معرفی کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹»؛ سقوط امپراتوری شوروی در اروپا
شش کشور اروپایی در آغاز سال ۱۹۸۹، دولتهای تابع شوروی بودند، اما همهی آنها تا پایان سال استقلال ملی خود را اعلام کرده و راه دموکراسی را در پیش گرفتند. حال سوال این است که این روند چطور به این سرعت اتفاق افتاد؟
ویکتور شبشتین بهعنوان یک گزارشگر در صحنه، از دانش خود در خلال رویدادها، مصاحبه با شاهدان و شرکتکنندگان و مطالب آرشیوی تازه کشفشده استفاده کرده و داستان را از نگاه مردان و زنان عادی و همچنین از طریق حرکتهای استراتژیک رهبران جهان در کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹» روایت میکند. او در این اثر زیبا نشان میدهد که چگونه سرویس اطلاعاتی شوروی به نام KGB به سرنگونی متحدان سابق کمک کرد و چگونه ایالاتمتحده تلاش داشت این روند را کند نماید و چرا فروپاشی پردهی آهنین، عامل سقوط کل امپراتوری شوروی بود.
این کتاب یک اثر تحلیلی عمیق دربارهی دلایل اساسی فروپاشی کمونیسم نیست، بلکه بیشتر تفسیری است بر وقایع سال ۱۹۸۹ که هر یک از کشورهای اقماری اتحاد جماهیر شوروی در آن نقش داشتند. در ادامهی این مطلب کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹» را بهاختصار معرفی کردهایم.
بیوگرافی ویکتور شبشتین
ویکتور شبشتین، نویسنده، روزنامهنگار و مورخ، سال ۱۹۵۶در بوداپست مجارستان به دنیا آمد. ویکتور شبشتین کودک بود که خانوادهاش مجارستان را بهعنوان پناهنده ترک کردند. او بهعنوان روزنامهنگار برای روزنامههای بریتانیایی متعددی ازجمله ایونینگ استاندارد لندن، تایمز و دیلی میل کار کرده و با بسیاری از نشریات آمریکایی ازجمله نیویورکتایمز نیز همکاری داشته است.
ویکتور در دانشگاهها، جشنوارهها و کنفرانسهای ادبی در سراسر اروپا و ایالاتمتحده سخنران بوده است و در شورای مشورتی بریتانیا مستقر در ویلتون پارک، اتاق فکر و انجمن گفتگو برای امور بینالملل حضور داشت. او بهطور گستردهای از اروپای شرقی هنگام فروپاشی کمونیسم و فروریختن دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ گزارش تهیه میکرد. او همچنین جنگهای یوگسلاوی سابق و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را پوشش میداد.
اولین کتاب ویکتور، به نام «Twelve Days» تاریخ جنجالی قیام مجارستان در سال ۱۹۵۶ بود که به ۱۲ زبان ترجمه شد. دومین اثر او به نام «انقلابهای ۱۹۸۹» روایت بسیار تحسینشدهای از سقوط امپراتوری شوروی بود. او سال ۲۰۱۷ کتاب «Lenin» را منتشر کرد که بیوگرافی کاملی از بنیانگذار اولین دولت کمونیستی است. این اثر در فهرست نهایی جایزهی لانگفورد در بریتانیا، جایزهی پلوتارک و جایزهی پن/ ژاکلین بوگراد ولد در ایالاتمتحده قرار گرفت.
دربارهی کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹»
کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹؛ سقوط امپراتوری شوروی در اروپا» با عنوان انگلیسی «Revolution ۱۹۸۹: The Fall of the Soviet Empire» اثر ویکتور شبشتین اولین بار سال ۲۰۰۹ منتشر و توسط بیژن اشتری به فارسی برگردانده شد.
این کتاب به سه بخش تقسیم میشود؛ بخش اول به ناآرامیهای کارگری لهستان در دههی ۱۹۷۰ و دلایلی که چرا اتحاد جماهیر شوروی بهتدریج قادر به حفظ تعهدات خود در اروپای شرقی نبود، میپردازد و تاثیر تهاجم شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹ و درنتیجه جنگ طولانیمدت از نظر گستره نظامی و سقوط قیمت جهانی نفت به معنای کاهش درآمد حاصل از فروش منابع طبیعی آن به اروپای شرقی و کشورهای دیگر را نشان میدهد. بخش دوم به تحولات شتابان در اواسط تا اواخر دههی ۱۹۸۰ در سراسر کشورها میپردازد. سومین بخش کتاب، وقایع در طول سال، بهویژه در دورهی حیاتی اکتبر تا دسامبر را پوشش میدهد.
آغاز سقوط امپراتوری شوروی در سال ۱۹۷۸ با انتخاب کارول ویتیلا، اسقف اعظم کراکوف، بهعنوان پاپ ژان پل دوم آغاز شد. دولت کمونیستی لهستان متزلزل بود اما به پاپ اجازه داد در سال ۱۹۷۹ از لهستان بازدید کند؛ جایی که میلیونها نفر در سخنرانیهای او شرکت کردند و از این طریق وفاداری خود را به کلیسای کاتولیک علیرغم دههها تبلیغات کمونیستی نشان دادند. این استقبال انگیزهی همبستگی را گسترش داد و به یک اتحادیهی مستقل غیرقانونی به رهبری لخ والسا، کمک کرد تا یک اعتصاب سراسری را در سال ۱۹۸۰ راهاندازی کند. این اعتصاب منجر به توافق گدانسک گشت که در آن دولت مجبور شد همبستگی و حق اعتصاب را به رسمیت بشناسد. اما ادامهی ناآرامیها باعث شد که دولت کمونیستی در سال ۱۹۸۱ حکومتنظامی اعلام و کشور را با شورای نظامی اداره کند .
هنگامیکه گورباچف سال ۱۹۸۵ رهبر کمونیست اتحاد جماهیر شوروی شد، سیاست اصلاحی را با پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (شفافیت در دولت) و همچنین روابط بهتر با غرب آغاز کرد. شعار موردعلاقهی او این بود که شوروی نیاز به «تفکر جدید» دارد و بسیاری از شورویها میخواستند کشورشان به یک «کشور عادی» یعنی بیشتر شبیه کشورهای غربی تبدیل شود. اما درحالیکه اصلاحات گورباچف ادامه داشت، اکثر شش کشور کمونیستی اروپای شرقی بهاستثنای مجارستان سرکوبگر باقی ماندند.
مجارستان سال ۱۹۸۶، اصلاحات اقتصادی را برای اجازه دادن به تجارت آزاد تحت «مکانیسم اقتصادی جدید» آغاز کرد؛ این حرکت، انقلابی توسط نسل جوانی از مقامات کمونیست بود. در همین حال، دولت لهستان سال ۱۹۸۴ به حکومتنظامی پایان داده بود، اما ناآرامیهای سراسری سال ۱۹۸۸ پس از افزایش قیمت مواد غذایی توسط دولت از سر گرفته شد. دولت چارهای جز برگزاری میزگرد با همبستگی بهعنوان یک شریک برابر برای عادیسازی اوضاع نداشت.
همهچیز سال ۱۹۸۹، بهسرعت شروع به آشکار شدن کرد؛ مجارستان، مرز خود را با اتریش باز کرد، به این معنی که اهالی آلمان شرقی میتوانستند از طریق اتریش به آلمان غربی فرار کنند و هزاران نفر این کار را آغاز کردند. در همین حال، تظاهرات گسترده در آلمان شرقی، بهویژه در لایپزیگ و برلین در حال وقوع بود. دولت آلمان شرقی متزلزل شد و در ماه اکتبر رهبر قدیمی استالینیستی خود را در تلاشی برای نجات نظام برکنار کرد. اما تظاهرات ادامه یافت و حق سفر به خارج از کشور یکی از مطالبات اصلی بود. هنگامیکه دولت در ۹ نوامبر ۱۹۸۹ حق سفر را اعطا نمود، مردم در همان شب به دیوار برلین حمله کردند که درنتیجه دیوار سقوط کرد.
پس از خبر فروریختن دیوار برلین تظاهرات در چکسلواکی، یکی از ظالمترین رژیمهای کمونیستی تشدید شد. این تظاهرات که به انقلاب مخملی معروف است، یک هفته به طول انجامید و دولت کمونیستی را مجبور به استعفا کرد. شورش ضد دولتی در ماه دسامبر در تیمیشوآرا در بخش غربی رومانی آغاز شد. دیکتاتور رومانی، نیکولای چائوشسکو و همسر منفورش النا، ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹، در یک گردهمایی تلویزیونی در مرکز بخارست، برای ۱۰۰ هزار هواداران وفادارش سخنرانی داشتند. اما هنگامیکه سخنرانی او به اوج خود رسید، جمعیت شروع به هو کردن کردند و شعار «مرگ بر چائوشسکو» سر دادند و شورش در گرفت. او روز بعد، سعی کرد سخنرانی دومی را برگزار کند، اما با افزایش شورشها مجبور به فرار با هلیکوپتر شد، اما این پایان ماجرا نبود.
کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹» یک روایت عالی، مفصل و هیجانانگیز است که رویدادهای در خلال و منتهی به سقوط همزمان کمونیسم در سال ۱۹۸۹ در شش کشور اروپای مرکزی و شرقی در حوزهی نفوذ شوروی در ۴۰ سال گذشته را پوشش میدهد؛ یک روایت قابلتحسین و آموزنده از یک درام بزرگ در تاریخ که نشان میدهد مردان و زنان عادی واقعا میتوانند جهان را تغییر دهند و با اتحاد و همبستگی مسیر اداره کشور را به دلخواه خود ادامه دهند.
کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹» نشان میدهد که پایان ستمگرترین رژیمها (آلمان شرقی، چکسلواکی، بلغارستان، رومانی) تنها حدود دو ماه طول کشید.
بخشی از کتاب «انقلابهای ۱۹۸۹»
«در مسکو چند ساعتی از ظهر گذشته بود که یوری آدنروپوف، رئیس کا گ ب، برای اولین بار اسم پاپ جدید را شنید. دود سفید بر فراز معبد سیستین به اطلاع عموم رسانده بود که کاردینالها موفق به انتخاب پاپ جدید شدهاند. کاردینال جوزف ویتولا پاپ منتخب بود. او عنوان پاپی «ژان پل دوم» را برای خود برگزید. رئیس ادارهی جاسوسی شوروی فوراً متوجه اهمیت خبر شد. او گوشی تلفن را برداشت و با لحن جدی و غمناکی به تکتک همتایان قدرتمندش در کرملین هشدار دارد: «پاپ جدید تهدیدی علیه امنیت شوروی است.» گذر زمان ثابت میکرد که شاهکار آندروپوف چقدر صحیح و موثق بوده است. آدنروپوف همان شب، با عصبانیت به باریس آریستوف، سفیر شوروی در لهستان، زنگ زد و از او توضیح خواست که «چگونه چنین اتفاقی افتاده؟ تو چگونه اجازه دادی که شهروند یک کشور سوسیالیستی بهعنوان پاپ جدید انتخاب شود؟» او دوباره گفت: این پاپ جدید «برای همهی ما خطرناک است.» آریستوف تقصیر برکشیده شدن کارل ویتولا به مقاوم پاپی را به گردن «سیاستهای درونی واتیکان» انداخت، اما خشم آندروپوف فروکش نکرد. او دستور داد گزارش فوری و کاملی دربارهی «چگونگی این فاجعهای که برای منافع شوروی رخداده» تهیه، و به وی ارائه شود.»