او برای هر دو نقشآفرینیاش در قسمت اول و دوم مجموعهی سینمایی «پدرخوانده» نامزد دریافت جوایز گلدن گلوب هم شد، اما نتوانست این جوایز را به دست آورد. هیأت ملی منتقدان فیلم جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد و هیأت ملی بازبینی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای فیلم «پدرخوانده» به آل پاچینو تقدیم کردند.
۱. ویتو کورلئونه
- بازیگران: مارلون براندو، رابرت دنیرو و اورسته بالدینی
در میان دیالوگهای ماندگار «پدرخوانده»، ویتو کورلئونه در جملهای که پوزو آن را بر اساس حرفهای مادر خودش نوشته است میگوید که تمام عمرش سعی کرده است بیاحتیاط نباشد. او امپراتوری کورلئونه را از هیچ بنا کرد و آن را به یکی از قویترین خانوادههای مافیایی در نیویورک تبدیل نمود. رفتارهای مهربانانه و لحن آرام او به این شخصیت جذاب اجازه میدهد تا شهرتی محترم کسب کند. اگرچه ممکن است رد تجارت مواد مخدر از سوی او ناپسند بوده باشد، اما وقفهای که سانی در آن گفت و گو ایجاد میکند است که دون را خشمگین مینماید.
اگرچه بارزینی ادعا میکند که دون در حال لغزش بود، ویتو اما هنوز هم توانست بفهمد که دون بارزینی در تمام مدت پشت تلاش برای ترور او بوده است. او همچنین توانست به مایکل به اندازهی کافی خرد بدهد تا خانوادهی کورلئونه را به سطوح قابل توجهی از قدرت برساند. در یکی از بهترین نقلقولهای «پدرخوانده»، ویتو کسی است که به مایکل در مورد خیانت تسسیو هشدار میدهد. شاید بزرگترین دستاورد او، توانایی او در داشتن قدرت زیاد در حالی که ارتباط عاطفی قوی با خانوادهاش را حفظ میکند، باشد. این نیاز به چیزی بیشتر از قلب دارد.
زمانی که از سرگذشت مایکل و اتفاقاتی که بعد از تبدیل شدن او به «پدرخوانده» برایش پیش میآید آگاه میشویم، میتوانیم بهتر عظمت ویتو را درک کنیم. مایکل در مسیر مدیریت خانواده، تمام اعضای خانوادهاش را از دست داد و تقریبا هیچکس با تمام وجود او را دوست نداشت، این در حالی است که ویتو اگرچه همه چیز را از هیچ ساخت، اما هم چنان با خانوادهی خود وقت میگذراند و میتوانست از نظر آنها شخصیتی محبوب باشد. باهوشترین شخصیت این سهگانه، ویتو کورلئونه است؛ مردی که با هوشمندی هم قلب و روح خود را حفظ کرد و هم توانست یک خانوادهی مافیایی قدرتمند را تاسیس نماید.
از «پدرخوانده» به عنوان فیلمی یاد میشود که کارنامهی هنری مارلون براندو به عنوان یک بازیگر را احیا کرد. تا پیش از ساخته شدن این فیلم، براندو در چندین فیلم شکستخورده نقشآفرینی کرده بود و لقب بازیگری که باعث میشود فیلمها فروش نداشته باشند را به او نسبت داده بودند. بازی در «پدرخوانده» اما همه چیز را بازتعریف کرد. براندو برای بازی در «پدرخوانده» توانست دومین اسکار دوران حرفهای خود را به دست آورد، اگرچه او هم مانند جرج سی اسکات که سال گذشته این جایزه را دریافت نکرده بود، به مراسم نیامد و یک فعال حقوق بومیان آمریکایی را برای دریافت جایزهاش روانهی جشنواره کرد. براندو برای ایفای نقش دون ویتو کورلئونه توانست جایزهی گلدن گلوب را هم به دست آورد. او همچنین نامزد دریافت جایزهی بفتا شد. حلقهی منتقدان فیلم کانزاس هم جایزهی بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را برای فیلم «پدرخوانده» به براندو اهدا کردند.
علاوه بر براندو، رابرت دنیرو هم در قسمت دوم «پدرخوانده» ایفای نقش دون ویتو کورلئونه را بر عهده داشت و او هم توانست برای ایفای نقش جوانیهای دون ویتو جایزهی اسکار را این بار در رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد به دست آورد. او همچنین نامزد دریافت جایزهی بفتا هم شد. به این ترتیب دون ویتو کورلئونه که یکی از باهوشترین شخصیتهای سهگانهی سینمایی «پدرخوانده» است، یکی از محدود شخصیتهای سینمایی میباشد که دو بازیگر مختلف به واسطهی ترسیم کردن پرترهی آن توانستهاند به جایزهی اسکار دست پیدا کنند.
منبع: collider