۱۰ فیلم ضعیف از کارگردانهای درجه یکی که ناامیدمان کردند
ساخت یک فیلم خوب به عوامل مختلفی بستگی دارد که یکی از آنها شیمی است. شیمی بین بازیگران، کارگردان و عوامل میتواند یک اثر به یادماندنی خلق کند. در صورتی که اگر این ارتباط نباشد، با یک فیلم ناامیدکننده یا در بهترین حالت متوسط روبهرو میشویم.
حتی در کارنامهی بهترین کارگردانهای دنیا هم این نقاط تاریک دیده میشود که یا از سر بیحوصلگی یا کمتجربگی خلق شدند. در ادامه ۱۰ فیلم ناامیدکننده از فیلمسازان درجه یک را با هم بررسی میکنیم. ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از این فیلمها، نظرات مثبت منتقدان و مخاطبان را جلب کردند اما نسبت به سایر آثار کارگردان، ضعیفتر هستند و میتوانستند فیلم بهتری باشند.
۱. آلوها (Aloha)
- کارگردان: کامرون کرو
- بازیگران: بردلی کوپر، اما استون، ریچل مک آدام، بیل مری، جان کرازینسکی، دنی مک براید
- امتیاز متاکریتیک: 40 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 5٫۴ از ۱۰
کامرون کرو با ساخت فیلمهایی مثل «جری مگوایر» (Jerry Maguire)، «تقریبا مشهور» (Almost Famous) و «آسمان وانیلی» (Vanilla Sky) بهعنوان یکی از فیلمسازان مطرح آمریکایی شناخته شد. او در سال ۲۰۱۱ فیلم جمع و جور «اتحاد» (The Union) را با همکاری التون جان و لیون راسل ساخت و سپس سراغ «آلوها» (Aloha) رفت.
حضور بازیگران درجه یکی مثل بردلی کوپر، اما استون و ریچل مک آدام نوید یک فیلم تماشایی را میداد اما همه چیز در حد احتمالات ماند تا با یک فیلم ناامیدکننده طرف شویم. آلوها با اتهامات جدی تبعیض نژادی روبهرو شد که بخشی از آن به حضور بازیگران سفید پوست به جای بومیان هاوایی برمیگردد.
کلمبیا پیکچرز و فاکس قرن ۲۱ از آلوها بهعنوان یک کمدی رمانتیک یاد کردند؛ در حالی که نه عاشقانه بود نه بانمک و به یک اثر کم رمق و غیرمنطقی شبیهتر بود.
به تغییرات ناگهانی و مکرر شخصیت بردلی کوپر نقدهای زیادی وارد است اما این تنها مشکل فیلم نیست و پرداخت ناقص شخصیتهای زن، مشکلات بزرگتری را به همراه دارد.
۲. ویکی کریستینا بارسلونا (Vicky Cristina Barcelona)
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: اسکارلت جوهانسن، خاویر باردم، پنه لوپه کروز، ربکا هال پابلو شرایبر
- امتیاز متاکریتیک: 70 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۱ از ۱۰
در کارنامهی فیلمسازی وودی آلن بین فیلمهای فوقالعاده و ناامیدکننده تعادل جالبی وجود دارد. بیشک ویکی کریستینا بارسلونا یکی از بدترین آثارش است. البته این فیلم شهرت خوبی دست و پا کرده که مثال بارزی برای بهرهبرداری از انتظارات مخاطب از یک کارگردان درجه یک است. وودی آلن بعدتر اعتراف کرد که ویکی کریستینا بارسلونا را برای پول و تعطیلات اسپانیا ساخته که صداقتش قابل تحسین است.
دولت اسپانیا از وودی آلن میخواهد که زیباییهای کشورشان را به جهان نشان دهد. او از این فرصت استفاده و بسیاری از سکانسهای فیلم را در مناطق عجیب و زیبای اسپانیا فیلمبرداری میکند.
بازی خاویر باردم طبق معمول تماشایی است اما این پنه لوپه کروز است که با عملکرد منحصربهفردش، فیلم را تا حدی نجات میدهد و اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن را به دست میآورد. به غیر از کروز بقیه بازیگران کار خاصی انجام نمیدهند و فقط با دوچرخه این طرف و آن طرف میروند. همچنین استفاده از صدای راوی در فیلم جواب نمیدهد و طرح داستانی هم قابل پیشبینی است.
- زندگینامه وودی آلن؛ پیرمرد عاشقپیشهی سینما
-
فیلم فستیوال ریفکین؛ وودی آلن هنوز هم با رابطهها شوخیهای درجه یک میکند
۳. مورد عجیب بنجامین باتن (The Curious Case of Benjamin Button)
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: برد پیت، کیت بلانشت، تراجی پی. هنسون، جولیا اورموند، جیسون فلمینگ، جرد هریس
- امتیاز متاکریتیک: 70 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۸ از ۱۰
مورد عجیب بنجامین باتن یکی از عجیبترین موارد این لیست است. دیوید فینچر با استفاده از ترفندهای مخصوصِ خود، از داستان کوتاه اف. اسکات فیتزجرالد اثری بیروح ساخت. فینچر از زمان طولانی فیلم به نفع خود استفاده کرد و مخاطب را به سمت تحلیلهای فلسفی غمانگیز سوق داد اما در نهایت این لحن بیش از اندازه سانتی مانتال فیلم بود که در ذوق میزد.
مورد عجیب بنجامین باتن به علت داستان منحصربهفرد و عجیب و غریبش میتوانست یک فیلم کالت باشد اما به دلیل سابقهی فینچر به اثری کلاسیک تبدیل شد. میتوانستیم با یک داستان عاشقانهی غمانگیز روبهرو شویم که در لحظاتی اشکمان را درآورد اما این فرصت را شیمی نامناسب بین برد پیت و کیت بلانشت بر باد داد.
رابطهی محکوم به فنا شخصیتهای اصلی به شدت متظاهرانه است و تبدیل داستان کوتاه به یک فیلم سینمایی بلند از ابتدا تصمیم خوبی نبود. مورد عجیب بنجامین باتن نمونهی بارز یک خروجی بد و فیلم ناامیدکننده از کارگردانی درجه یک است.
۴. هانیبال (Hannibal)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: آنتونی هاپکینز، گری اولدمن، جولیان مور، هیزل گودمن، ایوانا مارسکوتی، انیو کولتورتی
- امتیاز متاکریتیک: 57 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۸ از ۱۰
جاناتان دمی در سال ۱۹۹۱ «سکوت برهها» (The Silence of the Lambs) را بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی توماس هریس ساخت. این فیلم در گیشه فروش بالایی داشت و با نظرات مثبت منتقدان همراه شد. سکوت برهها در مجموع ۵ جایزهی اسکار کسب کرد و اولین فیلم ترسناکی بود که اسکار بهترین فیلم را برد.
با این اوصاف انتظارات زیادی برای ساخت دنبالهی سینمایی آن وجود داشت، به خصوص که ریدلی اسکات قرار بود آن را کارگردانی کند. اما اسکات نه تنها از پتانسیلهای بالای این دنباله سینمایی استفاده نکرد، بلکه هانیبال را با فیلمنامهی بد و شخصیتپردازیهای ضعیف به یک فیلم ناامیدکننده تبدیل کرد. او در هانیبال تلاش کرد از لحن فلسفی و تاریک فیلم اول استفاده کند اما در عمل موفق نبود.
جولیان مور بازیگر فوقالعادهای است اما در هانیبال یکی از بدترین نقشآفرینیهایش را ارائه میدهد. دکتر لکتر در سکوت برهها شخصیت اصلی نیست اما در هانیبال نقش محوری دارد که متاسفانه در رقابت با فیلم اول شکست سختی میخورد و به نقطهی تاریک کارنامه ریدلی اسکات تبدیل میشود.
۵. جنگ ستارگان: قسمت اول- تهدید شبح (Star Wars Episode 1: The Phantom Menace)
- کارگردان: جورج لوکاس
- بازیگران: لیام نیسون، ایوان مک گرگور، ناتالی پورتمن، جیک لوید، ایان مک دیارمید، بندیکت تیلور
- امتیاز متاکریتیک: 51 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
بدنامی سهگانهی پیشدرآمد، درخشش و موفقیتهای سهگانه اصلی جنگ ستارگان را تحت شعاع قرار داده. جرج لوکاس سهگانهی پیشدرآمد را دهها سال پس از سهگانهی اصلی ساخت و این یکی از دلایل کیفیت پایین آن است.
قدرت فیلمسازی لوکاس با آثاری مثل «تیاچاکس-۱۱۳۸» (THX 1138) و «دیوارنویسی آمریکایی« (American Graffiti) اثبات شده است اما علاقه زیادش به سینمای تجاری گاهی نتیجه معکوس دارد و کار دستش میدهد؛ مثلا شخصیت جار جار بینکس نه تنها کمدی نیست بلکه مخاطب را به شدت آزار میدهد.
کمبود امکانات در زمینهی جلوههای ویژه تنها یکی از دلایل ضعف جنگ ستارگان: قسمت اول- تهدید شبح است. صحنههای اکشن بد، تأکید بیدلیل بر معصومیت آناکین اسکای واکر در دوران کودکی و بازی های ناهماهنگ و غلو شده از دیگر دلایلی است که از آن یک فیلم ناامیدکننده ساخته است.
در نهایت طرفداران جنگ ستارگان هیچ وقت متوجه نشدند که چرا فیلمی که به عناصر فانتزیاش معروف است با وارد کردن سیاستهای کهکشانی به بطن داستان، به نابودی کشیده شد.
۶. توریست (The Tourist)
- کارگردان: فلوریان هنکل فون
- بازیگران: آنجلینا جولی، جانی دپ، پل بتانی، تیموتی دالتون، استیون برکوف
- امتیاز متاکریتیک: 37 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6 از ۱۰
سخت است باور کنیم توریست را کارگردان «زندگی دیگران» (The Lives of Others) که در سال ۲۰۰۶ اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان را برد، ساخته است. هیچ دلیل منطقی برای آشفتگی و منطق اشتباه فیلم وجود ندارد. البته هنکل فون تمام تلاشش را کرد که یک اثر خوب بسازد اما نتوانست ارتباط میان شخصیتهای اصلی فیلم (با بازی آنجلینا جولی و جانی دپ) را شکل دهد.
توریست یک فیلم ناامیدکننده از کارگردانی مستعد است که حتی خودش هم در لحظاتی فراموش میکند ژانر فیلم چیست و بین درام عاشقانه، کمدی و تریلر در نوسان است.
۷. استخوانهای دوستداشتنی (The Lovely Bones)
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: سرشا رونان، ریچل وایس، مارک والبرگ، استنلی توچی، سوزان ساراندون
- امتیاز متاکریتیک: ۴۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۷ از ۱۰
استخوانهای دوستداشتنی از کتابی به همین نام نوشتهی آلیس سبالد اقتباس شده است. داستان بهاندازهی کافی تلخ و غمانگیز است اما جکسون از لحظات احساسی اغراقآمیزی در آن استفاده کرده که به نظر میرسد کارکردی جز بازی با احساسات مخاطب ندارند.
استخوانهای دوستداشتنی ایدهی جذابی دارد که پیتر جکسون نتوانسته به خوبی آن را توسعه دهد و میان عناصر درام و هیجانانگیز در نوسان دائم است. بازی های فیلم چنگی به دل نمیزند و فقط استنلی توچی است که عملکرد خوبی دارد. همچنین توازن مناسبی میان صحنههای احساسی و خشونتبار وجود ندارد و همه این عوامل فیلم را بلاتکلیفتر میکند.
۸. شیطان نئونی (The Neon Demon)
- کارگردان: نیکولاس ویندینگ رفن
- بازیگران: ال فانینگ، جنا مالون، کارل گلاسمن، بلا هیتکوت، آلساندرو نیوولا، کیانو ریوز
- امتیاز متاکریتیک: 51 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۲ از ۱۰
عروسکهای رنگی، بازیگرهای مشهور و فیلمبرداری خیرهکننده هیچکدام تضمینکنندهی یک فیلم خوب نیست بلکه برای ساخت اثری تماشایی به روح و فیلمنامهی حساب شده نیاز است که متاسفانه در شیطان نئونی وجود ندارد. مدلینگ لسآنجلس به خودی خود دنیای بیروحی است، نیکولاس وینگ رفن با ایجاد حسادت و عصبانیت این اثر را بیروحتر هم کرده و به جز تصاویر 4k خیرهکننده، چیز دیگری نمیبینیم.
جذابیتهای زیادی در دل صنعت پرزرقوبرق مد نهفته و با یک فیلمنامهی خوب میتوان رازهای ناشناخته آن را کشف کرد که متاسفانه شیطان نئونی از پس آن برنیامد و به یک فیلم ناامیدکننده تبدیل شد.
۹. مکتوب، عشق من: آواز خواندن (Mektoub My Love: Canto Uno)
- کارگردان: عبدالطیف کشیش
- بازیگران: اوفلی بو، سلیم کشیوش، حمید رامی
- امتیاز متاکریتیک:۵۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۵ از ۱۰
عبداللطیف کشیش در سال ۲۰۱۳ به خاطر فیلم جنجالی «آبی گرمترین رنگ است» ( cBlue Is the Warmest) برندهی نخل طلایی کن شد. جایزهای که به خاطر موضوع فیلم جنجالهای بسیاری به پا کرد. کشیش در سال ۲۰۱۷ فیلم بعدی خود یعنی مکتوب، عشق من: آواز خواندن را ساخت که بر خلاف اثر پیشین با واکنشهای به شدت منفی منتقدان همراه بود.
فیلم مملو از صحنههای جنسی است که در بسیاری از لحظات زائد هستند، دلیل منطقی برای نمایش آنها وجود ندارد و به نظر میرسد بیشتر برای جذابیتهای بصری استفاده شدند.
۱۰. بازیکن شماره یک آماده (Ready Player One)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تای شرایدن، اولیویا کوک، بن مندلسن، تی جی میلر، سایمون پگ، مارک رایلنس
- امتیاز متاکریتیک:۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۴ از ۱۰
بازیکن شماره یک آماده، ادای احترام اسپیلبرگ به فیلمهایی است که دوست دارد و متاسفانه نتیجهی نهایی چنگی به دل نمیزند. منطق داستانی پیچیده است و ماجرا در آینده اتفاق میافتد اما مشخص نیست چرا همه جوانان فیلم به فرهنگعامهی دهه ۸۰ علاقهمند هستند.
بازیکن شماره یک آماده به غیر از ارجاع به بازی های ویدیویی و فرهنگ دهه ۸۰ چیز زیادی ندارد. البته طرفداران بازی های ویدیویی احتمالاً آن را دوست خواهند داشت اما در کل فیلم ناامیدکنندهای در کارنامه اسپیلبرگ به حساب میآید.
منبع: taste of cinema
نمیشه همه ی این آثار رو جزو آثار نامطلوب سینمای جهان گذاشت…شاهکار های مثل هانیبال، توریست،ویکی کریستینا بارسلونا و مورد عجیب بنجامین باتن درسته در برابر آثار امروز که حدودا با تغییر سلیقه عمومی کم رابطه نیست دچار کاهش میل به تماشا شده،اما در زمان اکران توانسته اند رتبه فاخری را از تماشاچیان و طرفداران سبک خودشون بدست بیارن.برخلاف سینمای ایران ،سینمای جهان و البته سینمای آمریکا در برابر خلق آثار توانسته بیشتر ایده ها و طرز فکر و رفتار واقعی بشر رو روی پرده ی سینما به نمایش بگذارن.
چقدر مسخره
با چه استدلالی این فیلما که خیلیاشون جایزه بردن رو توی دسته فیلم های ناامید کننده و بد قرار دادید؟
به نظر میاد نویسنده هرچی به ذهنش رسیده کنار هم نوشته ، هانیبال و بنجامین باتن که جزو بهترین هان. اگه اینا خوب نیستن پس چین!؟؟
کجای بنجامین باتن کشدار و قابل پیشبینی بود؟
اصلا انتظار چنین متن درهم و بی سر و تهی رو نداشتم.
فیلم بازیکن شماره یک اتفاقا یک فیلم علمی تخیلی بسیار زیبا و پر از صحنه های شگفت انگیز است
بیشتر نظر نگارنده است تا نقد معیار.
به شخصه مورد عجیب بنجامین باتن رو به لحاظ کارگردانی و لحن و رابطه بین پیت و بلانشت خیلی دوست دارم
چرت نگو هیچی نمیدونه مقاله مینویسه جمع کن بنجامین بتن یکی از فوقولاده ترین فیلم های تاریخه هیچی نمیدونی نظر نده