معرفی کتاب «سقوط گوندولین»؛ داستانی از تالکین برای طرفداران ارباب حلقهها
کتاب «سقوط گوندولین» یکی از جذابترین آثار تالکین به شمار میآید. در دیگر کتابهای این نویسنده به صورت پراکنده به گوندولین و حماسههای آن اشاره شده است. اما تا زمانیکه تالکین زنده بود کتابی که داستان سقوط گوندولین را روایت کند به چاپ نرسیده بود. این کار توسط پسر او، کریستوفر تالکین صورت گرفت. کریستوفر پس از فوت پدرش، آثار پراکنده او را گردآوری و ویرایش کرد و با انتشار آنها باعث شد تا مخاطبان با دنیای تالکین بیشتر آشنا شوند. «سقوط گوندولین» سومین مجموعه از داستانهای دوران اول دنیای تالکین پس از «فرزندان هورین» و «برن و لوتین» است که حماسههای آن دوران را روایت میکند. در این یادداشت پس از آشنایی مختصر با کریستوفر تالکین به سراغ نقد کتاب سقوط گوندولین میرویم.
درباره کریستوفر تالکین
کریستوفر تالکین بخش عمده عمر حرفهای خود را صرف سروسامان دادن به کارهای ادبی پدرش کرد؛ اگر تلاشهای او نبود علاقهمندان به ادبیات فانتزی از آثار ارزشمندی بیبهره میماندند. کتابهای کمی از تالکین در طول حیاتش منتشر شد و چاپ بیشتر این آثار توسط پسر سومش کریستوفر صورت گرفت.«کریستوفر جان روئل تالکین» در تاریخ ۲۱ نوامبر سال ۱۹۲۴ در شهر لیدز انگلستان دیده به جهان گشود. او کودکی خود را در شهر آکسفورد گذراند و در دوران جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی سلطنتی پیوست و برای یادگیری پرواز به آفریقای جنوبی رفت. آفریقای جنوبی زادگاه پدرش بود. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، کریستوفر فرصت آن را پیدا کرد تا تحصیلات خود را به پایان برساند. او زبانشناسی برجسته بود و به عنوان استاد زبان انگلیسی کهن و میانه و همچنین ایسلندی کهن مشغول به تدریس شد.
او پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۷۳ به بنیاد تالکین پیوست و آثار انتشار نیافته تالکین را چاپ و منتشر کرد. مهمترین اثر پدر او یعنی سیلماریلیون در سال ۱۹۷۷ به چاپ رسید. بیشتر این حماسه در دوران اول دنیای تالکین رقم میخورد و داستان زندگی و سلحشوری الفها در سرزمین میانه است. کتاب بعدی این نویسنده «قصههای ناتمام» بود که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. در فاصله سالهای ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۲ مجموعه «تاریخ ۱۲ جلدی سرزمین میانه» توسط این نویسنده به چاپ رسید. این کتاب اثری تخصصی است و بیشتر برای محققان به کار میآید. به همین خاطر مترجمان آثار تالکین در ایران تصمیم ندارند که آن را ترجمه کردند. «فرزندان هورین» در سال ۲۰۰۹ و «برن و لوتین» در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسیدند؛ آخرین اثر کریستوفر تالکین، کتاب سقوط گوندولین است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. کریستوفر تالکین در ۱۵ ژانویه سال ۲۰۲۰ در سن ۹۵ سالگی درگذشت.
درباره کتاب «سقوط گوندولین»
کریستوفر تالکین از زمان دقیق نوشتن کتاب «سقوط گوندولین» توسط پدرش بیخبر است زیرا «جی. آر.آر. تالکین» در نامههای مختلف زمانهای گوناگونی را برای نوشتن این داستان عنوان کرده است. اما به نظر میرسد که او این کتاب را در حدود سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ و در فضای جنگ جهانی اول نوشته است. کتاب «سقوط گوندولین» نخستین داستان تالکین از دنیای خیالیاش بود و به همین دلیل است که این کتاب اهمیت بسیار زیادی پیدا میکند چرا که در خلق سرزمین میانه بسیار موثر است.
کتاب سقوط گوندولین چند بخش مختلف دارد و در آن کریستوفر تالکین تلاش میکند تا روایتهای مختلف پدرش از داستان و سیر تطور آن را کنار یکدیگر قرار دهد. این کار بدون شک سختیهایی به همراه دارد چرا که نوشتهها پراکنده هستند و اسامی دستخوش تغییر و تحول میشوند. اما کتاب سقوط گوندولین، مقدمهای برای آفرینش یک دنیای خیالی عظیم است. قصههای سرزمین میانه در دوران اول، مملوء از روایتهایی اندوهناکاند. الفها به علت تمرد از فرمان والار (ایزدان جهان) به نفرینی عظیم دچار شدهاند و هر چقدر هم پایداری کنند باز محکوم به شکستاند چون تقدیر آنها به شکل دیگری رقم خورده است. «سقوط گوندولین» را میتوان اثری حماسی به شمار آورد. در دیگر آثار تالکین مثل «هابیت» یا «ارباب حلقهها» به صورت گذرا به ماجرای گوندولین و سقوط آن اشاره شده است. کتاب «سیلماریلیون» نیز توضیحی کوتاه و مختصر درباره سرنوشت غمبار گوندولین دارد اما روایت دقیق این داستان را باید در کتاب سقوط گوندولین خواند.
گوندولین توسط تورگون فرزند فین گولفین پادشاه بزرگ الفهای نولدوری پایهگذاری شد. او روزی در کنار رودخانه سیریون راه میرفت که «اولمو» والای (ایزد) آبها بر او ظاهر شد و از طریق راههای مخفی تورگون را به منطقهای محصور در میان کوهها میرساند و از او میخواهد تا مردمش را به آنجا بیاورد. «اولمو» پیشبینی میکند که روزی الفها باید از این سرزمین به یاری همنوعان خود بشتابند و پس از آن با فرستادن نمایندهای تقدیر آنها رقم خواهد خورد. «تورگون» به یاد تیریون- شهر زیبای الفها در آن سوی دریاها- گوندولین را پایهگذاری میکند و به صورت مخفیانه الفهای نولدوری را با خود به آن شهر میبرد. ساخت این شهر بیش از ۵۰ سال به طول انجامید و پس از آن مردم ساکن گوندولین شدند. این شهر دیوارها و برجهایی سفید و شکوهمند داشت و صدها چشمه درخشان به آنجا سرازیر میشد. الفها در گوندولین آبنماها و فوارههای شگفتانگیزی ساخته بودند.
پس از سقوط دیگر قلمروهای الفی نظیر نارگوتروند و برلیاند، مورگوت به دنبال یافتن گوندولین است تا آنجا را نیز تباه سازد. در همین زمانهاست که «اولمو» تورین را که از فرزندان پادشاه آدمیان است به گوندولین میفرستد تا تقدیر این سرزمین را یادآوری کند و از تورگون بخواهد تا مردمانش را به سمت دریاها بفرستد و با گسیل کردن فرستادگانی نزد والار از آنها درخواست کمک کند. ولی تورگون از ترک گوندولین اجتناب میکند و به جای آن بر تعداد نگهبانان شهر میافزاید. تورین دلباخته دختر فرمانروای الف میشود و با او ازدواج میکند. یکی دیگر از بستگان الف فرمانروا به نام مایگلین نیز خواهان وصلت با دختر فرمانرواست و در همینجا بذر خیانت در دیوارهای محصور گوندولین رشد میکند. مایگلین بعدها در سقوط گوندولین نقش دارد و خیانت او زمینهساز کشف راههای مخفی میشود. حاصل ازدواج تورین و دختر فرمانروا فرزندی به نام ائارندیل است، استاد الروند و آراگورن هر دو از تبار همین فرد هستند و تقدیر سرزمین میانه به گونهای رقم میخورد که فردی از تبار ائارندیل خصم مورگوت و خادمان او باشد.
کتاب سقوط گوندولین توسط «محمدحسین شکوهی» و «ناهید خسروی» و به همت نشر روزنه به فارسی ترجمه شده است. برای خواندن این کتاب به حدود ۵ ساعت زمان نیاز داریم.
پیش از مطالعه «سقوط گوندولین» سراغ چه کتابهایی برویم؟
کتاب سقوط گوندولین داستانی تخصصی و در امتداد دیگر افسانههای دنیای تالکین است؛ پس به شما پیش از آن پیشنهاد میکنیم که کتابهای زیر را بخوانید.
۱. کتاب «سیلماریلیون»
۲. کتاب «قصههای ناتمام»
۳. کتاب «فرزندان هورین»
به شما توصیه میکنیم که حتما کتابهای سهگانه «ارباب حلقهها» و «هابیت» را نیز خوانده باشید تا از سیر داستان لذت ببرید.
درباره کتاب «قصههای ناتمام» و زندگی تالکین؛ از نمایان شدن «اولمو» تا نابودی قلمروی نومهنور
در بخشی از کتاب سقوط گوندولین میخوانیم:
بنگر! راههایی که بدانجا میروند از خاطرهها رفتهاند و شاهراهها از صحنه گیتی زدوده شدهاند و دریاها و کوهها گرد بر گرد آنجا را گرفتهاند، با این حال هنوز الفها بر تپه کور مسکن دارند و ایزدان در والینور نشستهاند، هر چند سرورشان به سبب اندوه و بیم ملکو منقص است و سرزمین خویش را نهان نگاه میدارند و افسونی مانع بر آن بافتهاند تا هیچ پلیدی بر کرانههایش راه نیابد.
منبع: دیجیکالا مگ