کتاب «خصم» امانوئل کارر؛ پیامدهای غمانگیز زندگی بر پایه دروغ
کتاب «خصم» اثر نویسنده فرانسوی امانوئل کارر، بر اساس داستان زندگی مردی فرانسوی است که برای دو دهه خود را پزشک سازمان جهانی بهداشت معرفی کرده بود. حال آنکه هیچ شغلی نداشت و تحصیلات پزشکیاش را به پایان نرسانده بود اما نمیتوانست این واقعیت را بپذیرد مگر به قیمتی گزاف؛ یعنی قربانی کردن تمام نزدیکانش.
بیوگرافی امانوئل کارر
امانوئل کارر (۱۹۵۷) نویسنده، کارگردان و فیلمنامهنویس فرانسوی است. او در مؤسسه مطالعات سیاسی پاریس تحصیل کرد اما به زودی به دنیای سینما علاقهمند شد و در مورد آن برای مجلاتی مانند Télérama نقد نوشت. کارر بعدها نیز جذب مطالعات دیگر شد و شروع به خواندن نویسندگانی مانند ورنر هرتزوگ کرد . در عرصه ادبی، کارر با کتاب «خصم » به موفقیت بزرگی دست یافت، کتابی که اقتباس سینمایی آن نیز در سال ۲۰۰۲ توسط نیکول گارسیا ساخته شد. کارر در طول زندگی حرفهای خود جوایز ادبی مختلفی از جمله Renaudot، Femina، Duménil و Princess of Asturias کسب کرده است. به گزارش پاریس ریویو: «امروزه نویسندگان بزرگ در فرانسه نادر هستند و امانوئل کارر یکی از آن نوادر است».
خلاصه کتاب «خصم»
در ۹ ژانویه ۱۹۹۳، خانواده ژان کلود رومان در آتش سوختند. او تنها بازمانده حادثه بود. با این حال، پلیس خیلی زود متوجه شد که همسر و فرزندان او قبل از شروع آتشسوزی مرده بودند و پدر و مادر رومان نیز با جراحات متعدد گلوله کشته شدند و آتشسوزی اصلا حادثه نبوده! در ابتدا، پلیس مظنون بود که این قتلها یک حمله هماهنگ به خانواده رومان به دلیل همکاری او با سازمان جهانی بهداشت است. با این حال، آنها به زودی دریافتند که رومان هرگز برای این سازمان کار نکرده و حتی از دانشگاه فارغ التحصیل نشده است. دوستدختر رومان نیز جلو آمد و فاش کرد که رومان اوایل همان روز به او حمله کرده و سعی داشته او را بکشد.
بررسی کتاب «خصم»
کتاب «خصم»، یک ناداستان است که زندگی ژان کلود رومان را روایت میکند، مردی که پیش از کشتن همسر و فرزندان و والدینش در سال ۱۹۹۳، نزدیک به دو دهه وانمود میکرد که پزشک و محقق سازمان بهداشت جهانی است. بنابراین این کتاب صرفا روایتی از یک جنایت واقعی نیست؛ بلکه فراتر از آن، کاوشی است در یک زندگی عجینشده با دروغ و همینطور عواقبی که این دروغها در پی دارند.
کتاب با قتلها شروع میشود و سپس به گذشته برمیگردد… رومان برخلاف تصور خانواده و دوستانش، پزشک سازمان بهداشت جهانی نبود. در واقع او اصلا مدرک پزشکی نداشت. روزها در ماشینش مینشست یا به فرودگاه میرفت و وانمود میکرد که سر کار یا در یک کنفرانس است. تمام زندگی رومان یک داستان تخیلی بود؛ او شبکهای از دروغ را چنان محکم دور خودش تنیده بود که نمیتوانست از آن فرار کند.
از همین رو روایت کارر همدلانه و جستجوگرانه است. او عمیقا رومان را روانکاوی میکند و سعی دارد بفهمد چه چیزی او را به سوی این زندگی فریبنده سوق داده. کارر در درجه بعد به تأثیر دروغهای رومان بر اطرافیانش نیز علاقهمند است. همسر، پدر، مادر و دوستان رومان همگی فریب او را خورده بودند و وقتی با حقیقت روبرو شدند زندگیشان از هم پاشید.
یکی از قابلتوجهترین جنبههای «خصم» این است که خواننده را ترغیب میکند رابطه خود را با حقیقت زیر سوال ببرد. دروغهای رومان آنقدر گسترده و قانعکننده هستند که حتی نزدیکترین افراد به او هم آنها را باور میکنند. کارر به نوعی خوانندگان را دعوت میکند تا خودشان را به چالش بکشند و ببینند اگر شخصی که دوستش دارند دروغگو از آب دربیاید، چه واکنشی نشان خواهند داد.
کتاب «خصم» کتاب راحتی برای خواندن نیست. جنایاتی که رومان مرتکب شد وحشتناک است به خصوص که کارر از توصیف جزئیات آنها ابایی ندارد. با این حال، کتاب در خشونت خود بیهوده نیست و مخاطب را وادار میکند درباره پیامدهای زندگی بر پایه دروغ بیندیشد
به طور کلی، «خصم» کتابی قدرتمند و قابل تامل است. خواندن آن سخت اما به شدت گیرا است. مواجهه کارر با موضوع همدلانه و روشنفکرانه است. او به شیوهای استادانه به پیچیدگیهای زندگی عذابآور و جنایات هولناک رومان میپردازد به طوری که خواننده تا مدتها پس از پایان کتاب، بهتزده تک تک ابعاد این جنایت ناباورانه را با خود مرور میکند.