هوش مصنوعی چه بر سر آیندهی شغلی ما میآورد؟
با پیشرفت فناوری و افزایش ربات و کنترل کارها و فعالیتها از طریق هوش مصنوعی، به تدریج باید شاهد تسریع در انجام کارها و افزایش کیفیت آنها باشیم. اما سلطهی هوش مصنوعی بر دنیا چه تاثیری روی آیندهی شغلی افراد مختلف میگذارد؟
پیشرفت فناوری همیشه برای ما به عنوان کاربر هیجانانگیز و جذاب بوده است چرا که میتوانستیم به آنچه که پیشتر فقط در فیلمهای علمی و تخیلی دیده بودیم، دسترسی داشته باشیم، کارهایمان را با سرعت بیشتری و به شکل راحتتری پیشببریم و بسیاری مزیتهای دیگر که بیان تک تک آنها از حوصلهی متن خارج است. اما پیشرفت فناوری چه معنایی برای بشر دارد؟ آیا همیشه این موضوع خوب تلقی میشود یا نقاط قوت ترسناکی هم دارد که باید به آن توجه شود؟
بسیاری از کاربران که به صورت کارگر مشغول کار هستند، از این بابت که ممکن است روزی پیشرفت فناوری برایشان خطرساز شود ابراز نگرانی میکنند. با افزایش روزافزون فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی آیندهی شغلی افراد مختلف هم در هالهای از ابهام قرار میگیرد چرا که این روزها شرکتها برای تسریع در انجام کارهای مختلف و انجام گرفتن آنها به بهترین شکل ممکن، تلاش میکنند ربات و فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی را جایگزین افراد و به طور کلی نیروهای انسانی کنند.
بسیاری از افراد هم استرس از دست دادن شغل خود را دارند خصوصا افرادی که سالیان سال یک شغل ثابت را بدون هیچ دغدغه و نگرانی انجام میدادهاند و درآمد خوبی هم از آن کسب میکردند. البته هستند کسانی که حتی برای این مسائل نیز آمادهاند. مثلا کسی که خیلی ترسی بابت از دست دادن شغل خود ندارد و میخواهد همیشه چیزهای جدید را امتحان کند، مهارتهای جدید و کاربردی بیاموزد و به طور کلی در زندگی خود منعطف باشد تا بتواند با پیشامدهای گوناگون و گاها ناگوار کنار بیاید، قطعا از بابت فراگیر شدن هوش مصنوعی و حتی کاهش نیروی انسانی حتی اگر خودش هم بخشی از آن نیروها باشد خوشحال خواهد شد یا در بدترین حالت با این موضوع کنار میآید.
در واقع اگر جز آن دسته از افرادی هستید که میتوانند آیندهی نه چندان دور را پیشبینی کنند، قطعا از همین حالا به فکر شغل یا منبع درآمدی خواهید بود که به هوش مصنوعی ارتباط دارد چرا که آینده قطعا از آن این فناوری خواهد بود. در رابطه با آن دستهای از افراد که از فراگیر شدن این فناوری لذت خواهند برد، باید سرمایهگذاران و تحلیلگران ماهر را هم به آنها اضافه کنیم. کسانی که از فرصتهای عالی که زندگی روبرویشان قرار میدهد به بهترین شکل ممکن استفاده میکنند، بهجای اینکه منتظر نابودی آیندهی شغلی خود به واسطهی فراگیر شدن هوش مصنوعی باشند.
کاربران با علم بر این موضوع، انعطافپذیرتر شدهاند
اما بر میگردیم به موضوع اصلی؛ اینکه همهگیر شدن فناوریهای پیشرفته نظیر هوش مصنوعی که امکان انجام فعالیتهای انسانی را دارند چطور میتواند روی آیندهی شغلی تاثیر بگذارد. یا بهتر است اینطور بپرسیم که چه تاثیری روی آیندهی شغلی ما خواهد داشت؟ طبق تحقیقی که شرکت گارتنر انجام داد، ظاهرا افراد مختلف توانستند تا حدودی با این موضوع کنار بیایند و به همین خاطر اندکی انعطافپذیرتر شدهاند.
این یعنی کاربران متوجه شدهاند که هنوز و با علم کنونی، هستند شغلهایی که هوش مصنوعی قادر به انجام آنها نیست یا اینکه به درستی نمیتواند آنها را انجام دهد. بنابراین آنها باید مهارتی را بیاموزند که هوش مصنوعی نمیتواند آن را انجام دهد و این پیشبینی هم باید به گونهای باشد که کاربر بتواند مدتها با آرامش خاطر به انجام این کار بپردازد. یا اینکه چندین مهارت مختلف را بیاموزد که در صورت از دست رفتن یک فرصت، فرصت دیگر را امتحان کند.
از جمله کارهایی که فعلا هوش مصنوعی نمیتواند آنها را به خوبی انجام دهد و حداقل در حال حاضر و با علم کنونی در این زمینهها توانایی به خطر انداختن آیندهی شغلی افراد را ندارد، میتوان به نوآوری، هوش اجتماعی و عاطفی، حس کردن، تفکر محاسباتی، واسازی (نوعی خوانش متن که در آن تلاش بر این است که پیشفرضهای داخل یک متن کشف شود – ویکیپدیا). در این بخشها که سعی میشود تواناییهای انسانی مورد کشف و بررسی قرار بگیرد، قطعا فعلا ماشینها یا هوش مصنوعی حتی در بهترین و پیشرفتهترین حالت خود هم قادر به انجام فعالیت نیستند و اگر هم باشند، این کار را به درستی انجام نمیدهند.
حتی اگر ماشینها هم روزی بتوانند این کار را انجام دهند، انسانها قادر خواهند بود تفاوت بین خود و نمونههای مصنوعی تولید شده توسط ماشین را متوجه شوند و این کار را هم به واسطهی مهارتهای بین فردی و با اعمال تغییراتی در کاربرد این فعالیتها و دانشها انجام میدهند. اما سوالی که پیش میآید این است؛ چه مسئولیتهایی، وظایفی یا فعالیتهایی امکان اتوماتیک شدن را دارند تا کارها سریعتر و بهتر پیش بروند؟
همانطور که میدانید، هوش مصنوعی فقط با هدف بهبود فرایند کارها و کمک به کاربران توسعه داده شده است. البته این ادعایی است که شرکتهای پشت پرده مطرح میکنند و ما هم حتی اگر باور نکنیم، کار خاصی از دستمان بر نمیآید. بنابراین مبنا را میگذاریم بر اعتماد و باور میکنیم هوش مصنوعی فقط برای کمک کردن به مردم طراحی شده است و نه چیز دیگری. بنابراین قرار نیست هوش مصنوعی جایگزین مردم شود یا ترس و دلهره در دل آنها بیندازد و فقط قرار است به آنها در رسیدن به هدفی که دارند کمک کند.
با کمک فناوری، کاربران تواناییها و مهارتهای جدید را یاد میگیرند و با ایجاد پیوندی بین این مهارتها و فناوری جدید، آن را به سطح بالاتری برسانند. این فرایند ما را به اقتصاد دیجیتالی میرساند. جایی که کاربران ایجاد میکنند و نه اینکه چیزی تولید کنند. چرا که هوش مصنوعی قادر است چندین مدل را در مدت زمان کوتاهی ایجاد کند و به همین خاطر کاربران هنوز باید مهارتهای زیادی را بیاموزند و با ادغام این مهارتها با هوش مصنوعی، به نتیجهی دلخواهی برسند. برای مثال در حال حاضر تفکر محاسباتی یا واسازی که بالاتر هم در رابطه با آن توضیح داده بودیم، مهارتهایی هستند که هنوز خیلی از افراد به صورت کامل بر آن تسلط ندارند چرا که برای انجام کارهای خود به این مهارتها نیازی ندارند. البته فعلا، ولی این میتواند زمانی که هوش مصنوعی شروع به پیشرفت میکند و با انسان برای تصاحب شغلشان وارد رقابت میشود مشکلاتی ایجاد کند.
وظایف، مسئولیتها و فعالیتهایی که میتوان آنها را به کمک رباتها و به طور کلی هوش مصنوعی انجام داد را نمیتوان لزوما شمرد یا همهی آنها را نام برد؛ چرا که این کاملا بسته به شرکت یا سازمانی است که برای آن کار میکنید. برای مثال رانندگان تاکسی یا ماشینها شاید طی سالهای آینده، شغل خود را به خاطر ورود ماشینهای خودران از دست بدهند. البته در حال حاضر هم تسلا ماشینهای خودکار خود را رسما راهی بازار کرده است ولی هنوز هم کاربران اعتماد زیادی به این خودروها ندارند و به همین خاطر فعلا بازار کار شرکتهای تولیدکنندهی چنین محصولاتی خیلی پررونق نیست.
بنابراین امکان از دست رفتن شغل رانندگان، حداقل رانندگان درون شهری وجود دارد. اما معلمهای دورهی ابتدایی را تصور کنید؛ کسانی که دائما با بچهها سر و کار دارند و باید علاوه بر آموزش مهارت، به آنها احساسات را آموزش دهند. رباتها فاقد احساسات هستند و برخی از افراد معتقدند این ویژگی هیچوقت به آنها داده نخواهد شد چون این مربوط به فطرت انسان است و هیچ رباتی نمیتواند آن را داشته باشد. اگر هم داشته باشد، لزوما ترکیبی از حسهای از پیش نوشته شده است که انسان به صورت برنامهریزی شده به آن میدهد و ربات هیچ اختیاری در ابراز احساست ندارد. از طرفی مهارتهایی وجود دارند که باید برای فراگیری آن، نوآوری و هوش اجتماعی و احساسی به خرج داد. در غیر این صورت به خوبی فراگرفته نمیشوند.
بنابراین به نظر میرسد پیشرفت فناوری بسته به نوع فعالیتی که انجام میدهیم میتواند زندگی آیندهی ما را تحت تاثیر قرار دارد و آیندهی شغلی ما را بهتر کند یا به ورطهی نابودی بکشاند. بنابراین به نظر میرسد انسان همیشه انسان میماند و قادر است کارهای مختلف را انجام دهد. بنابراین پرسشی که پیش میآید این است؛ چگونه هوش مصنوعی میتواند در آینده، همزیستی با انسانها را یاد بگیرد؟ نه اینکه بپرسیم چگونه مردم میتوانند با رباتها در آینده تعامل داشته باشند یا اینکه چگونه میتوانیم تواناییهای مختلف و منحصر بفرد مردم و هوش مصنوعی را با یکدیگر ادغام کنیم و یک ویژگی خاص انسانی را کشف کنیم؟ پاسخ این پرسشها جنبههای مختلفی دارد که باید به صورت مجزا مورد بررسی قرار بگیرند.
انسانها باید فناوری محاسباتی را جدی بگیرند
انسانها برای اینکه آیندهای درخشان داشته باشند، باید فناوریهای محاسباتی را جدی بگیرند و آن را در کنار هوش مصنوعی به بخشی از زندگی روزمرهی خود تبدیل کنند. نه اینکه با آنها و قابلیتهای منحصر بفردی که دارند بجنگند و آنها را از زندگی خود دور کنند. به علاوه افراد باید یاد بگیرند چگونه میتوانند با استفاده از مهارتهای فردی منحصر بفردی که دارند، در راستای بهبود و در واقع به خدمت گیری هوش مصنوعی تلاش کنند و نه اینکه از بابت وجود آن هراس داشته باشند و کاری انجام ندهند.
هوش مصنوعی میتواند مشوق و انگیزهدهنده باشد
هوش مصنوعی بهجای اینکه خطری برای آیندهی شغلی محسوب شود، در واقع میتواند به زبانی برای اتصال کاربران مختلف به یکدیگر تبدیل شود. چیزی که باعث شود افراد مختلف با قابلیتهای گوناگون یکدیگر را به رسمیت بشناسند و درک کنند تا بتوانند در کنار هم به انجام فعالیتهای مختلف بپردازند. موفقیت و نتیجهبخش بودن فعالیت کاربرانی که با هوش مصنوعی کار میکنند کاملا به میزان درک آنها از شرایطی که در آن کار میکنند و همچنین قاعدهای که بر این فضای کاری حاکم است بستگی دارد. اگر هوش مصنوعی را بشناسید و بدانید چه فعالیتهایی انجام میدهد و چه پتانسیلهایی دارد قطعا آیندهی شغلی شما نه تنها دچار مشکل نمیشود بلکه عملکرد موفقیتآمیزتری هم خواهید داشت. در غیر این صورت قطعا فناوری متناسب با سلیقهی شما نخواهد بود.
انسان باید روی نوآوری و معنا و مفهوم تمرکز کند
کار گروهی، در واقع همکاری همهجانبهی افراد از دستههای مختلف با مهارتهای گوناگون برای رشد و پیشرفت کاملا ضروری است و این موضوع چه با وجود هوش مصنوعی چه بدون آن یک اصل بوده و هست و خواهد بود. بنابراین انسان نباید فراموش کند که کارهای خود را باید در نتیجهی همکاری با افراد یا فناوریهای مختلف پیش ببرد.
بنابراین شناختی همهجانبه از پتانسیلهای هوش مصنوعی و تاثیری که این فناوری روی زندگی اجتماعی، مهارت و استراتژی شغلی، صنایع مختلف و سیاستهای عمومی دارد ضروری است. این یعنی همانطور که گفته شد، ما باید بدانیم در آینده هوش مصنوعی بخشی از زندگی ما را تشکیل خواهد داد و چه بهتر است از همین حالا اطلاعات خود را در رابطه با آن افزایش دهیم تا زمانی که این اتفاق رخ داد و به بلوغ کامل رسید، ما بتوانیم به عنوان کاربری آگاه از تمام نکات مثبت و منفی آن، به بهترین شکل ممکن با آن تعامل داشته باشیم بدون اینکه نگران از دست رفتن چیزی باشیم.
در دورهی جدید، ما به عنوان موجودات هوشمند و منحصر بفرد، باید روی نوآوری و کارهایی که میتوان بهتر از ماشینها انجام داد تمرکز کنیم. ما باید به دنبال راه حلهایی باشیم که به ما این امکان را میدهند تا در کنار ماشینها به کار بپردازیم و در واقع مکمل یکدیگر باشیم تا پتانسیل هر دو به حداکثر برسد. نه اینکه دائما برای حذف دیگری تلاش کنیم.
در حال حاضر خوشبختانه یا متاسفانه (انتخاب با شماست)، ماشینها قادر به تصویرسازی یا خیالپردازی نیستند. بنابراین این موضوع میتواند ارزش وجودی انسان را در کنار پتانسیلهای کاری که در نتیجهی همین برتری بوجود میآید افزایش پیدا میکند. با وجود ماشینها، انسانها به سراغ کارهای معنادارتر و منطقیتری میروند و احتمالا به خاطر همین موضوع است که نتایج تحقیقات نشان میدهند میزان نوآوری و بازده نیروی کار در ایالات متحدهی آمریکا تا سال ۲۰۳۵ حدودا ۴۰ درصد افزایش خواهد داشت. این یعنی در کشوری که در حال حاضر در زمینهی استفاده از هوش مصنوعی و فناوریهای مربوط به آن در دستهی کشورهای پیشرو قرار دارد، بهجای اینکه از این فناوری هراس وجود داشته باشد، اتفاقا از آن استقبال شده است و به نظر میرسد در یک دههی آینده، اتفاقات خوبی در انتظار کاربرانی باشد که از همین حالا برای آیندهی خود برنامه ریزی کردهاند.
ما باید رابطهی انسان-ماشین را در آغوش بگیریم
فهم رابطهی بین انسان و ماشین و تفاوتی که در این بین وجود دارد، یکی از مهمترین کارها و مهارتهایی است که هر انسانی باید در آینده بداند. برای مثال، باید متوجه شویم در سازمانی که در آن مشغول به کار هستیم، چه وظایفی وجود دارد که هوش مصنوعی میتواند آنها را کنترل کند یا اینکه باید توسط هوش مصنوعی کنترل شود و چه وظایفی هستند که انسانها باید آنها را انجام دهند و تمرکز خود را هم روی همین کارهایی بگذارد که مرتبط با توانایی و در حیطهی کار انسانهاست.
با در نظر گرفتن این موضوع، بهتر است نگاهی بیندازیم به کارهایی که در حال حاضر ماشینها میتوانند بهتر از انسانها انجام دهند. در واقع یکی از کارهایی که ماشینها به بهترین شکل ممکن میتوانند آن را انجام دهند و اتفاقا بهتر از انسانها هم قادر به انجام آن هستند، پایش یک وضعیت یا فعالیت است. کاری که میتوانند بدون خطا یا با درصد خطای بسیار پایین انجام دهند. طبیعتا یک انسان در انجام چنین کاری خطای زیادی دارد و به همین خاطر رباتها به خاطر پایداری اطلاعاتی که در این زمینه دریافت و تحلیل میکنند، گزینهی مناسبتری به حساب میآیند. در نتیجه به لطف رباتها اطلاعات و دانشهای زیادی توسعه داده میشود که به راحتی هم میتوان به آنها دسترسی داشت.
اگر قرار بود انسان بر سر این موضوع لجاجت به خرج دهد و با ربات بجنگد، اصلا به نتیجهی منطقی و قابل قبولی نمیرسید. اما همینکه میپذیرد به لطف ربات میتواند اطلاعات دقیق و خوبی دریافت و از آنها در انجام کارهای مختلف استفاده کند، جایی است که همکاری و در نهایت پیشرفت آغاز میشود. به همین خاطر هم هست که معتقدیم انسانها باید یک رابطهی سودمند با ماشینها تشکیل دهند. اما چگونه این کار امکانپذیر خواهد بود؟
حل مسئلهی خلاقانه: انسانها میتوانند با تکیه بر توانایی بینظیری که در زمینهی احساسات و هوش خود دارند، برای برقراری ارتباط با ماشینها استفاده کنند و این کار را هم به همان زبان طبیعی خود انجام دهند. در ادامهی این فرایند هم باید تلاش کنند ماشینها آنها را به همان شکلی که هست متوجه شوند و درک کنند. این کار میتواند به قابلیت حل مسئلهی ماشینها کمک کند چرا که آنها درک عمیقتری از مسائل انسانی دارند.
هوش احساسی: در عین حال که انسانها فناوری محاسباتی را به بخشی از زندگی خود تبدیل میکنند، باید اطلاعات بیشتری راجع به هوش مصنوعی و چگونگی انجام کار توسط آن و تعامل آن با ماشین فرا بگیرند. دقیقا مثل این میماند که یک پیوند بین خود و ماشین خود بوجود بیاورید. اگر متوجه نشوید ماشین شما چگونه کار میکند، قطعا دوست شدن با آن هیچ فایدهای نخواهد داشت و اصلا امکانپذیر هم نیست. ماشین هم یک نمونهای از پیشرفت فناوری به حساب میآید که با ورود آن بسیاری از کارها به تعطیلی کشیده شد اما وقتی انسان با آن تعامل برقرار کرد و پذیرفت آن را به عنوان بخشی از زندگی خود داشته باشد و آن را توسعه دهد، اکنون به جایی رسیده که شاهد هستیم. فرصتهای شغلی بیپایانی که اتفاقا نیازمند داشتن ماشین هم هستند.
تفکر محاسباتی: هوش مصنوعی میتواند احساسات و محتوای انسانی را متوجه شود چرا که از قابلیت درک زبان طبیعی بهره میبرد و فناوریهای محاسباتی در آن قرار گرفته است. از آن سو انسان باید بتواند قاعدهی کلی و جزئیاتی که پیرامون سیستم محاسباتی وجود دارد را درک کند تا بتواند استفادهی بهینهای از این سیستم داشته باشد و متوجه شود چگونه باید به کمک آنها و بر اساس اطلاعاتی که توسط آنها در اختیارش قرار میگیرد، به مسیر پیشرفت ادامه دهد.
باز هم باید به مثال ماشین برگردیم. اگر یک مکانیک درک درستی از ماشین و سیستمهای مربوط به آن نداشته باشد، قطعا قادر به تعمیر ماشین نخواهد بود. از طرفی اگر مشکلی هم حین کار با ماشین برایش بوجود بیاید، نمیتواند آن را حل کند. تصور کنید شما کدام شرایط را میپذیرید؟ رانندهای که هیچ ایدهای از سیستمهای ماشین خود ندارد یا کسی که نه تنها رانندگی را خوب آموخته است بلکه میتواند مشکلات ماشین خود را هم با توجه به درکی که از سیستمهای پیچیدهی آن دارد حل کند؟ دوست دارید در چندین سال بعد، کدام طرف قضیه باشید؟ مصرف کنندهای عادی که هیچ ایدهای از چیزی که مصرف میکند ندارد یا کسی که میسازد، طرح میکند، نوآوری به خرج میدهد و به راحتی پیوند ایجاد میکند؟
پیش به سوی آینده
نمیتوان گفت آیندهی شغلی با ورود هوش مصنوعی به خطر میافتد یا بهتر میشود. اینکه بخواهیم همین حالا در رابطه با این موضوع پیشبینی کنیم خیلی زود است چرا که باید این فناوری به تکامل برسد یا حداقل نصف مسیر پیشرفت را طی کند تا ببینیم اصلا در چه جهتی قرار است توسعه پیدا کند.
اما با در نظر گرفتن تمام پیشرفتهایی که تاکنون صورت گرفت و دیدیم چگونه روشهای جدید جایگزین روشهای قدیمی شدند و زندگی مردم را بهتر از گذشته کردند، میتوانیم اینطور در نظر بگیریم که هوش مصنوعی به صورت کلی پدیدهای مفید و کاربردی خواهد بود.
در نظر بگیرید که با روی کار آمدن ماشین، دیگر خبری از حمل و نقل با چهارپایان نبود. با ورود هواپیما و قطار، روشهای حمل و نقل زمینی کاهش پیدا کردند. حتی کشور خود ما را در نظر بگیرید، با ورود سرویسی مثل اسنپ، بازار کار آژانسها و تاکسیهای تلفنی تا حدودی کساد شد. در این بین کسانی سود کردند که توانستند در لحظه تصمیم درستی بگیرند و خود را با قاعده و قانون حاکم بر این سیستمها پیوند دادند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که با ورود هوش مصنوعی و به تکامل رسیدن آن، قطعا یک سری روشهای قدیمی انجام کار از بین خواهد رفت اما این بدان معنا نیست که دیگر خبری از جایگزین نخواهد بود؛ اتفاقا روشهای جایگزین بهتری بوجود میآیند. اما تصمیم اینکه شما کجای این دنیای مدرن باشید کاملا با خودتان است. میخواهید جز آن دسته از کسانی باشید که منتظر هستند با ورود هوش مصنوعی کارشان به تعطیلی بکشد و هیچ مهارت یا دانش جدیدی نیاموزند یا اینکه میخواهید از همین حالا برنامهریزی را برای آیندهای مدرن، با وجود هوش مصنوعی آغاز کنید و به بخشی مهم و جداناپذیر از آن تبدیل شوید؟ میخواهید همان رانندهای باشید که از سیستم ماشین، جز نحوهی به حرکت در آوردن آن آگاهی ندارد یا رانندهای که مهارت کامل در تعمیر ماشین، بخشی از تواناییهای اوست؟