۲۰ فیلم برتر دههی ۱۹۴۰میلادی؛ ظهور اعجوبهای به نام ولز
دههی ۱۹۴۰ میلادی وقتی آغاز شد که دنیا درگیر جنگ جهانی دوم بود؛ جنگی که در این دهه پنج سال ادامه یافت و بالاخره در تاریخ ۲ سپتامبر ۱۹۴۵ پایان یافت. حالا جهان تخریبشده بود، مردم زخمخورده بودند و هنر تاریک و تلخ. زمان این بود که سینما کمکم قوت بگیرد و قدرت و عظمت خود را به جهانیان اثبات کند.
- ۲۰ فیلم برتر دهههای ۱۹۱۰ و ۱۹۲۰؛ اولین نفسهای سینما
- ۱۰ فیلم برتر دههی ۱۹۳۰ میلادی؛ انقلاب عمق میدان
در ادامه ۲۰ فیلم برتر پنجمین دههی قرن بیستم را مرور میکنیم:
۱. همشهری کین (Citizen Kane)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۱
- کارگردان: اورسن ولز
- بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
همشهری کین و اورسن ولز نیازی به معرفی ندارند. نام همشهری کین که در بسیاری از نظرسنجیها به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما انتخاب شده است، از نام اورسن ولز، تهیهکننده، کارگردان، بازیگر نقش اصلی و یکی از نویسندگان آن، جدا نیست.
اورسن ولز ۶ می ۱۹۱۵ در ایالت ویسکانسن چشم به جهان گشود. وقتی که ولز به پانزده سالگی رسیده بود، مادر و پدر خود را از دست داده بود. اورسن جوان ابتدا به موسیقی علاقهمند شد، اما در ادامه بعد از این که با ارثیهی اندکی که از پدرش برایش باقی ماندهبود به اروپا سفر کرد، در آنجا نخستین تجربهی بازیگری بر روی صحنهی تیاتر را از سر گذراند و به هنرهای نمایشی روی آورد.
اجرای رادیویی جنگ دنیاها (The War of the Worlds) در سال ۱۹۳۸ به روی آنتن شبکهی رادیویی سیبیاس (CBS) رفت و توانست نام ولز را برای اولین بار بر سر زبانها بیاندازد. همین شهرت بود که باعث شد پیشنهادهای تجاری از هالیوود به سمت ولز سرازیر شود. یکی از این پیشنهادها را جورج شافر مدیر شرکت تولید و پخش فیلم آر. کی. ئو (RKO) به ولز ارایه داد. پیشنهادی که به عقیدهی بسیاری بهترین قراردادی است که طی تاریخ سینما توسط یک کمپانی به یک هنرمند داده شدهاست. پیشنهادی که تمام اختیارات مربوط به فیلم را به کارگردان آن میداد. پیشنهادی که منجر به ساختن همشهری کین شد.
همشهری کین روایت صعود و سقوط مردی است که تباهی او را رها نمیکند. روایتی از عشق، شهوت، تنهایی و قدرت. روایتی که اورسن ولز با بهرهگیری از تکنیک عمق میدان رنوار و وایلر و ترکیب کردن آن با تئوری مونتاژ آیزنشتاین، آن را به بهترین صورت ممکن بازتاب میدهد.
۲. دزدان دوچرخه (The Bicycle Thieves)
- محصول: ایتالیا/ ۱۹۴۸
- کارگردان: ویتوریو دسیکا
- بازیگران: لامبرتو ماجرینی، انزو استایولا
- نمرهی راتن تومیتوز: ۹۸ از ۱۰۰
ویتوریا دسیکا و دزدان دوچرخه به گفتهی بسیاری از تاریخنگاران سینمایی نخستین کارگردان و نخستین فیلم جریانساز نئورالیسم ایتالیا به طور جدی هستند. دسیکا در ۷ ژوئیه ۱۹۰۱ در لاتزیو به دنیا آمد و در هفتاد و سه سالگی از دنیا رفت. او به همراه چزاره زاواتینی که نامش در بین فیلمنامهنویسان دزدان دوچرخه هم به چشم میخورد از پیشگامان نئورالیسم ایتالیا محسوب میشوند.
دزدان دوچرخه داستان پدری است که در مقابل فرزندش به نیستی معنوی کشانده میشود. داستان در هم شکستن شمایل مقدس یک پدر در مقابل پدرش به دنبال فقر. دزدان دوچرخه توانست گلدن گلوب و اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را به دست آورد. بسیاری از کارگردانهای بزرگ تاریخ سینما دلیل روی آوردن به فیلمسازی خود را دیدن این فیلم اعلام کردهاند.
۳. آمبرسونهای باشکوه (The Magnificent Ambersons)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۲
- کارگردان: اورسن ولز
- بازیگران: جوزف کاتن، دولورس کاستلو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۳ از ۱۰۰
با این که اورسن، با موفقیت همشهری کین، راه صدساله را یک شبه طی نموده بود، اما هنوز برنامههای بزرگی در سر داشت. پس از همشهری کین، ولز به سراغ ساخت فیلم امبرسونهای باشکوه رفت و یکبار دیگر با ساختن فیلمی باشکوه، تصادفی نبودن تولد شاهکاری به نام همشهری کین را به تاریخ اثبات کرد.
آمبرسونهای باشکوه توانست نامزد چهار اسکار شود، اما در گیشه موفق نبود و با بودجهی ۱.۱ میلیون دلاری به فروش ۱ میلیون دلاری دست یافت. موسیقی آمبرسونهای باشکوه را برنارد هرمن فقید ساخته است و فیلمبرداری شکوهمند آن را استنلی کورتز برعهده داشته است. تدوین فیلم را هم رابرت وایز، یار همیشگی ولز، انجام داده است.
۴. مرد سوم (The Third Man)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۹
- کارگردان: کارول رید
- بازیگران: اورسن ولز، جوزف کاتن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۷ از ۱۰۰
یکی دیگر از بهترین فیلمهای دههی ۱۹۴۰ میلادی و یکبار دیگر نام اورسن ولز؛ اینبار در بین بازیگران. مرد سوم را کارول رید کارگردانی کرده است و فیلمنامهی آن را گراهام گرین نوشته است. فیلمنامهای که چندی بعد خود گرین رمانی از روی آن نوشت و منتشر کرد. موسیقی مرد سوم را آنتون کاراس ساخته است و رابرت کراسکر فیلمبردار آن بوده است.
مرد سوم نخل طلای جشنوارهی کن ۱۹۴۹ را به خود اختصاص داد و حالا که بیش از نیمقرن از ساختهشدن آن میگذرد، هنوز هم یکی از بهترین فیلمهای ژانر نوآر تاریخ سینما است که نام آن در اکثر لیستهای بهترین فیلمهای تاریخ سینما به چشم میخورد.
۵. کازابلانکا (Casablanca)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۲
- کارگردان: مایکل کورتیز
- بازیگران: هامفری بوگارت، اینگرید برگمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
کازابلانکا یک فیلم محکم و استوار است. کورتیز، ولز یا فورد نیست، اما در این یک فیلم، هنر کارگردانی را به حد اعلا متبلور میکند و البته که نمیشود به اصلیترین نقطهی قوت فیلم یعنی فیلمنامهی آن که اقتباسی از نمایشنامهی همه به کافهی ریک میروند است، اشاره نکرد. یکی دیگر از اصلیترین نقاط قوت فیلم نقشآفرینی خیره کنندهی بوگارت و برگمن است.
کازابلانکا توانست اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامهی اقتباسی را بهدست آورد و در پنج بخش دیگر بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین و بهترین موسیقی متن نامزد شود.
۶. زندگی شگفتانگیز است (It’s a Wonderful Life)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۶
- کارگردان: فرانک کاپرا
- بازیگران: جیمز استوارت، دانا رید
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
مردی که پس از ورشکستگی تصمیم به خودکشی گرفته است، توسط یک فرشتهی نگهبان نجات مییابد. این خلاصهی داستان فیلم فانتزی کاپرا است. فیلمی که نامزد پنج جایزهی اسکار شد، اما همهی آنها را به رقیبان واگذار کرد. فیلم کاپرا با بودجهی ۳.۱۸ میلیون دلاری به فروش ۳.۳ میلیون دلاری دست پیدا کرد. تاثیری که زندگی شگفتانگیز است بر سینما و جهان فیلمهای فانتزی پس از خود گذاشت و تاثیر روانشناختیاش بر آمریکای جنگزده غیرقابلانکار است.
فیلمنامهی فیلم را فرانسیس گودریچ، آلبرت هکت و فرانک کاپرا نوشتهاند، تصویربرداری آن را جوزف واکر و جوزف بیروک انجام دادهاند و موسیقی آن را دیمیتری تیومکین ساخته است. راسل شرمن و دپارتمان جلوههای ویژهی استودیو آرکیاو هم بهدنبال پدید آوردن شیوهای جدید برای تداعی نمودن بارش برف در یک فیلم سینمایی، توانستند جایزهی دستاورد تکنیکی را از اسکار دریافت کنند.
۷. خواب ابدی (The Big Sleep)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۶
- کارگردان: هاوارد هاکس
- بازیگران: هامفری بوگارت، لورن باکال
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
فیلمنامهی فیلم را ویلیام فاکنر، لی براکت، جولز فورسمن و ریموند چندلر براساس رمانی از ریموند چندلر نوشتهاند و هاکس آن را کارگردانی کرده است. خواب ابدی را پس از داشتن و نداشتن (To Have and Have Not) میتوان دومین فیلم نوآر هاکس نامید. هاکسی که در هردوی این فیلمها تسلط و توانایی بالای خود در کار کردن در ژانرهایی بهجز کمدی و درام را هم به نمایش میگذارد.
خواب ابدی با بودجهی ۱.۶ میلیون دلاری ساخته شد و به فروش ۴.۹ میلیون دلاری رسید که البته با حضور یکی از برترین زوجهای بازیگری تاریخ سینما، هامفری بوگارت و لورن باکال، موفقیت دور از انتظاری نبود.
۸. بدنام (Notorious)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۶
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: اینگرید برگمن، کری گرانت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
مگر میشود صحبت از بهترینهای سینما باشد و نام هیچکاک و فیلمی از او به میان نیاید؟ آلفرد هیچکاک در بدنام سمفونی کاملی از نور، طراحی صحنه، طراحی لباس، موسیقی، بازیگردانی و دکوپاژ خلق میکند و به واژهی میزانسن معنا میدهد. هیچکاک در بدنام تعلیق مخصوص خود را به اوج میرساند و با شخصیتپردازی محکمی که فیلمنامهی بن هکت و بازیهای درخشان گرانت، برگمن و رینس برای ما خلق کردهاند، شخصیتهایی قابل لمس و کاملا حقیقی برای ما خلق میکند.
موسیقی فیلم را روی وب ساخته است و فیلمبرداری درخشان آن را تد تنزلف برعهده داشته است. فیلم با بودجهی ۱ میلیون دلاری ساخته شد، اما توانست در گیشه به فروش ۲۴.۵ میلیون دلاری برسد. همچنین بدنام توانست کلود رنه را نامزد بهترین بازیگر مرد مکمل اسکار و بن هکت را نامزد بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی کند.
۹. رم، شهر بیدفاع (Rome Open City)
- محصول: ایتالیا/ ۱۹۴۵
- کارگردان: روبرتو روسلینی
- بازیگران: آنا ماگنانی، آلدو فابریزی
- نمرهی راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
روسلینی از آنجایی که از پایهگذاران نئورالیسم ایتالیا میباشد، از شناخته شدهترین کارگردانهای تاریخ سینما است و رم، شهر بیدفاع از شناختهشدهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما. روسلینی با رم، شهر بیدفاع سهگانهی جنگ خود را آغاز میکند. سهگانهای که با فیلمهای پاییزا (Paisà) و آلمان سال صفر (Germany Year Zero) ادامه مییابد. روسلینی در ۸ می ۱۹۰۶ در رم به دنیا آمد و در ۳ ژوئن ۱۹۷۷ در هفتاد و یک سالگی در رم چشم از جهان فرو بست.
رم، شهر بیدفاع روایت ایتالیای جنگ زدهای است که از دیکتاتوری درونی و استعمار بیرونی رنج میبرد و روایت گروهی آزادیخواه که به پشتوانهی جرئت و شهامت خود پایداری میکنند. فیلمنامهی رم، شهر بیدفاع را سرجیو آمیدی و فردریکو فللینی نوشتهاند و موسیقی آن را رنزو روسلینی ساخته است. رم، شهر بیدفاع توانست جایزهی بزرگ جشنوارهی فیلم کن را به دست آورد و با قاببندیهای فوقالعادهی فیلمبردار خود، اوبالدو آراتا، ایتالیایی جنگزده و غرق در خفقان را به بهترین حالت به تصویر بکشاند.
۱۰. اواخر بهار (Late Spring)
- محصول: ژاپن/ ۱۹۴۹
- کارگردان: یاسوجیرو ازو
- بازیگران: چیشو ریو، سنسوکو هارا
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
فیلمنامه اواخر بهار را کوگو نودا و ازو از روی رمان کوتاه پدر و دختر کازوئو هیروتسو نوشتهاند و موسیقی آن را سنجی اوتو ساخته است. اواخر بهار نخستین قیمت از سهگانهی نوریکو ازو است که در هرسهی آنها هارا نقش زنی جوان بهنام نوریکو را ایفا میکند؛ دو قسمت بعدی اوایل تابستان (Early Summer) و داستان توکیو (Tokyo Story) هستند.
اواخر بهار یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای تاریخ سینما است و در همانحال یکی از شاخصترین فیلمهای نشاندهندهی سبک بصری مخصوص سینمای شرق و حال و هوای مخصوص سینمای ژاپن. ازو با نماهای مخصوص به خود و روایتهای آرام و پرمفهومه خود، مخاطب را به تفکر در حال آرامش دعوت میکند و از او میخواهد که به عمق معنویات خود سفر کند.
۱۱. اوج التهاب (White Heat)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۹
- کارگردان: رائول والش
- بازیگران: جیمز کاگنی، ادموند اوبراین
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
اوج التهاب یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای گنگستری تاریخ سینماست. والش در این فیلم داستان تعقیب و گریز تبهکار خطرناکی به نام کودی جرت را روایت میکند که توسط ماموران پلیس تحت تقیب است و بعد از مرگ مادرش، تصمیم به کشتن قاتلان او میگیرد.
فیلمنامهی اوج التهاب را بن رابرتز و ایوان گوف نوشتهاند و موسیقی آن را ماکس اشتاینر ساخته است. فیلم با بودجهی ۱ میلیون دلاری ساخته شد و در گیشه به فروش بینالمللی ۱.۹ میلیون دلاری رسید.
۱۲. زندگی و مرگ کلنل بلیمپ (The Life and Death of Colonel Blimp)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۳
- کارگردان: مایکل پاول، امریک پرسبرگر
- بازیگران: راجر لایوسی، دبورا کار
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
مایکل پاول و پرسبرگ از محدود کسانی هستند که توانستهاند زوج کارگردانی تشکیل دهند و دههی ۱۹۴۰ میلادی یکی از نقاط اوج کارنامهی آنهاست. آنها که فیلمنامهی زندگی و مرگ کلنل بلیمپ را هم خودشان نوشته بودند، توانستند فیلمی را بر پردهی سینماها بیاورند که در ذهن تاریخی سینمای جهان و بهخصوص سینمای بریتانیا ماندگار شود.
موسیقی فیلم را الن گری ساخته است و تصویربرداری آن برعهدهی ژرژ پرینال بوده است.
۱۳. نرگس سیاه (Black Narcissus)
- محصول: بریتانیا/ ۱۹۴۷
- کارگردان: پاول و پرسبرگر
- بازیگران: دبورا کار، سابو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
نرگس سیاه یکی دیگر از فیلمهایی است که کارنامهی هنری مشترک پاول و پرسبرگر را، بهعنوان کارگردان، به اوج میرساند. نرگس سیاه روایت چند راهبه است که برای به دست آوردن سرپرستی یک بیمارستان با حکومت به مشکل برمیخورند. فیلمنامهی فیلم را پاول و پرسبرگر براساس رمانی از رامر گادن نوشتهاند و موسیقی آن را برایان ایسدیل ساخته است. فیلم همچنین توانست دو اسکار و یک گلدن گلوب بهدست آورد.
۱۴. غرامت مضاعف (Double Indemnity)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۴
- کارگردان: بیلی وایلدر
- بازیگران: باربارا استانویک، فرد مککوری
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
از غرامت مضاعق بهعنوان یکی از پیشروترین و مهمترین فیلمهای ژانر نوآر تاریخ سینما و یکی از بهترین فیلمهای جنایی دهه ۴۰ میلادی یاد میشود. بیلی وایلدر و ریموند چندلر فیلمنامهی این فیلم را، که به عقیدهی وودی آلن، بهترین فیلم تاریخ سینما است، براساس رمانی از جیمز ام. کین نوشتهاند. فیلم در استودیوی پارامونت با بودجهی ۹۸۰ هزار دلاری ساخته شد و به فروش ۵ میلیون دلاری رسید.
میکلوش روژا که موسیقی فیلم را ساخته است، نامزد اسکار شد و در کنار او، فیلم در شش بخش دیگر هم نامزدی بهدست آورد؛ بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اصلی زن، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری سیاه و سفید و بهترین صدابرداری.
۱۵. رودخانه سرخ (Red River)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۸
- کارگردان: هاوارد هاکس
- بازیگران: جان وین، مونتگومری کلیفت
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
هاوارد هاکس و وسترنهایش برای همیشه در تاریخ سینما جاودانهاند. رودخانهی سرخ را هاکس براساس فیلمنامهای از چارلز شنی و بوردن چیس ساخته است. او با موفقیت توانسته است از استعداد درخشان بازیگر جوانی به نام مونتگومری کلیفت، در کنار تجربه و پختگی بازیگری به نام جان وین که تخصصاش وسترن بود، استفاده کند.
۱۶. گنجهای سیرا مادره (The Treasure of the Sierra Madre)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۸
- کارگردان: جان هیوستون
- بازیگران: هامفری بوگارت، والتر هیوستون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
گنجهای سیرا مادره اقتباسی وفادارانه است از رمان ب. تراون که در زمان پخش خود، بهدنبال ساخته شدن در محیط طبیعی بهجای استودیو، مورد توجه قرار گرفت. این فیلم که کوبریک در بین ۱۰ فیلم موردعلاقهی خود، از آن نام میبرد، توانست با بودجهی ۲.۵ میلیون دلاری به فروش ۴ میلیون دلاری برسد و سه اسکار بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی اقتباسی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را بهدست آورد و در بخش بهترین فیلم هم نامزد شود. فیلم همچنین توانست در گلدن گلوب هم سه جایزهی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را بهدست آورد.
۱۷. کلمنتاین عزیزم (My Darling Clementine)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۶
- کارگردان: جان فورد
- بازیگران: هنری فوندا، کتی داونز
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
مگر میشود جان فورد وسترنی بسازد که در دوران اوج وسترن در سینمای کلاسیک آمریکا از آن نام برده نشود؟ فیلمنامهی کلمنتاین عزیزم را سموئل جی. انگل و وینستون میلر براساس داستانی از سم هلمان نوشتهاند و تصویربرداری آن را جوزف مکدونالد برعهده داشته است. در کلمنتاین عزیزم، جان فورد یکبار دیگر داستانی انتقامجویانه را برگزیدهاست؛ داستان مردی که کلانتر میشود تا انتقام برادر خود را از خانوادهای صاحبقدرت و ظالم بگیرد.
۱۸. از درون گذشته (Out of the Past)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۷
- کارگردان: ژاک تورنور
- بازیگران: رابرت میچام، جین گریر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
فیلمنامهی از درون گذشته را دنیل مینوارینگ با نام مستعار جافری هومز براساس رمانی از خودش، که آن را هم با نام مستعار هومز منتشر کرده بود، نوشته است. این فیلم یکی از اصلیترین فیلمهای ژانر نوآر است که تمام عناصر اساسی مورد نیاز برای ساخته شدن یک نوآر را در خود جای داده است.
۱۹. آلمان، سال صفر (Germany, Year Zero)
- محصول: ایتالیا/ ۱۹۴۸
- کارگردان: روبرتو روسلینی
- بازیگران: ارنست پیتچو، فرانتس اوتو کروگر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
سومین فیلم از سهگانهی جنگی روسلینی، پس از رم، شهر بیدفاع و پاییزا، آلمان، سال صفر نام دارد. فیلمی که مخاطب را در جایگاه یک کودک نه در بحبوحهی جنگ، بلکه در محیطی جنگزده قرار میدهد. فیلمی که مخاطب را در جایگاه قربانی میگذارد و از او میخواهد که با چشمانی باز به نتایج جنگ نگاه کند.
آلمان سال صفر یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای نئورالیسم ایتالیا است که اینبار بهجای پرداختن به ایتالیای جنگزده به آلمان میپردازد؛ کشوری که همه او را مقصر میدانند. روسلینی نگاهی متفاوت را برمیگزیند و اندوه و دردی را که یک ذهن جنایتکار برای یک ملت بیگناه رقم میزند، بررسی میکند.
۲۰. خوشههای خشم (The Grapes of Wrath)
- محصول: آمریکا/ ۱۹۴۰
- کارگردان: جان فورد
- بازیگران: هنری فوندا، جین دارول
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
باز هم جان فورد و اینبار فیلمی که وسترن نیست. خوشههای خشم اقتباسی است از رمان معروفی به همین نام، نوشتهی نویسندهی شهیر آمریکایی؛ جان اشتاین بک. خوشههای خشم یکی از موفقترین فیلمهای سال ۱۹۴۰ بود و توانست در هفت رشتهی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی اقتباسی، بهترین بازیگر نقش اصلی مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین صدابرداری و بهترین تدوین اسکار نامزد شود و در دو رشتهی بهترین بازیگر نقش مکمل زن و بهترین کارگردانی، آن را به خانه ببرد. علاوه بر فصل جوایز، فیلم در گیشه هم موفق بود و توانست با بودجهی ۸۰۰ هزار دلاری به فروش بیش از ۱.۵ میلیون دلار دست یابد.
منبع: the cinema archives
در شاهکار بودن فیلمای این لیست هیچ شکی نیست و حالا بحث سلیقه بوجود میاد و بنظرم اگه بین فیلمای اورسن ولز نگاهی بندازیم شاید بتونیم بگیم که همشهری کین بهترین فیلم سازندشم نیست و نظرم اینه که اول فیلمه مرد سومه و دوم نشانی از شره.بعدا همشهری کین
ولی نمیگم بهترین فیلم دهه مرد سومه. نظر من: ۱- دزدان دوچرخه ۲- خوشه های خشم ۳- گنج های سیرا مادره ۴- آرزوهای بزرگ ۵- مرد سوم ۶- بهترین سال های زندگی ما ۷- شاهین مالت ۸- رودخانه سرخ ۹- نشانی از شر ۱۰- داشتن و نداشتن
چه لیست بدی بود.
سه تا فیلم از اورسون ولز بود اونوقت از ویلیام وایلر و جرج کیوکر خبری نبود