نگاهی به کتاب «مهیای رقصی در برف»؛ روایتی از رنج زنان در گولاگ

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
کتاب مهیای رقصی در برف

کتاب مهیای رقصی در برف اثری درباره زندگی در اردوگاه‌های کار اجباری است‌. هر موقع اسم این اردوگاه‌ها را می‌شنویم یاد کتاب «مجمع‌الجزایر گولاگ» از «الکساندر سولژنیستین» می‌افتیم‌. این کتاب مشهورترین اثر درباره زندگی در اردوگاه‌های شوروی است و شهرتی جهانی دارد. کتاب مهیای رقصی در برف تلاش می‌کند تا از زاویه‌ای دیگر به زندگی انسان‌ها در اسارت و اردوگاه بپردازد. این اثر نثری داستانی دارد اما بر مبنای روایت‌هایی واقعی نوشته شده است و در نوع خود کتابی خاص و منحصر بفرد محسوب می‌شود؛ زیرا به صورت مشخص بر روایت زنان از اردوگاه‌های کار اجباری و به طور خاص اردوگاه گولاگ تمرکز می‌کند. کتاب فوق فقط روایت سرکوب و اختناق نیست بلکه درباره بقا و دوام در برابر ظلم نیز سخن می‌گوید. در این یادداشت با کتاب مهیای رقصی در برف بیشتر آشنا می‌شویم اما پیش از آن به صورت مختصر با زندگی نویسنده کتاب آشنا خواهیم شد.

درباره «مانیکا زگوستووا‌»

«مانیکا زگوستووا» در ۲۲ مارس سال ۱۹۵۷ در شهر پراگ واقع در جمهوری سوسیالیستی چکسواکی دیده به جهان گشود. او به عنوان یکی از چهره‌های برجسته و کلیدی در معرفی ادبیات چک به اسپانیایی‌زبانان شناخته می‌شود. کتاب مهیای رقصی در برف اولین اثر این نویسنده بود که به فارسی ترجمه شد. مانیکا به خانواده‌ای سیاسی تعلق داشت. پدر او زبان‌شناسی برجسته بود و یکی از هواداران پرشور و سرشناس جنبش بهار پراگ به شمار می‌رفت. اما در سال ۱۹۶۸ این جنبش با اتکا به زور توسط اتحاد جماهیر شوروی سرکوب شد و فشارهای سیاسی- امنیتی بر روی فعالان جامعه چکسواکی افزایش پیدا کرد‌. خانواده مانیکا تصمیم گرفتند تا وطن‌شان را ترک کنند تا زندگی آرام‌تری داشته باشند. البته باید بدانیم که خروج از کشورهای بلوک سوسیالیستی کار راحتی نبود و غیرقانونی محسوب می‌شد. در اواسط دهه هفتاد، والدین مانیکا به همراه دو فرزندشان از طریق آژانس مسافرتی دولتی چک که چدوک نامیده می‌شد به هند سفر کردند. شصت نفر راهی این سفر شدند اما تنها چهار تن به پراگ بازگشتند. خانواده زگوستووا‌ نیز در میان فراری‌ها بود.

«مانیکا زگوستووا»‌ تحصیلات دانشگاهی‌اش را در ایالات متحده آمریکا گذراند. او به ادبیات، زبان و فرهنگ روسیه و اروپای شرقی علاقه بسیاری داشت و در دوره دانشجویی بیشتر آثار کلاسیک روسی در قرن نوزدهم را خوانده بود. مطالعه این نویسنده فقط به آثار کلاسیک روسی محدود نمی‌شد بلکه او به سراغ تحقیق و پژوهش درباره جنبش‌هاب دگراندیش در اتحاد جماهیر شوروی نیز رفت. ماریا به تدریج در زبان روسی حرفه‌ای شد و در چند دانشگاه این زبان را تدریس کرد. پس از آن به بارسلون رفت و آثار ادبیات روسی و چک را به زبان اسپانیایی ترجمه کرد. آثار نویسندگان مهاجر و دگراندیشی نظیر «میلان کوندرا» و «واتسلاف‌ هاول» نیز در این میان بود. پس از آن مانیکا تصمیم گرفت که داستان‌های خودش را بنویسد. داستان‌های او همیشه به نحوی با موضوع زنان مرتبط بودند. این نویسنده در حال حاضر ۶۶ سال دارد.

درباره کتاب مهیای رقصی در برف

نگارش کتاب مهیای رقصی در برف، در سال ۲۰۲۰ به پایان رسید. جرقه نوشتن این کتاب در سال ۲۰۰۸ زده شد؛ مانیکا به دعوت یکی از دوستانش به شهر مسکو رفت و در آن‌جا با تعدادی از بازماندگان گولاگ دیدار کرد. آن‌ها با وجود پیر و فقیر بودن، شور زندگانی را در خود داشتند. چنین چیزی نظر مانیکا را جلب کرد. زیرا به باور او بازماندگان گولاگ باید دنیاگریز‌ و دل‌مرده بودند اما رفتار آن‌ها چیز دیگری را نشان می‌داد. کتاب فوق از نه مصاحبه تشکیل شده است. مصاحبه‌‌هایی از بازماندگان گولاگ‌. همه این بازماندگان زن هستند. نویسنده تلاش کرده است که در کتاب مهیای رقصی در برف به پایداری زنان در اردوگاه‌های کار اجباری بپردازد و روایتی زنانه از این پایداری و ایستادگی ارائه دهد. روایتی که نقش کمی در داستان‌های گولاگ دارد. این داستان‌ها عموما مردانه‌اند و شخصیت‌های آن نیز عموما به خود روسیه تعلق دارند؛ اما این کتاب تلاش می‌کند تا روایت مردانه از زندگی در اردوگاه‌های کار اجباری را بشکند و همه ملیت‌های اتحاد جماهیر شوروی نماینده‌ای داشته باشد.

کتاب مهیای رقصی در برف اثر مانیکا زگوستووا نشر گمان

نقد کتاب مهیای رقصی در برف

کتاب مهیای رقصی در برف

کتاب مهیای رقصی در برف اثری جذاب و تاثیرگذار است و ویژگی‌هایی دارد که آن را خاص و منحصربفرد می‌کند‌. این کتاب نثری داستانی دارد اما از نه مصاحبه از نه زن نوشته شده است. با خواندن هر مصاحبه با زندگی‌نامه هر یک از این زنان آشنا می‌شویم. اما این کتاب به هیچ عنوان یک زندگی‌نامه معمولی نیست. در «مهیای رقصی در برف»، تاملات فلسفی، سیاسی و هستی‌شناسانه وجود دارد. غنای ادبی آن‌هم بسیار بالاست و در آن می‌توان شعرهای جذابی را مشاهده کرد که عموما خود زنان محبوس در گولاگ‌ گفته‌اند. پناه بردن به ادبیات و برقرار کردن دوستی‌ها باعث شده است که این انسان‌ها از اردوگاه‌های مخوف و هولناک کار اجباری جان سالم به در برند.

نویسنده روی این نکته تاکید دارد که بسیاری از زندانیان گولاگ مورد اشاره در این کتاب ذوق و قریحه ادبی بالایی داشته‌اند؛ آن‌ها در طول زندگی‌شان در اردوگاه چندین بیت شعر می‌گفتند و به دلیل عدم دسترسی به کاغذ و قلم مجبور بوده‌اند تا شعرهایشان را به خاطر بسپرند. پس از این‌که از گولاگ جان سالم به در می‌برند این شعرها در ذهن‌شان مانده است. در این کتاب با برخی از این اشعار آشنا خواهیم شد که نشان‌دهنده ارزش ادبی بالای این کتاب است؛ هر چند نویسنده قصد ندارد که کتاب شعر بنویسد. کتاب مهیای رقصی در برف فقط روایت رنج و درد نیست بلکه در آن امید، پایداری، ایستادگی و مقاومت در برابر خودکامه نیز وجود دارد. هنر و دوستی می‌توانند دهشتناک‌ترین شرایط را نیز قابل تحمل کنند و سبب نجات و رهایی انسان‌ها بشوند.

درون‌مایه کتاب مهیای رقصی در برف

کتاب مهیای رقصی در برف را می‌توان یک اثر سیاسی دانست که در عین ترسیم ظلم و ستم‌های یک حکومت تمامیت‌خواه، روش‌های ایستادگی در برابر آن را به ما نشان می‌دهد‌. این اثر به هیچ عنوان یک زندگی‌نامه یا جستار معمولی نیست و نویسنده در خلال گفت‌وگو با زنان، توضیحات جالبی درباره شرایط جامعه، حالات روحی زندانیان و… به ما می‌دهد.
درباره ترجمه «مهیای رقصی در برف» به فارسی

کتاب مهیای رقصی در برف توسط «مسعود یوسف حصیرچین»‌ ترجمه شده است‌. او ییشتر کتاب‌هایی درباره چین، کره شمالی و اتحاد جماهیر شوروی را ترجمه می‌کند. کتاب مهیای رقصی در برف، ۲۶۴ صفحه دارد و برای خواندن آن به حدودا ۵ ساعت زمان نیاز است. اثر فوق در سال ۱۴۰۲ و توسط نشر گمان به چاپ رسیده است.

کتاب «تزار عشق و تکنو»؛ روایتی جذاب از تاریخ صد سال اخیر روسیه

خواندن «مهیای رقصی در برف» را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کسانی‌که به ادبیات اروپای شرقی، روسیه و اروپای مرکزی علاقه‌مند هستند مناسب است. علاوه بر این دوست‌داران داستان‌های سیاسی نیز می‌توانند از خداوند کتاب مهیای رقصی در برف لذت ببرند.

پس از خواندن «مهیای رقصی در برف» سراغ چه کتاب‌هایی برویم؟

پس از به اتمام رسیدن کتاب مهیای رقصی در برف می‌توانیم به سراغ این کتاب‌ها برویم:

۱. کتاب «زلیخا چشم‌هایش را باز می‌کند» اثر «گوزل یاخینا» ترجمه «زینب یونسی»

۲. کتاب «چمدان» اثر «سرگئی دولاتوف» ترجمه «کیهان بهمنی»

۳‌. کتاب «یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ» اثر «الکساندر سولژنیستین» ترجمه «رضا فرخ‌فال»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم

سه نسل از خانواده‌ام قربانی انتقام‌جویی شدند. شروعش به پیش از تولد من برمی‌گردد، سال ۱۹۲۴. اوایل دهه‌ی ۱۹۲۰؛ عمویم و پدربزرگ پدری‌ام در جریان غارت و تخریب کلیسای روستا کشته شدند؛ اگر چه یهودی بودند، سعی داشتند کلیسا رو نجات بدهند. این ماجرا در اوکراین اتفاق افتاد. موقع جنگ داخلی بعد از انقلاب که از ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۲ به مدت پنج سال ادامه داشت. آنچه برای خانواده‌ام اتفاق افتاد، شباهت زیادی به قساوت‌هایی دارد که ایساک‌ بابل‌ در داستان‌های سواره نظام سرخ توصیف می‌کند. اما هراس آن‌جا پایان نیافت‌. از مادربزرگ مادری‌ام هم انتقام گرفتند: سال ۱۹۲۶ او را بازداشت کردند و کشتند و سال ۱۹۳۷ هم پدرم را دستگیر و تیرباران کردند.
یک شب خواب آشفته‌ای می‌دید و به هوا مشت می‌زد و فریال می‌کشید، اما نمی‌فهمیدم چه می‌گوید. بالاخره متوجه شدم چه می‌گوید: او یک خون‌آشام است که خون مردم را می‌مکد! مرا بکشید! دیگر نمی‌توانم تحمل کنم‌! تکانش دادم تا بیدار شود، فاجعه بود. اگر زندانی دیگری می‌فهمید در خواب چه می‌گوید و تصمیم می‌گرفت خبرچینی بکند تا شرایط خودش بهتر شود یا از او انتقام بگیرد چی؟ دوباره محاکمه‌اش می‌کردند و احتمالا ده یا بیست‌و‌پنج سال دیگر هم حکم می‌گرفت.

منبع: دیجی‌کالا مگ

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما