۶ سریال جنایی برتر دههی ۱۹۸۰؛ دوران طلایی تبهکاران تلویزیونی
تماشای یک سریال جنایی خوشساخت و جذاب حتی میتواند از مهمترین فیلمهای جنایی تاریخ سینما هم لذتبخشتر باشد. این مجموعهها بهدلیل داستانهای درگیرکننده، کاراکترهای بهیادماندنی و اپیزودهای تماشاییشان، راه خود را به مرکز قلمرو احساسات تماشاگر باز میکنند و تا سالیان سال در حافظهاش باقی میمانند. در طول سالهای اخیر شاهد ساخت مجموعههای جذاب و پرطرفداری نظیر «برکینگ بد» یا آنتولوژیهایی مانند «داستان جنایی آمریکایی» و «کارآگاه حقیقی» بودهایم. حتی در دههی ۹۰ میلادی هم میتوان سریالهای جنایی مهم و تأثیرگذاری را پیدا کرد. در این میان شاید کمتر به مجموعههای تولید شده در دههی ۸۰ میلادی پرداخته شده باشد؛ دورانی که از آن بهعنوان عصر طلایی سریالهای جناییِ تلویزیونی یاد میشود. دههای که نوع نگاه بسیاری از مخاطبان را تغییر داد، پایه و اساس بهوجود آمدن خیل عظیمی از شاهکارهای پس از خود را بنا نهاد و بهشدت تأثیرگذار واقع شد. امروزه بسیاری از سریالهای خوشساخت و دیدنیِ آن دوران فراموش شدهاند و ویژگیهای ژانریِ آن مجموعهها نادیده گرفته میشود. با توجه به این مقدمات، قرار است بهسراغ ۶ سریال جنایی جذاب و درگیرکننده برویم؛ سریالهایی که در دههی ۱۹۸۰ وارد قاب تلویزیون شدهاند.
- ۷ سریال جنایی اروپایی عالی که کمتر کسی دیده است
- ۱۵ مینیسریال جنایی بریتانیایی جدید که احتمالا اسمشان را هم نشنیدهاید
- ۱۱ فیلم و سریال معمایی دربارهی قتل که پس از «مرگ روی نیل» باید تماشا کنید
۶. اکولایزر (The Equalizer)
- سازندگان: مایکل اسلون و ریچارد لیندهایم
- بازیگران: ادوارد وودوارد، رابرت لانسینگ، کیث سارابایکا، ویلیام زابکا و…
- سالهای پخش: ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹
- شبکهی اصلی: CBS
- تعداد فصل: ۴
- تعداد قسمت: ۸۸
- امتیاز IMDb به سریال: ۷٫۸ از ۱۰
در سال ۱۹۸۵ که نخستین قسمت از سریال جنایی «اکولایزر» پخش شد، شهر نیویورک با جرم و جنایت شدیدی دست و پنجه نرم میکرد. نیویورکِ آن دوران وضعیت آشفتهای داشت، قتلها و سرقتهایی که در دههی ۸۰ میلادی رخ میدادند چندبرابر بیشتر از امروز بودند و در مجموع، این شهر با چیزی که امروز میشناسیم بسیار متفاوت بود. اکولایزر در چنین شرایطی پا به تلویزیون گذاشت و تصویر شگفتانگیزی را از نیویورک و جنایات تاریکاش ارائه داد.
داستان این مجموعه حول محور کارآگاهی خصوصی بهنام رابرت مککال میچرخد. کارمند سابق یک آژانس اطلاعاتی ناشناس در ایالات متحده که با بازنشستگی پیش از موعد و بدون اجازهاش، رؤسای خود را آزردهخاطر میکند. او پس از این اتفاق، یک آگهی با عنوان «کمک میخواهید؟ با اکولایزر تماس بگیرید» به روزنامه میدهد و تصمیم میگیرد بهصورت شخصی توسط افراد مختلف استخدام شود و از مردم در برابر سارقین و جنایتکاران محافظت کند.
بازی درخشان ادوارد وودوارد در کنار هنرنماییِ رابرت لانسینگ، داستان پرکشش و درگیرکنندهی مجموعه و موسیقی بهیادماندنیاش، همگی جزء عواملی هستند که تماشای این سریال جنایی را جذابتر میکنند. حتی اگر امروز و پس از گذشت چیزی نزدیک به چهار دهه بهسراغ اکولایزر بروید، کماکان میتوانید با آن ارتباط برقرار کنید و از فصول نفسگیرش لذت ببرید.
این مجموعه نامزدیهای متعددی را در امی و سایر جشنوارهها بهدست آورد، اما نهایتا موفق به دریافت دو جایزه شد؛ گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد سریال تلویزیونی درام و جایزهی ادگار برای بهترین قسمت نمایش تلویزیونی.
۵. داستان جنایی (Crime Story)
- سازندگان: چاک آدامسون و گوستاو راینینگر
- بازیگران: دنیس فارینا، آنتونی دنیسن، بیل اسمیترویچ، دارلن فلوگل و…
- سالهای پخش: ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸
- شبکهی اصلی: NBC
- تعداد فصل: ۲
- تعداد قسمت: ۴۴
- امتیاز IMDb به سریال: ۸٫۴ از ۱۰
مایکل مان که تهیهکنندهی اجرایی و جزء تهیهکنندگان اصلی این سریال جنایی بود، در دههی ۸۰ میلادی با مجموعهی Miami Vice تأثیر بیشتری بر مخاطبان تلویزیونی گذاشت؛ اما همکاری او با چاک آدامسون و گوستاو راینینگر که بسیار کمتر از آن یاد میشود، منجر به خلق مجموعهای تماشایی و ماندگار شد.
داستان این سریال در اواسط دههی ۶۰ میلادی رقم میخورد و ماجرای مایک تورلو را بهعنوان کارآگاه پلیس جدی و خشن شیکاگو دنبال میکند. او بههمراه دستیار و گروه حرفهای خود، مشغول دست و پنجه نرم کردن با بزهکاران اجتماعی و عاملینِ جنایات سازمانیافتهی شهری است و در این مسیر با جدیتی مثالزدنی گام برمیدارد.
سریال «داستان جنایی» مجموعهای از ویژگیهای جذاب و سرگرمکننده دارد؛ از موسیقی و قطعات ماندگار گرفته تا کاراکترهایی که میتوان با آنها همذاتپنداری کرد. اما چیزی که این مجموعه را متفاوت جلوه میدهد و در دههی ۱۹۸۰ آن را در جایگاه یک سریال جریانساز قرار داد، ساختار موش و گربهایِ موجود در پیرنگ بود که تماشاگر را تا انتها با خود همراه میساخت.
این سریال جنایی نتوانست جایزهی خاصی را دریافت کند و تنها به سه نامزدی برای جایزهی امی ساعات پربیننده اکتفا کرد. «داستان جنایی» در سال ۱۹۸۸ پس از دو فصل و ۴۴ قسمت به کار خود پایان داد و اگرچه در مجموع کوتاه بود، اما خیلی از چیزها را عوض کرد و جریانساز ظاهر شد.
۴. آدم عاقل (Wiseguy)
- سازندگان: استیون جی. کنل و فرانک لوپو
- بازیگران: جاناتان بنکس، کن وال، جیم بیرنز، کوین اسپیسی و…
- سالهای پخش: ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۰
- شبکهی اصلی: CBS
- تعداد فصل: ۴
- تعداد قسمت: ۷۵
- امتیاز IMDb به سریال: ۷٫۸ از ۱۰
استیون جی. کنل بهعنوان تهیهکنندهی اجرایی این سریال جنایی در کنار فرانک لوپو، «آدم عاقل» را بهگونهای ساختند که حتی در اپیزودها و فصول نسبتا فرعی و غیرحیاتیتر هم میتوان رَدْ داستانهای درگیرکننده و چندوجهی را دنبال کرد؛ اپیزودها و داستانهایی که در بخشی از سریال، کوین اسپیسی را در نقش یک آنتاگونیست خلافکار، دلال مواد مخدر و اسلحه قرار میدهند و در بخشی دیگر، جری لوئیس را وارد میدان میکنند.
این سریال داستان وینسنت ترانووا (کن وال) را روایت میکند. مأمور مخفی OCB یا دفتر جرایم سازمانیافته که در طول مجموعه، یک بخش داستانی و خیالی از FBI بهحساب میآید. ریشههای وینسنت به منطقهی ایتالیایینشینِ بروکلین برمیگردد و وجوه مخفیانهی کار او که با جنایات مختلفی درهم آمیختهاند، ارتباط مستقیمی با زادگاهاش دارد.
حضور جاناتان بنکس در این سریال بهعنوان مافوق وینسنت ترانووا در FBI، به جذابیتهای مجموعه افزوده است. خونسردی و آرامش عجیب بنکس در کنار چشمان نافذش، پیشزمینههایی از شکلگیریِ شمایلی بودند که او دو دههی بعد در برکینگ بد با کاراکتر مایک، آن را بهشکلی کامل و پختهتر بهتصویر کشید.
آدم عاقل یکی از بهترین مجموعههای جنایی ساخته شده در دههی ۸۰ میلادی بهحساب میآید. این سریال بهواسطهی داستان پر پیچ و خم، کاراکترهای فراوان و عبور از فرم قصهگوییِ تداومیِ کلاسیک، بهشدت موفق ظاهر شد و اپیزودهای جذاب و فصول ماندگاری را برای دوستداران آثار جنایی/پلیسی بهوجود آورد. اگر میان انبوهی از سریالهای جدید و متنوع دلتان برای دههی ۸۰ میلادی و مجموعههای تلویزیونیاش تنگ شده است، تماشای مرد عاقل را از دست ندهید.
۳. کاگنی و لیسی (Cagney & Lacey)
- سازندگان: باربارا اَوِدان و باربارا کوردِی
- بازیگران: شارون گلس، تاین دالی، ال وکسمن، مارتین کووا و…
- سالهای پخش: ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۸
- شبکهی اصلی: CBS
- تعداد فصل: ۷
- تعداد قسمت: ۱۲۵
- امتیاز IMDb به سریال: ۶٫۸ از ۱۰
فرم کلاسیک، ساختار سنتیتر و قالب سبکیِ این سریال پلیسی در کنار مضامین و محتوای پیشگامانهای که ارائه میدهد، باعث شده تا امروز «کاگنی و لیسی» را بهعنوان یکی از مجموعههای خوشساخت و حائز اهمیت دههی ۸۰ میلادی بشناسیم. زمانی که حضور زنان در نیروهای پلیس هنوز تازگی داشت، بارنی روزنزوایگ در جایگاه تهیهکنندهی اجرایی بههمراه سازندگان سریال (باربارا اَوِدان و باربارا کوردِی) تصمیم گرفتند تا دو پلیس زن را بهعنوان شخصیتهای محوری مجموعهشان انتخاب کنند.
ماجراهای فصول مختلف این سریال جنایی بر اتفاقات فرهنگی-اجتماعیِ پررنگ آن سالها تمرکز دارند؛ از سقط جنین و جنایاتِ هولناک تا اعتیاد به مواد مخدر و الکل. کریستین کاگنی و مری بث لیسی (با نقشآفرینی شارون گلس و تاین دالی) که بهعنوان مأموران پلیس مشغول به کار هستند و رابطهی دوستانهای با یکدیگر دارند، با اتکا به تضادهای شخصیتیشان روند داستان را برای مخاطب جذابتر جلوه میدهند.
یکی از آنها شخصیت سخت و نفوذناپذیرتری دارد و دیگری حساستر است. این ویژگیِ جذاب آنها را در جایگاه یک تیم دونفرهی متفاوت قرار میدهد و باعث میشود تا هر کدام در موقعیتهای شخصی یا حرفهای، دیدگاهها و واکنشهای مختص بهخود را داشته باشند.
شاید جالب باشد بدانید که در ابتدا قرار بود این طرح تبدیل به یک فیلم سینمایی شود. بارنی روزنزوایگ تصمیم داشت تا از فقدان فیلمی با محوریت رفاقتهای زنانه استفاده کند و این ایده را راهیِ پردهی نقرهای سازد. پس از نگارش فیلمنامه توسط باربارا اَوِدان و باربارا کوردِی، آنها اقدامات اولیه را انجام دادند اما هیچ استودیویی نمیخواست این فیلم را بسازد؛ بنابراین کوردِی تصمیم گرفت تا آن را به تلویزیون ببرد. روزنزوایگ فیلمنامه را گرفت، طرح اصلی را حذف کرد و ساخت این مجموعه را به اکثر شبکهها پیشنهاد داد، اما در نهایت این CBS بود که قبول کرد سریال «کاگنی و لیسی» را بسازد.
این سریال پلیسی بهطرز شگفتانگیز و غیرمنتظرهای موفق ظاهر شد و در مجموع توانست تعداد نامزدیها و جوایزش را به چیزی نزدیک به صد عنوان برساند. اگر بهدنبال مجموعهای متفاوت با پروتاگونیستهای زن هستید که پروندههای مختلف و روزمرگیهای دو پلیس را بهتصویر بکشد، «کاگنی و لیسی» با فصول نسبتا طولانی و جذاباش میتواند لحظات خوبی را برایتان رقم بزند.
۲. بارنی میلر (Barney Miller)
- سازندگان: دنی آرنولد و تئودور جی. فلیکر
- بازیگران: هل لیندن، ماکس گیل، استیو لندسبرگ و…
- سالهای پخش: ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۲
- شبکهی اصلی: ABC
- تعداد فصل: ۸
- تعداد قسمت: ۱۷۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۸٫۳ از ۱۰
با اینکه این سیتکام پلیسی در دههی هفتاد میلادی کار خود را آغاز نمود، اما بهعنوان یکی از مجموعههای خوشساخت و تماشاییِ عصر طلایی تلویزیون در دههی ۱۹۸۰ شناخته میشود. بارنی میلر در این سریال یک پلیس دوستداشتنی و خوشمشرب است که بدون شک همهی ما درست داریم با او برخورد کنیم. او عدالت و نظم را در میان گروهی کاملا مردانه برقرار میکند. گروهی بامزه و جذاب که برای سرگرمی قمار میکنند، بهسراغ کنوانسیونهای فلسفیِ رنسانس میروند و ترجیحشان این است که نویسندگی کنند! تمام کنشها و اتفاقات موجود در سریال، داخل محل کار و اتاق همین گروه رخ میدهد.
در واقع همان نیویورک آمیخته با جنایتی که در سریال اکولایزر بهشکلی پُرتنش و هیجانانگیز بهتصویر کشیده میشود، در «بارنی میلر» حالتی خندهدار و کمیک بهخود میگیرد. سارقانی که فیلسوفاند، توریستهای مستأصل و ورشکسته، بزهکاران اجتماعی، روسپیها و بسیاری از افراد و آدمهای گوناگون که همگی در این سیتکام پلیسی بهشکل دیگری حضور دارند.
برخلاف اکثر سیتکامهای شاهکار و ماندگار تاریخ تلویزیون، «بارنی میلر» هیچ اپیزود معروفی ندارد، اما بهدلیل نوع نگاه متفاوت، فیلمنامهی جذابی که توسط دنی آرنولد و تئودور جی. فلیکر نوشته شده و ساختار جذاب و دوستداشتنیاش، کماکان میتوان از تماشای قسمتهای بامزهاش لذت برد.
زمانی که بحث سیتکامهای مهم و تأثیرگذار تاریخ تلویزیون مطرح میشود، گزینههای بسیاری برای تماشا وجود دارد، اما اگر قرار باشد دربارهی یک کمدی پلیسیِ دلنشین و فراموششده صحبت کنیم، بدون شک نمیتوانیم بارنی میلر را از یاد ببریم؛ بنابراین اگر از چنین خصوصیاتی لذت میبرید، این سریال را از دست ندهید.
۱. هیل استریت بلوز (Hill Street Blues)
- سازندگان: استیون بوچکو و مایکل کوزول
- بازیگران: مایکل وارن، دانیل جی. تراونتی، بروس وایتز و…
- سالهای پخش: ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷
- شبکهی اصلی: NBC
- تعداد فصل: ۷
- تعداد قسمت: ۱۴۶
- امتیاز IMDb به سریال: ۸٫۲ از ۱۰
آیا میتوانید سریالی با ۲۸ جایزهی امی و ۹۸ نامزدی معرفی کنید؟ «هیل استریت بلوز» در دههی ۸۰ میلادی به این مهم دست پیدا کرد؛ زیرا این مجموعه تنها یک سریال تلویزیونی عادی نبود و رسانه را دگرگون ساخت، همانطور که بیب روث ورزش بیسبال را تغییر داد.
بدون گستردگی و جریانسازیِ هیل استریت بلوز سریال موفق و تأثیرگذاری مثل «وایر» وجود نداشت. بدون روش ابداعی و تکاندهندهی این مجموعه منبابِ ایجاد خطی نامرئی میان عناصر کمدی و خشونتی ناگهانی، نمیتوان ساخته شدن «سوپرانوز» یا «برکینگ بد» را متصور شد.
خالقان این سریال جنایی یعنی استیون بوچکو و مایکل کوزول (که بهعنوان تهیهکنندگان اجرایی کار فصل اول را آغاز کردند و بوچکو تا فصل پنجم این سِمَت را حفظ کرد) کاری را انجام دادند که تا پیش از آن کمتر کسی جسارتاش را داشت؛ آنها مدت زمان هر قسمت را حدود ۵۰ دقیقه در نظر گرفتند و انبوهی از شخصیتهای اصلی و فرعی را به سریالشان اضافه کردند.
این سریال در زمینهی قصهگویی و ویژگیهای فیلمنامهای هم روند ساختارشکنانه و متفاوتی را دنبال میکند. گاهی اوقات با داستانهایی مواجهایم که تکلیفشان در یک اپیزود مشخص میشود، در برخی مواقع داستانها برای شکلگیری و رسیدن به نتیجه نیازمند قسمتهای بیشتری هستند و حتی بعضی از قصهها، یک فصل یا بیشتر بهطول میانجامند؛ همپوشانی تمام اینها با یکدیگر، اصلیترین ویژگی ماجراست.
در آن دوران هیچ سریالی تا این اندازه توجه منتقدان و تماشاگران را بهخود جلب نکرده بود و به این شکل جریانساز و تأثیرگذار ظاهر نشده بود. بازی درخشان و باورپذیر دانیل جی. تراونتی در نقش کاپیتان فرانک فوریلو هم یکی از چیزهایی است که جذابیت این سریال جنایی را دوچندان میکند.
هیل استریت بلوز همچنان تماشایی و تأثیرگذار است. ایدههای بهکار رفته در این مجموعه در کنار داستانی پرجزئیات و چندلایه، شخصیتهای متعدد و موسیقی متن بهیادماندنی، میتوانند دوستداران سریالهای پلیسی را شگفتزده کنند؛ حتی با وجود مجموعههای شاهکاری که در طول دو دههی گذشته تولید شدهاند.
منبع: crime reads