۴۰ دروغ مصلحتی که همه به صورت روزمره میگویند
بیایید باهم رو راست باشیم، همهی ما هر از چند گاهی حقیقت را طور دیگری نشان میدهیم. مثلاً یک روز که خیلی دیر از خواب بیدار شدهایم و برای رفتن به اداره دیگر حسابی دیر شده ممکن است با رئیسمان تماس بگیریم و به او اعلام کنیم که مریض شدهایم. یا شاید وقتی با شخصی قرار داریم و کمی دیر کردهایم و طرف مقابل ضمن تماس از ما میپرسد که چقدر تا محل قرار فاصله داریم، به او میگوییم «من پنج دقیقهی دیگر آنجا هستم» حال آنکه میدانیم حداقل ۲۰ دقیقه تا آن محل فاصله داریم. به زبان سادهتر ما «دروغ» میگوییم.
اما همهی ما میدانیم که اینها دروغهای مصلحتیای هستند که برای کنترل اوضاع آنها را بیان میکنیم و هدف ما صدمه زدن به اعتماد و احساسات طرف مقابل نیست. با در نظر گرفتن این موضوع، در این مقاله از دیجیکالا مگ، ۴۰ مورد از رایجترین دروغهای مصلحتیای که مردم به طور روزانه بیان میکنند، آورده شده است. با ما همراه باشید.
۱. «من پنج دقیقهی دیگر آنجا هستم»
همهی ما میدانیم وقتی که میگوییم «من پنج دقیقهی دیگر آنجا هستم» یا «دارم پارک میکنم» یعنی حداقل نیم ساعت تا محل قرار فاصله داریم اما با این حال برای کنترل اوضاع، حقیقت را نادیده میگیریم.
۲. «ایمیلت حتماً به پوشهی اسپم من رفته است»
وقتی ایمیل را دریافت کردید، آن را دیدید، حتی ممکن است آن را باز کرده و خوانده باشید و بعداً تصمیم گرفته باشید که جوابی به آن ندهید. در واقع، شما هیچ کاری با آن انجام ندادید. اما وقتی فرستنده از شما در مورد آن سؤال پرسید، شاید هفتهها یا ماهها بعد، شاید با کپی برداری از رئیستان، باید بهانهای برای اینکه چرا کاری با آن انجام ندادهاید، بیاورید. بنابراین «پوشه اسپم» بهترین گزینه است.
۳. «شارژ گوشیام تمام شد»
وقتی از دو دوست مختلف پیامهایی دریافت میکنید که دو طرح متفاوت را برای وقت خالی بعد از کار به شما پیشنهاد میکنند و نمیتوانید تصمیم بگیرید که جواب منفی خود را برای یکی از آنها چگونه ارسال کنید، یک راه راحت برای رهایی از ایجاد حس ناامیدی در طرف مقابل این است که فردا صبح برای او یک پیامک ارسال کنید و بگویید که دیروز موقع جواب دادن شارژ گوشیتان تمام شده و تلفن همراهتان خاموش شده است.
۴. «تلفنم ویروسی شده و هنگ میکند!»
یک جایگزین عالی برای «شارژ تلفنم تمام شد»، که از تکرار این عبارت برای دوم جلوگیری میکند. این دروغ در مجموع برای توضیح دادن هر گونه عدم پاسخگویی تلفنی بسیار عالی است؛ پیامک، ایمیل، پیامهای صوتی و شبکههای اجتماعی، فقط تلفن را مقصر بدانید!
۵. «آف زده بود ۱۲۰ تومان خریدمش!»
وقتی شوهرتان از شما میپرسد که برای آن ژاکت یا کفش جدید چقدر هزینه کردهاید و شما نمیتوانید قطعاً نمیتوانید قیمت واقعی آن را بیان کنید از این عبارت استفاده میکنید؟
۶. «بیایید فقط یک بار دیگر امتحان کنیم»
بله درست است، ما می دانیم که منظور شما حداقل «چهار مرتبهی دیگر» است!
۷. «من اصلاً تلویزیون تماشا نمیکنم»
فقط به این دلیل که فیلم و سریالها را روی لپتاپ خودتان نگاه میکنید و آنها را روی تلویزیون تماشا نمیکنید، به این معنی نیست که اصلاً تلویزیون تماشا نمیکنید. بیشتر اوقات، این دروغی است که شما به خودتان می گویید. چون در واقع شما محتوای تلویزیونی را روی لپتاپ یا تبلت خود نگاه میکنید.
۸. «آخراشه!»
بله! منظورتان این است که هنوز شروع هم نکردهاید!
۹. «واقعاً از دیدن شما خوشحالم»
ماههاست که این شخص را ندیدهاید و اگر به شما بستگی داشت، سالها میگذشت و یادش هم نمیافتادید. در واقع شما تنها در یک مهمانی دوستانه با طرف مقابل برخورد کردید و اکنون باید طوری رفتار کنید که انگار هیچ کس دیگری در جهان وجود ندارد که ترجیح دهید به جای او با آن برخورد کنید.
۱۰. «شخصیت افراد از ظاهر آنها برایم مهمتر است»
پس چرا بعد از دیدن تصاویر نمایهی افراد آنها را دنبال میکنید؟ همهی ما از قدرت چشمان درونبین شما آگاهیم.
۱۱. «من با — نفر رابطه داشتهام»
یکی شما در این رابطه راست میگویید، یکی خواجه حافظ شیراز. در واقع بسته به جنسیت و نسبت طرف مقابل با شما، این عدد میتوانند خیلی بیشتر یا کمتر از مقدار واقعی در نظر گرفته شده است.
۱۲. «چند وقت پیش آن را خواندم/ تماشا کردم»
یک جواب تکراری برای استفاده در زمانی که دوستی از کتاب یا فیلمی نام میبرد که احتمالاً باید تا به حال آن را خوانده یا دیده باشید، اما هرگز به آن دسترسی پیدا نکردهاید. مگر اینکه بخواهید این جواب تحقیرآمیز را دریافت کنید: «هنوز آن را نخواندهاید/ ندیدهاید؟!» در غیر این صورت، تنها گزینهی شما همین دروغ کوچک مصلحتی است.
۱۳. «شما را به خاطر دارم»
به نظر میرسد فردی که به تازگی با او ملاقات کردهاید شما را به یاد میآورد. او حتی میتواند دوستان مشترک و مهمانیای که برای اولین بار در آن ملاقات کردید را به خاطر بیاورد. اما شما نمیدانید او چه کسی است و نمیخواهید این حقیقت را بپذیرید، بنابراین لبخند میزنید و مصلحتاً به خاطر میآورید که قبلاً طرف مقابل را ملاقات کردهاید. این یک حرکت بی ضرر است که هر دو طرف را از شرمندگی نجات میدهد.
۱۴. «به نظر منطقی میرسد»
وقتی یکی از دوستانتان تصمیم غیرمنطقی خود را برای خرید یک حیوان خانگی عجیب با شما در میان میگذارد و نظر شما را میپرسد، گاهی اوقات این تنها چیزی است که میتوانید به او بگویید.
۱۵. «صدات خوب نمیاد!»
اگر جریان مکالمه در حال انجام را دوست ندارید، استفاده از این عبارت بهترین بهانه است. ممکن است کمی نویز یا کمی وقفه در صدای طرف مقابل وجود داشته باشد، اما اگر واقعاً بخواهید صحبتهای او را بشنوید، احتمالاً میتوانید.
۱۶. «اوه خدای من! فراموش کردم»
وقتی رئیستان از شما میخواهد که گزارشی را بنویسید که میدانید در نهایت نادیده گرفته میشود، شما هم تصمیم میگیرید که درخواست او را نادیده بگیرید. اما در موارد نادری که رئیستان چیزی را که از شما خواسته است به یاد میآورد، باید طوری رفتار کنید که انگار انجام آن دستور را فراموش کردهاید، نه اینکه عمداً درخواست او را نادیده گرفته باشید.
۱۷. «تقصیر تو نیست، مشکل از من است»
بیایید صادق باشیم، دقیقاً تقصیر طرف مقابل است. فقط شما با او رودربایستی دارید.
۱۸. «حالم خوبه»
مثل جملهی «حالم خوبه، تو چطوری؟» این پاسخ خودکاری است که ما تقریباً در هر تبادل نظر کوچکی، چه با همکاران و چه با افراد کاملاً غریبه، ارائه میکنیم. ممکن است احساس افسردگی کنید، یا در حال مبارزه با آنفولانزا باشید، یا حتی یک روز وحشتناک را سپری کنید، اما همیشه میخواهید بگویید که: «حالم خوبه».
۱۹. «بد نیستم»
عملکردی مشابه عبارت «حالم خوبه» را ارائه میدهد، فقط این پاسخ ممکن است معانی تهاجمی ضمنی بیشتری داشته باشد. اغلب زمانی استفاده میشود که میخواهید به شریک زندگیتان یا کسی که در محل کار شما را آزار میدهد، بگویید که حال شما خوب نیست.
۲۰. «ترافیک خیلی سنگین بود»
حقیقت این است که شما Google Maps و Waze را روی گوشی خود دارید و احتمالاً تصور خوبی از مدت زمان لازم برای رفتن از یک مکان به مکان دیگر دارید. با این حال، شما تا ۲۰ دقیقه قبل از اینکه قرار بود در جایی باشید که میدانستید حداقل ۴۵ دقیقه طول میکشد، مکان خود را ترک نکردید و سپس ترافیک را به دلیل خطای خودتان مقصر دانستید.
۲۱. «مترو دیر آمد»
مانند دروغ ترافیک، سرزنش مترو راه مناسبی برای رفع مشکل برنامهریزی شماست. همچنین این مزیت را دارد که به کسی که بهانه میآورید چیزی را میدهید که میتواند با شما همدردی کند. به جای اینکه به شما نگاه کثیف برای دیر رسیدن به شما نشان دهند، احتمالاً با داستان ترسناک مترو خود پاسخ میدهند.
۲۲. «تموم شد!»
حتی اگر چیزی به کوچکی یک آدامس باشد، ممکن است دادن آن به یک دوست یا حتی یک غریبه که به آن دارد حس خوبی به شما ندهد. اینجا است که حرص بر شما غلبه میکند و حقیقت را کمی دستکاری میکنید.
۲۳. «من سعی میکنم حدود چهار بار در هفته به باشگاه بروم»
بله، درست است، شاید دو بار در این ماه به باشگاه رفتهاید و آن را تقریباً یک رکورد میدانید. اما وقتی کسی در این مورد از شما میپرسد، نمیخواهید در مورد میزان تنبلی خود صادق باشید و در عین حال، نمیخواهید با گفتن اینکه هر روز ورزش میکنید، خیلی آشکارا دروغ بگویید. بنابراین به گفتن این عبارت به عنوان میانگین بسنده میکنید.
۲۴. «برای آن روز برنامه دارم»
میدانید که تقویم شما برای آن روز کاملاً خالی است، اما نمیخواهید کاری را که به آن دعوت شدهاید انجام دهید. شما فقط نمیتوانید حقیقت را بیان کنید و بگویید: «من نمیخواهم این کار را انجام دهم»، اما در عوض طوری رفتار میکنید که انگار برنامهای فشرده دارید.
۲۵. «من یک قرار ملاقات دارم»
در واقع قراری ندارید، میخواهید زودتر از محل کار بروید یا دیر وقت به خانه برگردید. فقط مراقب استفادهی بیش از حد از این دروغ مصلحتی باشید.
۲۶. «عاشقشم!»
این دروغ بیشتر در حوالی روز ولنتاین یا هر مناسبتی که در آن هدیه میدهند، بیان میشود. وقتی چیزی را دریافت میکنید که واقعاً از آن متنفر هستید، یا حداقل فکر میکنید خیلی جذاب نیست، اما نمیخواهید به احساسات هدیهدهنده صدمه بزنید، از این عبارت استفاده میکنید.
۲۷. «چه جالب!»
نه اینطور نیست. اصلاً هم جالب، خندهدار، غافلگیرکننده، هیجانانگیز یا هر صفت مثبت دیگری نیست، اما باید چیزی در مورد آن بگویید که به احساسات طرف مقابل لطمه وارد نکند.
۲۸. «شما رو توی مهمانی ندیدم»
شما آن شخص را لحظهای که وارد شدید دیدید، اما واقعاً امیدوار بودید که او شما را نبیند یا حداقل با موفقیت وانمود کنید که شما او را ندیدهاید. بنابراین وقتی بعداً آن شخص حضورش در مهمانی را به شما یادآور میشود، چارهای جز بیان این دروغ ندارید.
۲۹. «همدیگر رو ببینیم یه وقت»
در حقیقت شما نمیخواهید که هیچ وقت طرف مقابل را ببینید برای همین است که در پایان جملهتان از عبارت «هفتهی بعد»، «ماه بعد» یا امثالهم استفاده نمیکنید و فقط به گفتن «یه وقت» بسنده میکنید.
۳۰. «بعداً با شما تماس خواهم گرفت»
فکر میکنم منظور شما «هرگز» است. درست همانند عبارت «همدیگر رو ببینیم یه وقت»، این دروغ مورد علاقه کسانی است که میخواهند همیشه ظاهری دوستانه داشته باشند.
۳۱. «من از نزدیک با او کار نمیکردم»
وقتی کسی از شما درباره یک فرد تأثیرگذار یا قدرتمند میپرسد که میداند قبلاً در همان مکانی کار میکرد که شما کار میکردید، این دروغ کوچک میتواند مفید باشد. در واقع شما ترجیح میدهید بیان نکنید که آن فرد معروف حتی اسم شما را هم نمیدانسته و هیچ شناختی از شما نداشته است.
۳۲. «باید بروم، دیرم میشود»
در واقع شما جای دیگری ندارید که بروید، اما مهمانیای که در آن حضور دارید، دارد کمکم کسلکننده میشود و شما هم ترجیح میدهید بجای آن وقت خودتان را در منزل سپری کنید. شما فقط نمیخواهید احساسات کسی را جریحهدار کنید، بنابراین سعی میکنید کمی فوریت را به علت خروج خود اضافه کنید.
۳۳. «فکر کنم کرونا گرفتم»
یک دروغ بزرگ وقتی که حوصله بیرون رفتن را ندارید. همچنین این مزیت را دارد که به نظر میرسد شما در این مورد چارهای ندارید و تصمیمتان به نفع طرف مقابل است.
۳۴. «سرم خیلی شلوغ بود»
با چی؟ شما زمان زیادی برای پاسخ دادن به یک تماس یا کاری که دوستتان از شما خواسته بود انجام بدید، داشتید، اما ترجیح دادید این کار را انجام ندهید و در عوض طوری رفتار کنید که انگار مشغول رسیدگی به میلیونها کار دیگر بودهاید.
۳۵. «اتفاقاً میخواستم بگم چقدر موهاتون خوب شده!»
این جمله برای موقعیتی است که کسی نظر شما را در مورد اصلاح موهایش میپرسد و شما اصلاً نمیدانستهاید که او حتی موهایش را اصلاح کرده است.
۳۶. «شوخی کردم!»
یک انتخاب مناسب برای افزودن به هر اظهار نظری که حس میکنید کمی بیش از حد درست بوده است. وقتی چیزی را می گویید که کمی تندتر یا صادقانهتر از حد معمول است، این گزینه یک انتخاب عالی برای عقبنشینی است. در واقع هیچ کس باور نمیکند که شما شوخی میکردید، اما سادهتر از این است که بپذیرید که دقیقاً منظور خود را گفتهاید.
۳۷. «این ایمیل را در پوشه پیشنویسهایم ذخیره کرده بودم»
عجیب است که چگونه یک ایمیل را پیشنویس میکنید و ماهها آن را ارسال نمیکنید. به احتمال زیاد، شما از ابتدا ایمیل را ننوشتید.
۳۸. «واقعاً خوشمزه است!»
شریک زندگی شما تصور میکند که یک سرآشپز ماهر است و اغلب غذاهای عجیب و غریب خود را به شما تحمیل میکند. ترکیب تمشک و تربچه در آخرین غذای او واقعاً خوشمزه نیست، اما واقعاً نمیتوانید به او چیزی بگویید در غیر این صورت ممکن است کل رابطه شما ضربه بخورد. بنابراین تا جایی که میتوانید غذا را به زور قورت دهید و راهی برای دور انداختن بقیه پیدا کنید.
۳۹. «این لباس واقعاً بهت میاد»
در واقع لباس طرف مقابل مسخره به نظر میرسد و شما آن را می دانید.
۴۰. «نوزاد شما واقعاً دوست داشتنی است»
نوزاد طرف مقابل در واقع شبیه همهی نوزادان دیگری است که دیدهاید، درست است؟
شما چند تا از این دروغهای کوچک مصلحتی را امروز گفتید؟
منبع: Bestlifeonline
” اونم سلام میرسونه ” پرکاربردترین دروغ پشت تلفن رو ننوشتین
:))))
بدآموزی😐