چگونه سریال «نمایش کاپهِد!» عصر طلایی انیمیشن را به روزگار مدرن میآورد؟
پس از انتشار بازی ویدیویی «نمایش کاپهِد!» (Cuphead) در سال ۲۰۱۷، این موجود کله فنجانی عجیب به سرعت به یک کلاسیک فوقالعاده در دنیای انیمیشن تبدیل شد. انیمیشن سریالی «نمایش کاپهِد» با اقتباس از بازی کامپیوتری به همین نام محصول استودیو «ام دی اچ آر» (MDHR) است که در آن بازیگران کنترل شخصیت کاپهِد را که در تلاش برای شکست دادن شیطان است به دست میگیرند. «نمایش کاپهِد» ادای احترام عاشقانهای به عصر طلایی انیمیشن است، که گرافیک سبک رابر هوس را مانند اولین انیمیشنهای کوتاه میکی موس و استودیو فلیشر تقلید میکند. حتی دیو واسون (تهیه کنندهی سریال)، که معمولا بازی ویدیویی انجام نمیدهد، زمان معرفی این بازی برای اولین بار در سال ۲۰۱۳، توجهش نسبت به شخصیتها و فضای آن جلب شد.
واسون میگوید: «آنها به گونهای میخکوبم کردند که فکر نمیکنم هیچ کس دیگری از دههی ۱۹۳۰ واقعا در هیچ رسانهای چنین کاری کرده باشد.»
واسون اکنون تهیه کنندهی اجرایی و اصلی سریال «نمایش کاپهِد!»، یک انیمیشن سریالی جدید محصول نتفلیکس و اقتباسی از بازی اورجینالی به همین نام است. این سریال که به تازگی پخش خود را آغاز کرده است، در ۱۲ قسمت حدودا ۱۰ دقیقهای، داستان کاپهِد (با صدای ترو ولنتینو) و برادرش ماگمن (با صدای فرانک تی تودارو) را روایت میکند که در حال گشت و گذار در جزایر رنگارنگ و اغلب خطرناک اینکوِل هستند.
توسعه دهندگان بازی «نمایش کاپهِد!»، برادران چاد و جرد مولدنهائر، به عنوان تهیه کنندههای اجرایی در این اقتباس همکاری میکنند. به گفتهی چاد، نتفلیکس مدت کوتاهی پس از شروع بازی با آنها در مورد ساخت سریال «نمایش کاپهِد!» صحبت کرد و در حالی که آنها در ابتدا تصور میکردند که این معامله هرگز به نتیجه نمیرسد، شرکت مجوز دهندهی آنها «کینگ فیچرز» (King Features) و رئیس آن سی جی کتلر تلاش کردند تا در نهایت این رویا را به واقعیت تبدیل کنند. این دو برادر مصاحبههای گستردهای انجام دادند تا گروه خلاقی برای سریال پیدا کنند، اما وقتی با واسون ملاقات کردند، متوجه شدند که او و تهیهکنندهی همکارش، کازمو سگورسون، برای ترجمهی بازیشان به سریال تلویزیونی مناسب هستند.
چاد مولدنهائر میگوید: «میدانستیم که این کلید راهگشای ما خواهد بود، که بتوانیم افراد با استعدادی را پیدا کنیم که همان زبان را بفهمند و ما بتوانیم در مورد این سبک از کارتونهای اولیه با آنها دیالوگ برقرار کنیم. ما با افراد زیادی مصاحبه کردیم، و دیو و کازمو به عنوان تیم منتخب معرفی شدند، تا جایی که به نقطهای رسیدیم که میدانستیم چگونه بدون نیاز به دخالت بیش از حد برای رسیدن به چیزی که در ذهن ما میگذشت همه چیز را به آنها واگذار کنیم.»
واسون قبل از کار بر روی سریال «نمایش کاپهِد!» بیشتر برای ساخت «تایم اسکواد» (Time Squad) برای کارتون نتورک شناخته میشد. اما او همچنین شش سال به عنوان نویسنده و کارگردان برای مجموعهای از فیلمهای کوتاه میکی موس که از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ در کانال دیزنی پخش شد، کار کرد. برای «نمایش کاپهِد!» او تیمی از فیلمنامهنویسها و انیماتورها را گرد هم آورد که همگی از طرفداران بازی «نمایش کاپهد!» و عصر طلایی انیمیشنهای دیزنی بودند که در این بازی تداعی میشد.
به گفتهی واسون، سبک انیمیشن رابر هوس با شخصیتهایی تعریف میشود که شانه و زانو ندارند. این سبک «رابر هوس» (rubber hose) نامیده میشود زیرا اندام آنها اساسا استوانههایی هستند که نیازی به رعایت قوانین تشریحی ندارند. قسمتهای کوتاه «نمایش کاپهِد!» ترکیبی از سبک رابر هوس و تکنیکهای پویانمایی مدرنتر هستند تا داستانها و نماهایی را به تصویر بکشند که به شکل دیگری ممکن نبود. سریال بر روی کامپیوتر و از طریق فرآیندی به نام انیمیشن هارمونی ساخته شد، اما کل مجموعه دستساز و طراحی شده بود و تعداد نقاشیها به طرز باورنکردنی بالا بود تا روح و احساس انیمیشنهای سنتی خلق شده توسط دست و کاغذ را القا کند.
واسون میگوید: «این سبک انیمیشن واقعا هیچگونه محدودیتی ندارد. این یک انیمیشن واقعی است، پسزمینهها همه آبرنگی و دستساز هستند. بنابراین ما اساسا باید دریابیم که چگونه آن را به صورت دیجیتالی انجام دهیم.»
سریال «نمایش کاپهِد!» مملو از ارجاعات و ادای احترام به کارتونهای کلاسیک عصر طلایی است. به عنوان مثال، یک قسمت کوتاه به یاد ماندنی در میانهی فصل، بازآفرینی «رقص اسکلت» (The Skeleton Dance)، یکی از معروفترین فیلمهای کوتاه در تاریخ انیمیشن والت دیزنی است. اما فراتر از ارجاعات، تمام تکنیکها، از کارگردانی هنری گرفته تا موسیقی جَز الهام گرفته شده از کانزاس سیتی، تا حد امکان مستقیما از انیمیشنهای آن دوره الهام گرفته شدهاند.
یکی از برجستهترین تکنیکهایی که سریال «نمایش کاپهِد!» از آن استفاده میکند، پسزمینههای استاپ موشن برای چند صحنهی کلیدی و تنظیم نماها است که به این سریال یک حس کتاب داستانی خاص میدهد. این انتخاب زیباییشناختی بر اساس انیمیشنهای کوتاه قدیمی استودیو فلیشر است که در آن انیماتورها مجموعههای سهبعدی را روی پانلهای چرخان برای ساخت تصاویر متحرک قرار میدادند. واسون میگوید این مدلها توسط شرکت «اسکرین ناولتی» (Screen Novelties) طراحی شدهاند و طراحان این تصاویر از طرفداران کارتونهای عصر طلایی بودهاند که شانس همکاری در چنین پروژهای را داشتند.
واسون میگوید: «به محض اینکه با آنها آشنا شدیم و از نحوهی کار بر روی پروژه توضیح دادیم، آنها بحت زده و خوشحال یاد پسزمینههای فلیشر افتادند و گفتند که در تمام دوران حرفهایشان منتظر چنین فرصتی بودند. ما هم با اطمینان از انتخاب افراد درست برای این سریال همکاری را شروع کردیم.»
در حالی که بازی «نمایش کاپهِد!» به واسون و تیمش پایهای قوی از نظر سبک بصری خود داد، آنها باید بیشتر به سراغ داستان و روابط شخصیتها میرفتند. در نسخهی اصلی بسیار بر روی محیط بازی متمرکز شده است، با طرحی حداقلی که عمدتا به مبارزات رنگارنگ و چالشبرانگیز میپردازد. به این ترتیب، شخصیتها از لحاظ ساختار چندان تعریف نشده بودند و تیم نویسندگی آزاد بود که هم شخصیتهای اصلی و هم مکمل را که آنها را به هم مرتبط میکند، به سبک خود تعریف کند.
واسون زمینه را برای شخصیتها به مولدنهاوئرها که دستورالعملها و قوانینی برای اصول اولیهی نحوهی رفتار آثارشان داشتند ارائه کرد. اما به او و تیمش آزادی نسبی داده شد تا شخصیتها را دوباره تصور کنند و از آنچه که تماشاگران در مورد آنها از بازیهای اصلی میدانستند استفاده کنند. برای مثال، شخصیتهای رئیس، ریبی و کروکس، دو برادر قورباغه و بوکسور، تبدیل به مالکان رستورانی شدند که سعی میکردند حرفهی بوکس خود را به خاطر عشق به مادرشان در قسمتی به نام آنها، کنار بگذارند.
رابطهی محوری در «نمایش کاپهِد!» رابطهای بین شخصیت کاپهِد بیپروا و برادر پارانوئید و تا حدی عصبیاش، ماگمن است. در طول ۱۲ قسمت، این دو دائما با هم دعوا و بحث میکنند، اما در نهایت همیشه پشت یکدیگر هستند. زمانی که شخصیتها برای اولین بار توسط مولدنهاوئرها تصور شدند، شیمی آنها تا حدودی بر اساس روابط خودشان به عنوان دو برادر بود. به گفتهی جرد، در حالی که شخصیتهای نمایش اغراقآمیز هستند، تصاویر هنوز هم تا حدودی حقیقت زندگی واقعی را حفظ میکند.
جرد مولدنهائر میگوید: «همیشه چیزی برای هر خواهر و برادری وجود دارد که همان اضطراب را در آنها بوجود میآورد، همه چیز در مورد عشق است، اما در عین حال همیشه چیزی وجود دارد که در آن کمی درگیری وجود داشته باشد و تا حدودی برای همه یکسان است. برادرم سرسختتر و قاطعتر است، و من فقط هیکل درشت و روحیهی منعطفی دارم.»
در همین حال، واسون از دو پسر نوجوان خود به عنوان شخصیتهای الهامبخش برای تعریف کاپهِد و ماگمن استفاده کرد و شخصیت الدر کتل (با صدای جو هانا) را به تنهایی پایهگذاری کرد. شخصیتها همچنین با الگوبرداری از افراد مشهور مختلف و کهنالگوهای دههی ۱۹۳۰ به تعریف جدیدی دست پیدا کردند؛ کاپهِد مانند یک خردمند کلیشهای دههی ۳۰ رفتار میکند، ماگمن از شخصیت لو کاستلو از زوج کلاسیک «ابوت و کاستلو» الگوبرداری شده است، و شخصیت موزیکال شیطان (با صدای لوک میلینگتون دریک) به شدت از بازی تیم کوری در فیلم «فیلم راکی هارور» (The Rocky Horror Picture Show) الهام گرفته است.
اگرچه «نمایش کاپهِد!» به سختی دوران طلایی انیمیشن را تداعی میکند، اما در نحوهی روایتش تفاوت بین قالب اپیزودیک بسیاری از کارتونهای کلاسیک با قصهگویی سریالی مدرنتر را به خوبی حفظ میکند. در طول ۱۲ قسمت اول، تعداد زیادی قسمت کوتاه کمدی مستقل وجود دارد، اما یک خط داستانی کلی نیز وجود دارد که شامل برخوردهای کاپهِد و ماگمن با شیطان است که سعی میکند روح آنها را بدزدد، از جمله یک دو قسمتی به یاد ماندنی که شامل یک ژاکت ضد شیطان جادویی هم میشود.
در ابتدا، واسون میخواست این سریال کاملا اپیزودیک باشد، اما متوجه شد که یک خط داستانی یک فصلی میتواند به تطبیق بهتر مدل تماشایی که نتفلیکس استفاده میکند کمک کند. این مجموعه قبلا برای قسمتهای بیشتری تمدید شده است و واسون میگوید که سریال به قوس بیشتر داستان خود ادامه میدهد و تعداد بیشتری از شخصیتهایی را که باعث شهرت این بازی ویدیویی شدهاند معرفی میکند.
«نمایش کاپهِد!» اورجینال، علیرغم تصاویر رنگارنگ، لزوما یک بازی ویدیویی برای کودکان نبود؛ بلکه برای بیشتر بچهها، و برای بازی یک نفره خیلی سخت بود. اگرچه سریال انیمیشنی «نمایش کاپهِد!» توسط نتفلیکس رتبهی TV-Y7 را دریافت کرده است، واسون امیدوار است که از طریق انیمیشن زیبا و شخصیتهای کاملا تعریف شدهاش، بتواند از هر سنی مخاطب جذب کند، از علاقهمندان به انیمیشنهای قدیمیتر و طرفداران سرسخت بازی اورجینال تا بچههای کوچکتر کنجکاو در مورد تاریخ انیمیشن.
واسون میگوید: «اگر با آن سبک از کارتونها آشنا هستید، حس نوستالژیک واقعی را از این سریال دریافت خواهید کرد. اما اگر چیزی در مورد انیمیشن دههی ۱۹۳۰ نمیدانید، فکر میکنم این سریال برایتان جدید و منحصر به فرد باشد و امیدوارم که مخاطبان کاملا جدیدی را با این سبک از انیمیشن آشنا کند.»
منبع: variety