فهرست بهترین بازی های مترویدوانیا تاریخ
عبارت مترویدوانیا، همانطور که از اسمش برمیآید، توصیفگر زیرگونهای از بازیهایی است که گیمپلی آنها ترکیبی از سری بازیهای متروید و کسلوانیا است (البته عناوین قدیمیترشان). تمرکز این بازیها روی اکتشاف غیرخطی، دستیابی به پاورآپهای دائمی و پیشروی در مراحل بههمپیوسته به کمک ابزار و آپگریدهایی است که در طول مسیر جمعآوری کردهاید. در این مقاله به معرفی بهترین بازی های مترویدوانیا تاریخ میپردازیم.
مسلما مترویدوانیا از عبارتی مثل «Roguelike-like» (که یکی از القاب بازیهای این سبک است) بهتر در زبان میچرخد و برای همین است که جا افتاده. با توجه به اینکه دو مجموعهی الهامبخش این ژانر، یعنی متروید و کسلوانیا، اصول و استاندارد زیرگونه را تعیین کردهاند، جای تعجبی ندارد که در فهرست بهترین بازی های مترویدوانیا حضور پررنگی دارند.
این فهرست، حاصل نظرسنجی از اعضای تحریریه، نویسندگان آزاد و خوانندگان USgamer دربارهی بهترین بازی های مترویدوانیا دلخواهاشان است. انتخابهای پیشرو نباید غافلگیرکننده باشند؛ بههرحال، بیش از نیمی از آنها بازیهای متروید و کسلوانیا هستند. اگر میخواهید برای اولین بار سبک مترویدوانیا را تجربه کنید، نقطهی شروع خوبی هستند. اگر به بازیهای مستقل علاقه دارید این سبک عناوین برجستهی زیادی برای عرضه دارد، چون با اصول بازیسازی مستقل همخوانی زیادی دارد.
بهترین بازی های مترویدوانیا
۱۰. واندربوی در دنیای هیولاها (Wonder Boy in Monster World)
سازنده: وستون
پلتفرم: سگا جنسیس
سال عرضه: ۱۹۹۱
پنجمین ماجراجویی واندربوی که چند سال قبل از سوپر متروید منتشر شد، از پیشینیان ۸ بیتیاش مثل زلدا ۲ و البته یکی از عناوین پیشین مجموعهی خودش به نام تلهی اژدها (Dragon’s Trap) الهام گرفته است. زمینهی این بازی قلمروی پادشاهی بزرگی است که دهکدهها و سیاهچالههای زیادی در آن نهفته است. از این لحاظ، این بازی شبیه به یک نقشآفرینی کلاسیک در لباس یک بازی سکوبازی اکشن است. قهرمان بازی به قدرتهای معمول این سبک (اسلحههای فلزی و قدرتهای جادویی) مجهز است و در طول مسیر یک سری شخصیت هم او را همراهی میکنند. با اینکه این روزها کسی از مجموعهی واندربوی صحبت نمیکند، عناوین قوی مثل واندربوی در دنیای هیولاها باعث شده این مجموعه همچنان پتانسیل تجربه شدن را داشته باشد و کسانی را که دنبال بازیهای اکشن با کمی عمق هستند، ارضا کند.
۹. متروید فیوژن (Metroid Fusion)
سازنده: نینتندو
پلتفرم: گیمبوی ادونس
سال انتشار: ۲۰۰۲
هیچ دنبالهای برای سوپر متروید (Super Metroid) نمیتوانست با اعتبار و سطح کیفی آن بازی و البته نوستالژی که طی یک دهه بازنگری رادیکال در اصول گیمدیزاین حول آن شکل گرفته بود، رقابت کند. برای همین نینتندو طی تصمیمی هوشمندانه سعی نکرد دنبالهای برای سوپر متروید بسازد که از بازی اول بهتر باشد. بهجایش آنها مسیری متفاوت برای دنباله در پیش گرفتند و خط روایی قویتر و مستقیمتری برای بازی در نظر گرفتند که برخلاف بازیهای قبلی، چندان در دادن اطلاعات به مخاطب خساست به خرج نمیدهد. بسیاری از طرفداران مجموعه از محدودیتها و مرزبندیهای مشخصتر بازی دل خوشی ندارند، ولی این رویکرد هم بهنوبهی خود جالب است و ماجراجویی مستقیمتری را رقم زده که در بخشهایی از آن، توضیحات داستانی مربوطه به نواحی کوچکتر و مستقلتر به مخاطب داده میشود. حس خطر ناشی از تعقیب شدن توسط کلون فوقالعاده قدرتمند ساموس و حس خلاصی یافتن از محدودیتهای از پیشتعیینشدهی دنیای بازی (حقهای که بعدا پورتال (Portal 1) هم به شیوهای هوشمندانه از آن استفاده کرد) باعث شده این بازی تفسیری عالی از ایدهی پشت ژانر مترویدوانیا باشد.
۸. لا مولانا (La-Mulana)
سازنده: نیگورو
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۲۰۰۵
لا-مولانا تجدید خاطری از بازیهای بسیار قدیمی ۸-بیتی است؛ منظور از این بازیها نه لزوما متروید، بلکه بازیهای ناشناختهای از عصر بازیهای کامپیوتر MSX است که فقط در ژاپن منتشر شدند. نسخهی اولیهی لا مولانا که فقط روی PC منتشر شد، حتی از لحاظ ظاهری شبیه به بازیهای MSX به نظر میرسید! این بازی هم مثل بازیهایی که از آنها تأثیر گرفته، بسیار سخت و مبهم است. گیمپلی بازی ترکیبی از سکوبازی اکتشافمحور هاردکور و حل پازلهای پیچیده است. لا مولانا بهراحتی سختترین بازی این فهرست به حساب میآید. برای پیشروی در این بازی باید نکات مهم را جایی یادداشت کنید و نقاط در ظاهر بیربط را به هم وصل کنید تا از نقشهی بازی سر در بیاورید، وگرنه کاری از پیش نخواهید برد. نیگورو، سازندهی بازی، از اعتبار و شهرتی که لا مولانا به خاطر سختیاش پیدا کرده استقبال کرده و دنبالهای برای بازی ساخته که طبق وعدهی خودشان از بازی اصلی مرگبارتر است.
۷. مجتمع سایه (Shadow Complex)
سازنده: چیر
پلتفرم: ایکسباکس ۳۶۰ و PC
سال انتشار: ۲۰۰۹
پیش از اینکه شرکت چیر (Chair) شمشیر جاودانگی (Infinity Blade) را بسازد و کشف کند که بازار بازیسازی برای iOS چقدر سودآور است، این جواهر کوچک در حوزهی بازیسازی ۲٫۵ بعدی را به دنیا عرضه کرد. مجتمع سایه طرح کلی و جزئیات طراحیاش را از سوپر متروید وام گرفته است، ولی این بازی یک کلون بیمزه از سوپر متروید نیست. شاید دلیلش این باشد که با موتور مد روز Unreal Engine 3 ساخته شده بود و همین موضوع سازندگانش را ترغیب کرد تا در همهی زمینهها یک بازی مد روز (با توجه به استانداردهای زمان خودش) بسازند. از عناصر مد روز بازی میتوان به تیراندازی سنگرمحور و هدفگیری با Right-stick اشاره کرد. ذات ترکیبی مجتمع سایه باعث شد که تجربهی بازی راحت و نسبتا ساده و در عین حال، گاهی غافلگیرکننده باشد؛ عقبگرد در طول مرحله (Backtracking) و باز شدن قسمتهای مختلف نقشهی بازی تحت تأثیر اتفاقات دراماتیک در طول بازی هستند؛ مثلا در قسمتی از بازی وقتی به یکی از نواحی مجتمع برمیگردید، میبینید که بهخاطر وقوع انفجاری بزرگ سیل آنجا را فرا گرفته است. وقتی این صحنه را مشاهده میکنید، حس مورمورکنندهای بهتان دست میدهد؛ انگار که صحنهای متعلق به سری متال گیر است، نه یک بازی سکوبازی ۲ بعدی. چیر مدتهاست که قول یک دنباله را برای بازی داده است. شما را نمیدانیم، ولی صبر ما برای آن لبریز شده است.
۶. کسلوانیا: آریای غم و کسلوانیا: طلوع غم (Castlevania: Aria of Sorrow/Dawn of Sorrow)
سازنده: کونامی
پلتفرم: گیمبوی ادونس، نینتندو دیاس
سال انتشار: ۲۰۰۳، ۲۰۰۵
کسلوانیا: آریای غم و کسلوانیا: طلوع غم دو بازی جدا، ولی بخشی از یک کلیت هستند که ماجراهای سوما کروز (Soma Cruz) را روایت میکنند. این دو بازی فرمول کسلوانیا را حتی بیشتر از سمفونی شب متحول کردند. در این دو بازی (خطر اسپویل) بازیکن نقش روح تناسخیافتهی دراکولا را بازی میکند که قصدش جلوگیری از بازگشتش به پلیدی است. این دو عنوان استاندارد جدیدی در زمینهی بازی اکشن غیرخطی روی کنسولهای قابلحمل تعیین کردند. با توجه به اینکه بازیها برای کنسولهای قابلحمل نینتندو ساخته شدهاند، به رسم بازیهای مخصوص کنسول دستی این شرکت که تحت تأثیر پوکمون بودند، در آنها مکانیزم کلکسیون جمع کردن نقشی مهم دارد. البته در این بازیها به جای گیر انداختن هیولاها، سوما کروز فقط اشباحشان را جمع میکند و با سلطه یافتن بر جانوران ساکن قلعهی دراکولا، قابلیتهای خود را بهعنوان یک جنگجو ارتقا میدهد. بهلطف طراحی مرحلهی عالی، گیمپلی فوقالعاده عمیق و انعطافپذیر و مکانهای مخفی بسیار، این دو بازی باعث شدند احترام گیمرها به کنسولهای دستی چند درجه بالاتر برود.
۵. گواکامِیلی (Guacamelee)
سازنده: استودیوی درینکباکس
پلتفرم: تمام کنسولها و کامپیوتر
سال انتشار: ۲۰۱۳
در این بازی اصول گیمدیزاین سوپر متروید با فولکلور آمریکای میانه و فنون کشتی مکزیکی ترکیب شده و حاصل کار، یک بازی اکشن مستقل منحصربهفرد است که در نگاه اول توجه بازیکن را جلب میکند. با اینکه این بازی در دههی قبل منتشر شده، ولی آنقدر عنوان خوبی بود که همین حالایش هم جایگاه خود را بین کلاسیکهای ژانر که قدمت بعضیهایشان به چند دهه میرسد، پیدا کرده است. زمینهی بکر بازی باعث شده که از کلیشههای دنیای ویدیو گیم به دور باشد و بهلطف مکانیزمهای حرکتی مثل پرش دوتایی و حرکتهای تأثیرگرفته از کشتی مکزیکی و همچنین طراحی حالت کوآپ قابلقبول، در این بازی روح جدیدی به مکانیزمهای سنتی ژانر تزریق شده است. گواکامیلی یک بازی با ضربآهنگ سریع و درجهسختی نسبتا بالاست که بهخوبی نشان میدهد همهی بازیهای مترویدوانیا لازم نیست عناصر مربوط به متروید و کسلوانیا را موبهمو اجرا کنند.
۴. متروید: مأموریت صفر (Metroid: Zero Mission)
سازنده: نینتندو
پلتفرم: گیمبوی ادونس
سال انتشار: ۲۰۰۴
متروید اولیه، وقتی در سال ۱۹۸۶ برای NES منتشر شد، بازی فوقالعادهای بود، ولی بلندپروازی آن فراتر از حدی بود که سختافزار، فناوری و ایدههای گیمدیزاین دورهای که در آن منتشر شد، جوابگویش باشد. در مأموریت صفر که بازسازی آن بازی است، نقصهای متروید برطرف شده و این ژانر کلاسیک با توجه به استانداردهای عصر جدید بازیسازی بازنگری شده است. این بازی با ترکیب گیمدیزاین سوپر متروید، مکانیزمهای متروید فیوژن و آهنگ گیمپلی سریع و ساختار کلی متروید، از خیلی لحاظ بهترین عنوانی است که با فرمول متروید میتوان خلق کرد. البته مأموریت صفر به طور صرف به گذشته تکیه نکرده است، بلکه عناصر جدیدی هم معرفی کرده است؛ از حشرات بزرگ عجیب که در غارهای سیارههای زیبس (Zebes) زندگی میکنند گرفته تا راز و رمزهای چوزودیا (Chozodia)، یکی از مناطق سیارهی زیبس. شاید هیچگاه شاهد انتشار دنبالهای واقعی برای متروید نباشیم، ولی این بازسازی شاهکار خداحافظی شایستهای را برای مجموعه رقم زده است.
۳. داستان غار (Cave Story)
سازنده: داستان غار
پلتفرم: کامپیوترهای شخصی
سال انتشار: ۲۰۰۴
با اینکه داستان غار دقیقا شبیه به متروید یا کسلوانیا نیست، ولی بخش بزرگی از جذابیت این بازی مستقل افسانهای همین است. داستان غار با به کار گیری روح منابع الهامش (که شامل چند بازی کلاسیک میشود)، به بازی تبدیل شده که در آن واحد هم جدید است، هم آشنا. البته داستان غار فقط یک بازی عالی نیست. این بازی مدرکی است که نشان میدهد از یک نفر، با زمان کم و علاقهی زیاد به بازیهای ویدیویی، چه کارهایی که برنمیآید. داستان غار بهلطف سیستمهای منحصربهفرد و عناصر مخفی سرشارش، بازیکنها را وارد دنیای بزرگی کرد که با گرافیکی ساده و دلنشین به تصویر کشیده شده است و همهی مکانهای مختلف آن به هم ربط دارند و بازیکن خودش باید راهش را در این دنیا پیدا کند. این بازی انقلابی در عرصهی بازیسازی مستقل ایجاد کرد.
۲. کسلوانیا: سمفونی شب (Castlevania: Symphony of the Night)
سازنده: کونامی
پلتفرم: پلیاستیشن ۱
سال انتشار: ۱۹۹۷
کسلوانیا: سمفونی شب که با اختلاف کم از عنوان اول، مقام دوم فهرست بهترین بازی های مترویدوانیا را به خود اختصاص داده، ساختار متروید و مکانیزمهای الهامگرفته از سری زلدا را ترکیب و حاصل آن را به دنیای کسلوانیا منتقل کرد. سمفونی شب در آن واحد هم تحولی شجاعانه در مجموعه است، هم نامهای عاشقانه به بازیهای پیشین مجموعه. سازندگان بازی طی عملی جسورانه اعضای شلاقزن خاندان بلمونت (Belmont) را از معادله حذف کردند و به جایش بازیکن را در نقش آلوکارد (Alucard) پسر دراکولا قرار دادند که هدفش اکتشاف راز و رمزهای متعدد قلعهی مخوف پدرش است. برای رسیدن به این هدف، او باید آیتمهای جادویی و اسلحههای قدرتمند به دست آورد و تجربه کسب کند. سمفونی شب که پر از جزئیات ریز و درشت و مکانهای مخفی است، هم یک پیشرفت تکنولوژیکی بزرگ برای ویدیوگیم بود، هم شاهکاری در عرصهی گیمدیزاین.
۱. سوپر متروید (Super Metroid)
سازنده: نینتندو
پلتفرم: سوپر نینتندو
سال انتشار: ۱۹۹۴
جای تعجب ندارد که سوپر متروید جایگاه اول را در فهرست بهترین بازی های مترویدوانیا تصاحب کرده است. این بازی یکتنه یک ژانر جدید خلق کرد. تقریبا همهی لحظات این ماجراجویی ۱۶ بیتی بینقص هستند. از افتتاحیهی آرام آن تا اختتامیهی انفجاری آن. سوپر متروید با توسل به روشهایی ظرافتمندانه مسیر پیشرفت را به مخاطب نشان میدهد؛ این بازی عناصر مخفیاش را یکییکی برملا میکند و همچنان که دنیای بازی بازتر میشود، آزادی عمل بیشتری در اختیار بازیکن قرار میدهد، تا اینکه از جایی به بعد واقعا حس میکنید در اعماق یک سیارهی بیگانه گم شدهاید. با وجود دنیای پیچدرپیچ و بزرگ بازی، سازندگان بازی دقت زیادی در طراحی ساختار بههمپیوستهی آن به خرج دادند و زحمت زیادی کشیدهاند تا تونلها و غارهای دنیای بازی را با جزئیات ریز و عناصر منحصربهفردی پر کنند، جزئیات و عناصری که باعث شدهاند هر کدام از این مکانها، متمایز از یکدیگر باشند و زنده به نظر برسند. سوپر متروید یکی از بهترین بازیهای تمام دوران است.
منبع: USgamer
خوب بود اما دوتا از بهترین مترویدوینیا هارو جا گذاشتی واقعا تعجب کردم که نبود تو لیست hollow knight و blasphemous این دوتا واقعا جزو بهترین بازی های مترویدوینیا هستن
لیست بسیار خوبه،
ولی Batman: Arkham Asylum رو به عنوان بهترین مترویدوانیا سهبعدی تاریخ توی پنج تای اول کم داره.
چه لیست جالبی. احتمالا نویسنده (مترجم) بعد از سال ۲۰۰۰ مترویدوینیا بازی نکرده.
انتظار دیدن عناوینی چون hollow knight رو داشتم.